(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 28 خرداد 1391 - شماره 20234

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
نوشتند «بريتانياي كبير» خوانده شد «انگليس صغير»
از كشف 12 عدد مهر تا ماجراي ويلاي اوشان
اخلاق رسول اكرم (ص)،تجسم « قرآن »
سيدحسن نصرالله: تهديد حمله به ايران يك جنگ رواني است
انتشار شماره جديد كيهان فرهنگي
سپاه پاسداران از وزارت اطلاعات تقدير كرد
قاضي سراج: نيمه دوم تيرماه به اتهامات 6 متهم جديد پرونده فساد بانكي رسيدگي مي شود
جوابيه وزارت علوم
مالكي : تحريم ها عليه ايران بايد لغو شود



به بهانه يورو 2012
نوشتند «بريتانياي كبير» خوانده شد «انگليس صغير»

حسين قدياني
غلط كرده نظام سلطه اگر مي گويد ورزش، سياسي نيست. هنر، سياسي نيست. سينما، سياسي نيست. اين جماعت، انگشت هم كه در بيني مي كنند، دنبال نفع سياسي اند، اما به ما خاورميانه اي هاي مسلمان كه رسيده اند، شعار فوتبال براي فوتبال سر مي دهند. مثلا همين انگليس كه پيرترين، بلكه ضعيف ترين عضو نظام سلطه است، مي آيد و يك ماه قبل از يورو 2012 دون فابيو كاپلوي ايتاليايي را از مربي گري تيم ملي انگليس بركنار مي كند كه چرا فلان بازيكن را به اردوي 3 شيرهاي پاكتي دعوت نكرده و حكم به اخراج بهمان بازيكن داده. ظاهر پس زدن كاپلو البته ورزشي است، اما نيك اگر بنگري چندي است انگليس، خسته از اين همه تحقير، دوست دارد ولو شده با زور، «بريتانياي كبير» خوانده شود. از همين منظر هر آنچه به اين عنوان كبير بريتانيايي آسيب وارد كند، امر مذمومي است. لذا مربي تيم ملي شان بايد يك انگليسي رام باشد، نه اهل كشور ديگري، و حتي اگر نام اين مربي «كاپلو» باشد، بهانه اي مي تراشند تا اخراجش كنند. از اينها گذشته زياد با المپيك فاصله نداريم، اما چگونه است؛ ميزبان المپيك، كشوري است كه تا همين چند وقت پيش، مردمانش براي يك گاز بستني و يك بطري آب معدني، شيشه بقالي ها را مي شكستند و پليس، جواب اعتراض دانشجويان را با سم اسب مي داد؟! حوادث خون بار لندن و منچستر و بيرمنگام اگر در كشوري جز انگليس رخ مي داد، آيا به جاي برگزاري المپيك، دادگاه حقوق بشر برايش مي تراشيدند؟! انگليس مثل جيب خالي و پز عالي مي ماند. هزينه المپيك را دارد كه بدهد، ادعا دارد كه اين هزينه، بعدا سرشار از فايده است، ليكن مردم انگليس، زيادند اين روزها كه به طعنه بگويند؛ چطور دولت براي زرق و برق المپيك پول دارد، اما براي بيكاران و گرسنگان، نه؟! اين مهم قصه تمام اروپاست. لهستاني ها و اوكرايني ها هم به عنوان ميزبانان مشترك يورو 2012 اگر چه طبعا از پز اين ميزباني نمي توانند ناراضي باشند، اما اوضاع مالي يورو، بحراني تر از اين حرفهاست كه با المپيك يا يورو 2012 درمان شود. پز عالي، جيب خالي را خالي تر مي كند و دخل و خرج را نامساوي تر. بله! ناشي از همين پز عالي است كه بي بي سي دم به ساعت از خبرنگاران خود مي خواهد به جاي انگليس، بگويند بريتانيا، اما كدام بريتانيا؟! چه بريتانيايي؟! وقتي حتي مردم اسكاتلند هم دوست ندارند زيرمجموعه بريتانياي كبير باشند، بايد از «انگليس صغير» سخن گفت. روباه از آن دست حيواناتي است كه وقتي پير مي شود، مغزش به عبارتي مكرش پير مي شود. بياييم مرور كنيم مكر پير اين روباه را. اوايل انقلاب اسلامي، نظام سلطه به ويژه انگليس، خلق كرد و عرب و بلوچ و تركمن و ترك را تحريك كرد تا بلكه جمهوري اسلامي كشور متحدي نباشد و متاثر از دعواي قوميت ها از هم بپاشد. جنگ كه شد، اما چه بسيار كه ما از هر تيره و طائفه اي شهيد داشتيم. مثل امروز، جز اين نبود كه زير سايه قشنگ ولايت فقيه يك كشور يكپارچه داشتيم. مكر مكار پير، شگفتا كه روزگار چرخيد و به خودش برگشت. حالا حتي خبرنگاران انگليسي هم بريتانيا صدا نمي زنند كشورشان انگليس را. حق دارند. از آن بريتانيا، آن بريتانياي كبير با آن همه مستعمره، مگر چه باقي مانده جز پيري و جيب خالي و سم اسب و مقداري زرق و برق و پز عالي؟! واقعا كدام بريتانيا، وقتي همه چيز يورو 2012 تحت الشعاع شعارهاي آخر بازي ايرلند و اسپانيا قرار گرفته ؟! اگر نظام سلطه برخلاف شعري كه مي سرايد، ورزش را سياسي مي خواهد، دم ايرلندي هاي شريف اعم از جنوب و شمال گرم، كه بي خيال باخت بدشان به اسپانيا، سرود ملي ايرلند را با صداي بلند فرياد مي كردند تا اعلام كنند يك كشور مستقل اند و هيچ ربطي به انگليس ندارند.
«the field of Athenry» اگر چه نام سرود استقلال و هويت ملت ايرلند است، اما ترجمه دم دستي اش هيچ نيست الا «مرگ بر انگليس». اصلا مهم نيست ايرلند به اسپانياي پرستاره ببازد؛ باخت به ژاوي و ايني يستا افت كلاس ندارد، آنچه براي مردم ايرلند افت كلاس دارد، سر ندادن حماسي و شورانگيز سرود ملي شان روي مخ بريتانياي كبير است. طرفه حكايت اينجاست كه آخراي بازي ايرلند و اسپانيا، حتي هواداران اسپانيا هم فوتبال را رها كرده بودند و دست در دست ايرلندي ها عليه انگليس به عنوان نماينده پير نظام سلطه سرود مي خواندند، اشك شوق مي ريختند و مي خنديدند. اين وسط خدا را ببين كه چقدر نازنين است. انگليس عليه ما فتنه كرد، آتش به دامن شهرهاي خودش برگشت، آنقدر كه در وراي حوادث سال پيش، هنوز پر از زنداني است زندان هاي اين كشور. انگليس عليه ما خلق را به تجزيه تشويق كرد، اينك بايد تماشا كند تماشاگران اروپايي را كه بي خيال فوتبال، گور باباي توپ گرد، سرود استقلال از نظام سلطه را زمزمه مي كنند و رسما با بريتانيا باي باي مي كنند. روزگاري بود كه ايرلند را به دعواي شمال و جنوب، كاتوليك و پروتستان مي شناختند؛ اين روزها اما ورزش به داد سياست رسيده است و ايرلندي دست در دست ايرلندي، وسط فوتبال، سرود هويت سر مي دهد. بحران يورو با يورو 2012 حل نمي شود. بازي تازه آغاز شده. ايرلندي ها مثل اسكاتلندي ها، مثل خيلي جاهاي ديگر، كارت قرمز نشان دادند به بريتانياي كبير. برگرديم به جمله اول. غلط كرده نظام سلطه اگر مي گويد ورزش، سياسي نيست. بگذار سياسي باشد تا ايرلندي ها حرف شان را بزنند در استاديوم. البته زنده باد فوتبال، اما مرگ بر انگليس.

