(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 24 تير 1391 - شماره 20255

بستر اصلي
آمار عجيب درباره بينندگان شبكه فاكس نيوز
درنگي بر مقوله بحران سينماي امروز ايران و راه هاي درمان آن
راهي براي درمان دردهاي اين سينماي رنجور
اعتراض اصحاب رسانه يمن به فضاسازي تبليغاتي عليه ايران
شبكه شما نهضت قرآني «سابقون» را پخش مي كند
نمايشنامه «فرزند انتظار» منتشر شد
علت ساخت فيلم هاي خشونت آميز هاليوود
نكته اي خطاب به ناجا!
سينماي ايران دربحران، چه بايد كرد؟- بخش اول
هركسي كو دورماند از اصل خويش...!


بستر اصلي

پژمان كريمي
از آغاز اختلاف ديدگاه و درگيري ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و حوزه هنري بيش از سه ماه مي گذرد!
موضوع و ماجراي درگيري را يك بار مرور مي كنيم:
دو فيلم «گشت ارشاد» (ساخته سعيد سهيلي) و «خصوصي» (ساخته حسين فرحبخش) در فهرست فيلم هاي نوروزي سينماهاي كشور گنجانده شدند.
مضامين و صحنه هاي هر دو فيلم، با اعتراض و خشم برخي علما و مردم متدين روبه رو شد. به دنبال اين اتفاق، سازمان تبليغات اسلامي و نهاد تابع آن- حوزه هنري- فيلم هاي يادشده را از اكران نمايش سينماهاي حوزه يعني يك سوم سينماهاي كشور، برداشتند. اين واكنش، با اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همراه شد.
از يك سو، حوزه تأكيد مي كرد و مي كند كه حاضر نيست فيلم هاي ناهمخوان با آموزه ها و باورهاي ديني را به نمايش بگذارد و از ديگر سو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بر جايگاه قانوني خود يعني مسئول اداره سينماي كشور پافشاري مي كند. جالب اين است كه هر دو نهاد نيز در ميان هنرمندان طرفداران و مخالفان خود را دارند.نگارنده بر آن نيست كه ميان دو سر درگيري، قضاوتي كند و حكم به قصور يك طرف و تبرئه طرف ديگر دهد. اما نكته اي وجود دارد كه مغفول قرار گرفته و اشاره بدان را ضروري ديده است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مي گويد به عنوان دستگاهي كه وظيفه نظارت و هدايت و پشتيباني از سينماي كشور را برعهده دارد، برپايه قوانين رأي به صدور مجوز نمايش داده است. بنابراين نهاد ديگر حق ندارد به تشخيص خود ورود پيدا كند و درباره صلاحيت نمايش يك فيلم ديدگاه عرضه نمايد. مجوز نمايش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اعتبار قانوني دارد و قابل پيروي است. طرف ديگر -حوزه هنري- وظيفه ذاتي خود را ترويج فرهنگ اسلامي و ايراني معرفي مي كند و با اشاره بدين رسالت، نمايش آثار مغاير با بايستگي هاي اسلامي را ناقض فلسفه و وظيفه ذاتي و گامي در مسير گسترش فساد توصيف مي نمايد. طبيعي است كه اختلاف ميان بازوهاي حكومتي و فرهنگ ساز برتابيده نمي شود. اختلافي كه منجر به بروز نقصان در بخشي از پيكره فرهنگ جامعه شود. اختلافي كه هدف سوءاستفاده دشمنان پيدا و پنهان و دروني و بروني قرار مي گيرد؛ چنان كه گرفته است.
اما نكته مغفول چيست؟
34 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و پاگيري نظام ديني مي گذرد. كسي كه قانون اساسي را نگاهي هم نكرده، قطعا مي داند چشم داشت نظام و جامعه ديني از مقوله اي چون سينما در قبال ارزش هاي ملي و ديني چيست.
هر كسي امروزه مي داند كه سينماي اسلامي با سينماي غيراسلامي چه وجوه تفاوتي دارد؟ هنرمندان هم مي دانند كه نگاه نظام و دين و مردم به سينما چگونه است.
دفترچه سياست هاي سينمايي نيز وجود دارد و مرز بايدها و نبايدهاي ديني و ملي نيز به طور روشن، در پيش روي اهالي و كارگزاران فرهنگي كشور خودنمايي مي كند.
با اين حال، هر ساله شاهد ساخت و نمايش فيلم هايي هستيم كه با باور و زندگي ما ايراني هاي مسلمان برابر نيست. توهين است. تهمت است. سياه نمايي است. تقلبي است و با مردم و آرمان ها و ارزش هاي مردم ايران ترادفي ندارد!
چرا بايد اين گونه فيلم ها ساخته شوند؟
چرا بايد برخي سينماگران مجوزي براي چرك نويسي و بدگويي و اشاعه منكر و دروغ و بدي مي يابند؟
چرا برخي سينماگران اصرار به ساختارشكني دارند ؟
چه اتفاقي افتاده كه برخي سينماگران خود را در سايه امنيت حس مي كنند و به توليد اثري مشغول مي شوند كه در جامعه ديني به درستي تاب آورده نمي شوند؟
ما اگر بستر تهيه و توليد فيلم هاي مسئله دار را حل كنيم ديگر مشاهده نمي شود دو دستگاه فرهنگي به طرز زشتي نسبت به يكديگر پرخاشگري نمايند .
اگر بستر «ابتذال» را بزداييم و در صورتي كه محصولات سينمايي در چارچوب اعمال قانون شكل و سمت و سو يابند، در اين حالت دستگاه ها و كارگزاران فرهنگي دست به هم افزايي مي زنند و نه دفع و تخريب يكديگر و سلب امنيت خاطر جامعه!
 


