آرزوهاي لگدمال شده ! (يادداشت روز)

ديروز مردم ايران با حضور چند ده ميليوني و ماندگار خود در تظاهرات روز 22 بهمن، بارديگر - و به قول حضرت امام(ره)- تحليل ها و آرزوهاي آمريكا و اسرائيل را زيرگام هاي استوار خود لگدمال كردند و احتمالا آمريكا، اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها را به اين نتيجه كه چند سال قبل «كاسپار واين برگر» وزير دفاع وقت آمريكا بر آن تاكيد ورزيده بود رساندند كه براي سقوط و براندازي جمهوري اسلامي ايران تنها يك راه وجود دارد و آن «از ميان برداشتن ملت ايران است»! چرا كه به گفته «واين برگر» نظام جمهوري اسلامي ريشه در باورهاي ديني مردم دارد و از آنجا كه جدا كردن اين باورها از مردم امكان پذير نيست و يا به سختي امكان پذير است، مردم ايران به عنوان يك ملت بايد از ميان برداشته شوند. واين برگر بعد از تصويب قطعنامه «تحريم تسليحاتي ايران» نيز در دفاع از تصويب اين قطعنامه گفته بود «...در صورتي كه قطعنامه تحريم تسليحاتي ايران با قاطعيت اجرا شود، ريشه توانايي ايران براي ادامه جنگ به سرعت خشك مي شود واين به مفهوم آن است كه موجوديت ايران به عنوان يك ملت به خشكي مي گرايد و دنياي مدرن از پديده اي ناهمگن به نام جمهوري اسلامي ايران رهايي مي يابد»!
«ساموئل هانتينگتون» صاحب نظريه معروف «جنگ تمدن ها» چند سال قبل از پيوستن به موشه دايان رفيق گرمابه و گلستان خود در آن دنيا، در همايش بين المللي «دموگرافي» كه در فوريه سال 2005 در نيكوزيا، پايتخت قبرس بر پا شده بود، اين پرسش را مطرح كرده بود كه؛ «چرا آمريكا با مرتجع ترين كشور منطقه - منظورش عربستان سعودي است- كه به صورت نظام پادشاهي قرون وسطايي اداره مي شود و در آن از رأي و نظر مردم در اداره كشور كمترين نشانه اي نيست، بيشترين دوستي و نزديكي را دارد و در همان حال بيشترين دشمني و مقابله خود را روي كشوري مانند ايران كه همه اركان و كانون هاي تصميم ساز آن با رأي مردم شكل گرفته، متمركز كرده است؟» هانتينگتون به اين پرسش پاسخي نمي دهد و فقط در پايان سخنان خود اعلام مي كند كه پاسخ اين پرسش را بر عهده شركت كنندگان در همايش ياد شده مي گذارد و البته اشاره مي كند «اين برخورد به ظاهر دوگانه، توضيح و پاسخي منطقي و قابل قبول دارد»!
دو سال بعد- مارس 2007- خانم كانداليزا رايس وزير خارجه وقت آمريكا در دولت بوش در مصاحبه با روزنامه سعودي «شرق الاوسط» - چاپ لندن- بدون اشاره به همايش نيكوزيا، پرسشي را كه هانتينگتون- شايد به خاطر حفظ پرستيژ خود- بي پاسخ گذاشته بود، پاسخ داد « در اين مصاحبه ابتدا خبرنگار شرق الاوسط توضيح مي دهد كه دولت حماس برآمده از رأي مردم فلسطين است و سپس مي پرسد؛ چرا دولت شما- آمريكا- كه طرفدار دموكراسي و پشتيبان رأي مردم است(!) دولت حماس را به رسميت نمي شناسد و در مقابل، محمود عباس را رئيس دولت فلسطين مي داند»؟ خانم رايس كه انگار پرسش شرق الاوسط را نشنيده است، پاسخ درباره دولت حماس و اسماعيل هنيه را وامي گذارد و با پيش كشيدن نام جمهوري اسلامي ايران مي گويد؛ «ما انكار نمي كنيم كه ايران يك كشور دموكرات است و دولت و مجلس در آن با رأي مردم انتخاب مي شوند ولي بايد توجه داشت كه امروزه «مشروعيت» در دو شكل «مشروعيت داخلي» و «مشروعيت بين المللي» مطرح است، جمهوري اسلامي ايران مشروعيت داخلي دارد ولي مشروعيت بين المللي ندارد»! خانم رايس در پاسخ به ابهام خبرنگار شرق الاوسط مي گويد «قبول داريم كه دولت و مجلس ايران با رأي مردم انتخاب شده اند اما، اين فقط نشانه «مشروعيت داخلي» است ولي خواست و رأي مردم ايران بايد در خانواده بين المللي نيز مشروعيت داشته باشد كه جمهوري اسلامي ايران فاقد اين مشروعيت است»!!
به بيان ديگر، «براي آمريكا و متحدانش «دموكراسي» فقط يك بهانه است و از نگاه آنها رأي و نظر مردم تنها هنگامي نشانه دموكراسي خواهد بود كه نتيجه آن بيرون از منافع آنان نبوده و تضمين كننده زورگويي ها و غارتگري هاي نظام سلطه بين الملل باشد»!
