(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه اول بهمن 1390- شماره 20126

معرفي طالبان به عنوان گروهي شيعي در فيلم فرانسوي
كابوس زنان در هاليوود
مقاومت بازيگر هندي در مقابل پيشنهادهاي هاليوودي
نقش رسانه ملي درافزايش مشاركت مردم در انتخابات مجلس
تريبون روشنگري، در تقابل با هوچي گري
دوبلور آذري مختارنامه: مردم آذربايجان سريال هاي ايراني را بر فيلم هاي آمريكايي ترجيح مي دهند
طراح كيست؟
به بهانه برگزاري جشنواره جوان و راديو
فرصتي براي استعداديابي در عرصه صدا
به بهانه نمايش فيلم نفرين تأملي در ماهيت سينماي وحشت



معرفي طالبان به عنوان گروهي شيعي در فيلم فرانسوي

در يكي از فيلم هاي اخير سينماي فرانسه كه در ارتباط با آزادي خبرنگاران اين كشور از افغانستان است، گروه طالبان به عنوان جرياني شيعي معرفي مي شود!
فيلم «نيروهاي ويژه» كه اداي دين به خبرنگاران و تجليل از سربازان فرانسوي است، اين گروه متحجر افراطي را- كه آبروي اسلام را به تاراج گذاشته، شيعه معرفي مي كند!
از سوي ديگر، در اين فيلم نيروهاي ويژه انسان هايي مهربان، اخلاق گرا، از خود گذشته، ايثارگر، خانواده دوست و وطن پرست تصوير شده اند. از ديگر موضوعات جالب درباره كاراكترهاي فيلم اين است كه رهبر نيروهاي ويژه يك سياه پوست است و مابقي بدون چون و چرا از وي تبعيت مي كنند ، درحالي كه اساساً فرانسه يكي از نژادپرست ترين كشورهاست.

 



كابوس زنان در هاليوود

درحالي كه در بسياري از اصناف، افزايش سن و كسب تجربه به معناي ثبات بيشتر در كار است، در هاليوود عكس اين مطلب ثابت شده و امروزه افزايش سن به يكي از بزرگترين كابوس زنان شاغل در اين صنعت سينمايي است.
به گزارش فارس، درحالي كه امروزه صنعت سينماي هاليوود و زرق و برق آن كانون توجه رسانه ها شده ولي در معضلات آن، كمتر مورد توجه قرار گرفته است. اشتغال در هاليوود بالاخص براي زنان همواره با مشكلات فراواني همراه بود كه يكي از اين مشكلات افزايش سن و تطبيق خود با معيارهاي زيبايي است كه در اين صنعت سينمايي تعريف شده، كه البته برخي از آنها براي هر بازيگر نه تنها ميليون ها دلار هزينه دربر دارد، بلكه منجر به مرگ بعضي از آنها نيز مي شود. با همه اين ها آنچه امروز براي بازيگران زن هاليوود به كابوس تبديل شده، مشكل لاينحل افزايش سن است. اين بازيگران اگرچه شايد بتوانند با دست به دامان علم و برخي از عمل هاي جراحي شدن، اين مسئله را كمي به تأخير بيندازند ولي سرانجام ناگهان از كانون توجه به گوشه انزوا كشيده مي شوند و به برخي از آنها شايد ديگر پيشنهاد كار نشود.
براساس آمارهاي منتشر شده حدود 24/3درصد از جمعيت كل مردم آمريكا را زنان بالاي 40تشكيل مي دهند و براساس آمار اتحاديه بازيگران آمريكايي تنها 12/5درصد از نقش هاي تلويزيون و سينماي آمريكا به زنان بالاي 40سال اختصاص دارد. اين درحالي است كه براساس همين گزارش، مردان يك چهارم از جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند و حدود يك چهارم از نقش هاي تلويزيون و سينما را نيز از آن خود كرده اند.

