(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 25 مرداد 1390- شماره 20001

عوامل موفقيت جمهوري اسلامي
امر به معروف و نهي از منكر ضرورتي عقلي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




عوامل موفقيت جمهوري اسلامي

مقاومت جمهوري اسلامي در برابر فرهنگ غرب
در همين جا من عرض بكنم كه يكي از مهم ترين علل مخالفت شديد و خصمانه ي دولتهاي غربي با جمهوري اسلامي، همين مسأله است. آنها روي اين مسأله بسيار حساسند. اگر جمهوري اسلامي، در همين يك مسأله مقداري كوتاه مي آمد و اجازه مي داد كه فرهنگ بي بندوبار غربي در زمينه ي روابط ناسالم زن و مرد در جامعه تحقق پيدا بكند، بسياري از مخالفت هايي كه مجامع سياستمداري و غيرسياسي غرب با جمهوري اسلامي دارند، كم مي شد، يا بعضاً از بين مي رفت.
شما مي بينيد كه در همين كشور ما، يك روز بي حجابي را اجباري كردند؛ اما احدي در دنيا اعتراض نكرد كه چرا بي حجابي را اجباري مي كنيد! در كشور همسايه ي ما تركيه، بي حجابي را اجباري كردند و تا همين اواخر هم حتّي بعضي از دولتهاي تركيه، همين اجبار و الزام را ادامه مي دادند ـ كه نمونه هايي در همين سالهاي اخير ديده شد ـ اما هيچ كس در دنيا اعتراض نكرد و اعتراض نمي كند!
بالاتر از اين، در كشورهاي اروپايي كه خودشان را پيشرفته مي دانند و در ادعا و تبليغات، مسايل حقوق بشر و آراي انسانها برايشان حايز اهميت است ـ يعني فرانسه و انگليس ـ اجازه ندادند كه چند نفر زن يا دختر مسلمان، با حجاب اسلامي رفت و آمد كنند و به مدارس بروند! اين جا اجبار و الزام را جايز مي شمارند و در آن ايراد و عيبي نمي بينند؛ اما جمهوري اسلامي به خاطر اين كه حجاب را در جامعه الزامي مي داند، همه ي اين محافل، آن را مورد اعتراض قرار مي دهند! اگر الزام زنان به شكلي از لباس و زيّ ايراد دارد، ايراد آن بيشتر از الزام به حجاب است؛ زيرا اين به سلامت نزديك تر است. حداقل اين است كه اين دو، با يك نظر ديده بشود؛ اما غرب اين طوري عمل نمي كند.
غرب، جمهوري اسلامي را به عنوان كشوري كه در آن، لباس زنان شكل الزامي دارد، مورد انتقاد قرار مي دهد؛ اما آن دولتهايي كه برهنگي و نبودن حجاب ميان زن و مرد را الزامي مي كنند، آنها را مورد انتقاد قرار نمي دهد! اين براي چيست؟ براي همين است كه اين برخلاف فرهنگ پذيرفته شده ي غرب است. اينها روي اين مسأله بشدت حساسند.
غرب، روي رواج مشروبات الكلي حساس است و آن را به عنوان يك نكته ي مثبت در ملّتها و در عادات و آداب آنها مي شمارد. اگر در يك كشور، مشروبات الكلي ممنوع بود و مصرف كردن آن مجازات داشت، غربيها حساسيت نشان مي دهند و اين را ارتجاع به حساب مي آورند؛ اما اگر در كشوري مشروبات الكلي آزاد و مجاز و رايج باشد و حكومت نسبت به آن حساسيتي نشان ندهد، بلكه ترويج بكند، اين را مستحسن مي شمارند!
