(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 23 شهریور 1390- شماره 20023

نقدي بر عملكرد شوراي عالي انقلاب فرهنگي
بايدهاي جهاد اقتصادي
بررسي تقابل بنيادين و ايدئولوژيك دنياي غرب و اسلامي(2)
آنان كه با قرآن سرجنگ دارند



نقدي بر عملكرد شوراي عالي انقلاب فرهنگي

علي ماهرالنقش
دو چالش اصلي امروز فرهنگ كشور، يكي عدم وجود نظام جامع فرهنگ است تا همه داشته ها، قوت ها، توانمندي ها و امكانات خود را در يك منظومه واحد و منطقي قرار داده و در راستاي ارتقاء سطح فرهنگ به كار گيريم، و ديگري عدم تدوين مدل هاي عملياتي و اجرايي ديني (عدم تدوين سبك زندگي اسلامي) براي بهره برداري از آنها در زندگي روزمره مردم است، تا به طور تكنيكي و دستورالعملي راهكارهاي صحيح زندگي را نشان دهيم. كه اولي چالش سيستمي و كالبدي، و دومي چالش محتوايي است.
تاكنون از ابعاد متنوعي به موضوع فرهنگ پرداخته شده كه اموري بسيار باارزش و درخور ستايش بوده، ولي عمدتا در مقولات فكري، نظري و تئوريك بوده است. به خصوص متفكرين اسلامي كه با استفاده از منبع بي انتهاي وحي و امامت تا حدود زيادي توانسته اند در اين زمينه ها ورود نمايند. اگر چه اين موضوع امري ضروري است، و تا به ريشه ها پرداخته نشود نمي توان روبناها (مدل ها) را بنيان نهاد، ليكن متفكرين و متخصصين حوزه فرهنگ عمدتا در همين حد باقي مانده و وارد سطوح عملياتي، كاربردي و تكنيكي نشده اند. لذا جامعه ما از راهكارهاي مشخص و عملياتي مورد نياز روزانه اش محروم مانده است؛ و در عوض دشمنان ما با ارائه سبك هاي زندگي آمريكايي و غربي و غيرديني دقيقا راه و روش زندگي را با فرهنگ خودشان ارائه و ترويج داده اند.
مسئله مهم ديگري كه از آن به عنوان علت اصلي كم كارآمدي فرهنگي كشور مي توان نام برد، موضوع سيستم و نظام جامع فرهنگ است. به اين معنا كه به فرهنگ بايد به عنوان يك موجود زنده نگريست، كه داراي ورودي، پردازش و خروجي است.
همه موضوعات نظري و عملي فرهنگي مي بايست در يك منظومه منطقي در كنار هم قرار گرفته به طوري كه داراي كارآيي و اثربخشي مناسب و قابل قبول در حوزه فرهنگ باشند، و متناسب با شرايط اقتضايي جامعه پاسخگوي نيازهاي فرهنگي جامعه باشد. بدين معنا كه تهديدات و فرصت ها، و نيز قوت ها و ضعف هاي فرهنگي را به خوبي بشناسد، و با ترسيم وضع موجود و مطلوب، راهي ميان بر براي نيل از وضع موجود به مطلوب بيابد و بكار بندد.
ليكن انديشمندان مسلمان به دليل اينكه در دوران بسيار محدودي داراي حكومت بوده اند، بيشتر به طرق انفرادي، جزيره اي و متفرق به موضوعات فرهنگي پرداخته اند و نگاهي حكومتي و جامع به موضوع مديريت فرهنگ نداشته اند. اما آنچه امروز در جمهوري اسلامي به آن نياز جدي است، ضرورت وجود يك نگاه جامع سيستمي به موضوع فرهنگ است. از تعريف مؤلفه ها و شاخص هاي آن گرفته، تا ساز و كارهاي مديريتي آن، مراحل و فرآيندهاي آن، ابزارهاي كنترلي و نظارتي، روش هاي پشتيباني و...
نكته قابل ذكر اينكه ما هم اكنون در كشورمان داراي اجزاي غيرمنسجم نظام فرهنگ هستيم، كه هر كدام به طور مجزا داراي ارزش فرهنگي بالايي هستند، ليكن به دليل عدم انسجام، عدم نگاه سيستمي و عدم وجود نظام جامع فرهنگ فاقد كارآيي و اثربخشي مناسب هستند. لذا در مقابله با هجمه هاي بي سابقه و همه جانبه فرهنگي دشمنان ضعيف عمل مي نمايد.
هم اكنون نظام مقدس جمهوري اسلامي با برافراشتن پرچم اسلام در جهان، به دنبال ايجاد نظام نويني در جهان بوده و مدعي اين است كه مي توان مديريت جهان را با مدل هاي ديني و اسلامي اداره نمود. براي تحقق اين مطلب لازم است كه ما در درون نظام به طراحي، پياده سازي و به كارگيري اين نظامات بپردازيم، تا سپس بتوان مدل اسلامي مان را به ساير كشورها نيز ارائه نماييم. از سوي ديگر ما هم اكنون دچار يك جنگ تحميلي همه جانبه فرهنگي شده ايم، كه تلاش دارد با روش استدراج؛ جهان بيني، ارزش ها، نگرش ها و رفتارهاي جامعه ديني ما را تغيير داده و نظام مقدس جمهوري اسلامي را از درون متلاشي نمايد. لذا بر همه مجاهدين راه حق لازم است كه با آماده سازي همه توان و امكاناتي كه مي توانند به كار گيرند، در مقابل اين هجمه و شبيخون دشمنان بپاخيزند.
