(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 9 خرداد 1391 - شماره 20221

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
دست كي بالا ؟! (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
تشنه! (گفت و شنود)
جنگ چك ها و حلقه مفقوده نظارت !
معاون بين الملل دبير شوراي عالي امنيت ملي: 1+5 براي ادامه مذاكرات بايد گام هاي عملي بردارد
پيرزن چند شوهره ضدحقوق بشره! (خبر ويژه)
در اگر بسته بود پنجره كه باز است! (خبر ويژه)
قرار بود دانستن حق مردم باشد! (خبر ويژه)
وقتي پينوكيو هم جا مي زند! (خبر ويژه)
استفاده از بمب هاي خوشه اي و فسفر سفيد آمريكا را روسياه كرده است (خبر ويژه)
پدرشوهر اشرف يا پدر خليج فارس؟! (خبر ويژه)



دست كي بالا ؟! (يادداشت روز)

1- «خانم ها و آقايان! مي دانيد امروز چه روزي است»؟ اين پرسشي بود كه دكتر جليلي مسئول تيم هسته اي كشورمان در آغاز يكي از نشست هاي كاري اجلاس بغداد از نمايندگان 1+5 پرسيد. سوال غيرمنتظره بود و اعضا و نمايندگان تيم هاي مذاكره كننده 1+5 كه نمي دانستند اين سوال چه ربطي به موضوع مذاكرات دارد، با تعجب پاسخ دادند «امروز چهارشنبه 23 مي 2012 است» و دكتر جليلي گفت « و سوم خرداد، يعني دقيقا همان روزي كه 30 سال پيش خرمشهر را از اشغال عراق دوران صدام آزاد كرديم» و سپس توضيح داد كه چگونه در آن جنگ 8 ساله كشورهاي متبوع گروه 1+5 و همه قدرت هاي ريز و درشت در دنياي بلوك بندي شده آن روزها، با تمامي تجهيزات و ماشين هاي جنگي و سياسي و تبليغاتي خود به حمايت از صدام وارد كارزار شده بودند، تانك هاي لئو پارد آلماني، چيفتن هاي انگليسي، موشك هاي اگزوسه و جنگنده هاي ميراژ و سوپراتاندارد فرانسوي، هواپيماهاي ميگ و موشك هاي اسكادبي روسي، بمب هاي شيميايي آلماني و انگليسي، موشك هاي سايدبايندر و هواپيماهاي آواكس آمريكايي، دلارهاي سعودي و كويتي و اماراتي و... در اختيار رژيم بعثي صدام بود و ما به قول حضرت امام راحلمان(ره) تنهاي تنها بوديم ولي مي بينيد كه آن عقبه سخت و نفس گير را با پيروزي پشت سر گذاشته ايم و امروزه صدام كجاست؟ و ما در كدام نقطه ايستاده ايم؟... امروز در سالروز آزادي مقتدرانه خرمشهر و درحالي كه حاكميت عراق به مردم مظلوم آن و دوستان استراتژيك ما بازگشته است در قصر صدام با شما به مذاكره نشسته ايم» دكتر جليلي در ادامه مي گويد؛ « آن روزها كه همه دنيا در يكسو و ايران اسلامي در سوي ديگر ايستاده بود، تسليم زورگويان غربي و شرقي و حاميان منطقه اي آنها نشديم بنابراين نبايد انتظار داشته باشيد امروز كه در اوج اقتدار هستيم به كسي باج بدهيم و در مقابل خواسته هاي غيرقانوني و زورگويانه آنان تسليم شويم- نقل به مضمون»
2- «برتراند راسل» فيلسوف بلندآوازه انگليسي مي گويد « از حماقت كساني تعجب مي كنم كه در ميان دهها راه پيش روي، دقيقا همان راهي را انتخاب مي كنند كه بي نتيجه بودن آن را بارها آزموده اند. نمي دانم چرا اصرار دارند كه اشتباهات خود را تكرار كنند؟!» و «برتولت برشت» نمايشنامه نويس و شاعر معروف آلماني، از قول بازيگر نقش اول يكي از نمايشنامه هاي خود مي گويد «شرم آور است! چرا هنوز نفهميده ايد كه؛ مي توان به يك نفر براي هميشه دروغ گفت و مي توان براي يك بار به همه دروغ گفت! ولي هرگز نمي توان براي هميشه به همه دروغ گفت».
چالش هسته اي ايران اسلامي با 1+5 و پيش از آن با تروئيكاي اروپايي -آلمان، فرانسه و انگليس- اگر چه نزديك به ده سال به درازا كشيده است ولي بايد توجه داشت كه در فاز اول اين چالش از اجلاس اكتبر 2003 تهران تا اوت 2005 تمامي فعاليت هاي هسته اي خود را به طور داوطلبانه و به منظور اعلام شده «اعتمادسازي» براي حريف به حالت تعليق درآورده بوديم و طرف مقابل با ترتيب نشست هاي پي در پي به فرصت سوزي مشغول بود. در فاز اول، از آنجا كه فعاليت هسته اي كشورمان به تعليق درآمده بود، فرصت سوزي به نفع حريف و به زيان جمهوري اسلامي ايران رقم مي خورد. اما، از اوت 2005 كه با راه اندازي كارخانه UCF اصفهان و علي رغم تهديدهاي مكرر، به تعليق ها پايان داديم و فعاليت چرخه هاي به تعليق درآمده را يكي پس از ديگري از سرگرفتيم، روند امور به نفع جمهوري اسلامي ايران ورق خورد. در اين فاز كه از اوت 2005 آغاز شده و تاكنون ادامه دارد، فرصت سوزي به زيان حريف بوده و هست. چرا كه بي اعتنا به قطعنامه هاي غيرقانوني شوراي امنيت سازمان ملل و تحريم هاي يكجانبه آمريكا و اتحاديه اروپا نه فقط به فعاليت هسته اي صلح آميز خود تحت نظارت مستقيم آژانس ادامه داده ايم بلكه به پيشرفت هاي خيره كننده و براي حريف باور نكردني فراواني نيز دست يافته ايم.
آمريكا و متحدانش بعد از آن كه تحريم ها را بي اثر- و يا بسيار كم اثر- ديدند و از سوي ديگر با انقلاب هاي اسلامي منطقه، بحران هاي سنگين اقتصادي در غرب، فروپاشي عقبه هاي استراتژيك خود در خاورميانه و شمال آفريقا، جنبش ضد سرمايه داري و 99 درصدي وال استريت، ناكامي در حمله نظامي به عراق و افغانستان، شكست اسرائيل به عنوان پايگاه نظامي خود در جنگ 33 روزه و 22 روزه و ده ها بحران سنگين ديگر روبرو شدند، به ناچار- تاكيد مي شود كه به ناچار و نه به ميل و اختيار- مذاكرات 1+5 با ايران اسلامي را كه بيش از 15 ماه متوقف شده بود از سر گرفتند ولي برخلاف انتظار- و شايد هم با پيش بيني احتمالي و نه قطعي- در دو اجلاس اسلامبول2 و بغداد با ديوار غيرقابل نفوذي روبرو شدند كه تيم هسته اي ايران به نمايندگي از ملت مسلمان و مقاوم اين مرز و بوم، پيش روي آنها كشيده بود.
3- مروري هرچند گذرا- به دو اجلاس «اسلامبول2» و «بغداد» و ارزيابي مسائل پيراموني آن- نظير بحران هاي شكننده اي كه حريف با آن روبروست و مختصات نقطه اي كه امروزه جمهوري اسلامي ايران در عرصه داخلي و منطقه اي بر آن ايستاده است، به وضوح و بي آن كه خلاف و گزافي در ميان باشد، از دست بالا و موقعيت برتر كشورمان در چالش هسته اي نزديك به ده ساله با حريف حكايت مي كند.
بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت- و دشمن نيز انكار نمي كند- كه مذاكره نياز حريف است و براي تامين اين نياز بايد امتياز بدهد. اين دو معادله هيچ «مجهولي» ندارد و دست بالاي ايران اسلامي از آينده اي روشن و بستري بي دست انداز- و يا كم دست انداز- خبر مي دهد كه حاصل مقاومت سرسختانه و هوشمندانه در چالشي نزديك به ده ساله است. اما در اين ميان آمريكا و متحدانش دست به تقلب زده و تلاش مي كنند، موقعيت متزلزل خود را با بهره گيري از يك ترفند دوسويه داخلي و خارجي جابه جا كنند!
يك سوي اين ترفند دوسويه، تهديدهاي بيروني است كه مقامات آمريكايي و اسرائيلي با استفاده از ماشين تبليغاتي خود دنبال مي كنند و سوي ديگر آن، پمپاژ توهمي است كه ستون پنجم دشمن با شاخك هاي اقتصادي و سياسي خود در داخل كشور ماموريت انجام آن را برعهده دارد. درباره پوچ بودن تهديدهاي بيروني، پيش از اين نوشته ها و گزارش هاي مستندي داشته ايم كه بازخواني دوباره آن بيرون از محدوده اين نوشته محدود است. اما در داخل كشور، جريان مرموز و بعضا شناخته شده اي را مي توان ديد كه با بهره گيري از كم توجهي مسئولان و مراكز مربوطه و يا سرگرم بودن آنان به چالش هاي- به قول حضرت آقا- ناموجه به جان ملت افتاده اند و در اقدامي هماهنگ با مديران و كارفرمايان بيروني خود، از يكسو تلاش مي كنند آينده و سرنوشت اقتصادي كشور را به نتيجه مذاكرات جمهوري اسلامي ايران با 1+5 گره بزنند و از سوي ديگر به قول «جين شارپ» و «بروس جنكينز» در كتاب «ضد كودتا»، براي آن كه ادعا و توهمي كه پراكنده اند را واقعي! جلوه دهند سايه اي هرچند مجازي را از واقعيت به نمايش مي گذارند. اين جريان مرموز- كه ناشناخته نيست- با بهره گيري از يك شبكه مافيايي، قيمت اجناس، كالا و خدمات مورد نياز مردم را متناسب و همسو با شاخه بيروني ترفند ياد شده، دست كاري مي كند و در اين ميان آنچه تاسف آور است اين كه انگار نه انگار مسئولان و مراكز اقتصادي، اطلاعاتي و امنيتي كشور براي مقابله با اين ترفند دوسويه دشمن و قطع شاخك هاي داخلي آن- كه شناخته شده هستند- وظيفه اي برعهده دارند!
بعد از صدور قطعنامه 1929، واشنگتن پست نوشت، اين قطعنامه نمي تواند تاثيري در مبادلات اقتصادي ايران داشته باشد و خانم هيلاري كلينتون در پاسخ به خبرنگار وال استريت ژورنال كه نظرش را درباره اين نوشته واشنگتن پست پرسيده بود گفت؛ مي پذيرم كه در دنياي كنوني و در اقتصاد باز جهاني، تحريم كشوري با گردش پولي سالانه صدها ميليارد دلار و حضور رقباي تجاري آسان نيست ولي صدور اين قطعنامه مي تواند در نگاه مردم ايران نسبت به آينده اقتصادي و معيشتي خود موثر باشد و زمينه همراهي مسئولان ايران با «نرم هاي بين المللي»- بخوانيد كوتاه آمدن از حق ملت و باج دادن به آمريكا و متحدانش- را فراهم آورد!
در اين باره گفتني هاي ديگري هست.
حسين شريعتمداري

