«جنبش دانشجويان مقروض» در آمريكا

همزمان با اوج گيري جنبش اشغال وال استريت، گروهي نيز جنبش ديگري تحت عنوان «جنبش دانشجويان مقروض» راه اندازي كرده اند.
به گزارش مهر به نقل از روزنامه هافينگتون پست، اين گروه بعد از ظهر روز دوشنبه در پارك زاكوتي، مكاني كه گروههاي جنبش اشغال در آن سازماندهي شده بودند، اعلام موجوديت كرد.
«اندرو راس »، استاد دانشگاه نيويورك در حالي كه براي جمع حاضر در پارك سخنراني مي كرد، افزود: از روزهاي نخستين جنبش اشغال رنج بدهي دانشجويان يك نگاه پايدار بوده است.
وي گفت : ما اعترافات شخصي وحشتناكي را درباره رنج و تحقير افرادي شنيده ايم كه باور داشتند بدهي هاي ناشي از وام هاي دريافتي از دانشگاه را در طول زندگي خود نمي تواند پرداخت كنند.
دانشجويان چهار هدف را براي سازماندهي اين مبارزه گروهي بر شمرده اند؛ درخواست از دانشجويان براي عدم پرداخت وام هايشان يكي از درخواستهاست كه يك ميليون نفر از آن اعلام حمايت كرده اند.
دانشجويان همچنين خواستار آن هستند تا به وام هاي دريافتي آنها سود تعلق نگيرد و شهريه ها در مؤسسات عمومي هم به صورت فدرالي پرداخت شود.

رفتار وحشيانه پليس آمريكا در برخورد با دانشجويان در دانشگاه

ماموران پليسي كه براي مقابله با دانشجويان معترض يكي از شعبه هاي دانشگاه كاليفرنيا بر روي آنها اسپري فلفل پاشيدند، به «مرخصي اداري» فرستاده شدند.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، همزمان گزارش شده كه فشارها براي كناره گيري ليندا كاتاهي، رئيس دانشگاه كاليفرنيا افزايش يافته و اعضاي هيات علمي و دانشجويان با جمع آوري امضاء و صدور بيانيه هاي مختلف در شبكه هاي اجتماعي اينترنتي، خواستار استعفاي وي شده اند. او گفته كه اين كار را انجام نخواهد داد.
پس از اينكه پليس كاليفرنيا به دانشجويان معترض گاز فلفل زد، دادستان شهر لس آنجلس، استفاده گسترده از گاز فلفل براي مواجهه با دانشجويان معترض در محوطه دانشگاه شهر ديويس - در شمال سانفرانسيسكو- را «غيرضروري» دانست.
خانم كاتاهي با دستور تشكيل كميته رسيدگي به اين موضوع، گفته كه مي خواهد با دانشجويان معترض به طور مستقيم گفتگو كند.
چند روزپيش و هنگامي كه خانم كاتاهي در يك كنفرانس مطبوعاتي حضور يافته بود، تجمع دانشجويان در برابر محل كنفرانس، خروج او از ساختمان را «به خاطر نگراني از سلامت جاني» وي به تاخير انداخت. اما ساعاتي بعد دانشجويان با تشكيل زنجيره اي انساني و در حالي كه از خانم كاتاهي سوال هاي متعدد مي پرسيدند، اجازه دادند كه وي سوار خودروي شخصي اش شود.
سوال دانشجويان از وزير علوم درباره دانشگاه آزاد:

اقاي وزير! نامه نگاري شما با رييس جمهور، راست است يا دروغ؟

3 تشكل دانشجويي با صدور نامه اي سرگشاده به وزير علوم نسبت به خبري مبني ارسال نامه اي از سوي وي به رئيس جمهور درباره انصراف از برگزار كردن جلسه هيئت امناي دانشگاه ازاد اظهار نگراني كردند.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، انجمن هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه هاي شاهد و تربيت معلم و انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران نامه اي به وزير علوم نوشته و خواستار توضيحات وي در خصوص صحت و يا دروغ بودن خبري مبني بر انتشار نامه اي از سوي وي به رئيس جمهور درباره انصراف از مأموريت برگزار نكردن اولين جلسه هيئت امناي دانشگاه آزاد شدند.
در اين نامه آمده است: درحالي كه دانشگاه آزاد اسلامي از دارايي هاي ملي كشور است شاهد بوديم كه به اعتراف برخي بازداشت شدگان، سردمداران اصلي فتنه 88 از محل درآمد اين دانشگاه -كه با گرفتن شهريه هاي نجومي از خانواده هاي مختلف كه بعضي از آن ها براي تأمين اين هزينه مشقات زيادي را تحمل مي كنند- براي كانديداي خاصي تريبون سخنراني برپا مي كنند و يا طبق اعلام برخي منابع خبري سايت جمهوريت را هم از همين طريق و با مديريت آقازاده فراري مهدي هاشمي رفسنجاني راه اندازي مي كنند.
پس از انجام اين دست اقدامات و سنگ اندازي هاي برخي آقايان در مسير تحقيق و تفحص از اين دانشگاه، تغيير رئيس دانشگاه آزاد بعد از 29 سال و اصلاح اساسنامه و نظارت پذير شدن اين مجموعه امري منطقي و كاملا ضروري است كه خوشبختانه تا حدود زيادي توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام شد. پس از مشخص شدن تركيب هيئت امناي اين دانشگاه مطلع شديم كه در تاريخ 22 شهريور 90 شوراي عالي انقلاب فرهنگي به شما مأموريت داد تا اولين جلسه هيئت امناي جديد براي تعيين رئيس جديد اين دانشگاه را برگزار كنيد.
متأسفانه بعد از گذشت 70 روز از تاريخ ابلاغ شورا و تقاضاهاي مكرر تشكل هاي دانشجويي از برخي منابع شنيده ايم كه جنابعالي با صدور نامه اي خطاب به رئيس جمهور اعلام كرده ايد كه به جمع بندي براي برگزاري اين جلسه نرسيده و خواستار اين شديد كه اين مأموريت از شما گرفته شود.
در ادامه نامه آمده است: اگر خبر نامه شما به رئيس جمهور صحت داشته باشد آيا نظر كارشناسي شما اين شده كه جلسه را برگزار نكنيد؟ اگر اين خبر صحت دارد جمع بندي شما بر چه اساسي مي تواند اين باشد كه جلسه را فرد ديگري برگزار كند و شما حاضر به برگزاري آن نشويد؟ اگر خبر صحت ندارد اين جلسه را كي برگزار مي كنيد؟ آيا توجيهي وجود دارد كه اگر تا پس از انتخابات به تأخير بيفتد براي نظام مزايايي دارد در حالي كه آسيب هايي در اين رابطه گوشزد كرده ايم؟ آقاي وزير اگر اين خبر صحت داشته باشد يعني اينكه شورا مأموريت را از شما نگرفت و شما خود از زير بار اين مأموريت كه به نفع نظام و ملت بود، شانه خالي كرديد و در نتيجه قريب چند ماه از عمر انقلاب كه لحظه لحظه اش ارزشمند است، تلف شد! ان شاءالله كه اين طور نيست و اين نامه صحت ندارد.
در پايان آقاي وزير اعلام مي داريم كه تمامي دانشگاهيان انقلابي و ملت شريف ايران پشتيبان كساني هستند براي آرمان هاي اين نظام در مقابل هرچه زور و زر و تزوير است بايستند و حسيني شوند. منتظر پاسخ شما هستيم.

در جلسه شوراي انقلاب فرهنگي تصويب شد؛
مهلت يك ماهه براي معرفي رئيس پيشنهادي جديد دانشگاه آزاد

دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي از مهلت يك ماهه براي معرفي رئيس پيشنهادي جديد دانشگاه آزاد خبر داد.
به گزارش فارس، جلسه 701 شوراي عالي انقلاب فرهنگي به رياست احمدي نژاد، رئيس جمهور و رئيس شوراي عالي انقلاب فرهنگي برگزار شد.
محمدرضا مخبر دزفولي درخصوص مصوبات اين جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي اظهار داشت: در اين جلسه پيرو جلسات گذشته شوراي عالي انقلاب فرهنگي گزارش آسيب شناسي و بررسي وضعيت فرهنگي كشور كه ذيل تصويب سند مهندسي فرهنگي است در دستور كار قرار گرفت.
دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ادامه با اشاره به تصويب سند تحول نظام آموزش و پرورش در جلسات اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي از رونمايي اين سند مهم نظام آموزشي كشور به همراه فلسفه تعليم و تربيت در سالگرد شوراي عالي انقلاب فرهنگي در آذرماه توسط دكتر احمدي نژاد خبر داد.
مخبر همچنين درخصوص مصوبات جلسه شوراي معين شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت: در اين جلسه نيز متن كامل اساسنامه دانشگاه ويژه فرهنگيان به تصويب رسيد.
دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در خاتمه در پاسخ به سوالي درخصوص وضعيت تشكيل جلسه هيئت امناي دانشگاه آزاد براي معرفي رئيس جديد اين دانشگاه گفت: در ابتداي جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين مسئله مطرح شد كه وزير علوم كه ازسوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي مامور تشكيل اين جلسه شده بود درخصوص كم و كيف اين جلسه ابهاماتي داشت.
مخبر دزفولي تصريح كرد: با رفع ابهام صورت گرفته مقرر شد حداكثر تا مدت زمان يكماه، جلسه هيئت امناي دانشگاه آزاد تشكيل شده و رئيس پيشنهادي جديد اين دانشگاه براي تاييد به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي شود.

گزارش كيهان از نشست «دانشجوي منتظر و رسالت نظام سازي و الگوسازي»
سيستم عامل اسلام برترين و ماندگار است

