(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 7 خرداد 1391 - شماره 20219

حماسه خليج فارس
نگاهي به نقش قلم درباره اهميت پرداخت صحيح تاريخي به مقاومت
ادبيات دفاع مقدس پيشتاز در معرفي جهان بيني الهي
عدالت در شاهنامه



حماسه خليج فارس

مصطفي محدثي خراساني
شكوه عشق،اي حماسه سترگ
صداي جاريت ، طنين افتخار
خروش موج هاي بيكران تو
سرود عزت است واوج اقتدار

طلوع صبح در كران آبي ات
درخششي شكوهمند و ديد ني است
به گوش خاك اي زلال بيكران
طنين گام هاي تو شنيدني است

تومعبر تفاهمي ودوستي
كه روشن است چشم آسمان به تو
تويي ترانه خوان صلح در جهان
كه دل سپرده اند عاشقان به تو

سرود عاشقان مرز پرگهر
طنين موج هاي نقره فام توست
تلاطم تمام آبهاي خاك
به نيت سلام و احترام توست

هميشه در كنارت ايستاده ايم
چوكوه سخت و سربلند و استوار
تويي تموج تمام رودها
خليج فارس اي شكوه ماندگار

 



نگاهي به نقش قلم درباره اهميت پرداخت صحيح تاريخي به مقاومت
ادبيات دفاع مقدس پيشتاز در معرفي جهان بيني الهي

