(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه ۲۷  فروردین ۱۳۹۱ - شماره ۲۰۱۸۳

ارتش سري روشنفكران -58
زندگي نامه خشايار ديهيمي، مترجم سكولار و مشاور حزب مشاركت
از ليبراليسم راديكال تا عملگرايي سكولار
مناديان وحشت و تشتت (فصل پنجم)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ارتش سري روشنفكران -58
زندگي نامه خشايار ديهيمي، مترجم سكولار و مشاور حزب مشاركت
از ليبراليسم راديكال تا عملگرايي سكولار


نويسنده: پيام فضلي نژاد
خشايار ديهيمي سال 1334 در تبريز به دنيا آمد. در دانشگاه شيمي و سپس زبان انگليسي خواند. ابتداي انقلاب به اتهامي غيرسياسي روانه زندان شد. سال 1358 با هفته نامه جنبش متعلق به علي اصغر حاج سيدجوادي همكاري كرد. اين هفته نامه با مشاركت اسلام كاظميه (عامل CIA و رابط علي اميني) منتشر مي گشت. ديهيمي به گفته خودش مانند يك «ليبرال راديكال» در آن مقاله مي نوشت تا از خط مشي نهضت آزادي ايران دفاع كند. شايد ديهيمي در ميان مردم شخصيت سرشناسي نباشد، اما با ترجمه 100 اثر در حوزه علوم انساني سكولار، فلسفه و ادبيات غرب يك مترجم سكولار پركار بود. از سويي عضو گروهك نهضت آزادي ايران به شمار مي رفت و از طرفي مشاور عالي رتبه حزب مشاركت ايران. حتي در حساس ترين لحظات، مصطفي تاج زاده تدوين بخشي از راهكارهاي انتخاباتي اصلاح طلبان را به ديهيمي سپرد. در 3 دهه گذشته، او 3 دوره فعاليت حرفه اي را براي انجام ماموريتش گذرانده است. دهه 1360 پيوندهاي خود را با نهادهاي فكري حاكميت برقرار كرد. از سال 1362 به سازمان آموزش و انتشارات انقلاب اسلامي رفت؛ سازماني كه پس از مصادره انتشارات آمريكايي فرانكلين جايگزين آن شد، اما بدنه مديريتي اش همچنان در اختيار نسل قديم فرانكليني ها و مترجمان سكولار مانند اميرحسين آريانپور، باقر پرهام و داريوش آشوري ماند. ديهيمي در سال 1364 به عنوان يكي از سرويراستاران سازمان برگزيده شد و ترجمه كتاب گفت وگو با مرگ اثر آرتور كوستلر را منتشر كرد؛ همان هنگام كه ترجمه كتاب ظلمت در نيمروز (روايت دادگاه هاي استاليني براي تصفيه ايدئولوژيك) از اين نويسنده چاپ شد. كوستلر، داستان نويس يهودي و اهل بوداپست، يكي از رهبران بزرگ ترين عمليات جاسوسي عمليات PSB به شمار مي رفت كه سال 1949 رسماً به عضويت CIA درآمد. ديهيمي بعدها كتاب زندگي و آثار آرتور كوستلر را انتشار داد. خشايار ديهيمي هر روز فعاليت هاي خود را گسترش مي داد. در ابتداي دهه 1370 پس از پيوند با دولتمردان دولت سازندگي چون محمدتقي بانكي و علي ميرزايي به عنوان دبير شوراي نويسندگان ماهنامه نگاه نو انتخاب گشت. در طول دوران فعاليت حرفه اي ديهيمي در عرصه ترجمه و مطبوعات، علاقه او به نشر آثار آيزايا برلين از جنسي ديگر است، مثل يك پروژه مادام العمر و دستور كار دائم. از هنگام انتشار نخستين شماره ماهنامه نگاه نو در مهر 1370، ديهيمي و رامين جهانبگلو در اين نشريه سلسله مقالاتي درباره آيزايا برلين نوشتند و او را «استاد تفكر آزادي خواهي» خواندند. اگر عزت الله فولادوند با معرفي هانا آرنت يكي از 3 ضلع مثلث يهودي اصلاحات در ايران را كامل