آمار عجيب درباره بينندگان شبكه فاكس نيوز

يك نظرسنجي نشان مي دهد كه بينندگان شبكه «فاكس نيوز» نسبت به افرادي كه تلويزيون نگاه نمي كنند، اطلاعات كمتري دارند!
به گزارش ايسنا، «آرون سوركين»، فيلمنامه نويس سينماي هاليوود اعلام كرد، «فاكس نيوز» بدترين مجرم در ميان شبكه هاي خبري تلويزيون آمريكا است.وي افزود: به نظر من فاكس نيوز مخاطبان را گمراه مي كند و براي داشتن اخباري سرگرم كننده تر به آن ها دروغ مي گويد. مشكل من با فاكس جمهوري خواه بودن آن نيست، بلكه دروغگو بودن اين شبكه است. آنها به طور مداوم درحال گمراه كردن مخاطبان تلويزيوني هستند.
اين سينماگر در ادامه گفت: نظرسنجي اخير نشان داد كه بينندگان فاكس نيوز نسبت به مردمي كه اصلا تلويزيون نگاه نمي كنند، اطلاعات كمتري دارند. روزي كه آمريكا به عراق حمله كرد، 67 درصد آمريكايي ها فكر مي كردند كه كشورشان در 11سپتامبر مورد تهاجم نيروهاي عراقي قرار گرفته است.