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان

¤ از همين ايام آغازين و شروع مجلس شوراي اسلامي دوره نهم لازم است پيام ها و رهنمودهاي كليدي رهبر فرزانه انقلاب مرتب به نمايندگان به ويژه هيئت رئيسه اين قوه گوشزد شود.
6263---0938
¤ از آقاي جليلي بخاطر ايستادگي بر مواضع اصولي در دفاع از حق مسلم هسته اي ايران تشكر مي كنم. ملت ايران ملتي نيست كه به كسي باج دهد. بعد از انتخابات پرشكوه مجلس، غربي ها دستاويزي براي فشار به ملت ايران ندارند و در سوريه هم شكست خورده اند و دروغگويي شان در بحرين هم رو شده است و لذا نياز به يك شوي تبليغاتي دارند كه در پوشش گفت وگو و تعامل و ديپلماسي با ايران مقداري به خودشان آرامش بدهند تا بتوانند يك كلك تازه اي سوار كنند. فعلا حرفي براي گفتن ندارند، اما همين كه نماينده آمريكا در 1+5 بلافاصله بعد از مذاكرات به تل آويو مي رود تا به صهيونيست ها درس پس بدهد، يعني 1+5 به نيابت از اسرائيل مي آيند و وقت ايران را مي گيرند و خودشان حرفي براي گفتن ندارند. يعني سلسله جنبان 1+5 رژيم صهيونيستي است.
ايران دوست
¤ پس از نشست مذاكرات اسلامبول و به رسميت شناخته شدن فعاليت هاي هسته اي ايران كه در اظهارات خانم اشتون پديدار گشت همه منتظر بودند كه در بغداد تفاهمات بعدي صورت گيرد كه ظاهرا همه چيز به حالت قبل برگشت و فقط تفاهم براي دور بعدي مذاكرات در نقطه اي ديگر صورت گرفته است. ظاهرا بازي كردن با روان مردم و وعده هاي سر خرمن دادن و خسته كردن يكي از نتايج اين نشست هاست كه بهره مندي آن براي تيم مقابل است. پس چه لزومي براي اينگونه مذاكرات است. آيا بهتر آن نيست كه ما به كار خودمان بپردازيم و آنها به بيكاري خودشان.
محمودي
¤ مذاكره با 1+5 فايده اي ندارد، بلكه ضرر فاحشي به مردم ايران وارد مي سازد. حداقل 80 درصد اعضاي اين گروه، نماينده غيرمستقيم رژيم صهيونيستي هستند كه بدون اجازه او قدم از قدم برنمي دارند. آنها مي خواهند تمام تاسيسات هسته اي را در كشور جمع كنيم و در مقابل از آمريكا و اروپا جنس واردكنيم.
اميدواري
¤ وزير خارجه آمريكا از طرف صهيونيست ها پيام مي آورد كه ايران بايد غني سازي اورانيوم را كنار بگذارد! واقعا انسان تعجب مي كند كه آنها چقدر احمق هستند، كه از ما مي خواهند غني سازي را كنار بگذاريم اما نمي دانند كه ملت ما با اين فشارها ثابت قدم تر مي شود و گوش به فرمان رهبرند. اميدواريم روزي اسرائيل از صحنه روزگار محو شود.
عليمرداني
¤ مي خواستم ازگروه مذاكره كننده ايراني در نشست بغداد كه توانستند با درايت و تدبير و شجاعت از حقوق هسته اي ايران به خصوص غني سازي اورانيوم طبق معاهده ان پي تي قاطعانه دفاع كنند، تشكر نمايم. بايد مذاكرات بعدي ايران با گروه 1+5 متضمن اين باشد كه تمام تحريم هاي يك جانبه و غيرقانوني عليه ملت ايران لغو شود.
علي نژاد از قائم شهر
¤ از طريق اين ستون آمادگي خودم را جهت پاك كردن زمين از لاشه مرتد كثيف و هتاك به ساحت مقدس حضرت امام هادي و ديگر ائمه معصومين(ع) اعلام مي كنم. در صورت صلاحديد مسئولين حاضر به هر نوع عمليات شهادت طلبانه هستم.
8847---0919
¤ از طرح برخورد با بدحجابي توسط پليس شديدا حمايت مي كنيم و اميدواريم با قوت و جديت تمام ادامه يابد.
7973---0919 و چند تماس مشابه
¤ از گشت ارشاد تقاضا داريم براي برخورد با بدحجابي جديت بيشتري به خرج دهد و اين كنترل ها را بصورت دائمي و در تمام مقاطع سال داشته باشند. اين برخوردها نبايد مختص فصل تابستان باشد.
مرشدي
¤ هزينه هاي زيادي كه صرف تبليغ جنس توليد داخل مي شود، بهتر است صرف توليدكنندگان شود تا آنها جنس خوب توليد كنند. وقتي جنس خوب توليد شود و در اختيار مصرف كننده قرار گيرد، ديگر نيازي به هيچ تبليغي ندارد.
رضايي
¤ افرادي وام كلان ارزي گرفته اند و ارز را در بازار آزاد فروخته آنگاه به جاي اصل وام معادل ريالي را بر پايه دلار 1226توماني پس مي دهند. آن ها مانع رشد توليد ملي مي شوند، پول كلاني به جيب مي زنند و به رشد دلالي نيز كمك مي كنند مسئولين بازرسي و نظارتي چه اقداماتي را براي برخورد با اين گونه افراد در نظر گرفته اند؟
8853---0912
¤ يكي از وعده هاي رئيس محترم قوه قضائيه برخورد جدي در حد اشد مجازات براي اوباشي است كه با سلاح سرد جان مردم را به مخاطره مي اندازند. سه شنبه شب هفته گذشته (2/3/91) تعدادي اوباش به يكي از كوچه هاي محل رفته و ضمن خرد كردن شيشه هاي خودروها با قمه به جان مردم افتادند البته با همكاري مردم و پليس يكي از آنها دستگير و بقيه متواري شدند بعد معلوم شد از اوباش با سابقه اند و همگي تازه آزاد شده اند آنها حتي در حين دستگيري با كمال پررويي به تهديد اهالي پرداخته اند پليس نيز اظهار نارضايتي از آزادي آنها مي كند. پس چرا اين وعده ها عملي نمي شود و مردم تا كي بايد تاوان پس دهند.
طالعي
¤ شوراي محترم شهر و شهرداري چرا براي اجراي طرح تفصيلي اطلاع رساني نكردند تا سر افراد مستضعف اين قدر كلاه نرود. افراد خبره براي بهره مندي بيشتر از مواهب دنيا با اطلاع از اين طرح اقدام به خريد منازل فرسوده كردند تا با تجميع، سودهاي كلاني به جيب بزنند و افراد بي اطلاع وقتي براي 100-80-70 متري منازل خود اقدام به ساخت كردند با علامت تعجب كه شما سه واحد بيشتر نمي توانيد بسازيد مواجه شدند؟! يعني افراد آگاه و مطلع حداقل 200ميليوني به جيب زدند و افرادي مثل ما با ضرر حداقل صد ميليوني مواجه شدند!
كريمخاني
¤ پست بانك به كساني كه پرونده وام ازدواج تشكيل داده و چند ماه در رفت و آمد بانك هستند اعلام نموده كه بودجه ندارد؟ چرا با يك جوان در ابتداي تشكيل زندگي به اين نحو برخورد و او را دلسرد مي كنند؟
8681---0912
¤ مگر سازمان تعزيرات حكومتي و بازرسي اعلام ننمودند كه به خودروسازان اعلام شده قيمت ها را به سال 90 برگردانند پس چرا هيچ توجهي ننمودند و حتي قيمتها را از زمان اعلام سازمان تعزيرات هم گران تر كردند؟!
9858---0917
¤ در چند روز گذشته ميزان گرد و غبار در شهرستان كرمانشاه به حدي بالا بود كه ديدن دوباره آسمان آبي براي شهروندان يك آرزو شده بود. در دوره جنگ موشك هاي صدام به برخي شهرها مي باريد و امروز هم كه اين جنايتكار گور به گور شده و از بين رفته بايد خاك استنشاق بكنيم. چه موقع اقدامات بيابان زدايي در عراق به نتيجه مي رسد؟
8633---0918
¤ قانون سرقفلي مغازه ها نياز به اصلاحاتي دارد. از نمايندگان محترم مجلس تقاضا داريم بن بست هاي موجود در اين قانون را برطرف نمايند چرا بايد مغازه دار براي هر كاري از صاحب ملك اجازه بگيرد؟
3041---0912
¤ پل آبشار در شهرستان شوشتر 3 سال است مسدود مي باشد. پل موقتي هم كه جايگزين شده استاندارد نبوده و پاسخگو نيست. شهروندان واقعاً عذاب مي كشند. چرا مسئولين به فكر چاره نيستند. به طور كلي رفت و آمد چه پياده و چه با خودرو در اين شهرستان مشكل شده است.
6224---0916
¤ شهر قائن مشكلات زيادي دارد از جمله اينكه در اين شهر يك مكان مناسب براي اردوي دانش آموزي و فرهنگيان وجود ندارد. اميدواريم مسئولين شهر براي رفع اين مشكلات دست به اقدام بزنند.
5255---0915

 



تشنه! (گفت و شنود)

گفت: جمعي از دانشجويان آمريكايي و ايراني در يك كالج در آمريكا، خانم «م-ك»، ضد انقلاب فراري را كه عليه ايران سخنراني مي كرد، هو كردند.
گفتم: خب! چرا؟!
گفت: يكي از دانشجويان آمريكايي خطاب به وي گفته است «تو اگر طرفدار اقليت يك درصدي سرمايه داران دزد آمريكا نبودي با ايران مخالفت نمي كردي»
گفتم: خب! اين يكي هم حرف حساب زده. ديگه چي؟!
گفت: يك دانشجوي اردني با نقل اين ماجرا در صفحه فيس بوك خود، نوشته است يكي از خانم هاي كارمند كالج به صورت خانم «م-ك» آب دهان انداخت.
گفتم: حيف از آن آب! بعدش چي؟
گفت: «م-ك» در حالي كه از جلسه خارج مي شد گفته است من يك حقوقدان تشنه آزادي هستم!
گفتم: پس معلوم مي شود خانم كارمند آمريكايي طرفدار «م-ك» بوده كه براي رفع تشنگي او برايش آب فرستاده!
 



چهارمين جلسه دادگاه اختلاس بيمه ايران برگزار شد
جنگ چك ها و حلقه مفقوده نظارت !

