(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 19 مهر 1390- شماره 20045

دانشجوي پولي در دكتري غيرقانوني است
سريال معضلات خوابگاه ها ادامه دارد؛ اين بار دانشگاه خواجه نصير
آسيب شناسي عدم برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي آنچه آقا صدبار تأ كيد فرمودند و نشد!
علم گرايي سكولار با آفت نظام آموزشي
ايران دژمستحكم ملل آزاده جهان
دردنامه يك دانشجوي نخبه فيزيك دانشگاه شريف
«دانشكده فيزيك دانشگاه شريف» يا «پارتي هاي لاس وگاس»؟!



دانشجوي پولي در دكتري غيرقانوني است

معاون آموزشي دانشگاه تهران گفت: دانشگاه تهران دانشجويي كه پول بدهد و در آزمون شركت نكرده، ندارد و فكر نمي كنم در دانشگاههاي ديگر نيز از اين نوع دانشجويان پذيرش شده باشند چون غيرقانوني است.
مهدي قمصري معاون آموزشي دانشگاه تهران در گفت وگو با فارس، درباره پذيرش دانشجويان دوره دكتري با اخذ شهريه، گفت: دانشجوي دوره دكتري كه بدون كنكور و با اخذ شهريه پذيرش شود، نداريم. در گذشته دانشگاه تهران دانشجوي دكتري نوبت دوم داشته كه همه آنها از طريق آزمون جذب مي شدند و نفرات بعد از آنان نيز داوطلبان سهميه اي بودند.
معاون آموزش دانشگاه تهران خاطرنشان كرد: در حال حاضر دانشگاه تهران دانشجويي كه پول بدهد و در آزمون شركت نكرده، ندارد و فكر نمي كنم در دانشگاه هاي ديگر نيز از اين نوع دانشجويان پذيرش شده باشند چون غيرقانوني است.
وي افزود: ورود به مقطع دكتري يا از طريق آزمون است و يا مربيان دانشگاه ها هستند كه براي اخذ مدرك دكتري از طريق وزارت علوم به دانشگاه هاي مجري معرفي مي شوند.
قمصري اظهار داشت: افرادي كه بورسيه داخل گرفته اند و از طريق وزارت علوم معرفي مي شوند و دانشجوياني كه در خارج از كشور مشغول تحصيل بودند و از طريق وزارت علوم با عنوان تبديل خارج به داخل معرفي مي شوند، از ديگر افرادي هستند كه براي تحصيل در مقطع دكتري جذب دانشگاه ها مي شوند البته نوع ديگر جذب بدون كنكور، جانبازان روشندل هستند كه طبق قانون مجلس ثبت نام مي كنند.
معاون آموزشي دانشگاه تهران خاطرنشان كرد: براي ورود به مقطع دكتري يا بايد در آزمون شركت كرد و يا از طريق 4 مسير اعلام شده و از طريق وزارت علوم به دانشگاه ها معرفي شوند.

 



سريال معضلات خوابگاه ها ادامه دارد؛ اين بار دانشگاه خواجه نصير

يكي از مشكلات مهمي كه تعداد زيادي از دانشجويان دانشگاه هاي سراسر كشور با آن مواجه هستند نبود خوابگاه براي اسكان دانشجويان غير بومي و عدم وجود امكانات مناسب براي خوابگاه هاي دانشجويي موجود است.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران؛ چندي قبل يكي از دانشجويان دختر كارشناسي ارشد دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي با ارسال دردنامه اي به خبرنامه دانشجويان ايران با ابراز شكايت از وضعيت نامناسب خوابگاه هاي اين دانشگاه از احتمال تعطيلي خوابگاه دانشجويان دختر كارشناسي ارشد اين دانشگاه خبر داد.
اين دانشجو در دردنامه خود با اشاره به دور بودن خوابگاه دختران دانشگاه خواجه نصير تاكيد كرد: در شرايطي كه خوابگاه پسرانه دانشجويان كارشناسي ارشد دانشگاه خواجه نصير با نام انديشه در نزديك ترين مكان به دانشگاهها در منطقه سيد خندان بود، دختران اين دانشگاه مجبور بودند كه چيزي حدود يك و نيم الي دو ساعت در اتوبوس بگذرانند تا به خوابگاه قيطريه در حوالي ميدان قدس (تجريش) برسند. اين در شرايطي بود كه دانشگاه مطرح كرد كه به دليل پراكنده بودن دانشكده ها امكان تأمين سرويس را ندارد.
