(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 5 مهر 1390- شماره 20033

هيچ نهادي متولي حمايت مالي از بيماران آلزايمر نيست
انسان سالم در زيستگاه سالم
نخبه اي كه با كمك كميته امداد پله هاي ترقي را پيمود



هيچ نهادي متولي حمايت مالي از بيماران آلزايمر نيست

گفت وگو: امين اميري
هرساله وقتي به اواخر تابستان نزديك مي شويم بهانه اي دستمان مي رسد تا از كهنسالاني ياد كنيم كه شايد آنها نتوانند خيلي خوب ما را به ياد بياورند. سي ام شهريورماه به عنوان روز جهاني آلزايمر نام گذاري شده است تا حداقل سالي يك بار از دغدغه هاي افرادي سخن بگوييم كه روزگاري موتور محرك جامعه بودند. اگر اسب چموش فراموشي، برخي از نام ها، انسان ها و وقايع را از ذهن آنان زدوده است، بي انصافي است كه ما هم آنان را فراموش كنيم و يادمان برود كه در ايامي نه چندان دور، بار اقتصاد خانواده ها بر دوش همين بيماران امروز بوده است.
معصومه صالحي، مديرعامل انجمن آلزايمر ايران معتقد است به اين دليل كه جامعه ايراني رو به كهنسالي پيش مي رود، بيماري آلزايمر نيز در كشور ما در حال گسترش است. صالحي در گفت وگو با كيهان تأكيد مي كند: هزينه هاي درمان اين بيماران بسيار بالا بوده و هيچ نهادي با رويكرد حمايت مالي لازم براي اين بيماران در ايران وجود ندارد. درادامه اين گفت وگو نيز درخصوص مشكلات درماني، نحوه برخورد صحيح خانواده ها با بيماران مبتلا به آلزايمر و همچنين تبعات اقتصادي، اجتماعي و خانوادگي اين بيماري، سخن به ميان آمده است كه مشروح اين مصاحبه را از نظر مي گذرانيد.
خانم صالحي! تعريف علمي و دقيق بيماري آلزايمر چيست؟
پزشكان واژه «دمانس» را به صورت خاصي به كار مي برند. دمانس به معني فقدان يا نقص در قدرت ذهني مي باشد و به مجموعه اي ازعلائم و نشانه ها كه منجر به اختلال در حافظه، شناخت، تفكر، استدلال، قضاوت، رفتار و تكلم مي گردد، خطاب مي شود. به بيان ساده تر، دمانس اختلال در عملكرد ذهني است كه منجر به اختلال در عملكرد و فعاليت هاي روزانه فرد مي شود. الزايمر، درحقيقت شايع ترين علت دمانس است كه نقش عمده اي در فرآيند حافظه ايفا مي كند و مي تواند منجر به فراموشي شود.
علت اصلي ابتلاي انسان به بيماري الزايمر چيست؟ آيا فقط سن مطرح است يا فاكتورهاي ديگري در ابتلا به اين بيماري موثر است؟
البته سن مهم ترين «ريسك فاكتور» شناخته شده بيماري آلزايمر است. پس از 65 سالگي، تعداد بيماران مبتلا در هر 5 سال، دو برابر مي شود. سابقه خانوادگي نيز دومين فاكتور است. اعتقاد بر اين است كه ژنتيك هم در ايجاد بيماري آلزايمر نقش دارد. براي مثال يك نوع نادر بيماري آلزايمر كه بين سنين 30 تا 60 سال ايجاد مي شود، ارثي است. نوع ديررس آلزايمر كه در سنين بالاتري ايجاد مي شود شايع تر است و الگوي خانوادگي در بيشتر اين بيماران ديده نشده است.
هر عاملي كه خطر بيماري قلبي و سكته را افزايش دهد، مثل فشار خون بالا، كلسترول خون بالا و كمبود اسيد فوليك نيز در ابتلا به بيماري آلزايمر موثر است. همچنين سطح تحصيلات پايين، ضربه شديد به سر، جنس مونث، مصرف دخانيات، كمبود ويتامين هاي B12، B1، C، E، A، كمبود فعاليت هاي بدني و ورزشي، سابقه افسردگي و استرس هاي رواني- اجتماعي نيز از ديگر فاكتورهايي است كه امكان دارد فرد را در مقابل اين بيماري آسيب پذيرتر كند.
آيا با شيوه هاي دارويي و غيردارويي مي توان از بروز بيماري آلزايمر جلوگيري كرد؟ به عبارت ديگر، چه عادت هاي غذايي و فعاليت هاي جسمي و ذهني در پيشگيري از اين بيماري موثر است؟
بايد بگويم كه هيچ دارويي براي پيشگيري از آلزايمر وجود ندارد اما تحقيقات نشان داده اند كه كاهش سطح كلسترول و هموسيستئين خون، درمان فشار خون بالا، كنترل قند خون و كنترل ديابت توسط بيماران مبتلا، ورزش منظم و تلاش در انجام فعاليت هايي كه مغز را تحريك مي كند، مي تواند خطر ابتلا به آلزايمر را كاهش دهد. همچنين فعاليت هاي اجتماعي، فكري، فيزيكي و شركت در برنامه هاي فرحبخش، تقويت ارتباطات اجتماعي، گوش دادن به راديو، خواندن روزنامه، حل جدول و معما و رفتن به موزه، رژيم غذايي مناسب، مصرف سبزيجات تازه، كاهش مصرف گوشت قرمز و تامين پروتئين هاي مورد نياز از منابع گياهي، گوشت سفيد و ماهي هم از جمله عادت هاي غذايي و رفتاري است كه مي تواند روند ابتلاي افراد به اين بيماري را كاهش دهد.
آمار بيماران مبتلا به آلزايمر در ايران چند نفر است؟ به طور كلي، شيوع بيماري آلزايمر در ايران در چه سنيني و در چه جنسيتي بيشتر است؟
تخمين زده ايم كه بالغ بر 500 هزار نفر در ايران به بيماري آلزايمر مبتلا هستند. معمولاً شيوع بيماري آلزايمر در سالمندي است ولي متاسفانه از بيماراني كه تا پايان سال 1389 به انجمن آلزايمر مراجعه نموده اند 36/5 درصد افراد زير 60 سال مي باشند كه اين خود يك زنگ خطر مي باشد و بازهم از گروه مراجعه كننده به انجمن حدود 51 درصد جنس مؤنث و حدود 49 درصد جنس مذكر بوده اند.