كرد، ديهيمي نيز با تبليغات براي آيزايا برلين سهمي بزرگ در ساختن دومين ضلع اين مثلث داشت. همچنين او هدف مجله نگاه نو را احياء تفكر كانون نويسندگان ايران تعريف كرد كه بسياري از اعضاء مركزيت آن كانون روابط تنگاتنگي با سرويس هاي جاسوسي ليبرال داشتند. شماره هايي از مجله به تجليل از محمود دولت آبادي، كاوه گلستان، مرتضي مميز، بهرام بيضايي، نجف دريابندري، منوچهر آتشي و... اختصاص يافت. از نويسندگاني مانند كامران فاني (رضوان الله فاني) تا داريوش آشوري يا مترجمان سكولار چون عزت الله فولادوند و نادر انتخابي در آن حضوري پررنگ داشتند. مهرداد درويش پور ،حورا ياوري، پرويز دوايي و محمدرضا نيكفر از فعالان اپوزيسيون سياسي خارج كشور به درخواست ديهيمي براي نگاه نو مطلب مي نوشتند. سپس به فكر چاپ يك مجموعه كتاب 100 جلدي نيز با نام نسل قلم افتاد. اين مجموعه ترجمه دايره المعارف ادبيات جهان بود كه سال 1974 در دوران اوج جنگ سرد با همكاري انجمن فرهنگي بريتانيا و دانشگاه مينه سوتا تدوين شد و نام نويسندگان مقبول CIA مانند مارسل پروست، تي. اس. اليوت، هربرت ريد، آلبر كامو، ميلان كوندرا و... در آن به چشم مي خورد. ديهيمي ، كلوب نسل قلم را در ايران به همراه 3 تن از دوستانش به نام هاي آرمان اميد، حسن ملكي و بهرام داوري تشكيل داد و از مترجماني مانند عزت الله فولادوند، كريم امامي (سرويراستار انتشارات آمريكايي فرانكلين)، عبدالله كوثري و مهدي سحابي (مترجم آثار سلمان رشدي) براي كار دعوت كرد. او مي خواست هر ماه 2 جلد كتاب را روانه بازار كند و يك شبكه بزرگ از مشتركان براي پيش فروش كتاب ها بسازد تا بتواند آنان را به صورت مستمر تغذيه فكري كند. در سال 1372 اين شبكه با 1000 مشترك ثابت و 600 هزار تومان سرمايه، فعاليتش را آغاز كرد و مدام بر تعداد اعضاء آن افزوده مي شد. طي 6 سال مجموعه نسل قلم به 100 جلد كتاب در پيرامون ادبيات غرب رسيد و ديهيمي يك پروژه صد جلدي ديگر را نيز كليد زد. در واقع، او را بايد موسس و مدير «كلوب ليبرال هاي راديكال» شناخت. ديهيمي فقط از رانت هاي دولت كارگزاران بهره نگرفت، بلكه در دولت اصلاحات از حمايت هاي بيشتري برخوردار شد. مديريت تحريريه انتشارات طرح نو برعهده او بود و احمد مسجد جامعي نيز ابتدا در جايگاه قائم مقام و سپس به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت اصلاحات در زمره اصلي ترين حاميان مالي اين انتشارات قرار داشت. خشايار ديهيمي به عنوان چهره برجسته مبلغان صهيونيسم، همواره از رانت دولت هاي سازندگي و اصلاحات براي اشاعه افكارش بهره مي برد. او از سال 1376 طرح جامعي براي اشاعه فلسفه غرب ريخت و زندگي نامه فكري فيلسوفاني كه مدال ملي علوم انساني را از رئيس جمهور آمريكا گرفتند، در مجموعه كتاب هاي صد جلدي نام آوران فرهنگ ترجمه كرد؛ مثل جان رالز، فيلسوف تحليلي معاصر كه بارها بيل كلينتون او را به سبب نگارش تئوري عدالت ستود. سال 1380 در انتشارات طرح نو ترجمه مجموعه كتاب هاي اين فيلسوف يهودي را آغاز كرد، اما پروژه نيمه كاره ماند و هنگامي كه مشاور عالي نشر ماهي شد، كار ناتمامش را به آنجا برد تا