(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 خرداد 1391 - شماره 20232

موسم ماه رجب
در همايش معماري و هنر عنوان شد
رئيس حوزه هنري : معماري مظلوم ترين هنر است
حقيقت هنر، مكتب اهل بيت است
به بهانه برگزاري همايش معماري درحوزه هنري
سازمان تبليغات اسلامي شميم اعتقاد در خشت و پي بناها
به بهانه تمجيد روزنامه شرق از يك عنصر بهايي
«سيحون» ابتذال را معماري كرد!



موسم ماه رجب

نصرت الله بيگي درباغي
دوستان موسم ماه رجب است
عمل خير در آن مستحب است
بشتابيد كه در ماه رجب
هر كه بخشيده نگردد عجب است

 



در همايش معماري و هنر عنوان شد
رئيس حوزه هنري : معماري مظلوم ترين هنر است

مومني شريف درباره معماري گفت : معماري مظلوم ترين هنر است وآن قدر مظلوم است كه بايد در ابتدا ثابت كنيم هنر است و اين حاصل غفلت تاريخي است و به هجومي كه از سوي مغرب زمين به فرهنگ و تمدن ما صورت گرفته است مربوط مي شود.
وي ادامه داد : اين تهاجم تمام ارزش هاي سنتي و فرهنگي ما را مورد هجوم قرار داد و هدف آنها از ميان بردن هويت ملي و اسلامي كشورمان بود و در اين ميان برخي هنرها مانند معماري بيشتر مورد هجمه دشمن قرار گرفتند .
مومني با اشاره به ابعاد اين تهاجم فرهنگي گفت: هنوز از اين تهاجم فرهنگي به خودمان نيامده ايم ، ما در گذشته سرآمد بوديم ، با نگاهي به معماري شهر اصفهان يا خانه هاي بروجردي ها و طباطبايي ها در شهر كاشان اين مسئله بسيار روشن و پديدار است كه معماري ما آميخته با حكمت و سرافرازي بوده است ، بايد امروز دغدغه اصلي ما بازگشت به هويت ملي - اسلامي باشد اما متاسفانه هنوز اين دغدغه در ميان مردم و متفكران ما درك نشده است .
رئيس حوزه هنري ادامه داد: نهاد ها و سازمان ها به فرمايشات مقام معظم رهبري در زمينه توجه به معماري اسلامي و هويت ديني و ملي كه در هنر معماري بايد پديدار شود بايد دقت بيشتري داشته باشند .
مومني شريف افزود: معماري نشان دهنده هويت ما است و هويت نشانه ماهيت ، ماهيت ما دين مبين اسلام است و با نگرشي ديني به مسئله هويت مسئله معماري ديني و ملي ما بسيار پيشرفت محسوسي نشان خواهد داد چرا كه معماري هنر چگونه انديشيدن يك ملت است .
وي در پايان سخنانش ياد آور شد: با تاسيس مركز معماري حوزه هنري نشان داديم كه معماري هنر است ، هنري كه با حكمت آميخته است و اميدواريم اين نگاه به دانشگاه ها نيز برسد و بتوانيم با انجمن معماري انقلاب اسلامي همياري و همفكري مناسبي در جهت رشد و تعالي اين هنر والاي ايراني - اسلامي داشته باشيم و تاثير آن را در شهر سازي و معماري در آينده اي نه چندان دور مشاهده كنيم .

محمد رضا قانعي :
معماري امروز نيازمند بازگشت به اصول معماري ايراني - اسلامي است
محمد رضا قانعي نو آوري و ابداع در معماري امروز را نيازمند تغيير و بازگشت به اصول معماري ايراني - اسلامي دانست .
به گزارش پايگاه خبري حوزه هنري افشار نادري -استاد دانشگاه در رشته معماري- در همايش معماري و هنر گفت : ما امروز بايد روش هاي خود را در اصول معماري تغيير دهيم تا بتوانيم يك معماري خودي و بومي داشته باشيم .
او در ادامه و همزمان با ارائه تصاوير و اسلايد هايي از پروژه هايي كه تا به امروز در زمينه معماري ايراني انجام داده است، گفت : به معماري بستر گرا معتقدم ، هم در زمينه بسترهاي فرهنگي كه شامل آموزه هاي مذهبي و فرهنگ ايراني خودمان است و هم بستر هاي زيستي و فيزيكي كه با زادگاه و محل تولد يك اثر معماري رابطه اي پيچيده و تاريخي دارد .
اين استاد دانشگاه افزود: در دفاتر و پروژه هايي معماري كه مشاركت داشته ايم ، به دنبال ارزش هاي بومي و فرهنگي كشورمان بوده ايم .
او در ادامه و با اشاره به تفاوت هايي كه ميان معماري غربي با معماري ايراني - اسلامي وجود دارد گفت: نقطه افتراق ما با معماري غربي در حريم يا حجابي است كه ما در سازه هاي خود به آنها مي پردازيم، اين پوشش مانند نقاب يا پوشيه كه بخشي از حجاب بانوان در فرهنگ ما است ، اثر معماري را محافظت كرده و به آن زيبايي مي بخشد .
نادري در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد : ما بايد به پيشينه غني ايراني - اسلامي خود برگرديم و براي معماري امروز تعريف جدي بيابيم و به بيان ساده تر ساختمان بايد بتواند احساسات مردم را برانگيزد و در آنها حس آرامش ، شادي و نزديكي به خدا را به وجود آورد .

