(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 20 آذر 1390- شماره 20093

ادعاي نزول وحي بر علي محمد باب!؟
مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
وحدت كلمه شعار اسلام ناب

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ادعاي نزول وحي بر علي محمد باب!؟

وي ظاهر قرآن را حجت رسول خدا و خاتم النبيين(ص) و باطن آن را حجّت آل محمّد(ص) و باطن باطن آن را حجت شيعيان ايشان (يعني همان علماي رباني و اركان چهارم) در برابر مخالفان شمرده است كه موارد خطاب الهي و دائر مدار آن و مورد تمحيص و اعتبارند! به گمان وي، آن ها حامل علم غيبيّه اند كه خلايق در هر زمان به آن ها امتحان و مبتلا مي شوند447.
وي زمان خود را زمان ظهور رابع اركان ايمان و فرستاده ي رسول (ص) و بيّنه و ذكر امام غايب(ع) قلمداد مي كند كه به واسطه ي او باب ابتلا و امتحان گشوده شده است و علماي مخالف باب را به مجادله در آيات خدا و حكم به عقل ناقص خود و چشم پوشي از علوم جاريه از شجره ي طور و سدّ كردن راه ضعفاء با تدليسات و تمويهات غير موجه متهم مي نمايد448! وي فتنه ي عظيم بابيّه و درگيري ها و هتك اعراض و قتل نفوس را نشانه ي عظيم بودن امر باب و وابستگي آن به آثار غيبيه ي الهيّه و آشكار شدن علم غيبيّه و ظهور فرد حامل علم ربّاني لازم الاطاعه تلقي نموده كه حجت الهي (در عصر غيبت) است و ربط و نسبتي با غير او ندارد449!
امّ سلمه ي برغاني قزويني(قرّه العين) در ادامه، مير علي محمد شيرازي را نورالانوار و شجره ي اسرار و شمس فضل آل الله(ع) و قريه ظاهره و شيعه ي خ صّيص و سليل اطهار و نور معلق و ضياء مشر ق و نور انور و نجم ازهر و سرّ مخزون و درّ مكنون مي خواند كه بيّنه و حجّت و ذكر امام عليه السلام بوده و تفاسير عاليه و مناجات زاكيه و خطب صافيه را از جانب آن حضرت (امام غايب عليه السلام) آورده است نه به انشاي خودش، و ادعاي اين كه در عرض و عديل آل الله(ع) است يا اين كه همان است كه بر موسي(ع) تجلي كرد، را دروغ و افتراء بر وي مي شمرد كه علماي مخالفش براي سد كردن راه هدايت مردم، بر او بسته اند و آن ها را بي درد و ناكس و اهل ضلال و جند شيطان، و كلماتشان را القاي شيطان مي شمرد!!
وي مدعي است كه آنچه از قلم نور آن سرّ مستور و رمز مشهور و سلطان عسوف غفور(!؟) يعني علي محمد باب جاري مي شود از آيات عدليه، تماماً از آسمان اذن امام (ع) در جريان و سريان است و قلب وي كه از نقباء عالي مقدار و شيعه ي خصّيص آل الله الاطهار(ع) و محل انوار و مقام اشراق و اسرار است، همانند آينه ي صاف است كه مستقيماً آيات جلال از امام عصر عليه السلام (يعني از عالم باطن باطن) بر او نازل است و كلمات او، همان كلمات آن حضرت است450!!
وي باب را از جمله ي كساني مي شمرد كه عهد ولايت ايشان در عالم اول (ذرّ) و روز ازل از مردم گرفته شده است و با جدّ خود در يك رتبه و محل است به مصداق حديث: اولنا محمد و آخرنا محمد و اوسطنا محمد و كلّنا محمد451!
وي مي گويد كه ادعاي علي محمد شيرازي اين است كه وحي از امام زمان (ع) بر او نازل است و او همان قريه ي ظاهره است كه در قرآن كريم ذكر شده است. و اين وحي به معني وحي نبوت نيست، بلكه همانند وحي بر مادر حضرت موسي(ع) است و پروردگار قهار اخذ عهد محبت و معرفت اولياي خود (از جمله باب) را در عالم اسرار گرفته است، وگرنه مردم موجود نمي شدند! پس نبايد اين عهد را بشكنند! وگرنه مبتلا به عذاب و جحيم و قهر الهي مي شوند. آن ها نبايد بيهوده شيعيان طيّب و طاهر آل الله الاطهار(ع) يعني امثال باب را تكفير و آزار نمايند! وگرنه خود كافر و ملعون مي شوند452.