 



در دهمين جلسه دادگاه اختلاس بيمه ايران مطرح شد
از كشف 12 عدد مهر تا ماجراي ويلاي اوشان

دهمين جلسه از مرحله دوم رسيدگي به پرونده اختلاس از شركت بيمه ايران ديروز به رياست قاضي مديرخراساني در دو نوبت صبح و بعدازظهر برگزار شد.
در ابتداي اين جلسه، قاضي اعلام كرد: به متهمان و وكلا تذكر مي دهم كه در خصوص كيفرخواست صحبت كنند و اسامي افرادي كه در پرونده ذي مدخل نيستند يا در دفاع آنها موثر نيست را نياورند و جدا از آوردن اسامي خودداري كنند.
در ادامه قاضي مديرخراساني رئيس شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران از نماينده مدعي العموم خواست تا در جايگاه قرار گيرد و كيفرخواست متهم «ك.الف» مديرعامل شركت كارگستران را قرائت كند.
اتهامات «ك-الف»
سيدرضايي نماينده مدعي العموم در جايگاه قرار گرفت و گفت: «ك-الف» فاقد محكوميت كيفري بوده و با توديع وثيقه آزاد است و وي متهم است به عضويت در شبكه و اختلاس از شركت بيمه با تحصيل مال نامشروع به مبلغ 653 ميليون و 800 هزار ريال از آقاي «ج.الف»، اخذ رشوه به مبلغ 17ميليون و 270 هزار تومان از آقاي «م.ج»، دريافت رشوه به مبلغ 126 ميليون تومان از آقاي «ذ،گ» و نگهداري و استفاده از تجهيزات ماهواره.
سيدرضايي در پايان كيفرخواست متهم، خواستار مجازات و محاكمه وي شد.
قاضي مديرخراساني در ادامه از متهم خواست در جايگاه قرار گيرد و بعد از تفهيم اتهام به وي، گفت: آيا مفاد كيفرخواست را مي پذيريد يا نه كه متهم «ك-الف» پاسخ داد: به هيچ وجه نمي پذيرم و تنها استفاده از تجهيزات دريافت از ماهواره را قبول دارم.
اين متهم ادامه داد: بنده اتهام عضو شبكه بودن و اختلاس از شركت بيمه را نمي پذيرم. من اصلا نقشي نداشتم و اصلا مراوده اي نداشتم. مي توانيد از كاركنان شعبه فاطمي و كرج در شركت بيمه اين موضوع را سؤال كنيد.
بعد از دفاعيات «ك-الف»، وكيل وي نيز در جايگاه حاضر شد و از موكل خود دفاع كرد.
اظهارات نماينده دادستان
در ادامه، ذبيح زاده نماينده دادستان با اشاره به توضيحات متهم و وكيل مدافع وي، در جايگاه قرار گرفت و گفت: آقاي «ك-الف» متهم است به عضويت در شبكه و اختلاس از شركت بيمه ايران، تحصيل مال نامشروع به مبلغ 65 ميليون و 380 هزار تومان، دريافت رشوه از آقاي «م.ج» به مبلغ 17 ميليون و 270 هزار تومان و همچنين دريافت رشوه از «ذ.گ» به مبلغ 126 ميليون تومان و همچنين استفاده از تجهيزات ماهواره.
قاضي مديرخراساني از متهم خواست تا در جايگاه قرار گيرد و به سؤالات نماينده دادستان پاسخ دهد.
ذبيح زاده نماينده دادستان در بخشي از سخنانش خطاب به متهم گفت: از تاريخ 21/1/85 مبلغ 160 ميليون ريال توسط آقاي «د.ف» با نام مستعار «خ» از بانك ملي شعبه بيرجند به حساب آقاي «ح.ن» (راننده آقاي ك-الف) واريز شده است كه در نهايت اين مبلغ به تراول تبديل شده و به درخواست آقاي «ك-الف» از طرف راننده ايشان به حساب بانك ملي شعبه دهخدا كه متعلق به آقاي «ك-الف» است واريز شده است، آقاي «ك-الف» به آقاي «ح.ن» كه راننده اش است گفته كه آقاي «د.ف» از بستگان ايشان است. در تحقيقات مشخص شده كه آقاي «د.ف» در شرق كشور به قاچاق مواد مخدر مشغول است، توضيح دهيد كه شما چه نسبتي با آقاي «د.ف» داريد كه به آقاي «ح.ن» (راننده تان) گفته ايد كه ايشان از بستگان شما هستند و اين مبلغ را «د.ف» به چه عنوان به شما پرداخت كرده اند؟
متهم: حضور ذهن ندارم
متهم «ك-الف» پاسخ داد: من اصلا نسبتي با آقاي «د.ف» ندارم و اسم ايشان را نشنيده ام. در رابطه با وجه هم تعجب مي كنم. من فقط همان مبلغ 60 ميليون تومان را قبول دارم كه آن هم داد و ستدي بوده كه بنده با آقاي «ج.الف» داشته ام.
نماينده دادستان اظهار كرد: 100 ميليون ريال به صورت 100 فقره چك مسافرتي يك ميليون ريالي با منشا حساب آقاي «د.س» به حساب آقاي «ك-الف» واريز و كارسازي شده است. چه رابطه اي بين شما و آقاي «د.س» است و چرا اين مبلغ پرداخت شده است؟
متهم «ك-الف» پاسخ داد: من آقاي «د.س» را طي جلسات دادگاه ديدم و من با ايشان مراوداتي نداشتم و ايشان را نمي شناسم و حضور ذهن ندارم و همچنين داد و ستد مالي هم با ايشان نداشتم.
در اين هنگام نماينده مدعي العموم خطاب به رياست دادگاه گفت: تمامي كپي تراول ها در اختيار من است، اگر نيازي است به متهم نشان دهم تا حضور ذهن پيدا كنند.
متهم نيز در پاسخ گفت: من آقاي «د.س» را نمي شناسم.
كشف 12 عدد مهر