الزام و اجبار مردم به روشهاي گوناگون زندگي، تا آن جايي كه با فرهنگ غربي منافات نداشته باشد، براي غربيها مجاز است و هيچ ايرادي ندارد. بارها عرض كرده ايم، غرب با كشورها و دولتهايي رابطه ي حسنه دارد كه اين دولتها و كشورها، از ابتدايي ترين روشهاي دمكراسي هم محروم و دورند! الان اگر شما به همين منطقه ي خليج فارس نگاه كنيد، كشورهايي را مي بينيد كه انتخابات ندارند، مجلس قانونگذاري ندارند، رئيس كشور را مردم انتخاب نمي كنند ـ ارثي انتخاب مي شود؛ مثل روشهاي عهد دقيانوس! ـ قوانين كشور را پارلمان و نمايندگان مردم وضع نمي كنند، بلكه امير و سلطان وضع مي كنند؛ اما نه دولتهاي غربي و نه مجامع به اصطلاح حقوقي كه براي دفاع از آزاديها و حقوق بشر تشكيل شده اند و كار مي كنند، نسبت به اينها هيچ حساسيتي نشان نمي دهند!
اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران، مستقل ترين و قوي ترين پارلمان و مجلس شورا را دارد. در كمتر كشوري، و شايد بتوانم بگويم كه در هيچ كشوري در دنيا، شما پارلماني به قوّت و استقلال مجلس شوراي اسلامي ما پيدا نمي كنيد. پارلمانهايي كه به وسيله ي احزاب اداره مي شوند، فرد وكيل و نماينده، تابع نظر حزب است؛ اما در اين جا حزبي هم در كار نيست، بلكه جناحهاي سياسي هستند؛ اما هيچ كدام از جناحها، بر رأي آن نماينده ي مجلس سلطه ندارند؛ او خودش به صورت آزاد و مستقل انتخاب مي كند. ما در دنيا، كجا چنين مجلسي را داريم؟
انتخابات آزاد براي تعيين رئيس جمهور كشور، در دنيا كم نظير است. آحاد مردم پاي صندوقهاي رأي مي روند؛ بدون اين كه تبليغات حزبي در ذهن آنها اثر داشته باشد. يك نفر را كه شناختند، فهميدند و تجربه كردند، براي مدتي به رياست جمهوري انتخاب مي كنند. در كجاي دنيا چنين چيزي هست؟
در بعضي از كشورها كه انتخابات رياست جمهوري به وسيله ي احزاب وجود دارد، مردم حتّي آن كانديداي رياست جمهوري را نمي شناسند! حزب كانديدايي را معرفي كرده، مردم هم چون به اين حزب عقيده دارند، يا دوست دارند، يا قبول دارند، يا انگيزه هاي ديگري دارند، اين كانديدا را به عنوان رئيس جمهور انتخاب مي كنند؛ اما در اين جا اين طور نيست. پس، آزادانه ترين انتخابات، مستقل ترين مجلس، مردمي ترين حكومت، در جمهوري اسلامي است.
در اين جا، آحاد مسؤولان كشور، با مردم در رابطه ي نزديك و صميمانه هستند، خودشان را خدمتگزار مردم مي دانند، مردم هم به آنها علاقه دارند. زندگي مسؤولان كشور، يك زندگي مردمي و متوسط است؛ زندگي اشرافي و مثل بقيه ي مسؤولان كشورها در دنيا نيست.
يك چنين كشور مردمي، يك چنين حكومت مردمي، يك چنين كشور داراي انتخابات آزاد، چون از لحاظ فرهنگ با غرب مخالف است، حتّي غرب معتقد به دموكراسي، حاضر نيست اين نقاط ضعف(!) را در جمهوري اسلامي ببيند! اين همه براي آن است كه جمهوري اسلامي از اول اعلام كرد كه فرهنگ بيگانه و فرهنگ غربي را قبول نخواهد كرد.