 



مقاومت بازيگر هندي در مقابل پيشنهادهاي هاليوودي

«راوينا تاندون» كه ده سال پيش به پيشنهاد «اليور استون» براي بازي در نقش همسر «اسكندر» جواب رد داده بود، گفت: دليل جواب منفي ام صحنه هاي غيراخلاقي در فيلم هاي هاليوودي بود.
به گزارش فارس، ده سال پيش از اين «اليور استون»، فيلمساز هاليوودي براي ساخت فيلم جنجال برانگيز خود اسكندر به سراغ چند بازيگر آسيايي رفت كه از آن جمله مي توان به «راوينا تاندون» بازيگر باليوودي اشاره كرد. به پيشنهاد «استون»، اين بازيگر جوان باليوود، قرار بود نقش همسر اسكندر مقدوني را بازي كند ولي در كمال تعجب جواب منفي شنيد در آن زمان در هيچ جا دليل آن ذكر نشد ولي امروز پس از گذشت ده سال، راوينا تاندون» در مصاحبه با روزنامه هندوستان تايمز دليل آن را فاش كرد. وي گفت: ده سال پيش استون يك نسخه ترجمه شده از فيلمنامه «اسكندر» را براي من فرستاد و من پس از خواندن فيلمنامه نگراني ام را از بابت وجود صحنه غيراخلاقي در اين فيلم به آنها منتقل كردم، آنها به من قول دادند كه در چنين صحنه هايي از بدل استفاده خواهند كرد ولي با اين حال من همچنان بايد برخي صحنه ها را خودم بازي مي كردم و اين مسئله به هيچ وجه با اعتقادات من و خانواده ام همخواني نداشت، اگر اين كار را قبول مي كردم بايد قيد خانواده ام را مي زدم و پدرم مرا از خانه بيرون مي انداخت.

 



نقش رسانه ملي درافزايش مشاركت مردم در انتخابات مجلس
تريبون روشنگري، در تقابل با هوچي گري