 



حقيقت هنر، مكتب اهل بيت است

عليرضا قبادي
محمدحسين صلواتيان تصويرگر، كاريكاتوريست، نويسنده كتاب و نشريات كودك و نوجوان و نيزمربي اين گروه سني است. وي از هنرمندان پرتلاشي است كه انتشار بيش از730 عنوان كتاب درداخل كشور و 100 عنوان كتاب را درخارج كشور دركارنامه خود دارد.
صلواتيان زماني مديرهنري كيهان بچه ها بوده است و سابقه مديريتي هم دركانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان دارد.
گفت وگويي با وي انجام داده ايم كه مي خوانيد:¤ براي شروع از خودتان بگوييد. چند سال داريد؟ از چه سالي شروع به تصويرگري كرديد و چطور شد كه وارد اين حرفه شديد؟
متولد 1340 هستم. پدرم نقاش بود. من هم از بچگي به نقاشي علاقه داشتم از سال 68-67 در مجله «اميد آينده» كه توسط بسيج دانش آموزي چاپ مي شد آثارم منتشر شد و بعد هم در زمان آقاي سرشار با مجله سوره كار كردم.
با وجود اينكه كارمند صدا و سيما بودم اما بدليل اينكه علاقه زيادي به بچه ها داشتم آمدم بيرون و در مدارس شروع به تدريس كردم.
¤ الان مشغول چه كاري هستيد؟ هنوز با بچه ها ارتباط داريد؟
بله. الان هم مشغول تدريس هستم.در مسجدي درحوالي پل چوبي يك مجموعه آموزشي راه اندازي كرديم كه آنجا به بچه ها تصويرسازي، كتاب سازي، انيميشن و كاريكاتور آموزش داده مي شود.
¤ دركتاب سازي چه كاري انجام مي شود؟
بچه ها داستان مي آورند، تصويرسازي مي كنند و كتابهاي نامتعارف توليد مي كنند كه در عرف بازار نيست. مثل كتابهاي قوطي كبريتي يا كتابي كه جلدش از دو پوست گردوست. سوژه اصلي كتاب است ولي قالب كتابهاي متداول نيست. به كتاب سازي درخارج از كشور توجه زيادي مي شود اما چون در اينجا هزينه براست به آن توجه نمي شود. ما دركلاس سعي مي كنيم حس خلاقيت بچه ها را تحريك كنيم و اجازه بدهيم از كار هنري خارج از عرفي كه انجام مي دهند لذت ببرند.
¤ دركارهايتان براي ارتباط برقرار كردن با دنياي بچه ها مشكلي نداشتيد؟
نه. چون با روانشناسي كودك و ادبيات كودك آشنا هستم. با بچه ها هم سروكار داشتم در آموزش از قصه و شعر استفاده مي كنم. در دانشگاه هم از همين شيوه استفاده مي كنم و جالب اينكه نتيجه هم داده است.
اما اينكه در آثار تصويرگري توانسته ام ارتباط برقرار كنم يا نه بايد از مخاطبين پرسيد.
اما چون كتابهايم از پرفروش ترين كتاب هاست و كتاب سال هم بوده است سطح ارتباطم را موفق مي دانم.
¤ سبك شما در تصويرگري چه ويژگي هايي دارد چطور به اين سبك رسيديد؟
درتصويرگري براي كتاب كودك از رنگهاي شاد وفرم هاي ساده استفاده مي كنم با ساده كردن و كم كردن عناصر تصويري اثر را پالايش مي كنم.
چون كودكان دوست دارند از تصاوير تقليد كنند و ايده بگيرند.
اگر كار خيلي شلوغ باشد كودك مستأصل مي شود و نمي تواند با آن ارتباط برقراركند در مهد كودك ها مي بينم بچه ها عين كار خودم را كشيده اند و مربيان هم همين طور، بچه ها زيبايي شناسي را درك مي كنند. اما در تصويرگري كتاب نوجوان از شيوه و سبك آرايشي استفاده مي كنم.
هيجان مقتضي سن نوجوان هاست نقاشي وقتي شلوغ باشد نوجوان با آن درگير مي شود.
البته نوع نقاشي به متن هم وابسته است يعني ممكن است متن ويژگي هايي نداشته باشد و نقاشي به آن كمك كند و جاهاي خالي را پر كند.
اگر متن خشن باشد نقاشي بايد آن را نرم كند.
