(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 5  آذر 1390- شماره 20082

شعر امروز
پرواز پرچم
پيشرفت و سنت ها !
اين ما هستيم كه مي گذريم
چكش كاري پاره اي از مثل ها!
در باغ زندگي
براي او كه مي آيد
معرفي ورزش ها(3)
شنا و استخر، تاريخچه و هشدارها
شعر كودك
خورشيد



شعر امروز
پرواز پرچم

محرم شد ، محرم شد
دل گل ها پر از غم شد
نگاه كوچه ي ما باز
پر از پرواز پرچم شد
¤¤¤
دوباره دسته اي آمد
كه با خود بوي ماتم داشت
صداي نوحه خوان در من
گل اندوه را مي كاشت
¤¤¤
نوشتم : « يا علي اصغر!
سلام اي غنچه ي پرپر...»
قلم لرزيد و شد دفتر
ز ابر ديدگانم ، تر
¤¤¤
سرودم : « يا علي اكبر!
تو بودي مثل پيغمبر ...»
نگاهم پر شد از خنجر
نديدم من تو را ديگر
¤¤¤
سلام اي حضرت قاسم !
گل باغ بني هاشم
شدي در كربلا ، پرپر
به دست دشمن ظالم »
¤¤¤
عموي غنچه ها ، عباس !
تو بودي چشمه ي احساس
ميان دست هايت بود
سبد ها عطر خوب ياس ...
محمد عزيزي (نسيم)

 



پيشرفت و سنت ها !

دنياي عجيبي شده. من اين طرف حرف مي زنم تو آن طرف گوش مي كني فاصله ما چه قدر است؟ فكر كنم از همين جا تا... هر كجا كه باشد فرقي ندارد. به هر حال سخن از فاصله هاي زياد است و بس.
اين فاصله هاي زياد گاه ما را خيلي از هم دور مي كند و شايد اگر اختراعات جديد نبود ، كمبود فرصت ها باعث مي شد نتوانيم حتي براي اندك زماني يكديگر را ببينيم و با هم مراوده داشته باشيم.
خدا بيامرزد پدر و مادر مخترعين انواع تلفن و اينترنت را كه باعث برقراري ارتباط از اين جا تا هر جا هستند. البته ناگفته نماند كه بشخصه معتقدم بايد از اين ها استفاده نمود در راه خير والا اگر قرار است مختل كننده زندگي باشند علي الخصوص مورد آخر بهتر است كنار گذاشته شود. صد البته بايد به ظرفيت ها نگاه كرد.
اما اين را هم بگويم كه نبايد استفاده نمود از تجهيزات امروزي و سنت را زير دست و پا انداخت زيرا لازمه پيشرفت يك تمدن دسترسي به فناوري هاي نوين و در كنار آن حفظ ارزش ها و سنت هاي حقيقي و درست گذشته هاي دور است.
بنابراين نبايد اين گونه انگاشت كه براي پيشرفت يا به قولي امروزي زيستن بايد از قديم يا قديمي ها فاصله اي دوچندان گرفت و لحظه لحظه درصدد دوري گزيدن از سنت ها بود.
بايد دانست كه تجربيات ارزشمند گذشتگان براي ما سودمند بوده و به راستي ما را در امر مهم پيشرفت و آباداني سرزمين خود ياري مي دهد. هر چند مولايمان امام علي(ع) فرمودند چه بسيارند عبرت ها و چه كم اند عبرت گيرنده ها. گويي بايد حتما خودمان تجربه كنيم وگرنه نمي شود اكتفا كرد به تجربيات ديگران راه حل اشتباهي كه ساليان سال است بشر را به انواع مخاطرات مي اندازد و در دامان بلاهاي متعددي گرفتار مي سازد.
افسوس كه انگشت شمارند عبرت پذيران و پيشرفت حقيقي نيز در گرو همين مسائل است. فناوري هاي جديد تنها باعث جلو رفتن مي شوند گذشته ها حكم محافظاني را دارند كه ما را تا مقصد اسكورت مي كنند.
نبايد چشم دوخت به ممالكي كه ظاهرشان را ارتقا بخشيدند اما در باطن پيشرفتي عايدشان نبوده و نيست. بايد دانست كه صرفا پيشرفت در هر كدام از دستگاه ها و انواع روش ها و علوم مد نظر نيست مهم پيشرفتي ماندگار براي نسل حاضر و نسلي است كه بعد از اين خواهد آمد. براي اين منظور بايد در جريان اتفاقات جهاني بود اما نبايد خود را آنچنان درگير كرد كه فراموش كنيم خودمان را اما نبايد هم به جهت پيشرفت هاي روز افزون فراموش كنيم سرزمين هاي پيرامون خود را حتي سرزمين هايي با فواصل بسيار. درهر صورت هر كدام از اين سرزمين ها مي تواند براي ما درسي باشد. خداوند متعال فرمودند بگرديد در زمين براي آشنايي بيشتر با ديگر انسان ها براي آشنايي با رفتار و گفتارشان و... و اين ها همان تجربياتي هستند كه كسب كردن هر كدامشان براي ادامه زندگي يكي از مشكلات را از مقابل رويمان برمي دارد.
بحث فقط پيشرفت و فناوري نيست بحث حفظ تمام ارزش هاي گذشته است و درس گرفتن از گذشته هاي دور براي آينده.
استفاده از تجربياتي براي در امان ماندن از بسياري از مشكلات والا راه براي كسب تجربه همواره باز است اما اين انسان هميشه درصددامتحان تمام چيزهايي است كه مي داند عاقبتش چگونه بوده و براي او نيز همان گونه خواهد بود.
به واقع دنياي عجيبي است كه تو و من خوب مي دانيم كه عاقبت هر كار كم و بيش يا واضح و روشن چه خواهد بود اما انجام دادنش را به ندادنش ترجيح مي دهيم.
بايد توجه داشت كه براي رسيدن به هر هدفي نهايت تلاش را انجام دادن شرط موفقيت است نه در ميانه راه نااميد گشتن. اصلا اگر راه و روش درست باشد و توكل هم باشد حتما اگر خدا بخواهد نتيجه هم خواهد بود. بايد براي رسيدن تلاش كرد و نرسيدن را به فراموشي سپرد. اين حرف من بود خود دانيد.
زهرا كريمي (باران)