چهارمين جلسه از دومين مرحله رسيدگي به پرونده اختلاس بيمه ايران روز دوشنبه در شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مدير خراساني و با حضور 4 مستشار در دو نوبت صبح و بعدازظهر برگزار شد.
اسفندماه 89 نيز سه جلسه دادگاه اختلاس از بيمه ايران برگزار شده بود.
در ابتداي جلسه ديروز، قاضي مدير خراساني «ج.الف» را به جايگاه فراخواند و گفت: اتهام شما معاونت در اختلاس توام با جعل با تشكيل شبكه چند نفري از طريق همكاري با كارمندان شركت بيمه ايران شعبه فاطمي و كرج به مبلغ 9 ميليارد ريال با همكاري مستقيم با متهمان رديف اول و دوم اين پرونده است. وصول وجه چك هاي ناشي از اختلاس و تحصيل مال نامشروع به مبلغ هشت ميليارد و 500 ميليون ريال و غصب عنوان دولتي مامور وزارت اطلاعات از ديگر اتهامات شماست.
وي ادامه داد: پس از اعاده پرونده به دادسرا براي تكميل آن چند اتهام ديگر به اتهامات شما اضافه شد كه آنها عبارتند از معاونت در اختلاس به مبلغ 1/5 ميليارد تومان، تحصيل مال نامشروع به همين مبلغ، معاونت در اختلاس به مبلغ 500 ميليون تومان توسط آقاي «ي.د»، پولشويي و كلاهبرداري از «د.س» به مبلغ 250 ميليارد ريال.
متهم در دفاع از خود گفت: سه سال است كه من در انفرادي هستم. روز يكشنبه هم عزيزانم كه مي آمدند تا من را ملاقات كنند در راه كشته شدند. سه سال است من به غير از پدر و مادرم با هيچ كس ملاقات نداشته ام.
قاضي پرسيد: ميزان تحصيلات شما چقدر است؟
متهم پاسخ داد: زيرديپلم.
قاضي مدير خراساني از متهم سوال كرد: شما چقدر با بيمه آشنايي داشتيد؟
متهم گفت: من اصلا با بيمه آشنايي نداشتم.
اين متهم گفت: در مورد چك هاي شعبه فاطمي و تا آخر سال 85، من هر معامله اي كه كردم در دفترخانه سند زدم و اگر بعدا فسخ شده اين كار از طريق دفترخانه صورت گرفته است. من به آقاي «ح» چند ماشين فروختم و براي همه آنها سند زدم. من از اتفاقاتي كه در كرج افتاده خبر ندارم و بي اطلاعم. در مورد رفتن به بانك هم آقاي «ح» گفتند كه براي نمايندگي بيمه 100 ميليون وام مي دهند.
در ادامه جلسه دادگاه، قاضي مديرخراساني از «م.ح» خواست تا در جايگاه قرار گيرد و در مورد دفاعيات «ج.الف» صحبت كند.
اين متهم اظهار كرد: آقاي «الف» يك سري حرف هاي راست زدند و يك سري از حرف هايشان هم كاملا دروغ بود.
آقاي الف گند زد و كار لو رفت
اين متهم خاطر نشان كرد: مبلغي كه من اختلاس كردم نهايتا به 1/5 ميليارد تومان مي رسد. من اثبات خواهم كرد كه يك سري از چك ها دو بار نوشته شده است. من بايد فشار سازمان بازرسي را تحمل كنم، فشار «الف» را كه وجهه سياسي دارد تحمل كنم و فشار شهرداري را هم بايد تحمل كنم.
قاضي مدير خراساني به اين متهم گفت: من شما را براي دفاع فرا نخوانده ام.
متهم گفت: همه اينها به هم ارتباط دارد.
وي در مورد چك هايي كه به «ج.الف» داده شده است، گفت: همه چك هايي كه بالاي 10 ميليون است در رابطه با اختلاس بوده اما چك هايي كه مبلغ آن كمتر است، چك هاي درستي بوده اند.
اين متهم اظهار كرد: 34 فقره چك از 5/11/84 تا خرداد 85 به آقاي «ج.الف» داده شده است. حتي آقاي «ف» در روز رحلت امام(ره) دو فقره چك صادر كرد كه من با او دعوا كردم. آقاي «ف» 45 ميليون تومان هم به عنوان عيدي به آقايي كه اسمش را نمي آورم داد.
وي افزود: مبلغ اين 34 فقره چك 800 ميليون تومان بود. من اتهام خود را مي پذيرم ولي جرم ديگري را قرار نيست بپذيرم. وي ادعا كرد: گزارش سازمان بازرسي به جز قسمتي از آن كذب محض بود.
اين متهم تصريح كرد: آقاي «و» گفت كه او اين اختلاس را كشف كرده است. آقاي «و» اصلا در سايز اين حرف ها نيست كه اختلاس كشف كند. اختلاسي كه من و «ف» كرديم 500 سال ديگر هم كشف نمي شد. آقاي «الف» گند زد و باعث شد كار لو برود. او چهار فقره چك را به حسابش خوابانده بود و سازمان بازرسي هم اين مسئله را پيگيري كرد.
وي مدعي شد: كارشناسان در بازرسي از شركت بيمه چيزي پيدا نكردند اما يك سري از اسناد را دستكاري كردند تا آن را مهم جلوه دهند. من يك اختلاسگرم. يك شعبه بانكي 12 ميليارد تومان اختلاس كرده اما هيچ كس چيزي نگفته است ولي 70 نفر آدم را به خاطر مبلغي بسيار كمتر به اينجا آورده اند.
قاضي مديرخراساني گفت: شما در مورد خودتان صحبت كنيد.
پولشويي را قبول ندارم
در ادامه، «ج.الف» - متهم رديف پنجم- در ادامه دفاعيات خود با بيان اينكه انگار آقاي «ح» فراموشي گرفته است، گفت: هرچه مي خواهد بگويد اما مطالبي را بيان كند كه صحت داشته باشد. آقاي «ح» به چه عنواني به من چك دادند؟ تمام چك هايي كه به من دادند از بابت زمين بوده و هيچ چكي در مورد بيمه به من ندادند. تمام چك هايي كه به من داده شده نيز از سوي آقاي «ح» بوده است و آقاي «ف» هيچ ارتباطي با اين موضوع ندارد.
