(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 8 شهریور 1390- شماره 20012

منشور
اصل بركارآمدي است
گزارش كيهان از چگونگي رتبه بندي دانشگاه ها در دنيا
معيارهاي رتبه بندي دانشگاه ها
ضربان
منتظر هيچ كس نباشيم
حلقه گم شده مديريت فرهنگي كشور



منشور
اصل بركارآمدي است

بعضي از دوستان اينجا گفتند: سازوكارهاي كنوني دستگاه هاي علمي و فرهنگي كشور، جوابگوي نياز كشور نيست. من به تجربه مي خواهم عرض بكنم، افزايش تشكيلات كمكي به حل مشكلات نمي كند. ما يك تشكيلات ديگر درست كنيم، يك مجموعه خبرگان دانشگاهي فرض كنيد ايجاد كنيم، تراكم تشكل هاي گوناگون دولتي و اداري براي رسيدن به اين اهداف حقيقتا كارساز نيست. همين تشكل هاي موجود، سازمان هاي موجود را بايد كارآمد كرد. فرض بفرماييد خود وزارت علوم در معاونت هاي ذي ربط، در مديريت هاي كلان زيرمجموعه معاونت ها دقت كنند، آدم هاي باسواد، كارآمد، مؤمن، انقلابي، شجاع، خوش فكر، بهره برنده از نيروهاي انساني كارآمد را آنجاها بگذارند.
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اساتيد دانشگاه ها
8/6/1388

 



گزارش كيهان از چگونگي رتبه بندي دانشگاه ها در دنيا
معيارهاي رتبه بندي دانشگاه ها

منصوره محمودي
رتبه بندي آكادميك دانشگاه هاي جهان براساس پارامترهاي مختلفي انجام مي گيرد. رتبه بندي ها مي تواند براساس كيفيت برخي شاخص هاي موجود انجام شود. از جمله اين شاخص ها مي توان به آمارهاي تجربي، برآوردهاي مربوط به مدرسين و اساتيد، بورسيه ها، دانشجويان، داوطلبان ورود به دانشگاه و برخي ديگر اشاره كرد. برخي از رتبه بندي ها هم هستند كه براساس نحوه پذيرش و ورود دانشجويان به دانشگاه صورت مي گيرد.
علاوه بر رتبه بندي مؤسسات، برخي رتبه بندي هاي ديگري هم وجود دارد كه براي برنامه هاي آموزشي، دپارتمان ها و مدارس صورت مي گيرد. رتبه بندي ها براساس جهت دهي برخي مجلات و روزنامه ها و گاهي هم توسط دانشگاهيان و فرهنگيان انجام مي گيرد.
به اين واسطه به بررسي سطوح كسب رتبه هاي دانشگاه هاي داخلي در شاخص هاي ارائه شده از جمله وبومتريك (Webometrics)، SIR سايماگو، ISC، خواهيم پرداخت.
وبومتريك (Webometrics) چيست؟
رتبه بندي وبومتريك شاخصي است براي رتبه بندي وب سايت هاي دانشگاه ها و مراكز علمي، آموزشي و تحقيقاتي دنيا كه توسط آزمايشگاه سايبرمتريك (CINDOC)واحدي از انجمن ملي تحقيقات اسپانيا تهيه شده است. وبومتريك 8000 دانشگاه دنيا را براساس اطلاعات مبتني بر وب آنها ساليانه دو بار در ماه هاي دي و تير ماه انجام مي شود. رتبه بندي وبومتريك متشكل از يك پايگاه داده شامل 15000 دانشگاه و بيش از 5000 مؤسسه و مركز تحقيقاتي مي باشد. 8000 دانشگاه اول در رتبه بندي وبومتريك مشخص شده و دانشگاه هاي ديگر نيز در رتبه بندي محلي و جزئي تر آمده است.
شاخص هاي وبومتريك (Webometrics)
وبومتريكس اولين بار در سال 2004 انجام شد و براساس شاخص مركب از چندين پارامتر به منظور رتبه بندي وب سايت دانشگاه ها تهيه شد. اين پارامترها درحال حاضر عبارتند از:
- حجم اطلاعات موجود بر روي وب (Size)
- قابليت دسترسي (Visibility)
- فايلهاي محتوايي (Rich Files)
- تعداد مقالات و رتبه علمي در گوگل (Google Scholar)
هر يك از پارامترهاي وبومتريكس داراي جزئيات بسيار است و روش هايي براي محاسبه هر يك وجود دارد. رتبه بندي وبومتريك ميزان فعاليت علمي و آموزشي وب سايت هاي دانشگاه ها و مؤسسات علمي و آموزشي را بصورت دوره اي نشان مي دهد. شاخص هاي رتبه بندي وبومتريك ميزان توجه مؤسسات و دانشگاه ها را به نشر اينترنتي نشان مي دهند.