 



اين ما هستيم كه مي گذريم

ايرج اصغريلو
باد، تند و سركش، برگ هاي سرخ و زرد را پس از يك زندگي شيرين بي رحمانه به غارت مي برد و به نم نم اشك ابرها كه بر روي تنه درخت در فراق بچه هايش جاري مي شود، هيچ توجه اي ندارد. تنه استوار درخت كهنسال كه بارها اين صحنه غم انگيز را ديده است، از صداي خرد شدن تن بي جان و استخواني برگ ها زير پاي رهگذران، بر خود مي لرزد.
بار ديگر فصل اسرار آميز طبيعت، پاييز، حضور خود را با صداي رعد اعلام مي كند و دانه هاي ريز باران، باشتاب بر روي شيشه هاي پنجره ها مي خورد تا روزنه اي به درون بيابد؛ و تو آن دم پشت پنجره ايستاده اي و به رهگذراني كه با شتاب مي خواهند خود را به سرپناهي برسانند، مي نگري.
ابرهاي سياه، آسمان را تسخير كرده اند و خورشيد را به اسارت برده اند و رگبارهاي بي امان است كه بر زمين هجوم مي آورند، اما پاييز هم با تمام غارتگري اش عمري دارد و در پي آن، پس از مرگ سرما، بار ديگر پرستوي بهار، زندگي را از سر سطر خواهد نوشت؛ و تو باز در پشت پنجره نظاره گر آغازي تازه و شوري ديگر در طبيعت خواهي بود؛ و آن گاه در فكر فرو مي روي و در انديشه هاي دور غرق مي شوي.
فصل ها از پي هم مي گذرند و پس از هر پاييز، بهاري و پس از هر بهار، خزاني از راه مي رسد و اين از خيلي قبلها بوده، هست و خواهد بود. خوب، با خود مي انديشي اين بهارها و پاييزها نيستند كه مي گذرند، اين ها پابرجايند. «اين ما هستيم كه مي گذريم».

 



چكش كاري پاره اي از مثل ها!

