از بروكسل 82 تا واشنگتن90 (يادداشت روز)

فرآيند 70روزه برگزاري انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، رسماً از روز شنبه با ثبت نام داوطلبان آغاز مي شود. 12اسفند، موعدي است كه صورت بندي مجلس نهم با رأي ملت مشخص خواهد شد؛ اما تا به اين صورت بندي و تركيب مجلس جديد برسيم، فضاي انتخابات متأثر از تعاملات، رقابت ها يا تقابل طيف هاي سياسي خواهد بود. طيف هاي رقيب به اقتضاي هر انتخابات، فضاسازي مي كنند و البته طيف هايي هم هستند كه در نقطه تقابل با جمهوريت و انتخابات و رأي مردم ايستاده اند و مي كوشند از رونق اين فصل پرنشاط سياسي حتي درحد تحريم انتخابات بكاهند. جبهه سياسي ديگري كه مي تواند موازي اين روند مورد توجه قرار گيرد، تحركات از سر آشفتگي و اضطراب برخي قدرت هاي متخاصم بيگانه است. آمريكا، رژيم صهيونيستي و برخي دولت هاي خاص اروپايي در وضعيتي بي سابقه و به غايت بغرنج پس از جنگ دوم جهاني به سر مي برند و بخش بزرگي از مصيبت هاي تجربه نشده اي را كه با آن دست و پنجه نرم مي كنند، زير سر آرمان گرايي نافذ ملت و حاكميت ايران مي دانند. بدين ترتيب، انتخابات نهمين دوره مجلس در ايران، با فصل مهمي از تاريخ تحولات بين المللي مقارن شده، همچنان كه 2سال پس از تكوين اولين رگه هاي فتنه 88 (به ميدان گسيل شدن سرپل و لولاي اصلي فتنه در اسفند87) برگزار مي شود. اسناد و اخبار متعدد حاكي از آن است كه سازمان منهزم فتنه هرچند با معضلات بزرگ روبروست اما درعين حال به سادگي نمي تواند از كنار اين انتخابات عبور كند و بي آن كه نفياً يا اثباتاً اثري بر صحنه انتخابات بگذارد، گواهي مرگ خود را نزد دوست و دشمن امضا كند.
قطب بندي اصلي در انتخابات را چگونه بايد ديد؟ آيا مثل انتخابات 2 سال پيش كه كساني گفتند دو قطبي موجود، دو قطبي هاشمي رفسنجاني- احمدي نژاد است، بايد فضا را همين گونه تصور كرد كه طيف هايي القا مي كنند؟ آيا قطب بندي مهم و اصلي، ميان گروه 8+7 و جبهه پايداري است چندان كه طيف هايي به آن دامن مي زنند؟ آيا عمليات تأخيري و حركت با چراغ خاموش و موتور روشن طيف موسوم به اصلاح طلب- كه مرزهاي آن تا حدود زيادي با سازمان فتنه سبز برداشته شده- به همين منظور نيست تا جريان هاي اصلي «معارضه» در حاشيه ديده شوند يا اصلاً به چشم نيايند؟ ناظران و رصدگراني كه لنگيدن طيف هايي از سياسيون را در همين 2سال اخير ديده اند و از آن سو، هجوم مغول وار و سازمان يافته جبهه ضدانقلاب خارجي و اپوزسيون را عليه بنيان هاي اصلي دين و انقلاب و كشور مشاهده كرده اند، چگونه مي توانند به برخي قطب بندي هاي گمراه كننده و ناقص و نارسا تن دهند؟ هر مجموعه اي با هر گرايشي كه به تقليل قطب بندي هاي واقعي به صف بندي هاي انحرافي يا كم مايه دامن زند، بداند يا نداند، قطعه اي از پازل دشمن را سرجاي خود مي نهد حتي اگر عوامل القاي اين دو قطبي هاي كم مايه، به ظاهر مخالف هم تلقي شوند. قلم زنان حلقه انحرافي كه به زعم خود مي خواهند اعوجاجات سؤال برانگيز اين حلقه را با چسباندن هر منتقدي به هاشمي رفسنجاني و عملكرد ملامت برانگيز وي در قبال فتنه سبز بپوشانند و زير پاي اتحاد اصولگرايان در جبهه متحد را از اين طريق شل كنند، در همان سناريويي نقش مي آفرينند كه برخي به ظاهر طرفداران جبهه متحد بازيگرانند و برچسب همراهي با حلقه انحرافي را به جبهه پايداري مي زنند. حاصل اين بازي دوگانه قرار است در كدام سبد بريزد؟ در سبد فتنه چند لايه و پيچيده اي كه دو سال پيش، هيزم اشتعال خود را از لنگي هاي كثيرالعلل برخي خواص پرآوازه -مانند هاشمي- تأمين كرد.
