(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 8  آذر 1390- شماره 20085

اشتياق ثبت نام براي دوره هاي تحصيلات تكميلي از چه روست؟ ( بخش نخست)
پرستيژ توخالي بر بام آرزوهاي پوشالي!



اشتياق ثبت نام براي دوره هاي تحصيلات تكميلي از چه روست؟ ( بخش نخست)
پرستيژ توخالي بر بام آرزوهاي پوشالي!

گاليا توانگر
اين روزها، روزهاي توزيع دفترچه هاي كنكور كارشناسي ارشد و بازار داغ ثبت نام براي تحصيلات تكميلي بود. دفترچه كه مي آيد، روزهاي اول جلوي باجه توزيع در ادارات پست پرنده پر نمي زند، اما همين كه مي افتد به پنجشنبه، جمعه آخر هفته و اتمام مهلت ثبت نام عده زيادي هجوم مي آورند! واقعا دلايل اين تغيير ناگهاني در آمار متقاضيان و تصميم يك باره تعداد زيادي از جوانان چيست؟
در صف اداره پست همگي تلاش مي كنند كه دفترچه ارشد به آنها برسد و بتوانند با همان قيمت ميانگين اعلام شده ثبت نام كنند، ولي وقتي از برنامه ريزي شان براي موفقيت در كنكور مي پرسي، اكثرا با لبخند پاسخ مي دهند: «حالا همين طوري شركت مي كنيم، ببينيم چه مي شود؟!»
دختري از انتهاي صف متقاضيان بلند مي گويد: «بالاخره همين كه در كنكور ارشد شركت كنم، يك پاسخي براي سؤالات مكرر فاميل كه دائما مي پرسند: چه مي كني؟ پيدا كرده ام. تازه خيلي هم كلاس دارد كه در جمع فاميل و آشنا بگويم مشغول درس خواندن براي كنكور ارشد هستم!»
باد سرد صورتش را خراش داده است. لبه پالتو رنگ و رو رفته اش را تا زير چانه بالا مي دهد و پشت فرمان وانت مي نشيند. يك مقدار بار هست كه بايد در ترافيك سنگين اين روز برفي جابه جا كند.
به قيافه اش اصلا نمي آيد، ولي وقتي پاي حرفش بنشيني تازه متوجه مي شوي كه جملاتش رنگ و بوي تحصيل كرده ها را دارد. باورش خيلي سخت است، ولي حميد سي ساله راننده وانت، فوق ليسانس جغرافياست!
از بي مرامي روزگار مي گويد و از اين كه بعد از 5 سال كار در يك شركت خصوصي با ورشكستگي آن شركت كارش را از دست داده و حالا مجبور است براي گردش چرخ زندگي خود و زن و بچه اش روي همين وانت به ارث مانده از پدرش كار كند.
خودش مي گويد، به هر دري زده اما نتوانسته شغلي مطابق با تحصيلاتش پيدا كند و حتي شغل بي ربط به تحصيلاتش هم پارتي مي خواهد.
خلاصه اين كه جغرافياي زندگي حميد مثل همين هواي سرد و برفي فعلا روي موج سرماست. خودش مي گويد: «اگر يك كار فني ياد مي گرفتم، بهتر از اين مدركي است كه قابش گرفته ام و با آن نمي توانم فعاليتي داشته باشم.»
از حباب داوطلبين تا دستفروشي دفترچه ها
از زمان قاجاريه كه مد شد جوانان را براي تحصيل به فرنگ بفرستند، تب مدرك گرايي در كشورمان بالا گرفت. حالا بماند كه خيلي از افرادي كه با اختراعات، اكتشافات، نوشته ها و هنرشان دنيا را تكان داده اند، اصولا از قشر پايين جامعه بوده اند و به واسطه جست وجوگري و كنكاش خودشان به جايي رسيده اند. نه كلاس هاي كنكور ميليوني ثبت نام كرده بودند و نه اصلا قرار بود يك مدرك قاب گرفته يادگاري بگيرند.
