(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27 بهمن 1390- شماره 20145

استرس در ماه هاي اول بارداري
آموزش مهارت هاي زندگي لازمه سلامت بهداشت روان
عشق بايد ابدي باشد



استرس در ماه هاي اول بارداري

پژوهشي جديد نشان داده است كه استرس زياد در ابتداي بارداري ممكن است به دنيا آوردن نوزاد پسر را كاهش دهد و ريسك زايمان قبل از موعد را نيز افزايش مي دهد.
پژوهشگران اظهار داشتند نتايج پژوهشي درباره تاثيرات زلزله سال 2005 شيلي بر روي خانمهاي باردار نشان داده است كه استرس در دوران حاملگي، حتي استرس از مسائل مختلفي همچون فقر، مي تواند تاثير مستقيم بر روي جنين داشته باشد.
پژوهشگران گواهي هاي تولد همه نوزاداني كه بين سالهاي 2004 تا 2006 متولد شده اند، كه بيش از 200 هزار نفر در سال بوده اند، را تجزيه و تحليل كرده اند. بررسي سوابق اين تولدها اطلاعاتي درباره اين نوزادان و مادرانشان عرضه كرده است كه نشان مي دهد اين مادران به چه ميزان به مركز اصلي زلزله اي كه به بزرگي 9/7 ريشتر بود، نزديك بوده اند.در پي بررسي زاد و ولدهاي انساني كه در 28 دسامبر گزارش شده، دست اندركاران اين پژوهش دريافته اند كه وقوع زلزله در طول سه ماهه اول بارداري، نسبت تولد نوزادان پسر به دختر را كاهش مي دهد.
دكتر كارين كلينهاس، جانشين استاد روانپزشكي، ماما و متخصص بيماريهاي زنان، در دانشگاه نيويورك، در يك روزنامه خبري منتشر كرد: «به طور كلي، تعداد نوزدان پسر زنده متولد شده بيشتر از نوزدان دختر است. نسبت متولدين پسر به دختر، تقريبا 51 به 49 است. اين بدان معناست كه به واسطه هر 100 تولد، 51 نفر از آنها پسر خواهند بود. نتايجي كه به دست آورده ايم نشان دهنده كاهش 8/5 درصدي اين نسبت بوده است كه به 45 تولد پسر به هر 100 تولد تعبير شده است به طوري كه اكنون نسبت متولدين دختر به پسر بيشتر شده است كه اين يك تغيير قابل توجه در آمارگيري است.»
شايد اين دستاورد مربوط به پژوهشي كه پيش از اين انجام شده بود، باشد كه دريافته بود جنين هاي پسر در مقايسه با جنينهاي دختر بيشتر رشد مي كنند و نياز به دريافت منابع بيشتري از مادر دارند، از اين رو احتمال سقط جنين در هنگام وجود استرس افزايش مي يابد.
به علاوه، جنين هاي پسر ممكن است نسبت به دخترها درشت هيكل تر باشند و شايد كمتر توانايي تطبيق رشد خود را با محيط پراسترس در رحم داشته باشند. همچنين اين پژوهش نشان داده كه خانمهاي بارداري كه در ماه دوم يا سوم حاملگي خود وقوع زلزله را تجربه مي كنند، حاملگي هاي كوتاه تري دارند و احتمال اين كه نوزاد نارس به دنيا بياورند نيز بيشتر است.پژوهشها نشان داده است كه دوران حاملگي زنان اهل شيلي كه در ماه دوم بارداري خود وقوع زلزله را تجربه كرده اند، در مقايسه با زناني كه در قسمتهايي از شيلي زندگي مي كرده اند كه دور از مركز زلزله قرار داشته، به طور ميانگين تا 3/1 روز كمتر بوده است. و دوران بارداري كساني كه در ماه سوم در معرض زلزله بوده اند، به طور ميانگين حدود 2 روز كمتر بوده است.بيش از 90 نفر از 100 زني كه در ماه سوم حاملگي درمعرض زلزله بوده اند، نوزادان نارس زايمان كرده اند كه 4/3 درصد نسبت به ميزان طبيعي كه حدود 6 نفر در هر صد نفر بوده است، افزايش داشته. اين تاثيرات در بين نوزادان دختر بسيار قابل توجه بوده كه در صورت وقوع زلزله درماه دوم بارداري مادر، نزديك به 4 درصد در تولدهاي پيش از موعد افزايش داشته و چنانچه در ماه سوم اين اتفاق رخ داده باشد، 8/3 درصد افزايش داشته است.
در اين پژوهشها ذكر شده كه هيچگونه تاثير قابل توجهي مبني بر خطر به دنيا آوردن نوزاد پسر نارس، براي مادران بارداري كه وقوع زلزله را تجربه مي كنند، وجود نداشته است.