راه هاي افزايش رتبه سايت دانشگاه ها در رتبه بندي وبومتريك (Webometrics)
بديهي است براي افزايش رتبه در وبومتريكس بايد شاخص هاي چهارگانه را مورد توجه قرار داد. توليد محتواي روزآمد و كارا در وب سايت بهترين راه حل خواهد بود. هرچند كليه معيارهاي رتبه بندي وبومتريك به محتواي موجود در وب سايت ها بستگي دارد ولي باتوجه به اينكه ابزار مورد استفاده رتبه بندي وبومتريك (Webometrics) براي بررسي ميزان، نوع و حجم اطلاعات موجود در وب سايت ها، موتورهاي جست وجو (Search Engine) هستند، بنابراين، وضعيت وب سايت در موتورهاي جست وجو معيار بسيار مهمي مي باشد. بهبود وضعيت يك وب سايت در موتور جست وجو به معني بهتر، كاملتر و سريع تر ديده شدن وب سايت توسط ربات هاي جست وجوگر و در نتيجه بالاتر آمدن وب سايت در جست وجوها و در نهايت بازديد بيشتر از وب سايت است. رتبه بندي وبومتريك (Webometrics) يكي از معيارهاي اصلي خود را وضعيت و تعداد صفحات Indexشده توسط موتورهاي جست وجو قرار داده و لذا اين فاكتور از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. هر يك از موتورهاي جست وجو معيارها و فرمول هاي خاص خود را براي ارزيابي وب سايت ها دارند كه معمولاً فاكتورهاي دقيق و الگوريتم رتبه بندي را بصورت محرمانه نزد خود نگهداري مي كنند و در اختيار سايرين قرار نمي دهند ليكن بسياري از فاكتورهايي كه مورد توجه موتورهاي جست وجو هستند شناخته شده اند و مديران وب سايت هاي حرفه اي تلاش مي كنند همه آنها را به بهترين وجه در وب سايت خود اعمال كنند. براساس مطالعات انجام شده توسط شركت معماران عصر ارتباط، وب سايت دانشگاه هاي معتبر خارجي به ميزان بسيار زيادي به فاكتورهاي مورد توجه موتورهاي جست وجو اهميت داده و وب سايت ها و پرتال هاي خود را بر آن اساس بهينه سازي كرده اند.
بسياري از اين فاكتورهاي بهينه سازي در موتورهاي جست وجو (SEO) مربوط به محتوا و چگونگي تعريف اطلاعات در بخش هاي مختلف وب سايت و برخي ديگر نيز بيشتر به ساختار فني وب سايت مربوط است و مي توان ساختار فني را به گونه اي طراحي كرد كه شاخص هاي موردنظر به خوبي در آنها لحاظ شود.
معيارهاي وبومتريك
1- ارزيابي آموزش هاي برتر در وب: 2- حجم، قابليت ديد و 3- منابع اطلاعات و تفسير آنها.
وبومتريك از چهار معيار به شرح ذيل تشكيل شده است:
1- اندازه صفحات (ضريب2)، 2- قابليت ديد (ضريب4)،
3- تعداد Rich fileها (ضريب1) 4- تعداد مقالات ايندكس شده در گوگل پژوهشگر (ضريب1).
پس از محاسبه معيارهاي بالا براي هر سايت كه در چهار ستون مجزا نوشته مي شود. اعداد نرمال مي شوند. به اين معنا كه عدد ستون مربوط به هر سايت بر بزرگترين عدد آن ستون تقسيم مي شود. به اين ترتيب عددي بين صفر تا يك به دست مي آيد. سپس ضرايب تأثير و محاسبات به شكل زير انجام مي شود. سايتي كه بيشترين عدد محاسبه شده از آن اوست رتبه اول را در معيار وبومتريك كسب مي نمايد.
رده بندي دانشگاه هاي ايران در جهان در سال2010
كوچك ترين قدم در ارج نهادن به زحمات بي حد جامعه دانشگاهي كشور و همت بلند پژوهشگران و دانشمندان ايراني، پوشش خبري- تحليلي و پرداختن به دستاوردها و موفقيت هايي است كه اين قشر شريف براي اعتلاي نام ايران در مقاطع زماني مشخص كسب كرده اند.
رده بندي دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي در جهان كه سالانه از طريق برخي مراكز معتبر مانند مؤسسه رده بندي سايماگو SRI وابسته به مركز اسناد علمي Elsevier (كه در اين گزارش به معرفي اين مؤسسه و متدلوژي رده بندي دانشگاه هاي دنيا توسط آن پرداختيم) شاخص مناسبي است تا وضعيت دانشگاه ها و مؤسسات تحقيقاتي كشور را بررسي نموده و از پيشرفت هاي جوانان اين مرز و بوم در عالم دانش و فناوري مغرور شويم.
در آمار رتبه بندي مربوط به سال 2010 ميلادي كه حدود يك سال از آن مي گذرد، 36 مركز دانشگاهي و پژوهشي در ميان 2800 دانشگاه برتر جهان وجود دارند كه اگرچه تا جايگاه كشورهاي بالاي جدول مانند چين، آمريكا، آلمان، انگلستان و ژاپن راه بسياري مانده است اما نويدبخش روزهاي بهتر در عرصه هاي علمي براي دانشگاه هاي كشور در سال هاي آتي خواهد بود.