جمهوري اسلامي با اين خصوصيات، در روز دوازدهم فروردين سال 1358 اعلام وجود كرد و امروز يازده سال است كه مشغول ادامه ي حيات و رشد و تكامل است. تمام قدرتهاي ضد اسلامي، با اين جمهوري اسلامي مخالفت كرده اند. هميشه ما در اين چند سال گفته ايم كه كمك غرب و شرق در جنگ تحميلي به رژيم و ارتش عراق، به خاطر ترس از اسلام و دشمني با اسلام بود. سالها ما اين حرف را در همين تريبون نمازجمعه و جاهاي ديگر تكرار كرده ايم. شايد بعضيها برايشان سخت بود كه اين حرف را قبول كنند؛ اما امروز تبليغات جهاني به اين قضيه تصريح مي كند. امروز روزنامه ها و مطبوعات و خبرگزاريها، اين نكته را صريحاً مي نويسند. در همين خبرهاي يكي، دو هفته ي اخير، بارها روزنامه نگاران و مطبوعاتچيها و خبرگزاريها گفتند كه غرب به خاطر دشمني با اسلام و ترس از اسلام مبارز، به عراق كمك كرد، تا نگذارد كه جمهوري اسلامي در جنگ به پيروزي قاطع نظامي دست پيدا كند و عراق را از صحنه خارج نمايد. به اين موضوع، اقرار و اعتراف مي كنند.
جمهوري اسلامي، در مقابل اين همه خصومت و دشمني، با قدرت و استحكام ايستاد، ضعيف نشد، بلكه قويتر شد و در خارج از وجود خود، مسلمانان را هم بيدار كرد و ما امروز شاهد بيداري مسلمين هستيم. هميشه عرض كرده ايم، باز هم تأكيد مي كنيم كه اين دوران، دوران پيشرفت و بيداري و پيروزي اسلام و مسلمين است، و اين به بركت جمهوري اسلامي است.
خطبه هاي نماز جمعه ي تهران ـ 10/1/69
چهار عامل موفقيت جمهوري اسلامي
عواملي كه در اين يازده سال، ملّت ايران و جمهوري اسلامي را موفق كرد، چند چيز بوده است. پايبندي به اسلام، رهبري بي نظير امام راحل عظيم بزرگوارمان (رضوان الله تعالي عليه)، مجاهدت و فداكاري شما مردم، ناآشنايي دشمن با رموز اعتقادات اسلامي، از جمله ي اين عوامل است. اين ناآشنايي دشمن هنوز هم هست، اين ايمان بحمدالله هنوز هم وجود دارد، اين فداكاري هنوز هم مشاهده مي شود. با وحدت كلمه، اين راه را ادامه بدهيد؛ دنيا در انتظار شماست.
خطبه هاي نماز جمعه ي تهران ـ 10/1/69
سرچشمه ي انقلاب اسلامي
در همين مقطع [غلبه ي ماده گرايي در جهان] كه همه ي محاسبات مادّي نشان مي داد كه آينده ي بشريت آن است، ناگهان حادثه يي اتفاق افتاد. اين حادثه، در اول توجه دنيا را خيلي هم به خودش جلب نكرد؛ امّا برخلاف انتظار تفسيركنندگان و بينندگان، روزبه روز حجم و معنا و محيط تسلط و تصرف او وسيع تر شد و ناگهان به يك انفجار در يك نقطه ي عالم منتهي گرديد. آن وقت، صاحبان قدرت جهاني احساس كردند كه تا حالا در ارزيابي اين پديده اشتباه مي كردند. به فكر علاج افتادند، ولي ديگر نتوانستند. آن حادثه چيست؟ حادثه ي نهضت روحانيت و نهضت دين در ايران در سال 1341.
آن روزي كه اين حادثه اتفاق افتاد، كسي در دنيا براي آن اهميتي قايل نشد. حتّي آن وقتي كه پانزده ي خردادي به وجود آمد و آن كشتار و آن مسايل اتفاق افتاد، در دنيا آن قدر انعكاسي پيدا نكرد. نه كسي را خيلي اميدوار كرد، نه كسي را خيلي ترساند. شعله يي بود، بعد هم ديدند مثل اين كه فروكش كرد. مانند آن كه شعله ي تراشه و پوشال و تركه و كارتن و مقوا، يك مرتبه مي گيرد و بعد از چند لحظه هم فرو مي نشيند و همه خيال مي كنند تمام شد؛ غافل از اين كه آن هيزمها و كنده هاي بسيار قطور و آتشدار، زير اين شعله ها بود. آنها گرفته، كسي هم درست ملتفت نيست و لحظه به لحظه هم آتش ماندگار و ديرپا توليد مي كند. اين آتشها توليد شد، تا به بيست ودوم بهمن و تشكيل جمهوري اسلامي رسيد و ناگهان كشوري بر اساس دين و معنويت ايجاد شد كه ديگر وقت گذشته بود. يعني به مجردي كه اين نظام به وجود آمد، براي دشمنان دين و معنويت، كار از كار گذشت و هرچه ضربت زدند و مظلومش كردند، نفوذ معنويش و توجه دلهاي مسلمين در دنيا به آن بيشتر شد. آتشهايي در اين جا و آن جا گرفت و شايد بعضي هم خودشان درست ندانند كه از كجا سرچشمه گرفت.