مرتضي بهنام فرد
انتخابات مجلس نهم كه فاصله زيادي هم با آن نداريم، يكي از حساس ترين انتخاب هاي مجلس بعد از انقلاب است. قطعاً انتخابات مجلس هشتم و يا مجالس قبل، از اين حساسيت برخوردار نبوده اند.
دليل آن هم حوادث دو سال اخير و به ويژه ماجراهاي پس از انتخابات 88 است. درواقع اولين انتخابات جدي كشور پس از انتخابات سال 88 كه با آن حاشيه ها و حوادث فتنه گون همراه بود را پيش رو داريم. هم از نظر سياسي وهم از نظر امنيتي نكات فراواني مطرح است. از نظر سياسي كه با مسائلي همچون تحريم انتخابات از سوي برخي جريانات تندرو و افراطي روبرو هستيم و نيز طرح حاشيه بر مسائل كليشه اي و نخ نمايي چون نظارت استصوابي و رد صلاحيت ها،صيانت از آراء و... از جمله مسائل سياسي مربوط به انتخابات پيش رو است. از سوي ديگر مسائل امنيتي هم ممكن است گريبانگير انتخابات شود و البته مقام معظم رهبري نسبت به آن هشدارهايي داده اند.
دراين يادداشت قصد داريم به نقش رسانه ملي در افزايش مشاركت مردم با وجود شرايط خاصي كه درآن به سر مي بريم بپردازيم. در ابتدا بايد گفت كه نمي توان نقش صدا و سيما را در مشاركت انتخابات سال 88 انكار كرد. كليت رويكرد سيما كه همان تريبون دادن و برگزاري مناظره بين همه كانديداها بود تاثير بسيار مؤثر و كار آمدي دربه صحنه آوردن مردم داشت. بماند كه عملكرد رسانه ملي درطي روزهاي اول پس از فتنه و اغتشاشات نياز به آسيب شناسي بيشتري دارد. ولي قبل از 22 خرداد 88 به جرأت مي توان گفت كه رسانه ملي عرصه را بر رسانه هاي اپوزيسيون وضد انقلاب تنگ كرده بود و عملاً عمده مخاطبين متعلق به شبكه هاي داخلي بودند و نه خارجي.
براي انتخابات پيش رو هم با چند هدف بايد رسانه ملي با تمام توان خود به صحنه بيايد، يكي افزايش مشاركت مردم. ديگري بصيرت بخشي و روشنگري، سوم بي طرفي، چهارم جريان سازي ازبطن توده هاي مردم. يعني مثلاً جريان خدمات وساده زيستي و البته كارآمدي توأم با ولايتمداري بايد به گفتمان غالب مردم تبديل شود.
يعني اگر كانديدايي بخواهد از جايي رأي بياورد متوجه شده باشد كه مردم براين اساس به او رأي خواهند داد و نه اينكه جريان سازي به دست رسانه هاي بيگانه بيفتد كه مثلا هركس بيشتر سياه نمايي كند، محبوب تر شود! هرچند منظور اصلي ما دراين يادداشت بحث مشاركت مردمي است. رسانه ملي هم از طريق كانال هاي ملي و هم شبكه هاي استاني به صورت كارشناسي شده و با استفاده از تجربيات قبلي مي بايستي درصدد افزايش شور و هيجان انتخاباتي مردم شود.
بازخواني انديشه ها و رهنمودهاي امام درباره مجلس در قالب برنامه هاي جذاب سياسي (به سبك برنامه هاي سيره عملي امام و...) و سپس تعدد و تكثر تريبون هاي آزاد مردمي و دانشجويي پيرامون آن مواضع مي تواند كمك شاياني كند. خصوصاً كه موضوع توجه به مردم و شنيدن و انعكاس بيشتر صداي مردم (به جاي صداي كارشناسان و يا صاحبنظران كه آن هم در جاي خود بايد رعايت شود.) به نظر مي ر سد كه يكي از مهم ترين راهبردهاي صدا و سيما بايد اين باشد. يعني اينكه تبديل شود به تريبون مردم و خصوصا قشرها و تفكرات و سليقه هاي مختلف (درچارچوب قانون و ارزش ها) و البته از همه مهمتر تبديل شود به تريبون مستضعفان،آن وقت مردم بيش از پيش احساس مي كنند كه رسانه ملي متعلق به خودشان است.
اقدام موثر ديگر شناسايي نيازهاي اصلي ملي و بومي كشور است. يعني نيازها، مطالبات مردم، مشكلات اصلي و چالش هاي مهم در دو سطح ملي و بومي درهر حوزه انتخابيه توسط مراكز استاني تهيه شود.
سپس تريبون هايي چه در قالب گفتگو و چه در قالب مناظره با نمايندگان ترتيب داده شود تا براساس آن قضاوت مردمي صورت پذيرد و نه براساس قوميت گرايي ها و يا تعصبات خاص، از سوي ديگر صدا و سيما براي افزايش مشاركت مردمي مي بايستي كه به صورت روزانه اقدامات مخرب و سوء دشمنان كه درجهت ضربه به امنيت ملي، مخدوش نمودن اعتبار ايران، آسيب به انتخابات و... است را روشنگري كند و نقد رسانه هاي بيگانه و تحليل محتواي آنها را به طور جدي و حرفه اي دنبال نمايد.
به جرأت مي توان گفت كه برنامه هايي كه تاكنون دراين خصوص بوده به ويژه كه عمدتاً در قالب طنز هم بوده اند (مانند برنامه كلاغ نيوزو...) خيلي كيفيت و مخاطب بالايي نداشته اند كه بايد تجديد نظر شود. لذا روشنگري در قبال اقدامات و فعاليت هاي دشمنان كشور، كه معمولاً هم توأم است با توهين به مقدسات و يا هويت ملي و ديني ما ، بايستي به مردم گفته شده والبته پاسخ هم داده شود. پيوندهاي ميان دشمنان خارجي با برخي جريانات سياسي داخلي براي مردم روشنگري و شفاف سازي گردد و نهايتاً اجازه سياه نمايي و يا تبليغات سوء به هيچ جرياني در رسانه ملي و يا در قالب اخبار داده نشود.