انهدام انسجام جبهه حاملان انقلاب كه امروز به نام اصولگرايي شناخته مي شوند، مقصد اصلي دو قطبي هاي انحرافي است. البته اين سخن بدان معنا نيست كه در چينش فهرست نامزدها و درباره كساني كه آلوده فتنه شدند و مثلاً ستاد اصولگرايان حامي موسوي! را علم كردند و تا امروز هم از همراهي سازمان فتنه عذرخواهي نكرده اند، ذره اي كوتاه بياييم؛ همان گونه كه آلودگان به حلقه انحرافي- يا هر حلقه و فرقه ديگري كه حريت و آزادگي و كرامت افراد را مي گيرد و سرسپردگي را مطالبه مي كند- جايي ميان اصولگرايان نخواهند داشت... با همه اين اوصاف و دقايق و ظرايفي كه در كار هست، قطب بندي اصلي جاي ديگري است و تا اين قطب بندي هست، نمي توان از راهبرد اتحاد و انسجام و همدلي و الفت اصولگرايان ذره اي غفلت كرد.
مسئله و صورت بندي اصلي كه به يك معنا از 30سال پيش و به يك معناي ديگر از 8-7سال پيش (سقوط تدريجي اصلاح طلبان از چشم مردم و حاكميت) پديدار شده، موضوع استقلال از بيگانگان يا پذيرفتن نقش نيروي ميداني و پياده نظام آنان از طرف برخي گروه هاست. اگر روزگاري رصدگران اطلاعاتي سفارت آمريكا در گزارش هاي سرّي خود به وزارت خارجه، از نهضت آزادي به عنوان رابطين و دوستان خوب آمريكا در ايران ياد مي كردند كه مي توانند ملت انقلابي ايران را مهار كنند و انقلاب را به بيراهه بكشانند، 20سال بعد برخي طيف هاي سياسي، كار را به جايي رساندند كه زمامداران آمريكايي و انگليسي و اسرائيلي را سر ذوق آوردند تا كساني مثل بوش بارها بگويند ما از اصلاح طلبان در ايران پشتيباني مي كنيم. دوز خيانت و جفاهاي برخي اضلاع جبهه اصلاحات به كشور و ملت به شدت بالا رفته بود. در سال هاي 81-80 و در سفر يك مقام سياسي مجلس ششم به بروكسل، مخفيانه از وي و دوستانش در حزب مشاركت خواسته شد تقابل با نظام را تشديد كنند تا بتوان سرمايه گذاري روي اين طيف را در غرب توجيه كرد. اگر آن زمان پشت اتاق هاي در بسته گفته مي شد كه گزينه نهايي ما در ايران شما هستيد به شرط اينكه بجنبيد و جنم و جربزه خود را نشان دهيد، چند سال بعد اين حمايت ها بي پروا و علني شد. فقط بوش و رايس نبودند كه علنا گفتند از اصلاح طلبان حمايت مي كنيم. جانشينان آنها نيز پس از دو سال حمايت هاي كج دار و مريز، علناً وارد عرصه شدند.
مصاحبه وقيحانه هيلاري كلينتون با تلويزيون بي بي سي و سپس صداي آمريكا، تا ابد اسباب سرشكستگي اركان اصلي فتنه سبز خواهد بود. او در آن مصاحبه ها اعلام كرد كه آمريكا حاضر است مانند مدل ليبي، به اپوزيسيون سبز كمك كند مشروط بر آن كه اين طيف نيز بجنبند و درخواست ها را علني كنند. و همان جا گفت كه سبزها مي گويند مايل نيستند كمك هاي آمريكا علني شودو باعث بي اعتباري گردد. (اين «سبزها مايل نيستند» از لابلاي ملاقات هاي متعدد 1-برخي اعضاي حلقه لندن 2- سه تفنگدارمتوهم شامل سازگارا و مخملباف و نوري زاده 3-شوراي هماهنگي سبز شامل امير ارجمند و مزروعي و... با مقامات آمريكايي استخراج شده است). با اين حال طبق تقسيم كار، برخي از اعضاي فراري دفتر تحكيم و حلقه كيان و نشريات زنجيره اي آنها (مجيد محمدي، علي افشاري، ابراهيم نبوي و...) به فرموده، دست به انتحار زدند و راز شكست مشترك «نومحافظه كاران آمريكا- اصلاح طلبان ايران» را در همين دانستند كه تيم بوش بدون اپوزيسيون سازي به عراق حمله كرد و اصلاح طلبان هم در قبال كليت جبهه اپوزيسيون و آمريكا، كج دار و مريز رفتار كردند و نتوانستند امكان بسيج همه اين ظرفيت در هماهنگي با غرب را فراهم كنند. تفاسير صداي آمريكا و راديو فردا و بي بي سي و برخي رسانه هاي مشابه از سخنان مختصر كلينتون اين بود كه جريان سبز- با مركزيت اصلاح طلبان- بايد تجديد سازمان كند، خارج از فضاي مجازي خود را نشان دهد، قيد بحث هايي چون استقلال و حاكميت ملي و مخالفت با سلطه طلبي استعمار و... را بزند و علنا قلاده طلايي نوكري تام و تمام نسبت به آمريكا را گردن آويز خود كند. بايد پرسيد از جبهه عريض و طويل اصلاحات به جز چند نفر خاص و غيرتمند، چند فرد و گروه - شوراي هماهنگي كذايي كه جاي خود- شرافت و عزت و وطن دوستي به خرج دادند و به وزير خارجه آمريكا و مقامات رژيم صهيونيستي گفتند «شما غلط مي كنيد كه از ما حمايت مي كنيد، ما از شما بيزاريم»؟!
