درباره يك شرط بندي ! (يادداشت روز)

1- اواخر سال گذشته و پس از گذشت 20 ماه از فتنه چند لايه 88 بود كه جرج سوروس ميلياردر سرشناس آمريكايي و از طراحان مشهور انقلاب هاي مخملي و رنگين به شبكه تلويزيوني «سي.ان.ان» آمد تا با فريد زكريا پيرامون نظام جمهوري اسلامي ايران به بحث و تحليل بنشيند.
هرچند جرج سوروس در برنامه «جي پي اس» اين شبكه تلويزيوني آمريكا با ژست تحليلگر و كارشناس ارشد مسايل سياسي حضور يافته بود اما آنچه كه اين حضور و گفته هاي سوروس را بيشتر قابل توجه مي كرد يكي نقش پيدا و پنهان وي در سطحي از مديريت بيروني فتنه بود و ديگر آنكه سوروس مديرعامل بنياد «جامعه باز» است كه به عنوان يكي از موسسات پوششي سازمان سيا- CIA- عمل مي كند.
در آن برنامه كه گويا در مقام واكاوي ناكامي و به ثمر نرسيدن فتنه 88 عليه جمهوري اسلامي است؛ سوروس در برابر سؤالات فريد زكريا و بي آنكه شواهد و قرائني ارائه كند يا دست كم تحليلي را پيوست سخنانش كند مي گويد: «من متقاعد شده ام كه رژيم [جمهوري اسلامي] ادامه حيات پيدا نخواهد كرد و بعيد مي دانم موفقيتي كسب كند.»
جرج سوروس در نهايت به اين استدلال به اصطلاح مدرن روي مي آورد و خاطرنشان مي كند: «من حاضرم شرط ببندم كه رژيم جمهوري اسلامي ايران تا يك سال ديگر بيشتر سر كار نخواهد بود».
به فاصله چند روز بعد از اين رجزخواني توخالي سوروس، فارين پاليسي در ارزيابي ادعاي وي و طرح «شرط بندي» براي سقوط ايران نوشت: «ادعاي جرج سوروس كه هفته گذشته در سي ان ان مدعي شد حاضر است شرط ببندد ايران تا يك سال آينده سقوط خواهد كرد در حالي است كه تا يك سال ديگر توازن قوا در خاورميانه به شكل قطعي تري حتي بيش از پيش به نفع ايران رقم خواهد خورد.» و...
2- اكنون پس از گذشت 7 ماه از ادعاي مضحك جرج سوروس، قضيه كاملا روشن است و اين نوشتار درصدد نيست تا توهم و يا به تعبيري آرزوي خام دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي ايران را مورد موشكافي و ارزيابي قرار دهد.
نگاهي به محيط پيراموني و خارج از فضاي رسانه اي دشمنان ايران اسلامي، نشان مي دهد اكنون تحولات منطقه اي و فرامنطقه اي شتاب گرفته اند و از يكسو موج مواج بيداري اسلامي با حضور آگاهانه ملت ها به قوت و باقدرت در پيش است و از سوي ديگر؛ آمريكا و كشورهاي اروپايي با بحران مالي گسترده و فراگير دست و پنجه نرم مي كنند. اگر سه دهه پيش و پس از انقلاب اسلامي، شيمون پرز درباره معادلات حاكم بر منطقه گفته بود؛ «چه كسي گمان مي كرد ايران [پهلوي] كه روزي هم پيمان استراتژيك اسرائيل در منطقه بود به خصم رو در روي آن بدل شود» امروز وضعيت از اين منظر براي آمريكايي ها و صهيونيست ها كه منافع گره خورده اي با هم دارند به مراتب وخامت بارتر شده است.
اكنون رسانه هاي غربي و صهيونيستي از واشنگتن تايمز، تايم، فارين پاليسي گرفته تا جروزالم پست و هاآرتص كه نمونه هاي آن فراوان است اعتراف دارند مختصات خاورميانه بسوي اسلامي شدن با الهام از انقلاب اسلامي ايران در حال شكل گيري است.
امروز مخمصه اسرائيلي ها تا جايي است كه علاوه بر از دست دادن يك متحد استراتژيك و سقوط دولت حسني مبارك، سفارت اين رژيم جعلي در قاهره توسط انقلابيون و با شعارهاي اسلامي و طنين «اسلاميه، اسلاميه» به تسخير درآمده است.
آنچه كه در ميانه اين اتفاقات نمايان گرديده است وضعيت دولت اوباما است كه علي رغم مانور بر راهبرد «قدرت هوشمند» كاركرد آن تنها به يك تماشاچي تبديل شده است و هر چند مي كوشد با مصادره انقلاب ها و انحراف در حركت خودجوش و پرخروش ملت ها موقعيتي دگرگون ايجاد كند اما به تعبير مجله آمريكايي فارين پاليسي با تحليل غلط شرايط و مديريت نادرست و ناپخته در حال كمك به ايران اسلامي است.
خب؛ با اين وضعيت و تصويري كه كاملاً شفاف است و قابل مات شدن نيست آيا كسي چون جرج سوروس راهي جز بلوف زدن و «شرط بندي براي سقوط ايران اسلامي»! دارد؟
3- اينجاست كه اقتدار روزافزون جمهوري اسلامي و ناكارآمدي دسيسه ها و كارشكني ها حتي در پهنه اي چون فتنه 88 باعث شده است تا رسانه هاي ضد انقلاب و اپوزيسيون كه نوچه هاي جرج سوروس به حساب مي آيند به هر بهانه اي هجمه اي رسانه اي عليه ايران اسلامي تدارك نمايند.
در همين راستا، سياسي سازي موضوعات اجتماعي به ويژه پس از فتنه 88 در دستور كار ضدانقلاب قرار گرفته است.