با وجود آن كه مي گوييد هيچ دارويي براي پيشگيري از بيماري آلزايمر وجود ندارد، آيا دارو يا درمان خاصي هم براي درمان قطعي اين بيماري موجود نيست؟
به موازات پيشرفت هاي علم پزشكي و تحقيقات جديدي كه به خصوص در سال هاي اخير صورت گرفته، چشم اندازهاي تازه اي از اميد براي پزشكان و بيماران به وجود آمده است. اما در حال حاضر فرآيند درمان بيشتر به معناي كنترل و جلوگيري از پيشرفت بيماري و همچنين كنترل علايم و اختلالات رواني و رفتاري ناشي از آن مي باشد. مراجعه به دو پزشك متخصص يعني روانپزشك (اعصاب و روان) و نورولوژيست (مغز و اعصاب) در جهت دريافت درمان دارويي را توصيه مي كنيم. به علاوه بيماران مي توانند در كنار درمان دارويي از درمان تكميلي و روش هاي غيردارويي همچون روان درماني، گفتاردرماني، كادردرماني، هنردرماني (به ويژه موسيقي، نقاشي و حركات ريتميك)، ماساژدرماني، رايحه درماني (عطر اسطوخودوس، پوست ليمو)، هوموپاتي، درمان با نور شديد و يا اكسيژن درماني استفاده نمايند. انجام برخي فعاليت ها نيز مانند ورزش، پياده روي، آواز خواندن، تحريك حواس پنجگانه از طريق محرك هاي خوشايند نيز مي توانند در تعديل هر چه بيشتر علايم بيماري كمك كند. البته خود درمان هاي دارويي نيز به دو دسته تقسيم مي شود. دسته اول، درمان ناتواني هاي شناختي ناشي از بيماري آلزايمر با استفاده از داروهاست. هيچ يك از درمان هاي موجود سبب بهبود قطعي علايم و يا پيشگيري از پيشرفت بيماري نمي گردد و درحال حاضر دو دسته دارو در درمان آلزايمر به ثبت رسيده است. دسته اول داروهاي مهاركننده آنزيم استيل كولين استراز و دسته دوم ممانتين مي باشد. اين داروها در ميزان اميد به زندگي بيماران تأثيري نداشته است و زماني بيشترين تأثير را خواهد داشت كه در مراحل اوليه بيماري مصرف شود و مصرف آن نيز به صورت مداوم باشد. بنابراين تشخيص زودهنگام و درمان به موقع بيماري آلزايمر مهم است. داروهاي ضد سايكوز، ضدافسردگي و ضداضطراب نيز در كنترل اختلالات رفتاري مفيد مي باشند. دسته دوم، درمان علايم رفتاري بيماري آلزايمر با استفاده از دارو هست. اين داروها ممكن است عوارض جانبي داشته باشند اما چنانچه با مصرف آنها رفتارهاي بيمار قابل كنترل شود بايد از آنها استفاده نمود. البته بايد اين نكته مهم را هم يادآوري كنم كه حتما عملكرد فردي كه از بيمار مبتلا به آلزايمر مراقبت مي كند، در مرحله درمان بسيار مهم است. اين مراقب بايد خودش از نظر جسمي و رواني در سلامت به سر ببرد و آرام و با حوصله باشد.
راستي، مشكل چند داروي خارجي آلزايمر كه به تازگي از پوشش بيمه هاي درماني خارج شده اند، حل شد؟
خير، هنوز اين مشكل جديد به قوت خود باقي است. مسئولان انجمن تلاش زيادي كردند و درنهايت تنها يك داروي موثر بر كند نمودن روند پيشرفت بيماري آلزايمر در ليست بيمه هاي درماني قرار گرفت كه متأسفانه همين دارو نيز بعد از دو سال از ليست بيمه خارج شد. ضمنا داروهاي ساخت داخل نيز با توجه به گزارش خانواده هاي بيماران، تأثير قابل توجهي مانند داروهاي ساخت خارج نداشته است. اميدواريم كه شركت هاي دارويي بتوانند با بازنگري در داروهاي ساخته شده و در جهت ارتقا كيفيت و تأثير مطلوب اين داروها، اقدامات ضروري را انجام دهند. با توجه به اين بيماري آلزايمر از نظر اقتصادي بار سنگيني بر خانواده ها تحميل مي كند، مجددا از مقامات محترم وزارت بهداشت و درمان درخواست داريم كه دستور مقتضي در مورد داروهاي ويژه اين بيماري را صادر كنند تا داروهاي خارجي نيز در ليست بيمه هاي درماني قرار گيرند.
اشاره كرديد كه بيماري آلزايمر، بار اقتصادي سنگيني را به خانواده ها تحميل مي كند، آيا نهاد خاصي براي حمايت مالي از بيماران مبتلا به آلزايمر و خانواده هاي آنان در ايران وجود دارد؟
متأسفانه هيچ نهادي با رويكرد حمايت مالي لازم براي اين بيماران در ايران وجود ندارد. فقط در سال 1386 و آن هم با تلاش بسيار زياد، موفق شديم كه در مجلس شوراي اسلامي، مشكلات اين بيماري را در ذيل ماده ب تبصره15 بيماري هاي خاص قرار دهيم كه در طي آن وزارت بهداشت و درمان موظف شد كه هزينه درمان افرادي را كه در يكسري بيمارستان هاي خاص، مثل بيمارستان امام خميني بستري مي شود تأمين نمايد ولي بعد از آن گويا اين تبصره نيز به محاق فراموشي سپرده شده است، چون هيچ گونه دستورالعملي از طرف وزارت بهداشت در اختيار ما گذاشته نشد تا به خانواده بيماران ابلاغ كنيم. اميدواريم كه موقعيت سالمندان و مشكلات آنان توسط مسئولين كشور مورد بازنگري قرار گيرد و در بخش هدفمندي يارانه ها نيز با نگاه ويژه به سالمندان و بيماران دقت نظر بيشتري به عمل آيد.
