(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 3 آبان 1390- شماره 20057

گزارشي از آسايشگاه سالمندان و معلولان كرج
سالمندان كتاب هاي نانوشته زمان ما
فرهنگ آپارتمان نشيني؛
چهارديواري اختياري نيست!



گزارشي از آسايشگاه سالمندان و معلولان كرج
سالمندان كتاب هاي نانوشته زمان ما

منيره غلامي توكلي
سالمندي بيماري نيست. دوره اي از زندگي است كه اگرچه در نظر من و شما رنگي پريده و شكلي تكيده دارد اما مي تواند خاطره انگيزترين و عزتمندترين دوره زندگي هر فردي باشد.
واژه سالمند به كساني گفته مي شود كه سني بالاي 60 سال دارند. اگر بيشترين جمعيت مردم كشوري را افراد بالاي شصت سال تشكيل دهند، به اصطلاح آن كشور را سالمند مي نامند.
طبق آمار ارائه شده از سوي مسئولان، اگر در كشور ما موازين تنظيم خانواده به صورت گذشته رعايت شود تا 40 سال آينده از هر 4 نفر ايراني يك نفر سالمند خواهد بود. اين آمار هشدار جدي براي برنامه ريزي درست از سوي دولتمردان براي ارائه خدمات بهتر و كامل تر به اين قشر است. خدماتي كه بتواند نيازهاي ابعاد وجودي سالمندان را تامين كند. نيازهاي اجتماعي، اقتصادي، درماني و عاطفي... از همه مهم تر هم فرهنگ سازي برخورد جوانان و سالمندان است. آموزش هايي كه به آنها ياد مي دهد چگونه دو نسل با تفاوت هايي غيرقابل پيشگيري مي توانند با احياي فرهنگ احترام به بزرگ تر و اغماض در برابر خطاها و آرزوهاي كوچك ترها سالم و عاشقانه كنار هم زندگي كنند. با وجود 5 ميليون و 120 هزار سالمند در ايران مي توان گفت: كه از سال 1375 جمعيت سالمندي ايران رو به افزايش است. جمعيتي كه من و شما و حتي فردايي نه چندان دور فرزندان ما آن را تشكيل مي دهند.
شايد خوب باشد كه بدانيم بزرگ ترين آسايشگاه خيريه خاورميانه با اسكان فقط هزار و 750 سالمند و معلول در جاده قديم قم، روستاي كهريزك و در امتداد بلواري به نام دكتر حكيم زاده پدر آسايشگاه هاي ايران بنا شده است. آسايشگاه خيريه اي كه بر تابلوي آن زيبا نوشته شده است: اينجا آسايشگاه كهريزك است، جايي براي زندگي كردن، شهرك عشق و مهرباني... البته اين مولود مبارك، تنها نيست و باتوجه به نيازسنجي مردم شهرستان البرز مؤسسه خيريه كهريزك كرج نيز در سال 1380 با همت والا و كمك هاي اوليه خيرين در محمد شهر كرج با بهره برداري از آخرين دستاوردهاي علمي، روانشناسي و جامعه شناسي آغاز به كار كرده است. قرار است 1500 سالمند و معلول را در آينده پذيرش كند. خدمات رساني به كودكان بااختلالات تكاملي از ويژگي هاي منحصر به فرد اين آسايشگاه است.
چندي قبل به دعوت روابط عمومي مؤسسه خيريه كهريزك به بازديد از اين آسايشگاه و ملاقات سالمندان آن رفتيم. با حمايت دكتر حسن احمدي مديرعامل مؤسسه در واقع سفري به دنياي سالمندان و معلولان داشتيم. سفري متفاوت كه من سعي كرده ام آموزنده ترين و قشنگ ترين لحظات آن را در قالب سفرنامه برايتان بنويسم.
از تهران كه حركت كرديم جاده گويي تمام شدني نبود. كنارم اعضاي روابط عمومي مؤسسه خيريه كهريزك نشسته بودند. از مينا افشان كه به ظاهر جوان تر از سايرين است دليل اشتغالش را در اين مؤسسه پرسيدم. گفت: من سالمندان را دوست دارم. آنها گيس ها و محاسن سفيد خود را به قيمت كالاي ارزشمند عمر خريداري كرده اند. اين پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نزد خدا عزت دارند و دعاي خيرشان و شادي دلشان براي من پيغامي از رضايت خداست.