يك ماه بعد از صدور قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل عليه جمهوري اسلامي ايران كه به بهانه مقابله با برنامه هسته اي كشورمان - و به نوشته واشنگتن پست براي حمايت از جنبش سبز(!)- تصويب شده بود، دولت آمريكا لايحه اي با عنوان «قانون جامع تحريم ايران» را از تصويب كنگره گذراند- 9 ژوئيه 2010/ 18 تير 1389- براساس اين مصوبه شركت هاي آمريكايي از صدور فرآورده هاي نفتي پالايش شده- از جمله بنزين- به جمهوري اسلامي ايران منع شده و شركت هاي غيرآمريكايي نيز در صورت صدور بنزين به ايران مشمول تحريم تجاري آمريكا مي شدند- اين تحريم به توليد بنزين در جمهوري اسلامي ايران تا مرز صدور اين فرآورده نفتي انجاميد- بعد از اين مصوبه، شركت هاي نفتي از تحويل سوخت به هواپيماهاي مسافربري كشورمان در فرودگاه هاي اروپايي و برخي فرودگاه هاي كشورهاي فسقلي عرب خودداري ورزيدند و مسافران را با دردسرهاي فراواني روبرو كردند. در همان هنگام «رابرت گيتس» وزير دفاع وقت آمريكا در پاسخ به اين سؤال خبرنگار روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز كه «اين تحريم ها به جاي دولت ايران، مردم ايران را نشانه رفته است» گفته بود؛ «ترجيح مي دهم به اين پرسش در وقت ديگري پاسخ دهم».
ده ها و صدها نمونه ديگر از اين دست اعترافات صريح و بي پرده مقامات رسمي آمريكا و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها را مي توان فهرست كرد كه در آن بدون پرده پوشي تاكيد مي كنند طرف مقابل و حريف رو در روي آمريكا و متحدانش در چالش 33 ساله و پرحادثه آنان با ايران اسلامي، «مردم ايران» هستند و نظام جمهوري اسلامي ايران فقط از آنجا كه خواست همين مردم را نمايندگي مي كند، با خشم و كينه آنها روبرو بوده و هست. اكنون به آساني مي توان يك بار ديگر و براي چندمين بار بر درستي و حكيمانه بودن نظر امام راحل(ره) پي برد و بدون كمترين ترديدي حضور چندده ميليوني ديروز مردم در راهپيمايي سراسري 22بهمن را لگدمال كردن تحليل ها و آرزوهاي آمريكا و اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها دانست.
گفتني است روز چهارشنبه 19 بهمن ماه جاري نيز حضرت آقا در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش فرموده بودند؛
« در 22 بهمن امسال نيز به توفيق الهي و با هدايت خداوند متعال همه خواهند ديد كه مردم ايران چگونه به ميدان خواهند آمد»... و ديديم كه آمدند.
نگاهي هر چند گذرا به تبليغات گسترده و فراگير مقامات و رسانه هاي غربي طي سه ماه گذشته از تمركز آنها روي سه محور حكايت مي كند؛
اول: تاكيد بر اين كه جمهوري اسلامي ايران تحت تاثير تحريم ها به آخر خط رسيده است و چاره اي جز كوتاه آمدن ندارد! و به زودي نشانه هاي كوتاه آمدن را مي توان در نگاه مسئولان بلند پايه نظام مشاهده كرد!
بيانات تاريخي رهبرمعظم انقلاب در خطبه هاي جمعه تهران، پاسخ شكننده اي به اين توهم پراكني بود. حضرت آقا از يكسو به اقتدار جمهوري اسلامي ايران كه از تمامي سال ها و دوران هاي پيشين، فراتر و درخشان تر است اشاره فرمودند و از سوي ديگر براي نشان دادن اقتدار ايران اسلامي و ضعف و ناتواني آمريكا و متحدانش نمونه ها و اسناد انكارناپذيري از پيروزي هاي ايران و شكست هاي آمريكا، اسرائيل و اروپايي ها را در يك ويترين كه براي همگان قابل رويت باشد به نمايش گذاشتند. وقتي حزب الله در جنگ 33 روزه و حماس در جنگ 22 روزه فقط با حمايت جمهوري اسلامي ايران بر آمريكا و اسرائيل غلبه مي كنند، نتيجه تهديد بي اساس و يا حمله احتمالي و احمقانه آمريكا به ايران پيشاپيش قابل پيش بيني است. نيست؟!
دوم: دشمنان با سياه نمايي اين توهم را مي پراكندند كه مردم با كاستي ها و دشواري هايي در زندگي روزمره خود روبرو هستند و از اين روي در راهپيمايي 22 بهمن كه نشانه مشروعيت و مقبوليت مردمي جمهوري اسلامي ايران است حضور چشمگيري نخواهند داشت!
سوم: با اشاره به همان علت پيش گفته- محور دوم- اعلام مي كردند كه از حضور مردم در انتخابات مجلس شوراي اسلامي نيز كاسته خواهد شد.
... و ديروز، مردم پاكباخته و دشمن شناس ايران اسلامي با بصيرت مثال زدني خود و حضور بي نظير و چند ده ميليوني در تظاهرات 22 بهمن از يكسو محور دوم از آرزوهاي دشمن را زيرگام هاي استوار خود لگدمال كردند. و از سوي ديگر ترديدي باقي نگذاشتند كه در انتخابات مجلس نهم نيز همانگونه كه حضرت آقا پيش بيني كرده اند، حضوري حماسي و بارها گسترده تر و فراتر از موارد مشابه خواهند داشت.
و بالاخره، حضور چند ده ميليوني ديروز مردم در تظاهرات و راهپيمايي 22 بهمن بار ديگر و براي چندمين بار به آمريكا و متحدانش فهمانده است كه حريف رو در روي آنها مردم ايران هستند كه يكپارچه در برابر نظام سلطه بين المللي ايستاده و خواهد ايستاد، مخصوصا امروزه كه طعم شيرين اين رودررويي را در انقلاب هاي اسلامي منطقه و خيزش مردم در آمريكا و اروپا عليه نظام سلطه نيز به چشم ديده است.
حسين شريعتمداري

