چرا اعمال جراحي بيني در ميان ايرانيان تا اين اندازه شيوع پيدا كرده است؟
|
|
ما را چه مي شود!!؟
بحثي پيرامون علل گراني و گرانفروشي
|
|
سرقت هر 30 دقيقه يك خودرو درتهران!
|
|
گزارشي از جايگاه آموزش زبان هاي خارجي در ايران
|
|
|
چرا اعمال جراحي بيني در ميان ايرانيان تا اين اندازه شيوع پيدا كرده است؟
اين سؤالي است كه امروزه در جامعه ما
بسيار متداول است. البته بررسي چنين پديده اي نياز به محاسبه عوامل مختلف دارد زيرا
برعكس آنچه ممكن است در ابتدا به نظر آيد يك پديده اين چنيني تنها از يك علت
برنيامده و علت هاي پنهان و آشكار گوناگون فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و غيره بر آن
موثر است.
در اين نوشتار درصدد هستيم كه به طور مختصر به بررسي برخي از علل اجتماعي كه شايد
بيشتر از ديدها پنهان مانده است، بپردازيم:
اعمال جراحي بيني در ايران بيشتر جنبه زيبايي دارد، يعني فرد به دليل آنكه بيني خود
را زيبا ندانسته اقدام به جراجي زيبايي مي كند. پس اجازه دهيد مقداري درباره زيبايي
صحبت كنيم.
زيبايي برعكس آنچه در ابتدا به نظر مي رسد مفهومي بسيار پيچيده است اما ما در اين
نوشتار قصد نداريم به بحث هاي فلسفي در باب زيبايي بپردازيم و بيشتر تأكيد به جنبه
هاي جامعه شناسي زيبايي داريم.
برعكس آنچه تصور مي شود ادراك ما از زيبايي تا حد زيادي برآمده از شرايط پيراموني
محيط ما مي باشد اين شرايط مي تواند فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي و غيره باشد.
به عبارتي فرد يا ملتي در يك شرايط خاص چيزهايي را زيبا مي انگارند كه ممكن است
همان فرد يا ملت چند دهه بعد بر اثر شرايطي ديگر آن چيزها را نه تنها زيباندانسته
بلكه زشت نيز انگارند.
يكي از اين شرايط كه بر درك ما از زيبايي موثر است غلبه تمدن و كشورها در آن برهه
تاريخي است به عبارتي اينكه در آن برهه از تاريخ وضعيت تمدن ها نسبت به يكديگر
چگونه باشد، كدام مسلط و كدام وابسته كدام غالب و كدام مغلوب كدام توسعه يافته و
كدام عقب مانده يا درحال توسعه تلقي شود، بر درك زيبايي ما موثر است. اين تأثير در
انواع هنر از معماري و موسيقي و نقاشي تا حتي هنرهاي ديگر و حتي با ديدي عميق تر در
علم و فلسفه نيز وارد مي شود. در اين نوشتار به دليل اينكه موضوع درباره زيبايي
صورت يا جسم انسان است مثال براساس آن مي آيد: براي نمونه در دوراني كه تسلط فرهنگي
و تمدني در جهان بر ملل اسلامي بود زيبايي صورت آن طور كه در ادبيات و تاريخ آمده
بيشتر بر موي مشكي و خال سياه و چشم و ابروي مشكي و ابروي كمان بود. شما اگر كل
ادبيات ايران را در آن دوران بررسي كنيد شايد به اندازه انگشتان يك دست هم جايي را
پيدا نكنيد كه شاعري مثلا معشوقه خود را با چشماني چون اقيانوس آبي و زلفاني چون
آبشار طلايي توصيف كرده است به جاي آن تا دلتان بخواهد توصيف يار با چشمان سياه
موهايي چون شب تار وجود دارد حتما در آن دوران نيز چشم روشن و موي طلايي پيدا مي
شده است. اما مثلا گاهي چشم روشن نه تنها زيبايي محسوب نمي شد، بلكه به عنوان يك
عيب تلقي مي شده است. يا مثلا در دوراني كه مسئله تسلط تركان مغول در ايران پيش مي
آيد شما مي بينيد كه لقب ترك براي معشوق استفاده مي شود.
اما درحال حاضر به دليل سيطره تمدني غرب درعرصه هاي مختلف اقتصادي سياسي وفرهنگي
ادراك زيبايي در ما كشورهاي درحال توسعه در سرتاسر دنيا تحت تاثير آن قرارگرفته
است. يعني ما چهره اي را زيبا مي دانيم كه تا حد زيادي اروپايي است مثلا پوستي
روشن، چشمهايي آبي، موهايي طلايي و... اين پديده در شرايطي تشديد مي شود كه به آن
تحقير چندين سده اي را نيز بيفزايي و خود باختگي كه بر اثر سال ها و حتي درحال حاضر
در كشورهاي درحال توسعه وجود دارد. اين خودباختگي در علم و در طبقه روشنفكران به يك
شكل جلوه مي كند مثلا با پيروي از متفكران و دانشمندان غربي و بت انگاري آنان و
ترجمه آثار دست چندم يك انسان اروپايي و درعرصه هنر با زيبا انگاري نقاشي هاي بي
سرو ته يك نقاش غربي و در زيبايي صورت با اعمال جراحي بيني براي رسيدن يا نزديك شدن
به شكل استاندارد غربي.