اين دانشجو در ادامه مدعي شد كه در اسفندماه 89 سايتهاي علمي براي اين دانشگاه قطع شدند. وي در اين باره گفت: هر كسي كه حداقل مدارج دانشگاهي را دارد مي داند كه براي مهندس برق سايت IEEE چه اهميت بالايي دارد و دانشجويان دانشكده برق حدود 7 ماه دسترسي به اين سايت نداشتند و در جواب به آن ها گفته شد كه وزارت علوم به دليل بدهكاري دانشگاه خواجه نصير به اين وزارت خانه سايت را براي دانشگاه بسته است.
وي در ادامه تصريح كرد: بعد از اين اتفاقات سايت Elsevier Science هم كه معتبرترين سايت براي تمامي رشته ها فني و علوم پايه مي باشد نيز قطع شد و در ادامه سايت math Science براي رشته رياضي و سايت The American Physical Society براي رشته فيزيك هم از دسترس خارج شد.
وي در ادامه افزود: قطعي اين سايت ها ادامه داشت تا اينكه در اين اواخر، در زمان اعلام نتايج كنكور ارشد، بالاخره سايت IEEE وصل شد اما ساير سايت ها همچنان از دسترس دانشجويان خارج مي باشند. و اين در شرايطي است كه شرط لازم براي دفاع دانشجويان، داشتن مقاله در اين سايت ها است.
درادامه اين دختر دانشجو اين طور مي نويسد كه در خرداد 89 دانشگاه اعلام كرد كه براي ترم تابستان خوابگاه ملكي در اختيار دانشجويان قرار نمي دهد و بايد دانشجويان به خوابگاه هاي خود گرداني كه آنها معرفي مي كنند، بروند. جالب است كه تمامي اين تصميمات براي دانشجويان دختر اين دانشگاه گرفته مي شود و پسران در هر شرايطي در خوابگاه هاي ملكي دانشگاه اسكان دارند.
اما در نهايت با اعتراض دانشجويان دختر اين دانشگاه و تجمع 14 ساعتي 30 دختر در خوابگاهي كه آب و برق و گاز بر رويشان بسته شده بود در نهايت دانشگاه رضايت مي دهد كه يك خوابگاه ملكي را باز بگذارد ولي براي اينكه اين رويه عادت نشود مكان خوابگاه دانشجويان ارشد از قيطريه به مير عماد انتقال مي يابد.
اين دانشجو در ادامه مي نويسد چند روزي ساكن بوديم تا به ماه مبارك رمضان رسيديم و دانشگاه اعلام كرد كه بودجه اي براي تأمين غذاي دانشجويان ندارد و هر كسي بايد هر روز با زبان روزه هم بر روي پروژه اش كار مي كرد و هم ساعت ها در آشپزخانه به پخت و پز مي پرداخت. تا اينكه با گذشت چند روز اعلام شد كه قرار شده است كه غذا توسط رستوراني از بيرون تأمين شود كه نصف هزينه غذا بر عهده دانشجو و نيم ديگر بر عهده دانشگاه باشد.
در اواخر تابستان با پيگيري دانشجويان، سازمان مركزي دانشگاه خواجه نصير در تاريخ 14 شهريور 90 به قطعيت اعلام كرد كه هيچ تعهدي نسبت به اسكان دانشجويان ورودي 88 ندارند و اين دانشجويان موظفند كه در تاريخ 20 شهريور خوابگاه را ترك كنند و به هيچ يك از دوستان در مركز ربطي ندارد حتي اگر اين افراد شب را در خيابان بگذرانند.
در آخر اين دردنامه اين گونه آمده است كه ما واقعاً نمي دانيم تا هر چيزي مي شود مي گويند بودجه نداريم! مگر وزارت علوم به شما بودجه نمي دهد؟ آخر اين پول ها را چه كار مي كنيد؟ چگونه است كه دانشگاه هاي تهران و بهشتي و ... هيچ يك از اين محدوديت هايي خوابگاهي و آموزشي، علمي و امكاناتي را ندارند!
با پيگيري هايي كه خبرنگار خبرنامه دانشجويان ايران انجام داد مشخص شد كه دانشجويان دختر ارشد 88 روزانه خوابگاهي دانشگاه خواجه نصير به خوابگاه پرنيا منتقل شدند و در شرايطي كه تعداد اين دانشجويان حدود 50 نفر است تنها دو سرويس بهداشتي و يك روشويي و سه عدد حمام (كه تنها يكي قابليت كاركرد دارد) با آشپزخانه هاي فوق العاده كوچك در اختيار آنها است و فاصله اين خوابگاه از دانشكده هاي برق و علوم بسيار زياد است.