در رده بندي امسال مانند سال هاي گذشته دانشگاه تهران، نماد آموزش عالي و دانشگاه مادر، رتبه اول كشوري را كسب كرده است. دانشگاه تهران در رتبه بندي جهاني سال گذشته به رتبه 474 صعود كرده كه در مقايسه با رتبه حدود 1000 در ساليان اخير جهشي قابل توجه دارد. بيشترين تعداد مقالات منتشر شده توسط اساتيد و دانشجويان دانشگاه تهران مربوط به پرديس دانشكده هاي فني و در حوزه علوم مهندسي است كه در دسته بندي سايماگو غالبا در Physical Sciences جاي گرفته اند.
دانشگاه صنعتي شريف به عنوان يكي از دانشگاه هاي برتر كشور در رتبه 546 جهاني قرار گرفته و در مكان دوم در ايران، در تعقيب دانشگاه تهران است. البته نبايد دور از نظر داشت كه دانشگاه تهران يك دانشگاه جامع است كه رشته هاي هنر، ادبيات و علوم انساني هم علاوه بر علوم پايه و مهندسي دارد. اگر چه اين رشته ها توليد مقالات بين المللي چندان بالايي ندارند، اما به هر حال دانشگاه صنعتي شريف يك دانشگاه صنعتي است كه تنها علوم پايه و مهندسي را پوشش مي دهد و كسب عنوان دوم در كشور نيز براي اين دانشگاه معتبر حائز اهميت خواهد بود.
دانشگاه علوم پزشكي تهران با رتبه 691 در سال 2010 بين دانشگاه هاي جهان در رتبه سوم كشوري قرار دارد. رتبه چهارم و پنجم و ششم كشوري در اين ليست به ترتيب از آن دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه صنعتي اميركبير (پلي تكنيك تهران) است كه آخرين نماينده ايران با رتبه سه رقمي در اين جدول مي باشد.
رتبه جهاني دانشگاه شيراز به عنوان هفتمين دانشگاه برتر كشور، 1065 است و پس از آن دانشگاه صنعتي اصفهان، شهيدبهشتي و فردوسي مشهد قرار گرفته اند. جدول كامل مربوط به رده بندي دانشگاه هاي ايران در جهان در سال 2010 به اين شرح است:
در اين ليست تنها سه پژوهشگاه دولتي وجود دارند و مابقي 36 مورد دانشگاه هاي زير مجموعه وزارت علوم محسوب مي شوند. اين سه موسسه عبارتند از:
¤ پژوهشگاه دانش هاي بنيادي (IPM) سابق با رتبه كشوري 15 و رتبه جهاني 1635،
¤ انستيتو پاستور ايران با رتبه كشوري 30 و رتبه جهاني 2547 و
¤ پژوهشگاه مواد و انرژي با رتبه كشوري 37 و رتبه جهاني .2818
پارامترهاي موثر در رده بندي دانشگاه ها در سايماگو عبارتند از:
1- تعداد مقالات و پرونده هاي علمي منتشر شده بر مبناي بانك داده اسكوپوس (Scopus)
2- همكاري هاي بين المللي در پروژه هاي تحقيقاتي بر مبناي مقالات مشترك با موسسات وابسته از دو ياچند كشور.
3- نسبت تأثير علمي بر مبناي Impact factor مقالات منتشر شده يك دانشگاه نسبت به تأثير متوسطي كه دانشگاه هاي ديگر در همان زمينه تحقيقاتي در دنيا داشتند (پارامتري به نام اثر نرمال شده NI)
4- مقالات بسيار با كيفيت منتشر شده بر مبناي انتشار مقاله هايي با ارجاع (citation) بسيار بالا در ژورنال هاي برتر (در 25% بالاي جدول) در هر زمينه تحقيقاتي.
با تحليل داده هاي آماري مربوط به عملكرد دانشگاه هاي كشور اعم از تعداد مقالات، درصد همكاري هاي بين المللي و انتشار مقالات در ژورنال هاي بسيار معتبر به نتايج جالبي دست پيدا كرديم كه در گزارشهاي آينده موشكافي خواهد شد. يكي از نتايج به دست آمده از تحليل ها اين است كه دانشگاه هايي مانند دانشگاه تبريز، زنجان و دانشگاه صنعتي اصفهان كه همكاري هاي بين المللي بيشتري داشته اند، موفق شده اند مقاله هاي بيشتري در با كيفيت ترين ژورنال هاي پژوهشي دنيا به چاپ برسانند كه مويد ضرورت ارتباط هاي وسيع براي بهره وري بيشتر جامعه دانشگاهي است.از نكات خوشحال كننده در رتبه بندي دانشگاه هاي جهان در سال 2010 قرار گرفتن دانشگاه سيستان و بلوچستان براي اولين بار در اين فهرست معتبر جهاني است. به هر تقدير امسال ايران 38 مركز دانشگاهي و پژوهشي در ليست برترين هاي دنيا داشت. به اميد آن كه در رتبه بندي جهاني سال 2011، با صعودي دوباره، نمايندگان بيشتري در فهرست برترين دانشگاه هاي جهان داشته باشيم.