اين وضعيت صم بكم را دست كم نگيريد. اين طيف دچار اختناق مغز و روح، ظرفيت هاي مناسبي براي خيانت نشان داده اند. درست است كه جرئت نمي كنند از تحريم انتخابات سخن بگويند و نبايد هم چنين تير خلاصي به خود بزنند اما آنان همان هايي هستند كه در بحبوحه فشارهاي دولت بوش، نامه سركشيدن جام زهر را خطاب به رهبر انقلاب- بخوانيد خطاب به ملت ايران- نوشتند و بعد به بازي تحصن و تحريم انتخابات دست يازيدند و سرانجام يابو برشان داشت كه بگويند دولت و مجلس در قبضه ماست و گردنمان كلفت است، پس در انتخابات را تخته مي كنيم و نمي گذاريم انتخابات مجلس هفتم (سال 1382) برگزار شود. اينها همان محافلي هستند كه عار ندانستند و حاضر شدند به جاي ميليشياي سازمان منافقين، خياباني شوند و چماقداري كنند و 8 ماه باب ميل رؤساي خبيث ترين سرويس هاي جاسوسي دنيا، آتش افروزي و شهرآشوبي كنند. ظرفيت بيگاري دادن و بار كشيدن اين طيف بسيار بود هر چند كه با درايت و تدبير و شجاعت نظام «امت-امام»، شتر فتنه پي شد و آنها زير دست و پا ماندند.رفتار انتحاري فرستادگان چند لايه فتنه سبز به خارج (حجيم شده خيانت هاي طيف افراطي جبهه اصلاحات) چنان حماقت آلود بود كه باعث شد در همين يك ماه گذشته برخي فعالان راديكال اپوزيسيون نظير علوي تبار، برقعي و دباشي در نوشته ها و مصاحبه هايي، از آنان به عنوان «كساني كه مشغول روسپي گري سياسي هستند»، «ستون پنجم پسامدرن آمريكا كه علنا دعوت به حمله نظامي عليه ايران مي كنند»، «بي شرم هايي كه مي گويند امپرياليسم و استعمار، گفتماني كهنه و منسوخ است و حاكميت ملي و استقلال در جهان جديد ديگر معنا ندارد» و «ميرزآقاخان نوري، شاپور بختيار، مسعود رجوي و تيمسار مدني هاي جديد كه تا مرز همكاري با صدام پيش رفتند» ياد كنند با اين حال، دولت بخت برگشته آمريكا و رژيم صهيونيستي آن قدر به فلاكت افتاده اند كه به ناچار روي همين جماعت حساب مي كنند. البته اقدامات اين طيف راديكال و افتاده در بن بست، با تحركات طيف هاي ديگري كه از چند جهت و به شكل زيرزميني، اتحاد و انسجام اصولگرايان- متوليان انقلاب و حاكميت- را آماج حمله قرار داده اند، كامل مي شود.
موضوع اين نوشتار را بايد در فرصت هاي ديگري بسط داد و راهبرد ويژه دشمن در قبال انتخابات مجلس نهم را تحليل كرد. اما آنچه بايد در اين مجال گفت، اعتنا و اهتمام به اين واقعيت است كه ملت و نظام ما در بحبوحه يك جنگ بزرگ و پيروز جهاني عليه جبهه استيلا و استكبار به سر مي برد. به قول ولي نصر از مشاوران دولت اوباما «آمريكا و اوباما بايد بياموزند كه ايران مشكل بزرگي است و سياست آمريكا در اين باره آشفته و در هم برهم بوده است. درسي كه بايد بياموزيم اين است كه مشكل ايران، مشكل ساده و كوچكي نيست بنابراين فرمول ساده و دقيقي هم وجود ندارد». انتخابات مجلس را با همه اهميتي كه دارد بايد در متن اين ماجراي بزرگ ديد. جبهه مقاومت اسلامي به رهبري ايران، چه در تك هاي خود و چه آنجا كه با پاتك هاي دشمن مواجهه خيره كننده اي داشته، ضربات اساسي و بي سابقه اي به جبهه استكبار زده است. نيروهاي ميداني دشمن در اين ميان به شدت فرسوده و مضمحل ارزيابي مي شوند. همزماني خروج اجباري آمريكا و سازمان تروريستي ورشكسته منافقين از عراق (آخر دسامبر) تنها يك مصداق كوچك از ده ها شاهد مثال در اين باره است همچنان كه اضمحلال فتنه سبز و شناسايي و انهدام شبكه خاكستري و مشترك سيا و موساد و ام آي6 در ايران، نمونه ديگري است. با اين حال نبايد از تك و تاب دشمن زخم خورده غافل شد. ظفر نهايي، محصول همين حزم و احتياط و پايداري شجاعانه است. مسابقه انتخابات نمي تواند و نبايد وسعت و حساسيت آوردگاه اصلي را از نگاه مترصد اصولگرايان بپوشاند. نبايد گرماي آتش تفرقه، مارهاي توسري خورده و افسرده را از حالت نيمه مرگي، به حيات انگلي بازگرداند.
محمد ايماني