تمام تلاش دشمنان جمهوري اسلامي اين است كه القاء نمايند و به لطايف الحيل جا بيندازند كه مشكلات مردم ناشي از نظام سياسي است.!
به عنوان مثال در قضيه درياچه اروميه و خطرخشكي اين درياچه، ضد انقلاب تلاش كرد تا از اين مسئله يك بهره برداري كاملاً سياسي بكند. از همين روي اين خط را پي گرفتند كه نظام به دنبال خشك كردن درياچه اروميه است چون مي خواهد از كف آن اورانيوم استخراج كند و بمب اتم بسازد.!
يا نمونه بارز ديگر پيرامون بحث «ناامني هاي اجتماعي» است كه رسانه هاي ضد انقلاب و محافل اپوزيسيون در اقدامي هماهنگ شده و سازماني و در يك مكانيسم طراحي شده برخورد با مجرمان خطرناك اجتماعي را سياسي جلوه مي دهند.
با اعدام قانوني چند مجرم از جمله در پرونده هاي پل مديريت، قتل يك ورزشكار و قتل يك پزشك بلافاصله رسانه هاي ضدانقلاب از يكسو مباحث به اصطلاح حقوق بشري را پيش مي كشند و از سوي ديگر اعدام آنها در ملأ عام كه دست شان به خون انسان هاي بي گناه آغشته است را ترويج خشونت القاء كرده و در فضاي مجازي اين خط را پمپاژ مي كنند.
اما نكته اي كه حائز اهميت است و دقيقاً علت ناكامي و نتيجه نگرفتن ضد انقلاب و پروپاگانداي رسانه اي آنهاست اين كه گرفتار يك سيكل معيوب و اسير يك تناقض و پارادوكس حل نشدني هستند؛ چرا؟ چون از يكسو ايران اسلامي را به نقض قانون و حقوق بشر و مفاهيمي از اين دست متهم مي كنند و از سوي ديگر در مجرا و بزنگاه قانون، تغيير فاز مي دهند كه اقدام جمهوري اسلامي، سياسي است.!
باز هم به عنوان نمونه- و تنها نمونه- مي توان به اجراي حكم قصاص قاتل روح الله داداشي از ورزشكاران كشورمان اشاره كرد.
قبل از اجراي حكم، رسانه هاي ضدانقلاب فرياد ناامني سر مي دادند و اين كه مجرمان و قاتلان جولان مي دهند و پس از اجراي حكم قانوني قصاص اين ادعاي واهي و پوچ را پيش كشيدند كه قاتل «نوجوان» بوده است تا موضوع رنگ سياسي و حقوق بشري بگيرد!
اين در حالي است كه ملاك قانون است و طبق قانون، قاتل از نظر بلوغ شرعي به سن 18 سال نيز رسيده بود. حال سؤال اين است كه مدعيان قانون و حقوق شهروندي بر چه مبنايي حكمي كه - به گفته نماينده دادستان و مدعي العموم- توسط 15 قاضي ارشد تاييد و در نهايت توسط رياست دستگاه قضايي نيز تاييد گرديده است برنمي تابند؟
بالاخره اين سؤال را كه در افكار عمومي و آحاد مردم وجود دارد نمي توانند ناديده بگيرند كه چرا هميشه رسانه هاي ضدانقلاب طرفدار قاتل و مجرمان خطرناك هستند و از دريچه حقوق مقتول و اولياء دم به موضوع نمي نگرند؟
4- اشكال عمده و استراتژيك رسانه هاي خارجي و ضدانقلاب كه با هدف تحريك مردم و توليد ناامني به دنبال سياسي سازي موضوعات اجتماعي هستند اين است كه نمي توانند بفهمند ميان ملت و حكومت اسلامي فاصله اي نيست هر چند كه مشكلات متعددي در حوزه هاي مختلف سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي وجود دارد. اكنون اجازه بدهيد به صدر اين نوشته برگرديم و شرط بندي جناب سوروس درباره سقوط جمهوري اسلامي ظرف چند ماه گذشته را از منظر ديگري مورد توجه قرار بدهيم.
اگر به گفته سوروس جمهوري اسلامي به پايان امسال نمي رسد چرا بطور مشخص پس از شرط بندي او، رسانه ها و محافل ضدانقلاب به آب و آتش مي زنند كه از هر موضوع طبيعي كه در بستر خودش قابل پيگيري است سوژه اي سياسي بسازند و با هجمه اي رسانه اي آن را پشتيباني كنند. آيا اين تلاش گسترده و شبانه روزي دشمنان نشان دار، حكايت از واهمه و ترس آنها از انقلاب اسلامي در بحبوحه بيداري اسلامي ملت ها نيست؟
اگر جمهوري اسلامي بنا به پيش بيني آقاي سوروس- پدرخوانده آرزومندان براندازي در ايران اسلامي- تا چند ماه آينده به خط پايان مي رسد چه شده است كه براي اعدام قانوني يك قاتل 4 گزارشگر ويژه سازمان ملل به خط مي شوند (كريستوف هاينز، خوان منذر- گابريلا ناول و احمد شهيد) تا نغمه حقوق بشري سر دهند.
آنچه كه در تحليل و فهم آنها مغفول مانده است اين نكته واضح و آشكار است كه امروز در عصر ملت ها و در بستر بيداري اسلامي هيچ جاي ترديدي براي افكار عمومي و عموم مردم باقي نمانده است كه نداي «حقوق بشر» اسم مستعاري است براي عملياتي كردن جاه طلبي ها و غرض ورزي ها و در همين راستا، سياسي سازي مسايل اجتماعي تحركاتي است كه مبتني بر دستورات محافل خارجي و ضدانقلاب صورت مي پذيرد و هيچ سنخيتي با مطلوب هاي جامعه ايران اسلامي ندارد.
حسام الدين برومند

