(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 8  آذر 1390- شماره 20085

چراغ راه
نحوه اسارت و شهادت مسلم بن عقيل
سوره پيركننده پيامبر(ص)
لزوم اخلاص سالك در عزاداري امام حسين(ع)
نامه حجت الاسلام والمسلمين قرائتي به عزاداران در سراسر كشور
درسهايي كه از عزاداري اباعبدالله(ع) مي آموزيم
همراهي ادعا و عمل



چراغ راه

ملاك دوستي و دشمني
قال الحسين(ع): من احبك نهاك، ومن ابغضك اغراك.
امام حسين(ع) فرمود: هر كس تو را دوست دارد، تو را از بدي ها و زشتي ها و كارهاي ناشايسته باز مي دارد، و هر كس تو را دشمن بدارد، تو را به سوي زشتي ها و پليدي ها و كارهاي ناپسند تشويق و وادارت مي سازد.1
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-بحارالانوار، ج 75، ص 128

 



نحوه اسارت و شهادت مسلم بن عقيل

روزي كه امام حسين(ع) از مكه بيرون آمد، جناب مسلم نيز به نمايندگي از امام حسين(ع) در كوفه قيام كرد. مردم كوفه هم مردمي ديندار و دين شناس بودند كه با جناب مسلم آن چنان كردند كه آدم واقعا حيرت مي كند. اگر تاريخ مسلم نبود باورمان نمي شد كه روز هفتم و يا هشتم ذيحجه، دوازده يا هجده هزار نفر با حضرت مسلم تا حد بذل جان بيعت كنند و فردا شب يا شب همان روز، هيچ كس همراهش نباشد. مردي كه تا ديروز فرمانرواي هجده هزار نفر بود، امشب يك نفر هم نيست كه او را به خانه اش ببرد . در آن شهر پرآشوب كه همه درهاي خانه ها بسته بودند، تنها يك زن فداكاري كرد و از آن آقاي غريب پذيرايي نمود. آقا در خانه اي رسيد، ديد در باز است و زني در آستانه در ايستاده و پيداست كه انتظار كسي را مي كشد. (آن زن، پسرش بيرون بود و انتظار او را داشت) مقابل آن در ايستاد و به آن زن سلام كرد و جواب شنيد و فرمود: من تشنه ام، به من آب بده. زن فوراً رفت و آب آورد و حضرت مسلم ميل فرمود، زن رفت و ظرف آب را گذاشت و آمد، ديد آقا پاي ديوار خانه نشسته است! گفت: بنده خدا، مگر آب نخورده اي؟! فرمود: چرا. گفت: پس چرا نمي روي؟! جوابي نشنيد، بار دوم گفت: بنده خدا، شهر، آشوب است، چرا به خانه ات نمي روي؟! باز جواب نيامد. بار سوم گفت: سبحان الله، شهر شلوغ است، نشستن تو پشت ديوارخانه من صحيح نيست. من راضي نيستم پشت ديوار خانه من بنشيني! اين را گفت، آقا برخاست و ايستاد و فرمود: من در اين شهر خانه اي ندارم، غريبم و راه به جايي نمي برم! آن زن گفت: مگر شما كه هستي؟ فرمود: من مسلم بن عقيلم! او تا آقا را شناخت با اظهار شرمندگي گفت: آقا بفرماييد، خانه، خانه شما و من هم كنيز شما هستم... وقتي پسرش آمد و آگاه شد كه مسلم بن عقيل در خانه او است به ابن زياد اطلاع داد. ماموران او هم ريختند و آن حضرت را از خانه بيرون كشيدند و سرانجام او را به پشت بام دار الاماره بردند و آنجا به قتل رسانده و بدن بي سرش را از پشت بام به زمين انداختند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- صفير هدايت 16، جزوه توبه، آيه الله ضياءآبادي

 



سوره پيركننده پيامبر(ص)

