(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 خرداد 1391 - شماره 20232

با اعتماد به نفس به جنگ مشكلات برويد
هر روز يك سيب
شيوه هاي صحيح ارتباط با بچه ها
نوجوانان بدبين
كودكان و نوجوانان مضطرب



با اعتماد به نفس به جنگ مشكلات برويد

اعتماد به نفس براي داشتن سلامت رواني حائزاهميت بسيار زيادي است.
بيشتر افرادي كه به موادمخدر اعتياد دارند فاقد اعتماد به نفس هستند و در نتيجه نمي توانند براي رسيدن به اهداف خود تلاش كنند. در واقع داشتن اعتماد به نفس در تمام مراحل زندگي اثرات مثبتي دارد.
ده توصيه مفيد
1- مثبت انديش باشيد
افكار مثبت را جايگزين افكار منفي كنيد. با اين كار اعتماد به نفس شما تقويت مي شود و شاهد اتفاقات خوشايندي در زندگي خواهيد بود.
يادتان نرود كه هميشه خوشبين باشيد. البته اين كار آسان نيست و نياز به تلاش و صرف وقت دارد.
مثبت انديشي نه تنها شما را در رهايي از اعتياد كمك مي كند بلكه در تمام مراحل زندگي تان مفيد خواهدبود.
2- خود را از افكار منفي خلاص كنيد
شايد به نظرتان برسد كه اين توصيه همان توصيه اول مي باشد ولي در واقع اهميت آن به حدي است كه ارزش تأكيدكردن را دارد. شما بايد ياد بگيريد كه چگونه خود را بشناسيد.
فرض كنيد از مسئله اي ناراحت هستيد و براي اينكه احساس بهتري پيدا كنيد به استفاده از موادمخدر مي انديشيد.
شما مي توانيد با تغيير افكارمنفي ، زندگي خود را تغيير داده و اعتماد به نفس تان را تقويت كنيد.
به جاي استفاده از مواد مخدر به خودتان بگوييد به اين مواد نيازي نداريد، اعتياد، دردي را دوا نمي كند و يا جملاني از اين قبيل.
3- خود را بشناسيد
وقتي تلاش مي كنيد يك تصوير ذهني منفي را از خود دور كرده و يك تصوير مثبت را جايگزين آن كنيد در واقع دشمن حقيقي، خودتان هستيد و شما بايد اين دشمن را به متحد خود تبديل كنيد.
براي اين كار به افكارخود گوش دهيد و يادداشت برداري كنيد.
در مورد ويژگي هاي مثبت خود فكر كرده و آنها را كشف كنيد. يادتان باشد هرانساني ويژگي هاي خوب دارد. در مورد كارهايي كه به خوبي مي توانيد انجام دهيد و يا علائق خود فكر كنيد.
برخي از مردم هرگز در مورد خواسته هاي خود از زندگي نمي انديشند و اين مسئله ابدا درست نيست. توصيه ما به شما اين است كه براي شناخت بهتر خود تلاش كنيد. زيرا دراين صورت اعتماد به نفس بيشتري پيدا خواهيدكرد.
4- شمرده شمرده حرف بزنيد
افرادي كه تندتند حرف مي زنند معمولا نمي توانند منظور خود را به خوبي بيان كنند. البته آنها با كمي تمرين مي توانند بر اين مشكل فائق آيند. يكي از دلايل تند حرف زدن اين است كه فرد حرف هاي زيادي براي گفتن دارد و سعي مي كند همه آنها را در مدت كوتاهي بيان كند. با تمركزكردن بر روي موضوع مورد بحث بهتر مي توانيد افكار و عقايد خود را بيان كنيد. سعي كنيد شمرده شمرده حرف بزنيد تا مردم حساب خاصي براي صحبت هاي تان باز كنند. به عنوان مثال اشخاص قدرتمند با وضوح و آرامش حرف مي زنند و اين امر اعتماد به نفس بالاي آنها را نشان مي دهد. كساني كه تندتند حرف مي زنند براين باورند كه حرفهاي آنها ارزش شنيدن را ندارد و درنتيجه به پريشان گويي روي مي آورند. يادتان باشد با آهسته حرف زدن اعتماد به نفس بيشتري پيدا مي كنيد.
5- مهارت هاي جديدي بياموزيد
از هر فرصتي براي آموختن و تمرين مهارت هاي جديد استفاده كنيد. بسياري از مهارت ها در چالش هاي زندگي مفيد خواهدبود. در كسب مهارت ها علائق خود را نيز درنظر بگيريد. در ابتدا مهارتي را كه به آن علاقه داريد انتخاب كنيد و براي يادگيري بهتر آن تلاش نماييد. به عنوان مثال اگر دوست داريد در مورد اعتياد خود مطلب بنويسيد ولي احساس مي كنيد فاقد مهارت لازم هستيد هر روز مطالب بيشتري را بر روي كاغذ بياوريد. هرچه بيشتر در مورد اعتياد خود بنويسيد براي مبارزه با آن اعتماد به نفس بيشتري خواهيد داشت.