مهدي فرخي
ادبيات، در تاريخ هر ملتي مي تواند بيانگر حقايق، رخدادها، رويدادها، خوشي ها و ناخوشي ها و حماسه هاي انكارناپذيري باشد كه اگر عنايت و توجّه ويژه اديبان و فرهيختگان عصر خود را دربرداشته باشد داراي وجوه شاخصي در اعصار ديگر مي گردد. چشم انداز و برداشت و نگاه هر نويسنده اي در متون ادبي، برآيند نويني است كه او از حماسه ها، احساسات و جريان هاي زندگي پيراموني خود دارد، هرچقدر اين نگاه زلال تر و شفاف تر باشد به خوبي مي تواند جريانات فكري جامعه خود را بسازد، در قالب آثاري مانا و ماندگار قرار دهد. آثاري چون شعر، قصه، رمان، نمايشنامه، فيلمنامه و ساير آثار ادبي را به ارمغان گذارد.
اگر فرصت ها مجال پرداختن به پديده هاي مهم و بزرگ را به نويسنده ندهد، نويسنده مي تواند با انتخاب اجزايي از يك پديده بزرگ شاهكاري بزرگ خلق كند و زندگي پيراموني خود را با الهام از پديده هاي مهم آن چنان ترسيم نمايد كه حماسه اي از كلمات بسازد. در ادبيات نويسنده قادر خواهد بود با استخدام كلمات بيانگر حوادث، رويدادها، احساسات گردد و جان پيام را به مخاطبان با شيوه ها و ابزارهاي مورد دلخواه انتقال دهد.
يكي از پديده هاي مهمي كه فكر و ذهن نويسندگان معاصر را به خود معطوف داشته و خالق نوعي ادبيات در ميهن اسلاميمان گرديد، پديده اي به نام «دفاع مقدس» است كه از سال 1359 تا 1367 رخ داده است. پديده دفاع مقدس صرف نظر از اينكه مي تواند به تنهايي كتاب قطوري از دايره المعارف انقلاب اسلامي باشد و به عنوان زير مجموعه اي از آن قرار گيرد، اما داراي آن چنان غنا، شور، نشاط، بالندگي، حوادث، رويدادها و رخدادهاي عبرت آموز تاريخي، اسلامي و انساني است كه خود به عنوان يك جريان فكري در ادبيات جا باز نموده و در تقسيم بندي ادبيات معاصر ما براي آن نوعي امتياز و برجستگي ها قائل شده ايم. لذا اينك ادبيات دفاع مقدس در همه زمينه ها از جمله شعر، داستان، رمان، نمايشنامه، فيلمنامه، قطعات ادبي، مقالات تحليلي، توصيفي، تمثيلي، انتقادي و غيره حرفهاي تازه اي براي گفتن دارد كه در كمتر پديده اي اين گستردگي را مي بينيم.
ادبيات دفاع مقدس و مزيّت ها
از مزيّت هايي كه مي تواند ادبيات دفاع مقدس در تاريخ شكوهمند انقلاب اسلامي داشته باشد مزيّت «سندسازي» است كه امروزه ادبيات علاوه بر جذب مخاطبين خود و اقناع نويسندگان و پر كردن اوقات فراغت خوانندگان و فعال نمودن زمينه هاي فرهنگي و هنري مي تواند به عنوان سندي غيرقابل انكار از ادبيات و تاريخ اين كشور براي آيندگان باقي بماند.
آيندگان مي توانند حسب علاقه و اشتياق و نياز خود از آن بهره جويند و مطالب مفيدي را از آن استخراج نمايند و يا الگو بگيرند . اين اسناد ادبي، اسنادي هستند كه در صورت تحريف هم قابل استناد و استفاده هستند.
در صورتي كه توأم با تحريف باشد با تورقي بر متون ادبي و موشكافي و نقادي و تحليل محتوا و مقايسه اي با آثار ديگران مي توان به حقيقت آن اثر پي برد و دريافت كه تا چه حدّ ادبيات مذكور در بيان رخدادها، حوادث و جريان هاي زندگي پيراموني نويسنده صادق و وفادار بوده است. در اين صورت مايه عبرت و خجلت پديدآورندگان آثار مزبور در همه اعصار خواهد بود.
اما از آنجايي كه نويسندگان ادبيات دفاع مقدس عمدتا خود در كوران حوادث جبهه و جنگ قرار گرفته اند و از شميم كوي يار نفس كشيده اند دچار لغزش و تحريفات نگرديده اند، حتي اگر در بيان و قدرت انتقال پيام و استفاده بهينه از خلاقيت هاي بكارگيري از كلمات و ماجراها قصوري كم و بيش داشته اند، در بيان مفاهيم صادق بوده اند.
از اين روست كه ما بر تارك ادبيات ايران، دفاع مقدس را مانند برگ زريني در تاريخ مي بينيم كه همانند گوهر درخشاني در ادبيات حماسي، ادبيات نمايشي، ادبيات عرفاني، ادبيات انتقادي، ادبيات توصيفي مي درخشد و جريان هاي فكري و انديشه اي را متأثر از آن مي دانيم.
اين تأثيرگذاري با واژه هاي بي جان در ادبيات، جان تازه اي در روح و جان آدميان دمانده است.
اگر نوشته ها، سروده ها و آثار نويسندگان معاصر را كه بيانگر احساسات پاك سرايندگان و نويسندگان آن نسبت به مفاهيمي چون ايثار، دلدادگي و شهادت پيشگي حماسه آفرينان دفاع مقدس است بزداييم، به جدّ سوز و شور و لطايف و ظرايف و هنر و زيبايي را از متون ادبي گرفته ايم كه در آن صورت كلمات، بي هويت و سرگردان در الفباي خيال نويسندگان بي تفاوت باقي مي مانند كه تأثيري هم در دل مخاطبان نخواهند داشت.
ادبيات دفاع مقدس پيشتاز در معرفي جهان بيني الهي
ادبيات دفاع مقدس با توجه به هويت الهي و آرماني خود در معرفي جهان بيني الهي نيز پيشتاز است و در عصر تكنولوژي و صنعت و ارتباطات و جنگ رسانه ها، بيانگر نوعي ارزش الهي و آرماني است كه فطرت انسان ها را به پذيرش جهان بيني الهي فرا مي خواند.
از اين رو، مفاهيم در بستر جريان هاي دفاع مقدس رنگ خشونت و بي رحمي ندارند، بلكه رحمت و عطوفت و مهرباني از آن مي تراود، دفاع در مقابل خشونت ترسيم مي گردد، دفاع در مقابل بي رحمي و زورگويي و استعمارگري به منصه ظهور مي رسد، در مقابل خشونت، دفاع با اقتدار تمام توسط زاهدان شب و شيران روز طراحي مي گردد. در اين صورت جهان بيني الهي در لايه هاي اين تفكر و بينش نقش عميقي دارد، مفاهيم اسلامي و انساني در حدّ اعلا بروز مي يابد، مفاهيمي نظير ايثار، فداكاري، شهادت طلبي، شجاعت، رشادت، خداخواهي سوژه اصلي نوشتارهاي نويسندگان و متون ادبي مي شود. در چنين ادبياتي خوانندگان در فراخوان عظيمي از جهان بيني الهي دعوت مي شوند.