به اعتقاد شما، بهترين شيوه برخورد خانواده ها با بيماران مبتلا به آلزايمر چيست؟ در واقع خانواده ها چه كارهايي مي توانند انجام دهند كه يك فرد كهنسال و مبتلا به آلزايمر از زندگي شاد و سالمي برخوردار باشد؟
بعد از تشخيص بيماري آلزايمر، مهم ترين هدف آن است كه هم بيمار از كيفيت زندگي خوبي بهره مند شود و هم مراقبت كننده نيز از سلامتي كامل برخوردار باشد. با شناختن بيماري و اثرات آن برروي بيمار مي توانيم راحت تر بفهميم كه ما بايد چگونه خود را با توانايي هاي جسمي و فكري بيمار تطبيق دهيم. منابع زيادي مانند كتاب، فيلم ويديويي و كلاس هاي آموزشي وجود دارد كه به كمك آنها مي توان شناخت بهتري از بيماري پيدا كرد. درحالي كه هنوز معالجه قطعي براي بيماري آلزايمر وجود ندارد ولي دارو براي درمان بعضي از علايم بيماري وجود دارد. نوع و مدت استفاده از هر دارو نيز براي افراد متفاوت است و بيماري در مراحل اوليه، قابل كنترل تر مي باشد. محيط منزل بايد به گونه اي تغيير يابد كه عاري از هرگونه خطري براي فرد مبتلا به آلزايمر باشد. در حقيقت فضاي منزل بايد با شرايط فعلي بيمار تطبيق داده شود و اين يكي از راه هايي است كه انجام آن باعث كنترل بيشتر، نزديكي، امنيت و احترام براي بيمار مي گردد. درحين درمان، زندگي روزبه روز مي تواند هم براي بيمار و هم براي مراقبت كننده بسيار مشكل و پر دردسر شود. در چنين شرايطي پيدا كردن افرادي كه بتوان با آنها در اين مورد به راحتي گفتگو كرد، مي تواند كمك بزرگي باشد. بعضي از افراد سعي مي كنند اعضاي خانواده، دوستان خوب و يا گروه هاي مذهبي را انتخاب كنند تا به آنها روحيه بدهد و برخي نيز از مؤسسات و انجمن هاي خيريه كمك مي گيرند. بسيار حايز اهميت است كه خانواده ها مشخص كنند كه كدام منبع مي تواند آنها را در اين امر خطير ياري دهد. يكي از دشوارترين قسمت بيماري آلزايمر كه بيمار و يا اعضاي خانواده بيمار با آن درگير مي شوند، تشخيص بيماري است. به طور يقين بيمار در طول بيماري، انواع احساسات را تجربه مي كند و اين روند با پيشرفت بيماري نيز ادامه مي يابد. در مراحل اوليه، بيمار معمولاً قادر به ادامه زندگي با خانواده و ادامه فعاليت هاي اجتماعي تفريحي و تا حدودي شغلي خود مي باشد. در واقع، تشخيص بيماري در مراحل آغازين امكان برنامه ريزي جهت بازنشستگي، سر و سامان دادن به امور اقتصادي و در ميان گذاردن نحوه برخورد با مشكلات آينده بيماري با پزشك و اعضاي خانواده را فراهم مي كند اما در مراحل پيشرفته ممكن است بيمار به مراقبت در مراكز نگهداري از بيماران و استفاده از داروهاي روان گردان نياز پيدا كند. يعني بايد از بيمار به گونه اي مراقبت كرد كه از آسيب زدن به خود يا ساير اعضاي خانواده اجتناب كند.
با وجود مشكلاتي كه برشمرديد و تاثيراتي كه حضور يك فرد مبتلا به آلزايمر در خانواده بر جاي مي گذارد، اعضاي خانواده ها بايد چه كارهايي انجام دهند تا روند معمول و طبيعي زندگي آنها حفظ شود؟
خانواده ها مي توانند با گوش دادن به نظرات يكديگر، همديگر را ياري كنند. بايد به خاطر داشت كه هر يك از افراد خانواده با موضوع آلزايمر، برخورد متفاوتي خواهند داشت و هيچ كدام از راه ها نيز بهتر يا بدتر نيست. در ضمن بايد دانست كه هيچ كس قادر نخواهد بود كه در صورت ابتلا به بيماري آلزايمر و يا زندگي با فرد مبتلا به اين بيماري، به تنهايي از خود و يا فرد بيمار مراقبت كند. باتشكيل جلسات فاميلي مي توان افراد خانواده را از وضعيت فرد بيمارآگاه كرد و آنها را درگير اين مسئوليت خطير كرد. اين جلسات حداقل باعث خواهند شد كه بيمار و خانواده اش احساس تنهايي نكنند و بهتر از عهده مسئوليت خود برآيند. خانواده ها مي توانند دوستان فرد بيمار را هم از تشخيص طبي آگاه كنند و سعي كنند آنان را نيز متوجه مسايل بيماري آلزايمر كنند. زيرا دوستان فرد مبتلا به آلزايمر بايد بدانند كه شخص مبتلا از روابط اجتماعي دوري مي كند و احتمال دارد كه به راحتي نتواند با آنها ارتباط برقرار كرده يا از خاطرات گذشته صحبت نموده و در فعاليت هاي آنها شركت كند. بايد به خاطر داشت كه همه از مسايل بيماري آلزايمر مطلع نيستند و در ضمن ممكن است علاقه اي هم نداشته باشند كه در مورد آن صحبت كنند و يا حتي بخواهند با يك فرد دچار آلزايمر اوقاتي را بگذرانند. البته بعضي ها براي پذيرش بيماري آلزايمر در مورد فاميل و يا دوست شان نياز به زمان بيشتري دارند. بايد با آنها مدارا كرد و اطلاعات لازم را به آن ها داد. همچنين بايد به كودكاني كه در زندگي فرد بيمار هستند توضيحات لازم را در مورد بيماري ارايه كرد تا آنها هم متوجه اثرات ناشي از اين بيماري بشوند. مي توان براي توجيه آنان از كتاب و نوار ويديويي هم كمك گرفت. صحبت با گروه هاي بهداشت و درمان مرتبط با بيماري آلزايمر و همچنين مشاوره گرفتن از پزشك بيمار و مددكاران اجتماعي نيز مي تواند خانواده ها را در كنار آمدن با اين بيماري و ادامه زندگي بي تنش و بي دغدغه ياري كند.