6- روي راه حل ها تمركز كنيد
اگر با مشكلات زيادي دست به گريبان هستيد و مدام گله و شكايت مي كنيد بايد در رفتار خود تجديدنظر كنيد. براي اين كار بايد روي راه حل ها تمركز كنيد نه روي مشكلات. اين كار براي تقويت اعتماد به نفس شما بسيار موثرخواهد بود. اگر مشكلات موجود را با دلايل منطقي حل كنيد احتمال كمتري وجود دارد كه اعتياد را از سر بگيريد.
آيا مي خواهيد راه حل بيشتر مشكلات را بدانيد؟ جواب اين است: مشكلات در واقع موانعي هستند كه به مرور زمان از سر راه برداشته مي شوند. زندگي پر از موانع است ولي برخي از مردم در مورد آنها اغراق مي كنند و به قول معروف «از كاه، كوه مي سازند.» اين كار نه تنها موجب استرس مي شود بلكه اعتماد به نفس را نيز كاهش مي دهد.
7- لبخندزدن را از ياد نبريد
اين توصيه بسيار ساده ولي حقيقتاً موثر است. با لبخند زدن احساس بهتري به شما دست مي دهد و در ضمن رابطه بهتري با ديگران برقرار مي كنيد. اين كار براي تقويت اعتماد به نفس شما بسيار موثر است.
تحقيقات نشان مي دهد كه لبخندزدن براي سلامت قلب و در مجموع بدن مفيد است.
اگر سعي كنيد بيشتر لبخند بزنيد مطمئناً نتايج مثبت آن را در تقويت اعتماد به نفس خود خواهيد ديد.
8- اهداف واقعگرايانه داشته باشيد
هدفي را در نظر بگيريد كه مي توانيد به آن برسيد. دراين صورت كمتر دچار يأس و احساس ناكامي خواهيد شد.
هر زمان كه بتوانيد به يك هدف واقعگرايانه دست يابيد اعتماد به نفس شما تقويت مي شود. پس از رسيدن به هدف خود، هدف ديگري را در نظر بگيريد و براي رسيدن به آن تلاش نمائيد.
شما مي توانيد اهداف كوتاه مدت يا بلندمدت را انتخاب كنيد. فقط يادتان نرود كه واقعگرايانه باشند.
فراموش نكنيد شما تنها زماني مي توانيد به اهداف خود برسيد كه اين مسئله را در نظر بگيريد. اگر بدانيد كه به دست آوردن اهداف بزرگ تر در زندگي امكان پذير است اعتماد به نفس بيشتري پيدا خواهيد كرد.
9- عادات ناپسند خود را تغيير دهيد
هركسي عادات خاص خود را دارد كه برخي از آنها ناپسند هستند. راجع به يكي از عادات ناپسند خود فكر كنيد، مثل سستي و كاهلي.
براي تغيير عادات ناپسند خود تلاش كنيد و شاهد تغييرات شگرفي در زندگي خود باشيد. از عادات كوچك شروع كنيد. با تغيير دادن اين عادات احساس غرور، هيجان و اعتماد به نفس خواهيد كرد.
سپس سراغ يك عادت ناپسند ديگر برويد. سرانجام به اين نتيجه مي رسيد كه قادر به تغيير هر عادت ناپسندي هستيد.
10- با افراد معتمد به نفس رفت و آمد كنيد
رفت و آمد با افرادي كه اعتماد به نفس بالايي دارند اهميت زيادي دارد. به ويژه اگر در حال ترك اعتياد هستيد. سروكار داشتن با افراد منفي گرا پايه هاي اعتماد به نفس شما را سست مي كند مخصوصاً اگر ارتباط زيادي با آنها داشته باشيد.
شايد فاصله گرفتن از افراد منفي گرا كار بسيار دشواري باشد ولي يادتان نرود هرچه بيشتر وقت خود را با افراد معتمد به نفس بگذرانيد اعتماد به نفس خودتان نيز بيشتر مي شود. شايد اين توصيه آسان به نظر برسد ولي هرگز فراموش نكنيد كه رفتار اطرافيان بر روي زندگي انسان تأثير زيادي مي گذارد.
¤ اعتماد به نفس پايين تأثيرات مخربي بر زندگي شما دارد و در عوض، تقويت اعتماد به نفس باعث بهتر شدن زندگي تان مي شود. زندگي خوبي داشته باشيد!
ترجمه از آذر شايان