نماينده دادستان در بخش ديگري از اظهاراتش در اين جلسه دادگاه گفت: در بازرسي از منزل «م.ج» (معاون وقت اداره كل تداركات بيمه)، 12 عدد مهر با عناوين مختلف از جمله فروشگاه آهن و لوله سامان، فروشنده مصالح ساختماني بابايي و موارد ديگر نظير مهرهايي با عنوان تاسيسات بهمن كشف شد. آقاي «م.ج» از سال 82 تا سال 89 معاون وقت اداره كل تداركات شركت بيمه بوده كه در دوره تصدي در بيمه، طي هشتاد مرحله در مجموع به مبلغ يك ميليارد و 212 ميليون و 831 هزار و 437 ريال جهت انجام هزينه هاي اداري به صورت تنخواه دريافت كرده است. در جهت تسويه همين مبالغ تنخواه، از همان 12 مهري كه در منزل وي كشف شده استفاده كرده است. در خصوص برخي از اين هزينه ها از تعداد شعب بيمه استعلام شده، مشخص مي شود كه در مواردي بدون هيچ خدمتي در شركت بيمه انجام شده، آقاي «م.ج» فاكتورهايي براي شركت بيمه ارسال و با اين فاكتورهاي صوري، مبالغي را دريافت كرده است. به عنوان نمونه در شركت بيمه دو فاكتور با مهر فروشگاه آهن و لوله سامان و همچنين همين مهر تاسيساتي بهمن، چك صادر مي شود و اين چك توسط آقاي «م.ج» پشت نويسي شده و در نهايت در حساب خودش قرار مي گيرد.
وي ادامه داد: در خصوص اين هزينه، از آقاي «ت» (معاون اداري وقت شعبه بيمه)، سوال مي شود كه وي در اظهارات خود مي گويد، هزينه اي تحت عنوان هزينه تعمير با فاكتور تاسيساتي گروه بهمن بوده است و اين فاكتور طبق دستور آقاي «ك.الف» پرداخت مي شود و آقاي «م.ج» اقرار دارد كه خريد لوازم اداري را انجام مي داده است و فاكتورسازي آن با 12 مهر انجام مي شده است كه گاهي بيش از ارزش واقعي فاكتور تحويل داده شده است كه تاييديه اين لوازم اداري، منطبق با فاكتور و نياز شركت بيمه توسط آقاي «ك.الف» صورت مي گرفت؛ بنابراين با توجه به گزارشات اعلام شده و اظهارات مطلعين و استعلامات به عمل آمده، اتهام متهم مبني بر دريافت رشوه از آقاي «م.ج» محرز است.
حكم مشاوره بيمه در استانداري چگونه؟
ذبيح زاده تاكيد كرد: رياست دادگاه آقاي «ك.الف» چگونه و به پيشنهاد چه كسي حكم مشاوره بيمه در استانداري را دريافت كرده است؟ چرا آقاي «ك.الف» از سوي مديرعامل وقت بيمه بركنار مي شود و به يكي از شركت هاي ذيربط بيمه به عنوان مديرعامل منصوب مي شود و بعد از بركناري مجددا به بيمه برمي گردد و سمتي را مي گيرد. عضويت متهم و ارتباط وي با متهمان از جمله آقاي «ج.الف» و نحوه اخذ مجوز معدن شن و ماسه و واگذاري آن با وكالت كه نهايتا معدن به آقاي «د.س» مي رسد؛ همه دلالت بر دخالت متهم در اين شبكه دارد.
نماينده مدعي العموم تاكيد كرد: شيوه عملكرد متهمان به شكل زنجيره اي بوده است و رد پاي هر كدام از آنها در عملكرد ديگري در پرونده كاملا مشهود است؛ بنابراين اتهام آقاي «ك.الف» به عضويت در شبكه محرز است.
پس از اظهارات ذبيح زاده نماينده مدعي العموم، قاضي مديرخراساني آقاي «د.س» را به جايگاه فرا خواند و از او پرسيد آيا شما پولي را به حساب آقاي «ك.الف» واريز كرديد كه «د.س» پاسخ داد: من پولي به حساب آقاي «ك.الف» واريز نكردم.
در ادامه، متهم «ك.الف» در جايگاه قرار گرفت و به عنوان آخرين دفاع از خود گفت: من چه زماني مشاور آقاي «ج.الف» شدم؟ اين حرف ها از كجا ساخته و پرداخته شده است؟ اصلا من چه وقت با آقاي «گ» مراوده داشتم؟
وي ادامه داد: هزينه اي كه براي منزل من پرداخت شده به طور كامل به آقاي «گ» پرداخت كرده ام. من 31 سال و هشت ماه در بيمه خدمت كرده ام.
اين متهم در پايان اظهاراتش گفت: آخرين دفاعياتم را به وكيلم واگذار مي كنم.
سپس وكيل اين متهم در جايگاه قرار گرفت و به عنوان آخرين دفاعيات از موكل خود دفاع كرد.
قرائت كيفرخواست «م- الف»
در ادامه نماينده دادستان سيدرضايي در جايگاه قرار گرفت و كيفرخواست مربوط به خانم «م.الف» را قرائت كرد. نماينده مدعي العموم ادامه داد: وي متهم است به عضويت در شبكه موضوع ماده 4، تحصيل مال نامشروع به مبلغ 28 ميليارد و 129 ميليون ريال و پولشويي از عوايد حاصل از جرم.
سپس قاضي مدير خراساني بعد از تفهيم اتهام به متهم، از وي پرسيد آيا موادكيفرخواست را قبول داريد كه متهم پاسخ داد: خير. قبول ندارم تنها اظهاراتي را كه از زبان خودم جاري شده است را قبول دارم.
ماجراي ويلاي اوشان
«م.الف» گفت: در مورد سه فقره چكي كه در كيفرخواست بيان شده است بايد توضيح بدهم كه چك اول مبلغ يك ميليون تومان است كه من از آن بي اطلاع بودم و حتي آن را وصول نكردم و چك دوم يك ميليون ديگر به نام آقاي «غ» كشيده شده و من باز هم از آن بي اطلاع هستم. همچنين چك سوم 800 هزار تومان است كه از طرف آقاي «ه» به من پرداخت شده است.
