(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه اول بهمن 1390- شماره 20126

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پيش گويي امام : گسترش انقلاب در جهان
طرح مشترك سازمان اطلاعاتي ايران و فرانسه پروژه جاسوسي نفوذ به جامعه شيعي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
پيش گويي امام : گسترش انقلاب در جهان

مردم، صاحبان اصلي انقلاب
از جمله ي برترين شعارهاي اين انقلاب، تعلق اين انقلاب به عموم مردم است؛ هيچ قشري، هيچ طبقه اي، در نسبت به انقلاب بر ديگران ترجيحي ندارد. جوانهاي امروز هم مثل جوانهاي دوران دفاع مقدس صاحبان انقلابند. نمي شود گفت آن كساني كه انقلاب را به وجود آوردند يا در زمان انقلاب در به وجود آوردن آن سهيم بودند، آنها بيشتر با انقلاب نسبت دارند؛ نه، كساني بودند كه در اصل پيدايش انقلاب حضوري نداشتند، اما در دفاع مقدس جان خود را كف دست گرفتند و به ميدان آمدند؛ آنها هم به همان اندازه با انقلاب نسبت دارند. در طول اين سالهاي متمادي بيست ساله ي بعد از پايان دفاع مقدس، جواناني به صحنه آمده اند كه با شعور خود، با شور فوق العاده ي خود، با علاقه منديهاي خود، با انگيزه هاي الهي خود، با تلاش علمي خود، با تلاش اجتماعي و سياسي خود، بقاء اين انقلاب و نشاط اين انقلاب را تضمين كرده اند؛ آنها هم فرزندان انقلابند؛ آنها هم مالكان انقلابند؛ نسبت آنها با انقلاب، مثل نسبت كساني است كه در صدر انقلاب حضور داشته اند؛ در آينده هم همين جور خواهد بود. طبقه ي جوان، نسلهاي پي درپي - همه - نسبت واحدي با انقلاب دارند؛ همه سهيم در انقلابند و همه سهيم در تكليف حفظ امانت اين انقلابند.
جوانهاي امروز ما، جوانهاي نسل معاصر ما و جوانهائي كه در آينده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهي است كه احتياج دارد به عزم، به ايمان، به ثبات قدم. بعضي اين ثبات قدم را دارند، بعضي در بين راه برمي گردند؛ البته اينها به ضرر خودشان عمل مي كنند؛ «فمن نكث فانّما ينكث علي نفسه» آن كساني كه از راه انقلاب برگردند، مثل كساني هستند كه در تابستان روزه گرفته اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ مي كنند، اما يك ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام
مي شود؛ افطار مي كنند. اين مثل همان كسي است كه از اول روز، روزه نگرفته است. باطل كردن روزه در هر زماني از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پيوستگي حركت وجود نداشت، انسان رابطه اش با انقلاب قطع مي شود. اين بي وفائي به انقلاب است. هميشه بودند كساني كه به انقلاب بي وفائي كردند، به انقلاب دلبستگي خود را كم كردند، به انقلاب پشت كردند. وصيت امام اين است كه جوان ما، مردم ما، نسلهاي گوناگون ما، با چشم واقع بينانه نگاه كنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نيستند. انقلابي بودن به حفظ رابطه ي خود و عمل خود و پيوستگي خود با انقلاب است.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
پيش گويي امام: گسترش انقلاب در جهان
نكته ي بعدي اين است كه امام در وصيت نامه اعلام مي كند كه اين انقلاب گسترش خواهد يافت؛ دست استعمارگران را از جهان اسلام كوتاه خواهد كرد. اين پيشگويي امام بزرگوار است. امروز به صحنه كه نگاه مي كنيم، مي بينيم اين اتفاق افتاده است. گسترش انقلاب از نظر امام از راه ايجاد فتنه در كشورها نيست، از راه لشگركشي نيست، از راه گسترش تروريسم نيست - برخلاف برخي از انقلابهاي ديگر - گسترش انقلاب در ميان ملّتها از راه الگوسازي نظام جمهوري اسلامي است. يعني ملّت ايران نظام جمهوري اسلامي را به حدي و مرتبه اي برسانند كه وقتي ملّتهاي ديگر به اين الگو نگاه مي كنند، شوق پيدا كنند و آن راه را دنبال كنند؛ از راه ترويج معارف اسلامي و از راه صراحت در دفاع از طبقات مظلوم دنياي اسلام و ملّتهاي مظلومي كه در دنياي اسلام پامال ظلم استكبار شده اند. اين گسترش نظام اسلامي است كه اتفاق افتاد.
امروز ملّتهاي جهان به ملّت ايران نگاه مي كنند، از ملّت ايران نيرو مي گيرند، انگيزه مي گيرند، انرژي مي گيرند. امروز شعارهاي ضد استكباري ملّت ايران در همه ي دنياي اسلام گسترش پيدا كرده است. امروز شما به هر كشوري از كشورهاي اسلامي كه حركت كنيد، با هرگونه رژيمي، با هرگونه دستگاه حاكمه اي، مي بينيد ملّتهاي آنها به شعارهاي شما، به انگيزه ها و آرمانهايي كه شما ترسيم كرديد، با چشم عزّت و احترام نگاه مي كنند؛ شعار ضديت با ظلم، ضديت با سلطه، دفاع از مظلومان، دفاع از ملّت فلسطين، دشمني با شبكه ي اختاپوسي صهيونيسم. اين دل ملّتهاي مسلمان است؛ اين گسترش انقلاب اسلامي است. حتّي شما مي بينيد اين شعار انرژي هسته اي ملّت ايران - ايني كه ملّت ايران در مقابل فشار دشمنان ايستادگي به خرج داد و حق خود را مطالبه كرد - امروز در دنياي اسلام آنچنان منعكس شده كه سخنگويان كشورهاي اسلامي و عربي اعلام مي كنند كه خواست انرژي هسته اي به خواست عمومي ملّتهاي عرب تبديل شده است.
پاورقي