¤ رنگ چه جايگاهي در آثارتان دارد؟ با توجه به روحيه بچه ها چقدر به آن توجه مي كنيد؟
رنگ يكي از مباني زيبايي شناسي تصوير است. نسبت به موضوع، نوع مخاطب و فضاهاي ذهني مخاطب تبلورهاي مختلفي دارد. رنگ ها در كنار هم شخصيت مي گيرند. رنگ شناسي آن قدر گسترده است كه رشته هاي خاصي در سطح دكترا دارد.
¤ در دانشگاه ها اوضاع هنر ديني به چه شكل است؟
موضوعات ديني مقوله هاي مختلفي دارند. موضوع دين با رويكرد آموزش يا بحث تاريخي يا احساس معنوي يا معارف ديني يا اخلاق هر كدام بايد ويژگي هاي خاصي در تصويرگري داشته باشند. حقيقت هنر مكتب اهل بيت(ع) است. الباقي راه انحرافي است اما شأن هنر ديني مغفول مانده است. در تصويرگري برخي از برجسته ترين اساتيد هم مي گويند چيزي دستشان نيست. برخي هم كه در دانشگاه تصويرسازي ديني تدريس مي كنند مي گويند نمي دانيم بايد چه تدريس بكنيم، يا مباني چيست و رويكردها كدام است. من كتابي تاليف كرده ام با عنوان «مباني تصويرگري ديني» كه اختصاصا در ارتباط با مكتب اهل بيت(ع) است.
¤ بپردازيم به رويكردهاي ديني در عرصه هنر آيا نقاشي پرده خواني را نمي توان سابقه اي براي تصويرگري ديني دانست؟
نقاشي پرده خواني و نگارگري تاثيرگذاري و زيباييش را وامدار اخلاص هنرمندان است. آنها با وضو كار مي كردند روبه قبله كار مي كردند، روضه مي خواندند و گريه مي كردند كه آثارشان تأثيرگذار شده است. هرچند در جنبه سواد بصري مي توان ايرادهاي زيادي از نقاشي پرده خواني گرفت. اما به دليل تقوايي كه داشتند آثارشان قدرت پيدا كرده است. ما الان در دوران ديگري هستيم با شرايط و مختصات ديگري. بايد الان جور ديگري كار شود.
لباس خاص در ذهنمان را بپوشانيم. ما بايد در حوزه دين سبكي مناسب زمان خودمان پيدا كنيم.
¤آيا در عرصه بين المللي تصويرگري كتاب كودك با رويكرد مذهبي جايگاهي دارد؟
نگاه دنيا با نگاه ما متفاوت است. نگاه غرب كاملا سكولار است هنر را از دين جدا مي داند و دين را در قالب اباحه گري مي بيند و درهنر جايي براي ارائه موضوع مذهبي وجود ندارد و اگر موضوع مذهبي است صرفا در قالب تاريخ است اما موضوع مذهبي كه بخواهد و بتواند مخاطب را آماده كند براي عوالم ديگر چنين چيزي وجود ندارد. در غرب دين جنبه تزيين دارد. مثلا كسي خانه دارد ماشين دارد، رخت و لباس دارد، حالا دين هم دارد. رويكردشان به دين در همين حد است دراين شرايط زمينه اي براي تعريف هنر از نگاه دين و اهل بيت(ع) وجود ندارد.
¤ چرا از دنياي كاريكاتور فاصله گرفتيد؟
صبغه كارمن تصويرسازي است و اخيرا هم درگير كارهاي جدي تر تصويرسازي هستم. اين روزها كتابي راجع به حضرت امام(ره) در دست كار دارم كه خيلي مشغولم كرده است. وقتي هم هنرمند در يك موضوع مستغرق مي شود نمي تواند به موضوعات ديگر بپردازد.
¤ به عنوان كسي كه سالها با بچه ها كار كرديد فكر مي كنيد در تصويرگري استعداد بچه ها را چطور مي شود شكوفا كرد؟
مهم ترين مسئله اين است كه پدر مادرها مانع نشوند و دخالت هم نكنند. فقط ابزار مناسب را در اختيار بچه ها قرار دهند. براي كودكان كار با مدادرنگي سخت است.نوكش نازك است و خيلي سخت رنگ مي گيرد.اما ماژيك و مدادشمعي راحت تر است و رنگ هاي جانداري هم دارد.دنياي بزرگسال را نبايد در دنياي بچه ها دخالت داد. بچه ها را تا «حدي» تشويق بكنند كه وابسته به تشويق نشوند.