 



هر روز يك سيب

مطالعات نشان داده است خوردن سيب يا نوشيدن آب سيب عملكرد ريه ها را بهتر مي كند و به ويژه در بيماران مبتلا به آسم موجب تنفس راحت تر وكاهش خس خس سينه مي شود.
سيب ميوه اي است كه غني از ويتامين ها، مواد معدني ضروري، فيبر، آنتي اكسيدان ها و ديگر تركيبات مفيد براي بدن است.
خوردن سيب مي تواند باعث كاهش سطح كلسترول خون شود. درعين حال سيب عملكرد دستگاه گوارش را منظم و با التهاب مبارزه مي كند، سطح ايمني بدن را بالا مي برد و حتي باعث كاهش احتمال ابتلا به بيماري ها مثل افزايش فشارخون، ديابت و بيماري هاي قلبي و برخي انواع سرطان مي شود.
خوردن منظم سيب مي تواند ريه را از ابتلا به برخي بيماري هاي مزمن دور نگه دارد، ضمن آنكه بودن سيب در رژيم غذايي افراد حتي افراد سيگاري، احتمال ابتلاي آن ها به سرطان ريه را كاهش مي دهد.
سيب ماده غذايي است كه كالري زيادي ندارد اما با خوردن آن به شما احساس سيري مي دهد و اين باعث مي شود بيش از حد غذا نخوريد و اضافه وزن پيدا نكنيد.
سيب حاوي فلاونوئيدهاست كه آنتي اكسيدان هاي مهمي محسوب مي شود. اما در ميان فلاونوئيدها يكي از آن ها به نام فلوريزيرين- كه در طبيعت فقط در سيب وجود دارد- به تشكيل و حذف بافت محكم استخواني كمك مي كند. فلوريزيرين به همراه پلي فنل ها و مواد معدني موجود در سيب (مثل بورون) به استحكام استخوان ها كمك مي كند و در نتيجه از احتمال ابتلا به پوكي استخوان مي كاهد.
سيب غني از ماده اورسوليك اسيد است (البته بيشتر اورسوليك اسيد سيب در پوست آن است). اين ماده مي تواند از تحليل عضلاني كه در روند بالا رفتن سن اتفاق مي افتد، جلوگيري كند يا آن را به تعويق بيندازد و به طور كلي به قدرت بيشتر عضلاني كمك كند.
تحقيقات نشان داده است افرادي كه به طور منظم سيب مي خورند بسيار ديرتر از ديگران دچار بيماري آلزايمر مي شوند.

 