درنگي بر مقوله بحران سينماي امروز ايران و راه هاي درمان آن

راهي براي درمان دردهاي اين سينماي رنجور

محمد قمي
قصه پرغصه سينماي ايران، حكايت درد ديروز و امروز نيست. خانه از پاي بست ويران است و ماجرا به سال هاي دورتر از اين مي رسد. همين سال هايي كه از پس تنگ و تار روزگار تنگ نظري ها و غفلت هاي فرهنگي كه داد امثال آويني را درآورده بود، روزگار اباحه گري و بي قيدي آغاز شد و به نام اصلاح و فلاح، با سينماي ايران همان كردند كه كردند.
سينمايي از بند بي توجهي و غفلت رهيده و به بند تازه اي كه رهيدن از رستگاري و تقيد و تقوا بود گرفتار آمده؛ از دوران سوم به سازندگي به دوران مرسوم به اصلاحات.
حرف هاي آويني دراين حوزه، براستي خواندني است و شنيدني. وقتي از درد درجه چندم بودن فرهنگ و مرعوبيت و سطحي نگري اهالي مديريت مي گويد و آنگاه به سياست هاي وزير ارشاد وقت- محمد خاتمي- حمله ور مي شود.
خوشبختانه دشمنان فكر و عقيده آويني هنوز موفق نشده اند كه اين وجوه بارز و آشكار و صريح او را سانسور كنند و نابود!
هنوز مي شود اين نوشته هاي سراسر بصيرت و آگاهي بخش را ديد و از جام فكر و ذكر شهودي و جانفزاي آن نوشيد.
باري؛ سينماي ايران از بحران هاي متنوعي رنج مي برد. از بحران ريزش شديد مخاطب گرفته تا بحران افت كيفي فيلم ها و...
كيست كه دستي بر آتش سينماي داشته باشد و از اين بحران ها آگاهي نداشته و آنها را به نحوي و وجهي لمس نكرده باشد؟
بجاست در كنار يادآوري اين بحران هاي چندمنظوره و چندوجهي، نيم نگاهي هم به راهكارهاي برون رفت از آنها باشيم و در اين حوزه بينديشيم كه براستي چه بايد كرد؟
برآنيم كه يكي از راهكارها و رهيافت هاي برون رفت سينماي ايران از بحران هاي فرسايشي اخير، توجه به منويات فرزانگان و انديشمندان و دلسوزان اين عرصه و درصدر آنها، رهبرمعظم انقلاب به عنوان مديري متين و مدبر و هنرشناسي نافذ و خبره و نقاد است.
ايشان كه از هوشي سرشار و روحيه اي منتقدانه و اطلاعي موسع از قالب هاي هنري متنوع برخوردارند در بيانات متعددي به وضعيت سينماي ايران و ويژگي هاي رسانه هايي همچون تلويزيون و هنرهفتم پرداخته و به نقد و تحليل آنها توجه نشان داده اند.
اين حكيم فرزانه با اشاره به وضعيت حاكم بر سينماي آمريكا و رسانه هاي هنري ايران مي فرمايند:
«ما فيلم هايي پخش مي كنيم كه خود آن كساني كه سازنده اين فيلم ها هستند، به خودشان هشدار مي دهند و مي خواهند اين فيلم ها را كه توليد خشونت در جامعه است، متوقف كنند، ولي ما حالا داريم اين ها را منتشر مي كنيم! اين ها مضر است.
بچه هاي ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحه گرم- البته پلاستيكي اش- آشنا بشوند، انس پيدا كنند، ياد بگيرند؛ خب اين ها خطرات دارد، اشكالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم مي بينيم؛ اين جزو ضعف هاي ماست. چندسال پيش من در يكي از مجلات آمريكايي ديدم كه مصلحيني در آنجا پيشنهاد كرده بودند كه اين فيلم هاي رايج غالب هاليوودي را كه در آنها يا شهوت بود يا خشونت، يواش يواش كم كنند و فيلم هاي خانوادگي، فيلم هاي معصومانه و نجيبانه را رايج كنند. آنها به فكرند، حالا ما تازه از آنها ياد گرفته ايم.»
(مقام معظم رهبري- بيانات در ديدار مسئولان نظام-
16/5/1390)
ايشان در اين فراز از سخنشان به يك نكته اساسي اشاره مي كند كه دردي قديمي و بيماري وخيمي در كالبد و روح سينما و تلويزيون ماست؛ يعني عنصر تقليد محض و الگوسازي از رسانه هاي غربي و مسلط برگفتمان هنري كنوني جهان. اين شيوه اي است كه در سال هاي متمادي بر سينما و تلويزيون ما حاكم بوده و دليل اصلي اش هم مرعوبيتي است كه مديران و هنرمندان سينمايي و تلويزيوني ما عموما در برابر غرب و دستاوردهاي ظاهري اش در عرصه هنر، بدان مبتلا بوده اند.
مرعوبيتي كه بسان خوره، روح و فكر و خلاقيت را از هنرمند ايراني مي ستاند و او را به عنصري منفعل و ترسو بدل مي سازد كه در برابر محصولات غرب بسان وحي منزل، تنها به اخذ و اقتباس و تقليد و كپي كاري روي آورد و به آن بسنده كند و همين امر هم باعث مي شود تا سينما و تلويزيون ما درعصر حاضر به چنين وضعيت وخيمي خاصه در عرصه توليدات هنري و نمايشي نايل آيد!
وضعيتي كه به هيچ روي، در شأن ملت عظيم الشأن ايران با آن عقبه فكري شريف و انبان معرفتي خطير و سابقه تمدني والا و سترگ و شگرف، نيست.
 


