(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 2  آذر 1390- شماره 20080

كجا ايستاده ايم ؟
تأملي در نقش رسانه در فرايند جهاني سازي
جهاني سازي؛رسانه و سلطه
برخورد با سينماهاي پخش كننده فيلم هاي غيراخلاقي در الجزاير
بازيگر مشهور مصري: وزارت فرهنگ فرانسه به فيلم هاي موهن كمك مالي مي كند



كجا ايستاده ايم ؟

احمد عبدالرحيمي
اگر ويژگي و دغدغه هاي ذهني ما اين باشد كه اكنون در كجاي تاريخ و جغرافيا قرار گرفته ايم ، وفرض را براين بگذاريم كه در اعماق دل خود و در بلند پروازيهاي ذهن جوانانه خود ، از مسائل شخصي و شغل و زن و زندگي و مسكن كه جزومسائل شخصي و البته ضروريات نيز هست ، عبور كرده باشيم ، اين نشان آن است كه در اين ايستگاه هاي موقت و كوچك ، منحصر و متوقف نشده و در واقع در اين هنگام است كه ذهن ، آماده پرواز مي شود و درجست وجوي آرمانها قرار مي گيرد ، كه اگر نباشد جواني و زندگي معني ندارد .
پس ، از ديد تاريخي و جغرافيايي وجغرافياي سياسي جايگاه مان كجاست و ما به عنوان يك ايراني مسلمان ، حرفمان در دنيا چيست و بايد به چه زباني با دنيا حرف زد ؟
طبعا اگرسموم هاي ذهني و روحي به درونمان رسوخ نكرده باشد، براين باوريم كه جاي ما به چالش كشيدن زشتي ها و سختي ها و درد منديها يي است كه از سلطه زر و زور و حاكميت فساد مالي و قدرت در دنيا و در سطح بين المللي به وجود آمده ، كه نبايد اين موضوع مهم و كليدي را دست كم گرفت .
پول وقدرت مالي امروز نتوانسته ظريف ترين ، لطيف ترين و شيوا ترين حقايق عالم ماده را هم در خدمت بگيرد .
اين ديدگاه روشن ، وظيفه همه ما را كه مي خواهيم ابزاري به نام سينما براي توليد و تقويت روحيه ناب ديني و ذهن بصيرت محور، به سمت خالق هستي ايجاد كنيم ،حساس و سنگين مي كند .
امروز برجسته ترين و تواناترين كمپاني سينمايي دنيا هاليوود است . وقتي بطن هاليوود را كالبد شكافي مي كنيم مي بينيم كه در خدمت چيست و در خدمت كيست ، كدام فكر و انديشه و كدام جهت را تعقيب مي كند و چه خوابهايي براي بشريت بيچاره ي رو به رشد مي بيند. متأسفانه بقيه كمپانيهاي سينمايي دنيا نيز از همين امر تبعيت مي كنند.
در واقع سينماي غرب امروز در خدمت اشاعه فحشا ، اشاعه پوچي بي هويتي انسان ، خشونت و مشغول كردن بدنه ملت ها به يكديگر است. آنان از سينما موتوري ساخته اند همانند تراكتور براي آماده كردن زميني قبل از بذر پاشي كه به وقت نياز فقط ديسك براي شخم يا چيدن و درو كردن تعويض شود و بعد از برداشت محصول ، بذري ديگر .
زمين نماد ملتهاست و بذر هم در دست قدرتها و كمپانيها تا بر ضد دين حركت كنند ، ذهنها را شخم بزنند و بكوبند و به فرم دلخواه برسند ، ونتيجه آن اينكه طبقه بالا بتوانند بي دغدغه زندگي و حكم راني كنند .
سينما بلاشك يك ابزار است و هر كه از اين ابزار به نفع خود استفاده كند برگ هاي برنده از آن اوست ، چون اكنون نگاه ها بصري شده است ودر مرحله بعد سمعي . هر كسي با فنون آن آشنا شود و تسلط پيدا كند بي گمان مي تواند به سينماي هنري هم برسد ، يعني از مجموعه ابزارها و تكنيكهاي فني مختلف به يك اثر هنري برسد و خالق يك اثر هنري باشد .
اكنون اين سوال را مطرح مي كنيم كه جايگاه ما در جامعه اسلامي كجاست و وظايفمان چيست ؟ آيا ديدگاهي كه هم اكنون در سينماي ايران اسلامي است و به تصوير كشيده مي شود همان نگاه بصير و هنرمندانه اي ست كه نياز امروز جامعه اسلامي را مرتفع كرده است ؟
جايگاه ما كجاست و كجا ايستاده ايم ؟ ...