در اين راستا مقام معظم رهبري در رهنمودها و دستورات سال هاي متمادي گذشته بر اين نكته تأكيد داشته اند كه مي بايست براي انسجام بخشي به مديريت فرهنگ كشور راه كاري انديشيد، و خود نيز در مراحل بعدي مدل آن را تبيين فرموده اند. ليكن به نظر مي رسد اقدامات مسئولين مربوطه مكفي نبوده است. لذا در ادامه بحث مفروضات، ويژگي هاي قرارگاه فرهنگ، وضعيت موجود ساختاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ارزيابي وضعيت و نهايتاً پيشنهادات و جمع بندي ارائه مي گردد.
مفروضات
براساس مقدمات فوق الذكر و مطالعات متنوع و گسترده در حوزه مديريت فرهنگ، مبناي اين مقاله بر مفروضات زير استوار است.
1- حمله فرهنگي، تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، جنگ فرهنگي، جنگ نرم و براندازي نرم؛ از سالها پيش درحال انجام بوده و هم اكنون بر شدت آن افزوده شده است. بلكه مي توان گفت هم اكنون كاركرد آن به عنوان اصلي ترين و دراز مدت ترين اهرم فشار به جمهوري اسلامي ارزيابي مي شود.
2- دفاع فرهنگي و بلكه تهاجم فرهنگي (بهترين پدافند، آفند است) توسط نظام مقدس جمهوري اسلامي يك ضرورت مسلم است. بدين معنا كه مي بايست از فرهنگ ديني و خرده فرهنگ هاي كشور در مقابل تهاجم سازماندهي شده دشمنان انقلاب اسلامي، دفاع جانانه نمود.
3- براي مقابله فرهنگي نياز به وجود سازوكار مناسب، بي عيب، سبك و كارا است، تا بتواند در كوتاه ترين زمان ممكن عكس العمل هاي مناسب را در مقابل حملات فرهنگي از خود نشان دهد.
4- سازوكار مناسب براي مديريت فرهنگ كشور، استفاده از مدل قرارگاهي است. يعني با بهره گيري از روش مديريت و رهبري به دنبال هم افزايي همه توان فرهنگي كشور باشيم و به سمت مديريت جامع فرهنگي پيش برويم.
5- قرارگاه فرهنگ صرفا يك جايگاه سياستگذاري نيست، بلكه در قرارگاه دو بستر سياستگذاري و اجرا با هم گره خورده اند. به عبارت ديگر رسالت قرارگاه، مديريت جامع فرهنگ با همه مؤلفه هاي مديريتي (برنامه ريزي، سازماندهي، تخصيص منابع، كنترل، نظارت) آن است.
شاخص ها و ويژگي هاي
قرارگاه فرهنگ
براساس تعاريف موجود از قرارگاه، مديريت و فرهنگ؛ قرارگاه فرهنگ مي بايست داراي ويژگي ها، خصوصيات و شاخص هاي زيرباشد؛ تا كاركردهاي مورد انتظار از يك قرارگاه را داشته باشد و بتوان آن را قرارگاه ناميد.
لذا اگر صرفا نام مجموعه اي را قرارگاه فرهنگ بگذاريم ولي فاقد شاخص هاي قرارگاهي باشد، مسلما به بيراهه رفته ايم. در ادامه اين بحث ويژگي ها و شاخص هاي اصلي قرارگاه فرهنگ را بر شمرده ايم.
1- ساختار و سازمان آن براساس مدل رهبري فرماندهي تنظيم شده باشد. (در تعاريف مديريتي دو سطح تعريف مي شود. مديريت و رهبري)
2- داراي سيستم رصد فرهنگ باشد، و ارتباط سيستمي آن با تمامي توان رصدي كشور تبيين گرديده باشد.
3. داراي سيستم مهندسي فرهنگ باشد، و ارتباط سيستمي آن با حوزه هاي علميه و دانشگاه هاي كشور تبيين شده باشد.
4. داراي سيستم پشتيباني و تخصيص منابع فرهنگ باشد.
5. داراي سيستم كنترل و نظارت بر فرهنگ باشد.
6. نسبت به شرايط محيط پيراموني خود زنده و پويا باشد.
7. داراي عكس العمل سريع نسبت به محيط پيراموني خود باشد.
8. داراي توان آفند و پدافند در حيطه فرهنگ باشد.
9. داراي منابع انساني شجاع، شهادت طلب، بصير، پركار، كم ادعا، خلاق، پويا، با نشاط، داراي تفكر سيستمي، سياسي و نه سياست كار، معتقد كامل به ولايت فقيه و جنگ فرهنگي باشد.
وضعيت موجود ساختاري
شوراي عالي انقلاب فرهنگي
شوراي عالي انقلاب فرهنگي، كه براساس مطالبات مستمر و متوالي رهبرمعظم انقلاب اسلامي از سال 1383، قرار بوده كه قرارگاه فرهنگ كشور باشد، امروز در وضعيت زير است:
1. اين شورا همانطور كه از اسمش پيداست، تشكيلاتي شورايي دارد كه هر دو هفته يك بار تشكيل جلسه مي دهد و مدت هر جلسه حدود 4 ساعت است، و با فرض اينكه هيچ كدام از جلسات آن تعطيل نشود يعني اين شورا روزانه 17دقيقه وقت براي مقابله با تهاجمات سنگين فرهنگي به كشور، و طرح ريزي حملات فرهنگي به دشمنان مي گذارد.