قاضي از متهم خواست تا درباره اتهام معاونت در اختلاس با آقاي «د» توضيح دهد كه وي پاسخ داد: از طريق آقاي «م» با آقاي «د» آشنا شدم. من بارها به آقاي «م» پول دادم و وي در مقابل به من چك داده است و اتهام معاونت در اختلاس چه با آقاي «م» و چه با آقاي «د» را رد مي كنم. در فاطمي من هيچ معاونت در اختلاسي نكردم. در كرج هم خريد و فروش انجام داده ام.
متهم رديف پنجم در ادامه با تأكيد بر اينكه تمام اتهامات مطرح شده در كيفرخواست را مطرح مي كنم در مورد اتهام پولشويي گفت: اصلاً پولشويي چيست؟ اگر از سيستم بانكي پول دريافت كنم، پولشويي است؟ پولشويي را قبول ندارم زيرا از سيستم بانكي پول گرفته و پول داده ام.
پس از دفاعيات «ج الف»، وكيل مدافع او در جايگاه قرار گرفت و از موكلش دفاع كرد.
اظهارات نماينده دادستان
در ادامه اين جلسه، ذبيح زاده نماينده دادستان تهران در جايگاه قرار گرفت و گفت: متهمان مرتبط با «ج.الف» در مقايسه با جلسات دادگاه سال 89 بسيار هماهنگ تر بوده و روش واحدي را در دفاع پيش گرفته اند.
وي ادامه داد: از جمله اين روش ها، تكذيب كليه اعترافات مؤثر در تحقيقات اوليه، متهم كردن بازپرس هاي محترم مبني بر تحت فشار قرار دادن آنها و منفك و گسسته جلوه دادن اختلاف است اما حقيقت اين است كه اگر اظهارات متهمين در بازجويي هاي اوليه و اظهارات آنها در سال 89 در دادگاه با هم تطبيق داده شود آن وقت صحت و درستي مطالبي كه ذكر شد كاملاً مشخص مي شود.
نماينده دادستان تهران اظهار كرد: آقاي «ف» در جلسات سال 89 به موضوع اختلاس فاطمي و ادامه آن در كرج اشاره دارند اما در دادگاهي كه اخيراً تشكيل شده است اختلاس كرج را منفك از شعبه فاطمي مي داند و آن را از قبل طراحي شده نمي داند. آقاي «الف» الان اظهار مي كند «ف» را نمي شناخته اما آقاي «ف» در سال 89 گفته است كه از «الف» مي ترسيدم، الان مي ترسم و در آينده هم خواهم ترسيد و اضافه كرده است كه «الف» يك ابزار براي نقد كردن چك بوده است.
وي ادامه داد: آقاي «ح» اقرار كرده است كه براي چك ها درصدي به «الف» مي داده است. او در پاسخ به اين سؤال كه آيا «الف» در جريان اختلاس قرار داشت با يك مكث پاسخ مي دهد بله، بعداً مطلع شد. «خ» هم همين طور صحبت كرده است.
نماينده دادستان تهران افزود: خانم «ن.خ» در پاسخ به اينكه آيا اظهارات خود در مرحله تحقيقات مقدماتي را قبول داريد پاسخ قابل توجهي دارد. او جواب مي دهد در فاصله بين بازداشت پدرم و آقاي «ح»، پدرم گفت بگويم پول ها را به «الف» و «ح» مي دادم اما الان مي گويم پول ها را به «ف» مي دادم. اگرچه بعداً گفت هر چي پول مي گرفتم به پدرم مي دادم.
در ادامه متهم «ج. الف» در جايگاه قرار گرفت تا به سؤالاتي كه از سوي نماينده دادستان تهران مطرح مي شود، پاسخ دهد.
اين متهم در رابطه با نقش خود در اختلاس شعبه كرج گفت: من هيچ نقش و اطلاعي نداشتم. هر كسي هم كه اعترافي كرده است مي خواسته خود را نجات دهد.
نماينده دادستان تهران گفت: پس اگر هيچ نقش و اطلاعي نداشته ايد چگونه مي گوييد ماجرا را به آقاي زارع نماينده سازمان بازرسي گزارش كرده ايد؟
پس از دفاعيات مبسوط «ج الف» و اظهارات نماينده دادستان، قاضي مدير خراساني ختم دادگاه در نوبت صبح اين جلسه را اعلام كرد.
جلسه بعدازظهر دادگاه
در ادامه، ذبيح زاده نماينده مدعي العموم در جايگاه قرار گرفت و در توضيحاتي اظهار كرد: در بررسي هاي به عمل آمده از حساب هاي «ج.الف» مشخص شد كه وي از اواخر سال 82 نسبت به واريز وجوه اختلاس به حساب خود اقدام مي كند. ابتدا «ج.الف» به همراه آقاي «ح» نسبت به اختلاس در شعبه فاطمي اقدام كرده و سپس در پروسه اي تيم آقاي «ف» را شناسايي كرده و به اين ترتيب شبكه توسعه يافته است.
وي ادامه داد: پس از مدتي با حمايت آقاي «م» كه مدير امور شعب بود و همچنين آقاي «پ» مدير وقت حراست بيمه، آقايان «ح» و «ف» به شعبه كرج انتقال يافتند.
ذبيح زاده در توضيح اينكه چرا اين دو نفر از شعبه فاطمي به شعبه كرج منتقل شده اند، تصريح كرد: شعبه كرج نسبت به پرداخت ديه اقدام مي كرد و لذا مبالغي كه در شعبه كرج صادر مي شد بالاتر از مبالغ شعبه فاطمي بوده است.
نماينده دادستان تهران افزود: اختلاس از شعبه كرج توسط اين باند در سال 84 آغاز شده است. آقاي «ج.الف» تا تيرماه سال 85 به طور مستقيم در شبكه فساد كرج ايفاي نقش كرده است. بررسي چك هاي اوليه اختلاس مي تواند نقش وي را نشان دهد. مبلغ مجموع 50 فقره چك اوليه، 30 ميليون تومان است كه براساس رديابي صورت گرفته ملاحظه مي شود ميزان 431 ميليون تومان طي فرآيندي به حساب آقاي «ج.الف» و وابستگان وي واريز شده است. سررسيد سال 84 كه از منزل آقاي «ج.الف» يافت شده نشان دهنده اين است كه وجوه اختلاس با مديريت «ج.الف» تقسيم مي شده و مديريت با وي بوده است.
تشريح مهره چيني و طراحي فساد
نماينده دادستان گفت: آقاي «ج.الف» نسبت به مهره چيني و طراحي فساد در شركت سرمايه گذاري بيمه ايران اقدام كرده است؛ به اين صورت كه آقاي «د» معاون وقت استانداري و آقاي «ع» به عنوان اعضاي هيئت مديره شركت صبا منصوب شده اند و ملكي را كه متعلق به آقاي «د.س» بوده به چهار برابر قيمت به شركت صبا براي خريد پيشنهاد داده اند. در اظهارات آقاي «ع» آمده كه به دليل اختلاس فاحش قيمت و بيم لو رفتن، اين معامله انجام نشده است.