 



تأملي در نقش رسانه در فرايند جهاني سازي
جهاني سازي؛رسانه و سلطه

مصطفي انصافي
نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به دليل خلق و خوي و ماهيت ضد استكباري و ضد استعماري خود هماره مورد غضب نيروهاي امپرياليستي به سركردگي ايالات متحده بوده است. در نخستين سالهاي پيروزي انقلاب اسلامي دشمنان انقلاب با تشكيل طيفي جهاني كشور عراق را تجهيز نمودند تا بلكه در يك نبرد ناجوانمردانه با دستاويزي به تسليحات فوق پيشرفته آن روز بتوانند انقلاب مقدس اسلامي را در بدو تولد به زانو در آورند ولي با عنايات خاص حضرت ولي عصر (عج) و شهامت و ايستادگي امام خميني كبير (ره) توانستيم تا آن نبرد را به آتشي سرد بدل نماييم و توطئه ها را فرو نشانيم ولي تهديدات ادامه يافتند و امروز با قدم گذاردن به چهارمين دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ما شاهد به راه افتادن نبردي رسانه اي هستيم، نبردي كه از آن با عنوان جنگ نرم ياد مي شود، جنگي با ابزار و تسليحات متفاوت. جنگ نرم عمدتاً بر مبناي قدرت نرم تعريف مي شود. جنگ نرم، الگوي تهاجمي استراتژيك، سازمان يافته و هدفمند است كه ازطريق يك طرح و برنامه جامع، منابع داخلي و خارجي را عليه كشور هدف بسيج كرده و بر مبناي اصول، برنامه ها، و تكنيك هاي نرم و طي مجموعه اي از فرايند هاي منسجم، تغييرات ساختاري، هويتي و بنيادين را ايجاد مي كند.
بخشي از جنگ نرم و در واقع مهم ترين جنبه آن در حوزه
رسانه ها روي مي دهد. رسانه ها به دليل توانايي بالايشان در شكل دادن به تصور مردم و هدايت افكار عمومي مورد توجه قدرت هاي سلطه جو شده اند تا براي تحقق اهداف امپرياليستي خود از آن ها سود بجويند. رسانه ها مي توانند حقايق را وارونه نشان دهند، كتمان كنند، تحريف يا سانسور نمايند يا با انعكاس اخبار واقعي و غير واقعي افكار عمومي را تهييج و تحريك كنند. امروزه رسانه ها روش هاي بسيار پيچيده اي را در جنگ رواني به كار مي گيرند و به همين دليل جنگجويان جنگ سرد فرهنگي محسوب مي شوند. حاكميت بي رقيب امپرياليسم رسانه اي امكان فوق العاده اي را براي تحقق آمال و اميال
كانون هاي قدرت جهاني فراهم ساخته است.
با توجه به اين قدرت شگرف رسانه ها، ايالات متحده امروزه به عنوان امپرياليست رسانه اي و خبري، قوياً در صدد رسوخ و نفوذ به اذهان و قوه تعقل مردم در اقصي نقاط جهان است. اين كشور تا به امروز بيشترين حجم سرمايه گذاري و فعاليت را در حوزه
رسانه ها داشته و از اين رو در تلاش است تا با حربه رسانه هاي فراگير، جهاني جهاني سازي شده را
باب ميل خود بسازد.
عمده فعاليت رسانه ها جهت دادن به افكار عمومي است، يعني براي اذهان عمومي ذائقه
مي سازند و بعد دائماً سياست هاي خود را القا مي كنند تا جايي كه فرد از جدا كردن نظر خود و نظرات القا شده ناتوان مي شود. در چنين وضعي دولت هاي امپرياليست ژست دموكراتيك به خود