2. اين شورا فاقد نظام برنامه ريزي فرهنگي براي دستگاه هاي فرهنگي كشور در امر مقابله و حمله در حوزه هاي مختلف فرهنگي است. و هر دستگاهي برنامه هاي خودش را مستقلا تعريف، ارائه و به تصويب مي رساند، و شورا نقشي در آن ندارد.
3. اين شورا فاقد نظام جامع رصدي است. يعني قرار است قرارگاه فرهنگ باشد، ولي بدون اطلاعات لازم از دوست و دشمن. ارتباط اين شورا با سازمان هاي راصد فرهنگ تبيين نشده است.
4. اين شورا فاقد نظام پشتيباني و تخصيص منابع فرهنگ است.
5. اين شورا نسبت به محيط پيراموني (دور و نزديك) خود فاقد پويايي و واكنش سريع است.
6. جايگاه سيستمي حوزه هاي علميه كشور به عنوان اتاق هاي فكر فرهنگي كشور و متوليان اصلي فرهنگ ديني، در شورا مشخص نيست.
7- هم اكنون رابطه شوراي عالي انقلاب فرهنگي با مجلس شوراي اسلامي تبيين و مصوب نگرديده، لذا مصوبات اين شورا به لحاظ عملي فاقد ضمانت اجرايي در كشور است. اگر چه به لحاظ نظري، مصوبات شوراي عالي معادل قانون و لازم الاجراست.
8- هم اكنون اين شورا با استانها توسط شوراي فرهنگ عمومي تعريف شده است. يعني نماينده اين شورا در سطح استان ها شوراي فرهنگ عمومي است، كه عملكرد ساليان گذشته آن بيانگر كمبود كارآيي و اثربخشي لازم درعرصه فرهنگ است و البته با قيد و حصر فرهنگ عمومي.
9- هم اكنون شورا داراي 20عضو حقيقي و 19 عضو حقوقي است، و به نظر مي رسد با شاخص هاي تعريف شده براي منابع انساني فرهنگي فاصله زيادي داشته باشد.
10-جايگاه شوراي عالي درفرآيند قانونگذاري، مديريت و نظارت كشور نامشخص و تبيين نشده است.
ارزيابي وضعيت
شوراي عالي انقلاب فرهنگي
1-كارآيي و اثربخشي شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان قرارگاه عالي فرهنگ كشور، به هيچ عنوان پاسخگوي نيازهاي حداقلي براي مقابله با اين همه تهديدات فرهنگي نمي باشد. براي مثال سازماندهي جبهه انقلاب اسلامي يكي از ضرورتهاي مورد مطالعه رهبري معظم انقلاب بوده، كه براي ايجاد آن نياز به مديريت كلان و راهبردي فرهنگ دركشور توسط يك سيستم كار آمد زنده، پويا و فعال هست. آيا با اين حركتهاي پراكنده و غير همگرا مي توان به جايي رسيد؟
2-تركيب فعلي اعضاء حقيقي و حقوقي شوراي عالي فاقد كارآيي لازم براي برآورده نمودن نيازهاي انقلاب فرهنگي است، و اگر چه شاهد حضور فرهيختگان فرهنگي كه هركدام از بهترين هاي فرهنگ به حساب مي آيند، هستيم، وليكن نتوانسته است براي اين دفاع همه جانبه چندان مؤثر افتد. لذا اشكال اصلي درنبود يك نظام و سيستم كارآمد است نه در اشخاص آن به عبارت ديگر خرد فردي در دوران شوراي عالي بيشتر از خرد جمعي آن است، كه متأسفانه شاخص سازمان هاي غير پويا است.
3-عدم وجود يك نظام كار آمد فرهنگي دركشور كاملاً محسوس بوده و باعث متفرق شدن توانمنديها و كم اثر نمودن آنها در مقابله با دشمنان شده است. در صورتي كه با تمركز توانمندي ها در زمان و مكان مناسب به خوبي مي توان بر مشكلات فائق آمد.
4- دريك كلام، وضعيت موجود شوراي عالي انقلاب فرهنگي، با شاخص هاي تعريف شده براي يك قرارگاه فاصله هاي بسيار زياد دارد و بايد با حركتي جهادي به سمت ايجاد آن پيش رفت.
راهكارهاي پيشنهادي
براي اصلاح كارآيي و اثربخشي شوراي عالي انقلاب فرهنگي
1-جايگاه شوراي عالي در فرآيند قانون گذاري، مديريت فرهنگ و نظارت بر فرهنگ كشور تعيين، تبيين و مصوب شود. در اين فرآيند رابطه بين شورا و مجلس، شورا و دولت، شورا و مجمع تشخيص مصلحت، شورا و قوه قضائيه تعيين و تنظيم گردد.
2-ساختار شوراي عالي و دبيرخانه آن، براساس نيازمندي هاي قرارگاهي آن تغيير اساسي يابد. بديهي است اين كار مي بايست با دقت و ظرافت كامل به انجام رسد.
3-تركيب اعضاء متناسب با ساختار جديد و ويژگي ها و مشخصات مورد نياز آن تغيير يابد، و به عبارتي فقط فرهيخته بودن اعضاء ملاك انتخاب نخواهد بود، بلكه تناسب آنها با ساختار و وظايف قرارگاه عالي فرهنگ كشور مطرح خواهد بود.