ولايتي سخنگوي جبهه متحد اصولگرايان شد

در آخرين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايي علي اكبر ولايتي به اتفاق آراء سخنگوي اين كميته شد.
شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان با اعلام اين خبر، در خصوص جلسه اخير اين كميته و آخرين مصوبات آن، بيانيه اي صادر كرد.
متن كامل اين بيانيه به اين شرح است:
به حول و قوه الهي و با استعانت از وجود مقدس حضرت مهدي عجل الله تعالي فرج الشريف و رهنمودهاي وحدت بخش مقام معظم رهبري دامت بركاته، «شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان» با تكيه بر «منشور اصولگرايي» از اواخر سال گذشته با محوريت حضرات آيات مهدوي كني و يزدي، فعاليت خود را شروع نمود و طي جلسات متعدد و فشرده، راهكارها و معيارها و موازين ترسيم شده جمهوري اسلامي ايران توسط حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه و مقام معظم رهبري و موضوع تلاش براي وحدت و انسجام و يكپارچگي اصولگرايان را مورد توجه و سرلوحه فعاليت خود قرار داده است.
اعضاي شورا خود را نماينده همه اصولگرايان مي دانند و در جهت بهره مندي و استفاده از نظرات آنان آمادگي خود را اعلام مي نمايند.
شوراي مركزي اميدوار است كه كليه احزاب، تشكل ها، گروه ها، جمعيت ها و اشخاص اصولگرا در سايه وحدت و اتحادي حول محور «منشور اصولگرايي» به صورت يكپارچه و همگام با يكديگر، انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال جاري را تبديل به نمايش اقتدار ايران اسلامي نموده و نقشه هاي شوم دشمنان جمهوري اسلامي را برملا كرده و مجلسي ولايي، مقتدر و كارآمد تشكيل دهند كه در جهت سربلندي ايران اسلامي و پياده كردن عدالت اسلامي براساس معيارها و موازين ترسيم شده از سوي مقام معظم رهبري حركت نمايند.
اعضاي شوراي مركزي خود را خدمتگزار و خادم ملت شريف ايران مي داند و خود را موظف مي داند كه ضمن تلاش براي ايجاد وحدت نظر در بين اصولگرايان از سلايق و نظرات ديگر صاحب نظران و دلسوزان نظام نيز بهره مند شود.
شوراي مركزي در جلسه اخير خود، (روز يكشنبه مورخ 3/7/1390) اقداماتي به شرح ذيل انجام داد:
1- آقاي دكتر ولايتي را به اتفاق آرا به عنوان سخنگوي شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان انتخاب نمود.
2- آيين نامه هاي پيشنهادي «هيئت داوري و حكميت» و «هيئت اجرايي» شوراي مركزي را به تصويب رسانيد.
3- نمودار تشكيلاتي پيشنهادي هيئت اجرايي را به شمول تأسيس دبيرخانه، كميته هاي مركزي تهران و ساير مراكز استان ها را بررسي و تصويب نمود.
در مقابل تهديد مشترك بايد با هم باشيم
در اين ميان حسين فدايي، نماينده مجلس هشتم نيز در گفت وگويي تفصيلي با رجانيوز به ارائه تحليل خود از مباني وحدت اصولگرايي و منطق كميته 8+7 پرداخت.
اين فعال سياسي با تاكيد بر ضرورت وحدت خاطرنشان كرد: جريان فتنه و جريان انحراف، پتانسيل خود را بر ايجاد و تعميق شكاف بين اصولگرايان قرار داده و پيروزي خود را در اين مي دانند كه اصولگرايان در كنار هم ننشينند و وحدت و همگرايي در بين نيروهاي انقلاب شكل نگيرد.
وي تصريح كرد: وحدت به معناي آن نيست كه از مواضع خود عقب نشيني كنيم، بلكه با حفظ موضع خود و تاكيد بر اصول بايد از سلايق و روش ها تنازل كرد.
دبيركل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي با تاكيد بر اينكه اين جمعيت براي وحدت اصولگرايان، جبهه پايداري، جبهه پيروان و ساير اصولگرايان را رقيب خود نمي داند و حتي حاضر است لطمه تشكيلاتي را بپذيرد اما وحدت در ميان اين گروهها فراهم آيد، افزود: اما حتما تنازل از اصولگرايي در مقابل نظام سلطه، فتنه، انحراف و فساد را مذموم مي دانيم و بر اين باور هستيم كه تن ندادن به وحدت را عين تنازل در مقابل معاندين و مخالفين نظام مي دانيم.