 



به بهانه برگزاري همايش معماري درحوزه هنري
سازمان تبليغات اسلامي شميم اعتقاد در خشت و پي بناها

مهدي فرخي
هنر معماري بي شك يكي از بارزترين مظاهر تمدن هر قوم و ملت است و نوع چينش ساختمان ها و نماي داخلي يا بيروني آن رابطه اي تنگاتنگ با فرهنگ و اقتصاد آن جامعه دارد. طي چندين سال گذشته بر اثر تغيير و تحولات اجتماعي، سياسي و اقتصادي دگرگوني هاي بسياري درنوع و چگونگي شكل گيري بافت هاي مسكوني رخ داده است. اين تغييرات مي تواند درقالب رشد و توسعه يا افول و ممات شهر در طول تاريخ ظهور پيدا كند. دراين ميان بررسي تاريخي مسائل شهري و شكل گيري بافت هاي شهري يكي از ملزومات مهم جامعه شناختي دراين حوزه است.
معماري ايران شناسنامه معتبر مردم اين سرزمين
هنر معماري يكي از بارزترين مظاهر تمدن هر قوم و ملت است. معماري ايران و آنچه كه از گذشته تاكنون به يادگار مانده است، شناسنامه معتبر مردم در اين سرزمين است، آداب و رسوم، مراسم مذهبي، روحيه، اخلاقيات و انديشه نسل ها در معماري ايران انعكاس واضحي دارد.
با مروري كوتاه بر سير تاريخي و شكل گيري شهرها از گذشته تاكنون درمي يابيم كه فضاي دروني و بيروني نماها در دوره هاي مختلف تاريخي متاثر ازعوامل گوناگوني چون حاكميت، مسائل سياسي، اقتصادي و آداب و رسوم بوده است. بناهاي تاريخي و آثار به ياد ماندني و پا برجا كه از دوران كهن استواري خود را حفظ كرده اند نتيجه قرن ها فكر و تلاش نياكان ما است.
از آغاز گرويدن ايران به اسلام بسياري از سنت هاي ايراني از جمله سنت معماري آن همگام با تغييرات سياسي كشورهاي مربوط ميان حكمرانان اسلامي رايج شد. آن چه از نظر فني اساس ساختمان هاي سنتي به شمار مي آيد، برپا كردن طاق ها بر روي ديوارها است. معماري اين دوره داراي معنا و مفاهيم خاص خود بود، به طوري كه در مقايسه با دوران هاي پس از آن هنوز استقامت و زيبايي خود را حفظ كرده است. براي اولين بار ايراني ها بودند كه آجر را درست كردند و درمعماري مورد استفاده قرارگرفت، همانند معبد چغازنبيل كه مربوط به سه هزار سال پيش است و از كليشه درآن استفاده شده است. اما متاسفانه هيچ ارگان يا نهادي از گذشته تاكنون تلاشي نكرده تا كليشه به نام ايران ثبت شود و يا گنبد سلطانيه كه در نوع خود بي نظير بوده و داراي عالي ترين تكنيك از لحاظ معنا، تكنولوژي و هويت بوده است و با گذشت چندين سال هنوز ثابت و استوار است. رونق و اعتلاي معماري در ايران از دوران باستان گواه آن است كه اين سرزمين از كانون هاي نخستين شهرسازي و سدسازي بوده كه نمونه بناهاي مختلف و سدهاي باستاني و دهكده هاي متعدد درجاي جاي اين كشور است. اين آثار ارزشمند معماري كه معرف فرهنگ و تمدن ايران و ايراني است. دستاورد تلاش متمادي هنرمنداني است كه با ايمان و خلاقيت خود در گسترش و تكامل هر چه بيشتر معماري به خصوص در دوران اسلامي مشتاقانه كوشيده اند.
دوران صفويه، معرف معماري اسلامي
اوج معماري ايراني در دوران صفويه مشاهده مي شود. در اين دوران مفاهيم عميق و كارآمدي در معماري و شهرسازي نمايان است؛ ويژگي هايي چون طراحي مناسب، محاسبات دقيق و ستون هاي بلندي كه هر كدام در عين سادگي معرف شكوه معماري است. در اين بين احداث نيايش گاه ها بيش از هر بناي ديگري مورد توجه بوده است تا جايي كه اگر شهري مسجد نداشت به عنوان يك شهر تلقي نمي شد. در هيچ كجاي جهان بناهاي آرامگاهي همانند ايران يافت نمي شوند كه داراي چنين سطح عالي و استواري باشند. در اين دهه تدريس علوم