مي گيرند و از سياست خارجي تهاجمي خويش به عنوان خواسته افكار عمومي نام مي برند. وزير امور خارجه سابق آمريكا ( مادلين آلبرايت) در برابر سنا اظهار مي داشت كه قدرت رسانه تلويزيون براي ارائه تصاويري از درد و خشم به درون خانه هاي ما، فشار را براي مداخله سريع در مناطق بحران زده و نيز عدم مداخله در مواقعي كه رويداد ها طبق برنامه پيش نمي روند افزايش داده است. در صورتي كه فهم شهروندان آمريكا از رخدادها ، ساخته
رسانه هاي آمريكايي بود كه زير نظر پنتاگون و سازمان سيا فعاليت مي كنند. در واقع اين رسانه ها خواست دولتمردان را بدل به خواستي عمومي مي كردند. در بياني ديگرپطرس غالي دبير كل سابق سازمان ملل، مي گفت: نقش «سي ان ان» بر ديپلماسي چنان است كه بايد آن را شانزدهمين عضو شوراي امنيت به شمار آوريم.
رسانه ها در واقع در فرايند جهاني سازي كارويژه
يكسان سازي افكار عمومي را بر عهده دارند و جهاني سازي به ساخت جهاني مي انجامد كه همه مردمان در آن به يك شكل فكر كنند. البته اين كار با القاي سياست هاي مديران و سرمايه گذاران شبكه هاي خبري نيروهاي امپرياليستي است كه به سان شركت هاي چند مليتي عمل مي كنند. رسانه ها كه روزي ركن چهارم دموكراسي پنداشته مي شدند، امروز ابزاري در جهت تمامت طلبي و اشاعه پروژه غربي سازي جهاني شده است. رسانه براي قدرت هاي
سرمايه داري در فرايند جهاني سازي، در حكم دستگاه كنترل از راه دور انسان ها در هر كجاي دنيا است.
فرايند جهاني سازي ( يا همان آمريكاي سازي جهان) در چند دهه اخير ضربه هاي مهلكي به هويت و تنوع فرهنگي با بهانه غلبه يك فرهنگ غالب، در سراسر دنيا زده است. تا جايي كه دولت هاي متحد آمريكا مثل كانادا، فرانسه و كشورهاي اسكانديناوي اين تحركات را نگران كننده يافتند و براي محصولات فرهنگي آمريكايي موانعي از قبيل گمرگي و سهميه، ايجاد كرده اند. قصد اين دولت ها در واقع محافظت از توليد كنندگان محلي و فرهنگ ملي و بومي
مي باشد، حتي دولت كانادا با هدف حفاظت از موسيقي بومي خود، تصميم به جلوگيري از ورود
سرمايه گذاران آمريكايي در
رسانه هاي كانادايي و صنايع فرهنگي كانادا گرفته است.
رسانه هاي غربي در فرايند جهاني سازي از مفاهيمي چون تكثر فرهنگي و احترام به حقوق ديگر فرهنگ ها سخن مي رانند ولي در پشت اين ادعاهاي توخالي نوعي غرض ورزي چندش آور و ملول كننده وجود دارد طوري كه همه فرهنگ هاي ديگر طرد يا سانسور مي شوند و تنها يك فرهنگ، فرهنگ ليبرال دموكراسي به عنوان يگانه فرهنگ معرفي مي شود و اين امر نشانگر اين مطلب است كه همه شعارهاي ليبرالي صرفاً به كار تزيين ويترين هاي رسانه هاي غربي است و داعيه آنها در دفاع از تكثر گرايي در عرصه فرهنگ ها تنها شعاري فريبنده براي تحميق ذهن توده هاست و نه چيزي ديگر.
پروژه جهاني سازي به سبك آمريكايي در وهله نخست توسط رسانه ها به پيش مي رود.
شبكه هاي ماهواره اي با حربه سرگرم سازي و پر كردن اوقات فراغت براي تمام مردم دنيا برنامه مي سازند، به راحتي به زندگي خصوصي افراد رسوخ مي نمايند و آنها را بيش از پيش به سبك زندگي آمريكايي نزديك و مانوس مي سازند. روزنامه هاي پر تيراژ نيز رخداد هاي سياسي را از منظر كاخ سفيد به مخاطبان خود معرفي