ادامه دارد...

 



ضربان
منتظر هيچ كس نباشيم

پيمان فتحي، دانشجوي علوم سياسي دانشگاه تهران
اقتصاد مقوله اي عام و فراگير است كه در تمامي شئون و روابط اجتماعي وجود دارد و در كنار ديگر مؤلفه هاي اجتماعي و انساني و طبيعي، تأثير فراواني بر وضع كنوني و آتي جامعه برجاي مي گذارد. همان طور كه صاحب نظران اقتصادي متفق القولند كه براي نيل به توسعه و پيشرفت مطلوب در هر اجتماعي و نيز حفظ و تداوم آن مسير بالنده، علاوه بر فراهم بودن شرايط، فعاليت اقتصادي بايد به صورتي تلاش گرانه و مستمر و پويا و دائمي انجام گيرد كه مي توان از آن به «تلاش اقتصادي» تعبير كرد.
اما بحثي كه فضاي ايران را در سال جاري تحت تأثير قرار داده عبارت است از آموزه اي جديد به نام «جهاد اقتصادي». وقتي دو واژه «جهاد» و «اقتصاد» كنار يكديگر قرار گرفته و نسبتي دروني با هم پيدا مي كنند، دچار تحول معنايي شده و يك گفتمان را به وجود مي آورند.
براي شروع بحث به تعريفي مختصر درباره اين مفهوم مي پردازيم. به طور كلي «اقتصاد» به كليه تلاش ها و اقداماتي اشاره دارد كه درنهايت به ثروت آفريني مادي منجر شده و عرصه هاي توليد، خدمات، ارزش افزايي، كارآفريني و حتي ارزش زايي علمي و فرهنگي را نيز دربرمي گيرد. اما بحث در مورد جهاد مي تواند اندكي گسترده تر باشد، زيرا در فقه و آموزه هاي اسلامي به طور گسترده اي به اين فريضه الهي كه از فروع دين مبين اسلام نيز مي باشد، پرداخته شده است. جهاد در طول تاريخ اسلام از همان دوران صدر اسلام و در طي قرون متمادي تا زمان معاصر بر روند تحولات دروني و روابط بيروني امت اسلامي تأثير تعيين كننده اي داشته است و همچنين مجادلات قلمي و فكري چالش برانگيزي پيرامون آن وجود دارد.
جهاد در لغت از «جهد» به معني غايت مشقت يا سخت كوشي مشتق شده است و در اصطلاح فقها چنين تعريف مي شود: گذشتن از مال و جان در راه بالا بردن كلمه اسلام و برپا داشتن شعائر ايمان. طبق تعريف؛ مجاهد نيز به كسي گفته مي شود كه با طيب خاطر در فراخناي دشواري ها گام گذاشته و هر آن چه از قدرت و توانايي به كف دارد براي رسيدن به هدف خود به كار بسته و در سنگلاخ پيكارها، سرفرازي را جست وجو كند.
با تعريف گسترده اي كه از جهاد به عمل آمد، مي توان ديد كه اين فريضه صرفا محدود به جبهه هاي فيزيكي نبرد با دشمن نمي شود؛ بلكه در هر عرصه اي كه نياز به سخت كوشي و در راه يك هدف الهي باشد مي توان به جهاد مبادرت ورزيد. عرصه اقتصادي نيز يكي از حوزه هايي است كه هم اينك بيش از هر زمان ديگري نيازمند روحيه، تلاش و عمل جهادي شده است. منشأ اين نياز به زمينه ها و علل دروني و بيروني برمي گردد. در عرصه دروني كشور و با گذشت بيش از سه دهه از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و پيموده شدن مسيري پرفرازونشيب، همزمان با شروع طرح هاي كلان اقتصادي در كشور و از سوي ديگر نياز تاريخي اين سرزمين اسلامي به پيشرفت و آباداني هر چه بيشتر، ضرورت نوعي تلاش و همت در عرصه اقتصادي و به بيان بهتر جهاد اقتصادي به شدت احساس مي شود. كاربست صحيح و دقيق و اصولي اين آموزه مي تواند فرصتي تاريخي براي پيشرفت پايدار اين سرزمين به عنوان الگويي براي امت اسلامي و تمامي ملت هاي آزاديخواه فراهم سازد.
جنگ اقتصادي دشمن
عامل ديگر كه بر اهميت جهاد اقتصادي مي افزايد هجمه اقتصادي سنگين و همه جانبه اي است كه از سوي دشمنان قسم خورده اين مردم و نظام اسلامي بر آن ها تحميل شده و هر روز نيز شدت بيشتري به خود مي گيرد. تحريم هاي اقتصادي كه به بهانه هاي مختلف بر اين كشور وضع شده است به نوعي جنگ اقتصادي را عليه ايران اسلامي آغاز كرده و نبرد نابرابري را به ايرانيان تحميل كرده است.