به سرانجام برساند. براي انتشار گسترده تئوري هاي برلين دلايل بسياري داشت؛ مانند فولادوند كه ديديم براي تبليغ هانا آرنت از انگيزه هاي زيادي برخوردار بود. سال 1382، همان هنگامي كه ديهيمي ترجمه آثار ريچارد رورتي، يكي ديگر از فيلسوفان و جاسوسان بلندپايه CIA را آغاز كرد و زمينه هاي سفر او به ايران را مي چيد، مرتضي حاجي وزير آموزش و پرورش دولت اصلاحات نيز به دنبال تحقق يك برنامه جامع «آموزش شهروندي»در مدارس كشور بود و ماموريت اجراي آن را به سازمان دانش آموزي سپرد. اين سازمان كه زير نظر مستقيم وزير و رياست آن برعهده معاون وزير بود، بودجه كلاني را به نشر اگر با مديريت علي اصغر سيدآبادي اختصاص داد تا مجموعه كتاب هايي در پيرامون اين موضوع آماده سازد. خشايار ديهيمي و رامين جهانبگلو مشاوران اصلي برنامه جامع «آموزش شهروندي» وزارت آموزش و پرورش بودند و نشر اگر واسطه اختصاص بودجه دولت اصلاحات به آنان و روشنفكران سكولاري نظير سعيد حنايي كاشاني و محمد ضيمران شد تا با تدوين كتاب هاي شهروندي، دموكراسي، مشاركت، گفت وگو، فلسفه و دنياي مجازي به گسترش آموزه هاي سياسي سكولاريسم در مدارس ايران بپردازند. حتي وزارت آموزش و پرورش اين كتاب ها را ميان دانش آموزان به مسابقه گذاشت تا آنان به خواندن تئوري هاي ديهيمي و جهانبگلو ترغيب شوند؛ تئوري هايي كه آشكارا پروژه »فروپاشي ايدئولوژيك« جمهوري اسلامي را تعقيب مي كرد.
پاورقي

 



مناديان وحشت و تشتت (فصل پنجم)

مرتضي صفار هرندي
جنس اختلاف سليقه نيروهاي «خط امامي» در ابتداي دهه 1360 برخلاف ظاهر تند آن، نه تنها مخرب نبود، بلكه مي توانست آغازي براي تلاش در جهت طراحي سامانه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي طراز تفكر ناب اسلامي باشد. اما وجود برخي از نيروهاي سياسي جاه طلب اين فضاي سازنده را به سمت تنازعات آشتي ناپذير سوق مي داد. در ميان اين نيروها، جريان مهدي هاشمي قهدريجاني بيش از هر گروه ديگري در اين دوره نقش آفريني كرد.
معماي شخصيت مهدي هاشمي به قدري پر ابهام بود كه در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، محمد منتظري و دوستانش را به ترتيب دادن يك اعتصاب غذا در اروپا براي آزادي او كشاند. پس از انقلاب اسلامي نيز مهدي هاشمي با توصيه آن شهيد و نيز مرحوم شيخ حسينعلي منتظري به مركزيت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (واحد نهضت هاي آزاديبخش) راه يافت.1 جواد منصوري، اولين فرمانده كل سپاه مي گويد:
شخص آقاي منتظري به من خيلي اصرار كردند كه از وجود مهدي هاشمي در سپاه استفاده كنيد. ما سعي مي كرديم طفره برويم. آقاي منتظري صراحتا مي گفت: «مهدي هاشمي از خيلي از شماها لايق تر است.» و خيلي محكم از مهدي هاشمي دفاع مي كرد. يك بار آقاي خامنه اي به من گفت: «فكري براي مهدي هاشمي بكنيد و كاري برايش جور كنيد چرا كه اين آقاي منتظري خيلي ما را تحت فشار قرار داده»، گفتم تا زماني كه من هستم به او كاري نمي دهم و اين كار را انجام نمي دهم و همين طور هم شد.2
امّا پس از دوران فرماندهي جواد منصوري، مهدي هاشمي در شوراي فرماندهي سپاه قرار گرفت.