وظيفه دانشجوي منتظر در عصر غيبت و تكليفي كه بر دوش اوست، از جمله سوال هايي است كه از ابتداي ورود به دانشگاه در ذهن دانشجويان به عنوان افراد تأثيرگذار حتي در محيط كوچك پيراموني خود، نقش مي بندد. در شرايط كنوني و با توجه به موج بيداري اسلامي كه سراسر منطقه و حتي دنيا را دربرگرفته است، اين سوال در اذهان پررنگ تر مي شود. در اين راستا نشستي با عنوان «دانشجوي منتظر و رسالت نظام سازي و الگوسازي» در دانشگاه شهيدبهشتي برگزار شد كه در آن آقاي حسن عباسي به بيان ديدگاه هاي خود در اين زمينه پرداخت. آنچه در پي مي آيد گزارش اين نشست به نقل از خبرگزاري دانشجو است :
عباسي با طرح اين سوال كه اگر حضرت بين ماست، پس چگونه و از كدام سمت به سوي ايشان برويم؟ گفت: رفتن به سوي حضرت حجت از جهت «شدن و صيرورت» است و مبناي صيرورت، اين آيه قرآن است كه مي فرمايد: «ن الله لايغير ما به قوم حتي يغيروا ما بأنفسهم»؛ در هيچ قومي تغيير ايجاد نمي كنيم، مگر اينكه در نفس خودشان تغيير ايجاد كنند.
عباسي با بيان اينكه در چنين فضا و چارچوبي كه اولا حضرت جايي نرفته است كه بخواهد بيايد و ما منتظر ظهور ايشان هستيم نه منتظر آمدنش و ثانيا حضرت منتظر ماست، البته نه منتظر جسم ما، بلكه نفس ما در آن صيرورت و شدن بايد به مرحله اي برسد كه آماده تغييري باشد كه خدا وعده داده است، گفت: امروز در بخش هاي مختلف جهان اسلام اين حركات رقم خورده است؛ مردم ايران، لبنان و فلسطين تلاش هاي گسترده اي در اين زمينه كرده اند و بخشي از آنچه را كه حضرت مد نظر داشتند، محقق كرده ايم و نتيجه اش اين است كه اكنون به نقطه اي رسيده ايم كه اگر هر گروه از ما يك گام ديگر از نظر تحول انفسي به سمت حضرت برود، اتفاقات عجيبي رخ مي دهد.
تاريخ انقضاي نظام هاي غرب فرا رسيده است
وي در ادامه با اشاره به بحث هايي كه رهبر انقلاب در مورد نظام سازي ايراد فرموده اند، گفت: يك نكته كليدي كه دغدغه رهبر است و امروز زمان آن است كه انجام شود، اين است كه سيستم عامل كامپيوتر جهان ويروس گرفته است و آنچه تحت عنوان ليبراليسم مطرح بود، ويروسي شده است و بايد كامپيوترهاي اداره جهان برداشته شود.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اين مطلب كه دو نظام شناخته شده در 150 سال گذشته يعني ماركسيسم و ليبراليسم اقتصاد، سياست، فرهنگ، بهداشت و درمان و همه چيز جهان را اداره مي كردند، گفت: ويندوز موسوم به ليبراليسم ويروسي شده كه قبل از آن نيز ماركسيسم ويروسي شده و كنار گذاشته شده بود؛ امروز بشر با يك خلا نرم افزاري يا همان خلا سيستم عامل روبه روست.
عباسي ادامه داد: همان گونه كه اگر سيستم عامل كامپيوتر دچار مشكل بشود، نمي توان از آن استفاده كرد، امروز نظام عمومي جامعه بشري هم با چنين مشكلي روبه روست. ايران 75 ميليون جمعيت دارد و جهان هفت ميليارد نفر؛ اين 75 ميليون و اين هفت ميليارد سيستم عامل مي خواهند كه چگونگي اقتصاد، سياست، فرهنگ، بهداشت و درمان را تعيين كند.
وي با تاكيد بر كنار گذاشته شدن ماركسيسم و ليبراليسم گفت: مسئله ما نقد غرب نيست، از اين گونه حرف ها گذشته ايم؛ امروز نظام سازي يعني بحث رسالت دانشجوي مسلمان در زمينه سازي براي بسط مهدويت و «شدن و صيرورت»، دغدغه ماست.
غرب را بايد درست شناخت
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز در ادامه با اشاره به جنايتي كه در نظام معرفتي- فكري و فرهنگي بعد از انقلاب در دانشگاه هاي ما صورت گرفت، گفت: بعد از انقلاب اگر مي گفتي غرب، مي گفتند غرب يعني كانت، هگل، افلاطون، ارسطو و فيلسوف ها را نشان مي دادند.
عباسي ادامه داد: اگر غرب يعني فلاسفه غربي، آيا به اين فكر كرد ه ا يد كه اگر كريستف كلمب در غرب نبود تا جايي كه الان اسمش آمريكاست را كشف كند، غربيان از گرسنگي همديگر را در اروپا خورده بودند؟ آيا به اين فكر كرد ه ايد كه اگر مثلا تاسماني نبود كه استراليا را كشف كند و غربيان بروند و پوست مردم بومي آنجا را بكنند، اين ها تا الان از گرسنگي همديگر را در اروپا خورده بودند؟
وي در ادامه افزود: آيا به اين فكر كرديد كه انگليس يك ششم ايران خاك دارد و الان جمعيتش اندازه ايران است؟ ولي جمعيت انگليسي هاي بيرون خاك انگليس حدود 300 ميليون نفر است؟ يعني سرزمين آقاي جان لاك. اگر همين جمعيت امروز كره زمين در درون خاك انگليسي كه يك ششم ايران است مانده بودند حتما تا حالا از گرسنگي خودشان را خورده بودند؟ و اصلا كسي فكر نمي كرد كه بايد تفكر فلسفي و چه و چه را رقم بزند.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز گفت: آيا به اين انديشيده ايد كه اساسا مالتوس وقتي نظريه جمعيتش را مي گويد كه جمعيت هر چند سال دو برابر مي شود، ولي سرزمين ها دو برابر نمي شود، كسي اين قطعه دوم نظريه مالتوس كه به ملكه انگلستان داده شد كه ما بايد سرزمين گشايي كنيم بايد برويم سرزمين هاي ديگر را بگيريم كه سرريز جمعيت مان به آنجا برود را نمي داند؟