بنابراين جهاد اقتصادي يك ضرورت وجودي محسوب مي شود زير انفعال، بي عملي يا گام هاي سست و اقدامات معمولي در برابر هجمه هاي بي امان دشمنان ملت به اركان اقتصادي اين كشور موجب تحقق نقشه هاي مستكبرين جهاني شده و درنهايت به شكست در نبرد اقتصادي منجر مي شود. اين شكست به تضعيف پايه هاي اقتدار و عظمت ايران اسلامي انجاميده و مي تواند مانع دستيابي مردم ايران به جايگاه رفيع جهاني كه لايق آن هستند گردد.
اما مفهوم جهاد اقتصادي تفاوت هاي بنياديني با ديگر انواع اقدامات اقتصادي دارد. واژه جهاد در آموزه جهاد اقتصادي قداست بخش است و فعاليت اقتصادي را از هرگونه سودجويي، مال اندوزي، ثروت طلبي و فردگرايي سودمحورانه مبرا مي سازد. زيرا هدف مجاهد فقط رضايت خداست و به همين دليل هم جهاد اقتصادي به عنوان يك عبادت و وسيله اي براي دستيابي به اهداف بسيار والا ا نجام مي گيرد.
از جمله اهداف نزديك جهاد اقتصادي، رشد و پيشرفت صنايع و توليدات و خدمات، افزايش سطح كيفي و كمي محصولات داخلي به دست متخصصان بومي و قطع وابستگي به مصنوعات و فن آوري بيگانه است. در صورت تحقق اين اهداف بخش اعظمي از معضل بيكاري جوانان مرتفع شده و به دنبال آن با رونق اقتصادي در كشور اقشار جامعه از رفاه نسبي برخوردار گشته و در پي آن بسياري از معضلات ديگر همانند نابساماني هاي اجتماعي، خانوادگي، جرايم، اعتياد، افزايش سن ازدواج و مشكلات مرتبط با آن و بسياري ديگر از مشكلات موجود جامعه حل و فصل خواهد شد.
افزايش توان اقتصادي كشور و افزايش خودكفايي صنعتي و تكنولوژيك در كنار ديگر مؤلفه هاي قدرت نظام جمهوري اسلامي ايران از جمله ابزارهاي قدرت نرم و فرهنگي خواهد توانست اين كشور را به عنوان ام القراي جهان اسلام به آن جايگاه مستحكم و تأثيرگذار جهاني كه همواره شايسته آن بوده است برساند. اين دو پيشرفت موازي يعني افزايش توان اقتصادي در داخل و قدرت يابي بيشتر در عرصه جهاني آموزه جهاد اقتصادي را به اهداف عالي تر و اصلي خود نزديك مي سازد. چرا كه با توجه به وجود عنصر الهي جهاد در اين آموزه كه به دنبال انجام مأموريت معنوي و الهي خود است، هدف اصلي اين است كه ارزش هاي برين و عالي الهي و انساني در زمين گسترانده شود؛ ارزش هايي كه هم در فريضه جهاد وجود دارد و هم در مقوله اقتصاد اسلامي. جهاد فريضه اي است كه با هدف الهي و در راستاي گسستن زنجيرهاي اسارت از تن و روح آدمي صورت مي پذيرد و هنگامي كه اين فريضه در كنار مقوله اقتصاد قرار بگيرد؛ علاوه بر گسستن زنجيرهاي استثمار از دستان اقشار مستضعف، آنان را به سوي زندگي شرافت مندانه و انساني رهنمون مي شود و در اين جاست كه مبحث عدالت اجتماعي و عدالت اقتصادي به عنوان آموزه هاي بنيادين اسلام مورد توجه قرار مي گيرد.
مسير عدالت اجتماعي از جهاد اقتصادي مي گذرد
مفهوم اسلامي عدالت اجتماعي بر معاملات مسلمانان در محيط بازار حاكم است. مسلمانان بايد با يكديگر منصفانه معامله كنند. احكام قرآني به ايشان توصيه مي كند كه دستمزدهاي عادلانه بپردازند، قيمت هاي منصفانه اي تعيين كنند، در معامله با يكديگر امين باشند و تعهدات خود را به طور كامل اجرا كنند. اقتصاد اسلامي معاملات ناعادلانه و استثمارگرايانه را در بين افراد مردود مي شمارد. نهادهاي اقتصادي و فعاليت هاي تجاري كه به دنبال ايجاد قدرتي براي تعيين قيمت هاي بالا و افزايش سود هستند از نظر اسلام قانوني نيستند. متعاقبا اعمالي چون احتكار يا تباني بين شركت هاي بازرگاني براي شكل دادن انحصاراتي كه آنان را قادر به افزايش قيمت هاي بازار مي كند در اقتصاد اسلامي جايز نيست. از اين رو در پرتو موفقيت در جهاد اقتصادي، عدالت اجتماعي و اقتصادي نيز به طرق مختلف سايه عطوفت آميز خود را بر سر امت اسلامي مي گستراند و اين امر تنها يكي از بزرگ ترين بركات جهاد اقتصادي به شمار مي آيد.