آيا شهر يا منطقه خاصي در ايران هست كه آمار مبتلايان به آلزايمر در آن منطقه بيشتر باشد؟ و آيا اصلا آماري داريد كه نشان دهد شيوع اين بيماري در شهرهاي شلوغ بيشتر است يا در شهرهاي خلوت و روستاها؟
در جواب اين سؤال بايد خاطر نشان كنم كه هنوز آمارگيري و غربالگري براي بيماري آلزايمر به صورت كشوري به عمل نيامده است. گرچه ما در انجمن توانسته ايم به صورت نمونه گيري كوچك، طرح تحقيقاتي خود را انجام دهيم ولي نتايج آن كافي نمي باشد. اما مي توانم بگويم به دليل شناخت بيماري در شهرها و وجود افراد متخصص، شايد اين بيماري در شهرها بيشتر باشد. همينطور گمان مي كنم كه محيط زندگي آرام و استفاده از منابع غذايي سالم تر نيز موجب شده است كه در مناطق روستايي، تعداد مبتلايان كمتر باشد.
بسياري بر اين عقيده اند كه يك فرد مبتلا به آلزايمر، ديگر همچون گذشته، توان شاد زيستن و لذت بردن از زندگي را ندارد، آيا به اعتقاد شما اين نظريه صحيح است؟
هر انساني در هر سني به دنبال كسب موفقيت و لذت از زندگي است. انسان براي لذت هاي غريزي و جسماني، لذت هاي رشدي و دركي و لذت هاي معنوي و روحاني تلاش مي كند و براي رسيدن به همين لذت ها است كه برنامه ريزي مي كند. اما درمورد اين افراد به دليل ضعف درقواي جسمي و ذهني، لذت ها و موفقيت ها نيز كمرنگ و محدودتر مي شود اما به صفر نمي رسد. بنابراين براي آنكه بيمار هم بتواند از بودن خود لذت ببرد لازم است به فعاليت هايي بپردازد كه قدرت انجام آنها را داشته و برايش شيرين و جذاب است. البته خانواده ها بايد اين برنامه ريزي براي بيمار را با دو هدف عمده انجام دهند. اول آن كه به حفظ توانايي هاي بيمار مبتلا به آلزايمر براي وابستگي هرچه كمتر اوبه ديگران توجه شود و دوم آن كه برنامه هاي فرحبخش براي بيماران را طوري طرح ريزي كنند كه در نهايت به تقويت اعتماد به نفس و عزت نفس بيمار منجر شود.
انجمن آلزايمر ايران درچه سالي تاسيس شده و درحال حاضر به چه تعداد بيمار خدمات مي دهد؟
انجمن آلزايمر ايران درسال 1380 و پس از كسب مجوزهاي لازم شروع به كار كرد وهم اكنون با هدف ارتقا كيفيت زندگي بيماران مبتلا به آلزايمر و مراقبان آنان به سه هزار و 500نفر سالمند مراجعه كننده، خدمت رساني مي كند.
دقيقا چه كمك ها و خدماتي به اين دسته از سالمندان ارايه مي شود؟
برگزاري همايش هاي علمي و چاپ كتاب و جزوه هاي آموزشي، بخش عمده اي از فعاليت هاي آموزشي ما را شامل مي شود. همچنين در خصوص ارائه خدمات درماني نيز اقدام به ويزيت هاي پزشكي و مشاوره هاي روانشناسي كرده ايم و علاوه بر آن، با توزيع دارو، پوشينه، ويلچر، واكر، تشك مواج و ارائه خدمات توانبخشي همچون كاردرماني و مراقبت از بيماران درمركز جامع توانبخشي قاصدك، تلاش مي كنيم كه باري از دوش خانواده هاي درگير بيماري آلزايمر برداريم.
ارتباط با نهادهايي همچون مجلس و وزارت بهداشت نيز همواره در دستوركار ما قرار دارد.
درحوزه پيشگيري نيز اقدامات موثري صورت داده ايم. مثلا با اجراي طرح حساس (حفظ سلامت افراد سالمند)تلاش كرديم كه با كم كردن درصد ريسك فاكتورها و عوامل خطرزاي آلزايمر، برنامه پيشگيري از آلزايمر را به طور جدي در دستور كار خود قراردهيم. درحقيقت تلاش ما اين است كه درآينده، سالمندان سالمي درجامعه داشته باشيم.
به عنوان سوال پاياني، آيا در روز جهاني آلزايمر، برنامه هايي جهت آشنايي مردم با اين بيماري تدارك ديده ايد؟
اتفاقا شناخت بيماري آلزايمر درجامعه، يكي از مشكلات انجمن است كه با برنامه ريزي براي روز جهاني آلزايمر (30 شهريور ماه) بنا داريم كه در سطح جامعه درخصوص شناخت و آموزش بيماري آلزايمر و همچنين آموزش مراقبان اين بيماران،فعاليت هايي انجام دهيم. ايجاد 25 ايستگاه اطلاع رساني با هدف آموزش جامعه در استان تهران و ايجاد شعب درحداقل پنج استان كشور، بخشي از برنامه هاي ما جهت آشنايي مردم با اين بيماري در روز جهاني آلزايمر است. همچنين با همكاري و نظارت دانشگاه علمي كاربردي سازمان بهزيستي، دانشكده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشكي تهران، جهاد دانشگاهي دانشگاه علوم پزشكي تهران و برخي از سازمان هاي غير دولتي قصد داريم كه به گروه هاي حرفه اي و غيرحرفه اي، آموزش هاي مرتبط با مبحث سالمندي و بيماري آلزايمر را ارائه دهيم.

 



انسان سالم در زيستگاه سالم

عليرضا سزاوار
براساس گزارش سازمان همكاري اقتصادي و توسعه در اوايل دهه 2000، تقريبا تمامي عوامل تشكيل دهنده محيط زيست تحت تاثير فعاليت هاي انسان قرار گرفته اند.