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز گفت: در دوره اخير جهت گيري غرب شناسي به اين سمت رفته است كه همه بورس وال استريت را بشناسيد، چرا در 1500 شهر ايالت متحده مردم براي اعتراض، وال استريت را اشغال مي كنند؟
وي ادامه داد: در دو فيلم سينمايي كه اليور استون در سال 1987 بيست و سه سال پيش براي شناساندن وال استريت ساخت، تحت عنوان «وال استريت و پول هرگز نمي خوابد» مناسبات درون وال استريت را به سادگي نشان داد و در سال 2010 قسمت دوم اين فيلم را ساخت و در آن مناسبات و روابطي را كه درون وال استريت وجود داشت، روشن كرد.
عباسي در ادامه تاكيد كرد: در كلاس هاي دانشگاه ها مي گويند كه در درون غرب مشكلاتي به وجود آمده، غرب اصطلاحا مي خواهد خود را ريكاوري و بازيابي كند، نگران نباشيد.
بنيانگذاري نظامي جديد مبتني بر قرآن
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز در ادامه با بيان اينكه بسياري از نظام هايي كه از آن استفاده مي كنيم به درد جامعه ما نمي خورد و جامعه ما را پوشش نمي دهد، گفت: پوسته جامعه ما دين است ولي مغزش تفكر مدرن مي باشد.
وي در ادامه افزود: اگر مهدويت و مباحث مهدويت را به سمت انگاره هاي جهت مند مناسب جهت دهي نكنيم، بي شك مهدويت به سمت موارد احساسي چون؛ ظهور نزديك است و .. مي رود.
عباسي با اشاره به ويروسي شدن سيستم عامل موجود جهان كه اقتصاد، فرهنگ و سياست را رقم زده، گفت: براي جايگزيني بايد نظام جديدي را تعريف كرد و غير از شيعه چه كسي ادعا داشته طرح جايگزين دارد؟ چيني ها، ژاپني ها، هندي ها، روس ها كدام كشور بايد در جهان جايگزين را تهيه كند؟
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با اشاره به اينكه آنچه اكنون در جهان حاكم است همان جامعه مدني است، گفت: ساز و كاري كه در جامعه مدني مطرح است از سه لايه اصلي برخوردار است؛ دولت سازي، نظام سازي و ملت سازي، دولت سازي در رأس هرم، ساخت ملت در قاعده و حد وسط بين دولت و ملت نظام سازي ناميده مي شود.
نظام سازي شبيه بافتن فرش است
وي در ادامه با تاكيد براينكه نظام سازي حد وسط است، افزود: در ابتدا بايد دولت سازي و ملت سازي كرد، سپس در حد وسط بين دولت و ملت دست به ساخت نظام زد، نظام سازي شبيه بافتن فرش است و به تارها كه از بالا به پايين مي آيد نظام مي گويند، پودها همان دولت چيني است، چراكه از پايين ترين لايه اي كه در هر اداره وجود دارد تا بالاترين رأس يك دولت لايه لايه آنها را مي چينند و ملت چيني همان چينش گره هاي هر فرش است.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز در ادامه به انحرافاتي كه جامعه ما در اين زمينه داشته اشاره كرد و در توضيح انحرافاتي كه در بخش ملت سازي داشتيم به بيان حرف ماركس و اشتباهات نظام سرمايه داري كه ما نيز به آن دچار شده ايم پرداخت و گفت: حرف ماركس اين بود كه سرمايه داري به سر عقل مي آيد و وقتي فرو مي پاشد فئوداليزم و در مرحله بعد به كمونيزم مي رسد.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با اشاره به تعبيري كه مرحوم شريعتي از قول شوارتز نقل كرده، گفت: نظام سرمايه داري به سر عقل آمد و براي اينكه خودآگاهي طبقاتي به وجود نيايد، مردم را در پادگان ها، كارخانه ها و با ساختن خانه هاي سازماني براي هر قشر، دور هم جمع كرد، ولي از هم جداشان كرد كه به همديگر اطلاعات را منتقل نكنند و با اين كار جلوي خودآگاهي طبقاتي را گرفت.
وي با بيان اينكه شاه به پيروي از نظام سرمايه داري، پول هاي بادآورده نفت را در ساخت ارتش و صنعت نفت هزينه كرد، گفت: حداقل دو ارگان قبل از انقلاب خانه سازماني داشتند يكي صنعت نفت و ديگري ارتش، با اين كار، آگاهي اي كه در پالايشگاه ايجاد مي شد ديگر به جامعه منتقل نمي شد.
عباسي با انتقاد از تقليد كوركورانه اي كه بعد از انقلاب در
جامعه سازي رخ داد، گفت: پس از انقلاب كنار هر شهري به هر گروهي زميني داده و براي هر گروه خانه هاي جدايي ساخته شد و اين يعني رنگ هاي فرش را جدا كرده و هر كدام را كنار هم در گوشه اي گذاشتند در حالي كه جامعه يك هرم كامل است هرم دولت، ملت و نظام.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اينكه يكي از معضلات اصلي فرهنگي ما اين است كه همان روش غلطي كه غربي ها در پيش گرفتند را، در پيش گرفتيم، گفت: اگر در يك محله صنف هاي مختلف در كنار هم قرار گيرند خلقيات فرهنگي شان در هم اثر مي گذارد.
وي يكي از دلايل بالا بودن مشكلات فرهنگي در جامعه را، تفكيك صنف هاي مختلف فرهنگي و شغلي از يكديگر دانست و افزود: وقتي گروه هاي امنيتي و اطلاعاتي از ميان مردم خارج مي شوند سطح امنيت جامعه در ساعات غير كاري پايين مي آيد، همچنين وقتي عناصر فرهنگي مانند معلمان در ميان مردم نباشند سطح فرهنگي مردم كاهش ميابد.
