(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 15 دی 1390- شماره 20114

غذاهاي مانده
با برنامه زندگي كنيد
كودكان را با هم مقايسه نكنيد
بي نظمي عامل بهانه گيري در منزل
گفت وگو با دكتر عليرضا اكرمي نژاد، روانپزشك
شوهراني كه معتاد مي شوند
تنها در خانه



غذاهاي مانده

«پس مانده» يعني كسي به عمد يا غيرعمد غذايي را درست و براي وعده هاي بعدي و روزهاي آتي آن را نگهداري كند. در اين مورد، هم بحث ارزش غذايي مطرح مي شود و هم بهداشت غذايي. مسلما غذاي مانده ارزش غذايي كمتري دارد. به همين دليل لازم است تا جاي ممكن غذاي هر روز در همان روز پخته و تازه مصرف شود. بايد توجه داشت كه بعد از پخت، غذا نبايد بيش از 2 ساعت بيرون از يخچال بماند زيرا نگهداري طولاني مدت غذا در خارج يخچال، روي اجاق يا سر سفره مي تواند باعث آلودگي آن شود.
توجه داشته باشيد كه مصرف غذاهاي مانده باعث بروز بي حالي و تهوع در افراد مي شود. علاوه بر اين، بررسي پژوهشگران حاكي از آن است كه غذاهاي مانده وكنسروشده موجب پيري بدن مي شود. براي هضم و جذب غذاهاي مانده و برخي موادغذايي و ميوه هاي كنسرو شده، بدن بايد انرژي و فرايند بيشتري نسبت به غذاهاي تازه صرف كند. در بدن انسان سالم، موادغذايي تازه قابليت هضم و جذب سريع دارند اما جذب و هضم موادغذايي مانده نيازمند فرآيندهايي است كه موجب پيري و از بين رفتن برخي سلول هاي بدن مي شود و اين پيري سلولي مي تواند باعث پيري بدن شود.
مواد غذايي از نظر فسادپذيري به 3 گروه تقسيم مي شوند:
1- فرآورده هاي دامي مثل گوشت، لبنيات، تخم مرغ كه به دليل مغذي بودن، رطوبت بالا و آب فعال درون آن ها، درمعرض فساد بالاتري قرار دارند.
2- برخي ديگر از مواد غذايي مثل برنج تا حدي دربرابر فساد مقاوم ترند.
3- برخي از مواد غذايي نيز مثل حبوبات خشك يا مغزها و خشكبار نسبت به فسادپذيري مقاومت بالاتري دارند و احتمال فساد آنها كمتر است.
نحوه نگهداري غذا در يخچال نيز مهم است
اگر غذا با حجم زياد وارد يخچال شود، قسمت هاي مركزي غذا نمي توانند به همان سرعتي كه اطراف غذا سرد مي شوند، خنك شوند. گرم ماندن قسمت هاي مركزي در طولاني مدت سبب مي شود شرايط براي تكثير ميكروارگانيسم ها و تغييرات آنزيمي در موادغذايي فراهم شود. البته تغييرات آنزيمي با توجه به نوع موادغذايي، مختلف و متفاوت است اما به هرحال گرما هم واكنش هاي آنزيمي را تسريع مي كند و هم سبب سريع ترشدن رشد و نمو ميكروب ها مي شود.
نوع ظرف نيز مهم است
نوع ظرفي كه غذا در يخچال نگهداري مي شود نيز از نظر واكنش هاي شيميايي كه بين غذا و ظرف رخ مي دهد، اهميت دارد. به طور مثال، روكش آلومينيومي براي مواد غذايي اسيدي مثل غذاهاي حاوي رب گوجه مناسب نيست.
به گزارش تبيان، نگهداري موادغذايي اسيدي و ترش در داخل ظروف روحي يا رويي نيز سبب خورانندگي آن مي شود. به عبارتي آلومينيومي كه در اين ظروف وجود دارد وارد موادغذايي مي شود بنابراين استفاده از اين ظروف براي نگهداري مواد اسيدي مناسب نيست. براساس تحقيقات انجام شده در زمينه ظروف روي كه آلومينيوم در آنها به كار رفته، مشخص شده است كه مصرف آلومينيوم در بلندمدت سبب ابتلا به آلزايمر مي شود، بنابراين به جز اين مورد، استفاده از ظروف روي اشكال ديگري ندارد. با دقت در ظروف روي كه جهت نگهداري آب ليمو يا ماست استفاده مي شوند، درمي يابيم كه بعد از يك يا دو روز ظرف سياه مي شود چرا كه نگهداري مواد اسيدي مانند آب ليمو و ماست در اين ظروف سبب خورانندگي ظرف مي شود بنابراين استفاده از مواد اسيدي هم ظرف را خراب مي كند و هم آلومينيوم را وارد مواد غذايي مي كند.
غذاهاي مانده را فريز نكنيد
برخي خانواده ها غذاي مانده را در فريزر مي گذارند در حالي كه در تمامي منابع علمي اين موضوع آمده كه پس مانده غذا را نبايد فريز كرد و حداكثر تا 48 ساعت مي توان آن را در يخچال نگه داشت.
حين گرم كردن مجدد نيز بايد حداقل 60 درجه سانتي گراد به آن حرارت داد. متأسفانه اين جزو مشكلاتي است كه در مورد غذاهاي مانده پيش مي آيد زيرا حرارتي كه مجددا براي گرم كردن شان به آنها داده مي شود به اين حد نمي رسد و اين امكان وجود دارد كه ميكروب هاي واردشده به غذا در آنها باقي مانده و سبب مسموميت فرد شوند. بنابراين، درست كردن غذا براي 2 وعده و نگهداري آن در يخچال به ويژه براي خانواده هايي كه در آن كودك هست يا خانم باردار يا شيرده يا افراد مسن، بيمار يا كساني كه مشكلات ايمني دارند، اصلا توصيه نمي شود.

