(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 اردیبهشت ۱۳۹۱ - شماره 20197 

تمام دغدغه هاي يك كارگردان
دولت موسوي و دفاع مقدس- فصل پنجم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تمام دغدغه هاي يك كارگردان

مهدي متوسليان
هيچ هنرمندي با افسون هنر خود هرگز قادر به اثبات قضيه « دو به علاوه دو ، مساوي با پنج » نخواهد شد زيرا به محض بيان چنين مدعايي ، همگان او را به ديوانگي يا ماليخوليا متهم خواهند كرد. ولي همين هنرمند قادر است با جادو و شعبده هنر ، چنگ در قوه خيال مخاطب افكنده و با برانگيختن قواي غضبيه و شهويه او ، واقعيت را دگرگون و يا ارزشهاي انساني و اخلاقي را واژگونه كند و مثلا حقيقت روشني مانند خداوند را در ذهن آدمي ، از مقام الوهيت به زير آورده و با نشاندن شيطان بر مسند خدايي ، او را «رب الارباب» جلوه دهد. و اما اصل موضوع ! بهتر است كمي به عقب باز گرديم.
به دنبال انتشار خبر اعطاي جايزه گلدن گلوب به فيلم جدايي... كمترين ترديدي باقي نماند كه مديران هاليوود تصميم گرفته اند تا جناب اقاي فرهادي را تا اخرين پله سكوي اسكار مشايعت كنند. براي تحليل دقيق تر اين حادثه ، لازم است مسئله از چند زاويه مورد بررسي قرار گيرد :
1- دغدغه هاي كارگردان 2- اهداف برگزاركنندگان مراسم اسكار 3- ماهيت مديران مراسم اسكار
با مروري بر مهمترين آثار سينمائي اقاي فرهادي مانند « رقص در غبار» ، « شهر زيبا»، «چهارشنبه سوري» ، « در باره الي » و « جدايي نادر از سيمين» مي توان به اين نتيجه رسيد كه جناب ايشان صرف نظر از درستي يا نادرستي مواضعشان، صاحب انديشه بوده و حاضراست بر خلاف برخي فيلمسازان متلون ، پاي افكار خود بايستد. افزون بر ويژگي فوق ، اقاي فرهادي را مي توان انصافا يكي از توانمندترين فيلمسازان كشور به شمار آورد . او با توليد آثار خوش ساخت و بازي گرفتن هوشمندانه از بازيگران خود خوش درخشيده و توانسته است در كنار برخي از فيلمسازان صاحب نام ايران ، جايي براي خود باز كند و صنعت سينماي نيمه جان كشور را رونقي دوباره بخشد. جناب فرهادي نه تنها به عنوان عضوي شريف از خانواده هفتاد و پنج ميليوني ايران حق دارد درباره شرايط سياسي و اجتماعي سرزمين خود اظهار نظر كند بلكه موظف است در چهار چوب رسالت هنري خود - و البته با رعايت مصالح ملي و احترام به باورهاي ديني مردم -موشكافانه انگشت نقد بر اوضاع زمانه نهاده و در راستاي اعتلاي كشور خود گام بردارد. از مجموعه آثار فوق اين گونه بر مي آيد كه آقاي فرهادي هم در مورد احكام اسلامي و هم اصل نظام جمهوري اسلامي ، حرفهايي براي گفتن دارد كه گاه با صراحت و گاه به طعنه و كنايه آنها را در لايه هاي پنهان و آشكار قصه هاي اجتماعي خود ماهرانه بيان مي كند.
