(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 22 تیر 1391 - شماره 20254

سوريه؛ بازيگران بحران ساز
گفت وگوي اختصاصي كيهان با يكي از رهبران حماس
فراز و فرود مذاكرات سازش
اين است وضعيت حقوق بشر در آمريكا!


سوريه؛ بازيگران بحران ساز

زهرا عباسي
بحران سوريه نشان مي دهد بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي نمي خواهند بحران را از راه هاي سياسي حل كنند و به همين دليل همه راه حل هاي سياسي و ديپلماتيك با بن بست مواجه شده است.
از اين رو اراده بين المللي بر اين قرار گرفته كه بحران سوريه طولاني شود تا زمينه مداخله نظامي فراهم شود.
طولاني شدن بحران به آمريكا و كشورهاي مداخله گر اين امكان را مي دهد كه زمان و شرايط مداخله را به اختيار خود انتخاب كنند و به طور هماهنگ وارد عمل شوند.
تداوم بحران سوريه همزمان با گسترش بيداري اسلامي اين ظن را ايجاد كرده كه رويارويي با آمريكا و رژيم صهيونيستي از اولويت ملت هاي منطقه خارج شده است.
به همين دليل آمريكا براندازي نظام سوريه را در اولويت كاري خود قرار داده و يك راه آن حمايت مالي و تسليحاتي از شورشيان سوريه است.
اعترافات تروريست هاي دستگير شده در سوريه نشان مي دهد آمريكا علاوه بر حمايت مالي از شورشيان سوريه در قاچاق اسلحه نيز به آنان كمك مي كند.
مخالفان دولت سوريه كه از حمايت غرب برخوردارند نيروهاي امنيتي را به سركوب معترضان متهم مي كنند در حالي كه به اعتراف خود آنها كشتار مردم عادي و نيروهاي امنيتي با دستور و كمك هاي مستقيم و غيرمستقيم آمريكا و هم پيمانان منطقه اي آن صورت مي گيرد. تركيه، قطر وعربستان سعودي نيز به حمايت مالي و تسليحاتي مخالفان سوريه ادامه مي دهد و قتل عام هاي گسترده در سوريه نتيجه كمك هاي آنان به تروريست ها است.
شورشيان سوريه به طور مستمر از تركيه مهمات، سلاح، وسايل ارتباطي و جاسوسي، تجهيزات پزشكي دريافت مي كنند كه توسط آمريكا، قطر و عربستان سعودي تهيه شده است. همچنين مبالغ كلاني براي اقدامات آنان در نظر گرفته شده كه به صورت مستقيم در اختيار آنان قرار مي گيرد يا به حساب هاي شخصي آنان در بانك هاي خارج واريز مي شود.
دادن اطلاعات فني و حمايت هاي ديگر از مخالفان مسلح سوريه براي برهم زدن توازن قدرت نظامي در سوريه از ديگر اقدامات آمريكا و كشورهاي مداخله گر در سوريه است.
آموزش شورشيان
آمريكا علاوه بر حمايت مالي از شورشيان سوريه به آنها آموزش نظامي و جاسوسي هم مي دهد و آنها را براي ورود به خاك سوريه آماده مي كند.
اين آموزش ها در خاك تركيه و توسط افسران عالي رتبه آمريكايي صورت مي گيرد.
يكي از كاركنان سابق پليس فدرال آمريكا (اف.بي.آي) در اين باره اعتراف كرده آمريكا و ناتو در حال آموزش شورشيان سوريه در استان «حكاري» واقع در جنوب شرقي تركيه هستند. بر پايه اطلاعاتي كه از منابع تركيه و آمريكايي به دست وي رسيده، آموزش نيروهاي نظامي سوريه از ماه مه (ارديبهشت) آغاز شده است.