اما بحث درجهان امروز از اين نيز پيچيده تر مي شود كي؟ وقتي شما به نقش رسانه
درتشخيص زيبايي درجامعه دقت كنيد به عبارتي ديگر فعاليت هاي رسانه اي مثلا در سينما
و ماهواره ها تعيين كننده مقياس و استانداردهاي زيبايي درشما مي شود. يعني اگر در
دوراني آحاد تمدن غالب بر روي معيار هاي زيبايي موثر بودند درجهان رسانه زده
تبليغات و پرپاگاندا بر روي شخصيت ها يكي از عوامل بسيار موثر در زيباشناسي جسم در
شما مي باشند مثلا چهره بازيگرهاي زن و مرد و شكل اندام آنها با توجه به مركزيتي كه
آنان در فيلم ها،اينترنت و رسانه هاي گوناگون مي يابند مي شود الگوي زيبايي شما حال
جاي اين سوال مطرح مي شود كه مثلا چند درصد آمريكايي ها و اروپايي ها چهره اي شبيه
به فلان بازيگران مرد و زن دارند كه من ايراني بر اثر تبليغات مي خواهم با انواع
اعمال جراحي و لوازم آرايش خودم را شبيه آنان كنم. اساس چهره بازيگران و خوانندگان
مطرح با چه معيارهايي انتخاب مي شود و آنها در رسانه ها چگونه حاضر مي شوند و الگوي
ما دركشورهاي درحال توسعه مي گردند.
پس تا اينجا با هم گفتيم كه ما دركشورهاي درحال توسعه به علت تسلط تمدن غرب و از
خودباختگي و عدم اعتماد به نفس و همچنين تبليغات رسانه ها معيارهاي زيبايي بومي خود
را از دست داده ايم و يك اقليت از چهره هاي مطرح در هنرهاي مختلف خصوصا بازيگران و
خوانندگان را ملاك زيبايي آگاه يا ناخودآگاه خود قرار داده ايم و با توجه به دوري
اسلوب صورت هايمان با آن چهره ها دست به اعمال جراحي مختلف و مصرف مواد آرايشي مي
كنيم. اما باز كار به اينجا ختم نمي شود يك نكته شايد جالب تر باشد اين است كه شما
متوجه اين موضوع شويد كه بسياري از چهره هايي كه رسانه ها به عنوان معيار زيبايي
معرفي مي كنند چهره هايي هستند كه با اعمال جراحي تغييراتي يافته اند. براي تصديق
اين مطلب كافي است كلمات actor Plactic Surgery را در همين تصاوير گوگل جستجو
نماييد. به عبارت ديگر چهره هاي معيار من و شما براي زيبايي خود تحت اعمال جراحي
قرارگرفته اند پس چگونه توقع داريم كه جواني كه از كشور و جغرافياي ديگري است براي
رسيدن به آن معيار دست به عمل جراحي نزند و وقتي الگو و سمبل زيبايي اش از لوازم
آرايشي استفاده مي كند او استفاده نكند.
اين بحث الگوسازي مي تواند جنبه هاي اقتصادي هم داشته باشد به عبارتي شركت هاي بزرگ
توليدكننده انواع لوازم پزشكي و آرايشي براي حفظ و افزايش سودخود الگوهايي را به من
و تو در يك كشور در حال توسعه و حتي مردم كشور خودشان معرفي مي كنند كه تمايل مردم
را به انجام اعمال جراحي و مصرف مواد آرايشي و... افزايش دهند و در نتيجه سود
بيشتري را عايد خودشان كنند.
با تمام مطالبي كه خدمتتان عرض شد دو سوال مي پرسم حال درست است كه نمي توانيم
درمورد اين مسئله درعرصه جهاني كاري كنيم اما آيا نبايد در سينما و صدا و سيماي
ايران خودمان در انتخاب بازيگران و مجري هاي تلويزيون توجه بيشتري به شكل هاي بومي
چهره و اينكه اشخاص مورد نظر كمتر اعمال زيبايي انجام داده باشند بپردازيم؟ آيا
نبايد دقت كنيم وقتي ما بازيگران زن و مرد خود را كه به صورت ناخود آگاه معيارهاي
زبيايي جامعه ما مي شوند از چهره هايي كه سطح بسيار بالاتري از عموم جامعه ما دارند
انتخاب مي كنيم اين مسئله بر روان مردم ما و انجام دادن اعمال جراحي زيبايي و مصرف
مواد آرايشي چه تاثيري دارد؟
سيدمحمد عرب |
|
|
ما را چه مي شود!!؟
بحثي پيرامون علل گراني و گرانفروشي
به گواهي تاريخ مردم ايران داراي
تمدني كهن و جزء متمدن ترين جوامع جهان به شمار مي روند و فرهنگ و تمدن اسلامي
ايراني همواره يكي از معيارها و شاخصه هاي اصلي معرفي ايران محسوب مي شده است،
دينداري، عدالت خواهي، ظلم ستيزي، نوع دوستي، ميهمان نوازي، عطوفت و مهرباني، شجاعت
و غيرت، جوانمردي و گذشت، هميت و پشتكار و بسياري از ديگر ارزشهاي ايراني و اسلامي
كه نمود عيني آن در سالها حضور ايثارگرانه در صحنه هاي مختلف دفاع از دستاوردهاي
انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس و همچنين مشاركت فراگير در امدادرساني به
هموطنان آسيب ديده و نيازمند و پشتيباني و حمايت از مظلومين و مستضعفين جهان، بارها
تجسم يافته است، از ايران و ايراني تصويري را ترسيم نموده كه به الگويي براي جهان و
جهانيان تبديل شده است.
تجار و بازرگانان اين خطه نيز از ديرباز جزء معتمدين و متدين ترين افراد جامعه
محسوب مي شدند و بازارياني مانند: پيرپالان دوز در مشهد يا رجبعلي خياط و حاج اكبر
چلويي و امثال آنها به عنوان پرچمداران مبارزه با ظلم و فساد حاكمان جور، نه تنها
مرجعي براي دستگيري از مستمندان و مظلومين شناخته مي شدند، بلكه از نظر معنوي نيز
به مقاماتي دست مي يافتند كه بسياري از عرفا در حسرت رسيدن به آن، عمر خود را به
پايان مي بردند.