 



با برنامه زندگي كنيد

زندگي ما در حال حاضره به دليل گسترده شدن امكانات نسبت به گذشته و رشد چشمگير فناوري سرعت زيادي يافته است. به همين دليل بدون داشتن برنامه اي دقيق در زندگي با مشكلات بسياري روبه رو خواهيم شد.
برنامه ريزي كنترل زندگي را در دست خودتان قرار مي دهد. اگر زندگيتان را به شانس و اقبال واگذار كنيد يا اجازه بدهيد كه ديگران زندگيتان را كنترل كنند، مطمئناً نااميد و دلسرد خواهيد شد. در دست گرفتن كنترل زندگيتان تنها راه رسيدن به چيزهايي است كه واقعاً مي خواهيد.
برنامه ريزي دقيق و منسجم به شما آرامش مي دهد. همين كه بدانيد قدم ها و مراحل رسيدن به آنچه از زندگي مي خواهيد را طي مي كنيد، به شما احساس آرامش خواهد داد. بدون برنامه، دچار گيجي و سردرگمي خواهيد شد كه كجا برويد و روزهايتان را چطور بگذرانيد.
وقتي تصميم مي گيريد كه در زندگي با برنامه پيش برويد، يعني مي خواهيد هدفمند زندگي كنيد. ديگر زندگي كردنتان، بودن خالي نيست. شما براي خود هدفي داريد و براي رسيدن به آن قدم برمي داريد.
فراموش نكنيد كه موفقيت تحقق پيش رونده يك هدف ارزشمند است. موفقيت سرنوشت نيست. وقتي هدفي پيش روي خود داشته باشيد، با شور و اشتياق بيشتر زندگي مي كنيد و براي رسيدن به آن هدف قدم برمي داريد.
هدفمند بودن در زندگي باعث مي شود به همان طريقي كه دوست داريد زندگي كنيد و به كسي نياز نداشته باشيد.
وقتي برنامه ريزي مي كنيد، بصيرتي در ناخودآگاهتان مي كاريد و آن بصيرت فرصت هاي لازم براي رسيدن به موفقيت را برايتان فراهم مي آورد.
برنامه ريزي با مشورت افراد آگاه به شما آزادي مي دهد. وقتي براي شكل دادن به سرنوشتتان آزادي طلب كنيد، واقعاً آزاد خواهيد بود.
اهدافتان را مشخص كنيد
نخست بايد هدف را به دقت تعيين نمود كه بدون هدف سراسر زندگي بيهوده خواهد بود، هر برنامه اي تعيين مسير حركتي است از يك مبدأ كه در آن قرار گرفته ايم به سوي مقصد بدين منظور بايد:
- تعيين هدف هاي فرعي و نزديك تر يعني هدف هاي ميان مدت كه فرد را به هدف هاي اصلي مرتبط مي سازد.
- خوب است هدف هاي مياني دقيق و مشخص و قابل ارزيابي و اندازه گيري باشد.
- لازم است از مشاوره اساتيد آگاه در تعيين هدف و برنامه ريزي به سوي آنها استفاده شود.
- پس از تعيين هدف هاي فرعي بايد ميزان اولويت هر يك را با كدهاي يك، دو و سه معين كرد.
- مدت زمان لازم براي رسيدن به هر يك از اهداف را بايد معين نمود. بدون تعيين زمان لازم، حتي ساده ترين هدف ها دست نيافتني مي شوند.
- كارها و فعاليت هايي كه شما را به هدف هايتان مي رساند در برنامه روزانه و هفتگي خود- در زمان معين- قرار دهيد، توجه داشته باشيد كه در برنامه ريزي علاوه بر كارها و فعاليت ها بايد به خواسته ها و نيازهاي شخصي و خانوادگي خود بنگريد و مديريت زمان را با رعايت تعادل بين عبادت و تحصيل و كار و زندگي و تفريح و... به دست بگيريد.
- در برنامه ريزي به توانايي و استعداد و ذوق و علاقه و امكاناتي كه در اختيار داريد، به دقت توجه كنيد.
تمام توانايي خود را در انجام وظايفي كه در برنامه مشخص كرده ايد، متمركز كنيد. از خويش بر خويش ناظري بگماريد تا بر اجراي وظايف نظارت كند. نظارت و مراقبت فرشتگان الهي، كرام الكاتبين را پيوسته به ياد بياوريد. خود را در محضر پروردگار متعال ببينيد و عمر و زمان خويش را امانت او بدانيد. در امانت داري بكوشيد.
هر روز دقايقي را صرف نوشتن كارهايي كه انجام داده ايد بنماييد. ميزان مطابقت آنها را با برنامه، بسنجيد. كارهاي خود را بر مبناي اهداف، اولويت ها، ساعات كار مطلوب، و تعادل ميان خواسته ها و نيازها ارزيابي كنيد. تصميم بگيريد كه فعاليت ها و كارهاي خود را هرچه بيشتر به برنامه نزديك كنيد.
راه كارهاي بهتر دستيابي به اهداف برنامه را براي خود مشخص كنيد. نيت و انگيزه هاي خود را در انجام كارها ببينيد و در خدايي كردن نيت ها و انگيزه ها بكوشيد.
در صورت موفقيت نسبي خود را تشويق كنيد و در صورت عدم موفقيت و انحراف از برنامه علل دروني و بروني را جست وجو نماييد براي تنبيه خود اقدام مناسبي را در نظر بگيريد.
به منظور دوري از اين آفت بايد به برنامه ريزي و اولويت بندي كارها پرداخت. در مديريت زمان، تعيين هدف ها و اولويت هاي مربوط به كار از مهم ترين امور به شمار مي رود، كه باتوجه به آن مي توان از به دام افتادن در امور جزئي و غيرضروري نجات يافت.
فرد نامنظم علاوه بر اتلاف وقت خود باعث اتلاف زمان ديگران نيز مي شود.
فرد تنبل چون اهل كار نيست حتي هدف هاي قابل دسترسي و آسان را نايافتني مي بيند و به همين دليل اوقات خود را به بطالت مي گذراند.
عوامل تنبلي عبارتند از عوامل گرايشي مانند عدم تمايل به قبول زحمت يا ناراحتي، ترس از شكست، عزت نفس كم، افسردگي، ملالت، خجالت، احساس تقصير و... و عوامل ترديدي مانند: اطلاعات ناكافي، مشخص نبودن اولويت ها، ترديد داشتن، مطمئن نبودن درباره مسئله و ناتواني در درك اقدام به جا و به موقع، تفكر منفي، هدف هاي مبهم و... و عوامل محيطي مانند سردرگمي، نبود تشكيلات، سروصدا، فشار كاري بيش از حد و... و عوامل جسماني مانند: خستگي، استرس، بيماري، ورزش نكردن، بي تحركي در طول روز، پشت ميز نشستن و...