ديني يا غير آن از مساجد به مدارس منتقل گشت و مدارسي چون چهارباغ، سپهسالار و... كه معرف فضاي آموزشي در معماري ايران هستند، ساخته شد. معماري سنتي ايران روندي پيوسته و استوار در دوره قاجار داشت. در اين دوره همزمان با گسترش روابط ايران با اروپائيان زمينه هاي نفوذ فرهنگ و تمدن به تدريج فراهم شد و بسياري از عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي، شهري و از جمله معماري را تحت تأثير قرار داد. در اين دوران به دليل آمد و شد روشنفكران و طبقه مرفه جامعه به اروپا و تحصيل اين قشر در خارج از كشور تأثيرپذيري از تمدن و معماري آن مناطق، خود را در سازه هاي معماري تا حدي نشان داد و همان گونه كه ارتباط با غربيان روي فرهنگ، لباس و آداب و رسوم ايرانيان تأثير داشت بر روي معماري نيز اثر گذاشت. يكي از مهم ترين اتفاقات تاريخي در دوره قاجار وقوع انقلاب صنعتي در اروپا است. انقلابي كه تأثير فراواني بر شكل فضاهاي شهري اروپا گذاشت. معنا و هويت كه از شاخصه هاي اصلي معماري در اين دوره بود به مرور كم رنگ شد، به طوري كه از سال هاي مياني دوره پهلوي هويت خود را از دست داد.
ورود آموزه هاي غربي به درس هاي بومي معماري
پس از مشروطه و در دوره پهلوي، دوراني است كه صرف نظر از دوران قبلش، متأثر از تجدد، نظامي گري و باستان گرايي است. معماري در اين دوره تنوع چشمگيري نداشته است. از جمله صدماتي كه به معماري وارد آمد، تأسيس دانشكده معماري در سال 1319 بود، چرا كه آموزه هاي فرهنگ غربي را وارد درس هاي بومي كردند. اين گسستگي و ناهماهنگي بين معماري اروپايي و ايراني- اسلامي با سفر تعداد بيشتر درباريان و قشر ثروتمند جامعه به فرنگ چند برابر شد. به طوري كه اگر در مدح معماري اسلامي سخني گفته مي شد، آن فرد، فردي عقب مانده ناميده مي شد و همين عامل و نمونه هاي ديگري باعث شد كه از معنا و مفهوم در معماري دور شويم. ما هنوز درحال تقليد معماري گذشته اروپا هستيم. درحالي كه ميراث معماري ايران جزو افتخارات است. يادآوري مي كنم كه از نظر پژوهش در نوع معماري آن زمان (دوران قاجار و قبل از آن) بسيار عقب هستيم و به اين نكته اصلي هيچ گاه توجه نكرديم كه علت پابرجايي و ماندگاري آثار معماري آن دوران تاكنون يا در آينده چيست، از چه معيارها، خلاقيت و ابزارهايي استفاده مي شد كه با گذشت چندين قرن هنوز بناهاي تاريخي استواري چون سي وسه پل و... به يادگار مانده است. حتي بايد اشاره شودكه ما هنوز يك ميليون اثر تاريخي ثبت نشده داريم و بسياري از آن ها زيرخاك مدفون است. انقطاع فرهنگي، بريدن از ارزشها و بي توجهي به سنت ها و آئين ها در هرم حكومتي به رغم مقاومت ديرپاي مردم، نتايج مخرب خود را نمودار ساخت. سرزمين كهنسال ايران با سابقه اي درخشان و طولاني در هنرهاي گوناگون سهم بزرگي در توسعه و تكامل معماري جهان دارد. دوره پهلوي آغاز ارتباط مستمر با غرب و ايجاد نهادهاي اجتماعي و علمي و آغاز تمدني به ظاهر مدرن و صنعتي بود. رشد سريع جمعيت، ارتباط تنگاتنگ با غرب، تغيير شيوه هاي زندگي و بسياري از عوامل ديگر باعث تغيير و تحولات در همه حوزه ها از جمله معماري و شهرسازي شد و باعث شد شهرسازي از هويت و معناي قديم دور بماند و به تقليدي محض از نوع معماري اروپا تبديل شود.
توسعه هويت و علم روز از الزامات جامعه امروز