شناسايي !(گفت و شنود)

گفت: چند سايت وابسته به اپوزيسيون خطاب به اردشير اميرارجمند مشاور فراري موسوي و رجبعلي مزروعي مشاور پناهنده خاتمي نوشته اند؛ «شما اگر مامور وزارت اطلاعات رژيم نيستيد، چرا مي خواهيد هواداران داخلي جنبش سبز را دودستي تقديم ماموران وزارت اطلاعات كنيد»؟!
گفتم: چطور مگه؟! واسه چي؟! چي شده؟!
گفت: اميرارجمند و مزروعي به نمايندگي از سران فتنه، پيشنهاد كرده اند كه مخالفان نظام روز 25 بهمن در چند پياده رو دست به پياده روي سكوت بزنند!
گفتم: مگر بقيه مردم در پياده روها داد مي زنند و راه مي روند؟!
گفت: پيشنهاد كرده اند كه مچ بند سبز همراه خود داشته باشند و چنانچه ماموران پليس در اطراف نبودند از آن استفاده كنند.
گفتم: مگر ماموران پليس و اطلاعات با لباس فرم مي آيند كه شناخته شوند؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: پسري با پدرش رفته بود دزدي، مامور پليس دنبالشان كرد و داد زد گوساله وايستا! پسره ايستاد و به پدرش گفت؛ بابا جون! تو فرار كن! من شناسايي شدم!