خواندن درس حوزوي مكاسب براي بازاريان يك ارزش محسوب مي شد و براي كسب رزق و روزي
حلال، كار روزانه با وضو ساختن و نام خدا آغاز مي شد، با اين همه گاهي در جريان
تعاملات اجتماعي با ناهنجاري هايي مواجه مي شويم كه اگر چه به عملكرد تعداد خاصي از
افراد فرصت طلب محدود مي شود، اما معمولا نتايج آن تمام بازار و بازاريان و بلكه
جامعه را متأثر پيامدهاي نامطلوب خود مي سازد.
گراني و تورم كالا و خدمات يكي از موضوعاتي است كه بيش از هر موضوع ديگر رنجش خاطر
اقشار مختلف جامعه را به همراه داشته و بيشترين نفرين وناسزا را براي مسببين آن به
همراه دارد، اما اگر قرار باشد موضوع را واقع بينانه مورد بررسي قرار دهيم، بايد
ببينيم چه ميزان از اين معضل بزرگ خواسته و چه ميزان از آن ناخواسته و بر اثر سهل
انگاريها صورت مي گيرد؟ چه كساني در بروز اين نابسامانيها نقش دارند؟ مهمترين عوامل
تشديد كننده تورم و گراني كدامند؟ سهم ما در مقابله و متقابلا تشديد اين ناهنجاري
چيست؟ و در نهايت اينكه چگونه و با استفاده از چه ابزار و روشهايي مي توانيم آن را
مهار نماييم؟
مهم ترين عوامل مؤثر در بروز تورم و گراني را مي توانيم در چند گروه يا سطح كلي به
شرح ذيل دسته بندي نماييم.
الف- برخي از مهمترين عوامل فراملي:
1- از آنجا كه كشورهاي مختلف جهان بخش قابل توجهي از نيازهاي خود را در تعامل با
يكديگر و در جريان داد و ستدهاي تجاري تأمين مي نمايند، لذا بحرانهاي اقتصادي رخ
داده در غرب، يكي از عواملي است كه آثار و پيامدهاي منفي آن خواسته يا ناخواسته در
وضعيت اقتصادي و مالي ساير كشورها رخ مي نماياند، اما قطعاً اين تاثيرات شامل همه
موضوعات تجاري و اقتصادي نمي شود و بخصوص به علت استقلال نسبي اقتصاد جمهوري اسلامي
ايران و نيز درآمد مستمر ناشي از فروش منابع نفتي، حداقل تاثير چنداني در بسياري از
محصولات و خدمات ندارد.
2-تحريم و فشارهاي اقتصادي غرب و در رأس آنها آمريكا اگرچه به فرصتهايي تبديل شده
اند كه در درازمدت از وابستگي ايران به ساير كشورها بشدت خواهد كاست، اما در حال
حاضر در برخي از موضوعات بي تاثير نبوده و افزايش هزينه توليد برخي ازمحصولات را به
همراه داشته است.
3-كاهش و افزايش جهاني قيمت نفت و گاز يا ارزهاي خارجي و طلا و همچنين فراز و
فرودهاي بازار بورس كشورهاي شاخص نيز قطعاً در كاهش يا افزايش تورم بي تاثير نيست و
مي تواند در افزايش برخي محصولات استراتژيك موثر باشد.
4-ساير رخدادهاي جهاني مانند؛ بروز جنگها، انقلابها و ساير حوادث طبيعي و غيرطبيعي
فراگير از ديگر عواملي به شمار مي روند كه مي توانند، هزينه هاي مسير توليد تا مصرف
را تحت تاثير خود قرار دهند.
5-نقش كارتلها و تراستهاي خارجي و مافياي ثروت و قدرت جهاني نيز در بروز اين
نابسامانيها و افزايش قيمت گاه و بي گاه برخي از محصولات كاملا مشهود و انكارناپذير
است.
اما همانگونه كه قبلا نيز اشاره شد، باتوجه به استقلال نسبي اقتصاد ايران از بازار
پول و سرمايه خارجي، تاثيرات رخدادهاي خارجي در مورد كشور ما در حدي نيست كه همه
موضوعات در همه صنوف را تحت تاثير آثار تورمي خود قرار دهد.
ب- برخي از مهمترين عوامل ملي و داخلي:
1-نحوه اقدام و عملكرد سيستمهاي دولتي در بخش هاي مختلف قانون گذاري، برنامه ريزي،
كنترل و نظارت، اجرا و در نهايت برخورد و مجازات يكي از مهمترين عوامل تاثيرگذار در
بهبود يا ضعف نظام اقتصادي بشمار مي رود.
2-صاحبان سرمايه، توليدكنندگان بخش خصوصي، تامين كنندگان و توزيع كنندگان و واسطه
ها بخصوص در مواردي كه انحصار توليد يا ارائه خدمات يا كالايي را در اختيار داشته و
از خصلتها و ارزشهاي ديني و اجتماعي تهي باشند، نيز مي توانند بحرانها را تشديد
نمايند.
3-فروشندگان و عرضه كنندگاني كه فقط به تامين منافع خود چشم دوخته و مصالح و منافع
كشور و جامعه را فداي خواسته هاي نامشروع خود مي نمايند، از ديگر عوامل بروز
بحرانهاي اقتصادي محسوب مي شوند.
4-رفتارهاي اقتصادي اقشار مختلف جامعه و بي تفاوتي آنها نسبت به تخلفات مالي و
اقتصادي از يك سو و متقابلا رفتار منطقي و معقول آنها در هنگام بروز بحرانها بخصوص
در بحرانهاي كاذب مي تواند نقش اساسي در ثبات يا عدم ثبات وضعيت بازار داشته باشد.
5-بروز حوادث و رخدادهاي طبيعي و غيرطبيعي حادث شده در داخل يك كشور نيز، از عواملي
محسوب مي شوند كه مي توانند تاثير قابل توجهي بر افزايش قيمتها داشته باشند، به
عبارت ديگر آسيب پذيري طبيعي و يا ضعف امنيت در ابعاد مختلف اعم از اينكه قابل
كنترل و يا غيرقابل كنترل باشد، مي تواند به تورم و گراني منجر شود.