افزايش بي حساب جمعيت و گسترش روزانه شهرها و رشد شديد زندگي در محدوده هاي خارج از شهر و در زمين هاي زراعتي، خودبه خود آلودگي آفرين است. صرفنظر از مسائل جوامع عقب مانده و بي توجهي افراد در قبال مسئوليتي كه نسبت به بهداشت جامعه دارند، مسئله تامين خدمات از يكسو و به وجود آمدن بازار تقاضاي شديد از سوي ديگر، صنايع و فعاليت هاي پرتحرك تر را به دنبال مي طلبد و چون به پيامدهاي آن از قبل نينديشيده اند، آلودگي هاي بي شماري را گريبانگير نقاط بسياري از جهان كرده و چهره شاداب زمين را روز به روز پژمرده تر مي سازد.
آلبرت موگان، پژوهشگر دانشگاه پنسيلوانيا معتقد است كه پديد آمدن بحران محيط زيست در اوايل دهه 70 قرن گذشته، تربيت زيست محيطي به عنوان يك جهت گيري تربيتي جهاني و به عنوان عكس العملي در برابر اين بحران نمود يافت. اما هم اكنون لازم است كه به مشكلات امروز محيط زيست نظري بيفكنيم، پديده اي كه امروزه محيط زيست جهاني با آن دست به گريبان است، پديده تغييرات آب وهوايي است.
سخن گفتن درباره گسترش بيابان ها، گرم شدن زمين و پيامدهاي خطرناك آن بر زندگي امروز و فرداي ما، همه و همه ارتباط دارد با پديده تغييرات آب وهوايي كه نتيجه اي است از فعاليت هاي بشري كه از ابتداي دوره صنعتي شدن آغاز شده است. اين گونه بود كه بسياري از سازمان ها و هيئت ها تاسيس شد تا بار آگاه سازي مردم از خطر آلودگي ها و پيامدهاي آن را بر دوش بكشند.
محققان زيست محيطي عقيده دارند كه ثبات و تعادل زيست محيطي بر پيچيدگي آن استوار است. به اين معني كه هرچه اجزاي تشكيل دهنده محيط زيست از گياه گرفته تا حيوان و آب و... بيشتر باشد، توان تحمل اختلالات و جذب آلودگي ها توسط اين محيط بيشتر است.
اما آنچه امروز از قطع درختان و از بين بردن جنگل ها كه ريه زمين هستند، روي مي دهد و ديگر فعاليت هاي بشري همچون استفاده از سوخت هاي فسيلي و جنگ هاي ويرانگر، باعث ساده شدن محيط زيست شده است. نتيجه اين ساده شدن يا به عبارتي كم شدن اجزاي محيط زيست چيزي نيست جز بحران. اين بحران هم اينك در گرم شدن زمين خود را نشان داده است.
افزايش گازهاي گلخانه اي همچون انواع اكسيدهاي كربن، متان و... باعث بالا رفتن دماي كره زمين به ميزان 0/7 درجه سانتيگراد در يك قرن اخير شده است. با آغاز قرن جديد اين سرعت افزايش دما شدت يافته است. نتيجه اين پديده هم شكاف لايه اوزون است كه زندگي را در جاي جاي كره زمين با خطر مواجه كرده است.
همچنين به افزايش آب درياها به نسبت 15 تا 25 سانتيمتر انجاميده است كه نتيجه اي است از ذوب شدن يخ قطب ها در يك قرن اخير. آمارها هم نشان مي دهد هرچه دماي زمين افزايش مي يابد، شمار مرگ وميرها به همان نسبت بيشتر مي شود. پس اگر اين رويه به همين شكل ادامه يابد، چه پيش خواهد آمد؟
مرگ خاموش بشر
از سوي ديگر فعاليت هاي نادرست انسان بر خاك موجب مسموميت و فرسايش كه موجب تخريب و كاهش توان زمين هاي زراعي مي شوند. به طور كلي فرسايش خاك پديده اي طبيعي است كه به وسيله عواملي چون باد، روان آب هاي سطحي و تغييرات دما انجام مي گيرد. با اين حال، فعاليت هاي انسان از جمله زراعت مفرط، آبياري زمين هاي زراعي، محصولات تك كشتي، چريدن بيش از حد دام ها در مراتع، جنگ زدايي و بيابان زدايي باعث از بين رفتن تعادل موجود ميان روند تخريب و ايجاد خاك و در نهايت آلودگي آن مي شوند.
مسموميت خاك مي تواند در اثر افزايش نمك هاي خاك توسط ماشين آلات كشاورزي و يا آلودگي مستقيم آن توسط افراد يا كارخانه ها ايجاد شود. در اين صورت خاك ناحاصل خيز و حتي سمي براي برخي گياهان مي شود.
آلودگي محيط به ويژه در جوامع صنعتي و شهري به صورت يك مسئله عمومي درآمده است و صاحبان سرمايه هاي كلان بدون توجه به پيامدهاي ناگوار (و در كشورهاي عقب مانده بدون پرداخت ماليات واقعي) از علوم و فنون و اكتشافات جديد حداكثر بهره را برده اند و عوامل اصلي حيات را پليد و ناپاك گردانده اند. به عنوان مثال، آلودگي هوا به وسيله مه دود، هواي بيشتر شهرهاي صنعتي را ناخوشايند و ناسالم ساخته و باعث شيوع بيماري هاي دستگاه تنفسي به خصوصي آماس نايژه (برونشيت) گشته است. اين آلودگي قربانيان تدريجي بسيار دارد اما وقتي درصدش بالا رود، با اندك تغييري در عوامل جوي قربانيان فراواني را يكجا دريافت مي كند. از جمله، مه دود سال 1952 لندن كه جان حدود 2000 نفر را به يكباره گرفت.
آلودگي آب به وسيله فاضلابها و هرز دادن فضولات كارخانه ها به رودها، درياچه ها و درياها كه نمونه قابل توجه آن در نواحي كم جزر و مد سواحل مديترانه بيشتر به چشم مي خورد، سبب ضايع شدن بيشتر گياهان و حيوانات نواحي مختلف ساحلي مجاور شهرهاي صنعتي و پرتراكم شده و جان و تندرستي مردم را به خطر افكنده است.