 



طرح مشترك سازمان اطلاعاتي ايران و فرانسه پروژه جاسوسي نفوذ به جامعه شيعي

نويسنده: پيام فضلي نژاد

سال 1351 كه ديدارهاي كنت دمارانش با محمدرضا پهلوي آغاز گشت، آن ها خيلي زود رفاقتي نزديك با يكديگر به هم زدند، تا جايي كه الكساندر دمارانش لقب «مشاور ويژه اعليحضرت» را گرفت.29 سرويس جاسوسي او به سرعت درگير مسائل انقلاب اسلامي شد و به عنوان يكي از نخستين سرويس ها، ابتداي دهه 1350 به بررسي جامع فعاليت هاي شيعيان در ايران پرداخت. رويكرد اطلاعاتي الكساندر دمارانش به انتخاب يك دستيار ايراني براي رئيس سرويس جاسوسي فرانسه انجاميد30 كه تا سال هاي پس از انقلاب اسلامي نيز در پست خود ماند. اين دستيار كه از او با عنوان «جوان سرشناس» ياد شده است، در همه جلسات تحليل «مسأله ايران» كنار دست رئيس سرويس، روساي اطلاعاتي فرانسه در خاورميانه و رئيس ايستگاه جاسوسي ايران مي نشست و سرپرستي «گروه متخصصان ايران» را برعهده داشت. دمارانش در يكي از همين جلسات جمله اي كنايه آميز گفت كه استراتژي آينده «جهان ليبرال سرمايه داري» در برابر «جهان اسلام» را بازمي تاباند:
فكر كنيد ما مردان زمان جنگ هاي صليبي هستيم.31
گزارش هاي سرويس از طريق بولتن هاي اطلاعاتي BR به اطلاع شاه مي رسيد و «علائم طغيان در ميان روحانيت» را هشدار مي داد.32 برپايه همين علائم «سرهنگ ال» رئيس ايستگاه جاسوسي فرانسه در تهران، مجري «پروژه نفوذ به درون جامعه شيعي ايران» شد و «با استفاده از دام هاي اطلاعاتي كوشيد تا به درون مغز و ذهن كساني كه دشمن غرب تعريف مي شدند، نفوذ كند.»33 در واقع فرانسوي ها فكر مي كردند كه اگر روزي شيعيان در ايران به قدرت برسند، شبكه اي از ايرانيان مسلمان و نخبگان شيعه به كارشان مي آيد. براي همين، يك «شبكه اطلاعاتي در مساجد و هيات هاي مذهبي» تشكيل دادند و مدام به گسترش آن مي انديشيدند.34 اين شبكه از نيمه دهه 1360 با سرويس هاي جاسوسي موساد و سيا پيوند خورد تا «طرح براندازي تشيع تا سال 1388» را پيش ببرد.
گرچه «پروژه نفوذ» را سازمان جاسوسي سيا نيز در گستره اي وسيع تر با صدها عامل اجرايي تعقيب مي كرد و مسأله ايران چنان اهميتي يافت كه در اسفند 1351 ريچارد هلمز، رئيس سابق CIA در مقام سفير آمريكا به همراه همسر انگليسي اش وارد تهران شد، اما روش تحليل كنت دمارانش با هلمز كاملا متفاوت بود. او مي گفت آمريكايي ها اطلاعات خود را از درون فيلتر «ذهنيت غربي» رد مي كنند و سپس به تفسير آن مي پردازند؛ در حالي كه بايد اطلاعات را بر اساس «ذهنيت روحانيون» و «انقلابيون شيعه» تفسير كرد و به تصويري روشن از انگيزه ها و اهداف آنان رسيد. از ديگر سو، روش تحليل سياسي رهبران ايالات متحده در تقسيم جهان به 2 بلوك دوستان و دشمنان را نمي پسنديد و معتقد بود «آن ها به تفاسير مخالف با اين قاعده كلي