دوران انقلاب اسلامي به عنوان حكومتي منحصر به فرد، تجربه ايدئولوژيكي جديدي است كه با توجه به اين مهم، در تكميل زيرساخت هاي فرهنگي و بازآوري مفاهيم هوشمندانه و قاعده مند توسط معماران و انديشمندان ايراني بايد همت كرده و با برگشت به معنا و هويت ايراني-اسلامي تركيب بندي و انتخاب بجاي عناصر را سرلوحه اهداف خويش قرار دهيم.
در اين ميان شاهد گوناگوني بناها و تركيبات مختلف هستيم، به طوري كه سيماي شهري از مفاهيم والاي خود تهي شده است؛ ساختمان ها با فرم ها، رنگ ها و مصالح ناهمگون به طور ناموزون كنار هم قرار گرفته اند و در طي اين چند سال بر اثر تلاش همه جانبه دست اندركاران بخش ساختمان و تربيت متخصصان و بازآموزي معماري اسلامي و تحقيق و پژوهش در آثار گذشته شاهد تغييرات خاص در نوعي معماري هستيم. راهكار هايي كه بيان آن براي رسيدن به آرمان معماري لازم است عبارتند از: تقويت نظام مديريت و نظارت بر عرصه هاي شهرسازي، استفاده مناسب از فرهنگ هاي بومي و اقليمي، تشكيل نهادهاي مدني براي دفاع از حقوق مردم، تاسيس موسسات غيردولتي در راستاي مشاركت مردم جهت تصميم گيري در حوزه زندگي خود و توجه به پتانسيل هاي بافت هاي سنتي جهت پيوند با معماري امروز.
گفتني است پايداري در زمينه معماري بايد به سمت تدوين ضوابطي پيش رود كه برمصرف حداقل انرژي، استفاده از مصالح تجديد پذير و تجديد انرژي بدون توليد آلودگي تاكيد كند. در اين بين معماري سنتي ايران بين موضوع هايي اكولوژيكي و كارايي انرژي، هم به لحاظ پايين بودن قيمت اوليه و هم به لحاظ پايين بودن قيمت جاري و كاركردي بنا پاسخگو بوده است. در طراحي شهري، پيوستگي و يكپارچگي ساختمان هاي سنتي بافت فرسوده به هم فشرده شهر، همراه با كوچه هاي باريك و نامنظم باعث ايجاد حداكثر سايه و حداقل تابش اشعه آفتاب مي شود. معماران سنتي جزئياتي را در طراحي هاي شان مانند فرورفتگي ها و برآمدگي ها لحاظ كرده اند كه حداكثر سايه ممكن توسط آن ها فراهم مي شود. با بررسي راهكارهاي انديشيده شده در معماري سنتي و بومي با هدف انطباق محيط زيست خصوصاً در روزگاري كه بشر ناگزير بود از انرژي هاي پاك و طبيعي استفاده كند مي توان براي معماري امروز درس آموخت، خصوصاً كه با پيشرفت تكنولوژي مي توان متدهاي اتخاذ شده در قديم را با نيازها و شرايط روز تطبيق داد و با استفاده بهينه و مؤثر از انرژي هاي پاك براي حفظ محيط زيست همت گماشت.
براي رسيدن به هدف والا احتياج به تشكيل نظام معماري است. در مراكز آموزشي بايد دگرگوني پديدار شود، تفكر و نگرش براي رسيدن به آرمان نهايي كه همانا تلفيق سبك معماري اسلامي گذشته با مدرن و امروزي است، تغيير پيدا كند. لازم است كه از پايه و عمق به اين مفهوم نگريسته شود و آموزش را از كودكان شروع كنيم. همچنين مردم را به حق و حقوق خود واقف كنيم و نماينده اي داراي تخصص ويژه تعيين شود به عنوان مدافع حق مردم و بسياري اقدامات ديگر كه در اين مجال نمي گنجد. يادآوري مي كنم كه در هر زمان بايد به سوي پيشرفت حركت كرد. ديگر نمي شود به سبك و سياق دوران صفويه زندگي كنيم بلكه، بايد همان تكنيك و روش ها و مفهوم ها را با سبك مدرن تلفيق كنيم، هويت و فرهنگ غالب بايد حفظ شود و به سمت تكامل پيش برود. بدين معني كه هويت و علم روز بايد در كنار هم توسعه پيداكنند. طراحان، معماران و مسئولان شهري بايد به طراحي فضاهاي شهري و مناسب بودن آن با فرهنگ و آداب و رسوم و نيازهاي جغرافيايي خاص آن منطقه دقت كنند و آن را در طراحي فضاهاي شهري رعايت نمايند. به اميد آن روز كه پژوهش تقويت شود و شاهد توليد آثار فاخر، منحصر به فرد به همراه بيان ايدئولوژي خاص
اسلامي- ايراني باشيم.