4-براي انجام مقابله موثر، حضور اعضاء ميبايست به صورت تمام وقت و موثر تعريف شده، و از به كارگيري اشخاص غيردائم در شورا اجتناب گردد. مگر براي مواردي همچون روساي قوا و برخي موارد استثناء. (مردي و كاري)
5-در اين اصلاح ساختار جايگاه حوزه علميه به عنوان مرجع توليد دانش در زمينه فرهنگ ناب اسلامي، با افزودن دو عضو حقوقي به شورا تقويت گردد.
6- دبيرخانه شوراي عالي براساس اجزاء مديريتي راهبردي فرهنگ سازماندهي شده و تبديل به ستاد عملياتي قرارگاه فرهنگ كشور شود، و مديريت راهبردي، برنامه ريزي، هدايت، سازماندهي، هماهنگي، پشتيباني و تخصيص منابع، نظارت و ارزيابي حوزه هاي مربوطه را در سطح كلان و راهبردي برعهده داشته و در عين حال پاسخگويي كامل در قبال روند و نتايج كارها و اقدامات را برعهده داشته باشند. بدين ترتيب تمامي حوزه هاي فرهنگ داراي متولي خواهند شد و نقش قرارگاهي شوراي عالي با استفاده از اين ابزار عملياتي مي شود.
7-شوراهاي فرهنگ عمومي استانها با ارتقاء سطح از ادارات ارشاد استانها به استانداريها و نيز حذف محدوديت «عمومي»، تبديل به شوراهاي راهبردي فرهنگ استانها شوند، و سياستگزاريهاي كلان فرهنگ استان در آن انجام شود، بدين صورت انقطاع سيستمي موجود بين شوراي عالي و استانها مرتفع مي گردد.
8-مركز مطالعات راهبردي شوراي عالي وظيفه پاسخگويي علمي به نيازهاي اعضاء شورا، شوراهاي تخصصي و رئيس شورا را برعهده دارد. (پژوهش محوري در امور) اين امر با بهره گيري كامل از توانمنديهاي علمي كشور اعم از نخبگان، فرهيختگان، كانون هاي تفكر، دانشگاه ها، مراكز حوزوي و... به انجام مي رسد. اين مركز مي بايست به طور مستقل و به صورت هيئت امنايي اداره گردد و داراي گروه هاي علمي تخصصي بوده و علاوه بر پاسخگويي علمي به مراجع مربوطه، در زمينه نظريه پردازي در حوزه هاي مختلف مديريت راهبردي فرهنگ اقدام نمايد. اعضاء هيئت علمي مركز به منظور رسوب دانش در درون مركز و شورا، به صورت رسمي جذب و گزينش شوند.
9. اكثريت اقدامات و برنامه ريزيهاي انجام شده در درون دبيرخانه شورا، براساس دانش فعلي علوم انساني بوده و تازه آن هم بيشتر در حد توصيف است تا تجويز. به نظر مي رسد لازم است علاوه بر اين علوم؛ با يك نگاه اشراقي به موضوع فرهنگ نيز نگريسته شود و با بهره گيري از فرهيختگان ديني، در يك مسير ميانبر مولفه هاي اولويتدار فرهنگ با استفاده از نگاه اشراقي تعيين و بر آن اساس برنامه ريزي لازم صورت پذيرد. زيرا اين مؤلفه يكي از داشته هاي استراتژيك جمهوري اسلامي نسبت به ساير مكاتب است. لذا استفاده بهينه از آن به عنوان يك مزيت رقابتي قابل تأمل است.
10- درصدي از اعتبارات فرهنگي كشور صرف برنامه ريزي كلان، براي تعيين شيوه هزينه كرد اين اعتبارات باشد، تا بتوان با اعتماد نسبي قابل قبولي به صحت توزيع آن در برنامه ها اذغان نمود.
11- به منظور جمع آوري اطلاعات مورد نياز قرارگاه عالي فرهنگ كشور، نظام جامع رصد فرهنگي كشور طراحي و اجرا شود. يكي از مشكلات جدي پيش روي اين موضوع، ممانعت جدي اكثريت مسئولين براي ارائه اطلاعات به ديگران است، كه ناشي از دو امر است. يكي عدم وجود سيستم اطلاعاتي و اطلاعات دقيق، و ديگري احتكار اطلاعات به منظور استفاده از آن به عنوان يك ابزار پرقدرت.
12- امكانات بالقوه (انگيزه هاي الهي و انقلابي، پاكي و نشاط نسل سوم انقلاب، امكانات پراكنده كشور و...) وبالفعل (اعتبارات، سازمانها، قوانين، منابع انساني،...) فرهنگ كشور بسيار زياد است و در صورت وجود يك نظام مديريت جامع كارآمد فرهنگي در كشور، حتماً مي توان در اين جنگ فرهنگي تحميلي نيز به پيروزي نهايي رسيد. (انشاءالله)

 



بايدهاي جهاد اقتصادي

بيژن ذبيحي
با توجه به اتخاذ استراتژي جهاد اقتصادي و نامگذاري آن بر سال 1390 از سوي مقام معظم رهبري و فرود غيراستراتژيك اين مسئله اصلي كشور از رويكردها و فرآيندهاي ساختاري اجرايي و تصميم گيري كشور مجددا مقام معظم رهبري در 22 تيرماه سال جاري در ديدار با اعضاي اتاق بازرگاني ايران و تهران به طرح موضوع اصلي كشور يعني جهاد اقتصادي پرداختند. همچنين اميدآفريني را شرط موفقيت در اين امر دانستند. اما در اين راستا با عنايت به خطير بودن موضوع و تلاش آمريكا و ديگر دشمنان جمهوري اسلامي براي ضربه زدن به كشور با استفاده از تحريم و ديگر توطئه هاي اقتصادي و... كه بدنبال ايجاد فشارها و ترويج نااميدي در بين توده هاي مردمي و در نهايت به شكست كشاندن انقلاب اسلامي هستند. اين موضوع توجه جدي آحاد مردم بويژه مسئولان كشوري را مي طلبد. به نظر مي رسد جهت تحقق جهاد اقتصادي بسترها و بايدهايي لازم باشد كه ضرورت تحقق و موفقيت آن را فراهم سازد. از اين رو به برخي از بايدهاي جهاد اقتصادي پرداخته مي شود. مجددا بايد اذعان نمود كه حركت عادي و طبيعي مسئولان مردم در حوزه اقتصاد كافي نيست و انتظار از دولت و مجلس، قوه قضائيه و مردم اين است كه در عرصه اقتصادي با حركت جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند و در اين ميدان حركت جهشي و مجاهدانه داشته باشند. ان شاءالله كه بتوان اين مطالبه رهبري را تحقق بخشيد.