 



آموزش مهارت هاي زندگي لازمه سلامت بهداشت روان

اكبر خان پور- كارشناس آموزش وپرورش
زندگي يك مهارت است به اين معني اگر بخواهيم زندگي شاداب تر، مؤثرتر، و اجتماعي تري داشته باشيم، اول بايد خود را دقيقاً بشناسيم و ديگران را درك كنيم و با آنها روابط خوبي داشته باشيم، هيجان ها و استرس هاي روزمره را در كنترل خود گرفته، مشكلات را حل و تصميم هاي مناسب بگيريم و پذيرنده صرف نبوده و كليشه اي فكر نكنيم.
به عبارت ديگر، شيوه هايي كه درست زندگي كردن را به افراد ياد مي دهد تا خود را از هر آسيب رواني و جسمي در امان نگه داريم، در زندگي مان به كار بنديم.
امروزه سلامتي در ديدگاهي كل نگر از طرف مجامع بين المللي مانند سازمان بهداشت جهاني، فقط نداشتن بيماري تعريف نمي شود، بلكه سلامت «احساس سرخوشي در تمامي ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي و حتي روحي» را شامل مي شود. بي شك براي رسيدن به يك وضعيت مطلوب شاد و سرخوش در زندگي تنها تكيه بر روش هاي درماني كل نگر كافي نيست و بايستي با ابزارها و مهارت هايي كه افراد به دست مي آورند بتواند وضعيت سلامت خود را تثبيت نموده و از ايجاد عدم تعادل در جسم و روان يا همان بيماري پيشگيري نمايند. لذا باتوجه به مطالب فوق درمورد سلامت، سازمان بهداشت جهاني در سال1998 پيشنهاد آموزش مهارت هاي زندگي را به تمامي كشورها ارائه نمود و تأكيد كرد كه براساس پژوهش هاي انجام شده بسياري از بيماري هاي رواني و روان تني و بحران هاي بهداشتي- اجتماعي بزرگي مانند اعتياد و ايدز به واسطه ناآشنايي افراد با اين مهارت هاي زندگي به وجود مي آيد. همچنين براي حفظ و ارتقاء سلامت جامعه به ويژه ازنظر بهداشت رواني- و كاهش هزينه هاي بهداشت و درمان آموزش اين مهارت ها به خصوص در رده هاي سني كودكان تا نوجوانان ضروري است. با يك مثال ساده بهتر مي توان لزوم و اهميت آموزش مهارت هاي زندگي را درك كرد. همانطور كه شما حاضر نيستيد بدون داشتن مهارت رانندگي با اتومبيل خود در شهري شلوغ و پررفت و آمد رانندگي كنيد و براي حفظ جان و سرمايه خود وقت و هزينه لازم مي گذاريد و اقدام به فراگيري مهارت رانندگي مي كنيد، آيا عاقلانه نيست براي سلامت رواني و جسمي خود در اين زندگي شلوغ و پرتنش و پرارتباط مهارت هاي بيشتري ياد بگيريد تا كمتر دچار صدمات جسمي و رواني و عاطفي شويد؟
مهم ترين مهارت هاي زندگي پيشنهاد شده از طرف سازمان بهداشت جهاني موارد زير مي باشد: ارتباط مؤثر، مديريت استرس، مديريت احساسات، حل مسئله، تصميم گيري، تفكر خلاق، همدلي، خودآگاهي و خودشناسي، روابط بين فردي و تفكر نقاد.
همان طور كه از عناوين مهارت هاي زندگي مشخص است تعدادي از آنها مربوط به ايجاد ارتباط صحيح بين فردي مي باشد. امروزه ثابت شده است كه يكي از خصوصيات افراد موفق در زمينه هاي مختلف توانايي برقراري ارتباط با ديگران است، از طرفي بسياري از استرس هايي كه افراد در روابط اجتماعي و خانوادگي از آن رنج مي برند نتيجه برقراري ارتباط نامناسب و غلط اين افراد است كه سلامت رواني و جسمي آنان را تحت تأثير قرار مي دهد. به طور مثال بسياري از افسردگي ها بخصوص در خانواده به واسطه عدم ايجاد ارتباط مناسب بين همسران يا ارتباط نامناسب جوانان و نوجوانان با والدين خود يا با يكديگر است و از طرفي بسياري از انحرافات جوانان و نوجوانان به علت عدم ارتباط سازنده با خانواده و نسل هاي باتجربه و دلسوز قبل مي باشد، بي شك تا اين معضل ريشه كن نشود، پرداختن به درمان بيماري استرس به هر روش نتيجه بخش نخواهد بود.