با خودتان صادق باشيد
رودربايستي داشتن در حقيقت يك نوع دروغ گويي است. وقتي فردي نمي تواند و يا نمي خواهد كاري را انجام دهد و آن كار را بپذيرد، باعث اتلاف زمان، سرمايه ها و تضييع حقوق ديگران خواهد شد عوامل تعارف بي جا و رودربايستي عبارتند از تمايل به خشنود كردن ديگران، كسب توانايي از تقاضاهاي ديگران و بي اطلاعي نسبت به شيوه هاي نپذيرفتن يعني «نه» گفتن است.
پرحرفي باعث اتلاف وقت مي شود و انسان در آخر مي بيند از برنامه خود هم عقب مانده و چيزي به دست نياورده است. پس بهتر است در جايي كه لازم باشد حرف بزنيم و بيهوده گويي نكنيم.
فرصت را از دست ندهيد
نگراني از كارهاي مانده و دشواري انجام آنها به مرور زمان، منجر به بيماريهاي عصبي و يا بي تفاوتي نسبت به امور مي شود و به دنبال آن بي نظمي و عدم تعهد نسبت به مسئوليت ها رخ مي دهد و از همه مهم تر فرصت ها از دست مي رود. عوامل اهمال كاري عبارتند از: اعتقاد به اينكه من تحت فشار بهتر كار مي كنم، ترس از شكست، فقدان علاقه به موضوع درسي يا فردي خاص، عادت به انجام امور ساده و پيش پا افتاده در ابتدا و سپس به تعويق انداختن امور دشوار.
ناآشنايي و بي اعتمادي به توانايي هاي خود منجر به عدم توانايي در تصميم گيري و وسواس در عمل مي شود جرات لازم براي اجرا از دست مي رود. بيشتر زمان افرادي كه داراي تصوير منفي از خود هستند به سرزنش خود مي گذرد و به علت روحيه منفي در كارها، بي انگيزه بوده و به اتلاف زمان در هر كار مي پردازند. فرد بايد خود را با ميزان تواني كه دارد بپذيرد.
پذيرفتن و پرداختن به كارهاي مختلف بيش از حد توان منجر به بيماري هاي جسمي و روحي مي شود. بنابراين هر كس بايد باتوجه به توان و ظرفيت خويش قبول مسئوليت نمايد.
فرد بي انگيزه، كارايي كمتري خواهد داشت. انگيزه مستقيماً بر ميزان وقت، حوصله، خلاقيت و پشتكار و... تاثير مي گذارد. افرادي كه فكر مي كنند با كار ممتد و بدون استراحت كافي مي توانند كار بيشتري انجام دهند در اشتباه هستند زيرا خستگي حالتي است كه سبب كم شدن كار بدني و فكري مي شود.
عوامل بي انگيزه بودن عبارتند از: بي ميلي و بي علاقگي به كار و مطالعه و خستگي هنگام مطالعه، خستگي اعضاي بدن و به دنبال آن خستگي فكري، تشويش، اضطراب، عجله و نگراني، بي نظمي، بي برنامگي، پرخوري، كم خوابي، ضعف چشم، سطحي مطالعه كردن، تلقين هاي منفي.
كسي كه عادت دارد در هر مورد خود را كوچك بشمارد و در هر كاري با ضعف و بي قدرتي اظهار نظر كند ضعيف بار مي آيد. عوامل عدم توانايي در تصميم گيري عبارتند از: روشن نبودن جوانب كار، دو دل بودن، وابستگي به ديگران، ترس از عاقبت كار و...
ديدتان به زندگي را عوض كنيد
آنچه كه افراد نخبه و موفق هر جامعه را از افراد عادي جدا مي كند مسلماً نوع نگرش آنان به زندگي و راههاي رسيدن به اهداف خود مي باشد. افراد موفق جامعه قدر ثانيه ها و لحظه هاي عمري را كه دارند سپري مي كنند و مي دانند كه بالاخره تمام مي شود مي دانند، پس براي چگونگي گذراندن آن برنامه ريزي مي كنند.
برنامه ريزي يعني آوردن آينده به زمان حال تا بتوانيم در زمان حال براي آينده خود كاري انجام دهيم. نكته اي كه بايد به آن توجه داشت اين كه زمان منتظر ما نمي ماند و به سرعت پيش مي رود.
اين ما هستيم كه بايد خود را به او برسانيم، پس هرگونه درنگ چيزي جز ضرر نصيب ما نخواهد كرد. بايد توجه داشت كه داشتن برنامه فقط به زندگي شخصي و شغلي افراد خاصي محدود نمي شود، همه افراد جامعه مي توانند با برنامه ريزي مناسب در حيطه فعاليت هاي شخصي و شغلي خود موفق تر ظاهر شوند.
يك تاجر اگر با برنامه عمل كند مسلماً ورشكست نخواهد شد. يك مدير براي موفقيت در كار خود بايد حتماً با اصول برنامه ريزي آشنا باشد تا بتواند زمان را براي خود كنترل و مديريت كرده و در زير فشارهاي كاري و مزاحمهاي زمان سر بلند بيرون آمده و در كنار مجموعه خود به اهداف از پيش تعيين شده سازمان خود دست يابد و حتي فعاليت هاي مجموعه خود را گسترش دهد.
نقش عمده تربيت فرزندان را باتوجه به ارتباط بيشتر، مادر عهده دار است. آنان مي توانند با برنامه ريزي مناسب حتي در منزل خود را از روزمرگي نجات دهند. داشتن برنامه به معلمان عزيز اين فرصت را مي دهد كه بتوانند كلاس درس را طبق اهداف كلي و جزيي درس يا فعاليت مورد نظر به پيش برده و فرصت كافي براي خلاقيت و نوآوري در شيوه تدريس خود داشته باشند.
بدون شك همه اينها براي رسيدن به موفقيت است كه براي افراد بايد مشخص باشد در چه زمينه اي قصد دارند به موفقيت دست يابند.
توانايي هر فرد در تعيين اهداف برنامه ريزي و به كار بردن برنامه ها در جهت رسيدن به آن اهداف مسير زندگي او را تعيين مي كند. تفكر و برنامه ريزي موجب رها شدن نيروي ذهني شما شده، خلاقيت شما را به تحرك واداشته و انرژي هاي ذهني و جسماني شما را فزوني مي بخشد.
بايد توجه داشت كه عمل بدون برنامه ريزي عامل همه شكست هاست. توانايي شما در برنامه ريزي خوب قبل از انجام عمل، معياري براي قابليت هاي كلي شما است. بايد در نظر داشت كه وقتي كه صرف برنامه ريزي مي شود هزينه نيست بلكه سرمايه است.
عليرضا ضيائي