در «ميناماتاي» ژاپن حدود سال 1951 بيش از 10000 نفر يا مردند يا معلول گشتند يا به بيماري هاي بسيار سخت گرفتارشدند و اين مصيبت به علت خوردن ماهيهاي مسمومي بود كه از هرز دادن فضولات يك كارخانه شيميايي، حاوي استالدئيد كاما بودند. كه از رودخانه هاي نزديك كارخانه وارد دريا مي شدند. اينگونه مسموميتها آغاز گشته است، هشدارهاي سازمان محيط زيست بايد مردم و دولت را بيدار كند.
طبق آمار سازمان همكاري اقتصادي و توسعه، مهم ترين تاثيرات فعاليت هاي انسان بر روي آب ها در سه مورد خلاصه مي شود: مصرف بيش از حد آب و از بين رفتن منابع آب و آلودگي آب هاي سطحي و زيرزميني.
منابع محدود و استفاده بي رويه
امروزه تأمين آب شيرين براي بعضي كشورها يك بحران جدي محسوب مي شود. براساس گزارش هاي اين سازمان در سال 2010، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال 2030 در حدود 9،3 ميليون نفر دچار اين بحران خواهند شد. قابل توجه است كه اين بحران خود با روند كنوني افزايش جمعيت اوج نيز خواهد گرفت. كيفيت آب ها نيز بحران ديگري است كه برخي كشورها در پيش رو دارند. ميزان آلودگي برخي آب ها و روند افزايش آن در بسياري از نقاط كره زمين بسيار نگران كننده مي باشد. آب هاي سفره هاي زيرزميني و رودها و درياچه ها منابع مهم تأمين آب شيرين هستند كه مستقيماً در معرض آلودگي توسط فعاليت هاي انسان قرار دارند. آلودگي درياها نيز علاوه بر دخالت مستقيم انسان، تحت تأثير آلودگي آب هاي شيرين و چرخه آب است.
علل آلودگي آب ها ممكن است فيزيكي يا شيميايي باشند
آلودگي هاي شيميايي بسيار گوناگون مي باشند و مي توانند در اثر ورود مواد شيميايي حاصل از كارخانه ها، كشاورزي يا فاضلاب هاي شهري به درون آب باشد. مصرف مواد شيميايي ضدآفت در كشاورزي از علل مهم آلودگي آب هاي زيرزميني يا سطحي است كه مستقيماً موجب مرگ بسياري از گونه ها مي شود.
همچنين، مصرف كودهاي نيترات دار و فسفات دار موجب افزايش اين عناصر در آب ها مي شود. در نتيجه، باكتري ها و جلبك هاي سطح آب كه از اين مواد تغذيه مي كنند به سرعت رشد مي كنند و زياد مي شوند و موجب كمبود اكسيژن محلول در آب و در نتيجه مرگ اغلب گونه هاي ساكن زير آب مي شوند.
آلودگي توسط فلزات سنگين چون جيوه، آرسنيك، سرب و روي نيز كه حاصل از فعاليت كارخانه هاست طي زنجيره هاي غذايي انباشته مي شود و جان بسياري از جانوران و مهم تر از همه انسان را تهديد مي كند.
آلودگي هوا عبارت است از ورود مستقيم يا غيرمستقيم هر عنصري توسط انسان كه احتمال ايجاد اثرات نامطلوب بر سلامتي انسان و محيط زيست را داشته باشد. انواع آلودگي هاي هوا عبارتند از:
گازهاي شيميايي سمي كه غالباً حاصل واكنش هاي سوختن هستند.
اوزون كه وجودش در لايه هاي پاييني هواكره تاثيرات خطرناكي بر سلامتي جانداران دارد.
گازهاي حاصل از سوختن چون دي اكسيد گوگرد، اكسيدهاي ازت، مونواكسيد كربن، سولفيد هيدروژن و بعضي گازهاي گلخانه اي
گردوغبار و ذرات معلق در هوا
گازهاي گلخانه اي همچون دي اكسيدكربن، متان و فلوئوروكربن ها
فلزات سنگين همچون آرسنيك، سرب، روي، مس، كروم، جيوه و كادميوم كه در اثر فعاليت هاي صنعتي وارد هوا مي شوند.
مجموع اين مشكلات در اواخر دهه 90 موجب ايجاد راه حلي بين المللي گشت و پيمان كيوتو متولد شد. پيمان كيوتو پيماني است بين المللي به منظور كاهش صدور گازهاي گلخانه اي، كه عامل اصلي گرم شدن زمين در دهه هاي اخير محسوب مي شوند. اين پيمان كه پيمان نامه ريو را تكميل و ترميم مي كند در چارچوب سازمان ملل متحد شكل گرفت.
طي سال هاي اخير با افزايش گازهاي گلخانه اي نظير متان، دي اكسيد كربن، بخار آب و اكسيد نيتروژن در جو زمين، دماي كره درحال افزايش مي باشد كه اين امر باعث ايجاد تغييرات ناخوشايند در محيط زيست خواهد شد.
از اين رو در سال 1997 طي پيماني معروف به كيوتو كشورهاي صنعتي متعهد شدند كه ظرف ده سال آينده ميزان انتشار گازهاي گلخانه اي خود را 5 درصد كاهش دهند و به كشورهاي درحال توسعه كمك هاي مالي براي افزايش ضريب نفوذ استفاده از انرژي هاي تجديدپذير نظير انرژي خورشيدي و بادي، اعطا نمايند. البته اين راه حل هم مشكلات بشر را حل نكرده است.
گسترش بيابان ها با تخريب محيط زيست
تخريب محيط زيست و ادامه تاثيرات آن بر آب و هوا، به وضعيت اقتصادي كشورها هم آسيب مي رساند. گسترش بيابان ها صنعت كشاورزي را تحت تاثير قرار مي دهد. برآوردها حاكي از آن است آسيبي كه به صنعت كشاورزي جهان در اثر عوامل زيست محيطي وارد مي شود، به 40 بيليون دلار مي رسد.