جغرافيايي- سياسي، تمايلي نشان نمي دهند.»35 دمارانش همين نگاه را سبب شكل گيري «بزرگ ترين تعابير غلط اطلاعاتي» در قرن بيستم مي دانست كه كار را به «جنگ جهاني چهارم» رساند؛ چون هيچ تلقي درستي درباره نيروهاي مذهبي در حال جوشش از درون جامعه ايران وجود نداشت.36 بنابراين، پس از به قدرت رسيدن آن ها نيز استراتژي مطلوبي براي مهارشان تدوين نگشت. تخمين ها و تحليل هاي اشتباه به سياست ها و تصميمات ناكارآمد انجاميد و اين، يك «حلقه اطلاعاتي گمشده » بود كه دمارانش پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز براي جست وجويش حتي تا پشت جبهه هاي دفاع مقدس و اردوگاه اسيران جنگي در عراق رفت.
همراه با اجراي «پروژه نفوذ» و «شبكه سازي در مساجد»، دمارانش پيشنهاد مشاركت در چندين عمليات مخفي سياسي را به شاه ايران داد كه يكي از آن ها تاسيس دانشگاه جهاني سوئيس در سال 1352 بود.37 دمارانش مي گفت كه چون حكومت سلطنتي پشتوانه تئوريك لازم را ندارد، نيازمند يك «پشتوانه معرفتي» است. كنت به شاهان ايران و عربستان پيشنهاد داد كه روشنفكران و دانشگاهيان «راستگرا» تربيت كنند؛ يعني جمعي از نخبگان كه هم گرايش هاي محافظه كارانه به سود رژيم سلطنتي داشته باشند و هم فضاي «روشنفكري ماركسيستي» را بشكنند.38 هر 2 شاه شيفته طرح شدند. امتياز اين پيشنهاد، «پوشش امنيتي» آن بود، چون سوئيس را همواره نماد يك «كشور بي طرف» مي شناختند كه خيلي دشوار به مشاركت در پروژه هاي بزرگ جاسوسي تن مي دهد. با اين حال، دو پادشاه پول كلاني را براي تاسيس دانشگاه جهاني خود كنار گذاشتند و سرانجام دمارانش در مذاكراتش، موافقت دولتمردان اين كشور بي طرف را براي مشاركت در يك «جنگ علمي» به نفع سلطنت طلبان گرفت.39 سال 1353، او نظر مساعد شاه را براي سرمايه گذاري در يكي از بخش هاي بزرگ ترين عمليات جاسوسي قرن بيستم (عمليات سري PSB ) در حوزه «علوم انساني» و «روشنفكري» با اسم رمز كيوكپريا ( Qkopera ) جلب كرد كه رفيق مشتركشان، ريچارد هلمز نيز در كادر رهبري آن حضور داشت.40 يكي از اهداف عمليات، انتشار مجلات روشنفكري ضدكمونيستي بود و از دل آن ده ها ژورنال فكري براي ساختن فضاي گفتمان هاي ليبرالي درآمد؛ مانند مجله معروف اينكانتر كه يهوديان سرشناسي چون س رآيزايا برلين و ريمون آرون آن را راهبري مي كردند،41 اما سال 1966 ارتباطات گسترده آنان با سازمان سيا فاش گشت و آبروي بزرگ ترين تئوريسين هاي جهان ليبرال سرمايه داري رفت.42 شاه كه از جنون ضدكمونيستي كم نظيري رنج مي برد، پيشنهاد دمارانش را پذيرفت و به ساواك دستور داد تا سالي 600 هزار دلار به سرويس جاسوسي فرانسه براي حمايت از اين پروژه بپردازد.43 بعدها مي بينيم اين تصميم شاه نيز، وصلت با شكستي سهمگين بود.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14