اين متهم بيان كرد: اگر آقاي «ج.الف» ويلاي اوشان را به نام كردند به دليل بدهي بوده است كه به من و پدرم داشته اند و ما از نيت اصلي آقاي «ج.الف» بي اطلاع بوديم زيرا ما احتياجي به پول «ج.الف» نداشتيم ولي وي را به عنوان برادر پذيرفته ايم زيرا آقاي «ج.الف» براي ما افتخاري بود چون تقديرنامه هايي از افرادي دريافت كرده بود كه مردم آنها را انتخاب كرده بودند و ما هيچ بدي از او نديده بوديم و من در خواب هم نمي ديدم كه روزي در دادگاه حضور داشته باشم. همچنين من هيچ وقت كار دولتي انجام ندادم و سمت دولتي نيز نداشتم.
در ادامه جلسه رسيدگي به دادگاه، وكيل مدافع «م.الف» در جايگاه حاضر شد و از موكل خود دفاع كرد.
قاضي مدير خراساني، متهم «د.س» را به جايگاه فرا خواند و از وي پرسيد كه آيا از لحاظ مالي ارتباط مستقيمي با خانم «م.الف» داشتيد؟ متهم پاسخ داد: فقط يك چك 100 ميليوني به توصيه «ج.الف» به من پرداخت شده است.
قاضي مدير خراساني مجددا سؤال كرد: آيا به طور مستقيم با ايشان مراوده مالي داشتيد؟ متهم پاسخ داد: خير.
قاضي مدير خراساني بيان كرد: آيا ارتباط ديگري از لحاظ مالي با خانم «م.الف» داريد؟ «د.س» پاسخ داد: خير.
به گزارش ايسنا، قاضي مدير خراساني با اعلام پايان نوبت صبح جلسه دادگاه، ادامه رسيدگي به اين پرونده را به ساعت 30/14 موكول كرد.
در جلسه بعدازظهر متهم
«م -الف» در جايگاه قرار گرفت و به سوالات نماينده دادستان پاسخ گفت.
قرائت كيفرخواست «س-ح»
در ادامه، نماينده دادستان سيدرضايي در جايگاه قرار گرفت و كيفرخواست مربوط به آقاي «س-ح» را قرائت كرد. نماينده مدعي العموم اظهار كرد: وي متهم است به عضويت در شبكه اختلاس و ارتشاء و پولشويي. سپس قاضي سيامك مديرخراساني بعد از تفهيم اتهام به متهم، از وي پرسيد آيا موارد كيفرخواست را قبول داريد؟ متهم پاسخ داد: در كمال صداقت مي گويم اين اتهامات را قبول ندارم.
متهم در پاسخ به سوالات قاضي درباره ماجراي چك 500 ميليون توماني و مجوز معدن شن و ماسه نيز توضيح داد.
وكيل مدافع «س-ح» نيز در جايگاه قرار گرفت و از موكل خود دفاع كرد.
قرائت كيفرخواست «ذ-گ»
در ادامه، قاضي مديرخراساني از نماينده دادستان خواست تا كيفرخواست «ذ-گ» ديگر متهم اين پرونده را قرائت كند.
سيدرضايي نماينده مدعي العموم در جايگاه قرار گرفت و گفت: متهم «ذ-گ» فاقد پيشينه كيفري و با معرفي كفيل آزاد است. وي متهم است به انتقال مال غير توام با مشاركت در جعل سند، استفاده از سند مجعول، تباني با معاونت اداري و مالي بيمه ايران شعبه فاطمي با آقاي «ك-الف» و پرداخت رشوه به مبلغ 126 ميليون تومان جهت انتقال سند مالكيت رسمي و انتقال ملك به شركت بيمه ايران و كلاهبرداري از آقاي «ح-الف».
نماينده مدعي العموم تاكيد كرد: اتهامات درخصوص نامبرده محرز است و براي متهم درخواست محاكمه و مجازات را دارم. قاضي مديرخراساني از متهم «ذ-گ» خواست تا در جايگاه قرار گيرد و از او پرسيد آيا مفاد كيفرخواست را مي پذيريد يا خير؟ كه اين متهم پاسخ داد: خير.
مذاكرات در 12 شب
قاضي مديرخراساني از متهم «ذ-گ» خواست تا در مورد چك 100ميليون توماني كه به آقاي «ك-الف» داده توضيح دهد متهم پاسخ داد: آقاي «ك-الف» به من گفت كه زماني كه آپارتمان ارزان بود براي من ملكي را بخر، در سال 85 بود كه به ايشان گفتم آپارتماني است و در ساعت 12 شب با مذاكرات طولاني كه انجام شد تا 202 ميليون تومان ملكي را براي ايشان خريديم و ايشان گفت؛ چك خودت را بده و روز بعد صورت جلسه كرديم كه چك مورد نظر را بنويسد تا من چكم را پس بگيرم. ولي آن روز فروشنده نبود و صورت جلسه كرديم، پول را در حساب من بريزند و آن چك به اين طريق پاس شد.
در ادامه، وكيل مدافع «ذ-گ» در جايگاه قرار گرفت و از موكل خود دفاع كرد.
در ادامه قاضي سيامك مديرخراساني از آقاي «ح-الف» خواست اگر در جلسه حضور دارد در جايگاه قرار گيرد كه نامبرده حضور نداشت.
براساس اين گزارش، در اين هنگام متهم «ج-الف» خواست به ارائه توضيحاتي نسبت به صحبت هاي نماينده دادستان كه در رابطه با اظهارات متهمه «م-الف» بود را بيان كند كه قاضي مديرخراساني خطاب به متهم گفت: اظهارات خود را به صورت لايحه نوشته و تقديم دادگاه كند.
در اين هنگام قاضي مديرخراساني با اعلام پايان جلسه دهم دادگاه رسيدگي به پرونده اختلاس از شركت بيمه ايران، ادامه بعدي دادگاه را شنبه سوم تيرماه اعلام كرد.