هرسال جهان چيزي در حدود 691 كيلومتر مربع از زمين هاي كشاورزي خود را از دست مي دهد. هم اكنون يك سوم كره زمين در معرض تبديل شدن به بيابان است. آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين بيشتر از ديگر مناطق جهان در معرض خطر افزايش بيابان ها قرار دارند. با وجود تمام تلاش هاي سازمان هاي انساني و زيست محيطي كه به فعاليت هاي كشت درختان و همچنين آگاه سازي زيست محيطي در سراسر جهان مي پردازند، اين فعاليت ها اما تاكنون نتوانسته با بحران روزافزوني كه جهان را فرا گرفته است، برابري كند.
نمي توان از اين بحران نجات يافت مگر با همبستگي واقعي تمام كشورهاي جهان و ايجاد راهي براي همكاري مشترك تمام سازمان هاي زيست محيطي، بايد بتوان استفاده از سوخت هاي پاك را همه گير كرد و صنعت را به گونه اي پيش برد تا با محيط زيست هماهنگ باشد. لازمه همه اينها آگاهي و تربيت زيست محيطي است.
بايد حمايت از محيط زيست در تربيت افراد به شكل يك ارزش درآيد. به عبارتي ديگر بايد ميان انسان و محيط زيست يك تعادل ايجاد شود.
و اينها همه براي زندگي امروز و فرداي ما و نسل هاي آينده ما لازم است. شايد در روز جهاني محيط زيست توجه به ارقام و آمار ضرورت زيادي نداشته باشد. شايد لازم نباشد بگوييم كه بسياري از شهرها و كشورها كه در ساحل اقيانوس ها قرار دارند، در معرض غرق شدن كامل و نابودي هستند. شايد تكراري باشد اگر بگوييم نيمي از كره زمين را خشكسالي تهديد مي كند.
شايد همه بدانيم افزايش بلاياي طبيعي از نابودي محيط زيست و از بين رفتن تعادل آن ناشي مي شود. شايد همه مي دانيم محيط زيست مان در خطر است و اكنون در آستانه نقطه بي بازگشت قرار داريم. نقطه اي كه ديگر زمين جاي مناسبي براي زندگي نيست. اما بايد به اين مسئله توجه كنيم كه نسل هاي آينده در راهند.
احساس مسئوليت يا بي اعتنايي؟
امروزه در سطح جهان براي مقابله با آلودگي هاي تنفسي به تقويت شش هاي كره زمين يعني جنگل ها پرداخته اند.علاوه بر گسترش فضاي سبز اطراف شهرها و پاركها، در مقابل برداشت ساليانه 7 ميليون هكتار از اراضي جنگلي، ساليانه بيش از 14ميليون هكتار جنگلكاري مي شود. اما نسبت كاشت و برداشت در سطح جهان داراي اختلاف بسيار فاحشي است و اين اختلاف احساس مسئوليت و يا بي اعتنايي ملل مختلف را نشان مي دهد.
در بسياري از كشورهاي پيشرفته جهان كه عامه مردم چگونگي دخالت در امور سياسي و اجتماعي را فراگرفته اند، با ايجاد سازمان هاي مختلف، تا حدقابل توجهي دولتها را ملزم به حمايت از سازمان هاي محيط زيست و كنترل شديد مواد آلوده ساز كرده اند. از جمله بودجه هاي سنگيني براي تحقيق و استفاده از انرژي هاي سالم و جديد مانند: خورشيد، باد، امواج دريا، جزر و مد اختصاص داده اند كه به نتايج درخشان وحتي بهره برداري هم رسيده اند.
جنگلها را توسعه داده و سال به سال بر وسعت آن مي افزايند، بر رشد جمعيت غلبه كرده و آن را به حالت تعادل در آورده اند. تا جايي كه در برخي از كشورها رشد آن در سال هاي آينده روبه كاهش خواهد داشت. متأسفانه در بيشتر كشورهاي عقب مانده يا عقب نگاهداشته شده كه وضع به گونه ديگري است. در دهه هاي اخير كارخانه ها و وسايل محركه بدون توجه به زيان آنها بر محيط زيست، يكي پس از ديگري با سيستم هاي كهنه و گاه از رده خارج شده داير مي گردند. در بيشتر آنها حتي تمام مواد اوليه نيز از خارج وارد مي شود.

 



نخبه اي كه با كمك كميته امداد پله هاي ترقي را پيمود

مسئولين كميته امداد با نگاه پيشرفت، از قشر محروم و ضعيف جامعه حمايت مي كنند به قول دكتر شريعتي: فقر همه جا سر مي كشد؛ فقر گرسنگي نيست؛ فقر چيزي را نداشتن، است، ولي آن چيز پول نيست... طلا و غذا نيست، فقر شب را بي غذا سر كردن نيست فقر روز را بي انديشه سر كردن است و به راستي مصداق اين جملات ارزنده آدمهايي هستند كه هيچ چيز جلودار پيشرفت آنها نيست؛ حتي شرايط نامناسب اقتصادي و نبود امكانات، چرا كه كمر همت بسته براي بهبود شرايط زندگي و هيچ چيز آنها را در... نداري راضي نمي كند جز رسيدن به مقاصد عاليه و انديشه هاي بلند سازندگي.
سال 85، با ورود به دانشگاه محقق اردبيلي، مقطع كارشناسي را در رشته فيزيولوژي ورزشي، مي گذراند و در طول 7 ترم به عنوان دانشجوي استعداد درخشان و در پايان دوره كارشناسي به عنوان نفر اول دوره و نفر اول دانشكده ادبيات دانشگاه «محقق» شناخته مي شود.
اين موفقيت تا جايي وي را همراهي مي كند كه در سال 87 به عنوان يكي از چهار دانشجوي نخبه در كشور معرفي مي شود و از همان سال به علت از كار افتادگي پدر تحت پوشش كميته امداد استان فارس قرار مي گيرند. در سال گذشته نيز با كسب رتبه 3 در رشته گرايش فيزيولوژي ورزشي در دانشگاه تهران مشغول به تحصيل مي شود. اينها تنها بخشي از افتخارات «شاهين همتي»، نخبه و فرزند تحت پوشش كميته امداد است. كسي كه معتقد است، نيازش به اين نهاد اكنون بيش از گذشته به چشم مي آيد، چرا كه با ارائه پايان نامه و قبولي در مقطع دكتري و عضويت در هيئت علمي دانشگاه از حيطه مددجويي اين نهاد خارج شده و مي تواند مددجويان ديگر اين نهاد را تحت حمايت خود قرار دهد.
