(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 9 خرداد 1391 - شماره 20221

نگاهي به صنايع دستي كهن ايراني (بخش پاياني)
كالبد هنر تشنه انگيزه و حمايت



نگاهي به صنايع دستي كهن ايراني (بخش پاياني)
كالبد هنر تشنه انگيزه و حمايت

حسن آقايي
... شايد بتوان گفت كه سمسار و سمساري در حوزه دادوستدهاي اقتصادي و بين مردمي، پيشگام و جزو پيش قراولاني باشند كه همگام با تحولات و پيشرفت ها در سطح و عمق مناسبات و گردش توليدات خريدوفروش اجناس و ملزومات روزمره در زندگي مردم، امروزه آنها را به عنوان آنتيك و عتيقه فروش مي شناسيم؛ كساني كه در سنوات دور به امانت فروش معروف بودند. البته هنوز برخي از سنخ خريداران و فروشندگان اشياء و اجناس مختلف، روي تابلو سردر مغازه شان نوشته اند امانت فروش يا سراي امانت.
اما بنابر شرايط كنوني حرفه معروف عتيقه فروشي و بر پايه صاحب نظران با قدمت ده ها سال فعاليت در اين صنف، مشكلات شغلي زيادي در اين خصوص وجود دارد. بر اين مبنا احساس مي شود حرفه هنري صنعت دستي نياز به حمايت جدي دارد تا همانند ساليان دور، از رونق برخوردار شود.
هر مغازه، پاساژ، امانت فروشي؛ سمساري و بساطي خريد و فروش لوازم خانگي، زينتي و دكوري قدمت دار، كم و بيش مقداري از صنايع دستي مقاطع تاريخي عمدتا ايراني را در منظر عمومي گذارده اند، چيزهايي كه زماني در زندگي روزمره مورد نياز مردم بوده اما حالا مصارف زينتي، دكوري و موزه اي دارند كه بر اين اساس، امروزه قطعا جزو مايحتاج و لوازم مورد استفاده زندگي مردم نيستند. مثلا چند قطعه كاشي منقوش تصويري و حكاكي شده، چراغ گردسوز، اتو ذغالي، سماور نفتي، ظرف سفالي و...، تنها به عنوان اشياي آنتيك مدنظر خواهان است. در بخش پاياني گزارش نظرات متفاوت فروشندگان اشياء دست ساز هنري و قدمت دار درباره موقعيت چندبعدي اين صنايع ارزشمند رامي خوانيم.
علت فروش اشياء قديمي خانوادگي
جوان فروشنده اول تمايل به پاسخ پرسش ندارد. دليلش اين است كه راجع به حرفه عتيقه جات زياد اطلاع ندارد. مايل هم نيست عكس گرفته شود. نشاني يك دو مغازه دار خبره و پرسابقه را مي دهد. مي گويم درباره چگونگي قدمت و قيمت اشياء توضيح دهد و اين كه علل فروش اشياء مختلف دست ساز قديمي توسط برخي خانواده ها چيست؟ «يوسفي» حالا راحت تر صحبت مي كند و اين طور پاسخ مي دهد: «غير از نسل قديمي، نسل جديد مثلا داشتن يك راديو بزرگ قديمي كه داراي لامپ متعدد است را نمي پسندد و از وسايل روز استفاده مي كند. دوست دارد در منزل چيزهاي مدرن داشته باشد. دليل ديگر فروش عتيقه جات خانگي اين است كه صاحب وسايل قديمي در اثر نياز مالي، آنچه اشياء قديمي از نسل گذشته خود مانده را به فروش مي رساند. دليل ديگر نداشتن جاي مناسب براي نگهداري مثلا چراغ لاله در خانه است چرا كه امروزه بيشتر خانه ها و واحدهاي مسكوني كوچك شده و امكان شكستن اشياء ظريف و حباب دار نيز ممكن است. مالك ناچار پيش از اين اتفاق آن را مي فروشد. علت ديگر گاه عدم توافق نگهداري ظروف قديمي خانوادگي توسط وراث است كه درنتيجه، اشياء ارثيه اي را به فروش مي رسانند.»