وي علي محمد مذكوررا را نور طالع از افق بهاء و نجم باهر از فلك ثناء و از دوحه ي شجره ي محمّديه و ثمر بوستان رضويه و منتسب به ذريه ي فاطمه(ع) و از نسل درخشان حسينيّه و متصف به همه ي صفات حسنه و عاري از همه ي اوصاف مستهجنه ي خشنه قلمداد كرد كه ادعايش مطابق با برهان ساطع و دليل لامع است و علوم بديعه ي نازله ي (از شجره ي طور) او دائماً در حال نزول بلاتعطيل و سكون است، و در نزد احدي درس نخوانده است453!! و از قول او مي گويد كه در نقباء احدي نزديك تر به امام غايب(ع) از باب نيست454!
وي به علماي شيعه به خاطر مخالفت با دعاوي باب، فحّاشي بسيار شرم آور و همراه با قسم هاي جلاله مي نمايد و حتي آن ها را مشرك محض مي شمرد كه در درياي نفسانيّت خود غرقند و...455
وي درباره ي علي محمد شيرازي ادعا مي كند كه:«اوست از نقباي كرام كه معرفتش لازم و از اركان ايمان است. اوست حجاب امام جلّ ذكره و باب او و ذكر او و قائم مقام او و باني نظام او! اوست رابع اركان و قوام ايمان! اوست شاهد بر كل مكان! اوست ناظر به نظرالله الملك الدّيان در كلّ الواح عيان! اشه د الله كه اگر درياهاي امكانيّه مركّب گردد و اشجار اكوانيّه قلم، حرفي از فضل اين طلسم اعظم و رمز اكرم را نمي تواند بر الواح عيانيّه رقم نمود (!!؟) زيرا كه اوست س رّالامام جلّ ثنائه و مظهر قدرته و محلّ مشيّته...456» خواننده ي سطور فوق حيرت زده مي شود كه وي از باب چه ديده بود كه اينچنين به مدحش برخاست؟؟!!
وي با سوء استفاده از احاديث، با بيان اين كه هيچ ذره اي را راه به حقيقت امام(ع) نيست و معرفت ايشان با ظهورات و اسماء و صفات است، همه ي انبياء و مرسلين (عليهم السلام) را اشعه و صفات و اسماء ايشان در عصر خودشان شمرده و در عصر غيبت، براي شيعه ي خاص و كامل (ركن رابع) چنين مقامي (بلكه بالاتر از انبياء و مرسلين عليهم السلام) قائل گرديده و بر همين سياق، علي محمد شيرازي را اشراق بديع و شعاع منيع امام عليه السلام قلمداد كرده كه ظاهر و باعث امتحان خلق شده است و او را مصداق حديث »ا نّ حديثنا صعب مستصعب...» دانسته كه براي مقام وي از همه ي انبياء و مرسلين(ع) و ملائكه ي مقرّب عهد گرفته شده است و در زمان وي، حكم باطن باطن قرآن در ظهور است و تأويل مي شود و اسرار باطني قرآن توسط باب فاش مي گردد457!
وي همانند اسماعيليّه، از اكوار و ادواري سخن مي گويد كه طيّ آن ها آيات و علامات الهي ظاهر شده اند و زمان خودش را زمان مباركي مي شمرد كه همان سنّت الهي در هيئت ظهور باب استمرار يافته است! و مخالفانش را لعناء و خبثاء زمانش مي خواند كه منكران زمان هاي گذشته در اسفل السافلين هم ايشان را لعن و نفير مي نمايند و پدرانشان كه محبان خاندان پيامبر(ص) بودند، از ايشان بيزارند و آن ها را قاسطين مي داند كه ملبس به لباس اهل كتاب شده اند! و با نائب امام و باني نظام كه عالم رباني و نور سبحاني و شخص بزرگي است، كفر مي ورزند و مخالفت مي كنند تا مردم به او نگروند458!
وي مي گويد كه مقام تجلي بر موسي(ع) كه به باب نسبت مي دهند، در جنب مقامات اعلاي او (شيعه ي خ صّيص) مقامي نيست، زيرا ملائكه ي عالين همگي از او تعليم يافته اند تسبيح و تهليل و تحميد را459!
