(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 31 تير 1391 - شماره 20261

سالمندي از كار افتادگي نيست!


سالمندي از كار افتادگي نيست!

مريم سادات كاظمي
خورشيد تازه طلوع كرده بود. پيرمرد بلند شد تا برود و براي صبحانه نوه هايش نان تازه بخرد. لباس پوشيد و پارچه تميزي از كشو آشپزخانه برداشت. آهسته در را باز كرد و بيرون رفت؛ اما هنوز به پاگرد اول راه پله ها نرسيده بود كه دخترش نگران پشت سرش دويد.او نمي خواست پيرمرد تنها از خانه بيرون برود.زيرا نگران بود كه مبادا در راه سرش گيج بخورد، قلبش درد بگيرد و يا هر اتفاق بد ديگري پيش بيايد. اما پيرمرد كه وضعيت خود را مساعد مي ديد از اين همه مراقبت بيش از حد آزرده خاطر شد. از اينكه دائم درخانه بماند و استراحت كند، خسته شده بود. اما انگار كسي به اين موضوع اهميتي نمي داد. بالاخره وقتي ديد گوش دخترش به حرف هاي او بدهكار نيست، نااميدانه به اتاقش برگشت و از پشت پنجره بيرون را نگاه كرد.
در فرهنگ ما نگرش به مسئله سالمندي غالبا مساوي با كارافتادگي و انزواي اجتماعي است؛ از همين رو اكثر ما سعي مي كنيم تا والدين سالخورده را در منزل نگه داريم و از آنها مي خواهيم تا بيشتر در رختخواب بمانند و اجازه كمترين فعاليت و مسئوليت خانواده را نيز به آنها نمي دهيم. به گمان خود به آنها لطف مي كنيم اما غافل از اين هستيم كه دركنج خانه نشستن براي سالمند آسيب زاست؛ چرا كه بشر تا زماني كه زنده است و نفس مي كشد نياز به تحرك و فعاليت متناسب با شرايطش دارد.
تمايل ما براي نگه داشتن سالمندان در فضاي منزل غالبا دو دليل دارد. اول اينكه با توجه به ناتوانايي ها و مشكلات جسماني سالمند گمان مي كنيم هر زمان كه وي به تنهايي و بدون حضور ما از منزل بيرون برود قطعا اتفاق ناگواري مانند زمين خوردن، حملات قلبي، سرگيجه و... پيش خواهد آمد. دليل دوم اينكه، تصوري غلط در جامعه ما وجود دارد كه سالمندي را همراه با انزواي اجتماعي مي دانيم. اين نگرش در فرهنگ ما نهادينه شده و به همين دليل غالباً سعي مي كنيم تا سالمندان در فعاليت هاي اجتماعي درگير نشوند و در خلوت و تنهايي خود باشند. اين طرز تفكر حتي در خود سالمندان نيز وجود دارد چنانكه اگر از آنها براي شركت در مهماني، مسافرت، گردش و... دعوت كنيم غالبا اظهار مي كنند كه ديگر سني از من گذشته و حالا نوبت جوان هاست و بهتر است در خانه بمانم. از طرف ديگر اگر سالمندي را ببينيم كه فعاليت اجتماعي دارد طوري به او نگاه مي كنيم كه انگار رفتار نكوهيده اي را انجام داده و نگاه تحقيرآميزي به او داريم. در حالي كه سالمندي واقعا همزمان و همراه با انزواي اجتماعي نيست. بسياري از افراد در سنين بالا تمايل به شركت در جمع و فعاليت هاي اجتماعي دارند؛ زيرا انسان در دوران جواني و ميانسالي به دليل مشغله كاري و خانوادگي فرصتي براي انجام بعضي كارهاي مورد علاقه را ندارد اما با افزايش سن كه نگراني و مسئوليت فرزندان كاهش مي يابد فراغتي حاصل مي شود. در اين دوره يك فرايند طبيعي در ذهن شكل مي گيرد و فرد شروع به بازنگري فعاليت هاي گذشته مي كند و دوست دارد تا كارهايي را كه هميشه دوست داشته انجام دهد اما فرصت آنها را نداشته، حالا انجام دهد. خصوصاً اگر سالمندان در محيطي باشند كه اين اجازه و فرصت را كسب كنند دست به كارهاي خلاقانه اي مي زنند. در اين بازه زماني تجربيات و پختگي ها در كنار دانش بسيار مؤثر واقع مي شوند و خيلي اوقات توام با نمود اجتماعي مشخص خواهد بود.
سالمند سالم مي تواند متناسب با توانايي هاي فيزيكي اش فعاليت داشته باشد، اما متأسفانه شيوع برخي بيماري ها مانند آلزايمر (زوال عقل)، اختلالات روانپزشكي نظير افسردگي، ناراحتي هاي آرتروزي و بيماري هاي قلبي عروقي در اين دوران در عملكرد فرد تداخل ايجاد مي كند.