1- هماهنگي قوا و مشاركت اركان نظام
جاري شدن تلاش جهاد گونه براي اركان كشور مستلزم هماهنگي قوا و مشاركت اركان نظام است. وقتي سخني از «جهاد» مي شود واژه جهاد در فرهنگ اسلامي واژه اي مقدس است كه اهتمامي بيشتر از حد را ايجاب مي كند، يعني ايثار و از خودگذشتگي در عرصه اقتصادي را طلب مي كند و اين راهبرد، مسئوليت و انتظار متفاوت بر دوش تلاشگران مي گذارد. وقتي سخن از جهاد مي شود معلوم مي شود اصلاح و پيشبرد امور اقتصادي تنها با سياست گذاري هاي اقدامات روتين امكان پذير نيست. بلكه تلاشي جهادگونه در حد بذل كليه توانمندي هاي مادي و معنوي را مي طلبد.
در ساير عرصه هاي جهاد نظامي و جهاد سياسي با حضور مردم و بسيج مردمي توانستيم سربلند بيرون آييم. پس به شرط حضور مردم و بسيج مردمي و مشاركت اركان نظام موفقيت كشورمان تضمين خواهد شد.
پس از عرصه هاي اصلي مبارزه و جنگ با دشمنان، انقلاب اسلامي و مردم ايران، در ميدان اقتصادي است كه تحريم هاي گسترده و طولاني اقتصادي نمود آشكار و عيني پيدا مي كند. از اين رو مي بايست تلاشي جهادگونه بر اركان كشور جاري و ساري شود.
از سوي ديگر برابر سند چشم انداز 20 ساله، ايران بايد تا سال 1404 شمسي مرتبه اول علمي و اقتصادي را در سطح منطقه احراز نمايد. ترديدي نيست كه نيل به اين رتبه تنها در سايه جهاد مستمر اقتصادي و علمي امكانپذير خواهد بود.
2- اراده همگاني و مشاركت عمومي و تبديل آن به يك باور
جهاد اقتصادي صرفا بر دوش بخش هاي مختلف اقتصادي و مراكز مالي كشور نيست. و اين راهبرد بصورت اراده اي همگاني و با مشاركت تمام عيار مردمي پيش خواهد رفت.
3- ترويج و تعميق گرانيگاه و مركز ثقل جهاد اقتصادي
وجدان كاري، تلاش و كوشش، همت و اراده و تكيه بر توانمنديها، استعدادها و امكانات داخلي كشور كه تلاشي مضاعف از سوي همه دستگاه هاي توليدي، اجرايي، عمراني و اقتصادي كشور را طلبيده و اين مفاهيم كليدي و كارگشا، در جامعه، ترويج و تعميق گردد. كه در اين صورت انجام پروژه هاي عمراني و توليدات ملي و رشد اقتصادي تابع قاعده شتاب خواهند بود. از نگاه ديگر ما ناگزير از توسعه اقتصادي هستيم با اين حال از آنجا كه در عرصه اقتصاد عقبيم، رسيدن به حد مطلوب، با عملكردهاي معمول اقتصادي ميسر نيست، بلكه اگر ديگران در مسير توسعه اقتصادي مي روند ما بايد بدويم و چاره اي جز اين نداريم، اين دويدن همان جهاد اقتصادي است.
4-ارتقاء رشد علمي كشور و عدم خودپسندگي و توقف در مسير پيشرفت علمي:
برابر اظهارات مؤسسات علمي خارج از كشور، رشد علمي ما 11 برابر ميانگين رشد جهاني است. يعني تحريم ها و كارشكني ها مانع از اراده مردم در راه پيشرفت كشور نمي تواند باشد، بايد با حركت فزاينده مسير رشد علمي طي شود.
5-توجه به معنويت و اخلاق و الزامات تابعه
جهاد اقتصادي در قالب طرح پيشرفت اسلامي- ايراني و همراه با رشد اقتصادي بايد عدالت- معنويت و اخلاق را هم تكامل و ارتقاء بخشد. كه در اين راستا الزامات جهادي اقتصادي در بعد معنويت و اخلاق در مؤلفه هايي از جمله نظم و انضباط مالي، وجدان كاري، قناعت، عدم افراط و تفريط، اصلاح الگوي مصرف، صرفه جويي، تجارت اسلامي، مبارزه با مفاسد اقتصادي نهفته مي باشد.