از طرفي فكر مي كنم سالمندي براي همه است و خوب است در اين سن هر كس به نحوي به اين قشر توجه داشته باشد. آنها قدر محبت را بالاتر از آنچه به ايشان روا داشته اي مي دانند. يادم است يكبار خانم مسني براي اينكه عده اي را به ملاقاتش برده بودم؛ قصد داشت دستان مرا ببوسد. اين يعني كه دل بزرگ آنها با كوچك ترين مهرباني شاد مي شود. براي آنها هر كاري كه بكني بي باز خورد نمي ماند.
پري آبگون نيز گفت: كار كردن در اين مكان؛ ويژگي منحصر به فردي دارد. با خدمت به سالمندان هم براي اين دنيا سابقه خير باقي مي گذاريم و هم دعاي خير اين بندگان خوب خدا را در دفتر اعمالمان ثبت مي كنيم.
به نظر من سالمندان مهم ترين و عزيزترين اقشار مملكت هستند كه متاسفانه با صنعتي شدن جامعه به اندازه شأني كه دارند از جايگاه واقعي خود دور هستند. خدمت به سالمندان بركت زندگي من است و مرا از سطحي نگري و توجه بي اندازه به دنيا و ماديات دور كرده است. اگر روزي جامعه ما سالمند شود و سالمندان بيشتري در جامعه از طرف خانواده يا به خاطر بي بضاعتي مالي طرد شوند به نظر من به آخر دنيا رسيده ايم.
با حرف هاي آبگون و افشان زياد بيگانه نيستم چرا كه با نگاهي به پيشينه تاريخي مردم ايران و آموزه هاي اسلامي، حضور سبز زنان و مردان، كارمندان و بازاريان، هنرمندان و فرهنگيان بعدازظهرها در محوطه آسايشگاه براي عيادت از مادربزرگ ها و پدربزرگ ها صحنه اي عجيب نيست. همچنين بانوان نيكوكاري كه براي استحمام و پيرايش و امور خدمات سالمندان و ساير ساكنان خيريه كهريزك به كمك اهالي اين آسايشگاه مي آيند مادران همين جوانانند.
ساختمان نوساز اين آسايشگاه و كارمندانش كه لبخندي از روي مهرباني بر لب دارند دل ما را براي تهيه گزارشي زيبا دلگرم مي كند.
در بدو ورود خانم شيوا سرابي مدير روابط عمومي آسايشگاه كهريزك كرج گفت: بخش توانبخشي ما از سال 1386 تاكنون به سالمندان و كودكان معلول و افراد دچار ضايعه نخاعي خدمات درماني و مراقبتي ارائه مي دهد و در آينده اي نه چندان دور بخش نگهداري سالمندان و افراد ضايعه نخاعي در اين مركز راه اندازي مي شود.
او با اشاره به اينكه هنوز زمان آن نرسيده كه بتوانيم سالمندان را اسكان دائم بدهيم با نشان دادن قسمتي از پرديس «بي» آسايشگاه خيريه كهريزك كرج بر روي ماكت از راه اندازي خانه هاي زوج هاي سالمند تا دو ماه آينده خبر داد و گفت: اين خانه به صورت سوئيت هاي مجهز توسط يكي از بانوان خير ايجاد شده است.
مدير روابط عمومي آسايشگاه خيريه كهريزك كرج همچنين با اشاره به ساخت 80 سوئيت سالمندي توسط خانم وحيدي يكي از بانيان خير آسايشگاه گفت: در سوئيت هاي سالمندي افرادي كه داراي توان مالي هستند، نگهداري خواهند شد.
شيوا سرابي اظهار داشت: در سوئيت هاي سالمندي سالمندان بايد خانه خود را به آسايشگاه اهداء كنند تا هزينه هاي اين اهداء براي درمان و نگهداري سالمندان بي سرپرست صرف شود.
او گفت: با اجراي اين روش هم سالمندان متمول از خدمات مراقبتي و درماني آسايشگاه استفاده مي كنند و هم سالمندان بي سرپرست و فقير مي توانند بدون پرداخت هزينه اي از آسايشگاه بهره مند شوند.
سرابي با بيان اينكه هنوز سالمندي را به صورت دائم در آسايشگاه نگه داري نمي كنند گفت: تا حدي آسايشگاه به بهره برداري رسيده است كه مي توانيم افراد مسن را فقط ساعاتي از روز در قالب برنامه هاي آموزشي و توانبخشي سرگرم كنيم و اين امكانات را به آنها بدهيم كه از كنار هم بودن استفاده كنند و به خانواده فراغت بالي دهيم كه ساعاتي به استراحت و رسيدگي به كارهاي خود بپردازند. اين گونه سالمندان از خانه خود و جامعه به طور كامل منفك نمي شوند.