اين نخبه مي گويد: مسئولين كميته امداد از قشر محروم و ضعيف جامعه با اين نگاه كه قادر به پيشرفت هستند حمايت مي كنند.
شاهين همتي درپاسخ به اين سوال كه چه عاملي او را تا مرحله نخبگي سوق داده است، اظهار مي دارد :
توكل و اميد به خدا، پشتكار و تعيين اهداف و برنامه براي زندگي، مي تواند به عنوان مهم ترين عوامل درموفقيت هر فردي باشند. خانواده و فراهم كردن محيط مناسب براي فرزندان درمرحله بعد داراي اهميت زيادي است؛ چرا كه يك سري از رفتارها و حمايت هاي معنوي از سوي خانواده مي تواند صورت گيرد كه فرزندان از آنها الگوبرداري كرده و خوشبختي فرزندان درگرو آنها تامين مي شود. به نظر من امكانات رفاهي نمي تواند به تنهايي عامل موفقيت باشد؛ بسياري از خانواده ها داراي امكانات رفاهي زيادي هستند اما فرزندان آنها به موفقيتي كه مدنظرشان است، نمي رسند. در ارتباط با من هم از يك سو كمك هاي خانواده به ويژه برادرم و همچنين كمك هاي اقوام در مقطع كارشناسي و از طرفي ديگر هم كمك هاي اساتيد در دانشگاه محقق اردبيلي درموفقيت من نقش بسزايي داشته است كه فرصت مناسبي است كه از آنها نهايت تشكر را داشته باشم. البته بايد بگويم كه ما از ابتدا درفقر مطلق زندگي نمي كرديم و در طبقه زير متوسط قرار داشتيم كه با ازكار افتادگي پدرم، سطح زندگي از لحاظ مادي افت پيدا كرد، اما از لحاظ معنوي بالاترين حالت ممكن را درخانواده داشتيم. اگر زندگيمان هدفمند باشد، به درجاتي كه مدنظرمان هست، خواهيم رسيد. اما من همچنان معتقدم كه موفقيتم هنوز كامل نشده، اهداف بزرگتري دارم كه بايد براي رسيدن به آنها تلاش نمايم.
اودرباره اهداف آينده اش مي گويد:
هدف اول من قبولي دركنكور دكتري است و هدف دوم كه با موضوع پايان نامه ام در مقطع كارشناسي ارشد مرتبط است؛ ورزش در برابر بيماري هاي قلبي و كمك به اين قشر با استفاده از ورزش است؛ چرا كه اكنون اين بيماري جامعه ما را رنج مي دهد و دامنه سني آن در ايران زير 30 سال قرار دارد و درمان آن با داروهاي گران قيمت صورت مي گيرد كه مادر من يكي از اين افراد است. با يك سري از حركات ورزشي مي توان از اين همه هزينه، درد و فشار عمل جراحي پيشگيري كرد. اين ايده يك ماهي است كه در ذهن من خطور پيدا كرده است كه متأسفانه بيشتر بيمارستانها با اين ايده مخالفت كرده اند. اما من هدفم را تعيين كرده ام و مطمئن هستم كه موفق خواهم شد و روزي مديران بيمارستان تقاضا و درخواست اين كار را از من خواهند داشت.
او خطاب به افرادي كه سطح پايين اقتصادي را مانع پيشرفت خود در زندگي مي دانند، مي گويد:
به نظر من، ما آگاه يا ناخداآگاه در اين شرايط قرارگرفته ايم كه بايد از اين شرايط نهايت استفاده را داشته باشيم به نحوي كه با گذشت مدت زماني كوتاه و با مديريت بتوانيم از آن شرايط خارج شويم و آسايش خود و خانواده را فراهم كنيم همه چيز به خود انسان برمي گردد؛ با ايجاد زمينه براي خارج شدن از اين شرايط مي تواند بر همه چيز غلبه داشته باشد.
همتي به عنوان كلام آخر در رابطه با مشكلات خود مي گويد:
پايان نامه من به علت ارتباط با رشته فيزيولوژي آزمايشگاهي و كار عملي، با هزينه هنگفتي مواجه است و قادر به ادامه آن نيستم، با وجود اينكه هدفمند به سمت جلو در حركت هستم گاهي اوقات احساس پوچي مي كنم كه البته همان عامل پشتكار براي ادامه راه، من را همراهي مي كند البته هزينه اي را كميته امداد استان تهران كمك كرده اند اما باز هم كفاف مخارج پايان نامه را نمي دهد. گرچه من دوست دارم سختي ها را تحمل كنم، چرا كه تا اين سختي ها را تحمل نكنم، قدر اين لحظات را نخواهم دانست.
انتظاري كه از مسئولين كميته امداد دارم اين است كه در ادامه راه كمك هاي بيشتري را از نخبگان تحت حمايت خود داشته باشند و از آنجايي كه موضوع پايان نامه ام با طرح سلامتي مرتبط است، زمينه اي را ايجاد نمايند تا بيمارستان ها و مراكز قلب با من همكاري بهتري داشته باشند. نياز من به اين نهاد در اين برهه زماني يك ساله، بيشتر به چشم مي آيد، چرا كه با قبولي در مقطع دكتري، مي توانم عضو هيئت علمي دانشگاه شوم و از تحت پوشش بودن اين نهاد خارج شده و مددجويان ديگر اين نهاد را تحت حمايت خود قرار دهم.
حرف آخر
از تمامي مسئولين كميته امداد تشكر مي كنم كه از قشر محروم و ضعيف جامعه با اين نگاه كه مي توانند پيشرفت كنند، حمايت مي كنند. ما مددجويان اكنون به عنوان خانواده بزرگ امداد محسوب مي شويم كه با توكل به خدا، پشتكار و حمايت هاي اين نهاد مي توانيم به موفقيت و مراتب عاليه نائل شويم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14