 



كودكان را با هم مقايسه نكنيد

والدين بايد نكات مثبت فرزند اعم از رفتار، گفتار و تحصيل را تكرار كنند و از تاكيد بر جنبه هاي منفي كودك به شدت پرهيزكنند.
درمورد بايدهاي تربيتي به كودك بايد به چند نكته توجه داشت. احترام گذاشتن به كودك به معناي پذيرفتن گفتار صحيح، مشورت گرفتن از او درحد توان ذهني، نظرخواهي واحترام به فكر و نظر كودك و صحبت كردن با كودك با لحن مودبانه از نكات مثبت بايدهاي تربيتي است.
همچنين مسئوليت دادن به كودك مناسب با توان ذهني و بدني وي از برنامه هاي خانواده است. كارهاي شخصي كه كودك توان انجام آن را دارد نبايد توسط والدين انجام شود و بايد اجازه دهند كه خود كودك به انجام آنها مبادرت ورزد حتي اگر ناقص انجام دهد. بعد از اينكه امور توسط خود كودك انجام شد بايد به تاييد و تشويق والدين برسد.
والدين بايد نكات مثبت فرزند اعم از رفتار، گفتار و تحصيل را تكرار كنند و از تاكيد بر جنبه هاي منفي كودك به شدت پرهيز كنند. چرا كه تكرار نكات مثبت باعث رشد اعتماد به نفس وي و ايجاد رابطه عميق عاطفي و همچنين اعتمادسازي بين والدين و فرزند خواهد شد.
فرزندان ما همه با هم متفاوت هستند و والدين بايد به اين مهم توجه كنند كه توانمندي، استعدادها، يادگيري ها و رفتار كودكان با هم متفاوت است.
فرض كنيد در باغچه منزل شما هم درخت سيب وجود دارد و هم درخت گلابي، هر دو درخت نياز به نور، آب، زمين خوب و كود دارند اما در نهايت ميوه اي كه به دست مي آيد با هم متفاوت است. بنابراين فرزندان ما نياز به توجه. مراقبت و عدم تبعيض دارند اما در نهايت هر فرزندي با توجه به نياز رفتار خاص خود را دارد.
كريمي افشار روانشناس محبت كردن به كودكان را از مهم ترين بايدهاي تربيتي دانست و اضافه كرد: محبت بايد بدون افراط و تفريط، به موقع، به جا و به اندازه باشد.
محبت به معناي برآوردن نيازهاي مادي فرزند نيست بلكه به معناي درك احتياجات رواني فرزند و توجه به بهداشت روان كودك است.
وي از ايجاد امنيت رواني به عنوان يكي ديگر از بايدهاي تربيتي نام برد و تصريح كرد: كودك بايد احساس كند والدين عميقا وي را دوست دارند. هميشه از او حمايت مي كنند و هرگز او را ترك نمي كنند. والدين بايد از گفتن جملاتي مانند «من ديگر تو را دوست ندارم.» اگر اذيت كني مي گذارم مي روم» و «من به خاطر تو با پدر يا مادرت زندگي مي كنم» پرهيز كنند زيرا رفتار كودك را به مخاطره مي اندازد.
والدين بايد از پنجره نگاه كودك به موضوعات و مسايل نگاه كنند. چرا كه كودك نمي تواند مثل والدين فكر كند و موضوعات را درك كند زيرا او تجربه والدين، قدرت فكر و قدرت تميز آنها را ندارد. درنتيجه خانواده بهتر است براي درك صحيح رفتار كودك خودشان را ازنظر سني و تجربه پايين آورده و درجايگاه كودك تصور كنند نه اينكه بخواهند كودك را وارد دنياي خودشان كنند.
از ديگر بايدهاي تربيتي كه لازم است والدين به آن توجه داشته باشند، قاطعيت در گفتار آنها و يكي شدن پدر ومادر در تربيت فرزند است. كريمي افشار در مورد اين نكته اظهار داشت: قاطعيت درگفتار به اين معناست كه والدين درارتباط با تربيت فرزندشان حرف يكديگر را نقض نكنند. با هم درگفتار و رفتار اتحاد داشته باشند و به احترام يكديگر احترام بگذارند و جلوي فرزندان به ايراد گرفتن از هم نپردازند بلكه صحبت هاي انتقادي و تذكرات را براي مذاكرات دو نفره نگذارند.
اين مدرس دانشگاه نبايدهاي تربيتي كودكان را اين چنين توضيح داد: والدين نبايد فرزند را درهيچ شرايطي با فرزند ديگر خود يا فرزندان دوستان و آشنايان مقايسه كنند. مقايسه كردن سم روان است كه باعث ريزش اعتماد به نفس كودك مي شود و بين والدي كه كودك را مقايسه مي كند و كودك مقايسه شونده شكاف عاطفي پيش مي آيد و حسادت كودك تحريك شده و كودك درمقابل فردي كه با او مقايسه شده احساس حقارت و كوچكي مي كند.
كريمي افشار درپايان خاطرنشان كرد: والدين نبايد كودك را تحقير و سرزنش كنند حتي براي اشتباهات و خطاهاي او. بلكه بايد ملايم و با لحن درست به او تذكر دهند. اشتباهات كودك نبايد به رخ او كشيده شود و از تكرار اشتباهات براي كودك بايد پرهيز شود. نبايد از كودك انتظار بيش از حد داشت. چرا كه هر كودكي توانمندي خاصي را دارد. همانطور كه اثر انگشت دو فرزند با هم متفاوت است. سلول هاي مغز و پيچيدگي هاي مغز او هم با فرزند ديگر ما متفاوت خواهد بود. بنابراين نبايد انتظار داشته باشيم كه كودكان ما مثل هم باشند و يا بيشتر از توانشان خود را نشان بدهند.

 