6- امنيت ناپايدار و نيز ركود محيط كسب و كار و فراهم نبودن فرصتهاي لازم براي
ايجاد اشتغال و افزايش توليد، از ديگر عواملي هستند كه در افزايش تورم نقش مستقيم
دارند.
رفتارهاي تشديدكننده تورم و گراني:
اگرچه در حال حاضر تاثير برخي از عوامل مذكور در بروز آشفتگي هاي اقتصادي
انكارناپذير است، اما بايد به ياد داشته باشيم كه با توجه به ضعفهاي موجود و از سوي
ديگر ظرفيتهاي مغفول قابل مديريت در كشور، تاثير نامطلوب عوامل داخلي به مراتب
بيشتر از ساير عوامل است، زيرا گاهي بعضي از ما انسانها در كشاكش زندگي روزمره چنان
در ماديات زندگي غرق و گرفتار خودخواهي، فرصت طلبي، زياده خواهي و توهمات دروني
خويش مي شويم كه به كلي رحمانيت منشاء رزق و روزي را به فراموشي مي سپاريم و با
اينكه مي دانيم روزي دهنده كس ديگري است، به بهانه هاي واهي مانند؛ قحطي و بحرانهاي
كاذبي كه عمدتا ساخته و پرداخته ذهن خود ما يا افراد فرصت طلب و سودجو است، با حرص
و ولع، تمام توان خود را صرف كارهايي مي نماييم كه نه تنها در نهايت سودي براي ما
ندارد، بلكه بارها طعم زيانبار آن را تجربه كرده ايم.
با اينكه مي دانيم ما نيز در بروز برخي ناهنجاريها بي نقش نبوده ايم، اما با ناديده
انگاشتن رفتار و عملكرد خود، ياد گرفته ايم كه فقط ديگران را متهم به رفتار نادرست
كنيم و با اين بهانه هيچگاه حاضر نمي شويم در اصلاح امور پيشقدم شويم، در حاليكه
بارها شاهد آثار وضعي همين رفتار نادرست و انتظار غلط بر زندگي خويشتن و خانواده
خود بوده ايم.
توكل به خدا را فراموش مي كنيم و به همين دليل يكبار خانه و زندگي خود را با انبار
كردن بنزيني كه نگران گران شدن آن هستيم به آتش مي كشيم و بار ديگر با شنيدن كمبود
پياز و سيب زميني و خريد بيش از نياز آن، زمينه فساد نعمات الهي را فراهم مي سازيم،
با اين حال تجارب قبلي را ناديده مي انگاريم و اين بار تمام سرمايه و دارايي داشته
و نداشته خود را صرف خريد سكه و ارز مي كنيم و آنگاه كه با كاهش شديد قيمت جهاني آن
مواجه مي شويم، هزاران ناسزا را نثار زمين و زمان مي كنيم و انگشت اتهام را به سوي
اين و آن نشانه مي رويم، اما بار ديگر همچون كودكي نوپا تمام اين درسها را فراموش
مي كنيم و خود را درگير مشكلي ديگر مي سازيم و فرصت ديگري را در اختيار زالوصفتان
فرصت طلب قرار مي دهيم.
قيمت جهاني ارز و طلا افزايش مي يابد، بلافاصله بخش توليدو عرضه اين افزايش را قرار
داده و قيمت هر كالا و خدمات خارجي و حتي داخلي مربوط يا نامربوط با ارز و طلا را
افزايش مي دهند، اما اگر قيمت اين دو عامل كاهش پيدا كند هرگز حاضر نمي شوند كه
قيمت كالا يا خدمات خود را كاهش دهند.
حمل و نقل هوايي تحريم مي شود، قيمت گوشت را گران مي كنند، نفت دستخوش نوسان قيمت
مي شود، پياز و سيب زميني و گوجه كمياب مي شود، بورس فلان كشور سقوط مي كند، سكه و
ارز كشور گرفتار بازار سياه مي شود، قيمت بنزين مقدار ناچيزي افزايش مي يابد،
بلافاصله كرايه تمام تاكسي ها كه عمدتا گازسوز هم هستند، چند برابر مبلغ افزايش مي
يابد و به تبع آن در اقدامي فراگير تمام عرضه كنندگان كالا و خدمات به خود اجازه مي
دهند كه خود نيز چنين عمل كنند و در حاليكه مي دانيم زيان اين رفتار ناصواب و
نامعقول بيش از سود آن است، اما اين مسابقه احمقانه همچنان ادامه مي يابد.
روشهاي مورد استفاده فرصت طلبان براي ايجاد اختلال در نظام اقتصادي كشور:
قبل از پرداختن به اين موضوع بايد حساب انسانهاي فهيم و متوكلي را كه بدون نگراني
از اين آشفته بازار، مسير زندگي را بي دغدغه كمبودهاي غيرواقعي طي مي كنند و نيز
كساني كه به عنوان صاحبان سرمايه، دارايي خود را بطور منطقي و مشروع براي فعال سازي
بخش توليد و خدمات كشور و كسب سود حلال به كار مي برند را از حساب ساده لوحان
مرعوب، فرصت طلبان ناجوانمرد و سرمايه داران زالوصفتي كه به حرام خواري و كسب
درآمدهاي غيرقانوني و غيرشرعي عادت كرده اند جدا نمود.
روش هاي مورد استفاده اين افراد براي همراهي با دشمن يا مقابله با دولت يا كسب سود
بيشتر عبارتند از:
1- شايعه سازي و شايعه پراكني عمدي و كاذب براي سوءاستفاده از موقعيت هاي بحراني و
حتي عادي
2-متشنج ساختن بازار ارز و طلا و بازار پول و سرمايه (بورس)
3-ايجاد اختلال در عرضه به موقع و منظم برخي كالاها در بازار
4- كم فروشي و يا احتكار و ايجاد كمبود كاذب در بازار
5-عرضه بيش از حد برخي از كالاها براي حذف رقبا يا ساير اهداف پنهان و آشكار مشابه
ترفندها و بهانه هاي مورد استفاده براي افزايش قيمتها:
اگر براي افزايش قيمت ها بهانه روشني نداشته باشند و يا مانعي بر سر راهشان ايجاد
شده باشد، از غفلت نظام كنترلي و مجريان قانون سوءاستفاده نموده و با هزار ترفند
ديگر مانند آنچه در ذيل آمده اهداف خود را دنبال مي كنند.