ذبيح زاده خاطرنشان كرد: آقاي «ج.الف» نيز به عنوان مشاور بيمه اي آقاي «م» معاون وقت استانداري معرفي شده اند و با مهيا كردن برخي امتيازات براي افراد، از جايگاه آنها سوء استفاده كرده اند به طوري كه آقاي «د» مجوزهاي خاكبرداري از زمين هاي منابع طبيعي پاكدشت را براي آقايان «م» و «الف» صادر كرده است. در ادامه «ج الف» - متهم رديف پنجم - در دفاعياتي اتهاماتش را نپذيرفت.
من دهاتي ام و از اين چيزها سر درنمي آورم
در ادامه قاضي مديرخراساني از «د.س» خواست كه به جايگاه بيايد و در اين مورد توضيح دهد كه وي مدعي شد: اواخر سال 86 آقاي «ج.الف» به دفتر من آمد و بيان كرد كه آقاي «م.ر» نياز به پول دارند و جلوي من با وي تماس گرفت. من 300 ميليون تومان دادم. در همان لحظه با آقاي «ر» تماس گرفت و گفت كه 300 ميليون تومان گرفته است كه گويا آقاي «ر» گفت كه اين ميزان كم است. من 500 ميليون تومان ديگر دادم و در نهايت 800 ميليون تومان پرداخت كردم. همان موقع با «ر» تماس گرفت و گفت كه 800 ميليون را گرفته ام و دارم مي آيم.
به گزارش ايسنا، قاضي مديرخراساني از «د.س» سوال كرد كه اين ميزان پول را همان موقع داشتيد و به چه صورت ارائه كرديد؟ كه وي پاسخ داد: پول ها به صورت تراول بود و من آنها را از گاوصندوق برداشتم.
در ادامه، «ج.الف» در واكنش به اظهارت «س» مبني بر اينكه او براي آقاي «ر» از «س» در دفترش مبلغ 800 ميليون تومان پول گرفته است، گفت: من اصلا از طريق آقاي «د» با «س» و آن هم در سال 85 آشنا شدم. ملاقات ما هم در رستوان شانديز بود و نه در دفتر او. در آنجا آقاي «س» يك پاكت در آورد و گفت داخل اين كارت ويزيت است. خارجي ها از اين كارت ها به هم مي دهند و من گفتم من دهاتي ام و از اين چيزها سر در نمي آورم.
با مراحل صدور چك آشنايي ندارم!
در ادامه دادگاه ذبيح زاده، نماينده مدعي العموم با قرائت كيفرخواست خانم «ر.ك»، اتهام نامبرده را معاونت در اختلاس توام با جعل با ايجاد شبكه چند نفري با همكاري كارمندان بيمه و وصول چهار فقره چك جمعا به مبلغ 729 ميليون و 960 هزارريال عنوان كرد. اين متهم پس از قرار گرفتن در جايگاه با بيان اين كه اتهامات مطرح شده را به هيچ وجه نمي پذيرم، افزود: تمام چك ها را از آقاي «خ» دريافت كردم. طريقه آشنايي من با وي در سال 79 در دفتر بيمه اي بود كه با هم همكار بوديم. سال 83 نمايندگي بيمه ايران گرفتم.
وي گفت: آقاي «خ» براي وصول چك به دفتر من مراجعه مي كرد و من هيچ اطلاعي از خلاف صورت گرفته نداشتم و تمام پشت نويسي هاي چك ها نيز با آدرس صحيح انجام مي شد.
متهم در پاسخ به اين سؤال كه آيا چكي در وجه شما نيز صادر شده بود؟ گفت: خير.
در اين هنگام نماينده مدعي العموم به بيان توضيحات خود پرداخت و گفت: خانم «ر.ك» خود داراي نمايندگي بيمه هستند و با كليه اقدامات صورت گرفته در بيمه آشنا هستند بنابراين چطور حاضر شدند كه چك هاي مذكور را وصول كنند.
متهم نيز در دفاع از خود گفت: من در سال 83 نمايندگي بيمه گرفتم ولي اكنون هم به هيچ وجه با كليه مراحلي كه در بيمه صورت مي گيرد از جمله مراحل صدور چك آشنايي ندارم.
در اين ميان نماينده بيمه ايران يادآور شد: كليه نمايندگان بيمه در بدو ورود آموزش هاي ضمن خدمت مي بينند و صحبت هاي اين خانم خلاف واقع است.
اعتراض قاضي به نظارت و حسابرسي
قاضي مديرخراساني از نماينده بيمه سؤال كرد كه حسابرسي ساليانه در بيمه ايران صورت مي گيرد كه وي پاسخ داد: بله، سازمان حسابرسي، اقدام به حسابرسي سالانه مي كند اما به صورت رندوم اين كار صورت مي گيرد.
قاضي مدير خراساني با ابراز تعجب از اين كه چطور در طول اين چند سال يك بار به اين تخلفات برنخورده اند، گفت: چرا بايد نظارت اين گونه صورت گيرد.
در ادامه آقاي «ك» به عنوان مطلع در اين زمينه در جايگاه قرار گرفت و گفت: هشت سال در بيمه ايران، شعبه فاطمي مشغول به كار بوده ام. روزانه 200 ميليون تومان نقدا خسارت پرداخت مي شود و چكي ارائه نمي شود، اكنون هم اين كار صورت مي گيرد اما نماينده بيمه مدعي هستند كه پول نقدي به افراد داده نمي شود.
براساس اين گزارش، در ادامه خانم «ر.ك» در جايگاه قرار گرفت و با اشاره به اظهارات نماينده بيمه مبني بر آموزش ضمن خدمت نمايندگي ها، گفت: من در ابتداي ورود هيچ آموزشي نديده ام. اگر نماينده خلافكاري بودم احتياج نبود با آقاي «خ» همكاري كنم و خودم در نمايندگي ام كه داشتم اين كار را انجام مي دادم.
وي در پايان بار ديگر تمام اتهامات مطرح شده را رد كرد. در اين هنگام قاضي مديرخراساني ختم اين جلسه را اعلام كرد.
گفتني است؛ جلسه بعدي روز چهارشنبه -10 خردادماه- برگزار خواهد شد و در صورت عدم برگزاري در اين روز به هر دليل، روز 17 خردادماه برگزار مي شود.