پرسش:
كدام سوره از سوره هاي قرآن به «مشيبه الرسول» يا پيركننده پيامبر گرامي(ص) معروف است. و چرا به اين عنوان ناميده شده است؟
پاسخ:
سوره هود كه يازدهمين سوره قرآن كريم است، همان سوره اي است كه «مشيبه الرسول» يا پيركننده پيامبرگرامي(ص) معروف است. علت نامگذاري اين سوره به اين نام، اين است كه در حديث نبوي آمده است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «شيبتني سوره هود- سوره هود مرا پير كرد» وقتي علت را از پيامبر پرسيدند، آن حضرت فرمود: به خاطر آيه شريفه «فاستقم كما امرت...» (هود-112) پس همان گونه كه فرمان يافته اي استقامت كن.
از ابن عباس نقل شده است كه آيه اي شديدتر و سخت تر از آيه« فاستقم كماامرت و من تاب معك ولاتطغوا انه بما تعملون بصير» پس همان گونه كه فرمان يافته اي استقامت كن و همچنين كساني كه با تو (به سوي خدا) آمده اند (بايد استقامت كنند) و سرپيچي و طغيان نكنيد، كه او (خدا) به آنچه انجام مي دهيد بسي بينا است. (هود-112) بر پيامبراسلام (ص) نازل نشده است. (بحارالانوار، ج71، ص25)
ترديدي نيست كه رسول برگزيده خدا(ص) داناي حقيقي به حقايق قرآني است، او بهتر از هركسي حقايق را مي فهمد و بيشتر ازديگران از قرآن تأثير مي پذيرد، پس اگر چنين كسي كه عالم و عارف واقعي و حقيقي به قرآن كريم است، هنگام قرائت و عمل به دستورات و آموزه هاي آن و تحت تأثير سنگيني معارف قرآن كريم، دچار پيري شود، جاي شگفتي و تعجب نيست، و درهمين راستا از امام محمدباقر(ع) نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود: من در شگفتم كه هنگام تلاوت قرآن چرا و چگونه دچار پيري نمي شوم. (الكافي، ج2، ص632).
همچنين در روايت نبوي ديگر پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «سوره هاي هود، واقعه، مرسلات و عم يتساءلون، مرا پير كردند.» (وسايل الشيعه، ج6، ص172)
نكته لطيفي كه دراينجا وجود دارد اين است كه مشابه معنايي اين آيه در سوره شوري آيه 51 آمده است لكن با اين تفاوت كه در آيه سوره شوري، «و من تاب معك» نيامده است و خطاب آيه فقط شخص پيامبر(ص) مي باشد. اما در سوره هود از آنجا كه راهبرد استقامت ورزيدن شامل پيروان آن حضرت نيز شده است لذا پيامبر گرامي(ص) سوره هود را مي فرمايد كه موجب پيري رسول خدا(ص) شده است.

 



لزوم اخلاص سالك در عزاداري امام حسين(ع)

(اي عزيز سالك) چيزي كه مراعات آن در مقام عمل از الزم واجبات است، آنكه (سالك) مراقب دل خود باشد تا در نيت كارش ريا، يعني خودنمايي و نمايش دادن به مردم وارد نشود و ثنا و تمجيد مردم را در نيت خود مدخليت ندهد و اين از آنجا مكشوف مي گردد كه اقامه عزا را در خانه رفيق خود قرار دهد به طوري كه مردم گمان كنند برپا كننده عزا او نيست و رفيق اوست و آنگاه به دل خود بنگرد كه آيا از اين كار تغييري در آن پيدا مي شود و از سنگيني هزينه عزاداري و سبكي آن، آيا تفاوتي در حال او حاصل مي گردد يا شوكت مجلس عزا و خفت آن به اينكه مردم بدانند او اقامه كننده عزاست يا ندانند، او را مسرور مي سازد يا خير؟! و اگر تفاوتي نديد، بايد ملاحظه كند كه به دعوت و سخنران و روضه خوان هاي معروفي كه در مجالس اعيان مي خوانند، راغب است يا نيست؟! به خصوص كه آن روضه خوان معروف از حيث صحت نقل اخبار و غير آن، از روضه خوان غيرمعروف، شرعا پست تر باشد؛ يا ببيند كه ميلش به اينكه اهل مجلس او از اعيان مردم و اعيان علماء باشد بيشتر است يا از فقرا تشكيل گردد؟!
و چون در اين آثار تأمل كند، خواهد ديد كه ريا در عزاي او دخالت عظيم دارد. پس بايد (براي بستن راه ورود ريا) در عمل خود، آن را از ديگران بپوشاند و مخفي و مستور نمايد و اقامه عزا را در خانه دوست خود منعقد نمايد و به او سفارش نمايد كه از مردم مستور بدارد و كسي نداند مجلس را او برگزار نموده است، و در درست بودن و درست كردن عمل خود، اهتمام نمايد، و اين به آن طريق شود كه روضه خوان صادق باتقوايي را دعوت كند و در اكرام حضار مجلس، بين اغنيا و فقرا برابري قائل گردد، بلكه ترجيحات دينيه و شرعيه را از ترجيحات دنيويه، بيشتر مراعات نمايد و بداند كه در درست كردن كيفيات و خصوصيات اعمال، اسرار فراواني است كه در قبول آنها در درگاه حق و دو چندان شدن اجر و پاداش عمل، دخالت بسيار خواهد داشت.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-المراقبات، ميرزا جواد ملكي تبريزي، ج1، ص 42