وي با طرح اين سؤال كه «آيا رضايت داريم با تفرقه، مجلسي چون مجلس هتاك و تنش آفرين ششم و دولت هفتم و هشتم شكل بگيرد»، گفت: اگر در خانواده اي و بستگاني، اختلافات خانوادگي و قومي و محلي به وجود بيايد و همگي رنج ببرند و هركسي هم ديگري را متهم كند يا معلوم شود همه اشكال داشتند، در عين اينكه رنج مي برند، مي گويند در مقابل تهديد مشترك، دشمن مشترك، خط مشترك، بايد با هم باشيم و اين طور خيلي بهتر است.
وي در مورد نطق خود عليه جريان فتنه در مجلس گفت: آخرين نطقم در مورد فتنه روز حدود دوم، سوم ارديبهشت سال 1388 يعني قبل از انتخابات بود. در اين نطق اشاره كردم كه از گذشته، جرياني در كشور وجود داشته كه براي به قدرت رسيدن حاضر بوده بسياري از مصالح عمومي كشور را زير پا بگذارد، براي تامين منافع باندي و گروهي خود، در كشور غائله به راه بيندازد و مستظهر به پشتيباني هاي خارجي هم بوده است. اين جريان حتما در انتخابات آينده (انتخابات دهم رياست جمهوري) هم وارد خواهد شد و فتنه بزرگتري را دامن خواهد زد.
اين نماينده مجلس اضافه كرد: به اعتقاد من هنوز ابعاد، لايه ها، كارگزاران، كارفرمايان و برنامه ريزان و بازيگران فتنه خوب تبيين نشده اند. مسئله اصلي اين است كه عده اي سعي دارند فتنه را در سه چهار شخصيت سياسي كه در انتخابات آمدند و ناكام ماندند، منحصر كنند كه به نظر من تحليل درستي نيست.
وي اظهار داشت: البته در كشور سياسيون شاخصي وجود داشتند كه اين سناريو را مي فهميدند، ولي قدرت طلبي باعث شد اين طور تحليل كنند كه ما مي توانيم در صحنه، نظام سلطه را مديريت كنيم؛ غافل از اينكه خودشان مديريت شدند و لذا فكر مي كنم اول بايد ابعاد، لايه ها و اهداف فتنه را تحليل كنيم، زيرا با وجود اينكه بيش از دو سال از فتنه گذشته است، نيروهاي سياسي، تحليل واحدي را از فتنه ندادند.
فدايي همچنين گفت: جريان فتنه قطعا به دنبال دو قطبي كردن جامعه بود. حالا اگر كسي در درون ما بيايد و همان رفتار را كه منجر به دو قطبي وفاداران نظام شود را دنبال كند، آيا نتيجه اش به نفع فتنه مي شود يا نه؟
از دبيركل جمعيت ايثارگران در مورد ساكتين فتنه سؤال شد كه وي گفت: من اينها را يكدست و يك گونه نمي بينم. بعضي ها كه سكوت كردند، ممكن است اصلا به نظام وفاداري نداشتند و دنبال آرمان ها و انقلاب نبودند. اگر منظورتان كساني هستند كه آرمان ها و امام و انقلاب را قبول دارند و با سكوت و ترديدشان كمك كردند، بايد به آنها كمك كنيم كه از آن مسير جدا بشوند؛ نبايد هل شان بدهيم كه در آن مسير بروند.
از فدايي در مورد جبهه پايداري انقلاب اسلامي سؤال شد كه گفت: ايجاد ظرفيت جديد در اصولگرايان را مثبت ارزيابي مي كنم. منتها تاكيد مي كنم به شرطي كه اين ظرفيت ها مقيد به اصولگرايي باشند. مهمترين شاخص اصولگرايي ولايت مداري است كه از بطن «ولايتمداري»، «وحدت» درمي آيد.
وي افزود: ظرفيت در مرجعيت مورد قبول اصولگرايان و هم در بدنه اجتماعي مي تواند ايجاد تفاهم و نزديكي كند و هر ظرفيتي در اين راستا به وجود آيد، مورد قبول ماست. تلاش و مواضع بعضي افراد شاخص جبهه پايداري در اين راستا است. البته مواردي هم نگران كننده احساس مي شود البته گرايش غالب در راستاي وحدت است.
در بخش پاياني اين مصاحبه، دبيركل جمعيت ايثارگران ارزيابي خود از وضعيت جريان فتنه و طيف موسوم به اصلاح طلب را بيان كرد و گفت: من اصلا قائل به اينكه جرياني به نام اصلاح طلب وجود خارجي دارد، نيستم. اصلاح طلب اگر مساوي با فتنه و جريان دوم خرداد است، تمام شد. در صورتي كه عده اي با برائت از فتنه بخواهند در فضاي سياسي كشور فعاليت كنند ديگر اصلاح طلب به حساب نمي آيند بلكه يك جريان جديد سياسي هستند. عقلاني آن است كه اسم جديدي روي خود بگذارند و برچسب فتنه آميز را از خودشان دور كنند وگرنه اصلاح طلبي كه با فتنه و دوم خرداد باشد عملا مقابل ساختارهاي نظام قرار دارد بنابراين آن اصلاح طلبي كه از آراي مردم دم مي زد ولي با آن تقابل كرد، مرد.