دوست داشتم ساعاتي را در كنار سالمندان بگذرانم با آنها صحبت كنم و از دغدغه هاي دوراني بپرسم كه مادربزرگم در دعاهايش برايم آرزو مي كرد. از اينكه چرا اينجايند و بيشترين كارهايي كه از ما جوانان سر مي زند و آنها را اذيت مي كند چيست؟ دلم مي خواهد بدانم چرا در كارنامه اي كه والدين ما برايمان نمره مي گذارند هميشه اگر از درسي نمره قبولي نگيريم خودشان را مقصر دانسته و ما را تبرئه مي كنند؟
در اتاقي دور يك ميز بزرگ خانم هاي سالمند دور هم نشسته اند. كارگاه گروه درماني دارند و در بعضي روزها هم با مطرح كردن مشكلات خود در گروه و ارائه راه حل اوقات خود را طوري مي گذرانند كه شكلي از درمان را دارد. وقتي وارد مي شوم كه در حال صحبت هستند و روانشناس اين گفت وگو را مديريت مي كند.
بالاخره مادربزرگ ها را مورد خطاب قرار دادم و چرايي حضورم را گفتم. در جواب همگي فقط لبخند زدند. همان شعر معروف كه مي گويد: تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل.
طاهره خانم سكوتي را كه سوالات من به وجود آورده بود شكست و حلقومي شد براي هزاران فرياد هرگز كشيده نشده از دست روزگار غدار و شوهر كم درآمد و فرزندان...
او گفت: اكثر ما وضعيت مالي خوبي نداريم. بخشي از درآمد ما همان يارانه هاي دولت است كه بايد هم هزينه خانه را با آن جور كنيم و هم هزينه درمان و هم پوشاك. با اين اوضاع خراب و زحماتي كه در دوران جواني كشيده ام اگر در سن 60سالگي دچار فراموشي نشوم كدام درد برازنده من است؟ فرزندانم هركدام نوعي دل مشغولي دارند. من دلم نمي خواهد با مطرح كردن خواسته هاي خودم بيشتر باعث دردسر آنها باشم. باور كنيد فكر بي كاري نوه هاي تحصيل كرده ام كه آينده اي روشن پيش رو ندارند دلم را مي سوزاند.
امينه خانم مادر پير ديگري كه در گروه زباني شيرين دارد گفت: فقر دليل بسياري از بيماري ها و غصه هاي ماست. من اتاقي كوچك دارم كه حتي ساده ترين لوازم زندگي را ندارد. اصلا در خانه ام محلي به نام آشپزخانه وجود ندارد. چند ماهي است كه نتوانسته ام هزينه برق خانه ام را بدهم و روز پيش وقتي در اتاقم مهمان داشتم آمده بودند برقم را قطع كنند. با التماس چند روزي مهلت گرفته ام. اگر جوان بودم كار مي كردم و منت كسي را نداشتم. براي ناتواني جسمي ام بسيار غصه مي خورم.
يكي ديگر از خانم ها كه چادرش را محكم زير چانه اش گره زده بود سرصحبت را اين گونه باز كرد: نوه هايم را خيلي دوست دارم اما آنها را ناراحت مي كنم. آخه مانتويي هستند و من دوست ندارم با شال هاي كوتاه رفت و آمد داشته باشند. نصيحت هايم باعث شده كه از دستم برنجند و با من قهر كنند. ما قديم ها براي بزرگ ترها احترام زيادي قائل بوديم اما هيهات امروزه عصر جوان هاست ما بايد فقط منتظر مرگ باشيم.
سادات خانم هم با اشاره به اينكه آسايشگاه را از تنهايي بيشتر دوست دارد گفت: روزهاي اول كه تنها بودم زمان برايم بسيار دير مي گذشت اما حضور در جمع به خصوص جمع همسالان بسيار نشاط آور است. جامعه ما را فراموش كرده. در مراكز تفريحي كمتر امكاناتي براي سالمندان در نظر گرفته شده است. اگر قصد قدم زدن داشته باشي اكثر خيابان ها با پل هوايي به آن طرف وصل مي شوند پس اين كمر درد و پا درد ما چه مي شود؟ ما افراد سالمند نوعي معلول هستيم كه توانايي هاي فيزيكي خود را تا حد زيادي از دست داده ايم.
مريم خانم هم با نگاهي به اشك نشسته از اعتياد فرزندان و بي معرفتي نوه هايش گفت و در اين دادگاه خود را محكوم كرد كه نتوانسته است فرزندان خويش را از دست گزند روزگار حفظ كند. او گفت خانه اعتياد و بي كاري پسرانم دلي براي رسيدگي به ما برايشان باقي نمي گذارد.