1-تغيير شكل ظاهري و يا كوچك نمودن حجم بسته بندي يا كاهش وزن و حجم محتواي آن.
2-افزودن برخي خدمات يا امكانات ساده و بي ارزش و غيرضروري و افزايش چند برابر قيمت
آن بر كالا يا خدمات موردنظر.
3-ناديده گرفتن برخي استانداردها و كاستن از كيفيت كل يا بخشي از اجزاي محصول و در
گروهي از محصولات حذف برخي از قطعات يا امكانات.
4-گاهي نيز امور را به شكلي ترتيب مي دهند كه مبلغ موردنظر را به هنگام مراجعه براي
تعمير يا خدمات پس از فروش تحت عنوان هزينه حمل و نقل يا نصب و راه اندازي و امثال
آن از مشتري اخذ نمايند.
5-در بسياري از موارد نيز كالا يا خدمات را به گونه اي در اختيار مشتري قرار مي
دهند كه وي مجبور مي شود براي خريد لوازم و امكانات جانبي آن بيش از قيمت واقعي
پرداخت نمايد.
6- در برخي صنايع و محصولات نيز قيمت را در حد قابل ملاحظه اي افزايش مي دهند و پس
از مواجه شدن با فشار افكار عمومي يا ترس از اجراي قانون، بخشي از مبلغ افزايش
يافته را كم و ظاهرا به نفع جامعه قيمت را كاهش مي دهند، در حالي كه عملا قيمت
افزايش يافته است.
فرقي نمي كند كه عامل اين اتفاقات چه كساني باشند، از چه روش هايي استفاده مي كنند،
يا تعدادشان چند نفر باشد. چه كارتلها و تراستهاي ايراني، كارخانه داران بي انصاف،
مافياي قدرت، سلطان شكر و موز و امثال آن باشند، يا واسطه ها و دلالان مفت خور يا
كاسبها و فروشندگان خرد و كلان و يا حتي مسئوليتي كه در انجام وظايف خود در اين
زمينه اعم از ضابطه گذاري يا كنترل و نظارت يا برخورد و مجازات كوتاهي كرده اند،
همگي در حق كشور، مردم و حتي خودشان خيانت نموده و مستحق اشد مجازاتند.
در حق كشور خيانت كرده اند چون منافع خود را بر مصالح كشور ترجيح داده و خواسته يا
ناخواسته با ايجاد مانع در مسير پيشرفت ايران اسلامي به صف دشمنان و تحريم كنندگان
اين سرزمين پيوسته اند، دشمن مردمند چون در شرايطي كه آحاد ملت به مساعدت، همدلي،
انسجام و وفاق بيشتري نياز دارند، خود را جداي از مردم دانسته و بدون توجه به شرايط
جامعه، باعث ايجاد اختلال در نظام اقتصادي كشور شده اند و در حد خود جفا كرده اند،
چون هنوز به حدي از بلوغ فكري و اجتماعي نرسيده اند كه بفهمند كه منافع درازمدت
آنها در گرو ثبات وضعيت اقتصادي كشور قرار دارد.
حداقل درمورد صنوف كه خود بخشي از جامعه محسوب مي شوند، اين خيال باطلي است كه تصور
كنند با گرانفروشي سود بيشتري را عايد خود كرده اند، زيرا اولا با آباداني دنياي
خود، آخرت خويش را نابود مي سازند، ثانيا كسب اين گونه درآمدها مقطعي است و ثالثاً
زنجيره تامين نيازهاي افراد، مختلف و متنوع است و هر كاسبي مجبور است براي رفع ساير
نيازهاي خود به همان ميزان و بلكه بيشتر از آنچه را كه كسب كرده درجاي ديگر هزينه
نمايد، بنابر اين قرار گرفتن درجريان خروشان اين مسابقه، دور تسلسل باطل و فرآيند
بيهوده اي است كه نمي تواند براي هميشه ادامه داشته باشد و سرانجام نه تنها دامن
مصرف كننده را مي سوزاند، بلكه با كاهش قدرت خريد مردم به چرخه توليد آسيب رسانده و
بازار كسب و كار را نيز با ركورد و ورشكستگي مواجه و عاملان اين جهالت را نيز با
خود غرق مي سازد.
راهكارهاي برون رفت از معضلات مطرح در حوزه كسب و كار:
1- كتاب مكاسب كه در گذشته نه چندان دور مهمترين و اصلي ترين مبنا و الگوي رفتاري
كاسبين و بازاريان محترم دراين عرصه به شمار مي رفته است، مجددا با كمك حوزه به
زبان ساده و متناسب با شرايط روز ترجمه و با همكاري متوليان بخش اقتصاد به عنوان
منشور اخلاق حرفه اي دركسب، منتشر و بين اصناف مختلف توزيع گردد.
2-بمنظور احياء ارزشهاي اسلامي و فرهنگ سازي درجامعه توسط حوزه هاي علميه، آيات،
احاديث و روايات اسلامي بازدارنده و ترغيب كننده در زمينه كسب و كار موضوعاتي
مانند: آثار دنيوي و اخروي گرانفروشي، احتكار، قناعت، شكر نعمت و پرهيز از ناشكري،
ضرورت هوشياري مسلمانان در برابر مكر دشمنان و امثال آن، گردآوري و با كمك اصناف به
صورت هدفمند، اولويت گذاري و هر هفته يا هر ماه يك حديث در قاب تابلو يا پوسترهاي
زيبا طراحي و براي نصب درمراكز كسب و كار، بين اصناف توزيع شود.