گزارش خبري ناكامي رسانه هاي غربي و ضدانقلاب در كوچك نمايي حماسه عظيم ملت ايران

سرويس سياسي-
رسانه هاي وابسته به جبهه استكبار، ديروز تمام تلاش خود را كردند تا اندكي از جلوه عظيم حماسه ملت ايران در يوم الله 22بهمن بكاهند.
بايكوت و دروغ پردازي رسانه اي اصلي ترين راهكار رسانه هاي غربي در مواجهه با وقايعي است كه منافع جبهه استكبار در سراسر جهان را با مخاطره روبرو مي كند.
در همين راستا خبرگزاري آمريكايي «آسوشيتدپرس» طي خبري در پوشش سالگرد پيروزي انقلاب ايران نوشت كه تصاوير نشان مي دهد كه دهها هزار نفر در راهپيمايي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران مشاركت كردند.
البته اين در حالي است كه تصاوير مخابره شده از تهران نشان از حضور ميليوني مردم در مسيرهاي راهپيمايي دارد و شايد قرار است هميشه جمعيت راهپيمايي خبرگزاري هاي غربي از چند دهها هزار نفر فراتر نرود.
خبرگزاري فرانسه نيز طي خبري نوشت كه ايراني ها روز شنبه كه برخي از آنها تابلوهايي در دست داشتند كه بر روي آن نوشته بود «مرگ بر آمريكا» و «مرگ بر اسرائيل» سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979 را با راهپيمايي گسترده و سخنراني محمود احمدي نژاد بزرگ داشتند.
اين خبرگزاري غربي نوشت كه ده ها هزار نفر در شهرهاي مختلف ايران در هوايي زمستاني به راهپيمايي پرداختند.
خبرگزاري فرانسه نوشت: نقطه مركزي تظاهرات در تهران بود، جايي كه احمدي نژاد براي مردمي كه جمعيت آنها حدود 30 هزار نفر بودند سخنراني كرد.
رويترز هم كه تا ظهر هيچگونه پوششي از راهپيمايي گسترده مردم ايران به مناسبت سي و سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران را مخابره نكرده بود، تنها به پوشش بخشي از سخنراني «محمود احمدي نژاد» رئيس جمهور ايران پرداخت.
اين خبرگزاري انگليسي حتي بدون اشاره به ميدان آزادي محل سخنراني رئيس جمهور ايران و اجتماع گسترده مردم تهران در اين ميدان نوشت كه «محمود احمدي نژاد» اعلام كرد كه «به زودي دستاوردهاي بسيار مهمي در زمينه هسته اي اعلام مي شود.»
انفعال در رسانه هاي انگليسي فقط به اينجا ختم نشد. شبكه دولتي انگليس بي بي سي نيز با رها كردن متن به حاشيه پرداخت و بدون اشاره به حضور ميليوني مردمي در راهپيمايي 22بهمن، نمايش مدل هواپيماي بدون سرنشين آمريكايي را محور انتشار خبر خود قرار داد.
خبرگزاري يونايتدپرس نيز همانند همكار انگليسي خود به طور كامل خبر راهپيمايي مردم ايران را در بخش انگليسي خود نيز سانسور كرد.
روزنامه صهيونيستي جروزالم پست با اشاره به سخنراني رئيس جمهور در جمع راهپيمايان و پوشش سخنان وي در مورد فناوري هسته اي، به انعكاس راهپيمايي گسترده مردم ايران پرداخت.
اين روزنامه صهيونيستي با در حاشيه قرار دادن حضور ميليوني مردم در سي و سومين سال پيروزي انقلاب اسلامي، صحبت هاي رئيس جمهور درباره دستاوردهاي جديد هسته اي را پوشش داد.
جروزالم پست در ادامه گزارش خود از مراسم 22بهمن در تهران، اذعان داشت كه مردم با در دست داشتن تصاوير رهبر ايران، شعار مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريكا سر دادند.
صحبت هاي اسماعيل هنيه در مورد به رسميت نشناختن اسرائيل نيز از ديگر محورهاي مورد توجه اين روزنامه صهيونيستي در بازتاب مراسم سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود.
حمل پرچم ها و تصاويري از آيت الله علي خامنه اي رهبر معظم انقلاب از سوي راهپيمايان در سي وسومين سالگرد انقلاب شكوهمند اسلامي و شعار «مرگ بر اسرائيل» و «مرگ بر آمريكا» در اين راهپيمايي به تيتر اول روزنامه هاآرتص تبديل شد.
اين روزنامه چاپ سرزمين هاي اشغالي همچون روزنامه جروزالم پست با پوشش خبري راهپيمايي مردمي ايران به اظهارات محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري ايران درباره پيشرفت برنامه هسته اي پرداخت.
اين رسانه البته ضمن تلاش براي كم رنگ جلوه دادن حضور گسترده مردم در راهپيمايي 22بهمن تنها از حضور دهها هزار ايراني در اين راهپيمايي در سراسر كشور خبر داد.
هاآرتص در پايان اين گزارش به افزايش فشارهاي آمريكا و متحدان عليه ايران با هدف متوقف كردن برنامه هسته اي اين كشور پرداخت.
البته در اين ميان برخي خبرگزاري ها به ناچار به انعكاس حضور ميليوني مردم ايران در اين راهپيمايي پرداختند.
خبرگزاري چيني«شينهوا» طي خبري نوشت كه صدها هزار ايراني با حمل پرچم ايران و نشان هايي در حمايت از نظام اسلامي، سي و سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي را جشن گرفتند.
شينهوا نوشت كه تلويزيون ملي ايران مردم را در تهران پايتخت ايران و ديگر شهرها نشان مي داد كه مملو از جمعيت بودند و تصاوير بنيانگذار جمهوري اسلامي «آيت الله سيدروح الله موسوي خميني» و جانشين وي، «آيت الله سيدعلي خامنه اي» را در دست داشتند.
خبرگزاري آلمان نيز از پيش بيني خود مبني بر حضور ميليون ها ايراني در راهپيمايي بيست و دوم بهمن خبر داد.

پايان بررسي صلاحيت ها در شوراي نگهبان
 70 درصد نامزدهاي نمايندگي مجلس تاييد صلاحيت شدند