شايد روي ترش كردن امام در مواجهه با مهدي هاشمي در ملاقات فرماندهان سپاه، براي بسياري دلگيركننده بود. وقتي پس از يكي از اين ملاقات ها، امام به صورتي نجواگونه مركزيت سپاه را به مواظبت نسبت به مهدي هاشمي هشدار دادند، باز هم بايستي زماني طي مي شد تا حكمت اين حساسيت ويژه حضرت امام، برملا شود.3
در دي ماه 1358 در گرماگرم بروز اختلاف بين كميته انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اصفهان، مهندس بحرينيان فرمانده كميته انقلاب اسلامي اين شهر ترور شد و به قتل رسيد. در بدو امر، تنها چيزي كه قابل تصور نبود، طراحي و عامليت يك مجموعه خودي در اين جنايت بود. چه كسي مي توانست بپذيرد كه اين قتل را يك عضو شوراي فرماندهي سپاه طراحي و رئيس دادگاه انقلاب اسلامي اصفهان (فتح الله اميد نجف آبادي) حكم آن را صادر كرده باشد؟
امر امام، به فرماندهي سپاه كه «مواظب مهدي هاشمي باشيد!» ابتدا به بركناري وي از مسئوليت واحد نهضت هاي آزاديبخش و به تدريج دستيابي به اطلاعات انبوهي از جنايات او و طرفدارانش در قبل و پس از انقلاب اسلامي منجر شد. از همان ابتدا در اصفهان شواهدي درباره اين مسأله وجود داشت، ولي با مقاومت دادستان و رئيس دادگاه انقلاب اصفهان و سرقت اسناد كليدي آن از سوي باند مهدي هاشمي و فتح الله اميد نجف آبادي، تلاش مرحوم آيت الله حسين خادمي، نماينده امام در اصفهان و پي گيري آيت الله علي قدوسي دادستان كل انقلاب براي انتقال پرونده قتل مهندس بحرينيان در سال 1358 به تهران، به نتيجه اي نرسيد. تحصن اعضاي كميته انقلاب اسلامي اصفهان و خانواده مرحوم بحرينيان در بيت آيت الله خادمي هم، در آن زمان حمل بر حبّ و بغض هاي جناحي مي شد! به گفته شهيد باهنر، موضوع اختلاف هاي سپاه و كميته اصفهان كه «در آستانه حل نهايي و قطعي» قرار داشت، با اين وقوع جنايت ادامه يافت.4 پس از آن نيز وجود شواهدي براي نقش «فتح الله اميد نجف آبادي»، رئيس دادگاه انقلاب اسلامي اصفهان در اين جنايت، كار را تا آستانه بازداشت وي پيش برد، اما انتخاب وي به نمايندگي مجلس اول زير لواي دوستي با خوباني مثل شهيدمحمد منتظري، رسيدگي به اين امر را به تعويق انداخت. به گفته حجت الاسلام سالك، فرمانده وقت سپاه اصفهان، مهدي هاشمي و يارانش حتّي توطئه ترور آيت الله مهدوي كني (رئيس كميته مركزي انقلاب اسلامي)، علي اكبر پرورش و خود وي (آقاي سالك) را طراحي كرده بودند، امّا با اطلاع يافتن از اين توطئه در ساعات نيمه شب، آن را خنثي كرده بود.5
مهدي هاشمي با اينكه در ابتداي تأسيس حزب جمهوري اسلامي به واسطه دوستي با شهيد محمد منتظري براي فعاليت در دفتر سياسي و روزنامه ارگان اين حزب در نظر گرفته شده بود، اما در همان زمان همراه با افرادي همچون سيدحسين خميني (نوه حضرت امام) ارتباط هايي با رجوي سركرده منافقين داشتند. او در بيان اين ارتباط ها از ستايش مسعود رجوي از خودش به واسطه «درگيري با ارتجاع» در زمان رژيم شاه (يعني به شهادت رساندن مرحوم