عباسي با تاكيد بر اينكه ما در ملت سازي دچار مشكل هستيم، گفت: يكي از نمونه هاي اشتباه در ملت سازي ما اين است كه در دوره ملت سازي مردم را از هم جدا كرديم.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز گفت:
بنيادي ترين مشكل غرب در ملت سازي اين است كه مردم زماني سرمايه حكومت و جامعه محسوب مي شوند كه يا ثروتمند باشند يا ثروت مادي توليد كنند.
وي در ادامه گفت: مدل كنوني كشور ما به اين صورت است كه رئيس جمهور مستقيماً با راي مردم انتخاب مي شود، ولي ممكن است به سمت پارلماني برويم كه احزاب در انتخابات شركت مي كنند و هر حزبي كه بيشترين راي را در مجلس مي آورد، يك نفر را از ميان خودش به عنوان رئيس جمهور انتخاب مي كند، يعني مردم رئيس جمهور را مستقيماً با راي خودشان انتخاب نكنند.
پروسه جامعه سازي يك پروسه صد ساله است
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اينكه پروسه جامعه سازي صد ساله است، گفت: 25 سال دولت سازي،
25 سال ملت سازي، 25 سال نظام سازي و 25 سال هم زمين يا ملك طول مي كشد، البته ما در 32 ساله بعد انقلاب توانستيم تا حدودي هم ملت سازي كنيم و هم دولت سازي كرديم؛ چرا كه برخي از بخش هاي دولت سازي مانند شوراي شهرها هنوز به توانايي خود نرسيده اند، همچنين مباني فكري نظريه حكومتي ولايت فقيه تازه بعد انقلاب مطرح شده است.
سيستم هاي يك جامعه از پيچيده ترين بخش جامعه تا ساده ترين بخش آن بايد كارآمد باشند
عباسي با بيان اينكه حد فاصل دولت سازي و ملت سازي، نظام است، گفت: سيستم به معني ايجاد ارتباط معنادار ميان اجزا در يك كل است كه در نسبت با محيط خدمات ارائه مي كند؛ اجزاي اداره يك حكومت 1400 قطعه است كه در نسبت با هم تعريف مي شوند.
وي با تأكيد بر اينكه سيستم ها از پيچيده ترين بخش جامعه تا ساده ترين بخش آن بايد كارآمد باشند و در صورتي كه لايه لايه خرد مي شوند نيز جواب بدهند.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اينكه دوره كنوني، دوره جديدي است كه جامعه بايد از اساس، قرآني تعريف بشود، گفت: از اين جامعه در قرآن به عنوان »هجر« نام برده شده است.
عباسي در ادامه گفت: در جامعه هجري انسان متمدن مطرح نيست و انسان مهاجر مدنظر است، يعني آحاد جامعه در هر صورتي كه فعاليت خودشان را انجام مي دهند، بايد آماده هجرت از خودشان به سوي خدا باشند.
در جامعه مهدوي مردم در هر جايي كه هستند آماده هجرتند
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اينكه جامعه هجري همان جامعه مهدوي است، گفت: جامعه مهدوي، جامعه اي است كه در آن مردم با حداكثر ظرفيت، قرآن را توسط حضرت دريافت مي كنند، در اين جامعه، عقل انسان ها به قدري موسع مي شود كه مردم در هر جايي كه هستند آماده هجرتند.
وي با اشاره به ملت چيني در جامعه هجري گفت: در جامعه هجري انسان ها با توجه به ضريب ايمانشان و به ميزان توليد ايمان براي ديگران، سرمايه جامعه و حكومت محسوب مي شوند.
عباسي در ادامه با اشاره به لايه دوم يعني لايه علمي جامعه مهدوي گفت: علمي كه ضريب ايمان را بالا ببرد و ايمان را تثبيت كند، در اين جامعه مدنظر است و در لايه سوم كه سرمايه اجتماعي است، مناسبات ميان افراد بايد حول افزايش ايمان و تثبيت ايمان تعريف شود.
وي با بيان اينكه افرادي مانند آيت الله بهجت به ظرفيتشان شناخته مي شوند، گفت: غالب افراد عادي جامعه به مظروف خود شناخته مي شوند كه اگر مردم در خود ظرفيت قرآن را ايجاد كنند، ظهور حضرت محقق مي شود.
اسلام اقتصاد با مالكيت درجه يك را از بين مي برد و اقتصاد با مالكيت درجه دو را جايگزين مي كند
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با اشاره به نظام بيع گفت: چيزي به نام اقتصاد در اسلام وجود ندارد و مبناي دكترين اقتصاد در اسلام آيه 111 سوره توبه «أن الله اشتري» است كه خدا مي گويد من مشتري ام و هر چه بنده مؤمن توليد كند خدا آن را مي خرد.
وي با بيان اينكه بايد بساط اقتصاد نوين ليبراليسم را از دانشگاه ها جمع كرد، گفت: اسلام اقتصاد با مالكيت درجه يك را از بين مي برد و اقتصاد با مالكيت درجه دو را جايگزين مي كند.
عباسي با بيان اينكه قرآن مي گويد بايد حكيم بشويد نه دكتر، گفت: حضرت علي مي فرمايد: «الحكمه ضاله المؤمن» يعني در اين سيستم هر چه در حكمت جلو رويم خوف از خدا بيشتر مي شود و رأس حكمت، خوف از خداست، اما در نظام علمي كنوني فرد هر چه جلوتر مي رود به خدا بي اعتمادتر مي شود.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز خاطرنشان كرد: رسالت دانشجوي منتظر ظهور در نظام سازي اين است كه از بحث توصيفي عبور كند و به سراغ بحث تبييني برود و سعي كند مطالعاتش تطبيقي باشد، يعني آنچه در نظام غرب مطرح هست را مطالعه كرده و مابه ازاي آن را در انديشه ديني تبيين كند.