مسأله بسيار مهمي كه در اين ميان بايد حتما مورد توجه قرار بگيرد ماهيت اين نوع تلاش است. تلاش اقتصادي خستگي ناپذير، همه جانبه و از سوي تمامي اقشار در هر سن و مرتبه و جايگاهي كه قرار دارند. نيازهاي داخلي كشور و تهديدات مختلف به ويژه خصومت هاي اقتصادي دشمنان، جهاد اقتصادي را در وهله اول به يك جهاد تدافعي تبديل ساخته است.
پيشروي در جهاد اقتصادي بايد تا حدي باشد كه كشور و نظام اسلامي را به درجه اي از عظمت و پيشرفت و قدرت و استحكام اقتصادي برساند كه براي هميشه دشمنان را از هرگونه يورش ديگري به اين سرزمين پاك و هر نوع تلاش مذبوحانه اي براي فلج كردن زيرساخت هاي اقتصادي آن نااميد گرداند.
اين اتفاق نخواهد افتاد مگر در صورتي كه همگان به عنوان اعضاي اين ملت بزرگ و تاريخ ساز، تلاش و جهاد اقتصادي را تكليف عيني خود بپنداريم و در اين رهگذر منتظر هيچ كس ديگري نباشيم و با روحيه اي جهاني و بسيجي وار و با نيت قرب به خداوند متعال تمام توان خود را براي پيشرفت و رونق و استحكام اقتصادي در عرصه هاي مختلف به كار بنديم. تحقق اين وضعيت به معناي حاكم شدن روحيه و فرهنگ تلاش في سبيل الله در بين تمامي زنان و مردان و پيران و جوانان اين مرز و بوم است. اين فرهنگ ضامن پيروزي و عظمت ملت ايران در اين عرصه حساس و تاريخ ساز خواهد بود.

 



حلقه گم شده مديريت فرهنگي كشور

مريم حبيبي، دانشجوي كارشناسي ارشد هنر
فلسفه تشكيل دستگاه هاي فرهنگي در هر كشوري، مديريت و راهنمايي حركت فرهنگي در چارچوبي است كه ايدئولوژي جامعه تعيين مي كند. سواي حق و باطل بودن اصل موضوع ايدئولوژي در جوامع مختلف- كه خود به وضوح عيان است- بحث ما به تشكيلات فرهنگي جمهوري اسلامي برمي گردد و سعي خواهيم نمود، نقدي منصفانه به همراه پيشنهادهايي جايگزين ارايه دهيم.
از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، دشمنان به انحاي مختلف، دشمني خود را با اين حركت الهي نشان داده اند و هر عقل سليمي باور دارد كه دشمني و غضب دشمنان فقط براي نابودي اين حركت الهي است و از پاي نخواهند ايستاد مگر اسلام و حركت آن در قالب جمهوري اسلامي را منحرف يا از بين برده باشند و چه نيك آن پرچمدار معاصر حق، حضرت امام خميني(ره) در يك هشدار جدي، اين چنين اين خطر را گوشزد مي كند: «اجانب در كمين اند، آنها نخوابيده اند، شما نبايد بخوابيد، بايد هوشيار باشيد، آنها مشغول نقشه هستند، از طريق هاي مختلف، با فرم هاي مختلف». البته لازم به ذكر است كه اين جبهه گسترده اي كه در مقابل جمهوري اسلامي تشكيل شده، خود ناشي از عظمت و صلابت مجموعه انقلاب اسلامي است؛ لكن سنت خداوند هميشه بر اين اصل استوار است كه: نابرده رنج، گنج ميسر نمي شود/ مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد. ما در دهه اول انقلاب با اقتدار نشان داديم كه در برابر حملات و هجمه هايي از جنس سخت، مقاوم هستيم. مقابله با كودتا، ترورها و جنگ تحميلي از اين موارد است. اما وقتي عرصه مبارزه دشمن تغيير كرده و جبهه جنگ فرهنگي و نرم را در برابر كانون دادخواهي مستضعفين جهان تشكيل داد، اندك اندك انگاره هاي وادادگي در ميان سربازان و فرماندهان و اميران جبهه خودي ديده شد. اين رويكرد منفعلانه در برابر آفندهاي سنگين جبهه استكبار با شدت و ضعف هايي در طول 22 سال گذشته ادامه پيدا كرده است.
به ليست بلند بالاي نهادهاي فرهنگي حكومتي در ايران- كه بايد قرارگاه هاي فرهنگي باشند- دقت كنيد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، بسيج، معاونت فرهنگي سپاه پاسداران، جهاد دانشگاهي، انجمن هاي اسلامي دانش آموزان، ستاد اقامه نماز، شوراي ائمه جمعه، سازمان اوقاف و امور خيريه، سازمان فرهنگي- هنري شهرداري ها، بنياد شهيد، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، موسسه پژوهشي امام خميني(ره)، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، مركز مساجد كل كشور، معاونت فرهنگي- اجتماعي وزارت كشور، معاونت اجتماعي نيروي انتظامي، شوراي عالي قرآن، مركز كامپيوتري علوم اسلامي، معاونت تبليغ حوزه علميه قم، آستان قدس حرم حضرت امام رضا(ع)، آستان قدس حرم حضرت عبدالعظيم(ره)، آستان قدس حرم حضرت معصومه(س)، مركز اسناد انقلاب اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي، معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و بسياري ديگر از نهادها و ارگان هاي حكومتي كه به اسم اسلام و حكومت، بودجه هاي كلان دريافت كرده و مشغول كار فرهنگي هستند.