 



نامه حجت الاسلام والمسلمين قرائتي به عزاداران در سراسر كشور
درسهايي كه از عزاداري اباعبدالله(ع) مي آموزيم

ما كه به لطف خدا عزاداري را از نياكان خود در سايه مكتب اسلام و سيره پيامبر اكرم و اهل بيتش فراگرفته ايم، لازم است اين سنت حسنه را به نسل خود با منطق و آثار و بركات آن منتقل كنيم.
در آستانه محرم سال 90 نكاتي را جسته و گريخته كه به ذهنم آمد، به شما تقديم مي كنم. در سوره كورت خداوند با يك آهنگ استثنايي مي پرسد كه آنگاه كه آفتاب تابان تاريك شود و ستارگان تيره شوند و كوهها به حركت درآيند و... سؤال شود كه دختران زنده به گور به كدامين گناه كشته شدند؟ ناگفته پيداست كه مشركين دختران خود را زنده به گور مي كردند. ولي چون اين دختران مظلوم بودند، خداوند به حمايت از آنان برخاسته. (اين است نمونه حمايت از مظلوم، گرچه مسلمان نباشد.)
و اما حمايت از مظلومان مؤمن. در سوره بروج مي خوانيم مرده باد اصحاب اخدود كه با ريختن مؤمن به دره اي و سوزاندن آنان تماشاگر اين جنايت خود بودند و تنها گناه آنان ايمان به خداي عزيز حميد بود. بنابراين گفتن مرگ بر ظالم يك سنت قرآني است.
و اما سيره نبوي. بعد از آن كه هفتاد و دو نفر از ياران پيامبر در احد كشته شدند و در خانه ها عزاداري بپا شد، پيامبر اكرم پرسيد چرا براي حضرت حمزه كه سيد شهدا بود، عزاداري بپا نمي شود و گريه كننده اي ندارد؟ معلوم مي شود اقامه عزاداري براي شهيد مورد توجه است و همچنين همين كه جعفر طيار در جنگ شهيد شد، پيامبر دستور داد براي آل جعفر غذا تهيه كنيد. از اين نيز معلوم مي شود تغذيه عزاداران و داغداران يك سفارش نبوي است.
تجليل بزرگان در قرآن
عزاداري و بيان فضائل اهل بيت نمونه اي از ياد نيكي است كه خدا به پيغمبرش مي فرمايد: (و رفعنا لك ذكرك).
توجه دلها به اهل بيت نمونه اي از دعاي ابراهيم است كه از خدا خواست خدايا، دلهاي مردم را به سوي خاندانش سوق دهد. (فاجعل افئده من الناس تهوي اليهم)
عشق به اهل بيت مصداق روشن وعده اي است كه خداوند به مؤمنين داده كه: (سيجعل لهم الرحمن ودا) در مراسم عزاداري و نقل فضائل مطالبي را به خوبي درك مي كنيم.
به خوبي مي فهميم كه چگونه فرجام نيك براي متقين است: (والعاقبه لاهل التقوي)
به خوبي مي فهميم كه چگونه نقشه هاي شيطاني ضعيف است و چگونه نقش بني اميه نقش بر آب شد: (ان كيد الشيطان كان ضعيفا)
به خوبي مي فهميم كه چگونه خداوند حق را بر سر باطل كوبيد و آن را دمغ كرد: (بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه)
به خوبي مي فهميم كه چگونه خواستند نور خدا را خاموش كنند، ولي خدا هر روز آن را برافروخته تر مي كند: (يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم)
به گفته روايات در طول تاريخ، انبياء و پيامبر اسلام و اهل بيت همه آنان براي امام حسين اقامه عزاداري مي كردند.
اقامه عزاداري خواندن تاريخ كربلا در منزل نيست. بلكه مثل اقامه نماز نياز به يك توجه و عنايت و حركت و حماسه دارد.
امروز دشمنان ما اقرار مي كنند كه ما حريف شيعيان نمي شويم. زيرا آنان دو بال قوي دارند. بال سرخ كه عاشوراست و بال سبز كه انتظار حضرت مهدي است. آنان از شهادت نمي ترسند. از محاصره نظامي، اقتصادي، تبليغاتي، شهادت و اسارت نمي ترسند.
چون رهبرشان امام حسين آن گونه در محاصره اقتصادي قرار گرفت كه آب خوردن براي اطفال نداشت و آن گونه در محاصره نظامي قرار گرفت كه هفتاد و دو نفر ميان سي هزار دشمن قرار گرفتند و آن گونه در ميان هياهوي مخالفان قرار گرفت كه هنگام سخن گفتن امام با هياهو جلو شنيدن مردم را گرفتند. اما شهادت و اسارت را پذيرفت و زيربار زور نرفت. الگوي شيعيان چنين فردي است. اين از يك سو.