هميشه فكر كرده ام ادا و اصول روشنفكرمآبانه از عهد قجري با مارك تحصيل در فرنگ پذيرفتني شد و از آن جا القاب دكتر و مهندس مثل كت و شلوار و كراوات جزئي از پرستيژ بصري مدعيان ترقي قرار گرفت.
هدي بيات فوق ليسانس مديريت بازرگاني مي گويد: «اما جامعه امروز ما نيازمند القاب نيست، نيازمند مغزهاي خلاق و دست هاي مبتكر است. چرخ دنياي صنعتي امروز با بازوي توانمند تكنيسين ها و كارگران به ظاهر ساده مي گردد.»
وي ادامه مي دهد: «همه اين ها را گفتيم، نه براي اين كه عده اي موضع گيري كنند و بگويند مي خواهند جلوي تحصيلات عاليه را بگيرند، بلكه ضرورت دارد استعدادها و رشته هاي دانشگاهي با توجه به نيازهاي جامعه ساماندهي شوند. زرنگي خاص اين است كه ببينيم با توجه به آنچه كه مي آموزيم آيا در آينده فرصت شغلي خواهيم داشت؟ مي توانيم از آنچه كه آموخته ايم به جامعه و مردممان خدمتي داشته باشيم؟»
محمدحسين سرورالدين رئيس سازمان سنجش و آموزش كشور درباره آمار متقاضيان ثبت نام كنكور ارشد دانشگاه سراسري توضيح مي دهد: «در روزهاي ابتدايي 70 تا 80 هزار نفر در سايت سنجش براي كنكور كارشناسي ارشد ثبت نام كرده بودند، اما اكنون 870 هزار نفر در آزمون ثبت نام كرده اند. خوشبختانه امسال سايت سنجش براي ثبت نام هيچ گونه مشكل فني اي نداشت. اما مي پذيريم كه مشكل بانكي وجود داشت كه مربوط به سيستم بانك مورد نظر بود و باعث اختلال در سيستم ثبت نام شد.»
وي ادامه مي دهد: «داوطلباني كه كارت اعتباري را گران تر خريده اند، اشتباه خودشان بوده و اگر هم كساني در اطراف اداره پست دفترچه راچندين برابر قيمت مي فروخته اند، بايد داوطلبين متوجه مي بودند كه معمولا در اكثر ثبت نام ها مهلت تمديد مي شود و اين بار هم طبق سنوات گذشته زمان بندي ثبت نام تمديد شد.»
اما سؤال اين جاست كه چرا يكباره همگان تصميم مي گيرند به خيل داوطلبين بپيوندند؟ آيا همه آنها مجدانه برنامه درسي خاصي را براي قبولي دنبال مي كنند؟ علافي كنكوري هم اين روزها كار و كاسبي براي خودش محسوب مي شود! البته بماند كه افراد انگشت شماري هم هستند كه سرشان را از ته مي زنند و تا زمان بلند شدن موهايشان در اتاق حبس مي كشند، بلكه يكي از قبول شدگان دانشگاه سراسري باشند!
يك عده كثيري هم زير لب زمزمه كنان «سنگ مفت، گنجشك مفت» و يا «تيري در تاريكي» روي اسب شانس به خيل جمعيت پيوسته اند!
سودجويان معركه هم واسطه هايي بودند كه از بانك طرف ثبت نام چندين كارت اعتباري خريداري كردند و با تهيه چندين دفترچه كارشناسي ارشد بساط بازار سياه را در اطراف ادارات پست به راه انداختند تا آن جا كه مي گويند يك دفترچه سي هزار توماني به قيمت 50 تا 60 هزار تومان هم فروخته شد.
چهار ميليون دانشگاهي در آرزوي يافتن صندلي هاي شغلي!
حجت الاسلام عليرضا سليمي دكتري مباني حقوق و عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي گله مندانه مي گويد: «متاسفانه از همان ابتدايي كه دانشگاه در كشورمان شكل گرفت، اين انديشه هم خلق شد كه افراد تحصيل كرده نبايد دست به آچار بزنند! در حالي كه در ساير كشورها اكثر افراد براي مهارت آموزي بيشتر پا به عرصه تحصيلات آكادميك مي گذارند، در كشور ما براي پشت ميزنشيني و يافتن يك شغل به اصطلاح پشت ميزي وارد دانشگاه مي شوند.