و ديگر هيچ... هرچه سعي كردم كسي از دلگرفتگي هايش نگفت. شايد من و شما محرم اسرار آنها نبوديم. شايد فكر بازگشت مجدد خود را به خانه دارند. شايد هم... راستي يكي از آنها 50 سال پيش، مراسم عروسي اش در منزل يكي ديگر از هم گروه ها برگزار شده بود... و اين هم مهم ترين دليل براي اينكه آبروي فرزندان و همسرشان حفظ شود. باز درس بزرگواري و منش اجتماعي كساني كه شايد علم نداشته باشند اما باسوادترين افراد جامعه هستند.
اما همه آنها متفق القول ساعاتي را كه در كنار هم بودند دوست داشتند و به عشق نشستن پشت ميزهاي كارگاه هاي مختلفي كه برايشان برنامه ريزي شده شب را با تمام غصه ها و تاريكي ها و دل مشغولي هايش به صبح مي رساندند.
شيوا لطفي روانشناس گروه؛ سكوت را شكست و گفت: آموزش ندادن مهارت هاي زندگي در كنار جوان ترها، عدم انطباق با خانواده، عدم پذيرش افكار نسل جوان، فقر مادي- كمتر از ماهي 100 هزار تومان- فقر فرهنگي، اعتياد فرزندان، بي سوادي، بيماري هاي سالمندي مانند فراموشي از مهم ترين دغدغه هاي سالمندان است.
وي ادامه داد: تنها راه حل موجود براي ايجاد آرامش در سالمندان آموزش دو طرف سالمند و خانواده است تا بتوانند با كم كردن تفاوت ها، فاصله ها را كم كرده و از همنشيني هم بهترين استفاده ها را ببرند.
لطفي ادامه داد: برگزاري گردهمايي، حل مسئله، كارگاه حافظه از ديگر برنامه هايي است كه در اين زمينه مي تواند مفيد باشد. ما براي مردها هفته اي دو روز و براي خانم ها هفته اي چهار روز كلاس داريم و اين نشانه اين نكته است كه زنان مسن در آسيب هاي اجتماعي و خانوادگي بيشتر نسبت به مردان قرار دارند.
در راهروها افراد مسن و معلول در رفت وآمد بودند. برايم جالب بود كه اين مادربزرگ ها و پدربزرگ ها فقط براي ساعتي خروج از خانه با اشتياق زياد خود را به مؤسسه رسانده بودند. با اشتياق درباره ورزش ها و كلاس هاي خود صحبت مي كردند و با خوشحالي خاصي از اين صحبت مي كردند كه چگونه غذاي ناهار را سريع درست كرده اند كه به كلاس هايشان برسند. البته بايد بگويم بعضي از آنها به سختي راه مي رفتند.
وقتي از دلايل اين عوارض و عواملي كه باعث تشديد آن مي شود مي پرسيدم دكتر علي شكري متخصص طب فيزيكي و توانبخشي برايم گفت: بيشتر سالمندان به علت ضعف عضلات حركتي خود مستعد زمين خوردن هستند و يا با كوچك ترين برخوردي با جسم سخت دچار شكستي مي شوند. براي جلوگيري از بروز چنين اتفاقاتي بايد از آنها در انجام كارهاي روزانه دستگيري كرد. رها كردن سالمند در خانه اگر چه روح او را آزرده مي كند مي تواند صدمات جبران ناپذيري به جسم آنها وارد كند.
دكتر علي شكري با تاكيد بر اينكه نسل سالمند ما رو به افزايش است گفت: بي توجهي و عدم رسيدگي مطلوب به سالمندان در بروز آسيب هاي فيزيكي و يا تشديد عوارض آسيب ديدگي بعد از حادثه نقش مهمي دارند.
وي با اشاره به اينكه 6 درصد از مراجعه كنندگان ضايعات نخاعي به مؤسسه خيريه كهريزك كرج، افراد 60 سال به بالا هستند ادامه داد: در حاليكه بهترين زمان ارائه خدمات توان بخشي به بيماران ضايعات نخاعي كمتر از يك سال است اما متأسفانه 59 درصد بيماران اين مركز با گذشت بيش از 2 سال از وجود ضايعه به مركز مراجعه مي كنند و همين امر امكان درمان را كاهش مي دهد.