شيوه هاي صحيح ارتباط با بچه ها

باز نگه داشتن پل ارتباطي ميان كودكان و والدين فوق العاده مهم است. ما از كودكانمان مي خواهيم تا افكار و احساساتشان را با ما در ميان بگذارند، تا بتوانيم آن ها را درك كنيم و در بحران هاي زندگي به ياري آنها برخيزيم. انتظار داريم به جاي آنكه واكنش منفي نشان دهند احساسات خود را به طور مناسبي بيان كنند، به حرف ما گوش كنند و كاري را كه از آنها مي خواهيم انجام دهند.
بچه ها به طور غريزي نمي دانند كه چطور بايد افكار و احساساتشان را بيان كنند. همچنين به طور خودكار آماده گوش دادن به دستورات و پيروي از آنها نيستند و براي انجام اين مسئوليت ها بايد آموزش ببينند. والدين در اغلب موارد مجبورند روش هاي ارتباطي خود را بهبود ببخشند. در اين باره به نكات زير توجه كنيد:
- با ملايمت حرف بزنيد و يك نتيجه حقيقي را دنبال كنيد: به خاطر داشته باشيد همه چيز در صحبت كردن نيست و همه مشكلات رفتاري را نمي توان با گفت وگو حل كرد. كودكان بايد محدوديتهاي رفتارشان را بدانند و معمولا فقط توضيح دادن به آنها كافي نيست.
- رويه خود را با سن و ميزان بلوغ كودك متناسب كنيد: اشتباه بزرگي كه والدين مرتكب مي شوند اين است كه در مورد مشكل زياد صحبت مي كنند و روش هاي ارتباطي خود را زودتر از موعد (نسبت به سن كودك) به كار مي بندند و از كلماتي استفاده مي كنند كه كودك معني آنها را نمي فهمد.
كودكان و نوجوانان به روشهاي تدبيري بهتر پاسخ مي دهند تا جملات سنگين و بي انتها.
سعي كنيد با بالغ شدن فرزند خود بر عمق ارتباطات بيفزاييد و از واكنش هاي منفي بكاهيد. والديني كه هميشه سعي كرده اند در تربيت فرزند خردسالشان از توضيح و دليل استفاده كنند اغلب به اين نتيجه مي رسند كه با بزرگ تر شدن كودك نه تنها مشكل حل نمي شود بلكه بدتر هم مي شود زيرا وقتي كودك به مرحله اي از رشد عقلي مي رسد كه بتواند همچون يك فرد بالغ عمل كند والدين مي كوشند تا واكنش هاي قوي به او آموزش دهند اما اين كودك بالغ كه فقط به توضيح و دليل عادت كرده است در برابر محدوديتهاي جديد حتي بيشتر از يك نوجوان عادي طغيان مي كند.
در نتيجه بهتر است در مورد كودكان كم سن و سال بيشتر از مديريت و در مورد كودكان بزرگ تر از ارتباط استفاده شود.
چگونه به حرفهاي كودك گوش دهيم؟
¤ به زبان رفتار گوش دهيد: كودكان پس از چيره شدن به زبان گفتار مي كوشند از طريق رفتار با آنها ارتباط برقرار كنند.
كودكان بزرگ تر و نوجوانان به طور شفاهي ارتباط برقرار نمي كنند و در بيشتر موارد كه تحت فشار قرار مي گيرند، يا با آنها مخالفت مي شود احساسات خود را بروز مي دهند.
وقتي كودك رفتار جديدي را نشان مي دهد ممكن است مربوط به يك مرحله خاص سني نباشد و قصد گفتن چيزي را به شما داشته باشد.
براي چند لحظه خود را جاي كودك بگذاريد و سعي كنيد هدف او را از بروز چنين اعمالي كشف كنيد و سپس در مورد آن اهداف با او صحبت كنيد.
¤ بر احساسات برچسب بزنيد: روند آموزش تشخيص و بيان احساسات به يك كودك به تمرين و تكرارهاي زيادي نياز دارد. تشخيص دادن احساسات مهارتي است كه به ظرافت نياز دارد پس صبور باشيد.
¤ تمام توجه تان را به او جلب كنيد: به بقيه افراد خانواده بگوييد كه مزاحم نشوند. به يك جاي خلوت و ساكت برويد و طوري رفتار كنيد كه انگار تا ابد مي خواهيد گوش كنيد. همان قدري كه براي دوستان خود كه براي مشورت نزد شما آمده اند وقت مي گذاريد براي كودكان خود نيز وقت بگذاريد.
¤ سر صحبت را باز كنيد: گاهي شروع صحبت براي كودكان مشكل است.