6-توجه به مديريت زيرساخت ها و استعدادها (بسيج و سازماندهي)
كه شامل: موقعيت ژئوپليتيكي كشور، برخورداري از ذخاير انرژي، آمار فارغ التحصيلان كشور، جمعيت 7/3 ميليوني دانشجو در كشور مي باشد، برخورداري از سطح بالاي رشد علمي بويژه در فيزيك، هوافضا، نانو، فناوري هسته، فناوري زيستي مورد انتظار است.
7-طرح تحول اقتصادي دولت در مسير جهاد اقتصادي تبيين و ترسيم شود.
طرح تحول اقتصادي كه از آن به يك جراحي بزرگ اقتصادي تعبير شده مي تواند بيماري هاي ريشه دار و مزمن اقتصادي كشور همچون تنومندي اقتصاد دولتي، تورم، كندبودن رشد اقتصادي، بالا بودن بيكاري، ناعادلانه بودن توزيع منابع را ريشه كن و ضريب بهره وري را در كشور افزايش دهد. از اين رو لازم است جهاد اقتصادي به عنوان يك راهبرد ويژه در اين طرح موتور حركت باشد.
8- اقتصادي شكوفا براي الگو و مدل شدن بعنوان قدرت اقتصادي قابل اطمينان براي تمامي محرومين.
ايران براي تبديل شدن به يك الگو و مدل براي تمامي آزاديخواهان و عدالتخواهان جهان و به ويژه مسلمانان بايد ازنظر اقتصادي شكوفا گردد، و در جهان كنوني به يك قدرت اقتصادي قابل اطمينان و اتكا براي تمامي محرومين و مستضعفان عالم تبديل شود. بر همين اساس رهبر معظم انقلاب اسلامي دهه چهارم انقلاب اسلامي را دهه پيشرفت و عدالت ناميد و براي تحقق اين شعار راهبردي دهه چهارم، سال 87 سال نوآوري و شكوفايي- سال 88 را سال حركت براي اصلاح الگوي مصرف- سال 89 را سال همت مضاعف و كارمضاعف- سال 90 را سال جهاد اقتصادي نامگذاري فرمودند.
اين نامگذاري يك هدف واحد را تعقيب مي كند و آن تحقق پيشرفت و عدالت در دهه چهارم انقلاب است.
9- اثبات كارآمدي نظام جمهوري اسلامي و قدرت نظام اسلامي:
اين مؤلفه نيازمند اهتمام جدي مردم و مسئولين است. در اين راستا مقام معظم رهبري مي فرمايند: «ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامي را در زمينه حل مشكلات اقتصادي به همه دنيا نشان دهيم، الگو را بر سر دست بگيريم تا ملت ها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايه اسلام و با تعاليم اسلامي، چگونه مي تواند پيشرفت كند.»
10-چاره انديشي در برابر آثار و پيامدهاي تحريم هاي بين المللي
اتخاذ سياست ها و راهكارهايي كه نه تنها اين تحريم ها را خنثي كند بلكه افق هاي تازه اي از پيشرفت و خلاقيت را به روي ايران اسلامي باز كند، نيز ضروري است و بايد به فكر آن بود.
11-آمادگي جهت جنگ رواني و جنگ نرم و هوشمند دشمن
هر گونه پيروزي و پيشرفت در كشورمان با تشديد دشمني ها و توطئه ها مواجه بود. لذا از هم اكنون بايد طرح هاي دفاعي به ويژه در حوزه جنگ نرم فراهم گردد. چون دشمن در صدد است با تغيير نگرش و تصاوير ذهني مردم اميد به پيشرفت را از مردم سلب و يأس و نااميدي را براي زمينگير كردن بر آنها تحميل نمايند.
12- حركت به سوي اقتصاد مقاومتي
با توجه به تجارب گذشته و قبول اين واقعيت كه دشمن تلاش مي نمايد با تمام توان در برابر استقلال و خودكفايي اقتصادي كشورمان بايستد و چنانكه به دفعات در مقابل پيشرفت هاي هسته اي كشورمان كارشكني داشته اند پس براي نيل به پيشرفت هاي اقتصادي بايد مثل جنگ روي پاي خود بايستيم و يك اقتصاد مقاومتي را پايه ريزي نمائيم.
13- پرهيز از اختلافات سياسي و تمركز روي امر جهاد اقتصادي
14- فرهنگ سازي و ترويج و نشر فرهنگ اسلامي كار
15- كاهش هزينه توليد
بايد هزينه توليد را كاهش داد تا بتوان در بازارهاي جهاني رقابت كرد. مثلا وقتي قيمت تمام شده هر تن آلومينيوم در كشور 550 دلار باشد و در بازارهاي جهاني قيمت فروش 500 دلار مشخص است كه جايي براي رقابت باقي نمي ماند.(1)
16- آسيب شناسي و شناخت چالش ها
آسيب ها و آفت ها و چالش هاي مسير جهاد اقتصادي شناسايي و جهت رفع موانع و حل مشكلات فرارو، اقدام شود كه در اين زمينه چالش هاي داخلي از جمله مفاسد اقتصادي، كارشكني ها بر سر اجراي قانون و تحقق عدالت، رانت خواران، بي عدالتي، تبعيض و فقر و... مي باشند. در خصوص چالش هاي خارجي نيز تدابير هوشمندانه در برابر فشارها و تحريم هاي بين المللي اتخاذ گردد.