از سوي ديگر اينها (شيعيان) به كمتر از رهبر معصوم وعدالت عمومي روي كره زمين باهيچ فردي قانع نمي شوند و هيچ حكومتي با هيچ شيوه اي اينان را راضي نمي كند و اينان همچنان در انتظار آن رهبر غائب هستند و ارادتي كه به علما و مراجع دارند، به خاطر آن است كه اين افراد رانايب آن سرور مي دانند.
ويژگي هاي عزاداري
عزاداري، هماهنگي با آفرينش است. در روايات مي خوانيم زمين و آسمان براي امام حسين گريه كرد.
عزاداري هماهنگي با انبياء و اهل بيت و همنوايي با حضرت مهدي است. امام صادق(ع) به شاعري فرمود شنيده ام مرثيه مي خواني؟ گفت بله. فرمود بخوان. امام آنگونه با صداي بلند گريه كرد كه از كوچه صداي حضرت شنيده مي شد.
عزاداري هماهنگي با فرشتگان و بهشتيان است. امام زمان(ع) مي فرمايد اي حسين! عزاداري تو در اعلي عليين اقامه شده و حتي حورالعين در عزاي تو به صورت خود سيلي مي زنند: (و لطمت عليك الحور العين)
عزاداري نوعي بيعت با امام از راه دور و از طريق احساسات است.
عزاداري ارعاب ستمگران و اعلام حمايت از مظلومان است.
عزاداري نشان دادن الگو به همه اقشار است. به نوجوان مي گويد از حضرت قاسم (پسر سيزده ساله امام حسن مجتبي كه در كربلا بود) ياد بگيريد كه اگر بناست رهبر مردم، جنايتكاري مثل يزيد باشد، مرگ از عسل شيرين تر است. به جوان مي گويد از علي اكبر يادبگيريد كه به پدر خود گفت اگر راه ما حق است، هيچ باكي نيست.
عزاداري يعني مخالفت و حذف همه سياستهاي انحرافي. (وقتي در زيارت عاشورا مي خوانيم (لعن الله بني اميه قاطبه) يعني همه نوع سياستهاي انحرافي را رد مي كنيم.) عزاداري يعني زنده نگاهداشتن خاطرات فداكاران. (بر تمام افرادي كه توان دارند، حج واجب شده و بخشي از اعمال حج زنده نگاهداشتن خاطرات ابراهيم و اسماعيل و هاجر است. زائران خانه خدا در صفا و مروه شبيه سازي مي كنند و همچون هاجر با هيجان مي دوند تا آن خاطره زنده بماند و ما همانگونه كه از پدر و پسر و همسر در مكه تجليل مي كنيم، بايد از امام حسين و فرزندان و اصحاب و زينب كبري و خاندان او نيز تجليل كنيم.)
شايد اگر بگوييم تجليل ما در كربلا بايد بيش از مكه باشد، سخني گزاف نگفته ايم. زيرا در مكه ابراهيم و اسماعيل آماده گذشت از جان شدند. ولي قتلي صورت نگرفت. اما در كربلا علاوه بر قتل، قطعه قطعه شدند. در مكه چند ساعتي براي كودك آنجا (اسماعيل) آب نبود، ولي بعد آب زمزم از زمين جوشيد. ولي در كربلا آب نجوشيد. بنابراين تجليل فداكاران كه در مراسم حج آمده، بزرگداشت فداكاري آنان است.
عزاداري يعني اجتماع، تعهد، غيرت و حركت هدفمند.
عزاداري يعني وحدت ملي (ترك وفارس، عرب و عجم، زن و مرد با هر نوع لهجه و آداب و رسوم)
عزاداري يعني يك بسيج دهها ميليوني همراه با سوز بدون اجبار و بدون چشمداشت، عاشقانه وهرسال.
عزاداري يعني صبر و مقاومت را ببين و يادگير.
عزاداري يعني بلند نگاهداشتن پرچم مقاومت، مبارزه، مكتب، انقلاب،ايثار، اخلاص، شجاعت.
عزاداري يعني يك كلاس عمومي تعليم و تهذيب.
رضاخان كه مامور محو اسلام بود، به فكر منع عزاداري افتاد.
عزاداري يعني نگه داشتن قانون پيروزي خون بر شمشير. (همان چيزي كه امروز دربيداري اسلامي كشورها مشاهده مي شود.)
عزاداري يعني عالي ترين نوع تنفر از ظلم و ظالم.
عزاداري يعني قساوت زدايي و تحريك عواطف و مظلوم يابي و ظالم كوبي.
عزاداري يعني تعظيم شعائر.