سر صحبت را با جملاتي مانند (خب چي شده؟ بگو از چي ناراحتي؟ باز كنيد. هر چه اين جملات اختصاصي تر باشند موثرترند. اگر كودك نمي خواهد در مورد موضوعي صحبت كند به او القا كنيد كه آزاد است و مي تواند در فرصت ديگري اين كار را انجام دهد.
¤ به كودك اجازه صحبت كردن بدهيد: افراد بالغ معمولا تمايل دارند راه حل هايي پيشنهاد دهند و حتي براي كودكان نطق كنند، در برابر اين وسوسه ها مقاومت كنيد.
¤ فقط گوش كنيد: سعي كنيد حرف هاي كودك را به خودش برگردانيد تا شما را با بخش بيشتري از احساساتش شريك كند. از شيوه گوش كردن فعال يعني تكرار يا تفسير آنچه كودك به شما گفته است را به كار گيريد. با پاسخ هاي كودك پيش برويد و بيشتر يك دوست دانا باشيد تا يك پليس كنجكاو. توجه داشته باشيد شما در حال مشاهده دنيا از ديد كودك هستيد نه لزوماً واقعيتي كه اتفاق افتاده است. از هر روشي زياد استفاده نكنيد اگر همه جملات كودك را تكرار كنيد يا مطالب زيادي از او بپرسيد ممكن است خسته و آزرده خاطر شود.
¤ بگذاريد كه كودك حس كند كه شما از درد دل كردن او خوشحاليد.
¤ وقتي در مورد مشكلات زندگي اش با شما صحبت مي كند بگذاريد حس كند كه شما احساس خوبي نسبت به اين كار داريد.
چگونه با كودك خود صحبت كنيم؟
¤مجبورش كنيد به چشم هايتان نگاه كند: حواس كودكان به آساني پرت مي شود اطمينان حاصل كنيد كه هنگام صحبت كردن به شما نگاه مي كنند شايد اين مهم ترين عامل در پيروي كودك از دستورات يا گوش دادن به شما باشد. اگر كودكتان با نگاه كردن به چشمان شما مي ترسد يا احساس راحتي نمي كند به او بياموزيد تا به دهان يا تمام صورت شما نگاه كند.
گاهي براي جلب توجه كودك لازم است تماس جسمي با او داشته باشيد. به آرامي دستتان را روي شانه اش بگذاريد... فقط گاهي از اين روش استفاده كنيد و بكوشيد به استفاده از آن عادت نكنيد.
براي كودكان بزرگتر هر چيزي بيش از يك اشاره كوچك با دست بر شانه اش ممكن است به جاي جلب توجه به يك رويارويي بدون ثمر بينجامد.
وقتي كودك هنگام صحبت كردن به شما نگاه مي كند براي اين كار او را تشويق كنيد و بگذاريد بداند كه از او راضي هستيد بعدها در صورتي كه علاوه بر نگاه كردن به شما، از دستورات نيز پيروي كرد، او را تحسين كنيد.
¤آرام ولي محكم صحبت كنيد: اگر معمولا هنگامي كه كاري از كودكتان مي خواهيد صدايتان را بلند مي كنيد كودك مي آموزد تا هنگامي كه صدايتان را به حداكثر نرسانده ايد به شما بي توجهي كند.
¤از جملات پرسشي/ اجتناب كنيد: اگر در مورد چيزي كه مي خواهيد كودكتان انجام دهد سؤالي در ذهن نداريد از جملات قاطع استفاده كنيد تا دقيقاً بداند چه كار بايد بكند و به علاوه آن را چه موقع، كجا و چگونه انجام دهد.
¤با جملات ساده صحبت كنيد: از كلماتي كه كودك آن ها را نمي فهمد استفاده نكنيد. ساده و روشن حرف بزنيد. پرچانگي نكنيد. دستورات و توضيحات طولاني ممكن است باعث فراموش شدن بخش هاي اصلي صحبتتان شود. نوجوانان براي به يادآوردن سرنخ هاي اطلاعات شفاهي توانايي محدودي دارند. گفتگوهاي كوتاه و ساده همراه با يك عكس العمل طبيعي بهتر از يك سخنراني طولاني، درك و به خاطر سپرده مي شود.
¤احساستان را به كودك بگوييد: بدون آنكه مستقيم از كودك انتقاد كنيد به او بگوييد در مورد اعمال و رفتارش چه احساسي داريد. اگر از جملاتي استفاده كنيد كه به جاي كودك به خودتان اشاره كند مي توانيد از انتقاد، سرزنش يا حمله كردن به كودك بپرهيزيد، همچنين احساسات را به طور مؤثر بيان كنيد.
مريم سادات كاظمي