ــــــــــــــــــــــــــ
1- ناصر سوداني، رئيس كميسيون انرژي. روزنامه جوان، فروردين90 (جهاد براي توسعه)

 



بررسي تقابل بنيادين و ايدئولوژيك دنياي غرب و اسلامي(2)
آنان كه با قرآن سرجنگ دارند

شبنم نادري
5-آيا حادثه قرآن سوزي پس از انصراف تري جونز در آمريكا اتفاق افتاد؟
بله متاسفانه چندين حادثه اتفاق افتاد. برخي جرايد روز 11سپتامبر را «روز قرآن سوزي» يا (quran burning day) ناميدند. در روز 21/6/89 كه دو روز از نامگذاري
(quran burning day) گذشته بود، بيش از 4 ميليون ركورد خبري با همين عنوان در شبكه جهاني اينترنت قابل دسترسي بود كه البته بخشي از آن به انتقاد يا محكوميت اين روز از سوي برخي منابع و جرايد و سايت ها اختصاص داشت. در روز يازدهم سپتامبر (20 شهريور ماه) گروهي از مسيحيان محافظه كار در اقدامي اهانت آميز صفحاتي از قرآن كريم را كندند و ضمن تظاهرات و اعتراضي مقابل كاخ سفيد پاره كردند. دريك حادثه آزار دهنده ديگر كه در نيويورك اتفاق افتاد، چند عكاس و فيلمبردار تعليم ديده دور يك آمريكايي نادان حلقه زدند تا جنايت سوزاندن قرآن او را به تصوير بكشند. اين شهروند آمريكايي، كه معلوم بود با او هماهنگي به عمل آمده است، بعد از ابراز احساسات، فندكي از جبيش بيرون آورد و در مقابل چشم مردم صفحات يكي جلد قرآن را آتش زد.جالب آن كه پليس در لحظات اول مداخله اي نكرد اما بعد از آن كه اين فرد عمل شنيع خود را انجام داد فقط او را از محل دور كرد. طبيعي است كه اين حادثه بعد از انصراف «تري جونز» از حساسيت زيادي برخوردار باشد و لذا دهها تصوير بردار وعكاس و شهروندان آمريكايي با دوربين هاي موبايل خود، صحنه اين جنايت را ثبت كردند. در اين ميان خبرگزاري رويترز با انتشار تصاويري از اين اتفاق، عكسهايي را منتشر كرد كه در پشت سر اين مرد پـلاكاردي با عنوان «Real American Dont Burn Quran» قرار داشت با اين كار خواست بگويد كه آمريكايي واقعي چنين كاري نمي كند و تلاش كرد تا كمي از حساسيت ماجرا كم كند، تصاوير ديگري نيز از قرآن سوزي در آمريكا منتشر شده است از جمله، پاره كردن صفحات قرآن، بنزين ريختن و آتش زدن قرآن و انداختن قرآن در منقل و... و متاسفانه دريكي از سايتها تصاوير ناراحت كننده اي از قرآن را نشان داده اند كه در دهان يك حيوان كثيف است و در ذيل آن كامنت هاي تندي نوشته شده بود. بيشترين كامنت مربوط به اين خبر كه «سوزاندن قرآن منتفي شد»...
6-نقش صهيونيست ها دراجراي پروژه هاي اسلام ستيزي:
اين نكته واضح است كه فراخوان مذكور، گوياي يك نگاه صهيونيستي با هدف دنبال كردن منافع نامشروع براي اقليتي نامشروع -صهيونيست ها- درجهان است. سوزاندن كتاب هاي مقدس، حركتي ضد حقوق بشري به شمار مي رود، چرا كه حقوق بشر در تعارض با اهانت به انسان هاي ديگر، پيروان اديان و ارزش هاي الهي است؛ به نظر مي رسد كه آنها كه اكنون توان گفت وگو و استدلال در مقابل مباني قرآن كريم را ندارند، به سوزاندن اين كتاب مقدس روي آوردند.
امروز كه گفتمان و خواست جهانيان و ملت ها، احترام به اديان، فرهنگ ها و استفاده از نقاط مشترك آنها است، اقدامات افرادي همچون تري جونز را مي توان مخالف خواست جهاني ملت ها و نوعي گفتمان جنگ طلبي ارزيابي كرد.
اين نكته را بايد يادآور شد، از آنجا كه موجوديت رژيم صهيونيستي با منافع غرب عجين است، «صهيونيست» به كمك انگليس و ايالات متحده پايه ريزي شد و پا به عرصه جهاني گذاشت تا اين منافع بهتر حفظ شود. صهيونيست در آغاز با اهداف گوناگوني تشكيل شد؛ اما اكنون سه برنامه كلي آن به شرح ذيل است:
1- ايجاد جنگ ميان اسلام و غرب.
2-جا به جايي قدرت در درون دنياي اسلام.
3-ايجاد جنگ درميان جهان اسلام.
درپي شكست صهيونيست ها از حزب الله لبنان، عقب نشيني از اين كشور و مقاومت و انتفاضه مردم فلسطين؛ به تصور رژيم صهيونيستي، حادثه اي مانند يازدهم سپتامبر مي تواند به طور مستقيم غرب را با جهان اسلام درگير كند كه هم صهيونيست ها را از مخمصه كنوني نجات مي دهد و هم تمام اهداف آنها را محقق مي كند.
صهيونيست ها همچنان اميدوارند بتوانند يك جنگ شديد داخلي در درون جهان اسلام به راه اندازند تا بدين شكل جهان اسلام را نيز درگير مسائل فرقه گرايي و موارد ديگر كنند.