افتخارما؛ آزادفكري و عقلانيت

آزاد فكري و عقلانيت شيعه، اين دو عنصر در كنار هم، مايه ي افتخار ماست. تفكرات شيعه، عقلاني است.
ما از اول تشيع در تعاليم ائمه - عليهم السلام- به سوي عقل، منطق و استدلال سوق داده شديم و همين طور هم بايد عمل بكنيم؛ حتّي در فقه.
شما ببينيد شاگردان برجسته ي امام صادق و امام باقر - عليهما السلام- در مواردي با حضرت طوري حرف مي زدند كه حضرت با آنها استدلالي حرف مي زدند. «يعرف هذا و اشباهه من كتاب اللّه عزّوجلّ: ما جعل عليكم في الدّين من حرج»؛ يعني به «زراره» ياد مي داد كه اين طوري بايد از كتاب خدا استفاده كني؛ يعني امام روش اجتهاد و استنباط از قرآن را به او ياد مي دهد.
ما از اول اين طوري رشد كرديم؛ شيعه عقلاني و با آزادفكري رشد كرده است. اين را بايد قدر دانست و دنبال كرد.
بيانات مقام معظم رهبري
در ديدار روحانيون استان سمنان 17/8/85

« مجلس هشتم » در خاطره جمعي ما

مهران كريمي - دانشجوي كارشناسي علوم سياسي
1- با در اختيار گرفتن قدرت سياسي از سوي افراد، اقوام، جريانات و جناح هاي گوناگون و پس از سپري شدن دوران
حكمراني شان،«تصويري ذهني» از عملكرد آنان در «خاطره ي جمعي جوامع» نقش مي بندد.
نيم نگاهي به تاريخ تحولات كشورمان نشان دهنده ي اين است با اينكه قرن هاي متمادي از قدرت يافتن قوم مغول در ايران مي گذرد و در اين فاصله سلسله ها و رژيم هاي سياسي مختلفي قدرت را در ايران به دست گرفته اند اما تصوير ذهني اي كه ازحكم راني قوم مغول به عنوان قومي خشونت طلب، دور از منطق، كم بهره از عقلانيت و شعور اجتماعي و... باقي مانده، همچنان نزد جامعه ي ايراني پابرجا و فراگير است. عمق اين مسئله تا آنجاست كه ايرانيان هنگامي كه قصد مي كنند وحشي گري، خشونت طلبي و تجاوزگري را به شخص يا گروهي نسبت دهند آنان را به «قوم مغول» تشبيه مي كنند.
اين نقش بستن تصوير ذهني- مثبت يا منفي- در خاطره ي جمعي مردمان، شامل حال حاكمان و سياستمداران متأخر نيز شده است.
تصوير ذهني ايرانيان از رضاخان پهلوي به عنوان فردي اقتدار طلب، ضد دين، مستبد و در عين حال سختگير در برخورد با افراد، نمونه اي ديگر از اين موضوع است.
2- پس از وقوع انقلاب اسلامي در ايران و با حاكم شدن نظريه ولايت فقيه در ساخت قدرت جمهوري اسلامي دوره و فصل نويني از حكم راني حاكمان نزد جامعه ي ايراني آغاز شد كه همچنان نيز ادامه دارد. هرچند مدت زمان زيادي از وقوع انقلاب اسلامي و حاكميت نظام جمهوري اسلامي نمي گذرد اما در طي همين سالها نيز از عملكرد، روابط، روحيات و دستاوردهاي افراد و جريان هاي سياسي مختلف، تصاويري در خاطره جمعي مردم نقش بسته است.
به عنوان مثال، تصويري كه از امام خميني(ره) به عنوان رهبر كبير انقلاب اسلامي در نزد آحاد مردم ايران-از جريان هاي و سليقه هاي گوناگون- وجود دارد حاكي از آن است كه مردم ايران او را به عنوان فقيهي پرهيزگار، رهبري ساده زيست و شجاع و نماينده اي حقيقي از خط امامت و ولايت در عصر كنوني شناخته اند.
در سطوح خردتر و نازل تر نيز اين تصاوير ذهني از سياستمداران و حاكمان وجود داشته و دارد.
مثلا آنچه با آوردن نام «مجلس ششم» در ذهن ها تداعي مي شود جنجال و پروپاگانداي سياسي، درگيري و چالش مستمر و بي حاصل با ساير كنش گران و فعالين ساخت قدرت، در بوق و كرنا كردن مسائلي چون رابطه با آمريكا، لباس شخصي ها و... و در نهايت استعفا و تحصن دسته جمعي براي خوشايند دشمنان بيروني است. احتمالا نمايندگان حاضر در مجلس ششم اقدامات و مصوبات خوب و مثبتي هم داشته اند اما اين تغييري در تصوير ذهني ما از عملكرد اين مجلس ايجاد نمي كند.