در سالن تعدادي از افراد معلول حركتي و بيماران ضايعه نخاعي را ديدم. برخي بسيار جوان بودند و اكثر آنها هم بر اثر حادثه دچار مشكل شده بودند. با خودم فكر مي كنم سالمندان توانمندي و جواني خود را در يك معامله پاياپاي، بهره برداري از زندگي، با عوارض سالمندي معاوضه كرده اند اما اين جوانان از زندگي بهره اي نبرده اند و بايد فصل هاي مختلف زندگي را تجربه كنند.
محمد جگروند كه حدود چهل سال سن داشت در جواب سؤالم كه چه چيزي شما را از جامعه ناراحت مي كند؟ گفت: عدم امكانات رفاهي در سطح جامعه، نگاه هاي تحقيرآميز، حرف هاي دلسردكننده مردم و... دلتنگي از دست زمانه... اما مي خواهم پيشنهادي به رؤساي آموزش و پرورش بدهم كه در كنار دروس علمي درس تربيتي در راستاي چگونگي برخورد با افراد ناتوان، معلولان و سالمندان را هم به نوجوانان حتي كودكان، آموزش بدهند تا نه ما باعث ناراحتي آنها شويم و نه آنها دل ما را بشكنند. از شهرداري و دولت هم مي خواهم كه در اماكن خريد، فروشگاه ها، وسايل نقليه و حتي در مراكز تفريحي و كتابخانه ها با فراهم كردن فضاي مناسب، حضور ما را راحت تر و امكان پذيرتر كنند. بعد هم پرسيد: شما تا حالا كسي را با ويلچر در مترو ديده ايد؟ آيا اسباب بازي ها و وسايل تفريحي پارك ها در خور لحظه اي شادآور براي معلولان جسمي حركتي يا سالمندان هستند؟ چند درصد از پل هاي هوايي شهرستان ها برقي شده است؟ و... ويلچرش را چرخاند و گفت: براستي صحبت هاي من در روزنامه كيهان چاپ مي شود؟ الوعده وفا جناب جگروند. اين يعني عدم باور افراد جامعه در نظر معلولان و سالمندان.
در دفتر دكتر افشين وجداني روشن، مهمان مدير آسايشگاه خيريه كهريزك كرج شديم. او با اشاره به اينكه در كشورهاي دنيا خدمات سلامت در 4 سطح ارتقاي سلامت، پيشگيري، درمان و توان بخشي انجام مي گيرد در حالي كه در ايران معمولا خدمات سلامت از همان بخش پيشگيري آغاز مي شود گفت: هدف غايي ما در آسايشگاه كسب استقلال سالمندان و ناتوانان و ارتقا بخشيدن توانايي هاي جسمي، حسي، ذهني و رواني بيماران است.
وي با اشاره به وجود مشكلات رفاهي براي حضور بي دغدغه و راحت سالمندان در جامعه گفت: وجود مشكلات اجتماعي براي سالمندان و معلولان در جامعه نشان دهنده معلوليت جامعه است نه معلوليت فرد سالمند و ناتوان. سپس با تأكيد بر مناسب سازي فضاهاي اجتماعي براي فعاليت معلولان در جامعه ادامه داد، وزارت مسكن، شهرداري و استانداري بايد در ارائه خدمات شهري خود به شرايط خاص معلولان و مناسب سازي فضا براي آنها توجه كنند.
وجداني روشن، فعاليت اين آسايشگاه را متمركز بر بخش توان بخشي دانست و گفت: اين آسايشگاه خدماتي در سه بخش ارائه خدمت در منزل، ارائه خدمت در مركز و ارائه خدمت در آسايشگاه به سالمندان و معلولان ارائه مي دهد.
وي مراقبت روزانه سالمند را يكي از خدمات اين آسايشگاه عنوان و تصريح كرد: اين نوع ارائه خدمت درست همانند مهد سالمندان است به اين صورت كه هر روز صبح سالمندان با استفاده از سرويس آسايشگاه در آسايشگاه حضور مي يابند و بعد از خوردن صبحانه دسته جمعي در كنار هم سالان خود از كارهاي مختلف آموزشي مانند كارگاه حافظه، كارگاه شنا، ورزش و حل مسئله برخوردار مي شوند. اين نوع خدمات مي تواند ضمن فراهم كردن فرصت تجربه زندگي دسته جمعي در مركز، آنها را از خانواده خود جدا نكند. جدا نشدن سالمند از خانه و اجتماع يكي از اهداف ما است. حضور موقت سالمند هم در تجديد روحيه اش در كنار همسنان و دوستانش كمك روحي بزرگي است و هم براي خانواده فرصتي است كه خستگي نگهداري از افراد مسن را با برنامه ريزي درست از تن خانواده خارج كنند.
