(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 27 اسفند 1390- شماره 20170

مروري بر كارنامه سرويس گزارش روز كيهان در سالي كه گذشت ( بخش نخست)
كوچه هاي كاغذي روزنامه و كوله باري از حرف هاي تازه



مروري بر كارنامه سرويس گزارش روز كيهان در سالي كه گذشت ( بخش نخست)
كوچه هاي كاغذي روزنامه و كوله باري از حرف هاي تازه

گاليا توانگر
بگذار اين گزارش پاياني جشنواره گمناماني باشد كه در عرصه چاپ روزنامه قريب به چند دهه در تلاشند و هيچ گاه سنگ دنيا را به سينه نزده اند، بلكه با عشق در فضاي چاپ روزنامه و تهيه مطلب تنفس كرده اند. مردان و زناني از جنس مركب، كاغذ و قلم. آنهايي كه لباسشان بوي كاغذ روزنامه مي دهد و انديشه شان معطوف به آينده روشن اين كشور و اين ملت است.
ايشان را چه بخوانيم، سرباز گمنام؟ مجاهدان قلم؟ سازندگان افق هاي روشن فردا؟ بگذار آنها را گمنامان عاشق خطاب كنيم. راهروهاي مؤسسه كيهان قدمگاه بسياري از اين ستاره ها بوده و هست. بي جهت نيست كه كيهان را همواره دانشگاه و تربيت كننده روزنامه نگاران مستعد و متعهد خوانده اند. جاي جاي اين مكان مقدس، اين ساختمان تاريخي و تاريخ ساز حيات پوينده و ناميرايي در اذهان ملت خواهد داشت. از زماني كه تيتر درشت «شاه رفت!» بر پيشاني كيهان نقش بست تا امروز كه تيترها معطوف به ايستادگي ملت در برابر توطئه هاي استكبار و خنثي كردن فتنه ها هستند، عشق به اهداف بزرگ و آزادي در رگ كيهان مي جوشد.
صفحه گزارش روز كيهان در سال 90 با 276شماره گزارش اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... با مسئوليت ايرج نظافتي در مقام دبير سرويسي در خدمت ملت شريف ايران بود.
گاليا توانگر با 74شماره گزارش، پريسا جلالي با 67شماره گزارش، صديقه توانا 67شماره گزارش، حسن آقايي 95 شماره گزارش و اميد عرب كه به تازگي به جمع اهالي اين سرويس پيوسته با 2شماره گزارش، فعالين اين صفحه هستند كه با اين شمارگان گزارش سعي داشته اند همدلي و همگامي با شما عزيزان مخاطب را ثابت كنند.
بدون شك راهنمايي هاي سازنده مديرمسئول و شوراي سردبيري روزنامه كيهان در جهت ابلاغ سوژه هاي به روز و مؤثر و نيز محورهاي قابل بحث در گزارش از جايگاه ويژه اي در پيشبرد اهداف اين صفحه برخوردار است.
استاد بزرگوار و انديشمند برادر گرامي جناب آقاي حسين شريعتمداري نمايندگي محترم ولي فقيه در مؤسسه كيهان نيز اگرچه هر روز با انبوهي از مشغله هاي كاري روبرو بوده و هستند، اما هيچگاه ياد نداريم كه تقاضاي مشورت و درس گرفتن كرده باشيم و ايشان رويگردان شده باشند. آقاي شريعتمداري ستون اصلي همفكري هاي صفحات مختلف كيهان، من جمله گزارش روز هستند. مردي كه همواره از حضور استعدادهاي جوان در تحريريه استقبال كرده و حمايت هاي بي دريغي مبذول داشته اند. جالب است كه بدانيد يكي از جوانترين سرويس هاي تحريريه كيهان همين سرويس گزارش روز محسوب مي شود. گرچه راهنمايي ها و مشورت هاي آقاي حسن شايانفر مدير مركز پژوهش هاي كيهان را نبايد از قلم انداخت.
به شانه شان بزني، رنگ مركب مي گيري!
اين بار بياييد و از توصيف دست هاي آغشته به مركب و لباس هاي روغني كارگران چاپخانه شروع كنيم. جايي كه آخرين مرحله آماده سازي روزنامه رقم مي خورد و در عين حال كار اين زحمتكشان بي ادعا قلب تلاش براي مهيا ساختن روزنامه صبح كشور (كيهان) محسوب مي شود.