به همين دليل است كه فطرت خوانندگان بي دغدغه با رزمنده دفاع مقدس خو مي گيرد، در شعر دفاع مقدس خوانندگان مي خوانند، در قصه با آدمهاي قصه همراه مي شوند، در فيلمنامه با شخصيت هاي فيلم مي نشينند، برمي خيزند، خو مي گيرند و زندگي مي كنند، بي آنكه بخواهند خود را در فضاي مفهومي جبهه و جنگ قرار مي دهند، هر چقدر نويسنده دفاع مقدس و ادبيات ارائه شده با جهان بيني الهي هماهنگ باشد به همان نسبت درتأثيرگذاري و باورپذيري مخاطبان سهيم خواهد شد و لذا مخاطبان با خالق اثر همنفس و همراه مي شوند.
ادبيات دفاع مقدس الگوپرداز و الگوساز
ادبيات دفاع مقدس به نوعي در ميان ادبيات گذشته و معاصر الگوپرداز و الگوساز است كه اين معنا هم در محتوا و هم در ساختار قابل اثبات است.
بدين معنا كه ادبيات دفاع مقدس توانست با شكستن قواعد و مقررات دست و پاگير آثار ادبي كه منتهي بر ايجاد محدوديت براي نويسندگان متون ادبي مي شد از دو عنصر زمان و مكان نهايت بهره برداري را نموده و با تلفيق و مقايسه و يا گريز از ساختارهاي رايج، به نوعي نوآوري و خلاقيت دست پيدا كند و الگوهاي مناسبي را هم در محتوا، هم در تكنيك ارائه دهد. اين تغيير و الگوسازي و الگوپردازي در نحوه نگارش و زبان ادبي شعر، نمايش، داستان به خوبي هويداست. حتي در خلق الگوهايي كه به عنوان قهرمان يك شعر، يا يك داستان يا رمان مد نظر است با ابتكارات ويژه اي ارائه مي شود كه ما اين نوع الگوپردازي را جز در حماسه هاي صدر اسلام و حماسه عاشورا نمي يابيم. براي همين است كه هم خوانندگان و هم نويسندگان براي شخصيت هاي خلق شده در اين آثار تقدسي غيرقابل انكار قائل هستند. تصويري كه از شهيد چمران، شهيد باكري، شهيد صياد شيرازي در شعر، داستان، خاطره، رمان، خلق مي شود تصويري دو بعدي است كه هم الگوپردازي مي كند و هم الگوسازي مي نمايد، اگر قصوري در بيان الگوسازي است متوجه بضاعت كم و توان پايين تخصصي نويسنده است وگرنه در جريان ادبيات دفاع مقدس اين مهم به وضوح مشهود است كه اين الگوها در اذهان عمومي، همان الگويي است كه نويسنده قصد انتقال مفاهيم را داشته است.
ادبيات دفاع مقدس و يك نكته
صرف نظر از اينكه ادبيات دفاع مقدس داراي شاخصه هاي بارز و ممتازي بوده است اما برخي از نويسندگان در خلق و بيان حوادث و رويدادها و رخدادهاي مهم دفاع مقدس ناتوان بوده اند . اين ناتواني را مي توان در بيان اين وقايع كه از نوع نگاه خالقان آثارهم بي تأثير نبوده است ، جست وجو كرد و از سويي ديگر در كيفيت و كميت حوادث به جمع بندي رسيد.
بايد توجه كرد درواقع نوشته اي مورد اقبال قرار مي گيرد كه نويسنده و پديدآورنده آن را به ويژگي هاي هنري آراسته باشد در اين خصوص مقام معظم رهبري مي فرمايد:
« يك وقت به يكي از اين آقايان اهل قلم و ادبيات كه مي گفت؛ مي خواهم شرح حالي از امام بنويسم گفتم، اگر مي خواهي از امام شرح حالي بنويسي حتماً كتاب «مهاتما گاندي» را كه «رومن رولان» نوشته بخوان. انصافاً «رومن رولان» در تصويرسازي آدم فوق العاده اي است. هم در رمان هايش اين طور است. هم در شرح حال هايش، «رومن رولان» يك، دو سه رمان بزرگ خوب دارد كه از لحاظ داستاني، در حدّ رمان هاي درجه يك دنياست اما از لحاظ تصوير و توصيف.... به خصوص تبيين آن خصوصيات رواني و فكري چيز فوق العاده اي است. »
با بهره گيري از رهنمودهاي مقام معظم رهبري درمي يابيم كه بسياري از نويسندگان ادبيات دفاع مقدس در بيان نقش بي بديل امام خميني(ره) كه در حوادث و رخدادها و رويدادهاي دفاع مقدس نقش محوري و كليدي داشتند هنوز مخاطبين اين عرصه را اقناع ننموده اند، و هنوز نمي توان يك يا چند كتاب معتبر و كامل نام برد كه تمامي انديشه هاي دفاعي حضرت امام(ره) را بيان نمايد. اگر سلسله كتب منتشره از سوي عقيدتي سياسي وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح را كه آن هم محصولي از همايش انديشه دفاعي است كه همه ساله علاقه مندان طي فراخواني ارائه مي دهند فاكتور بگيريم، مابقي آثار را مي توان كم، ناقص و نارسا تلقي كرد كه هنوز مخاطبين اين عرصه را ارضا ننموده اند.
ادبيات دفاع مقدس، موفقيت ها و ناكامي ها
در اين مجال محدود اگر بخواهيم زمينه هاي ادبي دفاع مقدس را در يك نگاه اجمالي مورد بررسي و ارزيابي دقيق قرار دهيم مي توان گفت: در مجموع در ادبيات دفاع مقدس شعر دفاع مقدس پيشتاز تمامي زمينه هاي ادبي دفاع مقدس است كه هم در محتوا و هم در تكنيك حرفهايي براي گفتن داشته است و يك سر و گردن از ساير موضوعات ادبي دفاع مقدس بالاتر است اما در زمينه هاي ديگر از جمله رمان و فيلمنامه موفقيت چشمگيري نداشته ايم اگرچه مي توان به تعداد انگشت دست رمان و فيلمنامه اي را به عنوان آثاري قابل قبول و نسبي پذيرفت اما در حيطه خاطره و داستان اين موفقيت به صورت چشمگيرتري ديده مي شود كه باز نتوانسته در اين رقابت به شعر دفاع مقدس برسد، شعر دفاع مقدس هم در قالب اشعار كهن و هم در اشعار نو، داراي مضامين محتوا و صنايع ادبي منحصر به فردي است كه قابليت هاي آن را مي توان در فرصت هاي مناسب برشمرد و ويژگي هاي آن را فهرست كرد تا همگان به چگونگي ارتقاي آن واقف گردند. امروزه اگرچه ادبيات دفاع مقدس هنوز نورس و تازه به دوران رسيده است، اما به خوبي مشهود است كه تأثير و تأثراتي را در ادبيات كشور برجاي مي گذارد كه با همدلي و همياري انديشمندان انتظار ارتقاي هرچه بيشتر آن، دور از انتظار نمي باشد.