دكتر با اشاره به اينكه بخشي از توانبخشي سالمندان از كارافتاده را با اعزام اكيپ درماني به خانه ها انجام مي دهند گفت: با اين روش كه به نام مراقبت در منزل صورت مي گيرد خانواده ها كم كم خود نيز با روش درماني آشنا شده و خود مي توانند در بهبود بيمارشان ما را همراهي كنند و بيمار سالمند از خانه خارج نشده و به آسايشگاه فرستاده نمي شود و اين نعمت بزرگي براي سالمند و فرصتي بيشتر براي رسيدگي خانواده به اوست.
مدير آسايشگاه خيريه كهريزك كرج؛ در پايان اين بازديد در گفت وگوي كوتاه اختصاصي با خبرنگار كيهان ضمن اشاره به شكاف قابل لمس بين نسل جوان و سالمند حتي در جوامع سنتي گفت: بيشترين دليل ناراحتي سالمندان از نوع رفتار جوان ترها و ديده نشدن در سطح خانواده و جامعه است. هر جواني بايد بداند: سالمندان جوانان ديروز بوده اند و جوانان، سالمندان فردا خواهند شد. از اين رو اگر دوست دارند دوره سالمندي خوبي را بگذرانند بايد مراقب اعمال و رفتارشان باشند. با درك درست سالمندي براي سالمندان امروز براي سالمندي خودشان برنامه ريزي رفتاري و اجتماعي داشته باشند.
او در تعبيري زيبا گفت: سالمندان كتاب هاي نانوشته هستند كه بايد آنها را ورق زد و از تجربيات و علم آنها استفاده كرد. ظلم به سالمند و مهجور كردن او ظلم به كتاب و ناديده گرفتن آن است. كاري نكنيم كه درصد خواندن كتاب سالمندي كمتر از وقت گذاشتن براي كتابهاي مكتوبي شود كه براي خريداريشان بايد بهاي نقدي بپردازيم.
او تصريح كرد؛ سالمندآزاري اشكال مختلفي دارد كه نوع عاطفي آن در قالب كم توجهي، بي احترامي؛ طرد از خانواده، رفع نكردن مشكلات مادي آنها و نيازهاي عاطفي شان از بدترين و ظالمانه ترين آزارها است.
در پايان اين نوشته بايد بگويم كه اگرچه سالمندان دچار بي مهري خانواده دلي شكسته دارند اما كم پيش مي آيد كه در جمعي همگاني براي من و شما و اوراق روزنامه و صفحات خبرگزاري درددل كنند بياييد آبرومداري و خانواده دوستي و ايثار و كم توقعي را از آنها بياموزيم.
بياييد درس مكارم اخلاق و درست زندگي كردن و برخورد مناسب با وقايع تكراري دنيا كه از آن به تجربه ياد مي شود را از والدين و پدربزرگ و مادربزرگ هايمان؛ عزيزان ساكن در منزل دل و بالانشينان خانه مان بياموزيم.

 



فرهنگ آپارتمان نشيني؛
چهارديواري اختياري نيست!

سالها از زمان آپارتمان نشيني مي گذرد اما مشكلات زندگي در اين قبيل سكونتگاه ها همچنان پابرجاست. اين مشكلات به دليل آن است كه خانواده ها همچنان پيرو زندگي سنتي خود در خانه هاي حياط دار بودند به گونه اي كه صحبت كردن با صداي بلند، رفت و آمد در هر زمان از شبانه روز، صداي بلند تلويزيون و... را حق خود مي دانند. چون معتقدند كه چهار ديواري اختياري است.
ظهر است و كوچه خلوت و بي صدا. چشمانمان تازه گرم شده است كه ناگهان صداي تلويزيون همسايه كه اخبار ظهر را مي شنود فضاي خانه را پر مي كند. سرت را مي بري زير بالش و تلاش مي كني به صدا عادت كني كه ثانيه اي بعد در آسانسور با صداي مهيبي بسته مي شود.
با كسلي خواب نصف و نيمه ظهر قصد خريد مي كني در آسانسور كه باز مي شود بوي بد زباله مشامت را پر مي كند. تلاش مي كني از پاركينگ كه مي گذري توجهي به پرايد سياهي كه هر روز در محل پارك خودرو شما توقف مي كند بي توجه باشي و...
از اين دست اتفاقات هر روز زياد مي توان ديد. اينجا خبري از احترام به دايره خصوصي افراد نيست. اما از چه زماني شهروندان ما تصميم گرفتند از خانه هاي حياط دارشان كوچ كنند و آپارتمان نشيني را تجربه كنند.