 



آسيب شناسي عدم برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي آنچه آقا صدبار تأ كيد فرمودند و نشد!

مقام معظم رهبري در ديدار اخير خود با نخبگان و دانشجويان فرمودند: «فكر كنيد، بگوييد، بنويسيد، در مجامع خودتان منعكس كنيد؛ آن كرسي هاي آزادانديشي را كه من صد بار - با كم و زيادش - تأكيد كردم، راه بيندازيد و اينها را هي آنجا بگوييد؛ اين مي شود يك فضا. وقتي يك فضاي گفتماني به وجود آمد، همه در آن فضا فكر مي كنند، همه در آن فضا جهت گيري پيدا مي كنند، همه در آن فضا كار مي كنند؛ اين همان چيزي است كه شما مي خواهيد.»
برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي را صرفا در مواقع خاص و پس از تأكيد مقام معظم رهبري شاهد بوده ايم، مانند طرح ضيافت انديشه يا... برگزاري اين مطالبه معظم له آن قدر به تعويق افتاد تا ايشان در بيانات اخير خود خطاب به دانشجويان بر آن مجددا تأكيد كرده و خواهان اجراي آن شدند.
خبرگزاري دانشجو درباره علل عدم راه اندازي كرسي هاي آزادانديشي به صورت منسجم و منظم، با جمعي از فعالين دانشجويي به گفت وگو پرداخته كه بخش هاي مهمي از آن ها را با هم مرور مي كنيم:
مباحث آزاد انديشي به جاي دانشگاه ها
در رسانه ها مطرح مي شود
مسئول سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) با بيان اينكه گفتمان آزادانديشي هنوز در دانشگاه ها جا نيفتاده است، گفت: بسياري از صاحبان فكر و انديشه ترجيح مي دهند مباحث فكري خود را به جاي طرح در دانشگاه ها در مطبوعات و رسانه ها مطرح كنند.
مصطفي حضوري با بيان اينكه تشكل هاي دانشجويي و دانشجويان تلاش كردند حداقل مطالبه رهبري در خصوص برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي را عملي سازند، گفت: اما حداكثر اين مسئله كه همان برگزاري و نشست آزادانديشي دو فرد با ديدگاه هاي كاملاً متفاوت باشد، تا به حال در دانشگاه ها رخ نداده است.
وي ادامه داد: به عنوان مثال در بسياري از دانشگاه ها شاهد برگزاري نشست هاي يك طرفه و بيان ديدگاه هاي يك فرد بوده ايم اما اين مسئله به صورت دو طرفه كه مدنظر رهبر انقلاب باشد، انجام نشده است.
مسئول سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق (ع) با تاكيد بر اينكه بسياري از افراد و صاحبان فكر و انديشه ، ترجيح مي دهند مباحث فكري خود را در مطبوعات و رسانه ها مطرح كنند نه در دانشگاه ها، افزود: علي رغم تلاش هاي دانشجويان، گفتمان آزاد انديشي هنوز در دانشگاه ها جا نيفتاده است و به همين دليل افراد نيز حاضر نمي شوند در اين جلسات در دانشگاه ها شركت كنند.
حضوري ترس از عواقب بيان ديدگاه ها در دانشگاه ها را يكي از دلايل عمده اين مسئله دانست و خاطرنشان كرد: افراد هنوز از مطرح شدن افكارشان در دانشگاه ها واهمه دارند و مي توان گفت كه هنوز فضاي كرسي هاي آزاد انديشي به سمت دانشگاه ها نرسيده است.
وي گفتمان سازي اوليه در خصوص كرسي هاي آزاد انديشي را يكي از مهم ترين اقدامات براي برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي دانست و گفت: اين مسئله با ساز و كاري كه برنامه ريزي مي شود و حمايت مسئولان وزارت علوم روند اجرا شدن اين مطالبه رهبري را در دانشگاه ها تسريع مي كند.
برخي تريبون آزاد دانشجويي را
با كرسي هاي آزادانديشي اشتباه گرفته اند
دبير جنبش عدالتخواه دانشجويي با بيان اينكه برخي تريبون آزاد دانشجويي را با كرسي آزادانديشي اشتباه گرفته اند، گفت: تعريف درستي از كرسي هاي آزادانديشي نداريم.
محمد جعفري نژاد با اشاره به مطالبه رهبري در ديدار با نخبگان، در خصوص اجرايي نشدن كرسي هاي آزاد انديشي در دانشگاه ها گفت: جامعه دانشجويان تلاش هايي در خصوص برگزاري كرسي هاي آزادانديشي كرده اند، اما به طور قطع اين تلاش ها پاسخگوي انتظارات رهبر معظم انقلاب نبوده است.
وي با بيان اينكه دليل جدي اجرا نشدن اين مسئله، نداشتن ساختار و تعريف درستي از كرسي هاي آزادانديشي است، گفت: برخي كرسي هاي آزادانديشي را با تريبون آزاد فكري و آزادانديشي اشتباه مي گيرند.
اين فعال دانشجويي در همين زمينه افزود: اين نوع نگاه به كرسي آزادانديشي، نگاه نازلي به اين مجموعه است.