 



اخلاق رسول اكرم (ص)،تجسم « قرآن »

وجود مبارك رسول گرامي (ص) معلّم اخلاق ماست. وقتي درباره آن حضرت سؤال كردند كه سيره آن حضرت، روش و منش و حيات معقول آن حضرت چه بود؛ گفتند: كان خلقه القرآن (1)، اخلاق رسول گرامي مطابق با قرآن بود؛ اين اصل اوّل. اصل دوّم آن است كه قرآن چندين كاركرد كه يك انسان متخلّق آن كارها را برنامه خود قرار مي دهد. آن كارهاي قرآن، بخشي به معارف بر مي گردد، بخشي هم به فقه و حقوق، بخشي هم به اخلاق. قرآن آمد، حق را از باطل، صدق را از كذب، خير را از شرّ، حسن را از قبيح جدا كرد. اين كارها يا به علوم نقلي بر مي گردد يا به مشابه آن. قرآن آمد،كار اساسي اي كه كرد اين بود كه شوخي را از جدّي جدا كرد؛ اين از مهمترين كارهاي قرآن بود و وجود مبارك حضرت هم اهل شوخي نبود، اهل ج د بود و وقتي آن حضرت الگوي اخلاقي ماست، ما بايد اهل شوخي نباشيم، اهل ج د باشيم.
امّا معناي شوخي چيست، معناي ج د چيست؛ اين را بايد قرآن كريم بيان كند. قرآن فرمود: دنيا بازيچه است، در برابر اين بازيچه حكمت است. ما يك لهو و لعب داريم و يك حكمت و قرآن حكمت را از لهو و لعب جدا كرد. فرمود: اين كتاب،كتاب حكمت است: يس و القرآن الحكيم(2). چون اين كتاب كتاب حكمت است، يعلّ مهم الك تاب و الح كمه(3)؛ مردم را حكمت ياد مي دهد، مردم را از بازي باز مي دارد. بازي چيست و شوخي چيست.در مقابل بازي كه لهو و لعب است، حكمت است؛ در مقابل شوخي ج د است و فصل. اينها را كاملاً از يكديگر جدا كرد. چون قرآن مرز بازي را از حكمت جدا كرد، يك؛ مرز شوخي را از ج د جدا كرد، دو؛ و وجود مبارك پيامبر كان خلقه القرآن، سو ما كه پيرو آن حضرت هستيم در بحث هاي اخلاقي بايد بفهميم ج د چيست، شوخي چيست؛ حكمت چيست، بازي چيست؛ به سمت ج د و حكمت حركت كنيم، از سمت شوخي و بازي فاصله بگيريم؛ اينها كارهاي اخلاقي است.
هشدار قرآن كريم به بازيچه بودن دنيا
در قرآن كريم فرمود: دنيا بازي است. منظور از دنيا هم آسمان و زمين نيستند، براي اينكه اينها مخلوق خدايند، آيات الهي اند؛ مخلوق خدا خيلي متقن است، آيت الهي خيلي زيباست، چيزي به عنوان آيت الهي و مخلوق خدا باشد و بازي باشد نيست ! در سوره مباركه حديد با كلمه ( نّما ) كه مفيد حصر است فرمود: آغاز و ميانه و پايان دنيا بازي است: نّما الحياه الدّنيا لع أ و لهأ و ز ينأ و تفاخأ ب ينكم و تكاثأ ف ي الاموال و الاولاد (4). انسان در دوران نوجواني با يك سلسله امور، در دوران جواني به سلسله ديگر، در دوران ميانسالي با مقام و پست و اينها و درس و در دوران كهنسالي به تفاخر و در دوران فرتوتي كه از همه اين امور افتاده است به تكاثر مي پردازد؛ قرآن كوثر است، تشخيص اينكه الكوثر ما هو، و التّكاثر ما هو؛ همان تشخيص بين حق و باطل، صدق و كذب، خير و شرّ، حسن و قبيح، شوخي و جدّي، سفاهت و حكمت است؛ كه چه چيز تكاثر است و چه كوثر ! فرمود: اين 5 بخش در دنياست، اوّل و وسط و آخر دنيا همين است !
كساني كه با دنيايند، اهل بازي اند و ما آمديم مردم را به حكمت دعوت كنيم، بگوئيم اينجا ميدان بازي است، پشت صحنه، ميدان حكمت است؛ اين چند روز را به بازي نگذرانيد. يك وقت است انسان مشغول خدمت است و تا توفيق خدمت دارد، خدا را شكر مي كند؛ وقتي طبق علل و عواملي معلوم شد ديگري اين كار را بهتر انجام مي دهد، خدا حافظي مي كند؛ اين ديگر نگران نيست ! تا لحظات قبل او خدمت مي كرد، از اين لحظه به بعد ديگري خدمت مي كند؛ آنوقت انسان نه نسبت به كار ديگري اعتراض دارد، نه افسرده مي شود ! خدمت غير از بازي است؛ اينكه حتماً من بايد خدمت بكنم، اين بازي است !
غزالي گرچه بسياري از شبهات و اشكالات بر ايشان وارد است و لغزش هاي علمي فراواني دارد، امّا اين را در احياء العلوم از بزرگان اخلاق نقل مي كند كه اگر چنانچه كسي يك عمري را در يك شهري به امامت مشغول بود؛ حالا يا به وعظ مشغول بود و يك روحاني ديگري از شهر ديگر آمد، مردم به پاي وعظ او رفتند يا پشت سر او نماز خواندند؛ اگر اين هيچ حرفي نزد و اعتراضي نكرد، معلوم مي شود در اين چند سال كه موعظه مي كرد يا امامت را به عهده داشت، براي رضاي خدا بود. امّا اگر گله را آغاز كرد كه عجب مردم خوش استقبال و بد بدرقه اي اند، ما را رها كردند، به دنبال ديگري رفتند يا پاي سخن ديگري نشستند؛ معلوم مي شود در اين 40 - 30 سال او داشت بازي مي كرد، خودش را مطرح مي كرد، نه كلام الهي را !! تشخيص اين كار هم مشكل است، طي اين طريق هم دشوار ! اينكه گفته شد: صراط مستقيم از مو باريكتر و از شمشير تيز تر است، همين است. هنوز امتحان نداديم كه اگر ما 40 سال در يكجا خدمت مي كرديم، ديگري آمد، مردم به طرف او رفتند و هيچ تفاوتي در ما پيدا نشد، معلوم مي شود در اين 40 سال حكيمانه و به ج د خدمت مي كرديم. امّا اگر نقد و اعتراض و بدگوئي ماشروع شد، معلوم مي شود در اين 40 سال ما داشتيم بازي مي كرديم ! فرق بازي و حكمت در اينگونه موارد روشن مي شود.
راهكار قرآن كريم در اجتناب از « دنيا »
پس دنيا طبق اين آيه سوره مباركه حديد 5 بخش دارد، در هر بخشي بازي مناسب همان بخش را دارد. آن كسي كه با پست و مقام بازي مي كند، با آن كسي كه فوتبال بازي مي كند فرق نمي كند ! منتها بازي نوجوان و جوان، با بازي يك انسان 80 ـ 70 ساله فرق مي كند و گرنه اصلش بازي است. اگر كسي از اين صحنه نجات پيدا كرد، مي شود حكيم؛ و اگر از شوخي رهائي يافت، مي شود ج د. در قرآن كريم همانطوري كه دنيا را محلّ بازي معرفي كرد، در قبالش حكمت را معرفي كرد؛ بعد فرمود: يؤت ي الح كمه من يشآء و من يؤت الح كمه فقد اوت ي خ يراً كثيراً (5)، درباره ج د و شوخي هم همينطور است؛ فرمود: انّه ل قوأ فصل و ما هو ب الهزل(6)؛ قرآن حرف ج د است، شوخي در قرآن نيست.پس ما يك شوخي داريم و يك ج د، يك بازي داريم و يك حكمت؛ اين 4 امر از همديگر مشخص اند.