آغاز زمان آپارتمان نشيني
با رشد شهرنشيني، افزايش جمعيت شهري در كنار كمبود فضاي ساخت و ساز و نيز كاهش هزينه هاي خريد مسكن، جهان در قرن گذشته به آپارتمان نشيني روي آورد تا تغييرات بنيادي و اساسي در نحوه و شكل زندگي خود بوجود آورد.
تغييراتي كه گاه از سرشوق و اشتياق بود. البته گاهي اين تغييرات از سر اجبار و نياز در جامعه نيز به وجود آمد كه ديگر چاره اي براي فرار از آن وجود نداشت. خارج شدن خانه ها از فضايي كه وسعت آن امروزه براي نسل جديد كمتر در تخيل مي گنجد و تبديل شدن آنها به خانه هايي در ابعاد كوچك تر، به گونه اي كه هر خانه روي خانه اي ديگر بنا شده، مدلي از زندگي را شكل بخشيده است كه به آن آپارتمان نشيني مي گويند.
باتوجه به شروع ساخت و ساز مجتمعهاي آپارتماني از دهه 40 شمسي در ايران كه تعداد آنها از تعداد انگشتان دست فراتر نمي رفت، قانون تملك آپارتمانها در سال1343به تصويب رسيد و آيين نامه اجرايي آن نيز چهار سال بعد يعني 1347 تدوين شد. اما به دليل نقصان در برخي مفاد آيين نامه مذكور در دهه 60 شمسي در حالي مورد بازبيني مجدد قرار گرفت كه مردم در اين دهه به زندگي در آپارتمان روي آورده و در كشاكش زندگي در اين مجتمع ها با مشكلات مختلفي روبه رو شده بودند.
ايستگاه اول؛ مشكلات آپارتمان نشيني
مشكلات زندگي آپارتماني از زماني آغاز شد كه خانواده ها همچنان پيرو زندگي سنتي خود در خانه هاي حياط دار بودند به گونه اي كه صحبت كردن با صداي بلند، رفت و آمد در هر زمان از شبانه روز، بلندي صداي تلويزيون، راديو و ضبط صوت تا آن ميزان كه تمايل دارند و با اين تفكر كه چهار ديواري اختياري است!همچنان بر شيوه زندگي جديد سايه انداخته بود اما آنان بر شيوه هاي زندگي سنتي پافشاري مي كردند، بدون آن كه توجهي به حقوق همسايه ديوار به ديوار يا همسايه طبقه پايين يا بالايي خود داشته باشند.
در حقيقت مردم ما اگر چه از خانه هاي حياط دار به آپارتمانهاي چند طبقه كوچ كرده اند اما نتوانستند خود را با فرهنگ جديدي از زندگي تطبيق دهند. برخي از آنها معتقدند چون پول خريد، رهن و يا اجاره ملك را داده اند مي توانند هرگونه كه بخواهند زندگي كنند. آنچه از شواهد امر برمي آيد فرهنگ مخصوص، نخستين شاخصه به وجود آمدن امكان مناسب براي آپارتمان نشيني است.
چنانچه مريم.م 27ساله كه ساكن يك آپارتمان 60متري در شهر تهران است درباره آپارتمان نشيني و مشكلات آن مي گويد: متأسفانه به رغم گسترش آپارتمان نشيني در اكثر شهرهاي كشور فرهنگ آپارتمان نشيني در ايران آن چنان كه بايد و شايد جانيفتاده و هنوز مردم حق همسايه ها را به درستي ادا نمي كنند.
حامد.الف يك دانش آموز پشت كنكوري است. او نيز با شكايت و گله از همسايه هاي آپارتمان شان مي گويد: ما هم مثل اكثر مردم تهران آپارتمان نشين هستيم اما اي كاش نبوديم. اي كاش آن قدر توانايي مالي داشتيم كه يك خانه از آن خودمان داشته باشيم حتي يك خانه 40متري اما مستقل.
او ادامه مي دهد: من امسال كنكور داشتم و تمام شرايط براي درس خواندنم مهيا بود ولي همسايه هاي محترم تمام زحمات مرا به باد دادند. در طبقه بالاي ما يك خانواده 6نفري زندگي مي كنند كه هر كدام ساز خود را مي زنند. حالا با اين اوضاع من چگونه مي توانستم در كنكور رتبه دلخواه را بياورم؟ چگونه بايد درس مي خواندم؟
بهروز معبوديان، كارشناس روان شناسي باليني و از اساتيد كلاسهاي آموزش شهروندي نيز در اين باره مي گويد: غالب افرادي كه به زندگي آپارتمان نشيني روي آورده اند از خانواده هاي هسته اي جدا شده و وارد فضاي امروزي شده اند و متأسفانه فرهنگ لازم براي اين فرم از زندگي را ندارند. او ادامه مي دهد: تراكم افراد در يك فضاي كوچك همراه با امكانات اندك افراد را دچار مشكل و حاشيه مي كند.