اسرائيل صحنه گردان تشديد تحريم ها عليه ايران بود
 گزارش كيهان از ناكامي آمريكا در نشست مخفي رم

سرويس سياسي-
منابع خبري از برگزاري نشستي مخفي در پايتخت ايتاليا خبر مي دهند كه هدف از آن تلاش براي تحريم نفت و بانك مركزي ايران در قالب يك ائتلاف از كشورهاي هم فكر بوده است.
اين نخستين بار است كه آمريكايي ها تلاش ها براي تحريم ايران را در قالب يك نشست مخفي كه رسانه ها به آن راه نيافته و دولت ميزبان هم اطلاعاتي در حد صفر از آن منتشر كرده پي گيري مي كنند.
خبرگزاري آسوشيتدپرس درباره نتيجه اين نشست تاكيد كرده كه شركت كنندگان در نشست رم بر لزوم همكاري گسترده براي تقويت فشارها بر ايران به منظور آغاز روند جدي گفت وگوها اصرار داشته اند.
با اين حال به نظر نمي رسد كه اين گزارش چندان دقيق باشد چرا كه تاكيد بر گفت وگو همواره مقدمه اي براي تشديد فشارها بر ايران بوده و در ضمن اين همواره غربي ها بوده اند كه ميز مذاكره را ترك كرده و بر نگشته اند.
آسوشيتدپرس به نقل از مقامات وزارت امور خارجه ايتاليا گزارش داد كه در نشست آمريكا و ديگر كشورها كه در رم براي مذاكره درباره تحريم ايران به دليل دنبال كردن برنامه هسته اي برگزار شد تصميم گرفته شد فشارها بر تهران به منظور از سرگيري مذاكرات افزايش يابد.
در اين نشست كه پشت درهاي بسته برگزار شد مقاماتي از كشورهايي حضور داشتند كه وزارت امور خارجه ايتاليا آنها را «كشورهاي هم فكر» توصيف كرد.
ديپلمات ها گفتند كه اين گروه شامل آمريكا و كشورهاي اروپايي، كانادا، استراليا، ژاپن، كره جنوبي و احتمالا يك كشور از حاشيه خليچ ( فارس) بود.
اسامي و رتبه شركت كنندگان در كنفرانس مشخص نشده است.
روزنامه وال استريت ژورنال به نقل از ديپلمات هاي اروپايي، آمريكايي و عرب نوشت كه صادرات نفت ايران و بهاي جهاني انرژي از مسايل مهمي بود كه روي ميز مذاكرات رم قرار داشت.
مقامات وزارت امور خارجه ايتاليا كه خواستند نام شان فاش نشود، گفتند كه شركت كنندگان درنشست رم بر لزوم پاسخگويي ايران به آن چه نگراني ها درباره برنامه هسته يي مي ناميدند، تاكيد كردند و اراده خود را براي شراكت گسترده به منظور تقويت فشار بر تهران با هدف از سرگيري روند مذاكرات جدي اعلام كردند.
خبرگزاري رويترز به نقل از يك منبع ديپلماتيك ايتاليايي نوشت كه نشست پشت درهاي بسته در رم تحت حمايت وزارت امور خارجه ايتاليا برگزار شد و شركت كنندگان آن را يك نشست فني در نظر گرفتند.
شركت كنندگان در اين نشست از كشورهايي بودند كه تحريم هاي يك جانبه عليه ايران اعمال كرده اند كه فراتر از تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل است.
رويترز به نقل از يك منبع ديپلماتيك اروپايي افزود: شركت كنندگان بر لزوم پايبندي ايران به قطعنامه هاي سازمان ملل و آژانس بين المللي انرژي اتمي تاكيد كردند و از ايران خواستند به درخواست هاي جامعه بين المللي درخصوص شفافيت به موقع و فوري درباره برنامه هسته اي اش عمل كند.
رويترز ادامه داد: اين گروه كوچك غير رسمي به مدت دو سال است كه نشست هايي را برگزار مي كند و هدفش به اشتراك گذاشتن اطلاعات و مذاكره درباره گام هاي بعدي در روند تحريم ها است.
منابع ديپلماتيك در تهران اين بخش از گزارش آسوشيتدپرس و رويترز را تاييد نمي كنند. اين منابع مي گويند آمريكا همچنان از يافتن راهي براي غلبه بر مشكلات راهبردي تحريم نفت ايران ناتوان است و فعلا به راهبردي روي آورده كه در آن لفاظي مهم تر از اقدام محسوب مي شود.
منابع غربي پيش از اين تاكيد كرده بودند كه تحريم نفت ايران مشكلات عبور ناپذيري دارد.
كاترين هريج، خبرنگار فاكس نيوز روز جمعه 11 آذر 1390 (2 دسامبر 2011) در اين باره گزارش داده بود: «مقامات دولت باراك اوباما،رئيس جمهور آمريكا تاكيد دارند با تحريم بانك مركزي ايران، ميزان عرضه نفت در بازارهاي جهاني كاهش خواهد يافت و درنتيجه اين امر سبب افزايش قيمت نفت در بازارهاي جهاني خواهد شد كه حكومت ايران از اين وضعيت سود خواهد برد».
باربارا استار خبرنگار سي ان ان در پنتاگون هم همان روز با ارائه گزارشي در اين باره تحليل كاملا مشابه ارائه داد.
استار گفت: «براساس اعلام اوپك، ايران روزانه حدود 5/2 ميليون بشكه نفت صادر مي كند كه سالانه بيش از 70 ميليارد دلار براي ايران درامدزايي دارد. كشورهايي كه نفت ايران را خريداري مي كنند، پول اين معاملات را از طريق بانك مركزي ايران پرداخت مي كنند. با تحريم بانك مركزي ايران از جانب آمريكا، ميزان نفت عرضه شده به بازار جهاني كاهش خواهد يافت و احتمالا ايران به خريداران نفت در كشورهاي اروپايي روي خواهد اورد. اين دو عامل مي تواند نتيجه بد براي اقتصاد آمريكا به همراه داشته باشد».
سي ان ان ادامه داد: «كاهش عرضه نفت سبب وارد شدن ضربه به اقتصاد آمريكا مي شود و قيمت بنزين را افزايش مي دهد».
باربارا استار همچنين به نقل از وندي شرمن، معاون وزير امورخارجه آمريكا مي گويد: «تحريم بانك مركزي ايران سبب افزايش قيمت نفت خواهد شد و درنتيجه پول بيشتري نصيب ايران خواهد شد تا منابع مالي لازم براي فعاليتهاي هسته اي اش را تامين كند».
بنابراين گزارش، مارك دابوويتز، كارشناس »بنياد دفاع از دموكراسي« (FDD) كه ديدگاه هايي بسيار منفي عليه ايران دارد، دراين خصوص گفته است: «ما نمي خواهيم وضعيتي بوجود بياوريم كه براساس آن قيمت نفت در بازارهاي جهاني به صورت سرسام اور افزايش پيدا كند و در نتيجه ان مقامات ايران سود بادآورده كلاني را به دست بياورند».
اما هرد، خبرنگار شبكه خبري اسكاي نيوز هم در گزارشي به تشريح دلايل مخالفت دولت اوباما با تحريم خريد نفت و بانك مركزي ايران پرداخت.
هرد در اين گزارش كه روز جمعه دوم دسامبر پخش شده گفته است: «دو نكته درباره اين تحريم هاي جديد وجود دارد كه براي دولت باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا نگران كننده است و به همين علت اوباما مخالف اين تحريم هاي جديد است. نكته نخست آنكه اين تحريم ها احتمالا سبب ناراحتي متحدان بالقوه آمريكا در تلاشها به منظور منزوي كردن ايران خواهد شد. نكته ديگر آنكه اين تحريم ها در بازار جهاني تبادلات مالي اخلال وارد خواهد كرد آن هم در شرايطي كه همه جهانيان تشنه ثبات در شبكه مالي جهاني هستند».
خبرنگار اسكاي نيوز در ادامه تاكيد كرده است: «به نظر مقامات دولت اوباما اين اقدام بسيار نابخردانه است، آن هم نه بخاطر تاثيري كه اين تحريم بر ايران مي گذارد چراكه آمريكا خواهان اعمال تحريم هاي شديدتر برضد ايران است بلكه علت مخالفت واشنگتن با اين امر، تاثير اين تحريم ها بر شبكه مالي جهاني در شرايط حساس كنوني است. افزايش قيمت نفت در بازارهاي جهاني به معناي آن خواهد بود كه ايران پول بيشتري را از فروش نفت خودش به دست بياورد و اين همان نتيجه معكوسي است كه آمريكا خواهان آن نيست».
همچنين ديروز منابع ديپلماتيك گفتند روسيه، چين و بقيه كشورهاي در حال توسعه از اينكه آمريكا به وضوح در حال دور زدن آنهاست عصباني شده اند و بنابراين هر تحريمي كه در غرب اعمال شود، توسط شرق خنثي يا بسيار كم اثر تر از آني خواهد شد كه بتواند روي اراده ايران اثر بگذارد.