في الجمله هرچند وي مقام علي محمد شيرازي را در نيابت امام غايب عليه السلام منحصر كرده است، ولي چنان كه ذكر شد، با در آميختن آيات قرآن و روايات شريفه و اعتقادات صوفيانه و غير قابل شناخت نماياندن حقيقت وجود اهل البيت عليهم السلام، مقام ذات اين نائب جعلي را چنان بالا برده كه نه تنها نواب اربعه ي امام عصر عليه السلام، بلكه انبياء و مرسلين و فرشتگان مقرب نيز به گرد پاي او نمي رسند و پيداست كه اين يك مقام نيابت نيست، بلكه عملاً جايگزين امام مهدي (ع) و محيط بر همه ي علماء و فقهاء و مردم جهان بايد تلقي شود! اين مفهوم را در كلمات خود علي محمد شيرازي واضح تر مي بينيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
447 ر-ك: همان، ص10.
448 ر-ك: همان، ص11.
449 ر-ك: همان، ص12.
450 ر-ك: همان، ص ص14-13.
451 ر-ك: همان، ص15.
452 ر-ك: همان، ص ص16-15.
453 ر-ك: همان، ص 17.
454 همان،ص19.
455 ر-ك: همان، ص ص21-18.
456 همان، ص20.
457 ر-ك: همان، ص ص21-20.
458 ر-ك: همان، ص ص25-22.
459 ر-ك: همان، ص26. در حديثي طولاني، آموزش تسبيح و تهليل و تكبير و تحميد به ملائكه به وجود نوراني اهل البيت عليهم السلام-و نه شيعيانشان- منسوب شده است. (ر-ك: شيخ نجم الدين جعفربن محمدالعسكري، المهدي الموعود المنتظر، ج1، طهران، مؤسسه الامام المهدي-ع-،1360هـ.ش، ص ص13-11.)
پاورقي

 



مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
وحدت كلمه شعار اسلام ناب

تحقّق آرماني باورنكردني عزم و پايداري مردم
جوانان عزيز، فرزندان عزيز من كه در اين جمعيت، اكثريت را تشكيل مي دهيد! بدانيد تشكيل نظام اسلامي، يك روز در ايران شما، حتّي خواب و خيال و رؤيا هم به حساب نمي آمد و كسي آن را باور نمي كرد. نه فقط در اين جا باور نمي كردند. بلكه در سطح دنياي اسلام هم هيچ كس باور نمي كرد كه در ميان سنگلاخ عظيمي كه بر سر راه امّت اسلامي به وجود آوردند، يك ملّت بتواند به نام اسلام قد بكشد، رشد كند، پرچم اسلام را بر سر دست نگه دارد و دنيا را به عدل و آزادي اسلام دعوت كند. چه كسي فكر مي كرد؟ اما اين شد و به طور تصادفي هم نشد؛ اين ملّت با عزم و پايداري خود، سلسله علّتها و معلولها را - همان اسبابي كه خداي متعال براي پديد آمدن حوادث تاريخي معيّن كرده است - يكي پس از ديگري به وجود آورد و اين گونه شد.
خيليها آن روز مردم و مبارزان را مأيوس مي كردند؛ مي گفتند فايده اي ندارد. ظواهر هم حرف آنها را تأييد مي كرد. يك عدّه جوان مؤمن روستايي و شهري، سر پل باقرآباد خونشان بر زمين ريخته شد؛ نه حقوق بشريهاي دنيا با خبر شدند و نه مدّعيان دفاع از آزادي، عليه رژيم پهلوي اخم كردند. در همان روز در تهران و قم چند هزار جوان با مسلسل مزدوران پهلوي روي آسفالت خيابانهاي تهران به خاك و خون غلتيدند و همين مدّعيان دروغين و وقيح حقوق بشر در دنيا كمترين اعتراضي به رژيم پهلوي نكردند. چه كسي باور مي كرد اين شهادتهاي مظلومانه يك روز اين طور ببالد و رشد كند؟ ظواهر هم سخن وسوسه گران مأيوس كننده را تأييد مي كرد؛ اما استقامت و ايستادگي و همّت، اين كار نشدني را شدني كرد. امروز هم همين طور است. امروز هم تمام بلندگوهاي تبليغاتي دنيا به كار افتاده است، براي اين كه هم به ملّت ايران و هم به ديگر ملّتهاي مسلمان به زور بقبولاند كه فايده اي ندارد؛ بيداري اسلامي به جايي نخواهد رسيد و همين نظام اسلامي هم كه در ايران هست، وسط كار خواهد ماند! به شما بگويم؛ هر كاري از دستشان برمي آيد، تا به حال كرده اند و خواهند كرد؛ اما به فضل پروردگار بالاخره بيني شان به خاك خواهد رسيد و موفّق نخواهند شد.