عزاداري يعني نفوذ دردل مردم دنيا تا آنجا كه گاندي مي گويد رهبر من امام حسين است،تا آنجا كه در دانمارك كه كاريكاتور پيغمبر را كشيدند، بزرگترين اجتماع روز عاشورا براي شيعيان در خيابانها جلوه مي كند.
عزاداري يعني دعوت به حق و منطق ولي در قالب احساسات و هنر.
عزاداري بستري براي ميليونها سفر به شهر و روستا و در سايه آن صله رحم و بازديد از وطن و انواع كمك ها.
عزاداري بستري براي دهها هزار هجرت روحانيون به اقصي نقاط دنيا و رساندن پيام اسلام.
درسايه عزاداري است كه درخيابانهاي نيويورك نماز جماعت برپا مي شود.
عزاداري بستري براي رشد حماسه ها، اشعار و هنرها و ايثار به ديگران و بستري براي بذل جان و مال مي باشد.
عزاداري يعني تعطيل كردن بازارها و خيابان ها و به فكر مظلوم افتادن و ظالم را محاكمه كردن.
عزاداري يعني از جرقه ها جريان ساختن. اگر امام حسين همه چيز خود را براي دين داد، پس ما نيز بايد دين محور باشيم.
عزاداري يعني خود را در آينه كمال ديدن. امام از جان، مال، فرزند، وطن، همسر، مسكن، لباس، غذا، طفل، جوان، اصحاب و... گذشت، فقط از دين نگذشت. ما چه كرده ايم؟
عزاداري يعني محو طبقات. تاجر و فقير، شهر و روستا، زن و مرد، كوچك و بزرگ، همه يكسو شدن.
درعزاداري مي آموزيم كه درسخت ترين شرايط از خدا راضي باشيم كه امام حسين (ع) فرمود: (رضاً برضاك) و درسخت ترين شرايط به سراغ غيرخدا نرويم. كه فرمود: (لامعبود سواك).
درعزاداري مي آموزيم به ولايت الهي وفادار باشيم. گرچه دو دستمان قطع شود.
درعزاداري مي آموزيم كه له مي شويم، ولي شكسته نمي شويم. (زينب كبري به يزيد گفت من تو را بسيار كوچك مي بينم: (اني لاستصغرك)
درعزاداري است كه مي شنويم درهاي غيب به روي افراد باز مي شود. (علي اكبر به پدرش گفت (هذا رسول الله) يعني من پيغمبر را مي بينم و امام حسين به ياران فرمود (هذه جنه) بهشت شما را من مي بينم.)
درسهاي عزاداري
درعزاداري مي آموزيم كه بالاترين هدف، رضاي ولي خدا و امام معصوم است. (كسي كه سيزده تير به خاطر نماز عاشورا و حفاظت از امام بربدنش خورد، لحظه آخر به امام گفت آيا از من راضي هستي؟ (ارضيت علي؟)
درعزاداري مي آموزيم اقامه نماز حتي به قيمت هر كلمه يك تير. (سي تير براي دو ركعت نماز)
درعزاداري مي آموزيم آنچه مهم است، اراده است. سن مهم نيست. نوجوان باشد يا سالمند. (قاسم يا حبيب)
درعزاداري مي آموزيم بالاترين سختيها افرادي را حتي از مستحبات دور نمي كند.
(زينب كبري شب يازدهم حتي نماز شب را خواند.)
درعزاداري مي آموزيم كه چگونه مسلمان به خاطر پيروي از طاغوت و علاقه به دنيا از كفار بدتر مي شود. (مسيحيان همين كه ديدند پيامبر اسلام با دختر و فرزندش براي مباهله آمده حيا كردند. ولي طرفداران بني اميه با اينكه ديدند امام حسين با زن و بچه به كربلا آمده، حيا نكردند.)
درعزاداري مي آموزيم كه چگونه انسان از گرگ درنده تر مي شود و غرور و تكبر و رياست، نااهلان را تا آنجا پيش مي برد كه چوب بر لب و دنداني مي زند كه از آن دعاي عرفه صادر شده و پيغمبر آن را مي بوسيدند.
درعزاداري مي آموزيم كه انسان وجود خطرناكي است كه اگر خدا او را حفظ نكند، به جاي معرفت و مودت و اطاعت اهل بيت كه مزد رسالت است، اهل بيت را به نحو بي نظيري شهيد وحتي از كشتن كودك و آتش زدن خيمه و... نمي گذرد.
درعزاداري با مديريت بحران آشنا مي شويم كه امروز دردانشكده هاي مديريت يك فصل مهمي را به خود اختصاص داده. (مديريت زينب كبري از ظهر عاشورا رابه بعد در بحراني ترين شرايط)
عزاداري يعني بيدار كردن خفتگان، تعليم جاهلان به غيرت آوردن بي تفاوتان. گرچه به قيمت زير سم اسب رفتن باشد. (امام زير سم اسب رفت، ولي زير بار زور نرفت.)