تركيه علاوه بر تسهيل كار نفوذ شورشيان به خاك سوريه و قاچاق سلاح از مرز خود سنگرهاي بزرگ و پناهگاه هايي براي تانك ها و توپخانه نيروي تركيه در مناطق مرزي جنوبي حفر كرده تا ادوات نظامي سنگين و تانك هاي ارتش تركيه به اين منطقه منتقل شود و بر كردهاي سوريه تاثير بگذارد و آنان را تحريك كند تا عليه نظام بشاراسد موضع بگيرند و اين پيام به آنان القا شود كه سقوط نظام سوريه حتمي است.
عربستان و قطر از عمده ترين حاميان مالي و تسليحاتي شورشيان سوريه هستند، عربستان علاوه بر حمايت مالي و تسليحاتي از تروريست هاي سوريه در چهارسال گذشته ميلياردها ليره سوري را خريداري و در بانك ملي عربستان در جده ذخيره كرده است و اكنون با ريختن آن در بازار كشورهاي همسايه در نظر دارد ارزش ليره سوريه را به پايين ترين سطح برساند.
از سوي ديگر عربستان ارتباط خود را با افراد مسلحي كه «صحوات» ناميده مي شوند و قبلا در عراق نيز با آنان همكاري مي كرده ادامه مي دهد تا راه هاي زميني را كه كالاهاي سوري از آن مي گذرد ناامن و اقتصاد سوريه را دچار مشكل كند و با انتشار شايعات مردم سوريه را به احتكار كالا ترغيب كند.
از برنامه ديگر آمريكا براي فشار به دولت سوريه آموزش سايبري شورشيان مخالف بشار اسد است.
در اين حال كنگره آمريكا بودجه 57 ميليون دلار را براي آموزش سايبري شورشيان سوري اختصاص داده است.
آموزش پيشرفته رايانه اي در زمينه رمزگذاري، دور زدن فيلترهاي دولتي و استفاده ايمن از تلفن هاي همراه، شيوه هاي مخفي كردن هويت در اينترنت از جمله اقداماتي است كه آمريكا به مخالفان بشاراسد ارائه مي دهد تا در مبارزاتشان عليه رئيس جمهور سوريه آماده باشند. مقامات آمريكا فاش كرده اند دولت اوباما برنامه آموزش فناوري رسانه ها را فراهم آورده است و از مخالفان از طريق مؤسسات غيرانتفاعي كوچكي مثل مؤسسه گزارش جنگ و صلح و خانه آزادي حمايت مي كند. اين مؤسسات فيلم هايي مي سازند و گزارش هايي تهيه مي كنند كه در آنها چهره بشاراسد مخدوش جلوه مي كند.
دولت آمريكا ادعا كرده از مخالفان سوريه براي براندازي نظام اسد حمايت نمي كند و فقط خواستار اجراي طرح سازمان ملل به رهبري كوفي عنان در اين كشور است، اما در عمل خلاف اين ادعا را اجرا مي كند و به شيوه هاي مختلف شورشيان را مسلح مي سازد.
دولت سوريه شبكه مكالمات تلفن همراه كشور را تحت كنترل دارد و مي تواند موقعيت مخالفان را رديابي كند، ليكن مقامات آمريكايي نرم افزاري را تهيه كرده اند كه به مخالفان اين امكان را مي دهد وقتي مقامات محلي كشوري پايگاه اينترنتي را بسته باشند دسترسي به اينترنت امكان پذير باشد.
معترضان ياد گرفته اند كه وقتي از تلفن استفاده نمي كنند باتري اش را خارج كنند، چندين تلفن همراه داشته باشند، مكالماتشان را رمزگذاري كنند، ارتباط امنيتي برقرار سازند و پوشه هايشان را در رايانه مخفي كنند.
به علاوه آمريكا هشدار داده هر شركتي كه به سوريه امكانات رايانه اي و نرم افزارهاي پيشرفته اينترنتي ارائه دهد مورد تحريم قرار مي گيرد.
مخالفان آنقدر به تأثير فضاي سايبري در براندازي نظام اعتقاد دارند كه معتقدند فضاي مجازي از اسلحه هم قدرتمندتر است.