طرح مباحث مربوط به دو حوزه دين و سياست چنانچه پرسشگرانه و از سر صدق و صفا صورت پذيرد نه تنها بد نيست بلكه منشأ بركات بسياري است. سخن منتقد يا درست است و يا نادرست. در صورت درستي ادعا ، دو وظيفه سنگين بر شانه هاي مسئولان خواهد نشست. اولا تقدير شايسته از منتقد به خاطر نقد دلسوزانه او، و ثانيا اقدام موثر جهت هر گونه اصلاحي. و اما در صورت نادرستي مدعيات منتقد ، متوليان دين و دولت مكلفند با زبان رفق و مدارا ابرهاي هرگونه شبهه و ابهامي را از آسمان ذهن او بزدايند و همچنان وي را به ادامه نقد سالم تشويق كنند . چرا كه پويائي و شادابي يك نظام قدرتمند منوط به ميدانداري بي باكانه و در عين حال منصفانه ، مؤدبانه و عالمانه منتقدان ان است. ولي به تلخي بايد گفت مشكل از جايي آغاز مي شود كه منتقد،غالب اوقات پا را فراتر از چهارچوبهاي پذيرفته شده نهاده و ازحوزه «نقد شرايط موجود» به «تخريب » رو مي آورد!
پاورقي

 



دولت موسوي و دفاع مقدس- فصل پنجم

مرتضي صفار هرندي
محسن رضايي مدت نه چندان زيادي پس از پادر مياني اش نزد امام براي تمديد نخست وزيري موسوي، در اندازه اي از بي اعتنايي دولت او در قبال پشتيباني جنگ به تنگ آمد كه در 29 ارديبهشت 1366 نامه اي به امام راحل(ره) نوشت و استعفاي خود از فرماندهي كل سپاه را تقديم ايشان كرد. او سپس در نامه اي به مرحوم حاج سيد احمد خميني تصريح كرد:
علي رغم مقاومت هاي زياد در مقابل مشكلات و نارسايي هاي ميدان نبرد (كه عمدتا ناشي از افراد و عوامل داخلي جامعه و مسئولين كشور بوده اند) مجبور به استعفا از مسئوليت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شده ام.1
اين نامه درست در زماني نوشته شد كه عمليات كربلاي 5و8 به خاطر كمبود امكانات، در پشت ديوارهاي شهر بصره، متوقف شده بود. به گفته محسن رضايي، وي در نامه اش به امام راحل هشدار داده بود كه اگر فكري براي برطرف كردن اين مشكلات نشود، عراق با درك اين ضعف ها و محدوديت هاي ما، به زودي به حملات جديد و گسترده اي در تمامي جبهه ها دست خواهد زد كه در نتيجه آن ما ضربات سختي مي خوريم. اين همان اتفاقي بود كه در ابتداي سال 1367 همزمان با استفاده وسيع از سلاح هاي شيميايي، حملات پر حجم موشكي ارتش عراق به مناطق مسكوني تهران و ديگر شهرها و نيز سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران توسط ارتش آمريكا و... به پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران منتهي شد. مقامات دولت موسوي، مثل بهزاد نبوي به گفته محسن رفيقدوست حتّي براي احداث توالت صحرايي در جبهه ها هزينه ده برابر مطالبه مي كردند، يا پيشنهاد وزير سپاه براي توليد داخلي مهمات خمپاره با قيمتي حدود يك نهم مشابه خارجي را با تعابيري مثل، جايگزيني شعار به جاي شعور، مورد تمسخر قرار مي دادند.2
با چنين وضعيتي به نظر مي رسد، موسوي در سطح فرماندهان دفاع مقدس -كه ناهمراهي كابينه موسوي با تأمين نيازهاي جنگ را لمس مي كردند - از محبوبيت چنداني برخوردار نبوده است. براساس يك فرضيه شايد محسن رضايي تحت فشار جريان مهدي هاشمي و بيت منتظري، توصيه ابقاي موسوي را به امام راحل كرده بود. سال هاي 1363و1364 مقطع جوسازي هاي اين جريان در بين رزمندگان بر ضد فرماندهي جنگ بود. اين احتمال وجود دارد كه در اين فضاي شكننده، فرمانده سپاه به رغم كارشكني هاي دولت موسوي، از موضوعات تنش برانگيز پرهيز داشته است. گذشته از موضوع جنگ، بخشي از گردانندگان جنگ يعني وزارت سپاه با رويكرد اقتصادي موسوي مخالف بودند. محسن رفيقدوست مي گويد:
من يك بار خدمت امام(ره) شرفياب شدم و گفتم آقا مي خواهم نظر شما را در باره مسائل اقتصادي بدانم. آيا صنعت، بازرگاني، كشاورزي و... بايد در اختيار دولت باشد يا مردم؟ امام(ره) مسكن را هم اضافه كردند و گفتند: «بايد در اختيار مردم باشد». من بيشتر اصرار كردم. امام(ره) فرمودند: «زندگي مردم را دست كارمند ندهيد.» من باز هم اصرار كردم و احمد آقا به شوخي گفت: «اگر بيشتر از اين مي خواهي اصرار كني، پاشو برو.» بعد 7 نفر از ما نامه اي خدمت امام(ره) نوشتيم و من هم امضا كردم كه در هيئت دولت اختلاف زياد است و اگر شما اجازه مي دهيد، ما استعفا بدهيم. امام(ره) با بقيه يك جور برخورد كردند، با من جور ديگري. به بقيه گفتند هر كس مي خواهد استعفا بدهد و چند نفري استعفا دادند. به من گفتند: «شما در اين كارها دخالت نكن و برو دنبال جنگ.»3
براساس تحليل محسن رفيقدوست، آقاي هاشمي رفسنجاني پس از رسيدن به مسئوليت جانشين فرماندهي كل قوا در اواخر جنگ، با توجه به همين عدم تمايل دولت موسوي به پشتيباني جدّي از دفاع مقدس، با انداختن توپ به زمين دولت موسوي جنگ را به پايان رساند.4 او ستاد جنگ به رياست ميرحسين موسوي به راه انداخت و مسئوليت لجستيك و تبليغات آن را به ترتيب به بهزاد نبوي و سيد محمد خاتمي سپرد و درست دوماه پس از اين اقدام، آن ها ناتواني خود را از ادامه جنگ را اعلام كردند. اگر چه نقش نامه محسن رضايي مبني بر لزوم تأمين امكانات زياد براي ادامه جنگ را نمي توان ناديده گرفت امّا نامه نگاري فردي مثل محمد خاتمي كه مسئوليت تبليغات ستاد جنگ به عهده داشت، در واقع، فضاسازي براي پايان جنگ بود. محسن رضايي مي گويد، نامه آقاي خاتمي حكايت از آن داشت كه بسيجي ها و مردم به جبهه نمي روند و ما در جبهه نيرو كم داريم.5 در حالي كه اعزام بي سابقه نيرو در آخرين روزهاي جنگ، نشان داد كه جامعه، ظرفيت عظيمي براي حضور در صحنه دفاع مقدّس داشته است.
با پايان جنگ، نخست وزير به بهانه جويي روي آورد. استعفاي ميرحسين موسوي در 14 شهريور 1367 يعني چند روز پس از آتش بس ـ كه به پايان جنگ تحميلي منتهي شد ـ گوياترين شاهد بر اين مدعاست. بخش عمده اي از اين استعفانامه در واقع اعتراض تلويحي به اراده امام در واگذاري مديريت مذاكرات آتش بس با عراق به دكتر علي اكبر ولايتي، وزير امور خارجه وقت است. در آغاز اين مذاكرات، موسوي به طور محرمانه از دكتر ولايتي خواسته بود، براي مذاكرات با وي هماهنگ شود، امّا بلافاصله امام اين مسئوليت را به طور مستقيم به وزارت امور خارجه سپرده بودند. موسوي در استعفا نامه اش از حضرت آيت الله خامنه اي رئيس جمهور وقت تا وزارت امور خارجه را به بي اطلاع گذاشتن خود از فعّاليت هاي ديپلماتيك متهم ساخته و اين ادّعا را با گلايه از اقدامات افراطي كه در فعّاليت هاي برون مرزي صورت گرفته بود (و اتّفاقاًًً عناصر همسو با خود وي در آن دخيل بودند) در آميخته بود. لحن موسوي در استعفانامه علني اش، با نوعي كنايه از هماهنگي ولايتي در مذاكرات صلح با سران سه قوه به جاي نخست وزير همراه است، آنجا كه پيشنهاد مي كند وزير امور خارجه در مذاكرات صلح ژنو «بتوانند با رهنمودهايي كه به طور مستمر از رؤساي محترم سه قوه كسب مي نمايند به وظايف خود ادامه دهند.»6 در بخش ديگري از استعفانامه غيرعلني، حتي تفاوت سليقه مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس ـ كه داراي اكثريت همسو با وي بودند ـ مورد انتقاد موسوي قرار گرفته بودند.