سخنگوي شوراي نگهبان با بيان اينكه سه هزار و 400 نفر از كانديداهاي انتخابات مجلس شوراي اسلامي تأييد صلاحيت شده اند، اعلام كرد كه اين رقم حدود 70 درصد ثبت نام كنندگان را تشكيل مي دهد.
«عباسعلي كدخدايي» در گفت وگو با ايسنا در اين باره گفت: شنبه (ديروز) اسامي نهايي افرادي كه صلاحيت آنها از سوي شوراي نگهبان مورد تأييد واقع شده بود، از طريق فرمانداري ها به آنها ابلاغ شد.
وي ادامه داد: داوطلباني كه صلاحيت شان در هيئت مركزي، هيئت استاني و هيئت اجرايي مورد تأييد واقع شده بود اما در مرحله شوراي نگهبان، صلاحيت شان تأييد نشده بود، ظرف سه روز فرصت دارند شكايات خود را در تهران به شوراي نگهبان و در استان ها به دفاتر نظارتي استان تحويل دهند.
كدخدايي يادآور شد: شوراي نگهبان هفت روز فرصت بررسي شكايات را دارد و در نهايت دوم اسفند نتايج نهايي اعلام خواهد شد.
عضو حقوقدان شوراي نگهبان يادآور شد: در اين مرحله صلاحيت حدود سه هزار و 400 نفر از داوطلبان مورد تأييد واقع شد كه نشان دهنده رقم بالايي است و در حقيقت حدود 70 درصد ثبت نام كنندگان را تشكيل مي دهد.
كدخدايي تعداد افرادي كه صلاحيت شان در مراحل هيئت مركزي، هيئت استاني و هيئت اجرايي مورد تأييد واقع شده بود اما صلاحيت آنها در شوراي نگهبان مورد تأييد قرار نگرفته بود را حدود 70 نفر اعلام كرد و گفت: اين افراد فرصت دارند ظرف سه روز شكايات خود را به شوراي نگهبان ارائه دهند.

تشديد رايزني ها با مقامات مسكو و پكن صالحي: احمدي نژاد به چين مي رود

در آستانه آغاز دور جديدي از رايزني ها ميان ايران و گروه 1+5، وزير امور خارجه كشورمان از تشديد رايزني هاي ديپلماتيك تهران با مقامات مسكو و پكن خبر داد.
«علي اكبر صالحي» پنجشنبه شب، با حضور در برنامه «ديروز، امروز، فردا» در پاسخ به سؤالي درباره سفر دستيار وزير امور خارجه چين به ايران در روز يكشنبه آينده گفت: جمهوري اسلامي ايران رايزني هاي مستمري با چيني ها و روس ها درباره مذاكرات 1+5 دارد و به خصوص اين بار رايزني ها گسترده تر از قبل شده است. چندي پيش معاون وزير امور خارجه چين به ايران آمده بود و قرار است وزير امور خارجه اين كشور نيز ظرف يكي دو ماه آينده به تهران سفر كند. همچنين دولت چين از آقاي احمدي نژاد دعوت كرده است كه با توجه به برنامه ريزي هاي انجام شده، اين سفر انجام خواهد شد. از سوي ديگر چند ماه قبل زماني كه در روسيه بودم با سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه ديدار كردم كه وي طرح گام به گام را مطرح كرد. جمهوري اسلامي ايران با طرح اوليه آن موافقت كرده اما بايد درباره جزييات آن مطالعه بيشتري انجام شود. به هرحال اين حركت روسيه نشان دهنده اين است كه اين كشور به دنبال برون رفت از شرايط فعلي است.
صالحي درباره زمان انجام مذاكرات ميان ايران و 1+5 نيز اظهار كرد: نامه آقاي جليلي به گروه 1+5 آماده شده و در شرف فرستادن بوده يا فرستاده شده است اما به طور كلي انتظار مي رود كه در آينده اي نزديك مذاكرات با 1+5 انجام شود.
وزير امور خارجه كشورمان در ادامه درباره اظهارات برخي از مقامات غربي مبني بر احتمال حمله نظامي به ايران اظهار كرد: اگر آمريكا واقعا مي توانست عليه ايران كاري انجام دهد تاكنون اين كار را مي كرد. اين ادعاها و صحبت هاي بي اساس و بي پايه تنها براي خوراك داخلي خودشان است. ما مي دانيم كه تهديدات آنها بي اساس است؛ البته ملت ما بايد بداند كه جمهوري اسلامي ايران همه تهديدها را جدي مي گيرد و ما خواب نيستيم. ضمن اين كه براي بدترين سناريوها نقشه هايي داريم و آماده هستيم اما مي دانيم كه اتفاقي نمي افتد. ما مي دانيم كه تهديدات غربي ها مبني بر احتمال حمله نظامي عليه ايران بي اساس است.