خيار (گفت و شنود)

گفت: اصحاب فتنه آمريكايي-اسرائيلي 88 اعلام كرده اند كه جبهه اصلاحات، انتخابات را تحريم نمي كند!
گفتم: مگر قرار است وطن فروشان را هم به مجلس راه بدهند كه آقايان حرف از تحريم انتخابات مي زنند؟!
گفت: مي گويند البته اصلاح طلبان انتخابات را تحريم نمي كنند ولي در انتخابات هم شركت نمي كنند!
گفتم: ولي دستور العمل جرج سوروس اين است كه در انتخابات شركت كنند تا بعداً بتوانند ادعا كنند كه تقلب شده است!
گفت: اتفاقاً سران فتنه هم گفته اند، اصلاح طلبان بدون تابلوي اصلاحات در انتخابات شركت مي كنند!
گفتم: يعني عقلشان نمي رسد كه فرمول جرج سوروس را ديگران هم مي دانند و باز هم مثل جريان فتنه آمريكايي-اسرائيلي 88 دست فتنه گران وطن فروش رو مي شود؟
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: يارو رفته بود مسابقه 20 سوالي، به او گفتند جواب مسابقه خيار است ولي فوري نگو كه ماجرا لو نرود. يارو پرسيد در جيب جا مي گيرد؟ مجري مسابقه گفت؛ نه. يارو با تعجب گفت؛ عجب خيار گنده ايه؟!

رئيس ستاد انتخابات: نامزدهاي نمايندگي ثبت نام ها را به دقيقه 90 موكول نكنند

رئيس ستاد انتخابات كشور به داوطلبان شركت در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي توصيه كرد كه ثبت نام در اين انتخابات را به دقيقه 90 موكول نكنند.
«سيد صولت مرتضوي» خطاب به كانديداهاي مجلس نهم شوراي اسلامي گفت قانون را رعايت كنند و در تمام زمينه ها شاخص عمل شان قانون باشد.
معاون سياسي وزارت كشور افزود: به همه كساني كه توانايي حضور در مجلس را دارند توصيه مي كنم براي شركت در رقابت هاي انتخاباتي مجلس نهم ثبت نام كنند.
وي كه با مهر گفت وگو كرده با بيان اينكه از داوطلبان شركت در انتخابات مجلس درخواست مي كنم ثبت نام خود را به دقيقه 90 موكول نكنند اظهار داشت: از كانديداهاي شركت در رقابت هاي انتخاباتي مجلس نهم شوراي اسلامي مي خواهم در روزهاي ابتدايي براي ثبت نام خود اقدام كنند تا وزارت كشور و فرمانداري ها بتوانند به تدريج و با آرامش به وظايف خود رسيدگي كنند.
صولت مرتضي در خصوص مديراني كه بدون استعفا دادن از سمت قبلي خود قصد كانديداتوري در انتخابات مجلس هشتم را دارند گفت: وزارت كشور داراي بانك اطلاعات مديران است و كانديداهايي كه داراي سمت مديريتي بوده اند را پايش مي كند در صورتي كه استعفانامه از پست مديريتي، ضميمه نداشته باشند به آنها اعلام خواهيم كرد شرايط كانديداتوري در انتخابات مجلس نهم را ندارند.
ثبت نام كانديداهاي حضور در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي از 3 دي ماه در فرمانداري هاي سراسر كشور آغاز مي شود.