وقتي سؤال كردند كه سيره رسول گرامي (ص) چه بود، اعضاء خاندانش مي گفتند:كان خلقه القرآن؛ يعني او روش قرآني داشت كه اگر قرآن به صورت يك انسان در مي آمد، مي شد پيامبر و اگر پيامبر به صورت يك كتاب در بيايد، مي شود قرآن.اگر اخلاق او قرآني است، يعني او اهل بازي نيست؛ نه بازي مي كند، نه كسي را بازي مي دهد؛ نه شوخي مي كند، نه كسي را به شوخي مي گيرد ! معناي شوخي اين نيست كه نمي گويد و نمي خندد؛ او خيلي اهل بسط است، بشّاش است، اهل نشاط است؛ امّا هيچ وقت كارش را به شوخي نمي گذراند، همه كارهاي او ج د است: نّه ل قوأ فصأ و ما هو ب الهزل.
نمونه اي از اخلاق قرآني رسول اكرم (ص)
براي اينكه معلوم شود بين بازي و حكمت از يك سو و بين شوخي و ج د از سوي ديگر فرق است؛ اين روش حكيمانه وجود مبارك پيامبر را بشنويم تا منبع اصلي آن را هم درك كنيم تا معلوم بشود كه چگونه خلق حضرت قرآن بود. وجود مبارك رسول گرامي با هر كه حرف مي زد يا هر كه با او حرف مي زد؛ تمام رخ او را نگاه مي كرد. اگر با كسي سخن مي گفت، با تمام صورت او را مي ديد و اگر مخاطب كسي بود، با تمام صورت او را مي ديد.
مي بينيد گاهي در اين مصاحبه ها وقتي دوربين در كنار آدم باشد، دو نفر كه دارند گفتگو مي كنند، يكي مصاحبه مي كند، يكي متكلّم است و ديگري مخاطب؛ اين يك مقدار حواسش پيش دوربين است، يك مقدار به مخاطب نگاه مي كند؛ اين نيم رخ به مخاطب نگاه مي كند كه وضع دوربينش به هم نخورد، عكسش محفوظ بماند؛ اين تمام حواسش پيش مخاطب نيست؛ اين خلق قرآني نيست !اگر ما با كسي حرف مي زنيم، كسي هم با ما حرف مي زند؛ حواس نبايد پيش دوربين باشد !
چرا وجود مبارك پيامبر اينچنين بود؟ تمام رخ مخاطب مي شد،تمام رخ متكلّم ! براي اينكه اين خليفه خداست؛ خدا اگر بخواهد به كسي چيزي بدهد، نيم رخ نمي دهد؛ با تمام اسماء حسنا ظهور مي كند. منتها ما ظرفيّتمان كم است، يك مقدار را مي بينيم. آن بزرگواري كه گفت:
با صد هزار جلوه برون آمدي كه من با صد هزار ديده تماشا كنم تو را (7)
منتها ما بيش از يك ديده نداريم ! او با صد هزار جلوه برون آمد، ولي ما با يك ديده مي بينيم !! الآن اين آفتاب؛ اگر ما هزارها آينه داشته باشيم در برابر اين آفتاب، اينطور نيست كه اين آفتاب يك مقدار خودش را كج نشان بدهد، يك مقدار راست نشان بدهد؛ اينطور نيست ! آفتاب با تمام رخ مي تابد در اين آينه ها، منتها اين آينه ها خيلي كوچكند، هر آينه اي به اندازه خود،خدا را نشان مي دهد. اينكه مي گويند: هر كس خدا را به اندازه خود مي شناسد، معنايش اين نيست كه اينها در سير الهي مي روند بالا، هر كسي خدا را به اندازه خود مي شناسد وگرنه او اندازه ندارد ! او چون بسيط محض است؛ يا همه يا هيچ ! اين نظير اقيانوس نيست كه ما آن شعر را بخوانيم، بگوئيم:
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
اينطور نيست ! ما مي رويم به سراغ آب دريا؛ دريا مركب است، داراي اجزاست. سطحش غير از عمقش است، ساحلش غير از سطحش است، شرقش غير از غربش است، شمالش غير از جنوبش است؛ ما يك قدح بر مي داريم. امّا خدا، خداست !! يعني بسيط محض است،اوّلش عين آخر است، ظاهرش عين باطن است؛ همه اين هزار و يك اسمائي كه در جوشن كبير است عين هم است،عين ذات است. بنابراين كسي نمي تواند بالا برود و خدا را به اندازه خودش درك بكند !
در جريان آفرينش انسان هم همينطور است. وقتي خدا خواست انسان را خلق كند، به شيطان فرمود چرا به كسي كه خلقت ب يدي (8)، من با دو دست خلق كردم سجده نكردي! اينكه در دعاها 10 بار مستحب است در شب هاي جمعه اين دعاي نوراني را بخوانيم: يا باس ط اليدين ب العط يه (9)، با اينكه او منزّه از دست است؛ دست ندارد، نه يكي، نه دو تا ! امّا اگر چيزي را بخواهد بدهد،دو دستي مي دهد، با ادب مي دهد، با بسط مي دهد! او باس ط اليدين ب العط يه است؛ چون اينچنين است، رسول خدا كه مظهر او بود، آن هم با تمام چهره افراد را نگاه مي كرد؛ ما هم با تمام چهره بايد به افراد نگاه كنيم. يك گوشه حواس پيش دوربين، يك گوشه حواس پيش مخاطب؛ اين ادب خ طاب نيست !
بنابراين حضرت كه در بين جاهليّت جلوه كرده است: هو الّذ ي بعث ف ي الامييّن رسولاً(10)؛ بين درس نخوانده ها يك حكيمي در آمد، در عصر جاهليّت يك كتاب عقلاني محض و يك دين عقلاني صرف در آمد؛ در بين بازي ها و بازيگرها يك حكيم صرف در آمد، در بين شوخي و شوخي كننده ها يك قول فصل بر آمد؛ نّه ل قوأ فصأ. و ما هو ب الهزل؛ فن اخلاق عهده دار اين كارهاست و ما كه ن شآء الله بايد متخلّق به اخلاق اهل بيت باشيم، بايد اينچنين باشيم.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه العالي) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعي از طلاب حوزه علميه همدان، مردم فراهان استان مركزي و دانشجويان قم؛ 20 / 10 / 1389
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) شرح نهج البلاغه / ابن أبي الحديد / 6 / 340 (2) يس / 1 و 2 (3) بقره / 129
(4) حديد / 20 (5) بقره / 269 (6) طارق / 13 و 14 (7) ديوان فروغي بسطامي
(8) ص / 75 (9) مفاتيح الجنان / اعمال شب جمعه (10) جمعه / 2
خوان حكمت روزهاي يكشنبه منتشر مي شود.