از كربلا مي آموزيم كه حق الناس برهر چيزي مقدم است. (امام حسين (ع)) زمين كربلا را خريد، تا خونش درزمين مردم ريخته نشود و زائرانش در ملك مردم پا ننهند.) ما نيز بايد درعزاداري مراعات مسافران، عابرين، همسايگان،اطفال و بيماران را بنماييم.
دركربلا مي آموزيم توجه به برده و آزاد يكسان است.(امام حسين هم سرعلي اكبر را دربغل گرفت هم سر غلام را)
از كربلا مي آموزيم سر از بدن جدا مي شود، ولي از قرآن جدا نمي شود.(سر امام بالاي ني قرآن خواند.)
از كربلا مي آموزيم كه چگونه افرادي به خاطر جايزه و حكومت ري، گول خوردند و ما بايد به خدا پناه ببريم.
درعزاداري مي آموزيم كه بايد كارهاي خير، عمومي باشد. امام صادق فرمودند زنها هم درعزاداري شركت كنند.
درعزاداري مي آموزيم كه احكام الهي بايد همه جا پياده شود. امام صادق فرمود زنان پشت پرده بنشينند.
عزاداري نماد بزرگي از تولي و تبري است.
در عزاداري مي آموزيم كه يك تيم هفتاد و دو نفري در نيم روز مي توانند براي ابد الگو باشند. امام خميني فرمود ما هر چه داريم از محرم و صفر است.
نقش عزاداري در جبهه هاي حق از پيشاني بند، تابلوها و نوشته ها روي سينه ها، پشت كمرها، نوحه ها، جاده ها، همه و همه مملو از نام كربلا، عشق به شهادت، پيروي از امام حسين و...
در عزاداري مي آموزيم مي توان يك بسيج سريع، خالص براي اهداف بلند به راه انداخت.
عزاداري نيابت بردار نيست. يعني نمي توان كسي به جاي ديگري در مجلسي شركت كند و عشق و گريه خود را ابراز نمايد. بلكه خودش بايد دل بدهد، دل بسوزاند، اشك بريزد، خرجي بدهد، حركت كند.
در عزاداري مي آموزيم كه بايد از بازماندگان تفقد و همدردي كنيم. اين مسئله به قدري مهم است كه حتي رياكاري در آن جايز است و مستحب است خودتان را به صاحب عزا نشان دهيد و در ماجراي كربلا صاحب عزاي اصلي امام زمان است و عزاداري ما مي تواند تسليتي براي آن عزيز باشد.
چند نكته فقهي مربوط به عزاداري
در پايان به چند نكته فقهي اشاره كنم:
1- لب زدن به هر خاك حرام است جز خاك كربلا.
2- در حرم كربلا مثل خانه خود نماز را چهار ركعتي مي توان خواند. يعني در آنجا احساس غربت نكن.
3- به گفته روايات خاك كربلا رمز قبولي نماز است.
4- خاك كربلا انيس مرده در قبر است.
5- خاك كربلا رمز امان و بيمه كالاهاي تجاري است.
6- تسبيح خاك كربلا نشان وفاداري به شهداي كربلاست. همان گونه كه طرفداران رنگ قرمز و آبي با همان پرچم و اتوبوس تظاهرات مي كنند، شيعيان نيز با داشتن خاك كربلا وفاداري خود را اعلام مي كنند كه ما طرفدار تيمي هستيم كه زير بار زور نرفت و تسليم طاغوت نشد.
7- جالب آن است كه دعايي كه براي آب فرات آمده، همان دعايي است كه براي آب زمزم است: اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من كل داء.
8- با اينكه آب فرات قبل از شهادت بوده و الآن اين آب، آب زمان امام حسين نيست، اما به خاطر كوچكترين مناسبت بايد در بستر زنده نگهداشتن كربلا مورد توجه قرار گيرد.
9- با اينكه قبر مرده عادي را بعد از متلاشي شدن بدن و يا سي سال بعد مي توان نبش كرد، ولي قبر شهيد را حتي اگر يك سرباز ساده باشد، براي هيچ وقت نمي توان نبش كرد.
01- وظيفه ما زنده نگهداشتن آثار و يادگارهاي شهداست. همان گونه كه امام صادق(ع) پيراهن اميرالمؤمنين را كه در آن شهيد شده بود، نگاه داشته و گاهي به مهمان هاي خود نشان مي داد و امام سجاد فرمود پيراهن پدرم را كه در آن شهيد شده و مادرم آن را بافته، به ما برگردانيد..
به نقل از: wwwgharaatiir