 



عدالت در شاهنامه

مسلم دارايي
كتاب نامه باستان حكيم ابوالقاسم فردوسي نماد و نمود فرهنگ آزادگي و ستم ستيزي و پاسدار ارزش هاي انساني است. عدالت اجتماعي محور اصلي ارزشهايي است كه حكيم طوس به آن عشق مي ورزد:
به جز داد و خوبي مكن در جهان
پناه كهان باش و فر مهان
فردوسي موجوداتي را كه نام انسان برخود نهاده اند اما با فزون خواهي موجبات فقر و رنج محرومان و درويشان را فراهم مي كنند و يا انسانهاي ديگر را حقير و زبون مي شمارند و آنها را تحقير مي كنند دشمن دين و يزدان مي شمارد و آنها را كافر مي داند. او اين ستمگران را از (اهريمن) و به مراتب بدتر مي داند:
هرآن كس كه در هفت كشور زمين
بگردد ز راه و بتابد ز دين
نماينده رنج درويش را
زبون داشتن مردم خويش را
همه نزد من سر به سر كافرند
وز اهريمن بدكنش بدترند
حكيم توس، حاكماني را كه بيدادگري و تجاوز به حقوق مردم را پيشه مي گيرند از حيوانات وحشي پست تر و خطرناك تر مي داند:
پلنگي به از شهرياري چنين
كه نه شرم دارد، نه آيين و دين
فردوسي پاكزاد، برهمه شاعران، نويسندگان، پهلوانان و دبيران و مديران صريح و آشكار نهيب مي زند كه عادل باشند به خاطر ثروت و مقام مردم را نفروشند و دليرانه از عدالت و حقوق مردم دفاع كنند:
نبايد كه مردم فروشي به گنج
كه بركس نماند سراي سپنج
همه راست جوي و فرزانگي
زتو دور باد آز و ديوانگي
در بينش حكيم توس، خداوند مظهر محبت و رحمت است اما رحمت خداوند فقط شامل انسان هاي عادل و پارسا مي شود:
زبنده نخواهد جز از راستي
نجويد به داد اندرون كاستي
منبع: شاهنامه فردوسي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14