اوباما مطلع بود اما ترورها را موساد و منافقين انجام دادند!(خبر ويژه)

چند مقام آمريكايي ضمن سلب اتهام از واشنگتن، مسئوليت ترور دانشمندان ايراني را به گردن موساد و گروهك تروريستي منافقين انداختند.
شبكه ان بي سي از قول دو مقام ارشد آمريكايي، نقش موساد و تروريست هاي گروهك منافقين در ترور دانشمندان هسته اي ايران را تاييد كرد و از قول يكي از آنها گفت «حدس شما دراين باره درست است». يكي از همين مقام ها نيز تصريح كرد: دولت اوباما از اين ترورها مطلع بود ولي نقشي در آن ندارد.
يك مقام آمريكايي كه خواستار عدم افشاي نام خود شده، به ان بي سي مي گويد: ترور دانشمندان هسته اي ايران توسط نيروهاي سازمان مجاهدين خلق ]منافقين [ و با حمايت مالي، آموزشي و نظامي سرويس جاسوسي اسرائيل انجام شده است.
يك سخنگوي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در گفت وگو با شبكه مذكور، از اظهارنظر درباره اظهارات مقامات آمريكايي خودداري كرد اما اوزي رباي، دبير مركز موشه دايان در دانشگاه تل آويو راجع به همكاري گروهك منافقين با اسرائيل براي به اجرا درآوردن اين ترورها گفت: اين كار هم ممكن است و هم در گذشته رخ داده است.
از سوي ديگر، رونن برگمن، تحليلگر صهيونيست دراين باره به ان بي سي گفت: اين ترورها با هدف حذف دانشمندان هسته اي ايران و از بين بردن اطلاعات آنان و ايجاد رعب صورت مي گيرد.

شوراي هماهنگي سبز را براي بدنام كردن اپوزيسيون ساخته اند(خبر ويژه)

«شوراي هماهنگي سبز، ابزار تفرقه در ميان اپوزيسيون و كند كردن شمشير (!؟) آنهاست».
شبكه ضدانقلابي بالاترين با درج مطلب فوق نوشت: دعوت دوباره به حضور در خيابان فاقد برنامه و راهبرد است. روحيه دادن يا شكستن جو كه برنامه نمي شود. اينكه بگوييم ما زنده ايم، خوب زنده ايم كه چه كنيم؟! اپوزيسيون همچنان دچار ضعف شديد سازماني است و هسته هايي كه ما اميدواريم به شكل گيري آنها باشيم، بسيار اندك مي باشد. در چنين شرايطي، امكان ضربه پذيري و شكنندگي جنبش بالاست و هر ضربه اي مي تواند در متشكل شدن بدنه كم تعداد فعلي تاخير بيشتري بيندازد. به اين ترتيب در صورت ضربه خوردن، احتمالا زمان طولاني ديگري لازم خواهد بود تا تنها قادر شويم همان پيام «ما هنوز زنده ايم» را دوباره مخابره كنيم و نه حتي چيزي بيشتر.
اين شبكه اينترنتي ادامه مي دهد: حتي آنها هم كه موافق خياباني شدن باشند با مسيرها و روش هاي تكراري مشكل دارند. اين مسيرها و روشها بارها از سوي نيروهاي امنيتي شناسايي و مديريت شده است. شوراي هماهنگي سبز به جاي سازماندهي واقعي مبارزه مي خواهد از طريق بيانيه هايش ناظم باشد با دعوت به «سكوت» هم بسياري را از حضور منصرف ساخته و هم پيشاپيش زمينه ساز تفرقه شده است.در عين حال اين شورا و جريان سياسي متبوع، يعني اصلاح طلبان، حاضر نيست چهره هاي مطرح خود را به صفوف تظاهرات دعوت كند و زحمت و هزينه حضور را به نيروهاي ميداني وامي گذارد. همين جريان سياسي حاضر نيست دوشادوش مخالفان بجنگد.
بالاترين با متهم كردن تيم دو نفره اميرارجمند و مزروعي به كوتاهي در يك سال گذشته، ادعاي «هماهنگي» را به چالش مي گيرد و مي نويسد: بايد پرسيد شوراي «هماهنگي» در حال هماهنگ كردن چيست؟ اگر اين شورا در بيش از يك سال در حدي قادر به برقراري ارتباط موثر با فعالان شهرهايي جز تهران نبوده كه پيشنهادي براي راهپيمايي از آنان بگيرد (بگذريم كه پيوند موثر آن با فعالان پايتخت هم محل ترديد است) چگونه خود را در مقام هدايت جنبش مي نشاند؟
«بالاترين» به همين دلايل پيشاپيش فاتحه فراخوان هاي عناصر فراري از مبدا پاريس و لندن و بروكسل را خوانده و در عين حال به عنوان دلداري مي نويسد: شكست در چنين فراخوان هايي نبايد براي ما مصيبت بار باشد چرا كه اصولا مسئله فعلي روحيه نيست و در سطح عملي، اپوزيسيون با مشكلات پيشين خود دست و پنجه نرم مي كند. اگر كسي نيامد نبايد اين موضوع ما را به غلو در ناتواني و نفي نيروي خود بكشاند(!) هر چند كه با فقدان سازماندهي و برنامه ريزي، آسيب هاي چنين فراخوان هايي بيش از بهره هاي آن است.
در همين حال گويانيوز - يكي ديگر از ترمينال هاي رسانه اي اپوزيسيون- نوشت: شوراي هماهنگي سبز به دلايل زير به مخالفان و اپوزيسيون خيانت مي كند؛ 1) چگونه است كه اعضاي شوراي مديريت اين شورا، حاضر نيستند خودشان را معرفي كنند؟ 2) طبيعي است كه مخالفان به گروهي چون شوراي هماهنگي سبز اميد، اعتماد نمي كنند، چه آنكه نه اعضاي مشخصي دارند و نه برنامه و هدف اعلام شده اي. به اين دليل يك تظاهرات نيم بند راه مي افتد كه تنها باعث بدنامي مبارزه با رژيم است...! 3) نبود تجمعي كه شورا اعلام كرده بهتر از بودن آن است؛ به دليل اينكه تجمع ناموفق و بدون حضور مردم، تنها باعث مي شود كه رژيم مدعي شود جنبش نابود شده است. 4) شوراي سبز اميد، نظام اسلامي را در مقابل كنش هاي اپوزيسيون واكسينه مي كند... به همين دليل هم مخالفان حاضر نيستند خود را براي شوراي هماهنگي و اصلاح طلبان به خطر بياندازند.
يادآور مي شود گردانندگان حلقه موسوم به شوراي هماهنگي سبز در پاريس و بروكسل مستقر شده اند و امكانات اعطايي به آنها، صداي گروه هاي اپوزيسيون را كه معتقدند اين تيم دو سه نفره مشغول كلاهبرداري بي سابقه هستند، درآورده است.
رجب مزروعي به تازگي در وبلاگ «نداي سبز»، نوشته «ما بايد از ترس رها شويم و مبارزه كنيم» اما توضيح نداده كه چرا بدون كوچك ترين بازخواستي، از ايران خارج شده است.
گفتني است هفته گذشته يك سايت ضدانقلابي با اشاره به چگونگي فرار اردشير اميرارجمند از ايران كه به نوشته اين سايت نمي توانست بيرون از ديد وزارت اطلاعات صورت پذيرفته باشد، اميرارجمند را مدحي شماره 2 و نفوذي جمهوري اسلامي معرفي كرده و هشدار داده بود كه دعوت وي براي 25 بهمن، با هماهنگي وزارت اطلاعات و براي شناسايي باقيمانده هواداران جنبش سبز صورت گرفته است.