اما سؤال اصلي اينجاست كه چرا با اين همه دستگاه فرهنگي حكومتي و بودجه هاي كلان، نتيجه و خروجي ملموسي ديده نمي شود و بلكه در مواردي بسيار، عكس نتيجه مدنظر، حاصل مي گردد؟ آيا مشكل از خود فرهنگ اسلامي است؟ مشكل وجود دشمن در عرصه فرهنگ است؟ مشكل نوع مديريت و جبهه گيري ماست؟ مشكل كمبود بودجه است؟! پس مشكل اصلي كجاست؟
وقتي اين روند را نظاره مي كنيم، يك سؤال اساسي كه در ذهن شكل مي گيرد اين است كه چطور در زمان حكومت طاغوت كه همه دارايي و امكانات انقلابيون براي ترويج فرهنگ اسلامي و انقلابي، يك ضبط صوت و نوار كاست با يك دستگاه تكثير عتيقه مخفي شده و احيانا يك مسجد يا حسينيه در هر شهر بود و تهاجم فرهنگي آشكار غربي و ترويج گسترده برهنگي در سينما و تلويزيون عيان بود و نيز همه امكانات كشور، دستگاه هاي تبليغاتي و رسانه اي هم در دست عوامل شاهنشاهي بود، با اين حال اين جبهه مبارزان بي امكانات و پابرهنگان بود كه بر رقيب غيرقابل مقايسه پيروز شد؛ اما اكنون كه همه امكانات پولي و دستگاه هاي تبليغاتي و رسانه اي كشور به صورت آشكار در اختيار جريان فرهنگي انقلاب اسلامي است و انواع حمايت ها و پشتيباني هاي سياسي و عاطفي را هم از طرف شخص اول مملكت با خود به همراه دارد، موضع واداده به خود گرفته و نمي تواند پيشرو حركت در جهت اهداف راهبردي انقلاب اسلامي باشد؟ چرا؟ پاسخ به اين سؤال، جواب مظلوم ماندن فرهنگ در ايران است.
قطعا دلايل بسياري در ناكارآمدي دستگاه هاي فرهنگي كشور وجود دارد كه از جمله آنها؛ نبود نقشه مهندسي فرهنگي، استفاده از نيروهاي كم سواد و بعضا بي سواد فرهنگي، عدم تميز بين مسائل اصلي و فرعي، عدم توجه به عناصر نخبه فرهنگي، اپيدمي شعارزدگي به جاي عمل گرايي، عدم رقابت در ميان دستگاه هاي فرهنگي، فقدان جايگاه نقد جدي به برنامه هاي فرهنگي دستگاه ها، حكومتي بودن فرهنگ به جاي مردمي بودن، تنبلي فرهنگي و دلايلي ديگر كه هر كدام براي خود يك موضوع بسيار مفصل براي بحث دارد. اما به سبب رعايت اختصار و پرهيز از كلي گويي، يكي از مهم ترين آنها را كه تقريبا ريشه بسياري ديگر از عوامل است، مورد واكاوي قرار مي دهيم و آن راحت طلبي، تنبلي، رفاه زدگي و در مواردي اشرافيت فرهنگي است.
يك مسئول فرهنگي كه درك درستي از واقعيت جنگ تمام عيار نرم را نداشته و از رانت بودجه حكومتي هم برخوردار باشد، به خود اين نقيب را نخواهد زد كه بهره وري دستگاه زير دستش را بالا ببرد. چون دغدغه اي نيست. به هر نحوي كه بودجه را خرج كند، دوباره سال آينده هم همان بودجه را- بلكه بيشتر- خواهد داشت و كسي از او در خصوص چگونگي خرج اين بودجه و ميزان تاثير آن سوال نخواهد كرد و لكن به دنبال نوآوري در شكل پرداختن به محتواي فرهنگي نخواهد افتاد. پيچيدگي كار را درك نكرده و به ساده سازي و كار كليشه اي روي مي آورد و آنچه كه اصلا ديده نمي شود، هدفي است كه آن نهاد و ارگان به خاطر آن تشكيل گرديده و ساليانه ميزان قابل توجهي از بيت المال را در اين راه مصرف مي كند.
وقتي دغدغه در بين كارگزاران فرهنگي كشور گم شود، وقتي سياست، فرهنگ را تعيين تكليف مي كند- بالعكس اينكه فرهنگ بايد سياست را تعيين تكليف كند- وقتي اولويت ها عوض شود، وقتي از كار فرهنگي فقط به ارائه بيلان كاري اكتفا گردد، وقتي جلسه با رييس صدا و سيما براي دانشجويان به محال تبديل گردد، اين نشانه از آن دارد كه كار فرهنگي در جبهه انقلاب اسلامي، ديگر رسالت مسئولين فرهنگي نيست و تبديل به شغل پردرآمد و سكوي پرتاب به صندلي شهرت براي ايشان شده است؛ يعني چون در مديريت فرهنگي كشور، باور به اينكه ما در جنگ نرم با همان دشمنان 8سال دفاع مقدس هستيم، نيست، خودبه خود آرايش جنگي هم در برابر دشمن گرفته نمي شود.