بي نظمي عامل بهانه گيري در منزل

به گفته دكتر قاسم دستجردي، روانپزشك بي نظمي در منزل، 23درصد بهانه گيري و تنش را افزايش مي دهد و روان انسان با بي نظمي دچار تنش مي شود.
در روانشناسي نقش و اثر محيط بر روان آدمي انكارناپذير است و ثابت شده كه شرايط محيطي مي تواند اثرات مثبت يا منفي بر روي روان افراد داشته باشد به همين دليل روانشناسي منظر مطرح است.
روانشناسي منظر به ويژه در معماري مانند ساختار شهر، كوچه ها، خيابان ها، ساختمان ها مدنظر قرار مي گيرد چرا كه معماري مي تواند در جهت تناسب، شكل، طرح و رنگ، تاثيرات شگرفي بر روي ذهن بيننده بگذارد.
خانه يكي از اجزاي محيط است كه قسمت مهمي از وقت انسان ها در آن طي مي شود. خانه صرفا يك مكان فيزيكي و يك سرپناه نيست بلكه در نگاه واقع بينانه محل امني در برابر سختي ها، ترس ها، ترديدها و اضطراب هاست.
هدف ايده آل گرايانه براي داشتن فضاي زيبا و آرامش بخش اين است كه بتواند امنيت روحي و رواني براي افراد ايجاد كند بنابراين با اين نگاه، نقش طراحي، معماري، نور، اصوات محيطي و رنگ و يا موسيقي داخل محيط منزل مي تواند مهم باشد.
اگر شرايط منازل با شرايط افراد همخواني نداشته باشد افراد دچار تنش مي شوند چرا كه شخصيت افراد، ارزش ها و فرهنگ در ساختار منزل به آنها كمك مي كند.
دكتر دستجردي در خصوص طراحي منزل گفت: طراحي الزاما استفاده از وسايل گران قيمت نيست بلكه مي تواند ضمن ساده بودن با طبيعت و فرهنگ افراد هم متناسب و هماهنگ باشد.
بايد از كليشه ها و قوانين جدا شويم. با وسايل ساده و خلاقيت و كمي سليقه و سنت شكني مي توان در محيط تنوع ايجاد كرد.
اين روانپزشك در خصوص نقش نور در كاهش افسردگي نيز گفت: در روانشناسي ثابت شده است نور در كاهش افسردگي افراد به ويژه افسردگي فصلي موثر است و حتي الامكان نور بايد طبيعي باشد.
معمولا خانه هاي تاريك با فضاي فيزيكي خيلي كوچك و تو در تو تنش را افزايش مي دهد.
به توصيه وي در همان فضاي كوچك مي توان از مبلمان كوچك تر و ساده تر استفاده كرد تا فضاي فيزيكي بيشتري حفظ شود و به اين صورت براي بچه ها فضاي بيشتري براي فعاليت بدني به وجود مي آيد كه در رشد هيجاني كودكان هم تاثيرگذار است.
وي همچنين در خصوص تاثير رنگ بر روي افراد گفت: رنگهاي تيره نسبت به رنگهاي روشن انرژي كمتري را به انسان مي دهد اما استفاده از رنگها بايد تناسب نسبي داشته باشند و به صورتي نباشد كه ترتيب رنگها در خانه ه كلا يك رنگ را در ذهن تداعي كند.
بي نظمي در منزل
23 درصد دعوا، بهانه گيري و تنش را افزايش مي دهد بنابراين بهتر است اشياء اضافي را كم كنيم و با مرتب تر كردن محيط اطرافمان آرامش را به منزل بياوريم چرا كه انسان به طور ذاتي، نظم را ترجيح مي دهد و روان انسان با بي نظمي دچار تنش مي شود.

 