 



سيدحسن نصرالله: تهديد حمله به ايران يك جنگ رواني است

دبيركل حزب الله لبنان تأكيد كرد كه تهديد حمله به ايران تنها يك جنگ رواني است.
سيدحسن نصرالله در گفت وگو با شبكه تلويزيوني العالم با بيان اينكه توان نظامي حزب الله ديگر قابل مقايسه با گذشته نيست، تأكيد كرد: موشك هاي مقاومت قادرند تمامي اهداف اصلي و مورد نظر در داخل سرزمين هاي اشغالي را هدف قرار دهند.
وي با اشاره به اذعان رژيم صهيونيستي به توان موشكي و بازدارنده حزب الله، نسبت به تلاش هاي آمريكا و مزدورانش در قبال انقلاب ها و بيداري اسلامي در منطقه هشدار داد.
دبيركل حزب الله لبنان گفت: امروز رژيم صهيونيستي ضعيف تر از هر زماني است و تهديدهاي آن مبني بر حمله به ايران تنها يك جنگ رواني و تلاش براي خنثي كردن عملكردهاي جامعه جهاني است.

 



انتشار شماره جديد كيهان فرهنگي

جديدترين شماره كيهان فرهنگي منضم به مباحث امام احياگر عزت الهي و پدر جنبش هاي اسلامي اخير، امام جنگ عقيده، تاريخ نگاري انقلاب اسلامي، ضرورت پانتوميم گريزي در انتقال تجارب انقلابي به جريان بيداري اسلامي به همراه آثاري ديگر از صاحبان قلم چاپ و در اختيار علاقه مندان قرار گرفت.
در حاليكه اين شماره تحت عنوان كاربرد دستور اخلاقي «مرنج و مرنجان» در سياست به قلم مدير مسئول آمده است: اگر جامعه و افراد آن كاربرد دستور اخلاقي «مرنج و مرنجان» را در زمينه هاي مختلف اجتماعي و سياسي سرلوحه كارهاي خويش قرار دهند، شايد بتوان در راه رفع يا حداقل تقليل جدي بسياري از مشكلات در روابط اجتماعي گام برداشت.
دكتر اصلاني افزوده است: البته «مرنجان» ساده تر از «مرنج» است و شايد بتوان زودتر بدان دست يافت، لكن دستيابي به فضيلت «مرنج» بسي مشكل تر است. اگر چه پيام و بيانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار نمايندگان مجلس نهم كه متضمن رهنمودهاي حكيمانه و راهگشاست از زواياي مختلف سياسي، حقوقي، اقتصادي، اعتقادي و اخلاقي قابل ارزيابي است، لكن از اين حيث كه بر تقويت جايگاه اخلاق و انگيزه هاي الهي تاكيد خاص دارند، بسيار درس آموز و مشكل گشاي جامعه است.
دكتر اصلاني در بخش ديگري از اين يادداشت تاكيد كرده است: موفقيت آميز بودن تلاش هاي مجلس و ديگر دستگاهها منوط به احساس تكليف، نيت خالصانه، توكل به پروردگار و تلاش براي كسب رضايت الهي است. بنا بر آموزه هاي اسلامي كه «لكل امرء مانوي» و «الاعمال بالنيات»، چه بسا كاري خوب باشد ولي از نيت و انگيزه الهي و سالمي برخوردار نباشد؛ لذا صرف حسن فعلي براي ارزشمندي و اخلاقي بودن اعمال مسئولان كفايت نمي كند و حسن فاعلي هم لازمه ارزشمند بودن كار است. تنها در صورت وجود حسن فعلي و فاعلي،و حاكميت انگيزه و نيت الهي و كسب رضايت خدا و توكل بر اوست كه بركت و رحمت و ياري پروردگار نازل مي شود و در پرتو آن راه برون رفت از همه مشكلات گشوده خواهد شد.
«تاريخ نگاري انقلاب اسلامي، ماهيت و ديدگاهها» عنوان گفت وگوي اختصاصي اين شماره كيهان فرهنگي با دكتر يعقوب توكلي است كه در بخشي از آن چنين گفته است: مباني تاريخ نگاري انقلاب معطوف به مباني انقلاب اسلامي است يعني ما حق داريم انقلاب اسلامي را آن گونه تصور كنيم و تصوير آن را بنويسيم كه انقلاب بر آن اساس شكل گرفت و بر آن اساس واقعيت پيدا كرد. لذا در بحث ماهيت و اصول تاريخ نگاري انقلاب اسلامي بايد بحث اصالت نگرش اسلامي و نگرش شيعي در تفكر تاريخي مبناي اساسي و محوري است. دكتر توكلي تاكيد كرده است: تاريخ نگاري انقلاب اسلامي در دوره جديد وارد يك عرصه متفاوتي از گذشته تاريخي خود شده است كه در اين عرصه متفاوت ما بايد به مباني متفاوت، اصول و قواعد متفاوت و جديد فكر بكنيم كه اين قواعد متفاوت، قواعدي فراتر از مباحث فعلي تاريخ نگاري دوره معاصر ما و مباحثي فراتر از قواعد حاكم بر فلسفه تاريخ در مباحث تفكر تاريخي ليبرال و غربي حاكم بر دانشگاه هاي ماست.
«امام جنگ عقيده»، عنوان مطلب ديگري است كه توسط پيام فضلي نژاد به نگارش درآمده است. در بخشي از آن مي خوانيد: نگاه عرفاني امام به سياست و آميختن آن به يك جنگ و جهاد اعتقادي، رمز و رازهايي داشت كه كشف آنها حتي از دست اسلام شناسان زبده سكولارها برنمي آمد. آنان هيچ وقت نمي توانند بفهمند كه چگونه او آغاز و انجام مبارزاتش براي پيروزي و تثبيت انقلاب اسلامي را به «ايام معدوده و ساعات محدود» تعبير مي كند. نگارنده مطلب در بخشي ديگر چنين نوشته است: وقتي پاي خودباختگي معرفتي و غربزدگي نظري به ميان مي آمد، لحن امام صريح، گزنده و گاهي خشمگين مي شد. مي گفت: «اي غربزده ها! اي اجنبي زده ها! اي انسان هاي ميان تهي! اي انسان هاي بي محتوا! به خود آييد» و همه چيزتان را «غربي» نكنيد.
همچنين در اين شماره مي خوانيم: «اجتماع، اخلاق، بصيرت» گفتارهايي از آيات عظام، ناصر مكارم شيرازي، جوادي آملي و مجتبي تهراني، «نگاهي به مبادي فكري انديشه هاي شهيد آويني» از حجت الاسلام دكتر خسروپناه، «ضرورت پانتوميم گريزي در انتقال تجارب انقلابي به جريان بيداري اسلامي» گفتاري از استاد حسن رحيم پور ازغدي، «مشق عشق» درباره شهيد احميد سوداگر به قلم محمدمهدي بهداروند، «بررسي تلقي هاي سه گانه نسبت به گفتمان عدالت و پيشرفت» نوشته حجت الاسلام علي كشوري، «آسمان زر نريخته به سرش» نوشته حسين شريعتمداري، «سوريه، دونما از بيرون و درون» به قلم سعدالله زارعي، «توليد ملي؛ برون رفت از چالش ها» از قاسم غلامرضايي و

 



سپاه پاسداران از وزارت اطلاعات تقدير كرد

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اطلاعيه اي از اقدام هوشمندانه و قاطعانه سربازان گمنام امام زمان(عج) در دستگيري عوامل اصلي ترور دانشمندان هسته اي كشور تقدير كردند.
در بخشي از اين اطلاعيه آمده است: اقدام تحسين برانگيز و قابل تقدير وزارت اطلاعات در دستگيري عوامل ترور دانشمندان هسته اي كشور- شهيدان شهرياري، احمدي روشن و قشقايي- كه موجبات دلگرمي ملت ايران را فراهم آورد، بيانگر اشراف اطلاعاتي و اراده انقلابي و دشمن شكن سربازان گمنام امام زمان(عج) و استيصال و ناكامي سناريوهاي شيطاني استكبار جهاني و صهيونيسم بين الملل عليه انقلاب و نظام اسلامي است.
اين اطلاعيه افزوده است: اين دستاورد بزرگ كه با سلسله اقدامات پيچيده اطلاعاتي صورت پذيرفت نشان مي دهد كه اتاق هاي فكر و مراكز طراحي و اجراي جنايات تروريستي نظام سلطه و رژيم صهيونيستي در جدال با دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي فرجامي جز شكست و رسوايي نخواهند داشت.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پايان اطلاعيه خود با هشدار جدي به استكبار جهاني و مزدوران تروريست و جنايتكار آنان تأكيد كرده است: دشمنان بايد بدانند راهي كه ملت ايران براي دفاع از آرمان ها و ارزش هاي انقلاب اسلامي و ادامه راه شهيدان گرانقدر هسته اي برگزيده است برگشت ناپذير بوده و به ياري خداوند متعال ضمن تداوم با صلابت آنان به پشتوانه اشراف همه جانبه اطلاعاتي سربازان گمنام امام زمان(عج) و فرزندان خود در دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي كشور توطئه هاي تروريستي را خنثي و مرتكبان آن را در دام مجازات خود گرفتار و رهسپار دوزخ خواهند كرد.