جدول ضرب ! (گفت و شنود)

گفت: چند پزشك ايراني با ارسال يك نامه سرگشاده براي بشار اسد از وي خواسته اند به سوگند پزشكي خود توجه كند و به خواسته معترضان تن بدهد.
گفتم: ولي يكي از خواسته هاي اعلام شده معترضان، خروج سوريه از محور مقاومت و پيوستن به ديكتاتورهاي عرب براي سازش با اسرائيل است.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: معترضاني كه تعداد آنها در مقايسه با حاميان بشار اسد بسيار اندك و كم شمار است در سايت هاي خود از همراهي سوريه با حزب الله لبنان و حماس و ايران به عنوان «خيانت به آرمان اعراب»! ياد كرده اند.
گفت: باز هم چه عرض كنم؟! رژيم آل سعود هم تاكنون 20 ميليارد دلار به معترضان كمك مالي كرده و بعد از افشاي ماجرا فقط ميزان اين كمك مالي را كمتر از 20 ميليارد دانسته است!
گفتم: آمريكا و اسرائيل و اتحاديه اروپا و ديكتاتورهاي عرب كه با همه توان به سركوب خيزش هاي اسلامي منطقه مشغولند، از جريان اعتراضي در سوريه به شدت و آشكارا حمايت مي كنند.
گفت: حالا چرا اين چند پزشك عليه قتل عام مردم مظلوم بحرين و از جمله كشتار ده ها پزشك و پرستار بحريني توسط رژيم هاي آل سعود و آل خليفه بيانيه نداده اند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! از شخصي پرسيدند دو، دوتا چندتا ميشه؟ طرف يك كمي فكر كرد و بعد گفت؛ ميخواي بخري يا ميخواي بفروشي؟!

پاسخ وكيل مدافع به ادعاهاي 2 جاسوس آمريكايي در نيويورك

وكيل سه تبعه آمريكايي متهم به جاسوسي كه با قرار وثيقه آزاد شده اند، ادعاي بائر و فتال مبني بر ضرب و شتم شان در زندان ايران را رد كرد.
مسعود شفيعي وكيل سارا شورد، شين بائر و جاش فتال درباره ادعاي دو جاسوس آمريكايي مبني بر ضرب و شتم شان در زندان به خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس گفت كه چنين موضوعي صحت ندارد.
وي تصريح كرد: اساسا بنده در زندان با آنها نبودم و با آنها خصوصي هم صحبتي نداشته ام اما اگر آنها در زندان شكنجه شده بودند، مي توانستند در جريان محاكمه در دادگاه اين موضوع را اعلام كنند.
وكيل سه تبعه آمريكايي متهم به جاسوسي مي گويد: برخي اشخاص وقتي تريبون به دست مي آورند، هر چه مي خواهند حتي اگر آن مسائل خيلي هم به آنها ربطي نداشته باشد، بر زبان مي آورند.
وي ادامه مي دهد: اگر موكلانم با من تماس بگيرند حتما به عنوان يك ايراني به اظهارات آنها ايراد مي گيرم كه چرا وقتي كارشان درست شد و از كشور رفتند، چنين ادعاهايي را مطرح كرده اند؟
شفيعي به ذكر نمونه اي در همين زمينه مي پردازد و يادآور مي شود : وقتي سارا شورد هم از ايران رفت، مسائلي را مطرح كرده بود كه بعدا آن را رد كرد و گفتند كه سخنانش اشتباه ترجمه شده است.
وكيل سه تبعه آمريكايي متهم به جاسوسي كه با فارس گفت وگو كرده گفت: خانواده هاي موكلانم پس از مذاكره با حقوق بشري ها 5 نفر را كانديدا كردند و از بين آنها به دليل آنكه تصور داشتند بنده فردي مستقل هستم، مرا انتخاب كردند. وي افزود: انتخاب وكيل از سوي آنها به معناي آن است كه به قوه قضائيه ما اعتماد دارند و مي دانند كه كار قضايي به درستي انجام مي شود.
شفيعي متذكر شد: پرونده هاي امنيتي بر اساس مصالح ملي پيگيري و در بحث جاسوسي مديريت سياسي مي شوند و در كارهاي حقوقي ظرافت هايي هست كه موجبات سوءاستفاده سياسي را فراهم مي كند.
اين كارشناس مسائل حقوقي البته تصريح مي كند كه او هم گاهي اوقات از برخي مسائل مانند عدم اجازه ملاقات خصوصي با موكلانش و تاخير در امضاي دوم براي آزادي آنها گلايه كرده اما هيچ گاه براي اظهارنظرهاي حقوقي حتي در زماني كه موكلانش را بر اساس محتويات پرونده بي گناه دانسته، موأخذه نشده است.
وي افزود: اينكه شين بائر و جاش فتال گفته اند اشخاص ديگري با آنها در زندان بو ده اند كه بايد سريعا آزاد شوند، به آنها ارتباطي ندارد و آنها فقط مي توانند درباره وضعيت خودشان حرف بزنند.
شفيعي در واكنش به اين اظهار نظر متذكر شد: در آمريكا هم زنداني وجود دارد و با وجود آنكه موكلان بنده آزاد شده اند، هنوز اقدامي براي آزادي كساني كه در آمريكا زنداني اند، انجام نشده است.
وكيل سه تبعه آمريكايي متهم به جاسوسي گفت: اگر بائر و فتال ادعا مي كنند كه در فضايي بسته ايزوله بودند و در شرايط سختي به سر مي بردند، از كجا با زندانيان ديگر ارتباط برقرار كرده و از وضعيت آنها مطلع شده اند.
شفيعي افزود: آنها فقط مي توانند درباره برخوردهايي كه با خودشان شده صحبت كنند و مثلاً اگر كتك خورده اند، بگويند اما بحمدالله چنين موضوعي نبوده است.
وي خاطرنشان كرد: حتي روزهاي آخر قاضي صلواتي به من گفت كه ظاهرا اينها غذاي ايراني دوست ندارند، اگر مي شود با سفارت سوئيس هماهنگ كنيد كه براي آنها غذاي آمريكايي بفرستيم.
شين بائر و جاش فتال دو جاسوس آمريكايي كه با قرار وثيقه نيم ميليون دلاري پادشاه عمان آزاد شده اند، در يك نشست خبري در نيويورك، ادعاهايي را درباره زندانيان در ايران مطرح كردند.