جوان هاي ديروز و با تجربه هاي امروز! چهل سال است كه پاي غلتك دستگاه چاپ تا نيمه شب ايستاده و اوضاع را تحت كنترل دارد. علي گارداش خدمتي از هفت و نيم صبح تا نه شب، گاه تا دو و سه صبح در راهروهاي چاپخانه روي پا ايستاده و بر روند چاپ نظارت داشته است.
بوي رنگ، بوي مركب، بوي كاغذهاي روزنامه عطرهاي آشنا براي او و همكارانش هستند. خودش يك تاريخ زنده است و هنوز صفحه سربي روزنامه هاي اوايل انقلاب با تيترهاي آشناي آن روزها مثل شاه رفت! را يادگاري حفظ كرده است. خودش مي گويد: «صفحات روزنامه مثل بچه هاي منند كه هر روز شاهد تولدشان هستم.»
جعفر ملكي، مجيد شهبازي، محمد ياسري، احمد يزداني، سعيد پناه زاده، مهدي حيدري، حميد قرباني، امير زماني، حسن عليخاني، اكبر پيمايي، مصطفي داورزني، رضا فيضي، سياووش حضرتي و نصرت الله زماني گمنامان عرصه چاپ روزنامه هستند.
علي آقا برايمان از روزهاي سخت چاپ روزنامه با سرب مي گويد كه بايد حرف به حرف سرب ها كنار هم چيده مي شدند تا كلمات و جملات شكل بگيرند.
اما اين روزها ماجراي تولد روزنامه سهل تر و سريع تر شده است. وي مي گويد: «الآن 12 سال است كه سرب كلا قطع شده و روزنامه با نايلون فيلم و زينگ درمي آيد. ابتدا از صفحه اي كه به صورت رايانه اي بسته شده- قبلا صفحات به صورت دستي بسته مي شد، يعني جاي مطلب و عكس روي كاغذ تعيين مي كردند- فيلم گرفته مي شود. سپس در چهاررنگ مشكي، قرمز، زرد و آبي نايلون پرينت تهيه مي شود.
شيوه تهيه نايلون پرينت اين گونه است كه ابتدا يك نايلون ضخيم نارنجي روي دستگاه قرار داده مي شود و طي دو نوبت 3 ثانيه اي و 35 ثانيه اي دو بار نور روي حروف تابيده شده و شكل كلمات روي نايلون ضخيم نارنجي ظاهر مي گردد.
مرحله بعد برجسته كردن كلمات ظاهر شده است. سپس نايلون را شست وشو داده و با ماوراءبنفش خشك مي كنيم. از ماحصل كار در چهار رنگ گفته شده نايلون هاي ظريف چاپ و تهيه مي شود. وقتي روزنامه چاپ مي شود اگر صفحه روزنامه رنگي باشد يك بار حروف ظاهر شده روي كاغذ چاپ مشكي مركب مي خورند، درست رويش قرمز مي خورد و بعد زرد و آبي. اين گونه عكس ها رنگي چاپ مي شوند.»
خدمتي ادامه مي دهد: «قبلا كه كلمات سربي كنار هم چيده مي شدند بايد خيلي دقت مي شد كه حرفي پايين و بالا نشود. گاه يك نقطه كه پايين و بالا مي شد، كل كار زيرسؤال مي رفت، پس بايد وقت و چشم مي گذاشتيم. اما الآن كارها خيلي راحت تر شده اند.»
ده روز پربركت در ركاب آقا
ايرج نظافتي دبير سرويس گزارش روزنامه كيهان جوان انقلابي و مستعد ديگري از جمع قلم به دستان جوان تحريريه است كه همواره در طول سال 90 تلاش كرد با راهنمايي و هماهنگي ها سوژه بين اعضاي اين سرويس خانواده اي فرهنگي در قلب تحريريه بيافريند كه بر محور درك متقابل، سعه صدر و انديشه همياري تنها براي ارتقا بخشي به گزارش هاي ارائه شده توسط اين سرويس تلاش كنند.