3- با توجه به مقدمات پيش گفته و در حالي كه به اواخر دوره ي كاري «مجلس هشتم» شوراي اسلامي نزديك مي شويم، بد نيست با نگاهي گذرا به تاثيرگذارترين و پرسروصداترين اقدامات نمايندگان حاضر در اين مجلس، جمع بندي اي نسبت به تصوير ذهني مردم از آن به دست دهيم.
از مهم ترين اقدامات و مصوبات مجلس هشتم كه ابعاد اجتماعي-مردمي و بازتاب رسانه اي قابل توجهي پيدا كرد مي توان موارد ذيل را برشمرد:
الف-عملكرد ضعيف، مناقشه برانگيز و مأيوس كننده در نوع مواجهه با فتنه ي 88 و انفعال در مقابل جريان سياسي - رسانه اي دشمن.
در حالي كه نوع و جنس حوادث فتنه به روشني حكايت از خط براندازي سازمان يافته و برنامه ريزي شده ي فتنه گران مي كرد اما مردم ايران تا ماه ها پس از انتخابات شاهد موضع گيري تهاجمي، فعال و اثرگذار از سوي قاطبه ي بدنه ي مجلس و هيئت رئيسه و رياست آن نبودند.
در شرايطي كه جمعي از مؤمن ترين و مخلص ترين فرزندان مردم در خيابان هاي كشور به دفاع از موجوديت و حقانيت نظام اسلامي مشغول بودند و در نهايت مظلوميت شهدايي نظير « عباس غلام كبيري» را تقديم انقلاب اسلامي و خط نوراني ولايت مي كردند مجلس هشتم براي وقايعي چون كهريزك و يا ادعاهاي دروغين فتنه گران وپروژه هاي كشته سازي دشمنان مردم «كميته ويژه» تشكيل مي داد و اين همه در حالي بود كه فرياد رسايي از تريبون مجلس در دفاع از مظلوميت و پاسداشت شهداي مقابله با فتنه به گوش نرسيد كه اين همه حكايت ازبرخورد انفعالي و بعضا همراهي خواسته يا ناخواسته با جريان سياسي-رسانه اي فتنه گران در حوادث و پيامدهاي فتنه 88 مي كند.
ب- تعامل و بلكه بده بستان عالي با مديريت حاكم بر دانشگاه آزاد و حمايت همه جانبه از رويكرد مفسده انگيز آن.
حمايت همه جانبه و قاطعانه از مديريت دانشگاه آزاد تا آنجا پيش رفت كه در ماجراي « وقف موسسات آموزش عالي» مجلس هشتم عملا به «كميته ي اجرايي مديريت دانشگاه آزاد» تبديل و در افواه و افكار عمومي مردم اين مصوبه به عنوان «به رأي گذاشتن نظر رهبري» تعبير شد.
اين اقدام مجلس هشتم همچنين اعتراضات گسترده ي مجامع و تشكل هاي دانشجويي را موجب گشت.
پ-سستي و عملكرد ضعيف در موضوع «نظارت بر عملكرد نمايندگان مجلس» به عنوان مطالبه ي مهم و مستقيم رهبري از اين مجلس.
هرچند نمايندگان مجلس هشتم در نهايت طرحي را در اين زمينه تصويب كردند اما اين مصوبه آنچنان ضعيف، بي بنياد و با تأخير بود كه حتي انتقاد رهبري را نيز در ديدار با نمايندگان مجلس هشتم در پي داشت.
ت-راي مثبت به استفساريه تبصره 3 ماده 71 قانون مديريت خدمات كشوري.
آخرين مورد از عملكرد ضعيف و انتقاد برنگيز اين مجلس، مصوبه اي بود كه در افكار عمومي به «در نظر گرفتن حقوق
مادام العمر» براي مديران عالي رتبه و افراد شاخص حاضر در ساختار قدرت معروف و نزد بسياري از نخبگان و دلسوزان انقلاب اسلامي به عنوان بسترساز «اشرافيت»، «عافيت طلبي» و
«ويژه خواري و امتيازطلبي »مسئولين تلقي شد.
4- با كنار هم گذاشتن اين موارد و بعضي مسائل ديگر، تصوير ذهني كه از اقدامات مجلس هشتم در نزد مردم و به خصوص فعالين انقلابي و مؤمن كشورمان نقش بسته حكايت از اين مي كند كه متأسفانه اين مجلس تا حدود زيادي تنها در «اسم و عنوان» اصولگرايي را به يدك مي كشيد و در «محتوا و بنيان هاي ارزشي» و « رويكرد و جهت گيري عملي» تناسب قابل قبول و پذيرفتني اي با شاخص هاي اصولگرايي و ولايتمداري در گفتمان انقلاب اسلامي نداشته است.
با توجه و اتكا به اين جمع بندي غم انگيز از رويكرد و عملكرد مجلس هشتم در «خاطره ي جمعي» مردم است كه بار ديگر ضرورت «دقت و سعي حداكثري» در زمينه سازي ورود اصولگرايان ولايتمدار و انقلابي به قوه مقننه و ترجيح معيار «اصلحيت مورد نظر ولي فقيه» در گزينش و انتخاب نمايندگان مجلس بر مسائلي چون سهم خواهي هاي قبيله اي و زد و بندهاي جناحي و باندي رخ مي نماياند.