لاريجاني در جمع خبرنگاران: فلسطين موضوع مشترك همه مسلمانان و آزاديخواهان جهان است

رئيس مجلس، مسئله فلسطين را موضوع مشترك همه مسلمانان و آزاديخواهان دانست.
علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي عصر دوشنبه در حاشيه بازديد از نمايشگاه بين المللي فرش تهران در جمع خبرنگاران درباره پنجمين همايش بين المللي حمايت از انتفاضه فلسطين كه قرار است نهم و دهم مهر ماه در تهران برگزار شود،گفت: مسئله فلسطين موضوع مهمي است و در انقلاب هاي اخير منطقه و خيزش هاي مردمي نيز تاثيرگذار بوده است.
لاريجاني مسئله فلسطين را موضوع مشترك مسلمانان و تمام آزاديخواهان جهان توصيف كرد و افزود: در كنفرانسي كه قرار است در تهران برگزار شود، مسئولان پارلمان هاي كشورهاي اسلامي و برخي از كشورهاي غيراسلامي و صاحب نظران سياسي حضور خواهند يافت و نياز است كه صاحب نظران و انديشمندان اين موضوع با يكديگر همفكري داشته باشند.

قابل شما را ندارد! بعداً جبران مي كنيم (خبر ويژه)

شنيده ها حاكي از آن است كه برخي از متهمان پرونده همكاري با شبكه پنهان بي بي سي در تهران مقادير فراواني پول از اين شبكه دريافت كرده اند.
بنابرگزارش هاي دريافتي در يك مورد و بابت سفارش يك مستند مبلغي حدود 100 هزار دلار به يكي از متهمان پرداخت شده است. جالب است كه نحوه پرداخت اين مبلغ به روش هاي كاملاً مخفيانه بوده و به هيچ وجه از كانال هاي عادي براي آن استفاده نمي شده كه همين خود نشان دهنده فراتر بودن روابط اعضاي اين شبكه با لندن از حد همكاري صرف رسانه اي است.
علاوه بر اين اطلاعات موجود نشان مي دهد رابط لندن به برخي از اين متهمان گفته است پولي كه در اختيار آنها قرار مي گيرد در واقع نوعي «كمك مالي» است نه «دستمزد» چرا كه ارزش كار انجام شده توسط اين افراد از چند صدم اين مبلغ هم پايين تر بوده است.
گفتني است بيانيه غيرمنتظره و تعجب آور «خانه سينما» كه با دستپاچگي در حمايت از بازداشت شدگان مورد اشاره صادر شده بود، در راستاي همين خبر قابل ارزيابي و علت يابي است!

آقاي ژان دانيل! عصباني هستي يا با دمت گردو مي شكني؟! (خبر ويژه)