نظافتي صادقانه مي گويد: «اگر راهنمايي و مشورتي داشته ايم در اين جهت بوده كه حس همدلي و همكاري بين بچه ها حفظ شود و گزارش هاي ارزشي در راستاي اهداف بلند نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران تهيه كنيم. آرزوي قلبي من اين بوده كه يك صفحه ارزشي پيش روي ملت شريف ايران قرار دهيم. اين كه تا چه حد موفق بوده ايم به قضاوت داوران ميدان كه همانا مردم عزيز هستند، برمي گردد.»
دبير سرويس گزارش روزنامه كيهان بهترين خاطرات خود را در سال 90 مربوط به سفر مقام معظم رهبري به خطه كرمانشاه دانسته و عنوان مي كند: «ده روز توفيق داشتم در اين سفر پربركت در تمامي سخنراني هاي حضرت آقا حضور داشته باشم و رودررو ايشان را زيارت كنم، اين فرصت از بزرگ ترين و پربركت ترين اتفاقات زندگي من در سال90 بود و از اين بابت خدا را شكر مي كنم. در اين سفر يادداشت ها و خبرهايي از حاشيه ديدارهاي آقا با اقشار مختلف مردم تهيه كردم كه در كيهان به چاپ رسيد.»
نظافتي در تكميل صحبت هايش از راهنمايي ها و همراهي هاي بي دريغ استاد شريعتمداري نماينده محترم ولي فقيه در مؤسسه كيهان و آقايان مرتضي صفار هرندي، سعيد مدني و محمد ايماني تشكر كرده و از ملت عزيز تقاضا دارد در سال جديد نيز همراه دلسوز اهالي اين سرويس باشند و ما را از نظرات سازنده خود بهره مند سازند.
توصيفات بديع در رگ قلمش مي جوشد
حسن آقايي نزديك به چند دهه فعاليت مطبوعاتي دارد و مردي است كه نوشته هايش آدم را ياد رمان نويسان اهل توصيفات ظريف و دقيق گذشته مي اندازد.
به اين توصيفات بديع در گزارش گرمابه هاي سنتي در سرماي بي رونقي مورخه سي مهرماه توجه كنيد: «از پاگرد ورودي هشت نه پله پايين مي روي و وارد «سربينه»- محوطه رختكن- مي شوي بوي نم لنگ و گرماي ملايم قاطي بخار رقيق در فضاي دم كرده توي سر و صورتت مي زند. نگاهت به شعر گونه اي مي افتد كه با خط درشت در منظر مشتريان روي ديوار نوشته شده است.
به اين مضمون:
اگر داري امانتي موجود
بسپار به وقت ورود
گرامانت شود مفقود
بنده مسئول آن نخواهم بود
در سربينه چند نفر لنگ پوش كش نمره جالباسي شان را به مچ دست مي كنند. دو سه نفر از داخل حمام بيرون مي آيند پاي شان را در حوضچه آب مي گذارند به طرف كمد رخت شان مي روند. برخي مشغول خوردن چاي، آب زرشك و چاي ليموترش هستند. گوشه اي صداي تق تق مشت مالچي مي آيد. در ميان همهمه آرام كه حس آواي يك گروه كر موسيقي را تداعي مي كند، از داخل گرمابه صدايي كشيده مي شنوي كه مي گفت: «خشك... خشك بيار.» فوري كارگر چند لنگ خشك و تميز روي دوش مي اندازد مي رود توي حمام كه به مشتريان در دوش بدهد. دم ميز دخل دو نفر ايستادند. استاد حمامي مي پرسد چي داشتين؟ يكي مي گويد كيسه و صابون و يك آب زرشك. حمام دار مي گويد حساب آب زرشك با قهوه چيه. ديگري مي گويد: آب خالي...»
آقايي دنياي خودش را دارد. با همان ماشين قديمي قهوه اي رنگش، با همان پيپ و حالت آرام و آرامش بخش هنوز هم در عرصه گزارش نويسي يكي از پيشكسوتان صاحب حرف است. حرف هايي از جنس درددل هاي مردم و راهكارهاي مسئولان.
او همواره در تلاش است كه سنت هاي خوب و ماندگار فرهنگ ايراني را در نوشته هايش ستايش كند و به آنها حياتي دوباره ببخشد. سه شماره گزارش وي پيرامون گشت و گذاري در سنت هاي فراموش شده شهرنشيني با نگاهي به قهوه خانه ها، گرمابه هاي سنتي و زورخانه ها تلاشي ستودني در همين راستا بود.