دبير جنبش عدالتخواه دانشجويي با تاكيد بر اينكه گروهي از دانشجويان اهل فكر و انديشه بايد در خصوص تعريف و ساختاربندي كرسي هاي آزادانديشي به جمع بندي برسند، گفت: بايد تعريف روشني از كرسي هاي آزادانديشي داشت و از موازي كاري در اين زمينه فاصله گرفت و به طور منسجم به آن نگاه كرد.
جعفري نژاد با تاكيد بر اينكه عزم و اراده و تمايل دانشجويان در برگزاري اين مسئله بسيار فراوان است، گفت: من پيشنهاد مي كنم مجمعي مانند مجمع هماهنگ كننده تشكل ها و اتحاديه هاي دانشجويي در اين خصوص شكل بگيرد و ساز و كار مناسبي را براي اين مسئله كه مطالبه رهبري است، مشخص كند.
وي ادامه داد: اين مجموعه مي تواند با حضور جمعي از دانشجويان كه پتانسيل فكري مناسبي در اين خصوص دارند و با رصد سخنان مقام معظم رهبري و استفاده از تجربيات موجود به جمع بندي مناسبي برسد و دستورالعمل اجرايي مناسبي را در اين خصوص ايجاد كند.
دبير جنبش عدالتخواه دانشجويي با تاكيد بر اينكه بايد از فعاليت هاي پراكنده در خصوص كرسي هاي آزادانديشي پرهيز كرد و فعاليت ها را به صورت منسجم ادامه داد، گفت: تنوع برنامه ها در اين زمينه در دانشگاه ها فراوان است، اما بايد اين مسئله را به صورت كاملاً منسجم و با استفاده از ظرفيت نخبگان و دانشجويان خود آنها در دانشگاه اجرايي كرد.
كرسي هاي آزاد انديشي براي دانشجويان
به خوبي تبيين نشده است
مسئول واحد آموزش اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان با بيان اينكه كرسي هاي آزاد انديشي براي دانشجويان به خوبي تبيين نشده است، گفت: آنها نمي دانند در برگزاري اين كرسي ها به دنبال چه هستند.
سميه ناصري با بيان اينكه در برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي با دو مسئله دانشجويان و مسئولان مواجه هستيم، گفت: مسئولان كه بيشتر متصدي اجراي كرسي هاي آزاد انديشي هستند موضوعات دسته چندم و پيش پا افتاده را مطرح مي كنند در حالي كه دانشجويان به مسائل مهم تري علاقه مند هستند و همين مسئله باعث استقبال كم آنان مي شود.
وي با بيان اينكه تصدي گري مسئولان در برگزاري اين كرسي ها باعث رغبت كم دانشجويان براي اجراي آن مي شود، گفت: اتحاديه ها و تشكل هاي دانشجويي بيشتر بعد عملي و اجرايي كرسي هاي آزاد انديشي را برعهده دارند و در زمينه محتوا نقش چنداني ندارند و همين مسئله باعث تضعيف اعتماد به نفس آنها و عدم برگزاري برنامه هاي چالشي از سوي آنها شده است.
ناصري با تاكيد بر اينكه كرسي هاي آزاد انديشي براي دانشجويان خوب تبيين نشده است، گفت: آنها نمي دانند در برگزاري اين كرسي ها به دنبال چه هستند هر چند از جانب رهبر انقلاب اين مسئله به خوبي تبيين شده است اما مسئولان كه عهده دار اين مسئله شده اند نتوانسته اند آن را براي دانشجويان به خوبي برنامه ريزي و جا بيندازند.
مسئول واحد آموزش اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان ادامه داد: تشكل هاي دانشجويي بيشتر به كارهاي معمولي و اجرايي خود مشغول شده اند و كمتر وارد حوزه كرسي هاي آزاد انديشي شده اند.
وي سطحي نگري و سياست زدگي را يكي از دلايل عدم اجرا و اجراي مطلوب كرسي هاي آزاد انديشي دانست و خاطرنشان كرد: در برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي شاهد آئين نامه هاي كلي هستيم در حالي كه هر دانشگاهي آئين نامه خاص و بومي خود را مي طلبد.
ناصري برگزاري نظرسنجي براي توليد محتوا و موضوعات كرسي هاي آزاد انديشي را يكي از راهكارهاي مهم براي اجراي مطلوب آن دانست و گفت: نظرسنجي و استفاده از ديدگاه دانشجويان در اين خصوص باعث دوري اين مسئله از روزمرگي مي شود و دانشجويان را در اين زمينه پاي كار مي آورد.
تشكل ها برنامه هاي منسجمي
در خصوص كرسي هاي آزادانديشي ندارند
عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت گفت: معمولا تشكل هاي دانشجويي برنامه منسجم و مشخصي در خصوص كرسي هاي آزادانديشي ندارند.
حجت علمداري با اشاره به مطالبه رهبري در خصوص كرسي هاي آزادانديشي گفت: برگزاري كرسي هاي آزادانديشي از جمله وظايف تشكل ها و دانشجويان است كه البته برخي عوامل باعث سستي دانشجويان در اين زمينه شده است.
وي با بيان اينكه دغدغه هاي دانشجويان در اين خصوص اجرا نشده است، تاكيد كرد: معمولا تشكل ها برنامه هاي منسجم و مشخصي در خصوص كرسي هاي آزادانديشي ندارند.