 



همراهي ادعا و عمل

آيت الله مكارم شيرازي:
دركشوري كه كشور علوي است، نبايد كارهاي خلاف صورت بگيرد، شايسته اين كشور نيست اعمال خلاف اخلاقي و اختلاس هاي مالي انجام شود.
... برخي زبان گويا و بيات فصيحي دارند وهر ادعايي مي كنند. ولي از عمل خبري نيست.
... آثار عشق به امام علي (ع) بايد درجامعه به صورت واقعي ظاهر شود و كساني كه اين مسئله را ادعا مي كنند مي بايست به زرق و برق دنيا بي اعتنا باشند. 1
لزوم پايبندي به شعارهاي اصيل انقلاب
آيت الله صافي:
هدف اصلي نيروهاي انقلاب بايد دفاع از حيثيت دين و حفظ و حراست ازاسلام باشد و بايد به شعارهايي كه درابتداي انقلاب صادر مي شد، پايبند باشيد و اجازه ندهيد كه آن شعارها تضعيف شود... بايد درهر پست ومقامي كه هستيم درمقابل نفوذ وشكل گيري انحرافات و منكرات بايستيم و با آن به مقابله برخيزيم. 2
جايگاه سادات درجامعه اسلامي
از مهم ترين وظايف جامعه اسلامي و حتي جامعه بشريت تعظيم و تكريم سادات است، چون خدمتي كه حضرت رسول (ص) به بشريت كردند با اين تجليل و تكريم ها قابل قياس نيست و اگر همه خدمات و افتخارات علما و اوليا و حتي انبيا را كنار هم بگذاريد، به اندازه خدمت پيامبر(ص) به بشريت نيست... مسئله انتساب به رسول اكرم مسئله كمي نيست و اين كه كسي ازفرزندان حضرت زهرا (س) باشد بسيار با اهميت و داراي پيام هاي فراواني است، اين مسئله نصيب هر كسي نمي شود؛ چون آن حضرت در وصيتشان به امام علي (ع) مي فرمايد:«سلام من را به اولاد و ذريه من تا روز قيامت برسان». اين بزرگ ترين افتخار براي سادات است... علامه حلي دريكي ازكتاب هاي خود وصيت مي كنندكه مراقب رفتار با سادات باشيد و در تحليل و تكريم آنها كوتاهي نكنيد؛ بنابر اين علما و بزرگان سلف همه افتخارشان اين بود كه به سادات احترام بگذارند. 3
لزوم تطابق دروس حوزه با زمان
آيت الله مصباح يزدي:
حوزه بايد در برخي كتب درسي تجديد نظر كند و مباحث غير ضروري را از اين كتاب ها حذف نمايد و حتي برخي كتب جديد مطابق با نياز روز جامعه را ارائه كند.
... بايد درس ها و مباحث مهم روز دركتب گنجانده شود، ولي متاسفانه در شيوه درسي حوزه ها اين كار مرسوم نيست و هنوز كتبي از صد سال قبل تدريس مي شود درحالي كه اين كتاب ها براي نيازهاي صد سال گذشته بوده و براساس سليقه شخصي علما نگاشته شده است و امروز بايد مطابق نياز روز كتاب نوشت و تدريس كرد.
... درعصري كه تحولات سريع است و همه چيز به سرعت تغيير مي كند، خيلي نبايد جمود داشت و در كتب مي بايست تغيير و تحولات ايجاد كرد و براساس نيازها آن ها را نگاشت. 4
جايگاه فرهنگ و ارزش هاي ديني
از نظر اسلام انسانيت انسان، به ارزش ها و اعتقاداتي است كه او را به خدا ارتباط دهد و ساير عرصه ها درخدمت فرهنگ انسان باشند.
... اقتصاد، سياست، مديريت،دفاع، علم و تكنولوژي همه بايد در خدمت فرهنگ باشند؛ چرا كه فرهنگ است كه بر اساس بينش الهي انسان را به سعادت مي رساند.
...جايگاه دين فوق ديگر عرصه هاي زندگي است،زيرا آنچه انسان را از حيوانيت متمايز مي كند، شناخت ارزش هاي ديني است. 5
انسان سازي اسلامي مقابل اصالت سود در غرب
امروز بعد از چند قرن كه دموكراسي حاكم شده است، در مهدهاي دموكراسي مردم زير چكمه هاي زورمداران قرار مي گيرند و يك درصد بر 99 درصد حكومت مي كنند، اما هدف اسلام ساختن انسان ها است.