 



معاون بين الملل دبير شوراي عالي امنيت ملي: 1+5 براي ادامه مذاكرات بايد گام هاي عملي بردارد

معاون دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان، تداوم مذاكرات با 1+5 را مشروط به گام هاي عملي 1+5 دانست.
دكتر علي باقري، با اشاره به سه مولفه منطق، ابتكار عمل و اقتدار كه در گفت وگوهاي ايران و گروه 1+5 دنبال مي شود، گفت: ايران در پايان نشست اسلامبول 1 به طرف مقابل اعلام كرد كه ما هيچ مشكلي براي ادامه گفت وگوها نداريم و با راهبرد مشخص وارد مذاكرات شد و با اين سه مولفه طرف مقابل نتوانست از ادامه مذاكرات با ايران سرباز بزند.
باقري گفت: ما در عرصه منطق در چارچوب ان پي تي، در عرصه فني براساس نيازهاي حال و آينده، در عرصه سياسي براساس رويكرد سازنده و ايجابي، در عرصه ابتكار عمل تثبيت حقوق هسته اي و در عرصه اقتدار تاييد صلح آميز بودن فعاليت ايران از سوي آژانس بين المللي انرژي اتمي گفت وگوهاي خود را دنبال كرديم.
وي گفت: ما توانستيم در گفت وگوهاي خود با گروه 1+5 اين موضوع را به طرف مقابل بقبولانيم كه خط قرمز تعرض به حقوق هسته اي ماست.
معاون دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران در خصوص دورنماي مذاكرات ايران و گروه 1+5 گفت: اگر طرف مقابل جدي وارد گفت وگوها شود اين موضوع زودتر به نتيجه مي رسد. اتخاذ راهبرد فشار عليه ايران نمي تواند موثر باشد. طرف ايراني براي گام برداشتن جدي آماده است و از حركت گام به گام و متقابل استقبال مي كند. ما منتظر اقدام اعتمادساز هستيم. در اسلامبول 2 براساس اذعان طرف مقابل، ايران حق داشتن حقوق هسته اي براساس ان پي تي را دارد، اما ما نياز داريم كه جلوه هاي عيني اين تاكيد در تثبيت حقوق خود را گام به گام و روشن از سوي طرف مقابل ببينيم.
باقري كه يك شنبه در برنامه گفت وگوي ويژه خبري حضور يافته بود، افزود:ورود به عرصه فشار نتيجه اي ندارد و فقط باعث مي شود ظرفيت هاي ما متبلور شود.
وي با اشاره به اينكه اگر طرف مقابل انتظار رويكرد جدي ازما دارد بايد گام هاي عملي بردارد، گفت: در اين مدت گروه 1+5 در عرصه گفت وگوها گام هاي خوبي برداشته است اما بايد با اقدام عملي تكميل شود. در اين صورت چشم انداز آينده مثبت است و اميدواريم در دوره پيش رو شاهد اين اقدامات عملي باشيم.
معاون جليلي همچنين گفت: بايد براي مسكو دستور كار جامعي تهيه شده و براساس آن مذاكره انجام شود.

 



پيرزن چند شوهره ضدحقوق بشره! (خبر ويژه)

پس از اقتدار ايران در مذاكرات بغداد و نااميد شدن طرف مقابل از اهرم فشار بر كشورمان، رسانه هاي زنجيره اي ضدانقلاب تلاش كردند تا به اصطلاح فشارها بر جمهوري اسلامي را روي پرونده ساختگي و دروغين حقوق بشر انتقال دهند. با تقسيم كار ميان نهادهاي به اصطلاح حقوق بشري، وزارت خارجه آمريكا و سازمان عفو بين الملل، پمپاژ دروغ ها و شايعات و ادعاهاي واهي عليه قوه قضائيه ايران از روز پس از مذاكرات (چهارم خرداد-24مه) ادامه پيدا كرده است. از همين روي، در يك اقدام هماهنگ شده وزارت خارجه آمريكا و سازمان عفو بين الملل در گزارش هاي جداگانه اي با ادعاهاي پوچ و تكراري ايران را به نقض حقوق بشر متهم كردند.
آنچه كه در اين گزارش ها بيش از هر چيزي به چشم مي آيد نبود مستندات و دلايلي است كه اين به اصطلاح گزارش ها را علي رغم تلاش مراكز مربوطه به صورت بيانيه هاي سياسي يكسويه درآورده است.
اما آنچه در اين ميان سيماي بدون رتوش مدعيان حقوق بشر را برملا كرده است سناريوي ناشيانه اي است كه نشان مي دهد مدعيان دروغين حقوق بشر با تروريست ها و آدم كش ها ارتباط و همپوشاني دارند.
در ذيل اين سناريوي ناشيانه، مريم قجرعضدانلو ابريشمچي رجوي! سركرده گروهك تروريستي منافقين به جدول زد و در يك فراخوان رسمي از ارتباطات اين گروهك با كانون هاي به اصطلاح حقوق بشري پرده برداشت.
وي طي بيانيه اي كه منافقين در سايت هاي ضدانقلاب منتشر كرده اند خواستار همكاري بيشتر عموم سازمان هاي مدافع حقوق بشري عليه ايران اسلامي شده است.
اين در حالي است كه اين سازمان هاي به اصطلاح حقوق بشري نيز هيچ واكنشي نسبت به اقدامات جنايتكارانه و تروريستي منافقين نداشته اند و حتي از ژست هاي حقوق بشري در برابر سازمان تروريستي منافقين نيز خودداري كرده اند.
در بيانيه رجوي و گروهك تروريستي منافقين در امتداد پمپاژ دروغ ها و ادعاهاي پوچ گزارش هاي به اصطلاح حقوق بشري عليه ايران، اين دروغ شاخدار آمده است كه در يك هفته و در هر 3 ساعت يك نفر به اعدام محكوم شده است!
گفتني است مريم قجرعضدانلو در پاريس از سوي برخي منافقين جدا شده از سازمان با شعار «پيرزن چند شوهره، ضد حقوق بشره» روبرو شده بود.