 



به بهانه تمجيد روزنامه شرق از يك عنصر بهايي
«سيحون» ابتذال را معماري كرد!

ادب و هنر: روزنامه شرق در سال جاري اقدام به چاپ دو مطلب در معرفي هوشنگ سيحون بهايي وابسته به دربار پهلوي كرده است. اما از آنجا كه اين روزنامه به تمام زواياي زندگي هوشنگ سيحون نپرداخته و از كنار بسياري از نقاط تاريك زندگي وي عمدا با چشم بسته عبور كرده بود از اين رو روزنامه كيهان در شماره مورخه 17/3/91 اقدام به انتشار مطالبي در افشاي ماهيت واقعي هوشنگ سيحون كرد كه با استقبال مخاطبين مواجه شد. در پي درخواست هاي مكرر خوانندگان، در اين شماره به صورت مفصل به معرفي اين عنصر بهائي پرداخته شده است. خوانندگان مي توانند براي اطلاعات بيشتر به جلد چهارم كتاب «معماران تباهي» منتشر شده از سوي دفتر پژوهش هاي كيهان رجوع كنند.
هوشنگ سيحون در سال 1299 شمسي در تهران و در يك خانواده «بهائي» به دنيا آمد. پدرش از يهودياني بود كه به فرقه ضاله بهائيت پيوسته بود. وي پس از اخذ ديپلم در سال 1319 به دانشگاه تهران رفت و در رشته معماري دانشكده هنرهاي زيبا به تحصيل پرداخت.
در آن زمان دولت فرانسه با هدف جا انداختن و نفوذ دادن هر چه بيشتر فرهنگ و هنر خود و تأثيرگذاري بر ايرانيان اين دانشكده و دانشجويان آن را تحت كنترل داشت تا آنجايي كه اساتيد فرانسوي بدون دريافت دستمزد از دولت ايران در اين هنركده تدريس مي كردند. دولت فرانسه افزون بر خدمات آموزشي، در هر دوره به عده اي از دانشجويان بورس تحصيلي مي داد و آنها را به فرانسه مي برد. سيحون هم جزو اين دسته از دانشجويان بود كه با بورس اعطايي دولت فرانسه به آن كشور رفت و تحت نظر آنان به تكميل تحصيلات عاليه خود پرداخت.
مهندس هوشنگ سيحون در سال 1328 به ايران بازگشت و بلافاصله با درجه دانشياري به استخدام دانشگاه درآمد و به تدريس پرداخت. سال 1341 وي به عنوان رئيس دانشكده منصوب شد. عده اي وابستگي سيحون به بهائيت و عضويت او در كلوب روتاري و گروهي ديگر نزديكي بيش از حد وي به دربار را دليل اصلي ترفيعات سريع و انتصابش به رياست دانشكده هنرهاي زيبا مي دانند.
عامل اصلي انتصاب او هر چه باشد، در اين نكته ترديدي نيست كه او با مأموريت اجراي برنامه هايي در جهت ايزوله و منزوي ساختن دانشجويان و هنرمندان وطني بر مسند رياست دانشكده هنرتكيه زد زيرا دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، به عنوان دانشگاه مادر، همواره بر خط مشي آموزشي ساير دانشكده ها و مراكز آموزش هنري نفوذ داشت و آنها را به دنبال خود مي كشاند و نگاه هنرمندان و فعالان عرصه هنر پيوسته به دنبال جريان آموزشي اين دانشكده بود.
دانشكده هنرهاي زيبا در زمان سرپرستي هوشنگ سيحون، به سمت ابتذال حركت كرد و رفتار و روابطي كه او به عنوان رئيس اين مركز آموزشي از خود بروز داد، بدون استثنا در جهت رواج فرهنگ و آموزه هاي غربي و دامن زدن به بي بندوباري و كشاندن جوانان و هنرمندان به «از خود بيگانگي» بود. در دوران رياست او نابهنجاري هاي فراواني در تمام اركان اين دانشكده مشاهده مي شد.
هوشنگ سيحون بنيانگذار سفرهاي دانشجويي و اردوهاي دانشگاهي بود و هر سال گروه هاي متعددي از دانشجويان دختر و پسر را به صورت مختلط، به سفرهاي به اصطلاح علمي در نقاط مختلف ايران مي فرستاد. اين گونه مسافرت ها محملي براي اشاعه فساد و وسيله اي براي كشاندن دانشجويان به مرداب مرگ اخلاقي بود. آزادي هاي بي حدوحصري كه دختران و پسران دانشجو در اين سفرها داشتند مسئله ساز مي شد تا جايي كه دانشجويان اغلب نظم شهرها را برهم مي زدند و سيحون هم بي توجه به موقعيت اجتماعي و اداري اش به عنوان رئيس دانشكده هنرهاي زيبا به عنوان سردسته رهبري آنها را برعهده مي گرفت و به بي نظمي هاي آنها بيشتر دامن مي زد.وي اين گونه رفتار را جزو ويژگي ها و افتخاراتش مي دانست به در جايي مي گويد: «... در سفرها تفريح هم داشتيم و شب ها به سينما مي رفتيم، يادم هست كه يك شب در شهر لاهيجان دو بار سينماي اين شهر را به هم ريختيم»(1). قصد سيحون از برگزاري چنين سفرهايي دور نگه داشتن دانشجويان اين دانشكده از مسائل اجتماعي و فضاي مبارزاتي آن ايام دانشگاه تهران بود.رواج ابتذال و تشويق لااباليگري در دانشكده هنرهاي زيبا در دوران رياست هوشنگ سيحون آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثير بدي بر رفتار و كردار دانشجويان رشته هاي مختلف اين دانشكده گذاشت كه دانشجويان هنرهاي زيبا را در شمار بدنام ترين دانشجويان دانشگاه تهران قرار داد. وضعيتي كه سيحون نخستين سنگ بناي آن را گذاشت، كار را بدان جا كشاند كه چندي بعد، مردم و مسئولين دانشكده هاي ديگر نسبت به آن اعتراض كردند و مقامات مسئول اين دانشكده طي بخشنامه اي خواستار تصحيح اين گونه رفتار و كردار شدند.