شدت تزوير و دورويي غرب در قبال ادعاي حقوق بشر موجب شد سردبير پرسابقه يك نشريه فرانسوي و حامي دائمي اسرائيل، اروپا و آمريكا را «شياد» لقب دهد.
هفته نامه «نوول ابزرواتور» در سرمقاله خود شديدا دولت اسرائيل و حاميانش در واشنگتن و اروپا را به سبب مخالفتشان با تاسيس كشور مستقل فلسطين به باد انتقاد گرفته، آنها را به تزوير، دوروئي و اعمال سياست هاي يك بام و دو هوا متهم كرده است. به گزارش راديو فرانسه، ژان دانيل مديرمسئول و سردبير شهرت مند نشريه هفتگي «نوول ابزرواتور»، كه طي افزون بر چهل سال نويسندگي و فعاليت هاي مطبوعاتي هيچگاه قلم عليه اسرائيل و اسرائيلي ها بدست نگرفته بود و در همه فراز و نشيب ها و بحران هاي بيشماري كه طي نيم قرن گذشته در خاورميانه بوقوع پيوسته، همواره در راستاي منافع اسرائيل مقاله مي نوشت، براي اولين بار دولت اسرائيل و رئيس آن نتانياهو را سخت آماج انتقاد قرار داده، و حاميان آمريكايي و اروپايي اسرائيل را به تزوير و دورويي متهم نموده است.
سردبير «نوول ابزرواتور» مي نويسد: در شرايطي كه آمريكايي ها و اروپايي ها سنگ دموكراسي و آزادي و آزاد منشي را در جهان عرب به سينه مي زنند، مخالفتشان با عضويت فلسطين در سازمان ملل متحد را نمي توان جز خودكامگي و گستاخي و ياغي گري توصيف كرد.
سردبير اين هفته نامه پرتيراژ و معتبر فرانسوي معتقد است: براي تعريف سياست يك بام و دو هواي آمريكايي ها و اروپايي ها تنها يك واژه كافي است و آنهم واژه شيادي است.»
گفتني است پي آمد طرح تشكيل «دولت مستقل فلسطيني» به رسميت شناختن رژيم جعلي اسرائيل و چشم پوشي از سرزمين اشغال شده فلسطين است، و از اين روي نبايد با مخالفت اسرائيل و آمريكا روبرو شود ولي آمريكا و اسرائيل و چند كشور اروپايي با آن مخالفت ورزيده اند كه با جرأت مي توان گفت اين مخالفت ها، مصنوعي و براي ايجاد زمينه پذيرش اين طرح در ميان مخالفان طرح ياد شده است. ابراز عصبانيت سردبير نوول ابزرواتور كه طي 40 سال گذشته از مدافعان سينه چاك اسرائيل بوده است در همين عرصه قابل ارزيابي است.

صهيونيست ها كه خودشان مي گويند مال اين حرف ها نيستند اما... (خبر ويژه)

رسانه هاي بيگانه فعال در جنگ رواني عليه ايران، ضمن اقدامي نخ نما تلاش كردند به تهديدهاي بي خاصيت شده رژيم صهيونيستي اعتبار ببخشند.
اين رسانه ها ضمن دست به دست كردن و تكرار يك خبر مدعي شدند اوباما به اسرائيل بمب هاي سنگرشكن و ضد پناهگاه موسوم به جي بي يو 28 فروخته كه مي تواند به صورت بالقوه در عمليات احتمالي عليه مراكز هسته اي ايران به كار گرفته شود.
اين تلاش نخ نما براي بازگرداندن گزينه تهديد نظامي به روي ميز در حالي صورت مي گيرد كه نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در سخنراني اخير خود در مجمع عمومي سازمان ملل تصريح كرده بود: حماس به عنوان اهرم نيابتي ايران امنيت ما را تهديد مي كند. پرواز از شرق تا غرب آمريكا با هواپيماي جت جنگنده حداقل 6 ساعت طول مي كشد اما اسرائيل چنان كوچك است كه تنها در 3دقيقه مي توان عرض آن را طي كرد. ما بدون كرانه باختري تنها 9 كيلومتر عرض داريم. حتي فرودگاه اصلي بن گوريون در معرض خطرات شديد است.
چند ماه پيش مقامات ارشد رژيم صهيونيستي نظير ايهود باراك وزير دفاع و مئير داگان رئيس بازنشسته موساد و... صراحتا اعلام كردند كه «حتي فكر كردن به درگيري نظامي با ايران احمقانه است»، «ايران در صورت درگيري نظامي مي تواند براي ما جهنم درست كند» و «اسرائيل، كشور [؟!] كوچكي است و ما هرگز دچار اين توهم نمي شويم كه به ايران حمله كنيم.»
صهيونيست ها در جريان جنگ 33روزه مزه ضربات غافلگيركننده، محاسبه نشده و رعدآسا را در مقياسي البته كوچك تر از جانب حزب الله غيرتمند لبنان چشيده اند و هم اكنون تاسيسات هسته اي و پايتخت جعلي و مراكز مهم سياسي، اقتصادي و جمعيتي آنها در تيررس قرار دارد.
اسرائيل كه اساسا مال اين حرف ها نيست و اصطلاحا بايد كشك خود را بسابد اما چند سال پيش در دوران رجزخواني بوش كوچك، رهبر معظم انقلاب در بياني كوتاه و گويا فرمودند دوران بزن دررويي گذشته است و متجاوز را هر جاي دنيا و به هر نحو كه لازم باشد، تعقيب و مجازات مي كنيم.