اعتراض اصحاب رسانه يمن به فضاسازي تبليغاتي عليه ايران

جمعي از اصحاب رسانه يمني از فضاسازي مسموم تبليغاتي عليه ايران انتقاد كردند.اين گروه كه شامل 15نفر از خبرنگاران شبكه هاي مختلف در يمن، كارگردانان و مستندسازان يمني بودند، پس از بازديد از شبكه الكوثر در نشستي صميمانه با حضور مديران روابط عمومي، گروه سياسي و گروه اجتماعي اين شبكه شركت كردند و سؤالات و نقطه نظرات خود را درخصوص شبكه و برنامه ها و رويكرد آن بيان كرده و مديران مربوطه به سؤالات آنان پاسخ دادند.از مواردي كه برخي از اين خبرنگاران مطرح مي كردند فضاي مسموم تبليغاتي عليه ايران بود كه تا قبل از حضورشان در كشورمان نگاهي كاملا متفاوت از ايران اسلامي داشتند ولي پس از اينكه واقعيت ها را از نزديك ديدند و پيشرفت هاي ايران را علي رغم تحريم ها و فشارهاي بين المللي از نزديك حس كردند ديدگاه بسيار خوبي از ايران در ذهن آنها ايجاد شد.در خاتمه خبرنگاران يمني يادآور شدند اين نگاه مثبت از ايران را به جوامع عربي منتقل خواهند كرد.
 


شبكه شما نهضت قرآني «سابقون» را پخش مي كند

شبكه «شما» در طول ماه مبارك رمضان با پخش طرح «سابقون» به جمع خواني قرآن كريم در سراسر كشور مي پردازد.به گزارش فارس، طرح جمع خواني قرآن كريم با عنوان «سابقون» از برنامه هاي فاخر ماه مبارك رمضان در شبكه «شما» است.
شبكه «شما» (شبكه ملي استان ها) بنا دارد در ايام ماه مبارك رمضان با هماهنگي 15 مركز استان، پوشش گسترده و غيرمتمركزي به محافل بزرگ همخواني فراگير قرآن كريم در كشور دهد. طرح «سابقون» كه با هدف توسعه نهضت جمع خواني قرآن كريم در شهرهاي مختلف صورت خواهد گرفت، ضمن تقويت جلوه هاي حضور گروه هاي مختلف مردم در شهرهاي گوناگون، استعدادهاي موجود مراكز استاني صدا و سيما را براي مشاركت جدي در اجراي طرح هاي تلويزيوني نوگرا با هدف تحقق منويات رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در رسانه ملي به نمايش مي گذارد.طرح «سابقون» با ارائه تصوير متنوعي از ايران اسلامي با اقوام و گويش هاي گوناگون در محافل يكدست و باشكوه قرآني، جلوه دلنشيني از يكپارچگي ملي و معنوي ايرانيان را در جاي جاي ايران اسلامي به نمايش مي گذارد.
در برنامه ريزي هاي صورت گرفته قرار است 15 شهر و مركز استان در كشور پهناور ايران هر دو روز يك بار از طريق شبكه شما ميزبان بينندگان در سراسر كشور باشد.اين برنامه در ايام ماه مبارك ساعت 17 بطور زنده از شبكه «شما» پخش مي شود.
 