¤ آب كه سربالابرود... قورباغه لج مي كند و آواز نمي خواند!
¤ آب كه از سرگذشت... آدم غرق مي شود!
¤ جوجه را آخر پاييز... هم مي شود خورد!
¤ از اين ستون تا آن ستون... مسافت چنداني نيست!
¤ از اسب افتاده ايم... پاي مان شكسته است!
¤ موش به سوراخ نمي رفت... سوراخ بزرگ تري اجاره كرد!
¤ همه را برق مي گيرد... ولي ما را نمي تواند بگيرد!
¤ به روباه گفتند كو شاهدت... گفت: متأسفانه شاهد ندارم، چندي پيش دمم كنده شد!
¤ آش نخورده... آدم را سير نمي كند!
¤ حرف مرد، يكي... بود، دو تا شد!
¤ آفتابه لگن هفت دست... شام و ناهار هم جاي خودش را دارد!
¤ خانه از پاي بست ويران است... خواجه مي خواهد آن را بفروشد و خانه بهتري بخرد!
¤ چنين گفت رستم به اسفنديار... براي من اين قدر ادا در نيار!
¤ ماهي را هر وقت از آب بگيري...ماهي گير خوبي هستي!
¤ فضول را بردند جهنم... گفت من اين جا را دوست ندارم!
¤ همسايه ها ياري كنيد... تا يك همسر خوب پيدا كنم!
¤ آشپز كه دو تا شد... اصلاً آشي پخته نشد!
¤ جواني كجايي... كه پيري مرا كشت!
¤ از تو به يك اشاره... از من نكن گلايه!
¤ مرگ اگر مرد است... گو جان من مگير!
¤ شاه نامه، آخرش... تمام مي شود!
¤ شنيدن، كي بود... مانند نشنيدن؟!
¤ سيلي نقد... به از حلواي با اقساط درازمدت!
¤ قطره قطره جمع گردد وانگهي... نصف حقوق يك جا رود!
¤ هيچ گربه اي محض رضاي خدا... هيچ موشي را آزاد نمي كند!
¤ هر كه بامش بيش... پول ايزوگامش بيش تر!
¤ آمدي جانم به قربانت... ولي زودتر برو!!
¤ ديوار موش دارد... بايد تله بخريم!
¤ كس نخارد پشت من ... جز پشت خارانك هاي چيني!

 



در باغ زندگي

زندگي تداوم جرياني است از روزان و شباني كه از پس هم مي آيند و ما را از چشمه كوچك ولادت تا درياي عظيم ابديت رهنمون مي شوند. در طول زندگي، با حوادث بسياري روبرو مي شويم. دوران كودكي، نوجواني، ميانسالي و پيري را يكي پس از ديگري طي مي كنيم تا سرانجام به دروازه جاودانگي روي مي آوريم. خوشي ها، ناخوشي ها، غم ها و شادي ها، دشمني ها و مهرورزي ها از جلوه هاي گوناگون زندگي ا ست. برخي از مردم درخت دوستي مي نشانند و كام دل به بار مي آورند و برخي ديگر گام هاي خود را درطريق زشتي و پلشتي برمي دارند و بندگان خدا را مي آزارند. همه مي روند اما آنچه مي ماند نام و خاطره اي است كه از نيكان و بدان فراموش نمي شود. پس بياييد چند روزي كه در اين مرحله، مهلت داريم گل هاي دوستي بكاريم و شادي و رستگاري درو كنيم. از زندگي اگر همين بماند، خوش تر است.
بيژن غفاري ساروي از ساري
همكار افتخاري مدرسه

 