وقتي مشنگ ها به پست هم مي خورند (خبر ويژه)

لودگي رئيس گروهك تك نفره موسوم به عقاب كه روز اول مهر را روز رستاخيز و براندازي نهايي در ايران خوانده بود، محل بحث گروهك هاي تك نفره ديگر قرار گرفته و آنها اين ماجراي هيچ و پوچ را «كالبدشكافي»!؟ مي كنند.
«ع-ف» كه خود را رئيس گروه موسوم به «كانون همبستگي براي رسيدن به دموكراسي مي نامد» در وبگاه خود مي نويسد: همه ما از تلاش هاي گروه عقاب و پيشگامي جناب آقاي سرلشكر روحاني در برپايي يك تظاهرات براندازانه و شكست سنگين آن آگاهيم. در ابتدا به سهم خود به غيرت و شرف او درود مي فرستم كه بين بي تفاوتي و يا تلاش دومي را انتخاب كرد هرچند موفق نشد. شكي ندارم كه منورالفكرهاي خودخوانده با توسل به تنها شيوه هميشگي خود يعني تئوري توطئه دست به كار خواهند شد و آقاي روحاني را عامل اطلاعات و كل ماجرا را سناريوي از پيش طراحي شده رژيم ولايت فقيه خواهند خواند و با ساده كردن قضايا خود را از دشواري هاي تجزيه و تحليل علمي مسائل سياسي و اجتماعي مي رهانند. بدون شك رژيم ولايت فقيه همواره در پي نااميد ساختن و بي اعتمادسازي اپوزيسيون به مبارزان داخل كشور يا تخريب اپوزيسيون خارج بوده و هست كه از آخرين نمونه هاي آن قضيه سردار مدحي قابل ذكر است. اما مبارزان جان بركف[!؟] اپوزيسيون اكنون در كمال ناباوري شاهد توهين به شعور خود و تخطئه سران مبارزه با رژيم هستند. اكنون نسخه هاي پيچيده شده از سوي اپوزيسيون با دهن كجي مواجه مي شود و اين باعث خشم و ناراحتي است.
وي همچنين مي نويسد: نزديك يك سال صرف زمان و استفاده از شبكه هاي تلويزيوني براي يك راهپيمايي كوچك در روز رستاخيز (اول مهر) كوچكترين اثري در مردم نداشت. 8 ماه از بازداشت موسوي و كروبي به عنوان سران مبارزه سبز مي گذرد اما اپوزيسيون متأسفانه از ترتيب دادن حتي يك راهپيمايي كوچك درمانده است.
يادآور مي شود سرلشكر خل مشنگ مورد بحث كه خود را رئيس گروه عقاب مي خواند از طريق شبكه هاي ماهواره اي از مخالفان خواسته بود فقط با پوشيدن كت و شلوار در روز اول مهر به خيابان بيايند و بقيه پروژه براندازي را به عهده وي كه مي خواهد با طياره در ايران فرود بيايد، بگذارند.

روايت خواندني از علت ديپورت پناهنده هاي ايراني در غرب (خبر ويژه)

آيا مي دانيد علت اصلي ديپورت شدن پناهندگان ايراني در غرب چيست؟
يكي از عناصر ضدانقلاب مقيم خارج ضمن طرح اين پرسش، در «بالاترين»نوشت: پس از مدتي پرس و جو از ايرانيان خارج كشور و پرسيدن اينكه علت اين همه سخت گيري غرب براي پناهندگان چه هست و چرا در گذشته بسيار راحت تر بود ولي اكنون اين همه سخت گيري صورت ميگيرد به نتايج شگفت انگيز زير رسيدم.
وي مي افزايد: بعضي از كساني كه به اسم سياسي در اين 33 سال به خارج آمدند به محض گرفتن پاسپورت آن كشوري كه درونش پناهنده شده بودند به ايران رفت و آمد كردند. دولت هاي غربي تمام اين موارد را زير نظر ميگيرند و خر نيستند كه اين موارد را نفهمند.براي آنها اين سوال بين خودشان و حتي مردمانشان پيش مي آيد كه پناهنده سياسي كسي است كه بخاطر اينكه جانش در خطر بوده به كشور ما پناهنده شده اما چطور به محض گرفتن پاسپورت به ايران مي رود. حتي من بسيار كساني را مي شناسم كه يك روز هم كار سياسي نكردند و رفتند و پناهندگي سياسي گرفتند و از اين حربه براي خود پاسپورتي جور كردند و باز به ايران برگشتند!!! حتي عده اي به بهانه همجنسگرا بودن به غرب رفتند و بعد از تحقيق فهميدند طرف دوست دختر دارد و اين كاره نيست[!]
نويسنده ادامه مي دهد: خوب آيا غربي ها احمق هستند؟ بنابراين، از دولتهاي غربي گله نكنيد كه دارد دسته دسته ايراني ها را ديپورت ميكند و به ايران بازميگرداند از خودگله كنيد كه وجهه آنها را خراب كرديد.
همزمان با انتشار اين گزارش در بالاترين، پايگاه ضدانقلابي راديو كوچه در تحليلي مدعي شد رفتن مجتبي واحدي و اردشير اميرارجمند و طرح پيشنهادهايي نظير كنگره ملي و شوراي هماهنگي تلاش براي نفوذ در ميان اپوزيسيون خارج كشور است.
در حالي كه اين دو تن در آمريكا و فرانسه پناهندگي گرفته اند، راديو كوچه مدعي شده آنها نفوذي سيستم امنيتي هستند و به اسم پناهندگي و مخالف خواني ماموريت دارند پروژه براندازي را تبديل به مضحكه كنند.