نمايشنامه «فرزند انتظار» منتشر شد

نمايشنامه «فرزند انتظار» با مضمون مهدويت و انتظار ظهور امام زمان(عج) منتشر شد.
اين نمايشنامه نوشته مهرداد راياني مخصوص در قالبي تاريخي و داستاني- مستند خلق شده است. «فرزند انتظار» 12صحنه دارد و درهر صحنه به بخشي از تاريخ مي پردازد. اين نمايشنامه از دوران روم باستان شروع و به عصر ظهور اسلام و ائمه اطهار(ع) پرداخته و در نهايت به عصر غيبت امام ختم مي شود.
كتاب نمايشنامه «فرزند انتظار» توسط انتشارات بنياد رودكي منتشر شده است.
 


علت ساخت فيلم هاي خشونت آميز هاليوود

كارشناسان معتقدند كه هاليوود يكي از مهمترين ابزارهاي دولت آمريكا براي پيشبرد سياست هاي خود در روابط بين الملل و در مقابل ساير كشورها و تأثيرگذاري بر ايجاد فضاي رعب و وحشت است.
به گزارش منابع خبري ،امروزه شيوه هاي حاكم بر وسايل ارتباط جمعي و رسانه هاي گروهي از مجلات و روزنامه ها گرفته تا فرستنده هاي راديويي و شبكه هاي ماهواره اي طوري است كه اين محافل نه فقط از رسالت حقيقي و واقعي خويش دور و منحرفند، كه روند و طريقه اي خلاف و عكس وظيفه اصلي و مقدر خويش در پيش گرفته اند به طور مثال فعاليت هاي سينمايي هاليوود در حمايت از سياست هاي آمريكا در جهان و نقش آن در عرصه فعاليت هاي استعماري و ايجاد ابزارهاي خشونت آميز، در عرصه جهاني از اهميت ويژه اي برخوردار است. كارشناسان معتقدند كه هاليوود يكي از مهمترين ابزارهاي دولت هاي متعدد آمريكا براي پيشبرد سياست هاي خود در روابط بين الملل و در مقابل ساير كشورها و تأثيرگذاري بر ايجاد فضاي رعب و وحشت است.
در اين زمينه حتي از هاليوود به عنوان ابزاري براي جهاني سازي آمريكا ياد مي شود.
پايه گذاران اين كمپاني (هاليوود) از نخستين روزهاي فعاليت خويش ساخته هاي خود را در موضوعات غارت، استعمار، استثمار و خشونت هاي اجتماعي و گروهي گنجانده اند.
گفتني است، تلاش شركت هاي بزرگ اسلحه سازي به منظور راه اندازي جنگ هاي پي درپي در اقصي نقاط جهان، كه منجر به ادامه حيات و تأمين منافع اين شركت ها در گرو جنگ افروزي و فروش اسلحه براي كشتار مردم و ويراني منابع انساني و اجتماعي است، نياز به حمايت هاي گوناگون شخصيت هاي سياسي، كمپاني هاي تبليغاتي و از همه مهم تر ايجاد فضايي براي ارائه محصولات توليد شده و نحوه تأثيرگذاري آن در جايي كه به كارگيري مي شود، دارد. لذا كمپاني هاي اسلحه سازي در آمريكا از هر ترفندي براي ايجاد موقعيتي براي فروش سلاح هاي توليد شده استفاده مي كنند.
در ادامه، يكي از روش هاي شركت هاي اسلحه سازي، مذاكره با تهيه كنندگان فيلم هاي كمپاني هاليوود مي باشد تا محصولات خود را براي كشورهاي خواهان بكارگيري سلاح تبليغ و نحوه كارايي و قدرت تخريب آن را براي تحريك خريداران، نمايش دهند.
نكته قابل توجه آنجاست كه كمپاني هايي ماند «لاكهيد مارتين (بزرگترين كمپاني اسلحه سازي آمريكا)، بوئينگ، نورتروپ گرامان، كلت، هاليبرتن، يوجين استوني، جنرال ديناميك، Techstem Alliant و از همه مهمتر انجمن سلاح آمريكا NRA با مديريت وين لاپيتر» با توجه به اهداف خود كه فروش سلاح و كسب درآمد را به دنبال دارد با استفاده از لابي هاي سياسي در كنگره آمريكا بر طبل جنگ افروزي مي كوبد.
به نظر مير سد مدير لاكهيد مارتين «بزرگترين كمپاني سلاح آمريكا» به دنبال آن است كه فروش هاي بين المللي اش را طي چند سال آينده توسط ساخت مستند و فيلم هاي هاليوودي بين 15 تا 20 درصد افزايش دهد و بخشي از كاهش يك تريليون دلاري در هزينه هاي دفاعي كه در كنگره آمريكا در دست بررسي است را از اين طريق جبران كند.
كارخانه هاي مهمات سازي آمريكا به دنبال آن هستند با حضور در فيلم هاي هاليوودي در صورت ادامه تشنج هاي منطقه اي در اقصا نقاط جهان، افزايش درآمد خود را از طريق فروش هاي نجومي توليدات بدست آورند كه اين كسب درآمد مستلزم همكاري با ديگر نهادهاي مشهور وابسته به امپرياليسم جهاني از جمله «هاليوود» است.
 