گفت وگو با دكتر عليرضا اكرمي نژاد، روانپزشك
شوهراني كه معتاد مي شوند

معضل اعتياد جزء چهار بحران مهم جهاني است. در عين حال بسياري از كشورهاي قدرتمند جهان به خاطر سود سرشار از آن حمايت مي كنند. سازندگان محرك ها يا موادمخدر صنعتي مانند شيشه، قرص هاي روانگردان و... با تبليغات شادي آوري، انرژي زا بودن و نظاير آن هر روزه بسياري از افراد خصوصاً جوانان را در اين گرداب گرفتار مي كنند. متأسفانه در چند سال اخير گرايش به اين مواد در كشور ما بسيار زياد شده است. در بين گروه هاي مختلف مصرف كننده، آقاياني را مي بينيم كه به رغم داشتن زندگي مشترك موفق و همسر ايده آل به سراغ چنين موادي مي روند. سرخوشي كاذبي كه تنها ثمره آن سست شدن بنيان خانواده و در نهايت جامعه است. افزايش تمايل اين افراد ما را بر آن داشت تا به بررسي علل آن بپردازيم.
تأثير موادمخدر
تمامي داروهاي مخدر و روانگردان، مغز و نواحي مختلف بدن را تحت تأثير قرار مي دهند و تعادل شيميايي بدن را برهم مي زنند. احساساتي كه در پي اين گونه مواد در بدن ايجاد مي گردند به عوامل زير بستگي دارد:
سن: موادمخدر در جوانان تأثير سوء بيشتري دارد به خاطر آنكه مغزشان در حال رشد و تكامل است، زمان استعمال، خلوص مواد، ميزان مصرف، چگونگي مصرف (تزريق، خوراكي، دود كردن، استنشاق)، خلق و خو، سطح سلامتي و شرايط محيطي فرد.
مواد روانگردان به چهار دسته كلي محرك ها، سركوبگرها، توهم زاها و خدركننده ها تقسيم مي شوند. محركها مانند كوكائين و كافئين باعث افزايش انرژي، هوشياري ذهني و فعاليت جسماني، افزايش ضربان قلب و فشار خون و كاهش خستگي و سركوب گرسنگي مي شوند. سركوبگرها از جمله الكل، مرفين و هروئين كاهش انرژي، هوشياري ذهني، ضربان قلب، فعاليت جسماني و سرعت تنفس، كاهش سرعت عكس العمل، خواب آور و القاء حالت رويا را در پي خواهند داشت.
ماري جوآنا و ال اس دي كه جزء مواد توهم زا هستند سبب تغيير و اختلال در خلق و خو، ادراك و حواس بينايي، شنوايي و احساسات و القاء حالت رويا مي شوند.
خدركننده ها نيز القاء بي حسي، كرختي، رخوت و خواب شديد را به همراه مي آورند.
مهم ترين علل گرايش
1- شخصيت هاي تنوع طلب: علي رغم اينكه همه چيز زندگي آنها روبراه است اما خيلي زود دچار يكنواختي و دلزدگي مي شوند. اين افراد براي ايجاد تنوع معمولا راههاي مختلفي از جمله مصرف موادمخدر صنعتي را امتحان مي كنند. پس از اولين استفاده چنان سرخوشي و شادي به فرد دست مي دهد كه او را تشويق به مصرف دوباره مي كند اما طولي نمي كشد كه اين شادي جاي خود را به وابستگي و اجبار به مصرف مي دهد.
2- پايين بودن آستانه درك خطر: گروه دوم افرادي هستند كه با وجود اينكه مي بينند و مي دانند كه معتادين به موادمخدر چه عاقبت ناگواري دارند اما بازهم به سراغ آن مي روند. معمولا هم خود را توجيه مي كنند كه با چندبار مصرف معتاد نمي شوم، آن قدر اراده دارم كه آن را كنار بگذارم. اما غافل از اين هستند كه پس از اولين استفاده فرد ديگر آدم سابق نيست كه بتواند با اراده خود تصميم بگيرد.
3- لذت جويي: بد نيست بدانيد كه همه مصرف كنندگان موادمخدر ناآگاه نيستند. برخي افراد هميشه حاضرند شادي را به هر قيمتي به دست آورند. آنها عوارض مصرف را به خوبي مي شناسند اما براي اينكه مدت زمان بيشتري را شاد باشند اين مشكلات را به جان مي خرند. عموماً در زندگي خانوادگي خود مشكل و ناراحتي ندارند كه براي فرار از آن به سراغ مواد بروند بلكه تمايل به لذت جويي بيشتر تنها عامل تشويق كننده آنهاست.
4- مشكلات جنسي: بعضي از آقايان و حتي خانم ها به خاطر مشكلات جنسي به مواردي نظير شيشه روي مي آورند. زيرا اين مواد تمايلات فرد را بيشتر و انرژي او را افزايش مي دهد. به اين افراد توصيه مي شود به جاي اينكه خود را از چاله به چاه بيندازند به روانشناس و روانپزشك مراجعه كنند تا درمان شوند.