مدير يكي از پروژه هاي اينترنتي مي گويد اين فن آوري ها همچون شمشير دو لبه اند، به نفع هر طرفي استفاده شود طرف مقابل هم مي تواند از آن بهره گيرد.
وي اضافه مي كند، بسياري از اين فن آوري ها را مي توان در راه هاي درست استفاده كرد بدون اينكه به كسي صدمه اي وارد شود اما در شرايط بحراني، تنش زا و درگيري ها ممكن است به ضرر طرفين تمام شود.
يكي ديگر از برنامه هاي آمريكا اين است كه پرونده سوريه را به شوراي امنيت بكشاند.
آمريكا، انگليس و فرانسه مي كوشند پرونده سوريه را به شوراي امنيت بكشانند تا از اين طريق بتوانند با كمك متحدان خود قطعنامه ضدسوري را به تصويب برسانند.
اين سه كشور همچنين متعهد شده اند براي ايجاد نارضايتي به تحريم هاي اقتصادي و سياسي عليه سوريه ادامه بدهند تا از اين راه مقدمات بي ثباتي در سوريه را فراهم سازند.
طولاني شدن بحران، تضعيف دولت و نهادهاي امنيتي و نظامي، انفجارهاي مهيب و كشتارهاي فجيع، فراهم كردن امكان تبديل بحران سياسي به جنگ طايفه اي گسيختگي در نهادهاي سياسي و نظامي رژيم به اعتقاد غربي ها اوضاع را از كنترل دولت خارج مي كند و زمينه را براي بردن بحران سوريه به فصل هفتم منشور ملل مهيا مي كند و ضمنا به آمريكا فرصت مي دهد تا زمان مداخله را متناسب با شرايط خود انتخاب كند.
برگزاري چهار نشست با عنوان «دوستان سوريه» در پاريس- قاهره، ژنو و تركيه در راستاي همين هدف صورت گرفته است. هدف از برگزاري اين نشست ها حل بحران سوريه نيست بلكه مخالفان مي كوشند ضمن نشان دادن اجماع كشورهاي مختلف براي براندازي نظام سوريه راه هاي بركناري بشاراسد و انتقال قدرت سياسي در اين كشور را بررسي كنند.
آمريكا، انگليس، فرانسه، عربستان، تركيه، قطر و امارات تلاش هاي زيادي را براي سقوط بشاراسد انجام داده اند ولي تاكنون نتوانسته اند در پيكره نظام سوريه شكاف ايجاد كنند.
تحليل گران معتقدند با توجه به تحولات كنوني دو سناريو براي سوريه مي توان درنظر گرفت. يكي اينكه رژيم بشار اسد در قدرت باقي بماند و شورشي ها را در كشور كنترل كند يا اينكه شورشيان مسلح موفق شوند بخش هاي وسيعي از كشور را تحت كنترل درآورند و در پايان بشار اسد را سرنگون كنند كه چنين سناريويي بعيد به نظر مي رسد و در صورت رخ دادن اين سناريو، سوريه مدت ها روي آرامش را نخواهد ديد. مدل ليبي يا يمن نيز در سوريه اتفاق نخواهد افتاد و تصور اينكه بشار اسد با مخالفان سوري مذاكره كنند هم خيالي باطل است. به رغم خواست آمريكا و قدرت هاي غربي تحليل گران تأكيد مي كنند اسد همچنان در قدرت باقي خواهد ماند و تلاش مخالفان براي بركناري وي به اين زودي ها نتيجه نخواهد داد.