 



قاضي سراج: نيمه دوم تيرماه به اتهامات 6 متهم جديد پرونده فساد بانكي رسيدگي مي شود

قاضي ويژه رسيدگي كننده به پرونده فساد بزرگ بانكي از ادامه رسيدگي به اين پرونده در نيمه دوم تير ماه خبر داد و تأكيد كرد كه پس از رسيدگي به اتهام 6 متهم جديد اين پرونده، رأي مقتضي صادر خواهد شد.
ناصر سراج گفت: در پرونده اوليه فساد بزرگ مالي براي 33 متهم از سوي دادسرا كيفرخواست صادر شده بود كه در طول اين مدت با برگزاري جلسات رسيدگي، آخرين دفاعيات از آنها اخذ شد.
وي به ايسنا گفت: براي 6 نفر ديگر كيفرخواست صادر شده كه قبل از تعيين وقت براي رسيدگي بايد پرونده براي مطالعه در اختيار وكلاي مدافع متهمان قرار گيرد و در صورتي كه نقصي در پرونده مشاهده نشود، تعيين وقت شود.
قاضي رسيدگي كننده به پرونده فساد بزرگ مالي يادآور شد: در صورت آماده شدن پرونده پيش بيني اين است كه به اتهامات اين 6 نفر نيمه دوم تيرماه رسيدگي شود. هيچ كدام از اين افراد داراي سمت دولتي نيستند و از كاركنان شركت هاي وابسته به گروه اميرمنصور آريا محسوب مي شوند.
سراج در مورد صدور رأي براي اين پرونده نيز گفت: به دليل اينكه پرونده 6 متهم جديد مرتبط با متهمان اصلي پرونده است، پس از رسيدگي به اتهامات آنها در مهلت مقرر اقدام به صدور حكم خواهد شد.

 



جوابيه وزارت علوم

در پي درج مقاله «چوب حراج به اين سرمايه نزنيد» در كيهان 7/3/91، كه موضوع آن واكاوي و آسيب شناسي اعزام دانشجويان ايراني به خارج بوده وزارت علوم، تحقيقات و فناوري جوابيه اي ارسال كرده است كه متن كامل آن از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.
مديرمسئول محترم روزنامه كيهان
باسلام و احترام،
احتراما، عطف به مقاله مندرج در صفحه 14 آن روزنامه وزين در مورخ 7/3/91 به قلم آقاي حسن منصور تحت عنوان «چوب حراج به اين سرمايه نزنيد!» توضيحاتي به شرح ذيل جهت تنوير افكار عمومي به ويژه اذهان دانشجويان و دانشگاهيان عزيز اعلام مي گردد.
خواهشمند است دستور فرمائيد نسبت به انتشار وفق قانون مطبوعات اقدام نمايند.
1- عليرغم حسن نيت و ديدگاه دلسوزانه نگارنده محترم، تحليل و استنتاج مطالب براساس اطلاعات ناصحيحي است كه در خصوص هزينه تحصيلي دانشجويان بورسيه در خارج از كشور ارائه گرديده است اين مبلغ براي يك خانواده سه نفره در سه كشور نسبتا با هزينه گران براي مدت چهار سال تحصيلي در ژاپن حدودا 300 ميليون تومان، در استراليا 350 ميليون تومان و در انگلستان 280 ميليون تومان مي باشد. بنابراين هزينه تحصيلي دانشجويان بورسيه در ساير كشورها كمتر و در صورت دريافت بورس خارجي از سوي دانشجو كمتر از نصف خواهد بود.
2- در سال گذشته كل دانشجويان بورسيه خارج از كشور 392 نفر بوده كه شامل بورس بلندمدت بورس همراه و بورس سال آخر است و كل مبلغ مورد نياز براي هزينه تحصيلي اين دانشجويان براي يكسال حدود 27 ميليارد تومان بوده است. علاوه بر اين 670 نفر از دانشجويان دكتراي دانشگاههاي داخلي كشور نيز براي فرصت مطالعاتي شش ماهه به خارج از كشور عزيمت نموده كه هزينه آنان نيز مجموعا ده ميليارد تومان بوده است.
سوال بي پاسخ آن است كه عدد 1000 ميليارد تومان هزينه در سال گذشته براي بورسيه دانشجويان ايراني در مقاله نويسنده محترم بر چه اساس و مبنايي مطرح گرديده است در حالي كه بودجه جاري وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري در سال 1390 مجموعا 1800 ميليارد تومان بوده است.
3- براساس آمار موجود، تعداد دانشجويان اعزام شده بورس خارج در سال 1383، 270 دانشجو بوده كه اين رقم در سال 1390 به 149 دانشجو كاهش يافته است و با قياس ارقام مذكور مشخص مي گردد كه سياست دولت هاي نهم و دهم در خصوص اعزام دانشجو به خارج از كشور انقباضي بوده است و اين امر در حالي است كه در توسعه تحصيلات تكميلي بر مبناي سياست ياد شده از اعزام دانشجو به خارج از كشور كاسته شده و متقابلا بورسيه داخل كشور افزايش يافته است.
قابل ذكر است تعداد دانشجويان پذيرفته شده دوره دكترا بورس داخل كشور، در سال 1376، 382 نفر، در سال 1384، 591 نفر و اين رقم در سال 1390 به 1333 نفر افزايش يافته است و اين فرايند نشانگر تغيير جهت سياستگذاري اين وزارت در زمينه اعزام دانشجو به خارج از كشور و استفاده از ظرفيت هاي دانشگاههاي داخلي است.
4- عليرغم اينكه بيش از 46 درصد جمعيت دانشجويي كشور را دانشجويان رشته هاي علوم انساني تشكيل مي دهند فقط 24 درصد از دانشجويان بورس اعزام به خارج را گروه علوم انساني تشكيل داده كه آن هم در رشته هايي نظير حقوق انرژي، حقوق بين الملل، تجارت بين الملل، زبانهاي خارجي، مطالعات منطقه اي و ... است كه حتي الامكان نياز به اعزام به خارج از كشور احساس شده است.
5- وزارت علوم، تحقيقات و فناوري به منظور رفع نيازهاي كشور با تشكيل كميته اي نسبت به تعريف چارچوب كلي موضوعات رساله هاي دانشجويان بورسيه اقدام نموده تا رساله هاي دانشجويان اعزام به خارج در راستاي حل مشكلات كشور تدوين گردد.

 



مالكي : تحريم ها عليه ايران بايد لغو شود

نخست وزير عراق ضمن درخواست از جامعه جهاني براي رفع تحريمهاي اعمال شده عليه ايران با توجه به همكاري ايران با آژانس انرژي اتمي سكوت جامعه جهاني در قبال اسرائيل را به باد انتقاد گرفت.
به گزارش پايگاه السومريه، «نوري المالكي» گفت: ايران با نظارت بين المللي و بازرسي دقيق از تاسيسات هسته اي موافقت كرده و غني سازي پايين را پذيرفته است و دنيا نيز بايد با آن همكاري كند و تحريمهاي آن را بردارد.
وي افزود: اسرائيل در كجاي ماجرا قرار دارد؟ آيا تاكنون شفافيتي درباره نظارت بر برنامه هاي هسته اي داشته است؟ آيا آژانس بين المللي انرژي اتمي از تكنولوژي آن در زمينه ساخت بمب اتمي اطلاعي دارد؟ آيا اسرائيل با غني سازي پنج درصد موافقت كرده است يا صددرصد غني سازي كرده است؟
نخست وزير عراق بيان كرد: چرا دنيا به اسرائيل توجهي ندارد؟
وي گفت: عراق در نشست 1+5 بي طرف بود و فقط شرايط را براي ديدار ميان ايران و 1+5 فراهم آورد و تلاش كرد كه ايراني ها و آمريكايي را در پشت درهاي بسته دور هم جمع كند كه طرفين موافقت كردند، اما نتيجه اي از اين ديدارها بدست نيامد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14