مي كنند و مهم تر از همه، صنعت سينماي هاليوود كه همچون شيپور غرب عمل مي كند و ثانيه به ثانيه با توليد آثار سينمايي، فرهنگ ليبرال سرمايه داري را به همه مخاطبان خود در اقصي نقاط جهان حقنه مي نمايد. سلطه هاليوود بر صنعت سينماي جهاني و به تبع آن بر فرهنگ جهاني بر كسي پوشيده نيست.معمولا در بسياري از كشورهاي دنيا،عنوان پرفروش ترين فيلم سال به فيلم هاي هاليوودي تعلق پيدا مي كند. اگر فيلم هاي داخلي موفقي هم وجود داشته باشند، اين موفقيت به خاطر پايبندي به اصول فيلم سازي هاليوودي مي باشد. يكي از شگردهاي اساسي و مهم هاليوود براي جذب و تاثير گذاري بيشتر بر مخاطبان خويش، ستارگاني است كه هاليوود تصميم مي گيرد آنها را بسازد و به واسطه آنها به ارائه اعمال تبليغاتي بپردازد. مهم ، دانستن اين موضوع است كه اين ستاره ها توسط هاليوود توليد مي شوند و دائما تحت نظارت او قرار دارند تا دقيقا در راستاي اهداف اين غول رسانه اي عمل كنند. به اين ترتيب، هاليوود، يكي از مصاديق مهم و تاثير گذار در فرايند جهاني شدن فرهنگي، محسوب مي شود. از يك طرف فيلم هاي هاليوودي و از طرف ديگر هنر پيشگان اين فيلم ها كه به مرور زمان به ستارگاني تبديل مي شوند، دو بعد مهم در صنعت سينماي هاليوود محسوب مي شوند. اقدام مهم در مرحله اول توسط فيلم، موضوع و ساير خصوصيات مربوط به آن، انجام مي شود اما آنچه مهم تر است حواشي زندگي و عملكرد ستارگان سينمايي در محدوده اي خارج از يك فيلم سينمايي است.اين محدوده مي تواند براي نشر بسياري از فرهنگها و الگوهاي عمل موثر باشد. مي تواند بسيار مهم و تاثير گذار باشد و عده زيادي از مردم در سرتاسر دنيا را به سوي خود بكشاند.
رسانه ها بازيگران اصلي فرايند جهان شدن هستند. جهاني شدن پروژه اي غربي است كه خصوصاً توسط ايالات متحده به منظور اشاعه فرهنگ ليبرال دموكراسي به كل گستره جهاني به پيش
مي رود. جهاني سازي در واقع ابزاري براي تسهيل سلطه بر
ملت ها و فرهنگ هاست. وقتي يك فرهنگ، فرهنگ مورد نظر غربي ، فرهنگ حاكم شود، ديگر هيچ مقاومتي در هيچ جاي دنيا بپا نمي خيزد . چون همگان دقيقاً همان طور مي انديشند كه گرانندگان رسانه هاي فراگير غربي و گردانندگان كاخ سفيد مي خواهند. جهاني سازي فرايندي نابرابر و ناعادلانه است. بناي اين پروژه
بر نابودي ديگر
فرهنگ هاست چون اساساً تنوع فرهنگي مانع از بسط فرهنگ آمريكايي مي گردد و مقاومت در برابر اين فرهنگ را ممكن
مي سازد.
امروز تشعشعات جهاني سازي، فرهنگ جامعه ما را به شدت تهديد مي كند. امروز ما شاهديم كه در برخي عرصه ها مثل سينما و حتي موسيقي ، مولفه هاي فرهنگ غربي به نام مولفه هاي مدرن ومتجدد فرهنگ ، مورد بازتوليد قرار مي گيرند و به راحتي در حال تغيير سبك زندگي مردمان جامعه مسلمان ما هستند. در اين وضعيت تنها راه نجات ، دست آويختن به فرهنگ غني بومي و اسلامي است تا در سايه سار اين فرهنگ ، ياراي مقاومت در برابر اين هجمه فرهنگي و رسانه اي را كه به نام جهاني سازي صورت مي گيرد داشته باشيم.