 



دوبلور آذري مختارنامه: مردم آذربايجان سريال هاي ايراني را بر فيلم هاي آمريكايي ترجيح مي دهند

الشن رستم اف از هنرپيشگان شاخص جمهوري آذربايجان و دوبلور نقش «مختار ثقفي» در دوبله آذري سريال درحال پخش «مختارنامه» از شبكه سحر، گفت: مردم كشور ما فيلم هاي ايراني را به خاطر ارزش هاي معنوي و اخلاقي به فيلم هاي آمريكايي ترجيح مي دهند: آثاري مثل «مختارنامه»، «يوسف پيامبر (ع) » و...
درحالي كه پخش دوبله آذري انجام شده بر روي سريال ارزشمند و جاودانه «مختارنامه» توسط شبكه سحر، از ابتداي محرم امسال، از سيماي آذري اين شبكه بين المللي درحال پخش است. هنرمند برجسته جمهوري آذربايجان به روابط عمومي شبكه جهاني سحر گفت: شخصاً رغبت زيادي به فيلم هاي ايراني دارم، چون خيلي عالي تهيه مي شوند.
صدا پيشه آذري نقش مختار به شركت خود درجمع گويندگان سريال يوسف پيامبر (ع) كه به سفارش شبكه سحر و توسط گروهي درجمهوري آذربايجان به آذري دوبله شده و علاوه بر شبكه سحر، از شبكه تلويزيوني «اسپيس» اين كشور هم پخش شد، اشاره كرد ودرمورد معيارهاي انتخاب اش براي گويندگي صداي كاراكتر اول مختارنامه توضيح داد: همانطور كه گفتم: قبل از «مختارنامه»، در دوبله چندين فيلم ايراني حضور داشته ام و در دوبله سريال يوسف پيامبر (ع) نيز همكاري كردم. از آنجا كه سريال يوسف پيامبر (ع) بازتاب خيلي گسترده اي درجامعه ما داشت و مردم كشور ما اين سريال را خيلي پسنديدند، طبيعي است كه همان گروهي كه در دوبله سريال حضرت يوسف شركت داشت، براي دوبله سريال مختارنامه نيز انتخاب شدند و دوبله نقش مختارنامه نيز به من سپرده شد.
رستم اف افزود: ما خودمان فيلم هاي آمريكايي و آرژانتيني و برزيلي را نيز دوبله مي كنيم و بايد بگويم زمان اين سريال ها ديگر سپري شده است.سريال هاي آمريكايي و آرژانتيني و برزيلي ارزش هاي خود را نيز از دست داده اند همچنانكه ارزش هاي تبليغي اين فيلمها نيز اهميت خود را از دست داده اند. از نظر ارزش هاي معنوي -اخلاقي، فيلم هاي ايراني خيلي برتر هستند و به علت نزديكي اي كه به ما دارند، من براي اين فيلم ها و سريال ها اهميت خيلي بيشتري قائلم و اكثريت بينندگان فيلم دركشور ما نيز براي آثار ايراني اهميت خيلي بيشتري قائل هستند.
بازيگر مشهور جمهوري آذربايجان درپاسخ به اين سوال كه حضور در دوبله فيلمي مثل مختارنامه كه حامل پيام قيام عاشورا است، درشخص وي چه تاثيري داشته است؟ تصريح كرد: البته كه موثر بود. متاسفانه ما از تاريخ اسلام معلومات اندكي داريم. درباره مختار نيز من هيچ دركي نداشتم. من با اين فيلم مختار را كشف كردم. فهميدم كه چه انسان وچه سردار بزرگي بوده است. او عاشق امام علي (ع) و سردار منتقم خون امام حسين (ع) بوده است. از نظر تاريخي و شناخت اين شخصيت بزرگ، سريال مختارنامه ميل و رغبت به خود مختار را در من بيدار كرد و دوبله نقش مختار كلاس درسي واقعي براي من بود.
گوينده نقش «مختار» اضافه كرد: با توجه به اينكه مردم ما تاريخ ديني را خيلي كم مي دانند، از اين نظر، اين سريال كمك بزرگي براي آنها خواهد بود و آنها معلومات تازه اي كسب خواهند كرد. ببينندگان مختارنامه تاريخچه قهرماني را از اين سريال خواهند آموخت.
به نظر من اگر اين سريال در شبكه هاي سراسري كشور ما نيز پخش شود، بينندگان استقبال خيلي گسترده اي از آن خواهند داشت. اما از ماه مه آينده، پخش سريال هاي خارجي ممنوع مي شود. هيچ سريال خارجي از تلويزيون هاي ما پخش نخواهد شد و متاسفانه مردم ما نخواهند توانست به طور همگاني سريال مختارنامه را از شبكه هاي داخلي نيز تماشا كنند.
اهميت همكاري فرهنگي ايران و جمهوري آذربايجان بخصوص در زمينه فيلم و سريال نيز از جانب اين بازيگر و گوينده سرشناس جمهوري آذربايجان اين گونه مورد تاكيد قرار گرفت: به دليل اينكه شخصا با كارگردانان و هنرمندان ايراني كار كرده ام و به خاطر علاقه اي كه به فيلم هاي ايراني دارم، خيلي دوست دارم كه نه فقط در دوبله اين فيلم ها بلكه در توليد آنها نيز فعالانه شركت كنم. من دوست دارم كه هنرپيشه هاي ما و هم هنرپيشه هاي ايراني در توليد اين فيلم ها همكاري كنند.