اين فعال دانشجويي با تاكيد بر اينكه تشكل هاي دانشجويي قالب جاافتاده و مشخصي براي برگزاري كرسي هاي آزادانديشي ندارند، گفت: دانشجويان عمدتا آن را با مناظره اشتباه مي گيرند و هدف اصلي برگزاري آن كاملا مشخص نيست.
علمداري با بيان اينكه تشكل ها در هنگام برگزاري برنامه ها علاقه زيادي به جذب مخاطبان خود از طريق حواشي برنامه دارند، گفت: دانشجويان در برگزاري اين گونه برنامه ها بيشتر اسير حواشي شده و از اصل و محتوا كه مهمترين بخش برنامه است، غافل مي شوند
عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت با بيان اينكه كرسي هاي آزادانديشي بايد به معناي واقعي محل تضارب آرا باشد، ادامه داد: بايد از طريق سبك هاي جديد، هدفگذاري خاصي نسبت به اجراي كرسي هاي آزادانديشي ايجاد شود تا تضارب آرا و بيان ديدگاه ها به قدري جذاب و پرمخاطب باشد كه دانشجويان را جذب كند.
وي برگزاري كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه اميركبير را نوع مناسبي از اين برنامه ها دانست و گفت: در دانشگاه اميركبير اين برنامه ها به طور منسجم و مرتب برگزار شده و دانشجويان به اين باور رسيده اند كه اين برنامه ها محل ثابتي براي مطرح شدن مباحث و دغدغه هاي آنهاست.
علمداري با بيان اينكه بايد اين برنامه را از جمع هاي كوچكتر شروع كرد، بيان داشت: مديريت اين برنامه در جمع هاي كوچكتر راحت تر است و سپس مي توان آن را به مرور گسترش داد.
عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت به برگزاري كرسي هاي آزادانديشي به شكل مكتوب و يا گروه هاي اينترنتي اشاره كرد و گفت: از طريق شيوه هاي مختلفي مي توان اين فرهنگ را ايجاد، و زمينه هايي را براي جذب دانشجويان در اين خصوص فراهم كرد.
از طرح مباحث خارج از سطح معلومات دانشجويان در كرسي هاي آزادانديشي پرهيز شود
عضو شوراي مركزي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل كشور با اشاره به مطالبه رهبري در خصوص برگزاري كرسي هاي آزادانديشي گفت: بايد از طرح مباحث خارج از سطح معلومات دانشجويان در كرسي هاي آزادانديشي پرهيز شود.
امير استيكي گفت: مسئله برگزاري كرسي هاي آزادانديشي كه از جانب رهبر انقلاب مطرح شده معطوف به خود دانشجويان است و تاكيد ايشان ناشي از نگاه خاص و متفاوتشان به دانشجويان است.
دبير آموزش و مسئول نخبه پروري انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه هاي كشور با بيان اينكه دانشجويان در كرسي هاي آزادانديشي بايد مباحث ساده و در سطح معلومات خود را مطرح كنند، گفت: گاهي وقت ها در چنين برنامه هايي مباحث سنگيني مطرح مي شود كه حتي از سطح علمي استادان نيز فراتر است.
اين فعال دانشجويي با تاكيد بر اينكه ساليان سال بود كه جاي خالي چنين برنامه هايي در دانشگاه ها احساس مي شد، گفت: به دليل شرايط خاص سياسي كشور، بخصوص بعد از دوران اصلاحات و با توجه به تجربيات آن زمان، برپايي اين گونه نشست ها با دشواري هايي همراه است.
وي تبديل شدن كرسي آزادانديشي به مناظره را يكي از چالش هاي پيش روي كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه ها دانست و گفت: در بسياري از مواقع كرسي آزادانديشي در قالب مناظره برگزار مي شود، در حالي كه بايد ظرفيت و امكان بيان ديدگاه هاي مخالف را در كرسي آزادانديشي فراهم كرد.
عضو شوراي مركزي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل كشور تبليغات سوء و بهره برداري دشمنان از مطرح شدن چنين مسائلي در دانشگاه را يكي ديگر از نقاط چالش برانگيز برگزاري كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه ها دانست و گفت: رسانه هاي خارجي تلاش مي كنند اين گونه القا كنند كه ديدگاه هاي مخالف امكان مطرح شدن در فضاي دانشگاه ها را ندارند كه همين مسئله احساس ناامني را درون دانشجويان فراهم مي كند.
استيكي مطرح شدن برنامه هاي مورد علاقه و معتنابه دانشجويان را از جمله موضوعات جذاب مطرح شده در كرسي هاي آزادانديشي عنوان كرد و گفت: بايد مقدمات و اصول و چارچوب خاص اين مسئله از طريق آيين نامه اي حتي كوچك و مكتوب در اختيار دانشجويان قرار گيرد تا آنها به آن پايبند باشند.