جلال الدين فارسي حكايت تأمل برانگيزي از ماجراي استعفاي موسوي دارد:
امام(ره) هم روساي قوه قضائيه و مقننه و اگر اشتباه نكنم يك يا دو نفر ديگر را احضار كردند و بدون بحث در خصوص پذيرش يا عدم پذيرش استعفانامه موسوي به دنبال فرد جايگزين بودند كه آقا (رهبر معظّم انقلاب) وارد جلسه مي شوند و امام(ره) شرح جلسه را مي فرمايند و نظر آقا را مي خواهند كه آقا با لطفي كه پروردگار به ايشان دارد و ذكاوت و درايت خاصي را نصيبشان كرده است، از تصميم شوم ميرحسين پرده برداري مي كنند و به امام(ره) مي گويند با استعفا موافقت نكنيد، چرا كه او به دنبال قهرمان سازي از خودش است، امام(ره) در اين زمان دستش را بلند مي كند و با اشاره به آقا مي فرمايند اين درست است.7
حضرت آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور وقت در پاسخ به اين استعفا نامه، با اشاره به شرايط حساس آن زمان كشور و جريان داشتن مذاكرات صلح ژنو، استعفاي نخست وزير را «برخلاف مصلحت كشور و انقلاب و ضربه اي به مصالح نظام جمهوري اسلامي» توصيف كردند. ايشان با اشاره به وجود راه هاي قانوني براي حلّ مشكلاتي مثل موافق نبودن مجلس با تعدادي از وزراي پيشنهادي تأكيد كردند كه «جنابعالي از اختيارات نخست وزير طبق اصل 134 كاملاً برخوردار بوده ايد و حتي به بركت لطف حضرت امام و حمايتي كه همواره از دولت كرده اند تا بتوانند وظايف خود را به خوبي انجام دهند، اختياراتي بيش از مقرر در قانون نيز كسب كرده و آن را اعمال كرده ايد» و فرمودند:
اينجانب با وجود اختلاف نظرهاي چندي كه با شما در نحوه اداره كشور و اعتراض به روش هاي شما به ويژه در مسائل اقتصادي دارم، همان طور كه مي دانيد همواره در همه مراحل به شما كمك كرده ام و اكنون هم استعفاي شما را مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتّي با كمال معذرت خيانت - البته خيانت غير عمدي - مي دانم و معتقدم خوب است جنابعالي امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادي را به طور دربست بپذيريد.8
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محسن رضايي علت استعفاي خود در دوره موسوي را اعلام كرد، وضعيت پشتيباني از جبهه ضعيف و تجهيزات نا مساعد بود.
www.tabnak.com/nbody.php?id=6891
2 . دولت موسوي و نسبت آن با دفاع مقدس در گفت وگوي «جوان» با محسن رفيقدوست.
www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?id=31817
3 . همان.
4 . همان.
5 . محسن رضايي: من هيچ گاه به امام درباره پايان جنگ نامه ننوشته بودم.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8412240198 .
6 . محمّدمهدي اسلامي، بررسي اسناد منتشر نشده پيرامون استعفاي ميرحسين موسوي -اصرار به استعفا خيانت است، رمز عبور 2- ويژه نامه سياسي روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 161.
7 . جلال الدين فارسي در گفت وگوي اختصاصي با شبكه ايران: موسوي و كروبي از رجوي هم بد ترند/خودشان مي دانند كه دروغ مي گويند: http://inn.ir/NewsDetail.aspx?pr=sid=36612 .
8 . محمّد مهدي اسلامي، پيشين، ص 162.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14