نكته اي خطاب به ناجا!

مانا شهيدي
چندي پيش نيروي انتظامي به يكي از بازيگران زن سينماي ايران به دليل رعايت نكردن حجاب اسلامي تذكر داد.
متأسفانه آن بازيگر در برابر تذكر ساده و مؤدبانه پليس واكنشي غيرمنطقي، عصبي و غيرمسئولانه بروز داد. واكنشي كه به درگيري وي و مأموران قانون انجاميد!
واكنش سينماي ايران درباره رويداد شرح داده شده، چه بود؟ آيا سينماگران مسلمان و ايراني با صدور بيانيه اي از واكنش زشت همكار خود ابراز ناخرسندي كردند؟
آيا الزام خود به رعايت قانون را به جامعه ديني يادآور شدند؟
آيا تلاش كردند با تأكيد بر ضرورت حفظ شئونات ديني، نكوهش واكنش هاي غيرقانوني و نابخردانه، راه به تعامل با نيروي پاسدار عدالت و امنيت بگشايند؟
متأسفانه چنين نكردند! نه تنها چنين فعلي را مرتكب نشدند بلكه برخي از آنها قلم به دست گرفته به پليس نامه نوشتند و با برخي روزنامه ها و خبرگزاري ها گفت وگو كردند و به جاي پافشاري به رعايت قانون، به هواداري از هم صنف خود برخاستند.
آنها درگيري پيش آمده را حاصل يك سوءتفاهم توصيف كردند!
دقت كرديد: «سوءتفاهم»!
چه سوءتفاهمي؟!
در چه زمينه اي؟
موضوع و ماجرا كاملا روشن است. نياز به تفسير و تعبير ندارد! يك زن بازيگر، حجاب اسلامي را رعايت نكرده است. اشاره پليس را براي حفظ حجاب تاب نياورده و اقدام به درگيري كرده است. آيا اين اتفاق و آيا نوع واكنش خانم بازيگر ناشي از يك سوءتفاهم- احتمالا از نوع ساده- بوده است؟
نگارنده، قبلا درباره باب شدن هواداري صنفي در عرصه سينماي ايران چندسطري نوشته بود.
سينما- عزيزان- عرصه گردهمايي هنرمندان است. هنرمند، نخبه است، انديشمند است، خلاق است و با ابزار هنري، به تجلي انديشه و انتشار و گسترش افق نگاه و آگاهي مي پردازد. از چنين فردي آيا نبايد توقع احترام به ارزشهاي الهي داشت؟ آيا نبايد توقع احترام به قانون داشت؟ آيا نبايد توقع ادب و متانت داشت؟ آيا مي توان پذيرفت يك بازيگر خطاب به مأمور قانون پرخاشگري كند، جوسازي نمايد و پاسداران امنيت كشور را هدف حمله قرار دهد؟
از واكنش خانم بازيگر بدتر، هواداري از اين بازيگر است؟