حادثه 11سپتامبر باعث شد تا صهيونيست ها، آمريكا و انگليس بتوانند به بخش عظيمي از اين سناريوهاي از پيش تعيين شده دست يابند؛ همچنين به بهانه دستگيري «بن لادن» به افغانستان حمله كردند و آن جا را به تصرف خود در آوردند؛ سپس حمله به عراق را نخست براي پاكسازي آن كشور از سلاح هاي كشتار جمعي و پس از ناكامي، به بهانه آوردن دموكراسي به آنجا آغاز كردند. صهيونيست ها سعي دارند با به آشوب كشيدن جهان و درگير كردن پيروان اديان الهي به منافع نامشروع خود برسند. بنابراين روشن است كه صهيونيست ها همچنان براي انحراف افكار عمومي از اقدامات جنايتكارانه خود دست و پا زده و به هر اقدام غيراخلاقي و ضداسلامي چنگ مي زنند. اما غافل از اين هستند كه اعمالي از اين نوع، نه تنها مانع رشد اسلام گرايي و به انزوا كشاندن مسلمانان نشده، بلكه زمينه تحقيق در خصوص دين اسلام را براي نخبگان و حتي مردم عادي آن جوامع فراهم مي كند و به دنبال آن، دين گرايي و بيداري ديني در بين ساير اديان الهي زنده و تشديد مي شود.
7- پروژه اسلام هراسي:
مسئله اسلام ستيزي كه همواره در طول تاريخ در ذهن ناپاك دشمنان اسلام بوده است، بعد از حادثه 11سپتامبر و به بهانه اينكه عامل آن جنايت مسلمانان بوده اند، سرعت فراواني گرفت، و با معرفي ايران به عنوان كانون شرارت وارد مرحله جديد و پرفراز و نشيبي شد. مرحله اي كه با شكست سياست هاي خاورميانه اي آمريكا و همچنين شكست هاي پياپي اسرائيل در غزه و لبنان كليد زده شد. دستگاه هاي تبليغاتي آمريكا با مظلوم نمايي درباره حادثه 11 سپتامبر موجي از ترس همراه با واكنشهاي عاطفي در جامعه جهاني را با هدف پيگيري سياست هاي پليد خود به وجود آوردند.
انقلاب اسلامي ايران احياگر دين و معنويت بود. دنيايي كه همه سرمايه و هدفش را در ماديات تعريف كرده بود با حركت ديني و معنوي مواجه شد. در نتيجه آيين مقدس اسلام در نتيجه انقلاب اسلامي از جذابيت خاصي برخوردار شد. براي كساني كه گرايش به اديان و معنويت پيدا مي كردند، گرايش به اسلام برايشان جذابيت خاصي پيدا كرد. موج جديد اسلام هراسي در غرب با توجه به رشد غيرمنتظره گرايش به اسلام قابل پيش بيني بود. مضاف بر آن خبرها حاكي از آن است كه به تازگي فرزند رئيس بنگاه خبر پراكني بي.بي.سي نيز به دين اسلام مشرف شده و مفهوم اين خبر نفوذ شعاع روشنگر اين دين مبين تا عمق استراتژيك ابزارهاي رسانه اي غرب است و اين دليل واهمه كليسا و كشيش هاي افراطي مسيحي از اسلام مي باشد، ترسي كه روز به روز در حال افزون است. در جامعه آمريكا گرايش به اسلام تا حدي است كه در دو سال گذشته پر فروش ترين كتاب در آنجا، قرآن بوده است. اين اقدام به معناي اين است كه قرآن دارد در دل آمريكا رشد مي كند. استكبار جهاني براي جلوگيري از موج روزافزون اسلام خواهي سعي نموده اند تا خشم و كينه خود را با چنين اقداماتي ابراز نمايند.
8- آثار اين اقدام:
1- قرآن مجيد بارها به اهانت به اين كتاب الهي از جانب كفار اشاره كرده است و اين موضوع مسئله تازه اي نيست و از صدر اسلام وجود داشته است.
در سوره صف آيه8 آمده است؛
«مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گرچه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد.»
دشمنان از اين مسئله غافل هستند كه نور الهي با اين اقدامات خاموش نمي شود و قطعا موجب رشد اسلام و تبليغات خواهد شد. حتي دشمنان اسلام هم بارها گفتند تا وقتي كه مقدساتي مانند قرآن و حضرت رسول اكرم(ص) و كعبه و... در ميان مسلمانان وجود دارد، منافع دولت هاي غربي استعمارگر در خطر است.
2- اين اقدام همچون اقدامات پيشين سبب وحدت بيشتر مسلمانان در برابر جبهه استكبار خواهد شد و همچنين چهره واقعي بانيان آن منفورتر از گذشته مي گردد.
3- اين اقدام باعث آشنايي بيشتر مردم دنيا با قرآن مي شود. آنها در خواهند يافت قرآن آنقدر كارساز و مهم است كه دشمن آن به جاي حمله به مسلمانان به كتاب آنها حمله كرده است. سياستمداري انگليسي گفته بود دو چيز ميان مسلمانان وجود دارد كه نمي توان بر آنها مسلط شد، نخست قرآن به عنوان كتاب مقدس آنها و ديگر كعبه به عنوان نماد و آرمان وحدت آنها.
4- كساني كه به قرآن اهانت مي كنند در واقع به خداوند اهانت كرده اند «هر كه را خدا خوار كند او را گرامي دارنده اي نيست چرا كه خدا هر چه بخواهد انجام مي دهد.» (سوريه حج آيه18). توهين كنندگان به ساحت الهي مورد عذاب واقع مي شوند.آري! شب به اراده شب پرستان نمي ماند و آفتاب روشني بخش اسلام از پس ابرهاي تيره و ظلمت زاي جهالتشان خواهد تابيد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14