پنتاگون: اظهارات اخير پانتا درباره ايران «خيالي» است

پنتاگون اظهارات اخير وزير دفاع آمريكا «لئون پانتا» درباره نزديك بودن دستيابي ايران به تسليحات هسته اي را كم اهميت و خيالي دانست.
سخنگوي پنتاگون جان كربي به خبرنگاران گفت: حرف هاي پانتا «كم اهميت و خيالي» است و اطلاعات جديدي را ارائه نكرده كه حاكي از تاسيساتي محرمانه در ايران باشد.
لئون پانتا در گفت وگويي با شبكه تلويزيوني «سي بي اس» آمريكا گفته كه ايران ممكن است در يك سال يا احتمالا زودتر به تسليحات هسته اي دست يابد.
پنتاگون تاكيد كرده است كه ديدگاه پانتا نسبت به برنامه هسته اي ايران تغيير نكرده و اين كه اگر تهران تصميم بگيرد اورانيوم تسليحاتي توليد كند مورد شناسايي بازرسان سازمان ملل قرار خواهد گرفت كه به تاسيسات هسته اي ايران مرتبا دسترسي دارند.
«لئون پانتا» پيش از اين در گفت وگو با شبكه خبري سي.بي.اس با ناديده گرفتن همكاري مستمر و شفاف ايران با آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان عضو متعهد و فعال اين نهاد و نبود هيچ مدركي كه ادعاهاي نخ نما شده غربي ها را اثبات كند، مدعي شد: با وجود تلاش براي ايجاد اخلال در برنامه هسته اي ايران، اين كشور به مرحله اي رسيده است كه مي تواند ظرف يك سال يا كمتر به توانمندي ساخت سلاح اتمي دست يابد.
در همين رابطه بي.بي.سي با تمسخر اين سخنان پانتا نوشت: آمريكا و اسرائيل همواره تاريخ هاي مختلفي درباره دستيابي احتمالي ايران به بمب اتمي بيان كرده اند كه گاه از سوي ناظران مستقل نيز رد شده است.

پسر خوب! به سؤال رفقا جواب بده! (خبر ويژه)

عناصر ضدانقلاب خارج نشين كه در حوزه تحميق و تهييج عوامل داخلي جبهه استكبار فعاليت مي كنند همچنان از پاسخ سر راست و روشن به يك سؤال ساده طفره مي روند و آن اينكه چرا خود شما به ايران برنمي گرديد تا مبارزه كنيد و فقط برخي افراد بي خبر را شير مي كنيد كه سر به صخره بكوبند.
مجيد محمدي همكار كاسبكار راديو فردا كه سالها پيش بدون هيچ تعقيب و تهديدي، ترجيح داد در آمريكا اقامت بگيرد و از دلارهاي اختصاص يافته از سوي وزارت خارجه و سرويس جاسوسي سيا برخوردار شود، مدتي است كه محل اعتراض طيف هايي از گروه ها و رسانه هاي مخالف جمهوري اسلامي قرار گرفته است. اين اعتراض ها به حدي بود كه وي مجبور شد بنويسد «اين سخن كه رسانه هاي فارسي زبان خارج از كشور (سايت ها، راديوها و تلويزيون ها) و افرادي كه در آنها فعاليت مي كنند با جامعه ايران فاصله دارند و در دنيايي بسته زندگي مي كنند و لذا تحليل ها و ارزيابي هايشان معتبر نيست يا به كار نمي آيد، بارها از سوي برخي مخالفان حكومت ايران تكرار شده است».
وي آنگاه براي خارج شدن از زير علامت سؤال اصلي، توپ را در زمين كيهان و... انداخته و مي نويسد: وقتي كيهان و رجانيوز و فارس به تمسخر فعالان سياسي در دنياي مجازي مي پردازند نكته اصلي آنها اين است كه «براي براندازي بايد به داخل كشور و عرصه خيابان بياييد و حالا كه جربزه اش را نداريد برويد و خفه خون بگيريد.» قائلان به اين نظر در واقع مي خواهند فعاليت سياسي را به حضور خياباني منحصر كنند در حالي كه خود آنها هم اصولاً به نوشتن و فعاليت رسانه اي مشغول هستند.
همكار راديو فردا سپس با بي پاسخ گذاشتن پرسش اصلي، حاشيه روي را انتخاب كرده و به مغالطه در اين باره پرداخت كه اپوزيسيون خارج نشين فعال در فضاي مجازي، برخلاف انتقادهاي برخي مخالفان جمهوري اسلامي، از واقعيات زندگي در داخل ايران مطلعند و بنابراين نبايد آنها را پرت از متن حوادث تلقي كرد.
يادآور مي شود به تازگي اكبر گنجي تصريح كرده بود «اپوزيسيون مقيم خارج، آرزوهاي خود را تبديل به خبر مي كند و تصوير خيال پردازانه و كاذبي از رژيم و مردم به دست مي دهد. اين مسائل باعث استيصال كامل اپوزيسيون شده است». حسين قاضيان نيز كه در نيويورك اقامت داردگفته است «انتخابات سال 88 و ميزان مشاركت مردم گواهي مي دهد كه جريان سبز پايگاه اجتماعي ضعيفي دارد. به نظرم فضاي مجازي منعكس كننده وضع عمومي داخل كشور نيست و واقعيت هاي داخل را نمايندگي نمي كند».
اما از همه اينها گذشته، آقاي مجيد محمدي به سؤال اصلي جواب نمي دهد: 1- چرا با وجود اينكه جمهوري اسلامي هيچ كاري با شما نداشت، از كشور رفتيد و حاضر نيستيد براي مبارزه مدعايي به ميانه گود برگرديد و آنگاه دعوت به مبارزه كنيد؟ 2- مگر نمي گفتيد همه چيز در خيابان حل و فصل مي شود. پس چگونه ادعا مي كنيد خيابان ديگر در مبارزه اهميتي ندارد و مهم، «كليك كليك بنگ بنگ»هاي مجازي با بودجه دولت آمريكاست؟!