عرصه سينماي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي را تقريبا با همه امكانات به دست عوامل داخلي غرب و عناصر غرب گرا داده ايم و شوربختانه اينكه جشنواره فجر به اسم انقلاب اسلامي مي گيريم و همه جوايزش را به تابلودارترين عناصر غرب گرا و ضدفرهنگي مي دهيم و از ايشان تقدير هم مي كنيم! در عرصه تلويزيون هم اگر شديدتر از سينما نباشد، قطعا كمتر نيست. ساخت سريال هاي سخيف و بي مايه، داستان پردازي هاي پوچ ماوراءالطبيعه و تخيلي البته با لعاب مذهبي، الگوسازي غيرحرفه اي از اشخاص كم ظرفيت و دون اجتماعي، ترويج ابا حي گري در روابط ميان دختر و پسر، ترويج سبك زندگي غربي و اشرافي، ساخت ميان برنامه هاي روستايي كه توهين به شعور اين صاحبان اصلي انقلاب مي گردد و...، خود گوياي اين واقعيت است كه براي اين دو دستگاه فرهنگي عظيم كه تقريبا پرمخاطب ترين دستگاه هاي فرهنگي حكومتي هستند، اصلا هيچ استراتژي فرهنگي تعريف نكرده ايم و اتفاقا عناصر وابسته و غرب گرا اين دو دستگاه مهم فرهنگي را كانون توجهشان قرار داده اند.
اين مثل اين است كه در زمان جنگ تحميلي، سپاه پاسداران (صدا و سيما) و ارتش (سينما) در دست نيروهاي وابسته به دشمن يا حداقل بي اعتنا به جنگ مي بود! چه اتفاقي مي افتاد؟ آيا با اين ارتش و سپاه امكان داشت كه خرمشهر آزاد گردد؟ اگر نبود رشادت، ايثار و از خودگذشتگي دلير مرداني چون صياد شيرازي، احمد متوسليان، عباس بابايي، مهدي زين الدين، حسن باقري، ابراهيم همت، احمد كاظمي، عباس دوران و هزاران هزار جان بر كف، آيا پيروزي در آن جنگ نابرابر امكان داشت؟ الان هم همان اوضاع و بلكه بسيار سخت تر از آن اوضاع است. ارتش و سپاه رسانه اي و فرهنگي ما پر است از نفوذي هاي دشمن. حال نيروهاي وفادار به انقلاب اسلامي اجازه دارند كه راحت بخوابند؟ اجازه دارند كه به جاي جنگ، دنبال وام و خانه ويلايي و زندگي تجملاتي باشند؟ اجازه دارند كه ديسيپلين و خط اتوي كت و شلوارشان مهم تر از فيلم هايي باشد كه در ماه رمضان از شبكه هاي سيما پخش مي شود؟
اگر مديريت فرهنگي و رسانه اي كشور جهاد را سرلوحه كار خود قرار دهند، با نيت خالصانه كار كنند، از بازي قبيله اي در ميدان فرهنگ دست بردارند، براي هدايت جوانان كشور مثل فرزندان خود دل بسوزانند، هر فيلم هاليوودي را كه سرچهارراه ها و فروشگاه هاي اينترنتي با نازل ترين قيمت به فروش مي رسد، به منزله يك خمپاره 60 دشمن تصور كنند، اگر از زياده خواهي هاي اشرافي دست بردارند، اگر مديريت فرهنگي را با نردبان پرتاب به پست هاي سياسي اشتباه نگيرند، اگر آن چنان كه بعضي كانديداهاي مجلس براي جلب آراء مردم تلاش مي كنند، آنها براي جلب رضايت خدا تلاش كنند، آن وقت خواهيم ديد كه خودبه خود راه حل اقدام بر عليه تهديد نرم جبهه فراگير مستكبران و شيادان عالم كه فرهنگ اسلامي ايران را هدف قرار داده و به ايران آندلس شده، مي انديشند، نمايان خواهد شد و آن وقت است كه استعدادهاي خارق العاده ايراني از گوشه و كنار اين مرز كهن سر بر مي آورد و هنر و فرهنگ ما مي شود آن هنر و فرهنگي كه حضرت امام خميني(ره) معيار آن را مشخص كرده اند: «تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي(ص)، اسلام ائمه هدي (ع)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت ها باشد. هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه داري مدرن و كمونيزم خون آشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي و اسلام مرفهين بي درد و در يك كلمه اسلام آمريكايي باشد» و لازمه تحقق چنين شرايطي، نگاه رسالت گونه به عرصه فرهنگ است!

و در آخر اينكه:
خدا آن ملتي را سروري داد
كه تقديرش به دست خويش بنوشت
به آن ملت سر و كاري ندارد
كه دهقانش براي ديگران كشت


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14