موزه داريم، تبليغ نداريم
هنگام گفت وگو با جوان فروشنده، صاحب مغازه، يوسفي پدر وارد مي شود. كم و بيش به موضوع دقت مي كند. او 46 سال در شغل خريدوفروش اجناس عتيقه اي فعاليت دارد. مي گويد: «تهيه و جمع آوري صنايع دستي به صورت موزه نشان توجه و بلندانديشي در جهت حفظ، نماد تمدن كشور و هنر صنعتگران است تا افراد جامعه و انسان هايي كه از خارج وارد كشور مي شوند با ديدن موزه به نوعي با هويت ملي و توانمندي ظرافت كارهاي دست ساخت ما بيشتر آشنا شوند. او همچنين با اشاره به اين كه «آنتوني كويين» بازيگر معروف سينما دو بار از مغازه هاي عتيقه فروشي اطراف اين محل ديدن كرده بود، مي افزايد: «ما بسيار موزه داريم اما تبليغ نداريم درحالي كه بايد افراد در هر سني تشويق شوند بيايند موزه را بشناسند و ببينند كه صنايع دستي سال هاي قديم ايراني چيست.»
«اشياء دست ساز قديمي نادر، قيمت هاي بالايي دارند، هركس خريدار نيست. عده اي خاص كه علاقه و پول هم داشته باشند دنبال چنين اجناس مي آيند و مي خرند.» اين را «حسين پور» كه 50 سال به كار خريدوفروش وسايل قديمي دست ساز اشتغال دارد مي گويد و مي افزايد: «علت اين كه برخي از مردم چنين اجناس تزييني كه از سال هاي دور داشته اند را مي فروشند مسئله اقتصادي است. و دليل ديگر اين است كه برخي احساس مي كنند اين قبيل وسايل در منزل مورد نياز شان نيست.» اين فروشنده سپس مرا به انتهاي مغازه با وسعت زيادش، راهنمايي مي كند. آنجا انواع مبل كهنه در اندازه هاي مختلف روي هم انباشته شده و بين آن ها يك مبل بزرگ قديمي است و يك تابلو كوچك منبت كاري كه قيمتش 80 هزار تومان است.»
در ادامه تهيه گزارش به يك محل ديگر شهرمان مي رويم، جايي كه از دير زمان، مكان خريدوفروش اجناس معمولا دست چندم و نيمدار از هر قماش بوده و همچنان بسياري از مشتريان خاص خودش را دارد. البته وضعيت فعلي نسبت به گذشته قدري بيشتر نظام مند شده و دست و پاگيري هاي سال قبل را ندارد. با اين شرايط، روزهاي تعطيل محيط اين محل شلوغ تر و حتي گذرگاه هاي حاشيه اي به دليل افزوني بساط هاي خريدوفروش كالاي دست دوم و قديمي، به اصطلاح جاي سوزن انداختن ندارند و چه بسيار از انواع وسايل و اشياي مستعمل را به وسيله خودروها به حوالي اين محل منتقل مي كنند تا به فروش برسانند.
عدم نگهداري ايمني
افت ارزش اشياء قديمي
موضوع علت فروش خانگي اشياء قديمي و دست ساز را با «احمد احمدي» خريدار و فروشنده وسايل سنوات دور كه گاه موردي به يك قرن پيش مي رسد در ميان مي گذارم و نظرش را در اين زمينه جويا مي شوم. او هم چند دليل برمي شمارد كه برخي به نوعي ديگر بيان كرده اند. او مي گويد: يك گروه افراد جوان تر هستند كه ارزش معنوي و اقتصادي جنس مورد فروش خود را نمي دانند و اطلاعي از قدمت دوره تاريخي آن ندارند. عده اي نياز ضروري تبديل شي خود به وجه نقد دارند. برخي جاي امن و مناسب براي نگهداري چنين اشيايي در محيط خانه به سبب كوچك بودن مكان هاي مسكوني را ندارند ضمن اين كه واحد مسكوني شخصي هم ندارند و مستأجر مي باشند در اين شرايط صدمه ديدن اجناس به ويژه آينه، سماور برنجي بزرگ با سرويس و ميز آن و ظروف غيرفلزي هنگام جابه جا شدن دور از احتمال نيست. در اين ميان اشخاصي هم هستند كه با شيوه نگهداري اين وسايل آشنا نيستند و امكانات لازم هم براي نگهداري اين وسايل قديمي را ندارند. فرضا شيئي اگر از جنس چوب باشد در اثر غفلت صاحب آن، مورد آسيب موريانه قرار مي گيرد. يا سماور بزرگ چنانچه خوب و درست حفظ نشود به مرور رنگ ظاهرش را از دست مي دهد. به همين دلايل، صاحبان خانوادگي اشياء و لوازم قديمي بعضا دست ساز، مجبور به فروش چنين وسايل مي شوند. چه بسيار اجناس قديمي باارزش قابل توجه به سبب نبودن جاي مناسب و نگهداري ايمني، از بين رفته و يا به ندرت به حداقل ترين قيمت اندك رسيده بودند.»