 



نوجوانان بدبين

«چرا بايد زحمت بكشم؟ شما به خوبي مي دانيد كه آنها مرا انتخاب نمي كنند. تلاش كردن چه فايده اي دارد؟ من هرگز موفق نخواهم شد. چرا مرا وادار به تلاش كردن مي كنيد؟»
احتمالا جملاتي نظير جملات فوق را از زبان نوجوانان شنيده ايد. بدبيني در ميان نوجوانان تبعات بسيار نگران كننده اي دارد. چنين نوجواناني خيلي زود دست ها را به علامت تسليم بالا مي برند و بر اين باورند كه تلاش شان ثمري ندارد و هرگز موفق نخواهند شد.
آنها به ندرت نيمه پر ليوان را مي بينند و برعكس، بر روي جنبه هاي منفي تمركز مي كنند: «من آدم كودني هستم. چرا بايد درس بخوانم؟»، «هيچ كس مرا دوست ندارد. چرا خودم را به زحمت بيندازم؟»
يادتان باشد امروزه كودكان ده برابر كودكاني كه در اوايل قرن به دنيا مي آمدند دچار افسردگي مي شوند ولي براي حل اين معضل چه كاري از دست والدين برمي آيد؟ داشتن فرزندان بدبين بسيار دردناك است. در واقع وقتي والدين شاهد نوميدي فرزندشان هستند احساس مي كنند دنيا بر روي سرشان خراب شده است ولي نكته اي كه نبايد از ياد ببريد اين است كه «بدبيني امري مادرزادي نيست». تحقيقات نشان مي دهد انسان در طول زندگي به دام افسردگي مي افتد. پس، اميد خود را از دست ندهيد. والدين مي توانند فرزندان خود را انسان هايي خوشبين بار آورده و زمينه شادي دائمي آنها را فراهم آورند. پس، آستين ها را بالا بزنيد و دست به كار شويد!
به كار بستن توصيه هاي زير بسيار مفيد خواهد بود:
1- تا حد امكان از افكار منفي بپرهيزيد
از كارهايي كه از دست تان برمي آيد شروع كنيد. شما بايد از عواملي كه بدبيني بيشتر كودك تان را به دنبال دارد احتراز كنيد. آيا اين كار امكان پذير است؟ البته كه امكان پذيراست! كمتر به اخبار حوادث گوش دهيد و راجع به آن صحبت كنيد.
مراقب حرفهاي خودتان و نيز مضمون ترانه هاي محبوب فرزندتان باشيد. امروزه متأسفانه مطبوعات و راديو و تلويزيون مملو از اخبار ناگوار است و اين اخبار تأثيرات منفي فراواني بر روي كودكان مي گذارد.
2- به دنبال اخبار خوشايند باشيد
بر روي مسائل مثبت تمركز كنيد. اين كار باعث مي شود فرزندتان نيز از شما تبعيت كند. توصيه هاي زير را به كار ببنديد:
الف: ارائه گزارش هاي مثبت. از تمام اعضاي خانواده بخواهيد هر شب اتفاقات خوبي را كه براي آنها روي داده شرح دهند.
ب: سهيم شدن در ماجراهاي خوشبينانه. جهان مملو از افرادي است كه علي رغم برخورد با موانع زياد، همچنان خوشبين مي مانند و تا رسيدن به هدف دست از تلاش برنمي دارند. چنين افرادي را به فرزندتان معرفي كنيد.
پ: مرور خاطرات شيرين. هر شب تمام اتفاقات شيريني را كه براي فرزندتان روي داده مرور كنيد. بدين ترتيب او با يادآوري اخبار مثبت زندگي به خواب مي رود. در اثر تكرار، اين كار براي كودك شما به يك عادت تبديل مي شود.
3-با افكار منفي مواجه شويد.
نگذاريد فرزندتان در افكار خود غوطه ور شود. در عوض طريقه مواجهه با افكار منفي را به او بياموزيد.
به توصيه هاي زير توجه كنيد:
الف: تعيين كد مخصوص. كدي مثل كشيدن گوش و يا لمس كردن بازو در نظر بگيريد كه تنها شما و فرزندتان از آن آگاه باشيد و هر زمان كه فرزندتان سخنان منفي بر زبان آورد از اين كد استفاده كنيد.
ب: توجه به ميزان بدبيني، سخنان فرزندتان را ضبط كنيد و از او بخواهيد به آن گوش دهد. در اين صورت وي به عمق بدبيني خود پي مي برد.