براي او كه مي آيد

وقت آمدن است، بيا كه ديگر ستاره اي در آسمان نيست كه نشمرده باشم گلي نيست كه برايت نچيده باشم، و حتي يك قطره اشك هم در چشمانم نيست كه برايت نريخته باشم.
در طلوع صبحي زيبا كه مي آيي همه شاپركها به پرواز درمي آيند و گلها عطرافشاني مي كنند و ما جمعه ها را در انتظار طلوعت سپري مي كنيم. ترسم از اين است كه در اين دنيا نباشم و لحظه آمدنت را نبينم اي ستاره درخشان !طلوع كن.
¤¤¤
دعا مي كنم غرق باران شوي
چو بوي خوش ياس و ريحان شوي
چو ياران مهدي شمارش كنند
دعا مي كنم جزو آنان شوي
گاهي خدا آن قدر صدايت را دوست دارد كه سكوت مي كند كه تو بگويي: خداي من...
چيست اين دلشوره هاي بيكران؟
پشت كاشي هاي سبز جمكران
كشتي اميد در گل تا به كي؟
بانگ اللهم عجل... تا به كي؟
تا به كي از داغ هجران تو صبر؟
جلوه كن اي آفتاب پشت ابر
خدايا! بفهمان كه بي تو چه مي شوم، اما نشانم نده!
خدايا! هم بفهمان و هم نشانم بده كه با تو چه خواهد شد!
لحظات شادي خدا را ستايش كن، لحظات سختي خدا را جست وجو كن، لحظات آرامش خدا را مناجات كن، و در تمام لحظات خداوند را شكر كن.
باز كن پنجره را...
تو اگر باز كني پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زيبايي را...
ديدگانت از هميشه شادتر
شهر قلبت زنده و آبادتر
غصه هايت دم به دم اي مهربان
در گذرگاه زمان بر بادتر
من خدا را دارم
كوله بارم بر دوش سفري مي بايد
سفري تا ته تنهايي محض
هر كجا لرزيدي
از سفر
فقط آهسته بگو:
من خدا را دارم...
خداوندا! دلمان را چنان در جويبار زلال رحمتت شست وشو ده كه جاي ترديد را ايمان، زخم را مرهم، نوميدي را اميد، و نفرت را عشق فرا گيرد.
الهام ملكي

 