 



در اگر بسته بود پنجره كه باز است! (خبر ويژه)

سالها پيش يعني زماني كه «ايرج قادري» طي نامه اي سرگشاده از مسئولان فرهنگي كشور درخواست كرد اجازه بدهند تا به عنوان سرباز فرهنگي- هنري نظام عليه تهاجم فرهنگي دشمن به فعاليت بپردازد، از سوي سيما فيلم دعوت به كار شد اما از آنجا كه وي به قول خودش به دليل باز نكردن سر حتي يك كتاب، نمي توانست فيلمنامه بنويسد، اين وظيفه به همكار قديمي وي در امر توليد فيلم هاي مستهجن فارسي نهاده شد و بدين ترتيب فيلمنامه اي مطول تحويل سيمافيلم شد و اين در زماني بود كه اولين فيلم قادري به نمايش درآمده بود و وي خواستار دستمزدي هنگفت شد. و اين فيلمنامه كه معلوم نيست با چه هدفي نوشته شده است پس از مدتها دست به دست شدن به دست كارگرداني با سابقه افتاد و بالاخره سريال «ستايش» به روي آنتن رفت. سريالي كه به مثابه نوشته هاي قبلي نويسنده اش (سعيد مطلبي) معجوني بود از بدآموزي ها و ارائه شخصيتي سياه از زحمتكش بازار كه تنها جرمشان متدين بودن آنها است.
روزنامه «ملت ما» مورخه 8/3/91 خبر از ادامه توليد مجموعه اي مي دهد كه در آن رابطه پنهاني دختر و پسر حتي مورد تقديس قرار مي گيرد تا ملودرامي سوزناك و پرمشتري شكل بگيرد. آن هم به مدد فراخوان همان فيلمنامه نويس كه در كارنامه كاري اش حتي يك نقطه روشن ديده نمي شود، پسر وي نيز در شبكه ضد ديني و ضد ايراني «بي بي سي» پس از ازدواج با يك دختر بهايي به يكي از عناصر كليدي اين شبكه تبديل شده است و بگذريم از كارنامه «سينا مطلبي» در ايام فتنه هاي مختلف كه آن نيز حديثي است مفصل. حال بايد از مسئولان صداوسيما پرسيد يك سريال تلويزيوني تمام شده آيا به صرف جذب مخاطب، حتي اگر بدآموزي در آن بيداد كند، باز هم بايد در توليد قسمت هاي بعدي آن در دستور كار قرار گيرد؟!

 



قرار بود دانستن حق مردم باشد! (خبر ويژه)

روزنامه اطلاعات از شماره مورخه 8/3/91 اقدام به چاپ نخستين قسمت خاطرات «جهانگير بهروز» از بنيانگذاران روزنامه صهيونيستي «آيندگان» و يكي از عناصر فعال در زمينه همكاري با سرويس هاي اطلاعاتي غرب نموده است.
البته با مقدمه و آب و تاب فراوان و شرح كشاف درباره پيشينه «جهانگير بهروز» كه قلمي شيوا دارد، بي طرف است و درس آموز مي نويسد و سابقه اي طولاني در خدمت به اين آب و خاك دارد و الخ.
البته وي در همان نخستين شماره خاطراتش مراتب ارادت و چاكرمسلكي خود را نسبت به عباس «مسعودي» سناتور انتصابي محمدرضا پهلوي در رژيم شاهنشاهي و صاحب دهها پست و عنوان كليدي ديگر از قبيل مديريت «موسسه اطلاعات» با اين الفاظ نشان مي دهد:
- «مرحوم عباس مسعودي مغزي فعال و جوينده داشت و... مداهنه هايي از اين دست».
بهروز همچنين در جهت ماست مالي كردن واقعيت پشت كردن پدرش به دين مبين اسلام و پذيرش مسيحيت از سوي وي؛ يادآور مي شود:
«اشتباه نشود پدر من مسلمان بود... اما چون ناگزير در مدرسه مسيونرها [مبلغان مسيحي] كه وابسته به كليساي پروتستان بود، درس خوانده بود، ثبت تاريخ تولد مرا... در پشت جلد آن كتاب مقدس مسيحي [انجيل] به جاي قرآن [را] نشان تجدد مي دانست بي آنكه تصوير درستي از مسلماني و اسلام داشته باشد.» (ص6 روزنامه اطلاعات مورخه 8/3/91)
كاش دست اندركاران اين روزنامه در مقدمه اين نوشتار، چهره واقعي «جهانگير بهروز» را در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار مي دادند و پس از اين مقدمه روشنگرانه به چاپ خاطرات او مي پرداختند.
همكاران محترم در روزنامه اطلاعات بايد به اطلاع خوانندگان خود مي رساندند كه «جهانگير بهروز» را پدر روزنامه آيندگان مي خوانند، روزنامه اي كه حتي چاپخانه آن از رژيم صهيونيستي و با هزينه صهيونيست ها، وارد كشور شد، روزنامه اي كه با به خدمت گرفتن عناصري چون «داريوش همايون»، «مسعود بهنود»، «سيروس علي نژاد»، «حسين مهري» سعي در تئوريزه كردن حضور اسرائيل در صحنه سياست جهاني داشت و در جريان جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل نيز مواضع خود در حمايت از رژيم اشغالگر قدس را آشكار كرد.
همچنين بايد از روابط گسترده «جهانگير بهروز» با سرويس هاي اطلاعاتي و جاسوسي انگليس، آمريكا و از همه مهمتر اسرائيل اطلاعاتي به خواننده داده مي شد كه متاسفانه به جاي اين اطلاعات فقط ستايشنامه وي به چاپ رسيده است.

 



وقتي پينوكيو هم جا مي زند! (خبر ويژه)

دروغ هاي بي بي سي، الجزيره، العربيه و رسانه هاي زنجيره اي صهيونيستي و انگليسي عليه سوريه رو شد.
پس از جنايت تروريست ها در سوريه در كشتار تعدادي كودك، تصاويري از شبكه هايي مانند الجزيره و بي بي سي انگليسي منتشر و ادعا شد كه كودكان كشته شده در اين عكس نتيجه حملات ارتش سوريه است اما عكاس ايتاليايي اعلام كرد عكس اين كشتار متعلق به 9 سال پيش در عراق است و اين جنايت از سوي نظاميان آمريكايي صورت گرفته است.
چند روزي است كه خشونت در برخي نقاط سوريه تشديد و ده ها سوري از جمله چندين كودك به دست تروريست ها كشته شده اند و شبكه هايي مانند الجزيره، العربيه و شبكه بي بي سي با پخش تصاويري از كودكان قتل عام شده ادعا مي كنند اين جنايت نتيجه حملات ارتش سوريه است!
گذشته از اين كه اين جنايت در شهر الحوله رخ داد و هدف آن برانگيختن ابراز انزجار مردمي از ارتش و دولت سوريه بوده است. ديروز يك عكاس ايتاليايي فاش كرد كه برخي عكس هاي منتشر شده در بي بي سي و الجزيره، عكس اوست كه 9 سال پيش در عراق گرفته است.
به گزارش فارس، شبكه تلويزيوني الاخباريه سوريه اعلام كرد: ماركو دي لاور عكاس ايتاليايي امروز بيانيه اي صادر كرد و گفت كه عكس منتشر شده از آنچه كشتار الحوله در سوريه خوانده مي شود، عكسي است كه او 27 مارس سال 2003 در منطقه نصيب عراق گرفته است.
اين عكاس ايتاليايي تاكيد كرده است كه تصوير، تصويري است كه از يك كشتار در منطقه نصيب عراق گرفته است.
شبكه الاخباريه سوريه تاكيد كرد كه شبكه بي بي سي(BBC) به محض انتشار بيانيه عكاس ايتاليايي، پخش تصاوير ادعايي را متوقف كرد.
دروغ هاي پي درپي اين رسانه ها- بخوانيد بنگاه هاي دروغ پراكني- براي اولين بار نيست كه عليه سوريه استفاده مي شود بلكه سال گذشته نيز كشتار چندين كودك كه متعلق به عراق بود، به ارتش سوريه نسبت داده شد.
خاطرنشان مي شود در فتنه 88 نيز رسانه هاي بهايي و صهيونيستي برخي از تصاوير رنج آور در جريان جنگ غزه را به حوادث پس از انتخابات ايران نسبت مي دادند.