شنيدن كي بود مانند تقليد! (خبر ويژه)

يك عضو مجمع روحانيون ضمن تحريف قرآن كريم ادعا كرد براي رسيدن به حقيقت بايد تمام سخنان، حتي BBC را شنيد!
به گزارش كلمه، هادي غفاري با استناد به آيه 18 سوره زمر گفت: براي رسيدن به حقيقت بايد تمام سخنان حتي سخنان بي بي سي را شنيد نه اينكه صرفاً به يك جناح خاص بسنده شود.
وي همچنين گفته است: كسي با تابلوي اصلاحات وارد ميدان انتخابات نخواهد شد.
هادي غفاري همچنين مدعي شد: اسلام بيش از هر موقع ديگر در خطر است و برعهده ماست كه حساب اسلام را از حساب آنچه كه به نام آن انجام مي دهند جدا كنيم. وي مي گويد: بايد انديشه هاي بنيانگذار انقلاب، مطهري ها، شريعتي ها، بهشتي ها و... را زنده نگه داريم تا از انحرافات مصون بمانيم.
وي گفت: ما با هيچ شخصي سر دعوا نداريم و اين نامه نگاري ها، سخنراني ها، نقد و خطابه ها همه از سر دلسوزي و بازگشت به راه آرمان هاي انقلاب است.
وي افزود: هنر در جذب كردن افراد به اسلام است نه دفع كردن.
دعوت هادي غفاري به شنيدن سخنان بي بي سي در حالي است كه طيف متبوع نامبرده و از جمله وي در فتنه سال 88، طابق النعل بالنعل سناريوي ديكته شده سرويس هاي جاسوسي بيگانه و بنگاه هاي رسانه اي آنها- از جمله بي بي سي- در زمينه القاي تقلب و برپايي آشوب و تن ندادن به رأي اكثريت و مكانيزم هاي قانوني را اجرا مي كردند و كار از «شنيدن» گذشته و به تقليد كوركورانه رسيده بود.
نكته ديگر اينكه شبكه دولتي انگليس كه وابستگي رسمي خود به سرويس جاسوسي و وزارت خارجه انگليس را كتمان نمي كند و اسم رمز كودتاي 28 مرداد 32 را اعلام كرده، چگونه مي تواند جناحي در عداد جناح هاي سياسي ايران تلقي شود؟! و مدعيان اصلاح طلبي تا كجا به بيراهه رفته و منحرف شده اند كه خود را هم جناحي بي بي سي انگليس تلقي مي كنند. اين موضوع از آن جهت قابل توجه مضاعف است كه طي دو سال اخير، طيف گسترده اي از نيروهاي ضد انقلاب اعم از سلطنت طلب و ماركسيست و جبهه ملي و... بارها به مديران بي بي سي اعتراض كرده اند كه چرا عنايت ويژه به اصلاح طلبان دارد و عملاً تبديل به رسانه اين طيف از مخالفان جمهوري اسلامي شده است؟
موضوع سوم ادعاي نگراني براي اسلام و انقلاب است حال آن كه امثال اين عضو مجمع روحانيون در ماجراي حرمت شكني بي سابقه روز عاشوراي سال 88 يا در شكستن حرمت ماه مبارك رمضان در روز قدس و سردادن شعار به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي و يا خط كشيدن روي نام اسلام در عبارت «جمهوري اسلامي» و پاره كردن تصوير حضرت امام (ره) و... خاك مرگ بر دهانشان ريخته بودند يا ادعا مي كردند اراذل و اوباش اجاره اي، مردمان خداجو هستند!! آيا پاسداشت انديشه هاي امام خميني(ره) و شهيدان مطهري و بهشتي، يعني تبديل شدن به ريپورتري BBC انگليس و سپر بلاي گروهك هاي معاند شدن؟! و چهارم اينكه، چرا حضرات مي توانند جذب بهايي ها، تروريست هاي منافقين و ريگي- كه علناً از فتنه سبز حمايت كردند- سلطنت طلب ها، ماركسيست هاي لائيك و نهضت آزادي و... شوند و آن قدر از پرز و نتانياهو دلربايي كنند! كه سرمايه بزرگ اسرائيل لقب بگيرند اما نتوانند با اسلام خواهي و وطن دوستي و عزت طلبي ملت ولايت مدار ايران كنار بيايند؟
به تعبير قرآن كريم در آيه 10 سوره روم «ثم كان عاقبه الذين اساؤا السوآي ان كذبوا بايات الله و كانوا بها يستهزؤن».

ها آرتص: حماقت 30 سال پيش براي هفت پشت اسرائيل كفايت مي كند (خبر ويژه)

يك روزنامه صهيونيستي اعلام كرد حمله 30 سال پيش به جنوب لبنان به فاجعه بزرگي براي تل آويو تبديل شد كه قدرت گرفتن پديده اي به نام حزب الله نمونه آن است.
هاآرتص با اشاره به رايزني هاي مقامات صهيونيستي با دولت آمريكا و سفر اخير ايهود باراك به واشنگتن نوشت: عبارت همه گزينه ها روي ميز است دكلمه وار از سوي مقامات آمريكايي تكرار مي شود اما ممكن است اين عبارت بيشتر از آن كه هشداري به جمهوري اسلامي باشد، اخطار به اسرائيل باشد. به نظر مي رسد اوباما به باراك تاكيد كرده كه درگيري نظامي با ايران مي تواند نگران كننده باشد.
هاآرتص با ترديد دراين باره كه ملاقات اوباما با ايهود باراك اتفاقي شيرين بوده يا رويدادي تلخ، تاريخ را مرور مي كند كه خبط اسرائيل در حمله به جنوب لبنان (1982) باعث سر بر آوردن جبهه مقاومت شد: 30 سال پيش آريل شارون وزير دفاع وقت اسرائيل به خيال گرفتن چراغ سبز از آمريكا، به جنوب لبنان حمله كرد اما همين جنگ، سر آغاز فجايعي براي تل آويو شد كه تا سالها ادامه و تشكيل و قدرت يابي حزب الله لبنان، يكي از همان فجايع است.
اين روزنامه صهيونيستي مي افزايد: احتمالا آمريكايي ها به اسرائيل گفته اند كه در صورت اقدام يك جانبه عليه ايران بايد متحمل هر عاقبتي باشند چرا كه شعله هاي آتش منطقه خاورميانه بلكه دورتر از آن را فرامي گيرد.
خاطر نشان مي شود حزب الله در جنگ 33 روزه سال 2006 نيز درسي فراموش نشدني و تحقيرآميز به رژيم صهيونيستي داد.