بيانات در جمع مردم ورامين ـ 22/3/82
مبارزه ي استعمار با تفكّرات نظام اسلامي
نام اسلام و حقيقت اسلام، به شكل فردي در سراسر دنياي اسلام بود -در بين بعضي غليظ، در بين بعضي رقيقتر - اما نگاه اسلام به دنيا، به ملّت و به امّت اسلامي به عنوان يك موجود عظيم و داراي استعداد فراوان و قادر به حركت و بيدار شدن، نگاهي است كه در ايران اسلامي ريشه گرفت و ظاهر شد و به همه دنيا اشعاع كرد. نگاه به اسلام از اين ديد و ترويج اين تفكّر در دنياي اسلام - تفكّري كه حكومتي به وجود آورده است كه توانسته آزادي، مردم سالاري و حكومت متّكي به آراء مردم را از درون مفاهيم و تعاليم اسلام بيرون آورد - چيزي است كه در هيچ نقطه اي از دنياي اسلام در زمان ما و لااقل قرنهاي پيش از زمان ما سابقه نداشته است. آنچه از حكومت اسلامي دوران خلفاي عثماني و خلفاي قبل از آن - عبّاسي و اموي - در ذهن مردم وجود داشت، مفهوم ديگري بود كه با مفهومي كه امروز دنياي اسلام از حكومت با ديد ايران اسلامي درك مي كند، به كلّي متفاوت است. اين فرهنگ ديني برخاسته از نظام اسلامي كه خود منشأ نظام اسلامي هم بوده است و حركت به سمت وحدت اسلامي - كه در همين تفكّر، يكي از چيزهايي كه وجود دارد، وحدت امّت اسلامي است؛ يعني نگاه اسلام به امّت به عنوان يك مجموعه واحد - و همچنين پرهيز از اختلافات قومي و طايفه اي در دنياي اسلام و در جوامع اسلامي، چيزي است كه پيام آور آن، انقلاب اسلامي بود. از اينها نبايد غفلت نمود و اينها را نبايد فراموش كرد.
ما بايد به آزادي، مردم سالاري و عدالت طلبي - كه انقلاب اسلامي شعار آنها را داد و اسلام را با اين نگاهها و شعارها و نقطه نظرها به دنيا معرفي كرد - توجّه داشته باشيم. امروز هم در دنيا و در سطوح مختلف، با همه مفاهيمي كه در مجموعه تفكّرات نظام اسلامي برخاسته از اسلام است، مقابله و مبارزه مي شود. با حاكميت دين، با تكفّل دين نسبت به امور زندگي مردم، با سازگاري مردم سالاري با دين، هم در ميدان نظر و هم در ميدان عمل، مقابله و مبارزه مي شود؛ همچنان كه با وحدت امّت اسلامي هم به شدّت مبارزه مي شود، كه اين از تجربه هاي قديمي استعمار است.
بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان ـ 19/6/82
ميدان مجاهدت براي اتّحاد كلمه مسلمانان
شعار اسلام ناب و اسلامي كه نظام اسلامي بر پايه آن به وجود آمد، اين است كه مسلمانان با وجود اختلافشان در عقايد و در مباني مذهبي خود، بايد اتّحاد كلمه داشته باشند؛ روي موارد اتّفاقي تكيه كنند و از جريحه دار كردن احساسات يكديگر خودداري نمايند. اين فرهنگ ديني با اين معنا و با اين نگاه كه در آن، آزادي و عدالت و مردم سالاري و بسط وحدت در دنياي اسلام و ميان امّت اسلامي وجود دارد، يكي از ميدانهاي مجاهدت ماست كه بايد در آن تلاش كنيم.
بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان ـ 19/6/82
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14