بهترين الگويي كه در معرفي انسان برتر در زندگي غرب مطرح است، تكنولوژي عالي او است و همين ها با ثروت هايي كه از عرق جبين مردم فقير به دست آورده اند بر 99 درصد حكومت مي كنند. 6
اهميت تهذيب در طلاب علوم ديني
آيت الله مظاهري:
اگر طلبه علوم ديني و به ويژه طلبه معمم، گناهي مرتكب شود، از آن جهت كه با گناه خود، قبح گناه را در جامعه مي شكند و موجب بدبين شدن مردم به روحانيت مي گردد، بعيد است موفق به توبه شود و از اين رو مي توان گفت: در برخي از موارد، گناه طلاب علوم ديني، گناه نابخشودني است.
... تهذيب نفس براي همه مردم و به ويژه براي طلابي كه ملبس به لباس فاخر روحانيت مي شوند و در زمره مبلغان ديني محسوب مي گردند، لازم است.
... فضلا و طلاب بايد رذايلي همچون حسادت، رياست طلبي، دنياگرايي و جاه طلبي را از دل خود ريشه كن كنند و فضائل و خصائص نيكوي اخلاقي را جايگزين آن صفات ناپسند نمايند تا بتوانند به هدايت جامعه بپردازند7.
تعليم و تعلم و عزاداري امام حسين(ع)
سيري در سيره ائمه اطهار(ع) حاكي از آن است كه ايشان براي دو موضوع تعليم و تعلم و عزاداري امام حسين(ع) اهميت ويژه اي قائل بوده اند؛ از اين رو طلاب علوم ديني و فضلاي حوزه هاي علميه و خصوصا مبلغان ديني وظيفه دارند با پيروي از آن ذوات مقدس، ضمن اهتمام به فراگيري علوم ديني و تعليم دين به مردم، در راستاي گسترش روزافزون مجالس به ويژه در ماه محرم، تلاش نمايند. 8
لزوم برنامه ريزي براي فقر اعتقادي
و معنوي جوانان
آيت الله علوي گرگاني:
نبايد امروز دلمان را به حضور جوانان در برخي مراسم ها خوش نماييم، بلكه بايد تعليم و تربيت و آموزش هاي صحيح اخلاق اجتماعي و درسهاي شناخت ولايت فقيه و مرجعيت در دستور كار قرار گيرد؛ البته مسئولان بايد به اين امر اهتمام ويژه اي داشته باشند.
... امروز يكي از مشكلات جدي جوانان تهي دست بودن آنان از معارف اعتقادي و فقر معنوي است كه بايد با برنامه ريزي دقيق اين نقص بزرگ برطرف شود9.
زوال مشروعيت نظام سرمايه ذاري
استاد حسن رحيم پور:
درحال حاضر نظام سرمايه داري به سمت نابودي پيش مي رود و با اعتراضات مردم مشروعيت نظام سرمايه داري زيرسؤال رفته است. شعار مردم معترض در كشورهاي غربي اين است كه ما دموكراسي و عدالت مي خواهيم و حاكميت سرمايه داري بايد از بين برود.
... وال استريت مركز نخستين مافياي سرمايه داري در دنيا است و تاجران و بورس بازان در اين منطقه انحصاري را به وجود آورده اند تا اقتصاد دنيا را دردست بگيرند و منظور جوانان آمريكايي از تسخير وال استريت از بين بردن آن تفكر و حاكميتي است كه سرمايه داران وال استريت بر مردم آمريكا و دنيا تحميل كرده اند.
... مركزيت وال استريت پس از جنگ جهاني دوم منافعي را براي خود در دنيا تعريف كرد و برهمين اساس تمامي سازمان هاي بين المللي را ايجاد و مديريت كرد و سمبل آزادي و جامعه جهاني را نيز تفكر حاكم بر وال استريت تعريف كرد... جهاني شدن به معناي صحيح چيز خوبي است اما منظور حاكمان وال استريت از جهاني شدن، الگوبرداري از غربي ها و همانند آنها زندگي كردن است. 10


پي نوشت ها:
1- حوزه، 25/8/90
2-همان، 22/8/90
3- همان
4-همان، 21/8/90
5-همان، 3/9/90

6- همان
7-همان، 25/8/90
8-همان، 2/9/90
9-همان، 21/8/90
10- ايسنا، 4/9/90

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14