اما «مهدي وامق» مغازه دار در ادامه صحبت هاي خود در شماره نخست گزارش، علت اقدام به فروش برخي خانواده هايي كه اشياء عتيقه دارند را خسته شدن از تكرار ديدن چنين وسايل، يا نياز به وجه نقد يا كوچك شدن واحد مسكوني شان، مي داند.
كاهش اشياء قديمي
وعده آنتيك فروشان
پيشتر يك فروشنده اجناس آنتيك، مي گفت اشياء قديمي كم شده است و علتش اين است كه ديگر آن استادان و هنروران صاحب ذوق و سبك كار، نيستند.
اما «وامق» از كم شدن روزبه روز تعداد آنتيك فروش ها مي گويد و دليلش را اين طور بيان مي كند: «جوانان امروز به اين نوع كسب و كار علاقه ندارند.» او كه حدود 50 سال است در مقام فروشندگي اجناس دست ساز قديمي فعاليت مي كند، دليل روي آوردن به اين شغل را شوق 70درصدي خود مي خواند.
نبود تبليغ و عشق كار
«جعفري» فروشنده، جدا از آنچه سايرين درباره موقعيت و دادوستد صنايع دستي اظهار كرده اند، اين بحث را از ديدگاه استاد كاري ساخت و تبليغ برمي تابد.
گفته او حاكي از اين است كه در مجموع در مورد صنايع دستي تبليغات خيلي وجود ندارد. به همين علت اين صنايع در دنيا غريب واقع شده است. از سوي ديگر در كارهاي قديمي، هنرمند سازنده اش، روح، عشق و احساس خود را در ساخت و نقش شيء مي دميد. ولي امروزه برخي سازنده هاي فعلي حين كار به فكر هزينه بچه ها و ديگر امور رايج هستند. وي همچنين مي افزايد: «نقره كاري اشياء قديمي كار دست استاد ماهر بود و ذوق و جوهره هنري او نمود داشت. البته به همين خاطر قيمت اين نوع كار بالاتر از قيمت كارهاي ماشيني امروزه است كه آن روح و احساس در كار دميده نمي شود.»
كودك علاقه مند ديروز
عتيقه دار امروز
... از زمان خردسالي علاقه مند داشتن اشياء قديمي بوده، طي سال ها آنچه مورد نظرش بوده تهيه كرده و حالا يك مجموعه متنوع عتيقه جات دارد.
«دجله دوست» معلم با فرزند همراهش در يك مغازه عتيقه فروشي، پس از خريد يك سرويس كوچك كم تعداد چايخوري، مي گويد: «از دوران بچگي به داشتن اشياء قديمي علاقه پيدا كرده و به مرور هرازگاه جنسي خريده، و اكنون يك مجموعه 80-70 قطعه اي گوناگون دارد. مي گويم كلكسيونر هستيد!... لبخند از سر تواضع مي زند و با اشاره به اين كه سال ها پيش همين جا از پدر ايشان (رو به مغازه دار مي كند.) خريد مي كردم و هنوز هم از اين جا خريد مي كنم، بر اين باور است كه تهيه و نگهداري اشياء خاص، سال ها بعد هم جلوي چشم فرزند و خانواده است و به عنوان يادواره حفظ و مورد علاقه وارث قرار مي گيرد. وي در ادامه اظهار مي دارد، «آنان كه اشياي باارزش قديمي اجدادشان را مي فروشند اشتباه مي كنند. آنچه را كه مي فروشند مي خواهند به ازايش چه چيز بخرند؟» مي گويم: برخي چند قلم شيء و وسيله قديمي خود را مي فروشند تا فرضا هزينه تحصيلي يا چند قلم از جهيزيه فرزندشان را تأمين كنند...» فروشنده همين مغازه مي گويد: «شايد هم از طريق فروش وسيله اي تزييني يا ظرف باارزش خود، مخارج اضطراري مثلا بيمارستاني عضو خانواده را فراهم كند.»... اين گونه و علت فروختن اشياء ارزشمند و حتي كمياب قديمي، نمي تواند در ليست دلايل فروش كه پيشتر از زبان بعض مغازه دار و فروشنده صنايع دستي مطرح شد، گنجانده شود.