توضيح: تاكسي ها با توجه به كاربرد عمومي، يك از مناسبترين امكانات موجود براي
فراگير نمودن اين طرح به شمار مي روند، لذا پيشنهاد مي شود با طراحي يك قاب تزئيني
مناسب كه به راحتي امكان تعويض برگه حديث هفته در آن وجود داشته و درعين حال از
جاذبه بصري و طراحي مناسب براي نصب در انواع خودرو برخوردار باشد، اين امكان بيش از
ساير موارد مورد توجه قرارگيريد.
3-براي كمك به فرهنگ سازي مناسب درعرصه كسب و كار و كاهش ناهنجاريهاي موجود دراين
عرصه، قوانين و مقررات كسب و كار نيز درقالب يك مجموعه منسجم گردآوري و با كمك
اصناف، منتشر و بين آنان توزيع گردد.
توضيح: به منظور اثر بخشي بيشتر و ايجاد انگيزه بهتر براي مطالعه موارد پيشنهادي در
بند يك تا سه، با مشاركت خود اصناف يا همكاري ساير مراكز مانند: سازمان امور
مالياتي كشور، مسابقه ويژه اي با جوايز نفيسي مانند معافيت مالياتي يا سفرهاي
زيارتي يا خودرو، براي نفرات برگزيده طراحي و در نظر گرفته شود.
5-شركت درآموزش هاي اخلاق حرفه اي براي همه اصناف درحين يا بدو كار (قبل از دريافت
مجوز كسب) الزامي و با مشاركت مراجع ذيربط، براي تمام اصناف بخصوص داوطلبين جديد
اجراء شود.
6- به منظور كمك به ايجاد ثبات و تكميل و به روز نمودن قوانين و مقررات كسب و كار
درهر بخش و هر صنف، كميته هاي ويژه اي با مشاركت نمايندگان واجد شرايط عوامل ذيربط
مانند: توليدكنندگان، فروشندگان، واردكنندگان، صادركنندگان، توزيع كنندگان، مراكز
دولتي مرتبط و حتي مصرف كنندگان، تشكيل و نتايج كار را براي بررسي و تصويب نهايي در
اختيار مراجع قانون گذار قرار دهند.
8- توسعه و تقويت سيستم نظارت وكنترل، بويژه نظارت متقابل اصناف بر يكديگر مورد
توجه جدي قرارگيرد.
7- با مشاركت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اصناف و ساير مراكز و مجموعه هاي ذيربط،
براي اقشار خاص مرتبط با مسائل فرهنگي و هنري مانند: سازندگان اسباب بازي، طراحان
لباس يا تصوير گران البسه و امثال آنها، درسراسر كشور همايش هاي ارشادي و فرهنگي
سالانه يا حتي فصلي برگزار و با دعوت از صاحب نظران مسايل فرهنگي و حتي جامعه
شناسي، ضمن ارائه الگوهاي كاربردي ايراني- اسلامي، شگردهاي دشمنان براي حذف فرهنگ
بومي و ترويج و جايگزيني فرهنگ غربي و آثار و پيامدهاي آن تشريح و ضرورت بازيابي
جايگاه تاريخي ايران به عنوان تمدني كهن و مهد توليد و صدور فرهنگ ارزشي، مورد
تاكيد قرار گيرد.
8- با مشاركت و همكاري نمايندگان اصناف، درقالب كارگاههاي آموزشي و اردوهاي
كاربردي، مواردي مانند:منشور اخلاق حرفه اي، سند راهبردي اصناف، كتابچه هاي معرفي
اصناف، برنامه هاي فرهنگ سازي، برنامه هاي ارشادي، و معنوي و ساير موارد مشابه براي
اصناف تهيه و طراحي شود.
بديهي است كه بخش قابل توجهي از اين اقدامات مي تواند با مشاركت مادي و معنوي خود
اصناف و توزيع مناسب و منطقي كار بين آنها عملياتي و اجراء شود.
احمد رضا هدايتي
كارشناس ارشد مديريت
|
|
|
سرقت هر 30 دقيقه يك خودرو درتهران!
براي سرقت پرايد فقط 13 ثانيه زمان
لازم است. اين گفته رئيس پليس تهران است.
فرمانده نيروي انتظامي نيز چندي پيش اعلام كرد كه سرقت خودرو در كشور افزايش يافته
است و از سوي ديگر براساس آمار اعلام شده توسط فرمانده انتظامي تهران 60 درصد
خودروهاي سرقتي را پرايد تشكيل مي دهد.
ماجراهاي پليس، خودروهاي توليد داخل و خودروسازان ايراني، قصه هزار و يك شبي است كه
در اين ميان جايي براي حقوق مردم نيست. به دليل حمايت هاي پيدا و پنهان از
خودروسازان داخلي، پيگيريهاي پليس هم در خصوص ارتقاي ايمني خودروها راه به جايي نمي
برد.
پليس بارها اعلام كرده كه ايمني خودروها درمقابل سرقت بسيار پايين است؛ به طوري كه
آمارها نشان مي دهد 70 درصد خودروهاي سرقتي به صورت رها شده كشف مي شود به اين معني
كه مجرمان براي هر كاري اقدام به سرقت خودرو و پس از اعمال مجرمانه خودرو را رها مي
كنند. البته بيش از 90 درصد خودروهاي سرقتي توسط پليس كشف مي شود اما افزايش ايمن
سازي خودروها درمقابله با سرقت يك مطالبه طبيعي براي شهروندان است.
به گفته پليس تهران به طور ميانگين درهر ساعت 2 خودرو در پايتخت سرقت مي شود.