بيانات در ديدار با روحانيون و ائمه ي جمعه و جماعات استان مازندران ـ 22/2/69
پاورقي

 



امر به معروف و نهي از منكر ضرورتي عقلي

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
براساس گرايش ليبراليستي، هيچ فردي در برابر ديگران احساس مسئوليت نمي كند، مگر آنكه كسي بر اساس عاطفه يا وجدان خود كارهايي انجام دهد. به مقتضاي اين نظريه نمي توان انسان را ملزم كرد كه حتما مسئوليتي را بپذيرد، خدمتي را انجام دهد يا به كسي كمك كند.
بنابراين عقيده، به جز آن هيئت حاكمه خاص و آن تعداد محدودي كه براي جلوگيري از بي نظمي و هرج و مرج تعيين شده اند، ساير مردم فقط به زندگي خود مي پردازند و هيچ وظيفه و مسئوليتي در برابر جامعه احساس نمي كنند. اما براساس نظريه ديگر، افراد بايد در برابر يكديگر احساس مسئوليت كنند و در شرايط بحراني خاص، همانند زمان وقوع زلزله، سيل، جنگ و شيوع بيماري خاص به هم ياري رسانند. در اين گونه نمونه ها، تقريبا تمام كساني كه گرايش اجتماعي دارند و قائل به اصالت جامعه اند، به گونه اي مي پذيرند كه همه مردم بايد در چنين نمونه هايي با يكديگر مشاركت كنند. اما كساني معتقدند در شرايط عادي هم، افراد در برابر ديگران مسئول اند.
برخي بر آن اند كه در دين اسلام، انسان فقط در مقابل خدا وظايف فردي را برعهده دارد؛ درحالي كه اين تنها بخشي از وظايف ماست.
بخش بزرگ مسئوليت هاي انسان در ارتباط با ديگران است. براي يك انسان مسلمان و مؤمن و متعهد كافي نيست كه فقط واجباتي كه مستقيما برعهده خودش آمده، انجام دهد، بلكه افزون بر اينها، موظف است كه در اصلاح جامعه اش بكوشد. متأسفانه گاهي، با انگيزه هاي گوناگون، طوري وانمود شده كه اگر ما وظيفه اي هم در برابر ديگران داشته باشيم، نه امري واجب، بلكه مستحب است و وظيفه اصلي مان اين است كه كار خود را انجام دهيم. حتي گاهي از بعضي مضامين ديني، آيات و روايات هم براي اين برداشت انحرافي استدلال مي شود. براي نمونه، از آيه شريفه يا ايهاالذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم؛ 1 «اي كساني كه ايمان آورد ه ايد، مراقب خود باشيد. اگر شما هدايت يافته ايد، گمراهي كساني كه گمراه شده اند به شما زياني نمي رساند»، چنين برداشت مي شود كه هركس بايد به فكر شخص خود باشد و مصالح خود را تامين كند. اما اين برداشت صحيح نيست؛ بلكه آيه در خطاب خود به مؤمنان درصدد بيان اين نكته است كه اگر شما براي هدايت كفار كوشيديد، اما آنان شما را كمك نكردند و كارشكني كردند، نااميد نشويد و متوجه باشيد كه گمراه شدن آنها ضرري به ايمان مؤمنان نمي زند.