آيا هم صنف بودن و هنرمندبودن دليل منطقي و محكمه پسند براي مجرم ندانستن و تبرئه كردن يك هنرمند است؟ آيا مي توان گفت چون فردي هنرمند است، پليس نبايد او را به سوي قانون راهنمايي كند و جرم وي را گوشزد نمايد؟ آيا مي توان ادعا كرد چون هنرمند گوهري كمياب است، پس هنرمند مجرم، عين هنرمند قانون گراست؟ آيا مي توان مجرمي را حكم برائت داد چون صرفا هنرمند است؟
اما دوستان حامي خانم بازيگر دقيقا چنين حكمي مي دهند. دقيقا با نفي ضرورت برخورد با هنجارشكنان قانون گريز، حكم به نافرماني مدني و قانون گريزي مي دهند.
طي دو سال پيش، خانه سينما بارها از فيلم سازان معاندي كه شمشير به رو ي نظام ديني كشيدند، حمايت كرد. خانه سينما بود كه فيلم ساز ضدامنيتي را هنرمند خطاب كرد و در آئين هاي ويژه، از اين فيلمساز درجه سوم حامي فتنه گران تمجيد به عمل آورد. همين رويه- حمايت از مجرمان- اكنون پيروان تازه نفسي پيدا كرده است.
در هاليوود، اگر بازيگر مغاير با ارزشهاي -پست- آمريكايي رفتار كند و اگر سينماگري در مخالفت با آموزه ها و اساطير عبري سخن بگويد و رفتاري كند، ديگر جايي در هاليوود در انتظار او نيست! وي طرد مي شود، غير هنرمند معرفي مي گردد و...
اما در ايران برعكس است! هرقدر -برخي سينماگران - قانون شكنانه آشكار شوند، حمايت «برخي» از آنها بيشتر باشد. حمايتي كه نظام قبيله اي را در عصر جاهليت به ذهن متبادر مي سازد.
حاميان قانون شكني بدانند اگر درپي اين هستند كه دستگاه هاي مجري قانون از اعمال قانون به هر دليلي باز بمانند مردم وارد صحنه «برخورد» مي شوند. مردمي كه از مصلحت انديشي و رودربايستي به دوراند و تنها به تكليف مي انديشند!
به باور اين قلم، فرماندهان نيروي انتظامي نبايد به نامه يادشده برخي سينماگران اعتنا كنند و نبايد تقاضاي گفتگو را براي آنچه برخي سينماگران سوءتفاهم مي خوانند بپذيرند.
پليس به وظيفه خود عمل كرده است. متهم اصلي كسي ديگر است كه با حمايت از وي، حاميان او نيز در برابر پليس، قانون و ارزش هاي الهي يك ملت معنا مي شوند.
مأمور قانون به دليل اعمال قانون به هيچ كسي بدهكار نيست!
 


سينماي ايران دربحران، چه بايد كرد؟- بخش اول

هركسي كو دورماند از اصل خويش...!