سرقت خودرو در ساير كشورها نيز شرايط بهتري از ايران ندارد. بررسي ها نشان مي دهد
كه در هر 27 ثانيه يك خودرو در آمريكا به سرقت مي رود. آمار سرقت در چند كشور صنعتي
و توسعه يافته نيز حكايت از وضعيت نامناسبي دارد. اما اين آمارها نبايد بهانه اي
براي خودروسازان وطني براي توجيه محصولات نامرغوبشان باشد، بلكه اغلب خودروهاي
خارجي مجهز به آخرين سيستم هاي امنيتي و ضدسرقت هستند و آنچه موجب بروز سرقت در اين
كشورها مي شود، بي توجهي رانندگان به رعايت موارد ايمني و امنيتي مانند جاگذاشتن
سوئيچ در خودرو و... است. با اين حال نگاهي به آمار سرقت خودرو در 10 كشور نشان مي
دهد دزديدن خودرو چالش بزرگي براي پليس، شركت هاي بيمه، خودروسازان و مردم اين
كشورهاست.
طبق آمارها هر 27 ثانيه يك خودرو در آمريكا به سرقت مي رود و بالاترين نرخ سرقت
خودرو مربوط به ايالت كاليفرنيا است. البته به گفته پليس آمريكا 95 درصد خودروهاي
سرقتي فاقد تجهيزات ضدسرقت هستند. در سال 2010 ميلادي بيش از 737 هزار دستگاه خودرو
در اين كشور سرقت شده است.
به گزارش ايسنا، طبق اعلام پليس آمريكا 66 درصد خودروهاي سرقتي در ساعات شب دزديده
شده اند و 60 درصد از خودروهاي سرقتي بدون اين كه قفل شده باشند به راحتي توسط
سارقان دزديده شده اند.
در بريتانيا نيز روزانه يك هزار دستگاه خودرو به سرقت مي رود. البته برخلاف ايران
در ساير كشورها به راحتي مي توان از عملكرد خودروسازان انتقاد كرد و حتي نام
10خودروي مورد علاقه سارقان در رسانه ها منتشر مي شود كه يكي از آنها تويوتا كمري
است.در كشور انگلستان «ون» توليدي شركت فورد بيشترين آمار سرقت را به خود اختصاص
داده و سارقان به راحتي مي توانند اين خودروها را به سرقت ببرند. البته از هر 5
خودروي سرقتي در انگلستان تنها يكي از آنها كشف مي شود.در كشور فرانسه سرقت
موتورسيكلت بيشتر از خودرو روي مي دهد اما خودروي «رنو توئينگو» بيشترين آمار سرقت
را در ساير خودروها داراست.در ايتاليا پليس اين كشور براي مقابله با سارقان
خودروهاي لوكس و گرانقيمت واحد خاصي را تشكيل داده است تا بتواند با سارقان مقابله
كند.در كانادا روزانه بيش از 254 دستگاه خودرو سرقت مي شود و در ايالت كبك اين كشور
به طور متوسط هر 21 دقيقه يك خودرو به سرقت مي رود. ازسوي ديگر درحالي كه در
كشورمان 90 درصد خودروهاي سرقتي، توسط پليس شناسايي و كشف مي شود اما در مكزيك تنها
يك خودرو از سه خودرو مسروقه كشف مي شود.در استراليا طبق برآوردهاي انجام شده سرقت
خودرو موجب زيان 610 ميليون دلاري اين كشور مي شود و در هر 6 دقيقه يك خودرو در
استراليا به سرقت مي رود.
كشور اسپانيا، به عنوان دروازه خودروهاي سرقت شده به آفريقا شناخته مي شود و منطقه
كوستادل سول، 40 درصد سرقت خودروي اروپا را به خود اختصاص داده است. طبق آمارها هر
30 دقيقه يك خودرو در اسپانيا دزديده مي شود.
هر 5 دقيقه يك خودرو در آفريقاي جنوبي به سرقت مي رود و در برخي مناطق اين كشور
سارقان از شگردهاي عجيبي براي سرقت استفاده مي كنند.
در آلمان طي سال 2011 ميلادي بيش از 35 هزار خودرو به سرقت رفته و دزدان دوبار موفق
به سرقت خودروي زرهي وزير بهداشت اين كشور شده اند.كليد پيشگيري از سرقت خودرو اول
از همه در دست خودروسازان و توليدكنندگان آنهاست و پس از آن شهروندان نيز بايد با
رعايت نكات ايمني و استفاده از تجهيزات ضدسرقت را مدنظر قرار دهند. به نظر مي رسد
زمان آن رسيده است كه توليدكنندگان خودرو درسال حمايت از توليد ملي ضمن ارتقاي
كيفيت محصولات خود موضوع تجهيزات ضدسرقت آن را نيز در دستوركار جدي خود قرار دهند
چرا كه در غير اين صورت تلاش پليس در اين عرصه راه به جايي نمي برد.
|
|
|
گزارشي از جايگاه آموزش زبان هاي خارجي در ايران
بسياري از كساني كه در سال هاي قبل از
آموزش وپرورش فارغ التحصيل شده اند، از زبان انگليسي سرخورده شده اند و از آن براي
خود كوهي ساخته اند.
به گزارش فارس ساليان سال است كه آموزش زبان هاي خارجي در برنامه درسي دانش آموزان
پيش بيني شده است و در كنار دروس فارسي زبان، درس عربي و زبان انگليسي نيز به دانش
آموزان تدريس مي شود.
اما دانش آموزان تا چه ميزان مي توانند از آموزش زبان هاي خارجي اندوخته شده در
مدرسه، در آينده نيز استفاده كنند يا به عبارتي تا چه حدي اين آموزش ها موجب مي شود
تا بتوانند احتياجات روزمره زبان خارجي خود را حل كنند.
علي ياري، كارمند مي گويد: زبان انگليسي ام در مدرسه خوب بود و هميشه نمره بالايي
مي گرفتم اما به هيچ عنوان نمي توانم با كسي به انگليسي مكالمه كنم.
وي ادامه مي دهد: اصطلاحات و كلمات زيادي بلد هستم اما نمي توانم از اين اصطلاحات
در مكالمه استفاده كنم، شايد اگر بخواهم بنويسم، راحت تر باشم.