 


گفت وگوي اختصاصي كيهان با يكي از رهبران حماس

فراز و فرود مذاكرات سازش

فريده شريفي
اشاره:
گفت وگوهاي ملي فلسطين با هدف از بين بردن اختلافات داخلي و برقراري آشتي ملي ميان گروه هاي فلسطيني بيش از چهار سال است كه آغاز شده و در اين مدت فراز و نشيب هاي زيادي به خود ديده است. كميته هايي براي بررسي مسائل مورد اختلاف همچون تشكيل دولت بازسازي سازمان آزادي بخش فلسطين، برقراري آشتي ملي، بازسازي سرويس هاي امنيتي و برگزاري همزمان انتخابات مجلس قانونگذاري و رياست تشكيلات خودگردان فلسطين تشكيل شده است. گروه هاي فلسطيني به ويژه فتح و حماس بارها با يكديگر گفت وگو كرده و ديدگاه هاي خود را در مورد مسائل اختلافي نزديك كرده اند اما از ميان بردن موانع از سوي حماس و انتخاب محمود عباس به عنوان رياست مجدد تشكيلات خودگردان فلسطين هم باعث نشد كه جنبش فتح به تعهدات خود براي تشكيل دولت وحدت ملي و برقراري آشتي ملي پايبند باشد و مسائل و مشكلات في مابين همچنان لاينحل باقي مانده است. تحليلگران معتقدند كارشكني هاي فتح براي تحقق آشتي ملي ريشه در وابستگي تشكيلات خودگردان به غرب و به ويژه آمريكا دارد و دستورالعمل هاي اين كشور همچنان سرلوحه اقدامات و برنامه هاي محمودعباس است.
خوش خدمتي رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين به صهيونيست ها و غربي ها طي چندين دوره مذاكرات بي نتيجه سازش ثابت گرديده است با اين حال محمود عباس همچنان به تداوم مذاكرات اصرار مي ورزد.
مسئله آشتي ملي و مذاكرات به اصطلاح صلح ميان فلسطيني ها و رژيم صهيونيستي مهم ترين محور گفت وگوي سرويس خارجي كيهان با مشيرالمصري يكي از رهبران حماس است.
مشيرالمصري پس از شهادت شيخ احمدياسين و دكتر عبدالعزيز الرنتيسي و همزمان با شكل گيري جنبش مقاومت اسلامي فلسطين به عنوان يكي از رهبران حماس معرفي شد و مبارزات وي در جريان انتفاضه مردم فلسطين از وي شخصيتي مقاوم و مبارز ساخت كه تنها هدفش تحقق آرمان ملت فلسطين، آزادي سرزمين فلسطين و بازگشت مردم به سرزمين اصلي شان است برادر كوچك تر وي فرمانده گردان هاي قسام (شاخه نظامي حماس) بود كه در جريان حمله رژيم صهيونيستي به شمال غزه به شهادت رسيد.
وي بارها توسط نيروهاي رژيم صهيونيستي بازداشت شده ولي موفق به فرار شده است.
المصري فارغ التحصيل رشته فقه سياسي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه اسلامي غزه است و به عنوان استاد در همين بخش فعاليت مي كند، علاوه بر اينكه عضو انجمن علماي فلسطين نيز محسوب مي شود.
مشيرالمصري با 36 سال سن جوان ترين عضو مجلس قانونگذاري فلسطين است. مجلسي كه در انتخابات سال 2006 ميلادي جنبش هاي اسلامي بخش عمده اي از كرسي هاي آن را به خود اختصاص دادند.
وي اكنون مسئوليت سخنگويي جنبش حماس را برعهده دارد. آنچه پيش روي شماست برگردان گفت وگو با اين رهبر حماس است.
سرويس خارجي كيهان
نظر شما راجع به آشتي ملي چيست و آيا شرايط تحقق آن اكنون فراهم شده است؟
جنبش حماس از همان ابتداي به مسئله آشتي ملي ميان گروه هاي فلسطيني به صورت يك موضوع استراتژيك توجه داشت و آمادگي خود را براي تحقق آن با تمام امكانات موجود اعلام كرد.
حماس در تشكيل دولت وحدت ملي جدي است و هرگونه موانعي را كه بر سر راه آشتي ملي وجود داشته باشد از ميان خواهد برد.