 



طراح كيست؟

محمد زارع
وقتي مي گويند از يك كتاب، چند سؤال در كنكور طرح مي شود، داوطلب براي كسب رتبه بهتر، آن كتاب را چندين بار مطالعه مي كند؛ حتي قدم پيش تر گذاشته، به كتاب هاي كمك درسي و تستي مراجعه مي نمايد تا امكان قبولي در يك دانشگاه بهتر، برايش ميسر گردد؛ خلاصه يك كتاب را ظرف مدت چندماه كاملا در خود حل مي كند.
سؤالات كنكور توانايي ساختن و تخريب كردن يك ذهن را دارند. عدم وجود سياست هاي مشخص تربيتي، مي تواند اين ابزار را خطرناك نمايد و برعكس، وجود هدف و سياست هاي مشخص، مي تواند آن را به ابزاري مهم، تاثيرگذار و راهبر تبديل كند.
اين مسئله در رشته هاي هنر كه به قول سيدمرتضي آويني، اهاليش در ميان مردم، چون بلبلاني هستند در ميان ساير پرندگان، نيز حاكم مي باشد.
قدرت نفوذ هنر به خصوص فيلمسازي در يك جامعه غيرقابل انكار است و اگر اين ابزار در دست نااهلي افتد و او باورهاي غلط خود را در يك جامعه ترويج نمايد مي تواند خسارتي جبران ناپذير در آن جامعه به وجود بياورد و گاهي يك سخن هنرمندانه هرچند ناحق مي تواند پايه هاي يك جامعه را متزلزل نمايد. سال ها پيش در برزيل گروهي فيلمساز جنبشي را به راه انداخته و يك حكومت را تغيير دادند و جالب اينكه حاكم بعدي تمام فيلمسازاني را كه آن جنبش را به راه انداختند، گردن زد. اين يعني هنر سينما توانايي تاثيرگذاري فراواني بر افراد دارد. حال گاهي تاثيرش آني است و گاه مدت زمان نياز دارد. پس نگاه به هنر و هنرمند، فيلم و فيلمساز و... از اهميت بالايي برخوردار است و اشتباه است اگر كسي بگويد آن ها را رها نموده كمي كه رشد كردند به كمك پول و زور مجبور به پذيرش مباني مي نماييم.
وقتي آزمون هاي ورودي دانشگاه هاي هنر به خصوص فيلمسازي را نگاه مي كنيم و مواد امتحاني آنها در دروس اختصاصي را بررسي مي نماييم بيشتر پي مي بريم كه هيچ سياست فرهنگي مشخصي جهت تربيت يك هنرمند مسلمان يا يك كارگردان مسلمان وجود ندارد.
از چه كسي خجالت مي كشيد، اين سخنان امام خامنه اي است كه سال ها پيش دربين مسئولين ايراد فرمودند: چرا صريحا اعلام نمي كنند. بگويند ما مي خواهيم سينمايمان را اسلامي كنيم.
سينماي اسلامي يعني چه؟ يعني اين تكنيك، اين قالب، اين هنر (كه از ديگران هم گرفته ايم مانند خيلي چيزهاي ديگر) مي خواهيم محتوايش را اسلامي كنيم. از قالب اين، هرچه با اسلام منافات دارد مي خواهيم حذف كنيم، چه مانعي دارد اين گفته شود. چرا گفته نمي شود كه ما در هنرهاي نمايشي، در دانشگاه، مي خواهيم كارگردان مسلمان تصريح بشود به اين معنا. ما مي خواهيم كارگردان مسلمان درست كنيم، ما مي خواهيم فيلمنامه نويس مسلمان درست كنيم، ما مي خواهيم بازيگر مسلمان درست كنيم، ما مي خواهيم فضاي جامعه را اسلامي كنيم. من مي گويم از اينكه شما بگوييد مي خواهيم دانشگاه اسلامي داشته باشيم خجالت نكشيد اين چيزي است كه ملت به خاطر آن قيام كرده است.