آموزش زبان هاي خارجي در مؤسسات
در گفت وگو با تعدادي از دانش آموزان و دانشجويان درباره زبان انگليسي، آنها معتقد
بودند كه آموزش زبان انگليسي در مدارس ايران به رفع احتياجات روزمره نمي انجامد.
سولماز محرابي، دانشجو مي گويد: كتاب هاي زبان انگليسي در مدارس ايران بسيار پربار
است اما دانش آموز نمي تواند به واسطه اين كتاب ها، احتياجات روزمره زبان انگليسي
خود را رفع كند.
وي اضافه مي كند: كساني كه تنها به آموزش زبان انگليسي مدرسه اكتفا مي كنند، اگر با
يك فرد خارجي مواجه شوند، نمي توانند به راحتي با وي ارتباط برقرار كرده يا مكالمه
كنند.
اين دانشجو مي گويد: فكر مي كنم، در نهايت اين مؤسسات زبان خارجي هستند كه آموزش
زبان انگليسي يا ديگر زبان ها را به معناي درستش ارائه مي دهند.
برخي دانش آموزان از زبان انگليسي سرخورده شده اند
آموزش عربي و زبان انگليسي از دوره راهنمايي در مدارس آغاز مي شود و تا دوره متوسطه
ادامه دارد اما مي توان گفت خروجي آموزش زبان هاي خارجي در آموزش و پرورش طراز
بالايي را نشان نمي دهد.
بسياري از كساني كه در سال هاي قبل با مدرك ديپلم از آموزش و پرورش فارغ التحصيل
شده اند به دليل اينكه معلمان مهارت كافي در ارائه مطالب نداشته اند يا برنامه درسي
مناسبي پيش بيني نشده بود، از زبان انگليسي سرخورده شده اند و از آن براي خود كوهي
ساخته اند.
درحال حاضر هيچگونه تغيير خاصي در روش هاي تدريس آموزش زبان هاي خارجي در مدارس
ايجاد نشده است و به همان رويه بدون بازخورد طي طريق مي كند و دانش آموزان فقط وقت
خود را به گونه اي در اين كلاس ها سپري مي كنند.
اما اين انتهاي كار نيست و به دليل اينكه آموزش و پرورش نتوانسته است آموزش لازم
زبان هاي خارجي را در مدرسه تحقق بخشد، اوليا و دانش آموزان به آموزشگاه هاي آزاد
روي مي آورند و نيازهاي خود را در اين آموزشگاه ها پاسخ داده شده مي بينند.
سؤال اينجاست كه پس از اين همه سال كه نحوه تدريس و كتب زبان هاي خارجي هيچ فايده
اي براي دانش آموزان نداشته است چرا مسئولان آموزش و پرورش باز هم همان روال قبلي
را ادامه مي دهند؟
آيا نبايد بر روي دروس و نحوه تدريس آنها نظارت هايي شود؟ آيا نيازي به آموزش هاي
نوين معلمان براي تدريس در كلاس درس احساس نمي شود؟ چرا جشنواره هاي روش تدريس برتر
نتوانسته است در اين زمينه گام هايي ارزشمند را بردارد؟
قوانين چه مي گويند؟
با تصويب سند تحول بنيادين آموزش و پرورش كه در دل خود سند برنامه درسي ملي را جاي
داده است، اميد است كه وضعيت آموزش زبان هاي خارجي رونق پيدا كرده و اصول تدريس
اهميت اصي داشته باشد.
در مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران
و در زير نظام الگوي نظري برنامه درسي ملي و در قسمت اصول زبان آموزش آمده است:
- تدريس زبان هاي فارسي و عربي در چارچوب بخش الزامي (تجويزي) برنامه درسي متناسب
با ضرورت تقويت و تحكيم هويت اسلامي و ايراني و پيش نياز آنها در كانون توجه قرار
دارد.
- زبان خارجي اول در چارچوب بخش اختياري (نيمه تجويزي) برنامه درسي متناسب با تقويت
و تثبيت هويت انساني و پيش نياز آن در كانون توجه خواهد بود. در اين رابطه حفظ هويت
ملي و ديني متربيان بايد مورد اهتمام باشد.
- زبان خارجي دوم نيز در چارچوب بخش انتخابي (غيرتجويزي) برنامه درسي و با همان هدف
تدريس زبان خارجي اول در دستور كار خواهد بود.
ورود زبان هاي انتخابي به مدارس
حجت الاسلام محي الدين بهرام محمديان، رئيس سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي گفته
است «براساس سند تحول و سند درس ملي، ارائه آموزش زبان هاي خارجي از جمله
ايتاليايي، روسي، آلماني، انگليسي و فرانسه «انتخابي» خواهد بود».
وي ادامه داده است «با توجه به اينكه عربي زبان ديني كشور است، اين درس جزو زبان
هاي خارجي محسوب نمي شود لذا تدريس و آموزش آن در همه پايه ها و رشته ها براساس
قانون اساسي، الزامي است، اما زبان هايي همچون انگليسي، ايتاليايي، روسي و فرانسه
جزو درس نيمه تجويزي است».
براين اساس نمي توان براساس سند برنامه درسي ملي نسبت به آموزش زبان هاي خارجي براي
دانش آموزان اميدوار باشيم.
رشد تكنولوژي، وجود كامپيوتر در اكثريت خانواده ها و ورود دانش آموزان به دنياي
اينترنت با لنگ زدن جوانان در زبان هاي خارجي نه تنها جور درنمي آيد بلكه ماحصل آن،
عقب ماندگي ها از تكنولوژي را منجر مي شود و در اين راستا توجه بيشتر مسئولان آموزش
و پرورش را مي طلبد.
به نظر مي آيد مسئولان آموزش و پرورش كشور در بحث تحول بنيادين بايد نگاهي ويژه
نسبت به زبان هاي خارجي داشته باشند و با كمي تأمل و در نظر گرفتن جميع جوانب،
آموزش هاي مناسب حداقل به اندازه رفع احتياجات روزمره در عصر جديد را به دانش
آموزان آموزش دهند. |
|