معرفي ورزش ها(3)
شنا و استخر، تاريخچه و هشدارها

شنا ورزش محبوب تمام خانواده هاي دنيا ست. به خصوص مسلمانان زيرا پيامبر اكرم(ص) در حديث معروفي فرموده اند: به فرزندان خود شنا و تيراندازي بياموزيد.
تاريخچه شنا در جهان و ايران
تاريخچه شنا را به 2500 سال قبل و براي كشور مصر و يونان دانسته اند. براي نخستين بار در قرن نوزدهم بريتانيا از شنا به منظور ورزش و مسابقه و گسترش غريق نجات استفاده كرد. سال 1896 اولين مسابقه شنا در بازي هاي المپيك (دوران جديد) شروع شد. فدراسيون شنا در سال 1908 بنا نهاده شد. اصول جديد و نوين شناي ايران در سال 1314 با ورود گيبسون به تهران و احداث اولين استخر ورزشكاران در منظريه تهران آغاز شد.
شنا چيست؟
شنا ورزشي است كه براي حركت و شناور ماندن انجام مي شود، در آب علاوه بر شنا مي توان واترپلو، شيرجه، قايق راني، غواصي و... انجام داد.
مكان شنا
شنا در دو مكان انجام مي شود، الف- استخر، ب- دريا (فضاي باز).
¤ شناي در استخر به دليل فراواني استفاده در ادامه معرفي خواهد شد.
چرا شنا؟
شنا باعث طراوت و شادابي مي شود. كارشناسان ورزش براي شنا مزاياي جسمي، اجتماعي و روحي قائل شده اند. در هر سني مي توان شنا كرد.
اگر شنا بلد نباشيم، چكار كنيم؟
شنا كردن نيازمند آموزش است و بهترين زمان آموزش شنا هفت سالگي است. اما اگر شما شنا ياد نگرفته باشيد و يا نمي توانيد شنا انجام دهيد، مي توانيد از استخر براي انجام كشش ها و انعطاف پذيري، دويدن و پياده روي كردن استفاده كنيد؛ حتي مي توانيد در استخر بازي كنيد و با بازي كردن به نشاط روحي و سلامتي جسم خود بيفزاييد. مثلاً مي توانيد يك گروه پنج نفره تشكيل بدهيد و مسابقه بگذاريد كه طول استخر را بدويد و هر كس اول شود برنده است و يا با استفاده از توپ بادي در آب بازي كنيد و به هم پاس بدهيد. البته با كمي تلاش و فكر مي توانيد شنا را هرچند مختصر ياد بگيريد.
تجهيزات شنا:
كلاه، عينك، لباس. (براي شناگران معمولي استفاده از مايو)
انواع شنا
شنا كردن انواع مختلفي دارد اما شناهاي معروف عبارتند از: شناي قورباغه، كرال سينه، كرال پشت و پروانه.
انواع مسابقات شنا:
آزاد، امدادي، استقامت، مختلط، گروهي.
داوران:
شنا ورزشي است كه در مسابقات آن داوران و مسئولان زيادي شركت دارند:
سرداور، استارتر، هماهنگ كننده، سرپرست داوران برگشت، داوران برگشت، داوران استيل، سرپرست وقت نگهداران، وقت نگهداران، سرپرست رده بندي، داوران رده بندي و ميز منشي (نظارت).
نكته مهم درباره شنا در فضاي باز:
بيشتر عامل خطرناك شنا در فضاي باز خفگي و غرق شدگي است لذا هر شناگر بايد مراقب جان خودش باشد.
نكات بهداشتي و ايمني در استخر
چون بيشتر مردم از استخرها استفاده مي كنند. در اين جا لازم است كه نكاتي درباره استخرها داده شود.
استخر مكاني است كه به دليل عمومي بودن آن و نوع ورزش شنا كه با آب انجام مي شود، باعث انتقال ميكروبهاي گوارشي و دستگاه تنفسي و انواع قارچها و باكتريها مي شود و رعايت موارد ايمني در آن ضروري است.
رعايت موارد بهداشتي از سوي دو گروه انجام مي شود:
الف- مسئولان استخر، ب- شناگران.
الف- مسئولان استخر
1- آب استخرها بايد به طور مداوم تصفيه و گندزدايي شود. 2- از پذيرش بيش از حد شناگر جلوگيري شود. 3- دوشها نظافت شوند. 4- مسئولان استخر با ديدن ظاهر هر فرد بايد از افرادي كه بيماري هاي پوستي و التهاب چشم دارند و يابيماري هاي همه گير (مانند سرماخوردگي) جلوگيري كنند. 5- مسئولان استخربايد توجه كنند كه شناگر قبل و بعد استخر از دوش آب گرم و صابون استفاده كند.
ب- رعايت مسائل مربوط به خود شناگران
1- قبل و بعد از ورود به استخر از دوش آب گرم و صابون يا شامپو استفاده شود. 2- در حوضچه ضدعفوني به مدت يك دقيقه ايستاده شود. 3- قبل از ورود به استخر مثانه خالي باشد. 4- براي جلوگيري از بيماري هاي قارچي از دمپايي شخصي استفاده كنيد. 5- هر شناگر بايد مايو، حوله، كلاه و عينك شخصي داشته باشد. 6- هشت ساعت بعد از استخر محل چين خوردگي هاي بدن با آب و صابون شسته شود (مثلاً لاي انگشتان).
رعايت موارد ايمني:
1- از دويدن در كنار استخر پرهيز كنيد. 2- از شوخي و آزار ديگران دوري كنيد. 3- اشياء تيز و شكستني به استخر نبريد. 4- خوردن و آشاميدن در استخر ممنوع است. 5- اگر استخر داراي آب كم است شنا نكنيد. 6- در صورت نبود غريق نجات از شنا كردن پرهيز كنيد. 7- اگر شنا بلد نيستيد به قسمتي كه عمق زياد دارد، نرويد. 8- به علايم هشدار دهنده توجه كامل كنيد.
در آخر:
از مسئولان تقاضا مي شود به دليل قيمت بالاي بليط استخر (پنج هزار تومان به بالا) براي استفاده از اين ورزش فكرهايي كنند و اين مبلغ زياد را به قيمت كمتر برگردانند تا ورزش خانواده ها باشد و به بهانه گراني بليط ها ورزش به اين مفيدي از برنامه خانواده ها حذف نشود. زيرا حذف يك ورزش شاد مثل شنا ، مقدمه اي مي شود براي حذف ورزش هاي ديگر و تنبلي و بي حوصلگي افزايش مي يابد.
وحيد بلندي روشن

 



شعر كودك
خورشيد

اين جا اگه شب باشه
اون ور دنيا روزه
اونجا چراغ خورشيد
تو آسمون مي سوزه
¤ ¤ ¤
وقتي كه بارون مي ياد
رو غنچه ها و گل ها
پل مي زنه تو باغچه
رنگين كمون زيبا
¤
رنگين كمون حاصل
بارونه و خورشيده
خورشيدي كه با نورش
شادي به ما بخشيده
¤
تموم سياره ها
اگه نباشه سردن
براي او مي ميرن
دور سرش مي گردن
¤
بركه باشي يا دريا
بايد زلال بموني
آينه خورشيدي
وقتي كه مهربوني
سميرا معتمد جلالي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14