 



استفاده از بمب هاي خوشه اي و فسفر سفيد آمريكا را روسياه كرده است (خبر ويژه)

سياست آمريكا بر پايه دروغ بنا شده و عادي سازي دروغ پردازي ها درباره جنگ ها با تهاجم و قشون كشي به نقاط مختلف ادامه يافته است.
اين مطلبي است كه پايگاه خبري گلوبال ريسرچ طي گزارشي منتشر كرده و از دروغ ها و پيامدهاي جنگ هاي آمريكا پرده برداشته است. اين مقاله به قلم ديويد سوانسون تصريح كرده است كه اسامه بن لادن در واقع توجيهي براي طولاني ترين جنگ در تاريخ آمريكا بوده است و هرگز از حمايت سابق آمريكا از بن لادن سخني به ميان نيامد.
گلوبال ريسرچ با طرح اين پرسش كه اگر جنگ طولاني آمريكا در افغانستان با ادعاي بهبود دموكراسي، حقوق بشر و اوضاع اقتصادي افغانستان صورت گرفته چه نتيجه اي به بار آورد؟ مي نويسد: خيلي دشوار است كه با بمباران مردم و حملات شبانه به آنها بتوان براي آنها آزادي را به ارمغان آورد و حقوق آنها را محترم شمرد. در حالي كه رسانه هاي آمريكايي تنها به آمار تلفات و مجروحان نظاميان اين كشور در افغانستان اشاره دارند، هرگز رنج افغان ها از اين جنگ طولاني به تصوير كشيده نمي شود. آمريكا حتي نمي خواهد آماري از شمار تلفات غيرنظاميان افغانستان ارائه كند.
اين مقاله با اشاره به اينكه جنگ افغانستان برپايه دروغ آغاز شد ادامه مي دهد: جنگ عراق نيز با وعده عملياتي آسان آغاز شد و جرج دبليو بوش رئيس جمهور وقت آمريكا تصميم به آغاز آن گرفت كه منجر به مرگ يك ميليون نفر شد و بيش از چهار ميليون بي خانمان برجا گذاشت. اين فاجعه براي آمريكا نيز چندين تريليون دلار هزينه در بر داشت و تأثيرات زيادي بر اقتصاد اين كشور برجا گذاشت. اين جنگ همانند ساير جنگ ها از سال 1945ميلادي منشور سازمان ملل متحد را نقض كرد و بوش حتي به ارائه اطلاعات نادرست به كنگره دست زد. در اين جنگ نيز همانند جنگ افغانستان، غيرنظاميان، خبرنگاران، بيمارستان ها و حتي آمبولانس ها هدف قرار گرفتند، از تسليحاتي نظير بمب هاي خوشه اي در مناطق شهري و فسفر سفيد به عنوان سلاح استفاده شد، بمب در زمين هاي كشاورزي كار گذاشته شد و مردم با قطع آب و برق، مسدود كردن جاده ها و تخريب خانه ها مجازات شدند و با بازداشت هاي خودسرانه، زندان كودكان، شكنجه، تجاوز و قتل بازداشت شدگان مواجه شدند.
گفتني است اين روزها، مخصوصاً بعد از آغاز جنبش وال استريت، حجم انبوهي از جنايات دولتمردان آمريكايي و اسرار پشت پرده آنها به محافل و برخي رسانه ها راه يافته است. از جمله آن كه نشريه فوربس نيز در اواخر آوريل 2012 فهرستي از جنايات آمريكا در عراق و افغانستان را فاش كرده بود.

 



پدرشوهر اشرف يا پدر خليج فارس؟! (خبر ويژه)

روزنامه شرق در شماره ديروز خود خواستار خريد و بازسازي خانه پدر «مهدي بوشهري» همسر اشرف پهلوي از سوي سازمان ميراث فرهنگي شده است.
«مهدي بوشهري» پسر معين التجار-تاجر معروف ترياك- بود كسي كه پس از يك بار شكست اقتصادي به دليل ارث بردن از عمه اي كه بلاوارث شناخته شد به ثروت زيادي رسيد و از آن پس در كشورهاي خارجي به فعاليت اقتصادي پرداخت و از رهگذر واردات كالا به ايران به ثروتي افسانه اي رسيد.
چنانكه با پرداخت پول سفر اول مظفرالدين شاه قاجار به فرنگ، امتياز خاك سرخ جزيره هرمز را خريد تا هر روز بر ثروتش افزوده شود. ضمن آنكه به دليل دريافت درجه سرتيپي سالانه هزار تومان از بيت المال دريافت مي كرد.
وي در جريان مشروطيت بخشي از ثروت خود را در اختيار مخالفان شيخ شهيد فضل الله نوري نهاد چرا كه با عناصري همچون تقي زاده ها همداستان شده بود. وي در دوران اقامتش در اروپا به نام تجارتخانه با عوامل اطلاعاتي غرب خاصه انگليسي ها همكاري مي كرد و به همين دليل بود كه سالها بعد پسرش به عنوان شوهر سوم اشرف وارد دربار شاهنشاهي شد تا از اين رهگذر صاحب دهها شركت سينمايي و تجاري شود و عناصري مانند «بهمن فرمان آرا» را به خدمت بگيرد.
بوشهري كليه درآمدهاي فيلم كاروانها كه با هزينه ايران ساخته شده بود را هم پس از انقلاب به جيب زد زيرا نام خود را به عنوان تهيه كننده فيلم به ثبت رسانده بود. روزنامه شرق يادآور مي شود جنبه نوستالژيك ديگر خانه بوشهري اين است كه لوكيشن سريال «دايي جان ناپلئون» بوده كه براي مردم خاطره انگيز است!!
سريالي كه توسط محفل بهائيان و در جهت توهين به ساحت مقدس ائمه معصوم«ع» و روحانيت مبارز ساخته شد و به روي آنتن رفت. تا ركيك ترين الفاظ را به جامعه آن روز تزريق كند!
حال معلوم نيست روزنامه «شرق» به كدام اعتبار به «معين التجار» لقب پدر خليج فارس بخشيده است؟
در حاليكه سرداران صفوي با وجود دليل تارومار كردن بيگانگان در جزاير ايراني خليج فارس و علي رغم موقعيت برجسته حكومتي كه از آن برخوردار بودند، خود را شايسته چنين لقبي ندانستند!
حتي رزمندگاني كه در طول هشت سال دفاع مقدس با نثار جان هاي تابناك خويش دست بيگانگان متجاوز را از خليج هميشه فارس قطع كردند هم، امروز با خضوعي مومنانه خود را تنها يك سرباز مي دانند و بس.


 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14