آقاي ربع پهلوي! مرگ خوب است اما براي همسايه؟!(خبر ويژه)

«آقا رضا ربع پهلوي! اگر برانداز بودن در داخل ممكن است چرا خودتان تشريف نمي بريد داخل كشور براندازي كنيد؟ مرگ خوب است اما براي همسايه»؟!
پايگاه اينترنتي بالاترين با درج مطلب فوق به قلم يكي از عناصر ضد انقلاب نوشت: آقاي رضا پهلوي در مصاحبه با راديو فردا اعلام آمادگي كرده كه به شرط «برانداز» شدن سران جنبش سبز حاضر است با آنان وارد اتحاد شود. سوالي كه مي تواند مطرح شود اين است كه وقتي ايشان قادر نبوده است با شخصيت ها و گروه هاي سياسي اپوزيسيون كه 33 سال است در دسترس ايشان بوده، كوچكترين اتحادي تشكيل دهد، چگونه و با چه پشتوانه اي خواستار اتحاد با موسوي و كروبي است؟ نكته ديگر اين كه او بايد بهتر از همه بداند كه سران جنبش امكان متحد شدن با گروه هاي «سرنگوني طلب» را ندارند و واي به حال و روز آنها كه علنا بگويند كه با سرنگوني طلب ها متحد شده اند. اما اگر برانداز شدن در داخل كشور ممكن است چرا خود ايشان تشريف نمي برند در داخل براندازي كنند؟

شيمون پرز هم دنده عقب گرفت(خبر ويژه)

رئيس رژيم صهيونيستي گفت: تهديد ايران، خطري پرقدرت است.
شيمون پرز ضمن سخناني در كنست(پارلمان) اين رژيم تلاش كرد كه لفاظي هاي بي قاعده برخي مقامات سياسي و نظامي اين رژيم عليه ايران را به حاشيه رانده و تصريح كند كه اسرائيل در خط مقدم مواجهه و درگيري با ايران نيست. به همين دليل هم وي ادعا كرد: خطراتي پرقدرت كه از ناحيه ايران برمي خيزد، تنها متوجه اسرائيل نيست بلكه متوجه كل بشريت است.
رئيس رژيم اشغالگر ادعا كرد: ايران جاه طلبي هاي امپرياليستي دارد و مي خواهد ابرقدرت منطقه بشود.
رئيس رژيم كودك كش صهيونيست كه فقط در جنگ 22 روزه غزه صدها زن و كودك تحت محاصره را به خاك و خون كشيد مي گويد ايران ناقض حقوق بشر است.
اظهارات پرز پس از آن صورت گرفت كه يكشنبه هفته گذشته، نتانياهو نخست وزير اعضاي كابينه را به شكل اضطراري جمع كرد و با اشاره به بيانات هشدارآميز رهبر معظم انقلاب اسلامي، از اعضاي دولت خود خواست بيش از اين به وراجي و پرگويي درباره تهديد عليه ايران ادامه ندهند. وي تصريح كرده بود چنين وراجي هايي باعث مي شود اسرائيل در خط مقدم مقابله با ايران قرار گيرد.
چند ماه پيش نيز ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي تصريح كرده بود: ما دولت كوچكي هستيم و جامعه جهاني بايد با ايران مقابله كند.
پرز در بخش ديگري از اظهارات رياكارانه خود بي آن كه به ترور جوانان دانشمند ايراني و پيگيري اعمال تحريم هاي اقتصادي عليه ملت ايران اشاره كند، ادعا كرد «ما دشمن مردم ايران نيستيم و لازم نيست با دشمني سپري كنيم. شما مردم با احساساتي هستيد كه خواستار دوستي و صلح هستيد و نه مناقشه و جنگ».
برخلاف اين اظهارات، برخي مقامات رژيم صهيونيستي طي هفته هاي گذشته ادعا كرده بودندكه به ايران حمله مي كنند اما بيانات حكيمانه و قاطع رهبر معظم انقلاب، همان مقامات را به عقب نشيني صريح واداشت.