از تحريك به خودكشي تا تحليل چرايي هراس از تحريم انتخابات (خبر ويژه)

رسانه دولتي انگليس، مواضع دو پهلوي خاتمي و طيف اصلاح طلبان همسو با وي در زمينه تحريم انتخابات را باعث نااميدي بيشتر هواداران جنبش توصيف كرد.
سايت بي بي سي در تحليلي نوشت: به نظر مي رسد اصلاح طلبان سرانجام به جمع بندي قطعي رسيده اند و هر چند به صراحت نامي از تحريم انتخابات نمي برند اما عملا به تحريم انتخابات فرا مي خوانند. كساني چون خاتمي اعلام كرده اند كه در انتخابات شركت نخواهند كرد. حضور در داخل كشور و تلاش براي پرهيز از دادن دستاويزي تازه به حاكميت براي گسترش دامنه محدوديت ها و سركوب فعالان اصلاح طلب كه مي تواند يكي از دلايل اصلي در خودداري از به كارگيري اصطلاح «تحريم انتخابات» و فراخواندن همگان به تحريم تلقي شود.
بي بي سي در عين حال اضافه كرد: اين جزم انديشي، اما بي هزينه نيست و بخش فزاينده اي از هواداران جنبش سبز را نااميد مي كند؛ زيرا آنها در اين اتخاذ موضع، نوعي از بي اعتنايي به اصول و خواسته هاي بنيادين معترضان و در بهترين حالت نوعي تناقض را مشاهده مي كنند كه موجب تشتت در صفوف معترضان و تضعيف آنان در مقام تاثيرگذاري بر روند حوادث مي شود.
از سوي ديگر سايت ضدانقلابي «خودنويس» موضع متناقض خاتمي را مورد توجه قرار داد كه «اصلاح طلبان نه مي توانند و نه بايد در انتخابات نامزد و فهرستي داشته باشند؛ البته اين به معناي تحريم نيست. دل بستگان به اصل انقلاب، هيچ گاه انتخابات را تحريم نمي كنند» و نوشت: استراتژي اصلاح طلبان، «ناتواني فعال» است! جملات خاتمي پر از تناقض است. معلوم است كه يك حزب يا جناح سياسي با كانديدا ندادن، انتخابات را تحريم مي كند. اما تناقض بزرگ تر خاتمي و دوستان وي اين است كه عمل سياسي خاتمي در حوزه ناتواني هاي وي است. يعني در واقع او به هيچ عمل سياسي دست نزده اما خيلي ها خيال مي كنند كه او قدم مثبتي برداشته است. اين شيوه كج دار و مريز و ادبيات مبهم و متناقض، شيوه خاتمي است در حالي كه وي براي چندين بار مرتكب خطايي بزرگ مي شود. يك سياستمدار خردمند با گفتن چنين جملاتي، از پيش دست خود را نمي بندد.
در همين حال حسين باقرزاده عضو -به ظاهر جدا شده- مركزيت گروهك منافقين در سايت ايران امروز اين گونه به نفاق جديد خط داد: آنچه تاكنون اصلاح طلبان انجام داده اند از عدم شركت در انتخابات- به معناي نامزد نشدن- فراتر نرفته است. آنان هنوز حتي از عدم شركت به معناي رأي ندادن صريحا سخن نگفته اند. ولي اگر اين هم گفته شود، مسئله از يك تحريم منفعلانه پيش تر نخواهد رفت. آنچه كه لازم است يك تحريم فعال است. فعالان تحول خواه جنبش سبز از مدت ها پيش نغمه تحريم را سر داده اند و در اين مورد تأملي ندارند. اكنون وقت آن است كه سران اصلاح طلب جنبش نيز صريحا و بدون ابهام انتخابات را تحريم كنند.
وي در عين حال به يكي از دلايل هراس خاتمي و اصلاح طلبان همسو از تاكيد علني بر تحريم انتخابات اشاره كرد و نوشت: عدم اطمينان از نفوذ و پايگاه مردمي، يكي از دلايل خودداري اصلاح طلبان از تحريم فعال انتخابات است. دليل ديگر خطر سركوب حكومتي است كه مي تواند با بدترين شكل و اتهاماتي از قبيل اقدام عليه نظام و امنيت كشور و احيانا تا سرحد مرگ پيش برود. ولي اگر اصلاح طلبان در شرايط بحراني امروز نتوانند مقاومتي از خود نشان دهند در چه شرايط ديگري ممكن است بتوانند از پس اين كار برآيند؟ و آيا برخورد منفعلانه آنان با مسئله انتخابات به معناي پايان زندگي سياسي آنان براي هميشه نخواهد بود؟ به جرأت مي توان گفت كه انتخابات اسفندماه، آخرين فرصت اصلاح طلبان براي جدا كردن سرنوشت خود از حاكميت و نشان دادن استقلال سياسي شان بشمار مي رود.
اين منافق مقيم آلمان البته پيش بيني كرده كه حتي با تحريم فعال انتخابات، حاكميت بتواند با بازي اعداد (!؟) نشان دهد كه اكثريت قاطع مردم در رأي گيري شركت كرده اند.