 



علم گرايي سكولار با آفت نظام آموزشي

وحيد كوچك زاده
نهضت پروتستانتيزم به عنوان پديده نوظهور در قاموس دين مسيحيت، باعث به وجود آمدن جرياني گرديد كه طي آن علم گرايي بدون توجه به منشأ هستي و وجود خدا و درواقع نفي و انكار وجود خالق مدبر در تدبير نظام هستي، در مسيري راه پيمود كه با رد خدا، جوامع را به سمت و سوي لامذهبي پيش برده و افكار منحط و منحرف خود را جايگزين برداشت هاي دين مدارانه غرب در قرون وسطي نمايد.
جرياني كه وابسته به صهيونيزم بين الملل بوده و همان گونه كه در دانشنامه يهود نقل شده كه فلسفه يهودي نقش مهمي در شكل گيري نطفه پروتستانتيسم و نهضت اصلاح ديني داشته است و حركت اصلاحي مسيحي در حد بسيار وسيعي از ادبيات و فلسفه يهودي تاثير پذيرفته است لذا اين حركت مثلث يهوديان مادي گرا، مشركان قدرت خواه و رياكاران و به عبارتي«زر، زور و تزوير» جوامع آن زمان اروپا را به سمت و سوي مباني و بنيان هاي فكري اومانيستي و انسان مدارانه پيش برد.
در واقع نهضتي كه لوتر و كالوين در دل آئين مسيحيت رقم زدند، با سست كردن اقتدار دين عملاً گفتماني را در جهان غرب رقم زدند كه براساس آن بشر و منافع او، فراتر از هر چيز ديگر اصالت يافت و در واقع اين افراد پيشاهنگ تفكري گرديدند كه انسان را به جاي خدا، در مركز ثقل عالم قرار داده و نقطه پرگار عالم را انسان مفروض داشته و ساينتيسم، سكولار بر مبناي تحليل فرآيندهاي مختلف طبيعي، انساني، اجتماعي و فرهنگي و سياسي از منظر مركزيت و اصالت وجودي انسان رقم زدند.
تا قبل از زمان مذكور، انسان ها براي يافتن پاسخ خود پيرامون مثلث هستي منشأ هستي، طبيعت و انسان در نسبت سازي خود، خداوند را در مركز عالم فرض كرده و سعي مي كرد تا نسبت ميان خدا، انسان و طبيعت و رابطه انسان با دو بعد ديگر عالم را تحليل و تاويل نمايد اما با شكل گيري پروتستانتيسم صهيونيستي، انسان در محور تصيمات قرار گرفته و با حذف خداوند، عملاً يك بعد نظام هستي نفي گرديد و لذا پس از آن سير اين جريان به سمت تفسير وقايع و اتفاقات بر مبناي نفي خالق مدبر در تدبير جهان شكل گرفت و انسان فصل الخطاب و نوك پيكان توجهات قرار گرفت و سپس با پديد آمدن تفكر پوزيتيويستي و آمپريستي تجربه گرايي و حس گرايي عملاً به دليل علم ديگران و حس كردن مادي خداوند با خدا به عنوان داروي ذهني و موهوم فرض گرديد و اين امر تا جايي رسيد كه عنوان گرديد خدا مرده است.
اما در بعد علمي نيز جريان صهيونيزم بين الملل سعي نمودند تا ابتدا انسان را به عنوان موجود تكامل يافته تاريخي معرفي سازند تا از اين منظر تلاش در جهت حذف مباني الهي از علم نتيجه بخش بوده و اثبات گردد.
بر همين اساس عنوان داشتند ديناميسم تاريخي انسان انگيزه تامين خوراك، پوشاك، مسكن و برآوردن تمنيات جسماني بوده و مكانيزم آن نيز مسير تحولي ابزار دو جهت عقب شدن و تكامل اين ابزار در مسير برآوردن نيازهاي روز افزون انسان است و تكامل انسان نيز وابسته به تكامل ابزاري است كه انسان براي برآوردن بهتر نيازهاي جسماني به تدريج اختراع كرده است و براساس اين نوع گفتمان تاريخ زندگي انسان همواره در حال گذار از مرحله دون و فروتر تكنولوژيك و علمي به سمت مراحل بالاتر و فراتر از آن در حال حركت مي باشد.
اين نظريه كه باعث شكل گرفتن داروينيسم در زيست شناسي گرديد در همين حد متوقف نگرديد و همان گونه كه بيان داشته بود انسان موجودي تكامل يافته تاريخي است و از حالات دون حيواني و جانوري به انسان منتهي و منتج شده است با نظريه تطور جهاني هربرت اسپنسر مراحل تكميلي خود را گذرانده و عنوان گرديد نه تنها درباره موجودات زنده بلكه در ارتباط با موجودات غيرزنده نيز صادق است و كائنات نيز محصول يك سري تكامل از ساده و پست به پيچيده و اعلا است و لذا بدين ترتيب ابتدايي ترين مراحل شكل گيري علم بر مبناي نگرش اومانيستي شكل گرفت و پس از آن شاهد ورود نظريات و قوانين علمي سكولار در قاموس علوم مختلف بوديم و بدين ترتيب علمي رقم خورد كه تنها به دنبال پرسش درباره چگونگي و كميت پديده ها بود و هيچ گاه سخني از چرايي و كيفيت پديده ها نمي كرد و بدين ترتيب دانشگاه هاي جديد، اين اصول موضوعه را به عنوان قوانين علمي خود پذيرفتند.
دانشگاه در ايران و نطفه ناقص آن
پس از بررسي سير تاريخي نحوه شكل گيري علم جديد و سكولار بر مبناي ايده هاي صهيونيستي، بايستي نحوه شكل گيري و پايه گذاري دانشگاه ها در ايران نيز مورد بررسي قرار گيرد.
اگر دانشگاه تهران را به عنوان اولين دانشگاه ايران كه در سال 1320 تاسيس شد، محسوب كنيم، با بررسي اجمالي در اسناد تاريخي مي توان عنوان داشت كه اين دانشگاه نيز با تاسي از دانشگاه هاي ديگر جهان در روند علم گرايي سكولار و رقم زدن پروژه مدرن كردن جوامع جهاني تاسيس گرديد و تدريس دروس در اين دانشگاه نيز براساس علوم وارداتي غربي شكل گرفت و تمامي مباني علمي كه در آن زمان و تاكنون نيز تدريس مي گردد، براساس مباني سكولار و اومانيستي غربي مي باشد.
زماني كه ما از ابتدا مشاهده مي كنيم كه بابا آب داد، و پس تضمين آينده زندگي و تامين اقتصادي زندگي را توسط فلان بانك مي بينيم، در پس آن حذف خداوند و رزاقيت و منعم بودن خداوند به عنوان خالق انسان به وضوح قابل مشاهده است و لذا بدين ترتيب ورودي دانشگاه ها و مدارس در بادي امر، دانش آموزان و دانشجويان دين دار هستند و خروجي آن افراد و اساتيد سكولار مي باشد . در تناقض ميان علم جديد با مباني اومانيستي و انسان محوري و مباني ديني و خدا محوري، حلقه اي از روشنفكران و تحصيل كردگان سكولار شكل مي گيرد كه براساس خواسته صهيونيزم بين الملل و با مباني فكري آنها وارد جامعه شده و جامعه سازي و جامعه پردازي را رقم مي زنند. به همين دليل است كه رهبري انقلاب در برهه هاي مختلف زماني تاكيد بر تغيير مباني علوم به ويژه علوم انساني و نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري و ارائه الگوي ايراني- اسلامي پيشرفت داشته اند و بدين طريق سعي نموده اند ضرورت تغيير در نوع نگاه و تغيير پديده ها براساس توجه به خدا به عنوان مركز و منشأ هستي را همواره بيان داشته اند.
متاسفانه آنچه امروز در جامعه دانشگاهي مشاهده مي شود نه تنها دانشگاه اسلامي نبوده بلكه در بسياري از مواقع نيز مشوق و منتشر كننده تفكرات الحادي و منحط غربي مي باشد كه خود آسيبي بزرگ و آفتي عظيم براي نخبگان و تحصيل كردگان جامعه مي باشد و لذا مي توان عنوان داشت كه پرداختن به بحث علوم اسلامي به عنوان پايه و اساس شكل گيري جامعه و تفكرات جامعه و تغيير در مباني اين علوم امري ضروري است و توجه ويژه اي را مي طلبد. بايستي صاحب نظران و خبرگان امر با ورود به اين قضيه شرايطي را رقم زنند تا دگر بار شاهد رنسانس اسلامي و جريان سازي تفكر ناب اسلامي در جامعه جهاني باشيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤دانشجوي رشته كشاورزي دانشگاه لرستان و دانشجوي تاريخ اسلام موسسه پژوهشي امام خميني (ره)