اما متقابلا از سوي جنبش فتح و تشكيلات خودگردان با كارشكني هايي مواجه شد كه آشتي ملي را به تاخير انداخت و اين مسئله به خاطر فشارها و دستورالعمل هايي بود كه از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي به تشكيلات خودگردان اعمال مي شد.
دستگيري و زنداني كردن اعضا و هواداران حماس در كرانه باختري و هماهنگي هاي امنيتي كه تشكيلات خودگردان در كرانه باختري با رژيم صهيونيستي برقرار كرده است و همچنان بر آنها اصرار مي ورزد نشان مي دهد كه جنبش فتح در تحقق آشتي ملي چندان جدي نيست و اين اقدامات كليه توافقاتي را كه روي كاغذ بين دو جنبش مطرح شده بي اعتبار مي سازد.
در حال حاضر حماس در حصارهاي آهنين ساخته شده توسط تشكيلات خودگردان در كرانه باختري محصور شده و اقدامات فتح كاملا با واقعيات موجود متناقض است و نشان مي دهد كه اين جنبش براي رسيدن به آشتي ملي كه آرزوي همه فلسطيني ها است تلاش نمي كند. مسلما اين مسائل هم در روند آشتي ملي تاخير ايجاد مي كند و هم در ميان گروه هاي فلسطيني به ويژه فتح و حماس شكاف عميق به وجود مي آورد.
چرا در شرايط حساس كنوني كه مسئله آشتي ملي براي فلسطينيان از اهميت حياتي برخوردار است تشكيلات خودگردان مسئله سازش و مذاكره با صهيونيست ها را مطرح كرده است؟
علت پيش كشيدن چنين موضوعي به بن بست كشاندن مسئله آشتي ملي است.
به عبارت ديگر هرگاه مسئله آشتي ملي پيش مي آيد يك سري بحث ها و اختلافات جديد مطرح مي شود كه اين مسئله را به تاخير بيندازد و بيشتر اين موضوع از طرف كساني مطرح مي شود كه از تاخير در مسئله آشتي ملي سود مي برند و نمي خواهند كه بين گروه هاي فلسطيني وحدت ايجاد شود. اين افراد با كارشكني و پيش آوردن مسائل تفرقه انگيز تلاش مي كنند نه تنها مسئله آشتي ملي بلكه هر مسئله اي كه مربوط به حقوق فلسطينيان مي شود خدشه دار شود.
چرا به رغم اعتراضات مردمي و اصرار گروه هاي فلسطيني در مذاكره نكردن با رژيم صهيونيستي باز هم محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان بر اين مذاكرات اصرار مي ورزد؟
اين مذاكرات از دو دهه پيش تاكنون نشان داده كه با شكست مواجه شده و به نتيجه نرسيده است اما اصرار و دلخوشي محمود عباس و گروه وي به صلح خيالي و سراب مذاكرات بيهوده با اشغالگران تاكنون نتوانسته كمترين خواسته ملت فلسطين را برآورده سازد. اين مذاكرات توجيهي براي حضور اشغالگران در كرانه باختري و تحقق اهداف صهيونيست ها و اربابان غربي آنهاست.
در شرايطي كه در هر دوره اي اقدام براي مذاكرات سازش با رژيم صهيونيستي نتيجه اي جز رسوايي براي تشكيلات برجاي نگذاشته محمود عباس وانمود مي كند كه در اين ميان نقشي نداشته و بر حقوق ملت فلسطين تاكيد داشته است در حالي كه همگان مي دانند چنين نيست (در طول تاريخ فلسطين هيچ چيز مانند مقاومت ملت فلسطين و گروه هاي فلسطيني نتوانسته در مقابل دشمن صهيونيستي ايستادگي كند و جلوي تجاوزات آنها را بگيرد.
شما آينده رژيم صهيونيستي را به ويژه پس از بروز بحران هاي شديد در داخل اسرائيل چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اشغال سرزمين فلسطين از سوي دشمن صهيونيستي مدت زمان زيادي طول نخواهد كشيد و مقاومت و ايستادگي فلسطيني ها بالاخره نتيجه خواهد داد صهيونيست ها آواره و دربه در و مردم فلسطين پيروز خواهند شد.