وقتي به سؤالات ورودي دانشگاه هاي هنر نگاه مي كنيد در ميابيد كه هيچ سياست فرهنگي مناسبي براي دستيابي به اين كارگردان مسلمان، بازيگر مسلمان، فيلمنامه نويس مسلمان وجود ندارد.
سؤالات فقط تكنيك را هدف قرار داده است. آيزنشتاين بهتر است يا بازن، گريفيث حق بيشتري گردن سينما دارد يا پودفكين، نقش صداي آب در سكانس قتل در حمام فيلم هيچكاك چيست، سينماي كلاسيك چيست؟ و هزار سؤال ديگر.
كسي نمي گويد اين ها نبايد باشد، اتفاقا برعكس، شديدتر و بهتر و عميق تر هم بايد به مسئله تكنيك پرداخته شود. اصلا كسي كه بازن را نشناسد، فيلم هاي هيچكاك را نديده باشد با رابرت فلاهرتي مستند ساز آشنا نباشد نمي تواند فيلمساز خوبي شود.
اما آيا دانستن اين ها، براي داشتن يك كارگردان مسلمان كافي است؟ آيا وجود اين سؤالات به تنهايي، هنرمند فيلمساز را عملا به سمت باتلاق غرب هل نمي دهد و او را در موقعيت يك هجمه فرهنگي مادي شديد قرار نمي دهد؟
او براي پاسخ دادن به اين سؤالات مجبور است مطالعه كند. چه چيز را بايد مطالعه كند؟ كتاب هاي غربي را. محتواي اين كتابها نيز براساس فرهنگ غربي نوشته شده است. فرهنگ غربي چيست؟...
بعد دانشجو سركلاس مي نشيند. درحالي كه الگويش لي استراسبرگ است، استانيسلاوسكي است، آل پاچينو است، مل گيبسون است و... او سينما را از آنها آموخته حالا هرچه بگويي اين قسمت حرف آنها با فرهنگ ما، اعتقادات ما مشكل دارد اصلا نمي فهمد كه چه مي گويي. او فقط مي داند سينما تكنيك است و بايد مكنونات دروني خويش را هرچه زيباتر و بهتر بر قاب پياده نمايد. حال هزار بدتر آن است كه اين دانشجو كه تحت تأثير فرهنگ غرب است، گير استادي بدتر از خود بيفتد، چه بلايي بر سرش بيايد خدا مي داند.
درميان دروس امتحاني آزمون هاي ورودي دانشگاه، هرگز با نام هنرشناسي اسلامي برخورد نخواهيد نمود. هرگز با سؤالاتي كه هنرمند را بيشتر به تفكر در تامل در ماهيت سينما ترغيب نمايد بر نخواهيد خورد و هنرمندان، از سيدمرتضي آويني تنها يك نام مي شنوند (تازه اگر كسي از او حرفي بزند) و ديگر هيچ.
اين دانشجو، كه حالا بعداز اتمام درس يك هنرمند يا فيلمساز شده تنها تكنيك را خوب مي شناسد، از فرهنگ و رسالت اصليش كه فراهم سازي شرايط براي به تكامل رساندن بشر مي باشد چيزي نمي داند.
آن گاه يك مسئول براي پركردن سينماها از فيلم، دوربين (اسلحه) را به دست اين فيلمساز مي دهد. و او مردم (اعتقاداتشان، باورهايشان) را نشانه مي رود و تا آخرين فشنگش را شليك مي كند.
بايد نشست، فكر كرد، از دعواهاي سياسي دست برداشت، تقوا پيشه كرد، براي خدا كار كرد، اسلام را درنظر گرفت، آخرت را ديد، ولايت را راهنما كرد و هدفي را تعيين نمود پله هايش را ترسيم كرد و از ابتدا آبياري بذرها را آغاز نمود.