در حال حاضر 4 ميليون دانشگاهي داريم كه براي يافتن روزي بدون غصه دنبال صندلي هستند! اين تلقي اشتباه و فكر به جا مانده از گذشته را بايد خط زد.»
وي ادامه مي دهد: «بايد عشق به رشته انتخابي براي تحصيل وجود داشته باشد. خيلي ها براي اين كه حقوقشان در اداره افزايش پيدا كند، ثبت نام مي كنند. اما بايد به رشته تحصيلي علاقه مند باشيد تا بتوانيد با آن كارآفريني كنيد و آينده خود و جامعه را بسازيد. اگر مهارت داشته باشيد، كار هم پيدا مي كنيد. يك تكنيسين و متخصص كار كشته راه خودش را پيدا مي كند. در بسياري از كشورها براي افزايش سطح مهارتشان وارد دانشگاه مي شوند.»
وي با انتقاد به اين كه بسياري از داوطلبين به ويژه در سطح تحصيلات تكميلي با انگيزه يافتن شغل و عناوين پرطمطراق پا به عرصه دانشگاه مي گذارند، مي گويد: «متاسفانه تاكنون طرح آمايش روي رشته ها نداشته ايم. رشته ها باتوجه به نيازهاي موجود در كشور محاسبه نشده اند. فارغ التحصيلان تبديل به لشكر بيكاري مي شوند كه ليسانس و فوق ليسانس در دست دارند.
از سوي ديگر هيچ گاه بين بخش هاي مختلف صنعت، مسكن، كشاورزي و .... با دانشگاه و فارغ التحصيلان پيوند محكمي برقرار نشده است. آيا جامعه به پيمانكار، كارگر ساختماني، كارگر صنعتي، تكنيسين ماهر احتياج ندارد؟
همين نگرش نادرست به تحصيل كرده هاي داخل كشور كه نبايد به كارهاي فني و كارگري تن بدهند، باعث شده كه به راحتي دو ميليون فرصت شغلي را به كارگران خارجي بسپاريم.»
نماينده مردم محلات و دليجان صراحتاً عنوان مي كند: «الان كار به جايي رسيده كه در كارخانجات هم كارفرماها ترجيح مي دهند كارگر خارجي استخدام كنند. چون آنها سخت تر و كم هزينه تر كار مي كنند و در ضمن بيمه هم ندارند!»
وي مي گويد: «چرا جواني كه در زادگاهش پدر او چوپان و يا كشاورز بوده، امروز حاضر نيست ادامه كار را بگيرد؟ گويي فعاليت پرزحمت براي كسب رزق كسر شأن پنداشته مي شود. باور كنيد در منطقه حوزه انتخابي ما به يك چوپان بعضاً حاضرند تا 2 ميليون تومان حقوق بدهند، ولي جوانان بومي حاضر نيستند دنباله كشاورزي و دامپروري را بگيرند!»
حجت الاسلام سليمي در تكميل صحبت هايش براي اصلاح نگرش ها پيشنهاداتي را ارائه مي دهد، وي مي گويد: «بايد فرهنگ سازي صورت گيرد. رويكردهاي ادامه تحصيل در دانشگاه بايد اصلاح شوند. فرهنگ كار و تلاش نهادينه شده و بالاخره ارتباط بين رشته هاي دانشگاهي با صنعت و بازار كار را بيابيم. همين بيگانگي باعث شده كه جوان بعد از فارغ التحصيلي جذب بازار كار و دنياي صنعت نشود.»
هواي تحصيلات تكميلي بس ناجوانمردانه سرد است!