سعيد رضايي
همه ما متفق القوليم و مي دانيم؛ خوب هم مي دانيم اينكه سينماي ايران با مشكلات مختلفي دست به گريبان است، نكته نهفته و نگفته اي نيست. همه مي دانند كه سينماي ما هم ريزش مخاطب دارد و هم افت شديد كيفي محصولات و...
اما سؤال مهم اين است كه براستي در چنين وضعيتي چه بايد كرد؟ چه راهكارهايي براي برون رفت از اين وضعيت وجود دارد؟
تصميم داريم در سلسله نوشتارهايي به اين موضوع ايجابي مهم بپردازيم و راه هاي برون رفت از بحران هاي چندگانه و چندوجهي سينماي ايران را مورد تحليل و بررسي قرار داده و ارائه دهنده رهيافت هاي موثر و مفيد و قابل دسترسي به سينماگران كشورمان و نيز البته مديران سينمايي و اهالي فرهنگ و هنر باشيم.
يكي از جدي ترين مشكلات ساختاري و ريشه اي سينماي ايران بحث فيلمنامه و قصه است. مشكلي كه باعث شده سينماي ايران علي رغم ويژگي هاي خوب و استانداردهاي قابل قبول فني و عملياتي از ضعف درام و فيلمنامه رنج ببرد.
از دلايل عمده ضعف در فيلمنامه يكي اين است كه نويسندگان سينماي ايران نسبت به داشته هاي غني و اصيل گنجينه هاي متون كهن و تمدني خويش كم توجه و يا اساسا بي توجه هستند. همين غفلت هم باعث شده است كه آنها در عين اينكه داراي يك عقبه عظيم فكري و تمدني در حوزه جغرافياي فكري- سرزميني خود هستند از اين نقص و خلأ متضرر شوند.
سؤال اينجاست كه چه تعداد از نويسندگان و كارگردانان و عوامل محتوايي سينماي ايران تا به حال شاهنامه را تورق كرده اند يا منطق الطير را خوانده اند؟ كدام يك از آنها آثار ارزشمند نظامي گنجوي را مرور كرده اند، يا سفرنامه ناصرخسرو قبادياني را مطالعه كرده اند؟ كدام يك به قصد پژوهش و يا حتي سرك كشيدن، تا به حال به سراغ گلستان و بوستان و شرفنامه و تذكره الاولياء رفته اند و از سرچشمه اين معارف الهي و حكمت هاي انساني، جرعه اي نوشيده اند و از سر خرمن اين فيض رباني و حكمي، خوشه اي برچيده اند؟
واقعيت آن است كه فيلمنامه نويسان و كارگردانان ما اگر به مطالعه رو بياورند و سعي كنند به اندوخته هاي خويش غنا بخشند و متون ارزشمند و فاخر ادب فارسي كه در تلاقي و تداوم معرفت اسلامي است به خوبي بخوانند و از آنها بهره هاي تصويرگرانه و سينماورزانه ببرند قطعا تأثير خوبي براي اصلاح وضعيت امروز سينماي ما و غناي بيشتر آن و نيز روي آوردن مخاطبان به اين هنر جذاب و گفتمان مسلط قرن خواهدگذاشت والا چه توقعي مي توان داشت از نويسنده اي كه به سان پيمانه اي است كه مدتهاست خالي شده و چيزي به خود اضافه نكرده كه بخواهد از مايه آن هم خود بهره مند شود و ديگران را سود رساند؟
نويسنده درست به همين پيمانه مي ماند و در حكم ظرفي است كه مستمر و مداوم بايد از آبشخور فكر و فرهنگ و معرفت بنوشد و در خود ذخيره نمايد تا بتواند از محل اين داشته ها و انباشته هاي مفيد و ارزشمند، به توليد اثر هنري و فراخواندن عموم مخاطبانش به انديشه و فرهنگ و هنر مبادرت ورزد وگرنه ظرفي تهي و پيمانه اي خالي خواهدبود كه چيزي براي عرضه به ديگران ندارد و فقط خود را تكرار مي كند و به پايان مي رسد هرچند در تلاشي بي فرجام سعي كند اوضاع جور ديگري بنماياند.
هنرمند بايد به قول امروزي ها خودش را «به روز» كند. حال بايد ترحم كرد و اوضاع رقت انگيز هنرمندي را ديد و شنيد كه نه تنها «به روز» نيست كه «ديروزي» هم نيست و نه تنها از قافله امروز سينما عقب مانده كه از داشته هاي غني ديروز ملك و مملكت و فكر و انديشه قوم خود نيز چيزي در چنته ندارد!
ادامه دارد
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14