پ: شمردن افكار منفي. از فرزندتان بخواهيد در يك دوره زماني به شمارش افكار منفي خود بپردازد: «حساب كن در چند دقيقه آينده چند بار سخنان نااميدكننده بر زبان مي آوري.» يك كودك كم سن و سال مي تواند براي شمردن افكار منفي از انگشتان خود استفاده كند. از كودكان بزرگ تر بخواهيد در ازاي هر فكر منفي سكه اي را از يك جيب در جيب ديگر خود بگذارند.
4- در خانه محيطي متعادل ايجاد كنيد
يك راه براي كاستن از بدبيني فرزندتان اين است كه در خانه محيطي متعادل ايجاد كنيد.
به موارد زير توجه كنيد:
الف: كودك شما با تصور اينكه هيچ كس او را دوست ندارد از رفتن به جشن تولد دوستش خودداري مي كند. در چنين مواردي به او بگوييد: «اگر سارا تو را دوست نداشت به جشن تولد خودش دعوت نمي كرد.»
ب: كودك با اين تصور غلط كه كودن است در امتحان رياضيات نمره ضعيفي مي گيرد. در چنين مواردي به او بگوييد: «هيچ كس نمي تواند ادعا كند كه در تمام زمينه ها استعداد دارد. تو در تاريخ و هنر استعداد داري. در ضمن بايد ببينيم براي بهتر شدن رياضيات تو چه كار مي توانيم انجام دهيم.»
5- با مشكلات برخورد خوشبينانه داشته باشيد.
افراد بدبين غالبا با مشاهده اولين مشكلات تسليم مي شوند و اعتقاد ندارند كه اشتباه بخشي از زندگي است. براي اينكه به فرزند خود چنين اصل مهمي را بياموزيد:
الف: بر روي اين مسئله تأكيد كنيد كه اشتباه كردن اشكالي ندارد و به فرزندتان اجازه دهيد به آزمون و خطا دست بزند.
ب: به اشتباهات خود اعتراف كنيد. در اين صورت كودكان ياد مي گيرند كه هر كسي ممكن است دچار اشتباه شود.
پ: بر روي اشتباهات خود نام ديگري بگذاريد. افراد خوشبين اشتباهات خود را به نام ديگري مي خوانند مثل هنگ كردن، ...
6- به فرزندتان كمك كنيد در مورد عواقب اقدامات خود بينديشد
به كودك خود كمك كنيد راجع به عواقب احتمالي هر كاري بينديشد تا بتواند قبل از هرگونه تصميم گيري به ارزيابي واقعگرايانه مسائل بپردازد و كمتر سخنان بدبينانه بر زبان آورد.
الف: با مطرح كردن سؤالاتي نظير «اگر چنين اتفاقي بيفتد چه خواهد شد؟» به فرزندتان كمك كنيد در مورد عواقب اقدامات خود بينديشد.
ب: فهرستي از نتايج مثبت و منفي كارها تهيه كنيد تا فرزندتان بتواند به سبك سنگين كردن مسائل بپردازد.
پ: در مورد بدترين نتيجه ممكن به فرزندتان توضيح دهيد تا ترس بي مورد او از بين برود.
7- در مقابل رفتار فرزند خود واكنش مناسبي نشان دهيد.
هر زمان كه فرزندتان سخنان خوشبينانه بر زبان مي آورد واكنش مثبتي نشان دهيد، در غير اين صورت به رفتار خود ادامه نخواهد داد. به اين مثال توجه كنيد:
«مريم، مي دانم كه امتحان ات خيلي سخت بود ولي خيلي خوب است كه مي گويي انتظار داشتي نمره بهتري بگيري. اين مسئله نشان از خوشبيني تو دارد. از آنجا كه تو به سختي تلاش مي كني اطمينان دارم در امتحان بعدي نمره بهتري مي گيري.»
بايد اين امر را پذيرفت كه همگي ما در زندگي با مشكلاتي مواجه مي شويم و افراد بدبين تنها نيمه خالي ليوان را مي بينند ولي جهان حقيقتا جايي پر از شگفتي و اميد است و ما بايد اين مسئله را به فرزندان مان بياموزيم. در هر حال كودكان بايد در همين جهان زندگي كنند و مهارت هايي كه مي آموزند در تمام طول زندگي به دردشان مي خورد. اميدواريم يكي از اين مهارت ها، خوشبيني و توجه به زيبايي هاي زندگي باشد.