آيت الله شمس آبادي) ياد مي كند.6 مهدي هاشمي مي گويد كه در جريان اولين دوره انتخابات رياست جمهوري، با اين تحليل كه حزب جمهوري اسلامي به صورت حزب حاكم درآمده و قدرت را قبضه كرده است، به بني صدر گرايش يافته و نطفه انتخاب بني صدر به عنوان نامزد رياست جمهوري در جلسه اي در قم با حضور وي، هادي هاشمي (برادرش و داماد آقاي حسينعلي منتظري)، سيدحسين خميني، عبدالله نوري، محمدحسين شريعتي [شيخ الشريعه]، شهيد محمد منتظري و شخص ابوالحسن بني صدر منعقد شده است7 و اين دقيقاً مربوط به زماني است كه موضوع قتل مهندس بحرينيان از سوي آيت الله خادمي، كميته انقلاب اسلامي اصفهان و حزب جمهوري اسلامي اين استان به شدت پي گيري مي شد.
عبدالله نوري به عنوان يكي از افراد اين حلقه نقش ويژه اي در اين زمينه داشت. او حتّي سعي مي كرد سپاه را وارد اين بازي كند. حجت الاسلام احمد سالك در اين مورد مي گويد:
من يك روز يادم هست در اتاق فرماندهي سپاه نشسته بوديم و مشغول كار بوديم كه گفتند آقاي عبدالله نوري مي خواهد با شما ملاقات كند. سلام و احوال پرسي كرديم بعد به من گفت: « امروز روز رأي گيري براي بني صدر است و ما بررسي كرديم و فهميديم كل فرماندهان سپاه در اصفهان به تو علاقه مندند و حرف تو را مي شنوند، به عنوان فرمانده دستور بده فرماندهان جمع شوند و به اين ها تكليف كن كه به بني صدر رأي بدهند.» گفتم: «آقاي عبدالله نوري من چنين كاري نمي كنم.» عبدالله نوري تا 12 ظهر آن روز دنبال من مي دويد و بالا و پايين و اين طرف و آن طرف مي رفت كه بيا اين كار را بكن. گفتم: «امام گفته اند نيروهاي مسلّح اجازه ندارند وارد سياست بشوند.» به هر حال آقاي طاهري از بني صدر دفاع كرد. وقتي اين اتّفاق افتاد يك جلسه اي در ميدان امام اصفهان گرفته شد و در آن شهيد جلال افشار متني را عليه بني صدر خواند. به هر حال بني صدر در اصفهان رأي مهمي نياورد. يادم هست كه شهيد صدوقي و شهيد دستغيب به آقاي طاهري گفتند كه پايتان را از اين قضيه بكشيد كنار، بني صدر قابل اعتماد نيست.8
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محمد محمدي ري شهري، خاطرات سياسي، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، چاپ دوم، 1369، ص 26.
2 . نفوذي هاي منافق هنوز هم هستند، گفت وگو با جواد منصوري، اولين فرمانده كل سپاه پاسداران درباره حوادث سه سال اول انقلاب، رمز عبور 2 (ويژه نامه سياسي روزنامه ايران ـ خرداد 1389)، ص 39.
3 . محمّد محمّدي ري شهري، پيشين، ص 26.
4 . بن بست، ج 3، اداره كل اطلاعات استان اصفهان، صص167 ـ 164.
5 . نك: عمل گرايان تروريست، گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمين سالك درباره باند مهدي هاشمي، رمز عبور1، ص97.
6 . از جدايي تا رويارويي، چاپ اول، اداره سياسي سپاه، ضميمه، ص323.
7 . همان، ص325.
8 . شاهد ياران، شماره 29و30، فروردين و ارديبهشت 1378، صص 46تا49.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14