 



برخورد با سينماهاي پخش كننده فيلم هاي غيراخلاقي در الجزاير

خانم «خليده تومي» وزير فرهنگ الجزاير براي نخستين بار در اين كشور اعلام كرد با سينماهايي كه در اين كشور فيلم هاي غيراخلاقي و مخالف آداب پخش كنند برخوردار خواهد شد.
به گزارش فارس، روزنامه الجزائري الشروق، وزير فرهنگ الجزاير از تدوين قانون جديدي براي سينما در اين كشور خبر داده و گفته است كه اين قوانين موجب تنظيم همه چيز در زمينه سينما و سالن هاي سينما مي شود.
وي با ابراز ناراحتي شديد از عدم نظارت كافي بر سالن هاي سينما در الجزاير، بر ضرورت احترام به اخلاق و عفت عمومي در داخل سالن هاي سينما به ويژه درباره فيلم هاي پخش شده، تأكيد كرده و گفته است: اين پديده همچنان در سالن هاي سينماي الجزائر زياد ديده مي شود و موجب شده كه خانواده هاي الجزائري كه براي تفريح و سرگرمي و براي گذران اوقات خود به سالن هاي سينما مي روند از اين اماكن فراري باشند.

 



بازيگر مشهور مصري: وزارت فرهنگ فرانسه به فيلم هاي موهن كمك مالي مي كند

حسين فهمي بازيگر قديمي و مشهور مصري و از مسئولان جشنواره سينمايي قاهره، وزارت فرهنگ فرانسه را متهم به تلاش براي تفرقه ميان كشورها كرد و گفت: فيلم هايي كه وزارت فرهنگ فرانسه به آنها كمك مالي مي كند توهين آميز است.
به گزارش فارس، حسين فهمي بازيگر قديمي و مشهور مصري و از مسئولان جشنواره سينمايي قاهره در گفت وگو با شبكه «سي بي سي» آمريكا گفت: تامين بودجه فيلم هاي سينمايي در جهان عرب از سوي اروپا موجب فساد در سينماي عربي شده است چراكه آنها به فيلم هايي كمك مي كنند كه به جوامع عربي توهين مي كند حال اين جامعه مي خواهد مصر يا مراكش يا تونس و يا الجزاير باشد.
وي در اين بين به شكل صريح وزارت فرهنگ فرانسه را متهم به تلاش براي تفرقه ميان كشورها كرد و گفت: فيلم هايي كه وزارت فرهنگ فرانسه به آنها كمك مالي مي كند توهين آميز است.
فهمي افزود: وزارت فرهنگ فرانسه اين فيلم ها را توليد مي كند و سپس آنها را به جشنواره ها مي برد تا در آن جشنواره ها به اين فيلم ها جايزه دهد.
اين بازيگر سينماي مصر همچنين با اشاره به انقلاب هاي اخير در جهان عرب، اين انقلاب ها را حقيقي و مردمي خواند و گفت: آمريكا و اسرائيل در منطقه توطئه هايي براي كشورهاي انقلابي دارند و تلاش مي كنند آنها را به چند كشور كوچك تقسيم كنند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14