پيوند مردم و آيت الله خميني جايي براي احزاب در انقلاب 57 نگذاشت(خبر ويژه)

كسي كه توده هاي مردم را در انقلاب سال 57 به خيابان آورد آيت الله خميني بود و احزاب و روشنفكران قدرت ارتباط گيري با مردم را نداشتند.
راديو فردا در گزارشي به موضوع پيروزي انقلاب اسلامي ايران و نقش بي بديل روحانيت پرداخت. حسن يوسفي اشكوري از مسافران كنفرانس برلين به راديو فردا گفت: روحانيت حداقل از دهه 40 تا دوران انقلاب حدود 15 سال در مبارزه سياسي حضور داشت. هم از سطح مياني و پايين روحانيت يعني بخشي از طلاب و هم بخشي از مدرسين و مهم تر از همه در رأس روحانيت يك مرجع تقليد بود، يعني عالي ترين مقام روحاني كه 15 سال مبارزه كرد، تبعيد شد و در طول اين 15سال با شجاعت و صلابت تمام در برابر رژيم شاه ايستاد. با اين سابقه وقتي يك حركت عمومي شود و به خيابان ها بكشد و توده مردم از پايتخت تا شهرهاي كوچك و روستاها به خيابان آيند، طبيعي است كه اين جنبش مردمي مي شود و صبغه مذهبي پيدا مي كند. با توجه به اين دو مؤلفه طبيعي است كه روحانيت رهبري جنبش را بر عهده گيرد.
وي كه به گروهك ملي- مذهبي و نهضت آزادي نزديك است مي افزايد: نيروهاي معارض رژيم شاه از نيروهاي ملي تا نيروهاي چريكي و سازمان هاي مخفي خيلي فعاليت مي كردند. اما اينها در نهايت نتوانستند رهبري جنبش خياباني را بر عهده گيرند چون توده هاي مردم را با خود نداشتند. اين گروه ها، مذهبي نبودند و اگر هم مذهبي بودند نمي توانستند به طور مستقيم با توده هاي مردم رابطه برقرار كنند. نيروهاي آنها در قياس با نيروي روحانيت نتوانستند توازن قوا را به نفع خود به هم بزنند.
مهدي فتاپور از گروهك اتحاد جمهوري خواهان و از ماركسيست هاي سابق نيز گفته است: مشكل چريك هاي فدايي به عنوان چپ غيرمذهبي اين بود كه نوع رفتار و ادبيات و شيوه هاي مبارزه آنها مي توانست در روشنفكران اثرگذار باشد ولي در سطح توده هاي مردم نمي توانست ارتباط برقرار كند. به همين دليل در آستانه انقلاب در عين حال كه در محيط هاي روشنفكري نفوذ داشت ولي در سطح توده مردم نفوذي نداشت و نمي توانست با آن شكل و ساختار چنين موقعيتي پيداكند. ادبيات و شيوه هاي مبارزه اين جريان با مردم فاصله داشت.
همچنين سعيد شاهسوندي از اعضاي مركزيت گروهك منافقين درباره نقش بي بديل امام خميني مي گويد: حضور آيت الله خميني به عنوان يك شخصيت كاريزماتيك شبكه روحانيت را تكميل كرد و به كمك ابزار سنتي و مدرن، يعني منابر و مساجد به عنوان ابزار سنتي و نوار ضبط صوت به عنوان ابزار مدرن، پيام آيت الله خميني را به اقصي نقاط جامعه و اعماق روستاها رساند و به اين ترتيب شبكه روحانيت رهبري سياسي را در دست گرفت و وقتي شرايط خارجي هم براي تضعيف حكومت وقت مهيا شد، اين شبكه قدرت را در دست گرفت.