5- پرتوقعي همسران: برخي موارد زياده خواهي و چشم و هم چشمي خانم ها، شوهرانشان را به سمت مصرف مواد سوق مي دهد. تعجب نكنيد؛ ارتباط اين دو موضوع به اين خاطر است كه در اين شرايط مرد مجبور است براي كسب درآمد بيشتر ساعات زيادي را بيرون از خانه كار كند. پس از مدتي از قدرت و توان او كاسته مي شود. او براي اينكه كم نياورد به سراغ انرژي هاي كاذب روي مي آورد چرا كه موادمخدر صنعتي در ابتداي مصرف فرد را بسيار پرانرژي و خستگي ناپذير مي كند و باعث افزايش تمركز مي شود اما پس از مدت كوتاهي نتيجه عكس خواهد داشت.
6- ترس هاي اجتماعي: بعضي افراد خجالتي هستند و از روبه رو شدن با ديگران هراسانند. آنها براي كسب اعتماد به نفس و برقراري ارتباط بهتر با ديگران به مصرف مواد روي مي آورند. يكي از خصوصيات اين مواد ايجاد اعتماد به نفس درمصرف كننده است كه از نظر روانشناسي به آن اعتماد به نفس ناشي از مصرف گفته مي شود.
7- افسردگي: معمولا ما فكر مي كنيم كه بروز برخي مشكلات و ناراحتي ها باعث افسردگي مي شود. اما هستند عده اي كه به رغم موفقيت و نداشتن مشكل خاصي در زندگي ذاتا نشانه هايي از افسردگي را دارند. به همين علت براي كسب شادي و هيجان مواد مصرف مي كنند.
نكته حائز اهميت اين كه مواد مخدر صنعتي به خودي خودشادي آور نيستند بلكه بعضي مواد شيميايي ذخيره شده درمغز مثل سروتونين و دوپامين را كه عامل ايجاد شادي بوده و بسيار براي بدن ضروري هستند، يك باره آزاد مي كند. درچندبار اول مصرف احساس بسيار خوبي به فرد دست مي دهد. اما درواقع مقدار اين مواد محدود بوده و از آنجا كه قرار است به مرور از مغز ترشح شود تا ايجاد شادي و سرزندگي كند، با ترشح يك باره تمام و درنتيجه پس از مدتي افسردگي شديد و طولاني مدت به سراغ مصرف كننده مي آيد.
8-نداشتن مهارت حل مسئله:حتما شما هم تا به حال كساني را ديده ايد كه با ايجاد كوچك ترين ناراحتي به هم مي ريزنند، نمي توانند با مشكلات كنار بيايند، زود هيجاني مي شوند و قادر به كنترل عصبانيت خود نيستند. آنها در واقع مهارت حل مسئله و كنترل خشم را ندارند. كنترل خشم به معني خشمگين نشدن نيست؛ چرا كه همه انسانها درشرايط گوناگون خشمگين مي شوند اما مهم اين است كه خشم به پرخاشگري منجر نشود. پرخاشگري گاه به صورت كلامي يا فيزيكي ابراز مي شود و يا انفعالي است كه فرد ناراحتي را در خود مي ريزد كه مشكلات جسماني مانند سر دردهاي مكرر برايش پيش مي آيد. همچنين نداشتن مهارت حل مسأله استرس زيادي را درپي خواهد داشت. همه اين عوامل دست به دست هم مي دهند تا فرد به هر قيمتي از آن فرار كند و متاسفانه گرايش به مصرف مواد شادي آور! را راه حل مشكل مي داند.
9-اضطراب هاي بي اهميت: گروهي ازمردم دائما در ذهن خود اضطراب و نگراني هاي بي پايه اي را پرورش مي دهند. به عنوان مثال از صبح كه فرزندشان به مدرسه مي رود تا وقتي كه برگردد مدام افكار ناراحت كننده دارند. هدف اين افراد از مصرف اين است كه به نوعي خود را بي خيال كنند.
10- وسواس: وسواس صرف نظر از اينكه فكري يا عملي باشد باعث بروز مشكلات بسيار زيادي براي فرد و خانواده او مي شود. فكرهاي مزاحم و تكراري، اجبار ذهني براي انجام يك عمل، وارسي و چك كردن هاي مداوم و... از جمله نشانه هاي وسواس است كه بسيار آزاردهنده هستند. آنها به جاي مراجعه به متخصص و درمان بيماري، براي رهايي از افكار آزاردهنده به سراغ مواد مي روند.
11- اضطراب پس از سانحه: زماني كه اتفاق ناگواري مانند جنگ و زلزله و... پيش مي آيد در ذهن بعضي افراد چنان تاثير عميقي مي گذارد كه تا سالها بعداز آن تصاوير جلوي چشمانش است، شبها كابوس مي بيند و حالت افسردگي و پرخاشگري دارند. احتمال گرايش به مواد مخدر در آسيب ديدگان اين وقايع بسيار زياد است. دراين زمينه توجه به بهداشت روان آنها بسيار اهميت دارد تا از خطر استفاده از مواد دورباشند.
مريم سادات كاظمي