 



به بهانه برگزاري جشنواره جوان و راديو
فرصتي براي استعداديابي در عرصه صدا

هاجر ياراحمدي
نسبت بين راديو و جوانان نسبتي چند لايه است كه با تحليل آن مي توان به نتايج قابل توجهي دست يافت. نسل جوان به واسطه حس كنجكاوي و ميل به كسب تجربه هاي گوناگون رابطه نزديك تري با انواع رسانه ها دارد شايد اين تصور وجود داشته باشد كه با روي كار آمدن رسانه هاي ديداري و پر زرق و برق امروزي رسانه هاي قديمي تري مانند راديو كه فقط شنيداري هستند كاركرد چنداني نداشته باشند اما تاسيس شبكه هايي مانند شبكه راديويي جوان و پيام و... نشان داد كه اين رسانه صوتي همچنان پر كاربرد است و در ميان هياهوي رسانه هاي ديداري مختلف كه هر كدام به نوعي سعي در جذب مخاطب خود را دارند اين شبكه با شناخت درست مخاطب خود قادر است رضايت آنان را تا حد زيادي كسب كند. يكي از اقداماتي كه شبكه جوان براي جذب مخاطب خود انجام داده است برگزاري جشنواره اي با عنوان جشنواره جوان و راديو است كه به عنوان اولين بار در حال برگزاري است. در اين جشنواره كه به عبارتي جشنواره آماتورها ناميده مي شود مخاطبان جوان اين شبكه كه احساس مي كنند قادر به ساخت برنامه در راديو هستند مي توانند آثار خود را به دبيرخانه اين جشنواره ارسال كنند. جشنواره جوانه با هدف استعداديابي در بين نسل جوان علاقه مند به اين رسانه شنيداري برگزار مي شود. برنامه سازي راديويي، مستند راديويي، آنونس، موسيقي، مقاله، شعر، داستان، كاريكاتور، پيامك و... بخش هاي مختلف اين جشنواره است.

 