خداوند متعال درباره پيامبر(ص) نيز مطالب مشابهي دارد. آياتي نظير: و ما علي الرسول الا البلاغ المبين؛ 2 «و بر رسول چيزي جز رساندن آشكار نيست»؛ فان اعرضوا فما ارسلناك عليهم حفيظا ان عليك الا البلاغ؛ 3 «و اگر رويگردان شوند (غمگين مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده ايم؛ وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است»؛ و ما ارسناك عليهم وكيلا؛ 4 «و ما تو را به منزل مأمور بر آنان نفرستاده ايم»؛ و فلعلك باخع نفسك علي آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحديث اسفا؛ 5 «گويي مي خواهي به سبب اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاك كني اگر به اين گفتار ايمان نياوردند»، از جمله آياتي هستند كه به پيامبر(ع) تاكيد مي كند كه به وظيفه خود عمل نمايد و ديگر به سبب ايمان نياوردن مردم غصه نخورد.
2- امر به معروف و نهي از منكر، ضرورتي عقلي
همان گونه كه گفته شد، در كشورهاي اروپايي و بسياري از كشورهاي ديگر، مردم در برابر بعضي مسائل حساس اند و اگر كسي تخلفي كند، عكس العمل نشان مي دهند. مثلا اگر كسي مقررات راهنمايي و رانندگي را رعايت نكند، افزون بر برخوردي كه دستگاه هاي انتظامي با او مي كنند، مردم نيز حساسيت نشان مي دهند؛ مثلا فوري ماشين هاي مجاور بوق مي زنند و متخلف را تحت فشار قرار مي دهند. اين خود نوعي نهي از منكر است. پس قسمي از امر به معروف و نهي از منكر در همه جوامع بشري وجود دارد. دليل آن نيز اين است كه همه مردم متوجه شده اند كه اگر بنا باشد در يك زندگي اجتماعي كساني از قانون تخلف كنند، سنگ بر روي سنگ بند نمي شود و دودش به چشم همه مردم خواهد رفت. چنين مضموني در قالب اين مثال مطرح گرديده كه گروهي در كشتي چوبي درحال حركت نشسته بودند. شخصي خواست كشتي را در قسمت جلوي خود سوراخ كند. ديگران به او گفتند كه كشتي را سوراخ نكن؛ ممكن است به غرق شدن ما درآب بينجامد. او پاسخ داد من جايي از كشتي را سوراخ مي كنم كه خودم نشسته ام و كاري به شما ندارم. آنان گفتند درست است كه تو جاي خود را در كشتي سوراخ مي كني، اما وقتي آب در كشتي افتاد، ديگر من و تو را نمي شناسد، و همه غرق مي شوند. با اين مثال، اهميت امر به معروف و نهي از منكر، بيش از پيش، نشان داده شده است. بنابراين كسي كه در جامعه زندگي مي كند، نمي تواند بگويد من يك چهار ديواري دارم و خودم صاحب اختيار آن ام. بايد توجه داشت با رواج گناهي در جامعه، قبحش ريخته مي شود و ديگران هم مرتكب آن مي شوند. ارتكاب آن معصيت، آثار اجتماعي زيان باري را نيز در پي دارد.
پس اين امري عقلي است كه اگر در جامعه اي، مقرراتي كه به نفع جامعه است، رعايت نشود، ديگران بايد حساسيت نشان دهند؛ نه آنكه منتظر شوند تا پليس يا مأموران دولتي جلوي آن عمل را بگيرند. پليس، در واقع نيرويي كمكي براي جلوگيري از قانون شكني هاست و اين مردم اند كه بايد خود حساس باشند تا عمل ناپسندي واقع نشود. حساسيت هر جامعه اي كه پيشرفته تر و متمدن تر باشد، در برابر وضع و عمل به قانون بيشتر است؛ به ويژه مردم به آن امور كه نفع آن را همه آنها تشخيص مي دهند، امر به معروف، و از آن امور كه ضررش را همه ايشان مي فهمند، نهي از منكر مي كنند. پس، امر به معروف و نهي از منكر امري عقلي است و به نوعي، در همه جوامع پيشرفته وجود دارد.
1- مائده (5)، .105
2- نور (24)، .54
3- شوري (42)، .48
4- اسراء (17)، .54
5- كهف (18)، 6.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14