به ياري خداوند متعال صبر و استقامت مردم فلسطين باعث آزادي آنان خواهد شد و آرمان هاي ملت فلسطين به زودي محقق خواهد شد جنبش حماس و مقاومت شكست ناپذيرند و به ياري خداوند هيچ نيرويي نخواهد توانست مقاومت را نابود كند.
رژيم صهيونيستي از زمان شكل گيري تاكنون نتوانسته است حماس و جنبش مقاومت را شكست دهد و به طور حتم مزدوران و جيره خواران اين رژيم نيز نخواهند توانست كوچك ترين تاثيري بر روند جهاد و مقاومت بگذارند.
 


اين است وضعيت حقوق بشر در آمريكا!

اشاره:
پايگاه تحليلي اقتصاد سياسي در مقاله اي به قلم «پل كريگ رابرتس» با اشاره به اينكه دغدغه هاي آمريكا درباره حقوق بشر صوري است به بررسي وضع حقوق بشر در اين كشور به ويژه در برخورد با معترضان مدني ساير كشورها پرداخته است.
حكومت آمريكا دومين ناقض بزرگ حقوق بشر بر روي كره زمين محسوب مي شود و تنها حكومتي كه توانست رتبه اول را از اين كشور بربايد اسرائيل بود، اما حتي چنين ننگي نيز نمي تواند واشنگتن را از اعتراض به ديگر كشورها براي رعايت نكردن حقوق بشر باز دارد.
وزارت خارجه آمريكا تنها در كنار معترضاني خواهد بود كه از سوي آمريكا حمايت مالي شده و در كشورهايي فعاليت مي كنند كه واشنگتن آرزو دارد حكومتشان سرنگون شود وگرنه معترضان آمريكايي بايد تنها بمانند و صحبتي از آنان نمي شد و معترضان فلسطيني نيز كه تمامي حقو قشان، خانه هاي شان، سرزمين شان، باغ هاي زيتون شان و حتي جان شان در معرض تهاجم قرار گرفته نبايد صحبتي از حقوق بشر كنند و بايد خاموش باشند در غير اين صورت به شديدترين نحوي سركوب مي شوند.
در 17 نوامبر 2011 در جريان اعتراضات اشغال وال استريت تنها در نيويورك 1300 نفر بازداشت شدند.
گزارش هاي متعددي درباره تعداد بازداشت شدگان در اعتراضات اخير آمريكا وجود دارد. طبق گزارش «نيويورك ديلي نيوز» در 17 نوامبر سال 2011 تنها در نيويورك 1300 نفر از معترضان جنبش وال استريت دستگير شدند. گزارش 12 اكتبر 2011 فاكس نيوز از بازداشت 700 معترض بر روي پل بروكلين خبر مي دهد و در جريان نشست سران ناتو در شيكاگو نيز 90 معترض بازداشت شدند.
در آمريكا برخي از معترضان داخلي تحت عنوان افراط گرايان داخلي با تروريست هاي داخلي طبقه بندي مي شوند، يك طبقه تهديدآميز ديگر كه وزارت امنيت داخلي تمام توجه خود را بر روي آنان متمركز كرده است.
در سپتامبر 2010 پليس فدرال به خانه فعالان صلح در شيكاگو و مينياپوليس يورش برد. اف بي آي درحال جعل پرونده اي عليه آنان است با اين ادعا كه اين فعالان به جبهه مردمي براي آزادي فلسطين كمك مالي كرده اند، آمريكا بنا به درخواست اسرائيل نام جبهه مردمي فلسطين را به فهرست گروه هاي تروريستي خود افزوده است. در جريان نشست سران ناتو در شيكاگو در ميان خيل معترضان بازداشت شده سه جوان سفيدپوست آمريكايي ديده مي شود كه به آنها اتهام تروريست هاي داخلي زدند و آنها را بازداشت كردند.