 



كودكان و نوجوانان مضطرب

اختلالات اضطرابي از شايع ترين اختلالات روانپزشكي است كه زمينه ساز مشكلات بسياري مي شوند و مقادير بالايي از خدمات و مراقبت هاي بهداشتي را صرف خود كرده و اغلب اختلالات زيادي در كاركرد افراد به وجود مي آورند. اختلالات اضطرابي مزمن همچنين مي توانند ميزان مرگ و مير مرتبط با بيماري هاي قلبي عروقي را افزايش دهند. متخصصين بايد اين مشكلات را به سرعت و دقت تشخيص داده و درمان را شروع كنند.
اضطراب چيست؟
اضطراب حالت ناخوشايند دروني است كه اغلب با علائم سردرد، تعريق، تپش قلب و احساس تنگي در قفسه سينه همراه است. فرد مضطرب ممكن است احساس بي قراري كند و نمي تواند مدت طولاني يك جا بنشيند يا بايستد. البته علائم اضطرابي در هر فرد به گونه اي متفاوت از ديگران است.
اضطراب هميشه بيمارگونه و مرضي نيست؛ بلكه گاه هشداري است كه فرد را گوش به زنگ مي كند. يعني به او هشدار مي دهد كه خطري در راه است تا بتواند براي مقابله با خطر اقدامات مناسب را به كار گيرد. اضطراب در تمام سنين از كودكي تا بزرگسالي و حتي دوران سالمندي، فرد را گرفتار مي كند. همچنين بدنيست بدانيد كه اضطراب در زنان شايع تر از مردان است.
اضطراب در كودكان و نوجوانان
يكي از شايع ترين اختلالات اضطرابي در كودكان و نوجوانان زير 18سال، اضطراب جدايي است. هسته اصلي اين مشكل، اضطراب و نگراني شديدي است كه كودك هنگام جدا شدن از اشخاص مهم زندگي خود مانند پدر ومادر كه دلبستگي شديدي به آنها دارد، تجربه مي كند. كودك نگران است به والد آسيب برسد، او را از دست بدهد و مي ترسد كه حادثه اي ناگوار و اتفاقي ناخواسته مانند تصادف، مرگ، گم كردن راه خانه، دزديده شدن و... او را از والدش جدا كند.
چنين كودكي در مقابل هرگونه واقعه اي كه منجر به جدايي او از عزيزش گردد مانند تنها ماندن در منزل، تنها خوابيدن، رفتن به مهدكودك و... مقاومت نشان مي دهد. به عنوان مثال در چنين شرايطي گاه با داد و فرياد و گاه با خواهش و التماس يا گريه و بهانه تراشي از پدر و مادر مي خواهد تا كنار آنها بخوابد. حتي اگر او را در اتاق خودش بخوابانند نيمه شب آهسته پيش آنها برمي گردد.
اين گروه از بچه ها ممكن است شب ها دچار رويا يا كابوس هايي با محتواي جدايي گردند.
همچنين بدخوابي يا خواب منقطع نيز گاه ديده مي شود.
بنابر نظر اين روانپزشك كودك و نوجوان، مدرسه رفتن مشكل و كشمكش پردردسري براي كودك مضطرب و والدين اوست. او التماس مي كند كه به مهد يا مدرسه نرود، با گريه و خواهش مي خواهد درمنزل بماند و در بعضي مواقع دچار علائم جسمي اضطراب مثل سردرد، دل درد، سرگيجه، حالت تهوع و استفراغ شده كه منجربه نگراني والدين و در نهايت ماندن كودك درمنزل مي شود.
بايد گفت كه هرچه سن كودك كمتر باشد، علائم بيشتري را نشان مي دهد. بچه هاي كوچك تر گريه و التماس مي كنند تا از مادر جدا نشوند. كودكان 5 تا 8 سال بيشتر نگرانند كه مبادا در غيابشان واقعه اي مصيبت زا براي پدر يا مادر اتفاق بيفتد. بچه هاي 9 تا 12سال هنگام جدايي ابراز ناراحتي شديدي مي كنند. نوجوانان نيز با عنوان كردن مشكلاتي نظير دل درد، سردرد و... از رفتن به مدرسه امتناع مي كنند.
علت اضطراب جدايي
اكثر كودكان هنگام جدايي از والد، درجاتي از نگراني و اضطراب را نشان مي دهند. در مرحله اي از دوران كودكي، حدود 18 ماهگي تا 3 سالگي اين ترس و اضطراب پديده رشد طبيعي است. درجه اي از اضطراب دركودكان پيش دبستاني نشان از دلبستگي ايمن به مادر بوده كه معمولا پس از چند دقيقه از رفتن مادر كاهش و سپس از بين مي رود.
با بزرگ تر شدن كودك و درك مفهوم زمان، بچه ها بهتر مي دانند با جدايي كنار بيايند.اما گاهي اضطراب هاي شديد و طولاني كه به آنها اشاره شد به سنين بالاتر كشيده شده و براي كودك و پدر و مادرش مشكل ايجاد مي كند، يعني با ادامه تحصيل كودك يا از ارتباطات اجتماعي او تداخل دارد. اضطراب هاي بالاي سن 6 سال عموما غير طبيعي بوده و نياز به مداخله پزشكي دارد.
عوامل مختلفي در سبب شناسي اضطراب موثر شناخته شده است كه عبارتند از:
- عوامل ژنتيك. ممكن است كودكي از نظر ارثي خجالتي باشد.
- خانواده هاي تك والد
- خانواده هاي با روابط بسيار نزديك و بهم تنيده
- الگوي دلبستگي ناايمن و ناسالم براي كودك
-خصوصيات سرشتي كودك مانند درون گرا و خجالتي بودن كه پاسخ رفتاري او در موقعيت هاي جديد و ناآشنا به صورت گوشه گيري وكناره گيري بروز مي كند.
- محيط پر استرس و مشكلات خانوادگي مانند طلاق، مرگ يكي از والدين، نقل مكان و...
مقابله با مشكل و درمان اضطراب
درموارد اضطراب شديد ممكن است براي درمان نياز به مداخله دارويي باشد. همكاري و هماهنگي مناسب بين خانواده و روانپزشك نيز بسيار مهم است.
برگشت كودك به مدرسه نقش حياتي در درمان دارد زيرا مدرسه رفتن مرتب اغلب موجب بهبود علائم بيماري مي شود.
براي تلاش هاي موفقيت آميز كودك پاداش درنظر بگيريد. در صورتي كه كودك از رفتن به مهد يا مدرسه امتناع مي كند، محيط منزل نبايد طوري باشد كه به او زياد خوش بگذرد؛ چون همين مسئله عدم تمايل به مدرسه رفتن را تشديد مي كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14