 



تنها در خانه

خانم «الف» مي گويد: «نمي دانم كودكم را از چه سني مي توانم در خانه تنها بگذارم؟»
بسياري از والدين اين سؤال را از خود مي كنند. شايد شما هم جزو آنها باشيد. براي يافتن پاسخ اين سؤال به موارد زير توجه كنيد:
1-سن و پختگي فرزند خود را در نظر داشته باشيد. به عنوان مثال اگر كودكتان بسيار پرتحرك است نبايد تا قبل از 12 سالگي او را در خانه تنها بگذاريد.
2-به دفعات ولي به مدت كوتاه كودكتان را در خانه تنها بگذاريد.
3-شماره تلفن خود را در اختيار فرزندتان قرار دهيد تا در صورت لزوم بتواند با شما تماس بگيرد.
4-هر از گاهي براي اطمينان از امنيت كودكتان با او تماس بگيريد.
5-در صورت امكان از يكي از خويشاوندان يا همسايگان بخواهيد در غياب شما از فرزندتان مراقبت كند.
6-فرزند خود را براي تنها ماندن در خانه آماده كنيد. شما مي توانيد كتاب هايي را كه در اين زمينه نوشته شده مطالعه نماييد.
7-در مورد انتظارات خود از فرزندتان با او صراحتاً حرف بزنيد. كودكتان بايد بداند شما ترجيح مي دهيد او از اوقات فراغت خود چگونه استفاده كند. آيا كودكتان مجاز به تماشاي تلويزيون است؟
آيا بايد به تلفن جواب بدهد؟
آيا بايد قبل از رسيدن شما به خانه تمام تكاليف مدرسه اش را انجام داده باشد؟ آيا مجاز است از كامپيوتر استفاده كند؟ آيا مي تواند در غياب شما دوستانش را به خانه دعوت كند؟ آيا مي تواند در غياب شما به ديدار دوستانش برود؟
8-از ايمني خانه خود اطمينان حاصل كنيد. آيا داروها را در قفسه اي قفل شده قرار داده ايد؟ آيا در خانه مواد آتش زا وجود دارد؟ آيا اين مواد در جايي امن قرار داده شده است؟ آيا فرزند شما مي داند كه نبايد با مواد خطرناك بازي كند؟
9-آمادگي لازم را براي مقابله با خطرات به دست آوريد.
اگر كسي بخواهد به زور وارد خانه شود واكنش شما چه خواهد بود؟ اگر آتش سوزي روي دهد چه كار خواهيد كرد؟
10-از فرزند خود بپرسيد كه آيا براي تنها ماندن آمادگي لازم را دارد يا خير اگر او در دادن پاسخ ترديد كرد تا مدتي از تنها گذاشتن وي خودداري كنيد.
ترجمه از آذر شايان

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14