در اين زمينه معبوديان و بسياري از كارشناسان در يك جمع بندي ساده معتقدند توافق نداشتن ساكنان در نحوه استفاده از مشاع ها، وجود سليقه ها و فرهنگهاي گوناگون و نيز اختلاف محسوس اجتماعي ميان ساكنان همچنين نبودن ضوابط و مقررات مدرن براي طراحي، ساخت و بهره برداري از مجتمع ها، بي توجهي ساكنان به حقوق همسايگان و الزام نداشتن آنها به جبران خسارتهاي احتمالي تنها بخشي از مشكلات آپارتمان نشيني است.
ايستگاه دوم؛ محاسن آپارتمان نشيني
آپارتمان نشيني در كنار معايب و مشكلاتش، محاسني هم دارد. مثل فراهم شدن محيط اجتماعي شايسته براي تربيت بهتر كودكان. چرا كه در اين گونه از منازل افراد ارتباط نزديكي با يكديگر دارند. به عبارتي محيطي مساعد براي برخوردهاي اجتماعي مناسب كودكان فراهم مي شود و اين مسئله شامل حال بزرگسالان نيز مي شود. خانواده ها به طور طبيعي شبكه روابط اجتماعي خود و فرزندانشان را گسترش مي دهند و آنها به عضوي از يك خانواده بزرگ تبديل مي شوند.
در اين خانواده بزرگ افراد مختلف با مهارتهاي ويژه و گروههاي سني متفاوت زندگي مي كنند كه هر يك مي توانند اين مهارتها را به ديگران منتقل كنند. به دليل ارتباطات نزديكي عاطفي كه بين ساكنين آپارتمانها بوجود مي آيد افراد در كارها به كمك مي كنند. زندگي در اين گونه مجموعه ها حس همكاري داوطلبانه و مسئوليت پذيري اجتماعي را به خوبي ترويج مي كند.
ايستگاه آخر؛ آموزش شهروندي ضرورتي انكارناپذير
پذيرش قواعد زندگي شهرنشيني امروز به معني پذيرش تغييراتي در الگوهاي زيستي در اطراف ماست. اين تغييرات در رفتارهاي ما نيز وارد شده، علايق و قوانين جديد را به زندگي ما تحميل مي كنند. پس مفهوم خانه از قالب كهن و ديروزي خود كه همه امور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در چارچوب آن حل مي شد، تهي شده است.
اين تغييرات به قالب زندگي اجتماعي ما با ديگران نيز سرايت كرده اما به همين محدود نمانده است. زندگيهاي امروزي در حقيقت ماهيت شيشه اي يافته اند. خانه ها يا همان آپارتمانها شيشه اي شده اند. در چنين شرايطي فرهنگ آپارتمان نشيني به معناي توجه به آداب، قواعد و الزامهاي زندگي در محيط جمعي معنا و مفهوم پيدا مي كند و دوري از آن باعث بالا رفتن مشكلات اجتماعي مي شود. بنابراين بسياري از كارشناسان، مشكلات آپارتمان نشيني و اختلاف ميان همسايگان را در نتيجه ناديده گرفتن دو نكته اساسي مي دانند.
ابتدا فرهنگ آپارتمان نشيني و سپس آموزش آپارتمان نشيني. براي آنكه اين دو نكته را در رفتار و روابط به گونه اي بازيابيم كه به ايجاد مناقشات و تنشها ختم نگردد بايد آموزش فرهنگ آپارتمان نشيني را در اولويت مباحث شهرنشيني قرار دهيم.
معبوديان، كارشناس روانشناسي باليني در اين خصوص به مهر مي گويد: بالا بردن آگاهي شهروندان از زندگي شهرنشيني و قواعد و اصول آن، زندگي آپارتمان نشيني را سهل و ساده مي كند.
او به آموزش فرهنگ آپارتمان نشيني اشاره مي كند و مي افزايد: در صورتي كه فرهنگ سازي انجام شود شهروندان امنيتي اجتماعي را بيشتر احساس مي كنند. در قالب زندگي امروز برخي اختيارات ما محدود شده و نقشهاي تازه اي به نقشهاي قديمي در زندگي افزوده شده است. در چنين شرايطي ديگر «چارديواري اختياري» نيست.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14