يكي ديگر از اقدامات مهندس هوشنگ سيحون در دوره رياست دانشكده هنرهاي زيبا، استفاده از مدل هاي زنده و عريان دركلاس هاي درس بود. عريان شدن زنان در كلاس نقاشي و طراحي آناتومي در شمار ره آوردهايي است كه اساتيد غرب زده اي چون هوشنگ سيحون به ارمغان آوردند.
زماني كه دوره سه ساله رياست سيحون، در شرف پايان بود، جهانشاه صالح- اولين رئيس كلوب روتاري ايران- در مسند رياست دانشگاه تهران قرارگرفت. از آنجا كه عملكرد سيحون شرايطي را ايجاد كرده بود كه امكان داشت شوراي آموزشي دانشكده هنرهاي زيبا از انتخاب مجدد او خودداري نمايد، دكتر جهانشاه صالح، مانورهاي دموكراتيك رژيم پيرامون انتخابي بودن رؤساي گروه هاي آموزشي و دانشكده ها را به كنار نهاد و طي حكمي «هوشنگ سيحون» را براي سه سال ديگر به رياست دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران منصوب كرد.(2)
دخالت جهانشاه صالح در حفظ موقعيت سيحون و انتصاب مجدد او به رياست دانشكده هنرها، اين شائبه را كه سيحون مجري نيات و برنامه هاي روتاري و ديگر محافل وابسته به امپرياليسم درعرصه دانشگاه بوده است، به يقين مبدل ساخت و نشان داد كه اشاعه غربزدگي و كشاندن جوانان و دانشجويان به منجلاب بيگانگي در شمار برنامه ها و اهداف اين محافل و مجامع بوده است.
اين گونه خدمات هوشنگ سيحون هدف توجه رژيم پهلوي قرار مي گيرد و او كم كم پا را از دايره مسئوليت هاي آموزشي فراتر مي گذارد. هوشنگ سيحون درسال 1347 از رياست دانشكده هنرهاي زيبا كناره گيري كرد و به عضويت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهده دار مقام رياست شوراي شهرسازي و نوسازي تهران گرديد.
سيحون در دوران رياست شوراي برنامه ريزي و شهرسازي و نوسازي تهران موضوعي به نام «محدوده» و «خارج از محدوده» را مطرح ساخت و پس از تصويب آن به سراغ طرح جامع گسترش تهران رفت. نكته مهم در عرصه تدوين اين طرح توجه ويژه به درباريان و كلان سرمايه داران- كه اراضي وسيعي از اطراف تهران را در مالكيت داشتند- بود. سيحون كه نفوذ زيادي در اين شورا داشت- با مدد همفكران و ياران خود- به هنگام تعيين مرزهاي محدوده تهران، اراضي متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و كلان سرمايه داران عضو «روتاري» و «فراماسونري» را داخل محدوده قرار داد و به عنوان رئيس كميسيون طراحي شبكه اتوبان هاي تهران، ترتيبي داد تا اتوبان ها از كنار اين اراضي بگذرد و به اين ترتيب موجب شد تا قيمت اين اراضي يك شبه صدها برابر افزايش يابد. به طور مثال مرز شمال محدوده شهر تهران را تا بلندي هاي نزديك پناهگاه «كلك چال» و مرز محدوده شمال شرقي را تا نزديكي لشگرك- كه اراضي آن عمدتا متعلق به بهائيان و اكثراً جزو موقوفات فرقه بهائيت و مشرق الاذكار اعظم تهران بود، معين كرد و چون اراضي غرب تهران متعلق به اشرف پهلوي و اردشير زاهدي بود دامنه محدوده تهران در اين قسمت را تا حوالي كرج گسترش داد تا خاندان سلطنت و وابستگان آنها بتوانند با غارت اعتبارات و تسهيلات بانكي و زيرپوشش توليد كلان مسكن، شهرك غرب و شهرك چشمه و شهرك اكباتان را بنا كنند و اين اراضي كه با «ثمن بخس» و يا از رهگذر سندسازي به دست آورده بودند، به گران ترين بهاي ممكن بفروشند ولي بخش اعظم جنوب شهر تهران- از حوالي ميدان خراسان و ميدان شوش و بي سيم نجف آباد را كه از ابتداي دهه 20 در آن ساخت و ساز انجام شده بود خارج از محدوده اعلام كرد و باعث شد مالكان اين مناطق كه همگي از طبقات فرودست جامعه بودند اجازه بازسازي و حتي كوچك ترين تغيير در خانه هاي خود نداشته باشند.هوشنگ سيحون فعال ترين مهندس معمار در دوران محمدرضا پهلوي بود كه به دليل خوش خدمتي هايش اكثر پروژه هاي مهم نوسازي و بازسازي به او ارائه مي شد.سيحون در يكي از املاك خود در خيابان جمهوري اسلامي اقدام به تأسيس گالري هنري با عنوان «گالري سيحون» كرد. وي جواز و اسناد اين گالري را به نام همسرش معصومه سيحون گرفت. معصومه از شاگردان سيحون در دانشكده هنر بود و تفاوت سني بسياري با او داشت.گالري سيحون ظاهرا محل تبادل و نمايش آثار هنري بود اما خيلي زود از هدف هاي فرهنگي فاصله گرفت و به تجارتحانه و محل خريد و فروش اشياي عتيقه مبدل شد تا جايي كه عده اي او را دكاندار قلمداد مي كردند.معصومه سيحون قبل از انقلاب از دوستان نزديك فرح پهلوي بود و عضويت هيئت داوران انتخاب «ملكه جهانگردي ايران» را كه در حقيقت يك نوع ملكه زيبايي بود و از سوي مؤسسه اطلاعات برگزار مي شد، برعهده داشت.
سيحون بيش از دو دهه است كه در ونكوور كانادا اقامت دارد و همچنين شهروند فرانسه به شمار مي آيد.سايت صهيونيستي ويكي پديا صريحا از وي به عنوان يك بهايي ياد كرده است. چند سايت رسمي فرقه بهائيت نيز به طور مفصل به تمجيد و تجليل از عضو يادشده پرداخته اند
پانوشت ها :
1- شرح حال هوشنگ سيحون، استاد دانشكده هنرهاي زيبا
2- روزنامه كيهان مورخ 25/2/1344

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14