هفت سنگر آماده سازي روزنامه
عكاسي كيهان اين روزها شاهد تغيير و تحولات بسياري است. پيشكسوتان همچون رحمان محمدي و سيدحسين هاشمي بازنشسته شده اند و نيروهاي جديدي چون كاميار حيدر خطيبي آرام آرام جاي پاي آنها مي گذارند.
زماني كه همه لبخند به لب دارند و ظرف بزرگ بستني در دستانشان كام هر رهگذري را به هوس خنك شدن مي اندازد، اين بار ما با دوربين از راه مي رسيم تا اين چهره هاي خستگي ناپذير را هميشگي كنيم. مراسم بازنشستگي دوتن از اعضاي سرويس عكس كيهان است.
جاي زنده يادشهيد رسول كاظم نژاد كه با پرواز 130C پركشيد، به خير.
او هم در قاب عكس به همگي ما لبخند مي زند. وحيد بهادري و محمدعلي شيخ زاده شانه به شانه مسئول سرويس عكس داريوش عسگري اين روزها سنگربانان گمنام عرصه عكس در كيهان هستند كه برايشان آرزوي توفيق و خدمت متعهدانه داريم.
كمي جلوتر عباس صالحي را از پشت شيشه هاي اتاق فكس مي بينم كه همچنان تا آخرين روزهاي بازنشستگي با روحيه خستگي ناپذيرش در حال خدمت است. زير ميز شيشه اي صالحي مي توان عكس هاي مختلف قديمي را از همكاراني كه امروز نيستند تنها خاطره خوبي هايشان دهان به دهان مي چرخد، ديد. آن سوتر هم بر سر يك گلدان پيچك گل هاي صورتي نشانده، درست مثل سال هايي كه در اين اتاق مشغول خدمت بوده و خبرها را دسته بندي و گلچين مي كرده است.
بچه هاي صفحه بندي كيهان هم گمناماني هستند كه تلاش گسترده اي در مسير آماده سازي صفحات دارند. آقايان ناصر قابچي، رسول قابچي، سيد سعيد موسويان، خانم تلاشگر طاهره شكريان، آقايان علي هدايتي مسئول صفحه بندي، حسين كريمان، محمد حسن شهرياري، حسين صادقي، حميد عبادي فرد، حسن خامنه و كامران طاهري افرادي هستند كه بعد از تهيه مطالب و حروف چيني شدن آنها اقدام به بستن رايانه اي صفحات مي كنند. خسرو گودرزي، رضا جماليان، عليرضا همداني و حسين ناظريان نيز عكس ها را براي قرارگرفتن در قاب صفحات مهيا مي سازند.
معرفي سنگرهاي ديگر هنوز هم ادامه دارد.
انعكاس حرفهاي مردم در جانب حق
تلاش ما روزنامه نگارها مثل رقص پيچك پشت شيشه اتاق فكس كيهان است. آرام و اميدوار به سمت بالا، رو به افق هاي روشن فردا. اميد عرب هم كوله پشتي برشانه انداخته و از راه مي رسد. وي قرار است درسال 90 فعاليتش را با جديت در سرويس گزارش پيگيري كند.
اين تازه وارد عرصه گزارش مي گويد: «از ديرباز اصحاب رسانه لقب چشمان تيزبين جامعه را به يدك مي كشيده اند. بنده نيز به عنوان ماهي كوچك اين درياي گسترده، در رسانه هاي مختلف قلم زده ام و امروز قصد آغاز فعاليت در سرويس گزارش روز كيهان را دارم. بسيار خوشحالم از اين بابت كه در طوفان ايجادشده سالهاي غوغاسالاري رسانه هاي به اصطلاح، اصلاح طلب، از زمين خودي دور نشدم و مانند بسياري از قلم به مزدان از وادي حق فاصله نگرفته ام.
اينجاست كه بايد شكر بيشتري به جا بياورم كه اگر هم قرار به انتقاد باشد، در رسانه اي خودي و انقلابي آن را منعكس مي كنم و از طريق غوغاسالاري و سياه نمايي، سوژه دست رسانه هاي خارجي نمي دهم.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14