 



ايران دژمستحكم ملل آزاده جهان

محمد دهپويه-دانشجوي دانشگاه خليج فارس
در حالي كه دولت ها اين روزها وضع خوشي ندارند و چندان محبوب نمي نمايند، ايران با برگزاري دو كنفرانس مهم همچنان محبوبيت خودرا در ميان ملت هاي منطقه افزايش مي دهد.
ايران با دعوت از انديشمندان جهان اسلام به كشور خود در دو كنفرانس بزرگ «بيداري اسلامي» و « حمايت از انتفاضه فلسطين» و استقبال انديشمندان از اين حركت و تاييد ديدگاه هاي آيت الله خامنه اي در هر دو كنفرانس نشان داد: ايده خانه واقعي ملت ها در ايران به جاي سازمان دولت ها در نيويورك، ايده بجايي است. اصولا هر كه در مقابل استكبار بايستد، گفتمان جذابي دارد. برخي نتوانستند در مقابل استكبار استقلال فكري داشته باشند و وابسته به شرق شدند؛ اما انقلاب اسلامي با ديدگاه هاي ناب امام خميني(ره) و با شعار نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي؛ بهترين برد را در ميان جبهه مقابله با استكبار به خود اختصاص داده است. در اين گفتمان اصولا اشخاص با احراز صلاحيت به درجات بالاتر مي رسند؛ چرا كه كلامشان در ميان ملت ها نافذ است نه آنكه با ساختاري پوشالي و به ضرب بمب هاي اتمي، حق ملت ها را بستانند و نام آن را ديپلماسي بگذارند. اين گفتمان بر اراده ملت ها استوار است. اعتماد توده مردم را دارد و سعي مي كند گفتمان عدالت محوري را در ميان سكوت جوامع بين الملل در مقابل جنايات وحشيانه استكبار برقرار سازد. گفتماني كه مهم ترين مولفه آن آزادي واقعي ملت ها از بند تبليغات رسانه اي و زندگي طبقاتي موجود در جهان است. آزادي از آزادي غربي كه خود، نوعي غفلت است. اين را ملت هاي مسلمان درك كرده اند كه غربي ها حتي به شعار دموكراسي و برابري انسان ها نيز قائل نيستند و وقتي محاصره و جنگ غزه رخ مي دهد، تازه مي فهمند وقتي وزير امور خارجه اسرائيل، تريپي ليوني مي گويد:« اين جنگ، جنگ ما و تروريست ها نيست، بلكه جنگ ارزش هاست و ما نماينده ارزش هاي دنياي آزاد هستيم» آزاد بودن و آزادي را به خوبي درك مي كنند. وقتي ملت مصر در ميدان تحرير فرياد آزادي سر مي دهد، آزادي از آزادي غرب است. چرا كه غرب انسان را اسير خود و آزاد از اخلاق و عدالت مي خواهد. غرب، مبارك را در مصر تقويت كرد و وي را تشويق كرد تا مخالف فلسطين مسلمان باشد. منابع طبيعي خود را به كمترين مقدار در اختيار اسرائيل قرار دهد و يكي از چند ژاندارم اسرائيل و آمريكا در منطقه باشد و امنيت آنان را در مقابل مسلمين تامين كند.چنين نقشي از سوي غرب براي هر يك از سران كشورها، آنها را در نظر مردم منطقه منفور مي كند. اين پيام آشكار انقلاب هاي اخير منطقه است.
ايران به خوبي و به لحاظ سياسي آمادگي خود را براي رهبري جهان عدالت خواه و همچنين جهان اسلام نشان داده است. آنجا كه همه دولت ها از ترس اسرائيل و كينه حزب الله لبنان به سمت اسرائيل ق ل خوردند يا آنجا كه غزه ي همنوع خود را بدون پشتيبان و حامي در مقابل آمريكا و اسرائيل رها كردند. در هر دو مورد ايران حمايت صريح خود را از جنبش هاي آزادي بخش اعلام كرد. ايران، مادر انقلاب هاي منطقه است و همچنين از بدو تولد داعيه دار قدس و روز قدس بوده است، فلسطين را خاك مسلمين مي داند و در مقابل هر گونه طرحي كه فلسطين را از پيكره اسلام جدا كند، مي ايستد.
رهبر انقلاب در كنفرانس اخير كه براي حمايت از انتفاضه فلسطين تشكيل شد فرمودند: فلسطين، فلسطين «از نهر تا بحر» است، نه حتي يك وجب كمتر؛ و هر طرحي براي تقسيم فلسطين يكسره مردود است.
ديگر مولفه اي كه ايران را به عنوان يك كشور از رقباي خود بسيار پيش مي راند، مولفه عدم سازش ايران با غرب است.ايران به عنوان يك كشور نشان داده است تنها تعاملاتي را به رسميت مي شناسد كه در آن حقوق مردمش زير سوال نباشد و حاضر نيست به هيچ وجه سازش كند. اگر چه برخي دولت مردان ايراني در اوائل همين دهه سازشكاري را تنش زدايي ناميدند اما سياست مسلم و تغيير ناپذير ايران عدم سازش در مقابل غرب است كه اورا در چشم دوستان عزيز و خاري در چشم دشمنان مي كند.
در همين حال ايران توانسته در مقابل حصر اقتصادي و همه تحريم بزرگ اقتصادي از بدو تولد تا كنون مقاومت نمايد و همچنين ثابت كرده در بسياري زمينه هاي علمي حرفي براي گفتن دارد.
راهي كه ايران طي كرده است راهي نشانه گذاري شده است كه انقلاب هاي نوپاي منطقه مي توانند با پيروي از منطق قراني فقط و فقط با خون خود بر شمشير پيروز شوند.دكتر احمدي نژاد در سخنراني ها و مصاحبه هاي خود بارها و بارها اين منطق جمهوري اسلامي را تبيين كرده است كه امروز منطق بمب هاي اتمي كارساز نيست و اين گفتمان ديگر در جهان جواب نمي دهد و هر كس از اين گفتمان استفاده نمايد، يك عقب مانده سياسي است. ملت هاي منطقه باور كرده اند كه با اين منطق هم مي توانند به يك قدرت مادي تبديل گردند و هم هويت معنوي خود را حفظ كنند.
واقعيت امر اين است كه آنچه امروز موجب ايران دوستي در ميان ملت ها مي شود، در جبهه استكبار مولفه هاي ايران هراسي به شمار مي رود.
اينها و بسياري عامل ديگر كه از حوصله اين سطور خارج است نشان مي دهد، ايران هم به لحاظ خودباوري و توانمندسازي و هم در زمينه عدم سازش وحفاظت از كيان اسلامي و حمايت از مستضعفين دژي مستحكم و نفوذناپذير است و موجب دلگرمي مسلمين در اين شرايط سخت در سرتاسر بلاد اسلامي و در ميان ملت هاي آزاده است. در واقع ايران خانه واقعي ملت هاست نه سازمان ملل.

 



دردنامه يك دانشجوي نخبه فيزيك دانشگاه شريف
«دانشكده فيزيك دانشگاه شريف» يا «پارتي هاي لاس وگاس»؟!