بسيجي فدايي رهبر است

بگذار «مرجفون» ما را به اين لغو و تأثيم بنوازند كه طرفداران قذافي هم مي گفتند جانم فداي رهبر! نگـسلد هرگز ز رهبر عهد و پيمان بسيج. بسيجي فدايي رهبر است و رهبر بسيج، خود فدايي اسلام. اين همان استخوان گلوگيري است كه در سي سالي كه از برپايي حكومت اسلامي و زعامت ولي فقيه بر اريكه حكومت در جهان نو مي گذرد، گلوي كفر را به سختي آزار داده است. ائمه كفر دست قذافي را مي بوسيدند و رهبر بسيج در آن يك باري كه به خيمه قذافي رفت، سردر خيمه او را با عصا نواخت تا قيامت قامتش موقع داخل شدن خم نشود و به پشت وارد شد تا عزت بسيج را كه خميني (ره) به رخ شيطان كشيده بود، به رخ جنود جنون زده او بكشد و باد نخوت بساط حكومت جهل را خالي كند. اما «مرجفون» ديگر خسته اند! خسته شده اند از اينكه شش ماه بعد جمهوري اسلامي سقوط
نمي كند! تكليف اينها را هم البته خدا براي ما روشن كرده؛ والمرجفون في المدينه ... ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا! خميني (ره) كه مظهر تجليات جلاليه و قهريه خدا بود براي اينان، با اين فرمان خدا چنان رعبي بر آنها مسلط كرده بود كه تا بود، زبان ها جز از آن طرف آب ها به اراجيف باز نمي شد. غلظت رسول خدا (ص) در برابر مرجفون را خدا در عصر جاهليت جديد انگار به خميني (ره) داده بود. نيش اراجيف بافان، عزت اسلام و اهل آن را مي گزد و خدا چنين اجازه اي به هيچ زباني نداده. از اين روست كه فرمانش براي برخورد با اراجيف بافان بسيار سخت است.
خدا اين عزت را از بسيج نگيرد؛ هشت سال پنجه در پنجه كفر انداخت و ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را در هم شكست. خميني (ره) كه رشك بوسه زدن بر اين دست و بازو را داشته باشد يعني اينكه دست آنها در دست ديگري است. لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. بسيجي را از مكتب مرتضي علي( ع) جدا مكن! آن بسيجي كه در پاتك فرداي والفجر هشت، در دشت بدون خاكريز، تمام قد با آر پي جي بر روي دوش، مقابل سي چهل تانك كه پيش مي آيند مي ايستد و با «يا اميرالمؤمنين (ع)» به هدف مي زند، مريد شير خداست و دست او در دست قبضه فشار ذوالفقار است. ديده اي او را؟ دوربين سيد مرتضي آويني عزت شكست ناپذير او را ثبت كرده. برو ببين!
«بسيجي عاشق كربلاست و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام ها. نه! كربلا حرم حق است و هيچ كس را جز ياران امام حسين ( ع) راهي به سوي حقيقت نيست. كربلا، ما را نيز در خيل كربلاييان بپذير. ما مي آييم تا بر خاك تو بوسه زنيم و آن گاه روانه ديار قدس شويم.» آه! از سوزي كه
سيد مرتضي آويني توي اين سطور به جا گذاشته. بسيجي، هنوز بار تكليف را بر زمين نگذاشته. آخرين حكم امام بسيج به بسيج، شاهد مطلب است: »چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترين ساده انديشي اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصا آمريكا و شوروي از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند... اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد گرديد؛ والا هر لحظه بايد منتظر حادثه ماند... بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلي نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مي توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است...» آنها كه فكر كردند بعد از جنگ، بسيجي بايد برود پي كار فرهنگيش و او را از جهاد سخت با دشمنان انقلاب بازنشسته كردند، بيرون رفتن او را از ميدان مبارزه تمنا كرده اند. اشارت اين چفيه اي را كه بر دوش سيد و مولاي ماست درياب! درياب! درياب!
هفته مبارك بسيج از راه رسيد. بر همسنگران و بر ياوران حقيقي اسلام، بر امام خامنه اي - زيد عزه-، بر پيشكسوتان جهاد و شهادت و خون، بر ارواح مطهر و بلند گلگون كفنان بسيج، بر جانبازان و بر ياران مجروح بسيج، بر بسيجيان نهضت جهاني اسلام و بر مظلومان عالم مباركباد. نمي دانم اين حرف را كدام بسيجي نوشته بود؛ زمان جنگ ديده بودمش، گوشه كتابفروشي قاب كرده بودند زده بودند روي ديوار: «سلام ما بر هر مظلومي كه نتوانستيم ياريش كنيم و نفرين به هر ظالمي كه نتوانستيم حسابش را برسيم.»
وبلاگ اسكالپل