به بهانه نمايش فيلم نفرين تأملي در ماهيت سينماي وحشت

سعيد رضايي
به بهانه اكران فيلمي كه ادعاي طرح موقعيتي در ژانر سينماي وحشت را دارد نگاهي كوتاه و موجز و فشرده مي اندازيم به آسيب شناسي تاريخ سينماي وحشت در هنر هفتم ايران.گونه اي كه درسينماي ما برخلاف برخي ژانرهاي سينمايي ديگر، كمتر توجهي بدان شده است و اساسا جزء ژانرهاي مهجور و مغفول مانده سينما دركشور ما چه پيش و چه پس از انقلاب به حساب مي آيد.
سينماي ژانر وحشت يكي از حلقه هاي مفقوده سينماي ماست. شايد به همين دليل هم هست كه اساسا مواجهه مخاطبان درسينماي ايران با ژانر وحشت و نمونه هايش چيزي متفاوت از ساير نقاط عالم است. به اين شكل كه در هنگامه خطر و ترس دريك فيلم به ظاهر ترسناك صحنه مضحك مي شود و همگان مي خندند و يا سيطره التهاب و تريلر و تعليق در طول فيلم ابدا لحاظ نمي شود و يا ادراك نمي گردد.
شايد اين دست فيلمسازان گمان مي كنند كه با يكي از ژانرهاي معمولي و ساده سينمايي روبرويند كه با لطايف الحيلي بتوانند مخاطب را دستاويز ذهنيت هاي خام و نپخته و غير استاندارد خود كنند اما حقيقت چيز ديگري است.
ژانر وحشت و تريلر و تعليق سازي درسينما حقا و انصافاً يكي از سترگ ترين و شگرف ترين و مهيب ترين و سخت ترين ژانرهاي هنر هفتم است و بي دليل نيست كه كسي همچون هيچكاك كه يكي از بزرگ ترين و برجسته ترين وكاربلدترين سينماگر صاحب سبك و مولف سينما بود، اين گونه و سبك و ژانر سينمايي را دستاويز اكثريت قريب به اتفاق فيلم هايش قرارداده است.
ساخت فيلم استاندارد و موثر و درست در ژانر وحشت نيازمند دانش بصري و فن يابي سينمايي درابزارها و مولفه هاي متنوع و متعدد آن و ايجاد يك هارموني و حس همپوشاني در ميان اين اجزاست. اتفاقي كه رخ دادن آن پيش از هرچيز ديگري نيازمند شناخت سينما و معناي درست و اصيل و اصولي و استاندارد آن و درعين حال، كسب و ارتقا و پرورش يك ايده بجا و پديد آوردن يك فضاي ساختاري و فرم روايي متناسب است و اين همان روندي است كه دركارهاي هيچكاك به دقت و درستي رخ داده و قابل ارزيابي و آموختن است.
اما وقتي هراز گاهي فيلمي درژانر وحشت درسينماي ايران به روي اكران مي رود قضيه كاملا فرق مي كند و چيز ديگري مي شود.
از فيلم «خوابگاه دخترانه» سال هاي دور بگيريد تا همين فيلم «نفرين» كه اساسا به لحاظ ويژگي هايي بصري و فرم و روايت و ساختار، قابل بحث نيست و تنها به اين درد مي خورد كه به مناسبت شباهت ظاهري و اسمي اش با ژانر مهم وحشت، بتوانيم به نوعي به آسيب شناسي اين ژانر درسينماي ايران بپردازيم و يادآور شويم كه سينما در هر ژانر و گونه اي بيش و پيش از هر چيز نيازمند زمينه ها و ابزارها و مولفه هايي است كه به نوعي مقدمه كار محسوب مي شوند و براي رسيدن به نتيجه درخور ابتدا بايد آنها را ايجاد كرد و گردآورد. و الا با اين شعار سازي ها و نمادپردازي ها و تيزرها و بيلبوردها، كاري از پيش نمي رود آنچنان كه بايد و شايد.
چطور مي توان از فيلمي مثل «نفرين» توقع تعليق و تريلر را داشت كه حتي بازيگر نقش اصلي اش نمي تواند درست جلوي دوربين راه برود؟! همو كه اين شب ها و در تبليغات فيلم، مخاطبان محترم را ارشاد مي كند كه براي يك بار هم كه شده به ديدن ترس و وحشت بروند و با آن در قلب سينما روبه رو شوند!!! البته بعد از يك سري توصيه و توضيح روان شناسانه و جامعه شناسانه بي ربط و بي معنا.
حقيقت آن است كه انبان سينماي ايران طي تمام اين سال ها از فيلم هايي در ژانر ارزشمند و سخت و سترگ وحشت و تريلرهاي خوب و ديدني و تاثيرگذار، تهي بوده است و فيلم «نفرين» هم تنها تاييد ديگر و چندين باره اي است برهمين حقيقت تلخ.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14