حال اگر حكومت آمريكا كه ادعا مي كند در كنار معترضان سراسر دنيا، البته به غير از آمريكا، بحرين، عربستان سعودي، يمن، و فلسطين ايستاده است، پرونده اين سه جوان آمريكايي را با عنوان تروريسم طبقه بندي كند، مي تواند آنها را بدون دادرسي، و بر مبناي آنچه شواهد محرمانه ناميده مي شود، به راحتي براي تمام باقي عمرشان در زندان نگه دارد.
و در تمام اين مدت، اين سه «تروريست داخلي» آمريكايي در سلول انفرادي نگه داشته شدند. آنها نيز درست شبيه به بسياري از ديگر معترضان به ناتو، از خارج شهر به آنجا آمده بودند. «برايان چرچ»، 20 ساله از «فورت لدرديل» در ايالت فلوريدا، «جرد چيس»، 27 ساله از «كين» در ايالت نيوهمشاير، و «برنت بترلي» 24 ساله از «اوكلند پارك» در ايالت فلوريدا آمده بودند. اتهام هر سه، حمايت مادي از تروريسم اعلام و براي آزادي هر كدام وثيقه اي برابر با 1/5 ميليون دلار تعيين شد.
اتهام اين سه نفر مثلا پرتاب يك كوكتل مولوتف واقعي به سمت شخص يا مكان خاصي نبود. بلكه اتهام آنها اين بود كه با قصد انجام فعاليت هاي خرابكارانه و تروريستي به شيكاگو آمده اند. زماني نه چندان دور، 16 سازمان اطلاعاتي فدرال در كنار عروسك هاي خيمه شب بازي ناتو و اسرائيل نتوانستند نقشه حملات يازده سپتامبر را تا پيش از اجراي آن كشف كنند، اما حالا پليس شيكاگو مي تواند پيش از وقوع هر حادثه اي بفهمد كه دو نفر از فلوريدا و يك نفر از نيوهمشاير چرا و به چه علت به شيكاگو آمده اند. پرونده هاي تروريسم داخلي، در حقيقت اختراع جديد پليس آمريكا است و به مواردي گفته مي شود كه در آن تروريست ها پيش از انجام هر عملي دستگير و در حقيقت نقشه هاي شومشان از سوي پليس هوشيار آمريكا عقيم گذاشته مي شود؛ بنابراين مي توان دريافت كه تعداد بسيار زيادي تروريست وجود دارد كه تاكنون دست به يك اقدام تروريستي واقعي نزده اند.
اين وضع حقوق بشر در آمريكا است. با اين حال گزارش حقوق بشر وزارت خارجه، هيچگاه به اتفاقاتي كه در خود آمريكا مي افتد، توجهي ندارد. اين گزارش، تنها يك سند سياسي براي هدف گرفتن دشمنان واشنگتن است.
و در اين ميان، آمريكاي هوادار حقوق بشر، با بمباران و فرستادن هواپيماهاي بدون سرنشين و نيروهاي ويژه به پاكستان و يمن، و فرستادن 150 هزار سرباز آمريكايي به افغانستان براي قتل عام مردم، كه عموماً زن و كودك و سالمندند، بي وقفه به تجاوز و بي حرمتي به حاكميت ملي اين كشورها ادامه مي دهد. عروسي و عزا، مسابقه فوتبال بچه ها، مدارس و خانه كشاورزان از اهداف مورد علاقه حملات ضدتروريستي واشنگتن محسوب مي شوند.
به گزارش فارس در مقاله 25 ماه مه «ديلي تايمز» چاپ پاكستان آمده است كه «معظم علي خان»، سخنگوي وزارت خارجه پاكستان، ضمن محكوم كردن حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به خاك اين كشور، اعلام كرده است كه «ما اين اقدامات را در حكم نقض تماميت ارضي خود، و برخلاف قوانين بين المللي مي دانيم. اين اقدامات غيرقانوني، مخرب، و كاملا غيرقابل پذيرش هستند.»