مهارت هاي ديگري چون حل مسئله و تصميم گيري در نگاه اول، مهارت هاي مديريتي به نظر مي آيند درصورتي كه با دقت بيشتر در زندگي مشاهده خواهيد كرد كه در تمام لحظات، ما به نوعي مجبور به تصميم گيري يا انجام دادن كاري هستيم. البته گاهي اين تصميم گيري ها مربوط به مسائل كوچك و پيش پا افتاده مانند رفتن به يك مهماني يا خريد كردن و يا انتخاب محل و نوع تفريح و سرگرمي است و گاهي تصميم گيري ها بسيار سرنوشت ساز مانند انتخاب شغل و همسر و محل زندگي بسياري از موضوعات مهم در زندگي ماست. زندگي ما اغلب از طريق تصميماتي شكل مي گيرد كه ما در زمان اتخاذ آنها را مهم به حساب مي آوريم در موضوع حل مسئله نيز همين ژرف نگري كاملاً كاربردي و ضروري به نظر مي نمايد. در يك تعريف جامع، هر موقعيت كه باعث احساس تضاد در ما شود يك مسئله است و براي حل آن فرايندي منطقي و قدم به قدم را مي بايست طي كرد. فراگيري اين مهارت خصوصاً زماني كه عنصر فراموش شده خلاقيت و ديدگاه نقادانه در آن دخالت داشته باشد باعث افزايش لحظات سرشار از موفقيت و شادي در زندگي ما خواهد شد و ما را در اين راه رسيدن به سطح سلامت رواني و جسمي نزديك خواهدكرد.
مهارت مديريت استرس باتوجه به تأثيرات گسترده اي كه استرس در ايجاد و يا تشديد بيماري هاي جسمي و رواني متعدد دارد سال هاست كه مورد توجه جهان پزشكي قرار گرفته است و بسياري از توفيقاتي كه درمان هاي طبيعي و كل نگر به دست آورده در اين زمينه بوده است و با مهارت مديريت استرس افراد نه تنها سطح سلامت بهداشت رواني خود را ارتقاء مي دهند بلكه از ابتلاء به بسياري از بيماري هاي مزمن جسمي مانند فشار خون، ديابت، آسم و بسياري دردهاي مزمن رهايي مي يابند. اثرات كاهش استرس و تأثيرات مثبت آن بر بهبود عملكرد سيستم ايمني امروزه تأثيرات چشمگيري را در جلوگيري از ابتلاء به بسياري بيماري هاي عفوني و حتي سرطان ها داشته است.
به عنوان مثال، فراهم كردن تقويت كننده مثبت از طريق خيال و تصور به عنوان اولين گام براي تسكين افسردگي مي باشد. همچنين فراهم ساختن برنامه اي براي ازدياد فعاليت ها مثل تهيه ليستي كه شامل رفتن به موزه يا فروشگاه، تلفن زدن به يك دوست و يا قدم زدن در پارك و... مي باشد.
در نهايت مي توان چنين نتيجه گرفت، تأكيد بر آموزش مهارت هاي زندگي نقش زيادي در پيشگيري انسان هاي سالم به دنياي بيماري و نجات بيماران از اين وادي دارد. مهارت هاي زندگي پيشنهاد شده به جوامع مي توانند در اين راستا نقش بسيار مهمي در بالا بردن سطح سلامت و نشاط انسان ها داشته باشد و از شروع بسياري از بيماري هاي جسمي و رواني در جامعه جلوگيري نمايد و لحظات توام با خوشبختي را در زندگي ما به ارمغان آورد. سازمان نهضت سوادآموزي در سال هاي اخير آثار ارزنده اي با همكاري اساتيد مجرب براي استفاده مخاطبان سوادآموز بزرگسال تهيه و تدوين كرده و مورد استفاده قرار مي گيرد. به نظر مي رسد ضروري است اين حركت از دوران تحصيلي ابتدايي در آموزش وپرورش آغاز و بطور علمي ادامه يابد تا شاهد سطح بالايي از سلامت بهداشت رواني افراد جامعه باشيم، به عبارت ديگر موفق به ارائه آموزش كاربردي در نظام آموزش وپرورش شده و به دنياي آموزش به شيوه خلاق محور وارد مي شويم.