يكي از ضروريات اين است كه رشته هاي علوم انساني وهرچه سريع تر باتوجه به نيازها ساماندهي شده و به قدر نياز دانشجو در هر رشته اي گرفته شود. بسياري از فارغ التحصيلان اين رشته ها مي توانند در اتاق فكر و به عنوان مشاورين سازمان هاي مختلف به كار گرفته شوند و يا دفاتر پژوهشي به راه انداخته و نتايج پژوهش هاي خود را در اختيار سازمان هايي كه نياز به كار پژوهشي دارند، قرار دهند. به هر جهت علوم انساني ها معمولا فوق ليسانس ها و دكترهاي بسياري دارند كه همچنان در جست وجوي كارند.
محمد اميني سي ساله فوق ليسانس علوم سياسي با ورق زدن خاطرات نوجواني اش مي گويد: «در دوران دبيرستان علاقه شديدي داشتم كه ديپلمات بشوم، به همين دليل رشته تحصيلي خودم را در دانشگاه علوم سياسي انتخاب كردم و در دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم. هميشه بر اين خيال بودم كه اگر علوم سياسي بخوانم بعدها مي توانم جذب وزارت امور خارجه شوم. اما وقتي كارشناسي ام تمام شد، گفتند فوق ليسانس بگير شايد فرجي حاصل شود! باز تلاش كردم و ارشدم را در رشته روابط بين الملل گرفتم، اما اين بار هم در وزارت امور خارجه كسي منتظرم نبود!»
حالا اميني اگرچه ذهنش پر از مقالات سياسي است و چند جايي هم دست به قلم دارد و براي نشريات مختلف مطالب تحليلي خوبي ارائه مي دهد، اما باورش سخت است كه هنوز هم كارمند قراردادي جايي نيست. وي صراحتاً مي گويد: «خيلي از دوستان من كه همگي حداقل مدرك فوق ليسانس اين رشته را از دانشگاه هاي معتبر كشور دارند با من در اين نكته هم نظر هستند كه كاري براي اين رشته و نيز بسياري از رشته هاي علوم انساني در بيرون دانشگاه وجود ندارد. الان خيلي ها به اين نتيجه رسيده اند كه اگر سال هاي تلف شده در دانشگاه را مي رفتند و در بازار كار مي كردند، امروز به طور قطع و يقين وضعيت بهتري داشتند. در دوره دبيرستان دوستي داشتم كه با هم در كنكور شركت كرديم. من قبول شدم و او قبول نشد. هر دو آمديم تهران، من روانه دانشگاه شدم و او در يك سوپر ماركت مشغول به كار شد. او الان چند ميليون سرمايه دارد و دو، سه تا ليسانس هم زير دستش در مغازه كار مي كنند!»
اميني فعلا مجبور است با قرض هاي پي درپي و اميد به اين كه يك روز با او قرارداد ببندند به همين كارهاي مقطعي كه اسم كلاس بالايش كارهاي پروژه اي است دلخوش بدارد. ناگفته نماند كه بيشتر همكلاسي هايش در شهر محل سكونتشان در آذربايجان غربي داماد شده اند و او هنوز دل نگران آينده اش است.
دانشجو كارآفرين تربيت كنيم
مشكلات مثل يك سيكل به هم وابسته اند. تحصيل كرده هاي بيكار از يك سو سربار خانواده خويشند و از سوي ديگر با به تعويق افتادن زمان ازدواج و تشكيل خانواده شان مسائل پيچيده تري را رقم مي زنند.
سرخوردگي هاي جوانان، افسردگي ها، استرس و اضطراب ها بخش كوچكي از آسيب هاي رواني چنين فشارهايي است.
واقعاً زمان آن رسيده كه رشته هاي دانشگاهي را سر و ساماني داده و زمينه فعاليت هاي مهارتي را گسترده تر كنيم. هر چند علم آموزي بايد به شوق آموختن باشد، ولي از علمي كه عملي در پي ندارد، چه حاصل؟
علم بايد به حال جامعه مفيد واقع شود و براي خود فرد راهگشاي فعاليت هاي دامنه دار تري باشد. اگرچه هميشه هم از دانشگاه نبايد انتظار كارآفريني داشت، بايد خود فرد در دانشگاه چنان مهارت هايي را دريافت كند كه در خارج دانشگاه بتواند به يك كارآفرين موفق تبديل شود.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14