در سوريه نيز واشنگتن از سرنگوني حكومت سوريه- با اميد خلاص شدن از حضور پايگاه دريايي روسيه- نااميد شده است. در 15 ماه مه واشنگتن پست گزارش داد كه واشنگتن در حال ايجاد هماهنگي هايي براي رساندن تسليحات لازم به دست شورشيان سوريه است و توجيه واشنگتن براي دخالت در امور داخلي سوريه، طبق معمول مساله حقوق بشر و اتهام نقض آن از سوي حكومت در اين كشور است. با اين حال، طبق گزارش سازمان ملل، در حال حاضر شورشيان نيز ديگر بيشتر از حكومت سوريه به حقوق بشر احترام نمي گذارند. شورشيان سوريه زندانيان خود را شكنجه كرده و به قتل مي رسانند، و براي دريافت پول، اقدام به ربودن و گروگانگيري شهروندان مي كنند.
در ليبي هم ناتو از سوي واشنگتن هدايت مي شد، پا را از قطعنامه سازمان ملل بسيار فراتر گذاشت و آسمان ليبي را منطقه پرواز ممنوع اعلام كرد. ناتو با نقض جنجالي قطعنامه سازمان ملل، و تدارك حملاتي هوايي عليه حكومت ليبي، به شورشيان اين كشور كمك كرد كه حكومت قذافي را سرنگون كرده، و در اين ميان نيز تعداد بسيار زيادي از شهروندان معمولي ليبي را قتل عام كنند.
مطابق با اصل ششم از استانداردهاي دادگاه نورمبرگ، آغاز جنگي تهاجمي، يك جنايت جنگي محسوب مي شود؛ يعني همان كاري كه واشنگتن و عروسك هايش در ناتو، عليه ليبي انجام دادند، اما نه، اشتباه نكنيد! اين يك جنگ نبود، واشنگتن فقط آزادي و دموكراسي را به مردم ليبي هديه داد!
ديپلماسي محبوب غرب، ترور مخالفان خارجي است. واشنگتن در اين زمينه مرد عمل است؛ اما انگليس هم نشان داده كه با اين روش چندان مشكلي ندارد. «پيرس برندن»، تاريخ شناس دانشگاه كمبريج، و «كليددار مركز اسناد چرچيل»، در كتاب خود با عنوان «افول و سقوط امپراتوري بريتانيا» از اسنادي در دسترس سخن مي گويد كه طبق آنها در بحبوحه «بحران سوئز» در سال 1956، نخست وزير بريتانيا، «آنتوني ايدن»، به وزير خارجه اين كشور، «آنتوني ناتينگ» مي گويد: «مي خواهم جمال عبدالناصر، رهبر مصر به قتل برسد.»
برندن اضافه مي كند: «بي شك سازمان اطلاعات مخفي [MI6] طبق دستور نخست وزير، برنامه ريزي براي ترور ناصر و سرنگوني حكومت او را در دستور كار قرار داد. اما عوامل سازمان كه پيشنهادشان انتشار گاز اعصاب از طريق كانال تهويه به داخل دفتر كار ناصر بود، به هيچ عنوان افراد محتاط نبودند. «اگر اين نقشه هيچ گاه عملي نشد، تنها بدين خاطر بود كه ماموران مخفي انگليس زياد مراقب زبانشان نبودند.
يك دادگاه جنايات جنگي در مالزي، جرج دبليو. بوش، «ديك چيني»، «دونالد رامسفلد» و مشاوران رسمي آنها، «آلبرتو گونزالس»، «ديويد ادينگتون»، «ويليام هينس دوم»، «جي باي بي»، و «جان چون يو» را به اتهام ارتكاب جنايات جنگي، گناهكار تشخيص داد. ما انتظار نداشته باشيد كه واشنگتن به اين موضوعات توجهي داشته باشد. اتهام جنايات جنگي، تنها يك «بيانيه سياسي» است.
خبرگزاري ها
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14