چندي پيش خبري مبني بر حضور اساتيد اسرائيلي در دانشكده فيزيك دانشگاه شريف منتشر شد اما كسي فكر نمي كرد ماجرا عميق تر از آني باشد كه در رسانه ها منتشر شد.
به گزارش فارس در اين نامه آمده است: باز هم يك سال تحصيلي خسته كننده در دانشكده فيزيك دانشگاه شريف شروع شده است. هر سالي كه مي گذرد احساس مي كنم يك سال ديگر از عمرم تلف رفته است. من روزگاري عاشق و شيفته فيزيك بودم و در اعماق خيالاتم تصور مي كردم كه از فيزيك هم مي توان به خدا رسيد، ولي با حال و روزي كه حالا دارم احساس مي كنم كه مصداق خسرالدنيا و الآخره شده ام. به خدا رسيدنم هيچ، آن قدر ميل و احساسم نسبت به علم كشته شده كه فقط مي خواهم مدركم را بگيرم و خلاص.
روزي كه مي خواستم انتخاب رشته كنم تصميم گرفته بودم كه بهترين دانشكده فيزيك ايران را انتخاب كنم و بنابراين فيزيك شريف را انتخاب كردم. اسامي اساتيدي را شنيده بودم كه در فيزيك ايران حرف اول را مي زنند و تصور مي كردم هر كدام از آنها براي من پنجره اي به سوي حقيقت جهان هستي شوند. ولي حالا كه اينجا آمده ام مي بينم كه اينجا حقيقت هستي معناي ديگري دارد! تمام تلاش ها در اينجا به اين معطوف شده كه جهان را در يك چارچوب خشك و مكانيكي تعبير كنيم كه در آن خدا معنايي ندارد.
بارها و بارها تا به حال به فكر خودكشي هاي هم كلاسي هايم افتاده ام و هر روز ترس از خودكشي مجدد يكي از آن ها، سراسر وجودم را مي لرزاند. شوخي كه نيست! در دنيايي كه خودكشي يك دانشجوي نخبه دانشگاهي، رئيس دانشگاه را مستعفي مي كند و وزير را بركنار مي كند، اينجا در دانشكده فيزيك دانشگاه صنعتي شريف سه خودكشي در كمتر از 9 ماه صورت مي گيرد و آب از آب تكان نمي خورد!
مسؤولان دانشكده حتي حاضر نمي شوند به اين خاطر، نگاه منتقدانه اي به درون گروه بيندازند، چه برسد به اينكه خداي ناكرده، زبانم لال، از روي خالي نبودن عريضه يك استعفاي صوري كنند!
مسئولان دانشگاه هم كه مانند يك ناظر كلاسيك كه مشاهداتش هيچ تأثيري در سيستم ندارد(بر خلاف ناظر كوانتومي)، كناري نشسته و فقط به اين سيستم فشل نگاه مي كنند!
حالا زياد تعجب نمي كنم اگر ببينم دختران معصوم هم كلاسي ام با هفت قلم آرايش، محيط كلاس را با پارتي هاي لاس وگاس اشتباه گرفته اند؛ چرا كه استاد آنها خانمي است كه در جمع مردان اجنبي آخرين پرچم بي اعتقادي را با كشف حجاب بالا برده است و راحت تر از خيلي نخبه هاي ديگر كه براي خدمت به مملكت خود، عطاي آمريكا و اروپا را به لقايش بخشيده اند، عضو هيئت علمي اينجا مي شود. شايد هم حق دارد؛ چون او حاضر است با رئيس دانشكده در مهماني هاي ... شركت كند و با او عكس بي حجاب بگيرد! و يا اينكه يكي ديگر از اساتيد آنها كسي است كه به تازگي در خبري در مورد او - كه هرگز تكذيب نشد - فاش شد كه در زماني كه وزوايي ها در مقابل توپ و تانك هاي اسرائيلي صدام ايستاده بودند و براي مملكت مي جنگيدند، مسؤوليت دبير اجرايي يك كنفرانس در اسرائيل را قبول كرده است!
البته بايد اعتراف كنم كه براي برخي از دوستانم اين محيط علاوه بر آنكه كسالت آور و نااميدكننده نيست، بسيار جذاب و لذت بخش است. آن ها كارهايي را كه هرگز در محيط دبيرستان جرأت انجام آن را نداشته اند، به راحتي اينجا انجام مي دهند و نه هول و هراسي دارند و نه شرم و حيايي! آخر از ابتدا هدفشان چيز ديگري بوده است. ايدئولوژي ندارند كه حريمي برايشان ايجاد كند كه از شكسته شدن آن زجر بكشند. اصلاً با اسرائيل مشكلي ندارند كه با برگزاري كنفرانس در آن مشكل داشته باشند. اگر مهلتي بيابند مي روند كارنامه انگليسي كه به راحتي با مبلغي حدود هزار تومان در اينجا برايشان صادر مي شود را گرفته و مي روند به سرزمين آمال و آرزوهايشان، ينگه دنيا!
تجربه سال ها تحصيل در شريف، به ما ثابت كرده است كه مديراني كه نگران از دست دادن مناصب فعلي خويش هستند، حتي اگر به ظاهر اشخاص متديني هم باشند، نمي توانند تغييري در اين وضعيت ايجاد كنند و امروز هم كه ظاهراً دور، دور عدالت و مبارزه با فساد است، اين ضايعات دانشگاهي بر طرف نخواهد گرديد، تا شايد وقتي ديگر...!
به ياد اخراج 80 نفر از استادان دانشگاه هاي آمريكا مي افتم كه جرمشان فقط قبول نكردن نظريه تكامل داروين است و اين در حالي است كه ما اينجا اساتيدي داريم كه نظريه كه هيچ، دين و وجود خدا را زير سؤال مي برند و توهين به ارزش ها هم مي كنند و از دانشجويان هم دعوت به اغتشاش مي كنند و با شاگردان بي حجاب دختر در مهماني هم شركت مي كنند و از هفت دولت هم آزاد هستند و در عين حال در سر كلاس، ايران را سركوبگر و آمريكا را دولت آزادي معرفي مي كنند! به خدا ما از وزير علوم انتظار تصفيه اساتيد غير ولايي و اسلامي كردن دانشگاه و تفكيك جنسيتي و متمركز كردن كنكور دكتري و ... را نداريم، اينها همه پيشكش؛ فقط دلمان به حال هم كلاسي ها و شايد فردا براي خودمان مي سوزد كه بعد از نزديك به دو دهه تحصيل با پول بيت المال، تحت خفقان پوچ گرايي در دانشكده فيزيك دانشگاه شريف، خودكشي را تنها راه فرار از اين گوانتاناموي خوش رنگ و لعاب ببينيم!
اي كاش مي شد دوباره با اين تجربيات به چند سال پيش برمي گشتم. مطمئناً ديگر اين راه را نمي رفتم. حالا تصميم گرفته ام كه ديگر ادامه تحصيل ندهم. اگر پشت پاچال بازار كار مي كردم، آن قدر افسوس روزهاي از دست رفته و شور و شوق فرو خفته ام را نمي خوردم. شايد اين جزاي غرور بي دليلم باشد، آن روزهايي كه پدر پيرم را اصلاً به حساب نمي آوردم و او را فردي بي سواد
مي دانستم كه تا ششم بيشتر درس نخوانده است. ولي امروز به او غبطه مي خورم چرا كه بايد بعد از چند سال دوباره همان كار او را آرزو كنم؛ با اين تفاوت كه نگاه هاي شماتت بار مردم به يك
فارغ التحصيل بي انگيزه دانشگاه صنعتي شريف را نيز بايد تحمل كنم.
اما سوز اين زخم جان گداز، آن طور نيست كه بتوان آرام گرفت. من به ازاي تمام سال هاي عمرم و به ازاي تمام عمر بشريت، از كساني كه از كليد علم، فقط براي بستن درهاي معرفت استفاده مي كنند و براي پرتاب دانشجويان با اخلاق نخبه به دره الحاد، رخت استادي به تن كرده اند، بيزاري مي جويم. در ستمي كه در اين دانشكده بر علم و دين رفته است و خود شاهد بخشي از آن بوده ام مرثيه سرايي
كم ترين كاري است كه مي توانم بكنم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14