 



عشق بايد ابدي باشد

ازدواج پايه هر جامعه اي را تشكيل مي دهد و حائز اهميت فراواني است. زن و شوهر در قبال يكديگر وظايفي دارند كه در زير مي آيد:
-با يكديگر زندگي كردن؛ زوجين بايد در كنار يكديگر زندگي كنند و به همسر خود بيشتر از هركسي اهميت دهند.
دوست داشتن يكديگر؛ عشق عامل مهمي در موفقيت ازدواج محسوب مي شود كه شامل محبت اصيل و پايدار نسبت به همسر مي باشد. عشق نبايد ريشه در زيبايي ظاهر، ثروت و يا عوامل زودگذر داشته باشد.
زوجين بايد در سختي و آساني در كنار يكديگر بمانند. عشق بايد ابدي باشد و حتي پس از مرگ زوجين نيز دوام بياورد.
چنين عشقي رضايت و آرامش حقيقي را به دنبال خواهد داشت و بي وفايي و حسادت در آن جايي ندارد. اين عشق مانع از تنش هاي خانوادگي مي شود و يا از شدت آنها مي كاهد.
-وفادار بودن؛ زن و شوهر بايد نسبت به يكديگر وفادار باشند. بي وفايي ريشه زندگي مشترك را مي خشكاند و كسي كه به همسر خود اكتفا نكند هرگز روي آرامش را نخواهد ديد.
در ضمن وفاداري به مفهوم حفظ اسرار طرف مقابل مي باشد. افشاي راز همسرتان كار بسيار ناپسندي است و بدتر از آن زماني است كه اين كار را از روي خشم يا نفرت انجام دهيد.
-كمك كردن به يكديگر؛ زوجين بايد يار و ياور يكديگر باشند و باهم بار مشكلات زندگي را بر دوش بكشند.
افرادي كه به تازگي ازدواج كرده اند در انتظار يك زندگي شاد هستند درحالي كه بايد بدانند مشكلات فراواني در پيش دارند: خسارات مالي، بيماري فرزندان، دردسرهايي از جانب دوستان و دشمنان و...
زوجين بايد در فراز و نشيب زندگي با يكديگر دوست و همراه باشند. در ضمن آنها بايد در مسائل معنوي هم به كمك يكديگر بشتابند.
-شكيبايي در مقابل يكديگر؛ شكيبايي براي همه مردم ضروري است به ويژه براي زوجين. در يك زندگي مشترك مشكلات زيادي پيش مي آيد. زوجين بايد بردباري را پيشه خود كنند. يادتان باشد هيچ انساني مصون از خطا نيست.
تقصيرات كوچك همسرتان را مورد اغماض قرار دهيد و در برابر تقصيرات بزرگ با حزم و دورانديشي برخورد كنيد. در ضمن هرگز خدا را از ياد نبريد.
¤رستگاري معنوي يكديگر؛ زوجين بايد به فكر رستگاري معنوي يكديگر باشند، به معنويات اهميت دهند و در مورد اين مسائل با يكديگر حرف بزنيد.
¤ارضاي نيازهاي عاطفي؛ زوجين حتي در مسائل عاطفي نيز بايد تعادل را رعايت كنند و نسبت به يكديگر رفتار محترمانه اي داشته باشند. فراموش نكنيد عشق ميانه اي با خشونت ندارد.
¤توجه به علائق يكديگر؛ زوجين بايد نيازهاي يكديگر را شناخته و براي رفع آبها تلاش كنند. آنها بايد براي جلب رضايت و خشنودي يكديگر تمام تلاش خود را بنمايند.
زوجين بايد در غم و شادي شريك باشند و تنها مرگ آنها را از يكديگر جدا كند.
-دعا كردن براي يكديگر؛ بهتر است زوجين با هم و براي هم دعا كنند. ما بايد براي تمام مردم دعا كنيم، به ويژه براي همسرمان
وظيفه اصلي مرد: دوست داشتن همسر
عشق مهم ترين وظيفه مرد نسبت به همسرش است و بدون آن نمي توان ساير وظايف را به خوبي انجام داد.
در واقع مهرباني، احترام، مراقبت و شفقت صرفاً پرتوهايي از خورشيد عشق هستند.
مرد بايد با تمام وجود همسرش را دوست داشته باشد.
مرد بايد همسري انتخاب كند كه هم از لحاظ ظاهري و هم از لحاظ شخصيتي براي وي جذابيت داشته باشد.
عشق مرد نسبت به همسرش بايد به مرور زمان بيشتر شود.
آقايان! با نرمي با همسرتان حرف بزنيد، اگر همسرتان كار اشتباهي انجام داد با ملايمت به انتقاد از وي بپردازند و در ضمن از كار مثبت او تمجيد كنيد.
يادتان باشد كلمات محبت آميز اعجاز مي كنند!
وظيفه اصلي زن: احترام گذاشتن به همسر
اگر زني به همسر خود احترام نگذارد يك همسر خوب محسوب نمي شود! يادتان باشد شما همسرتان را انتخاب كرده ايد و بايد تا پايان عمر به او احترام بگذاريد.
البته احترام گذاشتن بايد با عشق همراه باشد.
خانم ها! به همسر خود احترام بگذاريد، حتي در غياب او!
ترجمه از آذر شايان

 

(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14