سمساري و منظر مردم شناسي...
... سير دوراني كسب و كار سمساري يا امانت فروشي همان طور كه پيشتر اشاره شد امروزه بعضا تبديل به آنتيك فروشي شده است. البته نوع و ريز اجناس عتيقه اي كه بيشتر محور اشياي خرد و تعدادي هم لوازم حجيم و بزرگ مثل آينه ها با قابي از جنس فلز برنج با نقش و برجسته كاري، انواع مجسمه و... در اين قبيل مغازه ها با سمساري تفاوت دارد. در سمساري دامنه كار وسيع تر بوده و هنوز در چنين مكان هايي اجناس قديمي و دست دوم شامل مبل، صندلي، كولر، فرش، آينه، كمد، ظروف حجيم از جنس مس، شمعداني، انواع چراغ روشنايي و خوراك پزي و خرده ريزهاي لوازم زندگي و... يافت مي شوند. اجناس به هر قسم كه از دوران كهن و فرضا از يك قرن پيش ساخته شده اند از منظر مردم شناسي هر يك نمادي از نوع و زمان زندگي، تلاش و پيام مردم آن روزگار در چيره شدن بر مشكلات و ايجاد تسهيلات گذران حيات شان مي باشد. ديدگاه مردم شناسي در اين زمينه ها درواقع جستاري در چگونه زيستن نياكان ما است. و اين كه در هر دوره افراد در برابر سختي ها و محروميت ها هماره در تكاپوي غلبه بر معضلات در متن و حاشيه زندگي بوده و هيچ گاه از پاي و همت فرو ننشسته و چاره اي براي بهينه سازي محيط و گذران زندگي شان داشته اند. آنان با تعقل، كنجكاوي و درايت فطري، در اين ارتباط از آب، خاك، چوب، سنگ، باد، برافروختن آتش و انرژي آفتاب و بعدها فلز استفاده كرده و به مرور زمان با شكيبايي قادر بر تهيه اشياء ابتدايي و ديگر مايحتاج شده اند... ماحصل دشواري و محروميت هاي اجدادمان در هر دوره، امروزه ارزش و جايگاه ويژه در زندگي نسل حاضر نيز يافته است. بالندگي انساني و قدرداني هنر ظروف و ديگر اشياي دست ساخت در آن روزگاران نيز در عصر شگفتي هاي علوم و تكنولوژي مدرن، چنان ماندگار شده كه اين آثار بر تارك مصنوعات ماشيني جهاني و كشوري قرار گرفته و در موزه هاي داخلي و كشورهايي ديگر، خانه ها، عتيقه فروشي ها، سمساري و امانت فروشي ها جاي گرفته اند و خواسته و ناخواسته توجه و ستايش مردمي نسبت به ساخت و پردازش هر آنچه كه از دل تاريخ انساني سرزمين مان در قالب اشياء چه زينتي و چه مصارف روزمره زندگي كهن به منظر عمومي آمده است را برمي تاباند مضاف به اين كه صنعتگران نسل امروز هم به شيوه نويني رد پاي نياكان را در نظر دارند اگر چه بازماندگان نسل هنرمندان قلمكار و سازندگان وسايل دست ساز، هنوز آواي كوبه ها و نقش نگاري قلمزني شان در بازارچه ها و چهارسوق هاي كشور به گوش مي رسد كه تداومي از پيام اجداد هنرمندمان است.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14