اين در حالي است كه يكي از مهم ترين مواردي كه مانع از بروز اختلالات روانپزشكي مي شود تعلق به شبكه اجتماعي است. فضايي را براي سالمند فراهم كنيم كه از انزوا و تنهايي بيرون بيايد و در كارهاي گروهي شركت كند، مثلا عضوي از جمعيت خيريه شود. در بسياري از كشورهاي غربي افراد پس از بازنشستگي به عضويت شبكه هاي خيريه اجتماعي درمي آيند و مشغول كارهاي عام المنفعه مي شوند. مشخص شده كه اين افراد از نظر سلامت روان در سطح بالاتري قرار دارند. اما منظور ما در اينجا صرفاً سازمان هاي دولتي يا غيردولتي نيست؛ بلكه عضويت مؤثر در خانواده به عنوان كوچك ترين واحد جامعه نيز همين تأثير را دارد. به سالمند به عنوان فردي مفيد نگاه كنيم و براي او نقشي را در خانواده تعريف كنيم. به بهانه اينكه سني از او گذشته و توان انجام برخي كارها را ندارد او را از فعاليت هاي خانواده جدا نكنيم و كنار نگذاريم، گرچه بايد توان فيزيكي و قواي آنها در نظر گرفته شود.
به علاوه مي توانيم از قدرت فكر و ذهن آنها استفاده و بهره ببريم. در بسياري موارد سالمندان به دليل تجربياتي كه دارند از جوانان بالاتر هستند.
نكته مهم ديگر در مورد سلامت جسم و روان اين است كه آنها دو عنصر كاملا وابسته به هم هستند. وقتي محيط را براي ارتقاي روان فراهم كنيم سلامت جسم را نيز تحت تاثير قرار مي دهد. ثابت شده كساني كه از نظر سلامت رواني در سطح بالاتري قرار دارند ميزان مرگ و مير در آنها تا 40 درصد كاهش مي يابد. همچنين افرادي كه دچار سكته قلبي شده اند و در كنار آن از مشكلات روانپزشكي نيز رنج مي برند، مرگ و مير در آنها تا 50درصد افزايش مي يابد. اين آمارها نشان مي دهد كه سلامت روان تا چه اندازه مي تواند در بهبود سلامت جسماني تاثيرگذار باشد. در واقع سلامت روان به طور غيرمستقيم سلامت جسم را دربردارد. تعلق به شبكه هاي اجتماعي در حفظ سلامت روان تاثيرگذار است و از همين رو بايد سالمندان فعال باشند و تنها در منزل رها نشوند. اين باور كه آنها را دور از فعاليت ها و برنامه ريزي هاي اجتماعي نگه داريم باور غلطي است.
اما در مواردي خود فرد سالمند تمايلي براي شركت در جمع نشان نمي دهد. اين عدم علاقه به دو عامل برمي گردد. نخست اينكه سالمند سالم نيست و يا مشكلي از نظر سلامت رواني مثلا درجاتي از افسردگي دارد و يا اينكه از درد و ناراحتي جسمي رنج مي برد كه توان تحرك را برايش سخت مي كند. دوم اينكه از لحاظ فرهنگي محدوديت دارد و احساس مي كند اگر فلان كار را انجام دهد مورد تحقير و تمسخر قرار مي گيرد. گاه نيز ما بستر مناسب را فراهم نمي كنيم و به عنوان مثال زماني كه سالمند در موقعيت هاي مشابه با ما همراه شده با رفتارهاي زباني يا غيرزباني به او نشان داده ايم كه حضورش دست و پاگير است و ناراحت شده ايم. پس براي اينكه سالمندان را به حضور در اجتماع ترغيب كنيم، اگر بيماري دارند تا حد امكان در درمان بكوشيم. اگر به دليل رفتارهاي ما كناره گيري مي كند، تغيير رويه دهيم تا از كنار ما بودن احساس خوبي داشته باشد. از طرف ديگر نيز بايد از طريق روزنامه ها، مجلات، راديو و تلويزيون و... فرهنگ سازي در زمينه سالمندان انجام شود كه البته تغييري زمان بر است و لزوم همت جمعي را مي طلبد.
فعاليت در دوران سالمندي
اما ببينيم كه چه فعاليت هايي براي سالمندان مناسب است، بديهي است كه سالمندان طيف وسيعي از توانمندي هاي فيزيكي را داشته باشند. بعضي سالمندان به خاطر سبك زندگي خوب، تغذيه مناسب، ورزش و مهارت مديريت استرس خيلي سالم و توانمند هستند. در كنار آن نيز سالمنداني از انواع بيماري ها رنج مي برند. توصيه مي شود خانواده فعاليت هايي را براي سالمند طراحي كنند كه ارتباط مستقيم با توانايي هاي او داشته باشد. هر چقدر كه فرد از نظر جسمي توانايي بالاتري داشته باشد مسلماً قادر به انجام فعاليت هاي وسيع تري خواهد بود. امروزه فعاليت، وابسته به جسم نيست و ما در بسياري موارد با نيروي فكر و ذهن كار مي كنيم. زماني خانم ها به خاطر نداشتن قدرت كافي براي شكار و كارهاي سخت در خانه مي ماندند اما با پيشرفت تكنولوژي در فعاليت هايي كه نياز به توان فيزيكي چنداني نداشت شركت كردند. در مورد سالمندان نيز همين قاعده وجود دارد. بهتر است آنها را در كارهاي فكري و مديريتي كه كمتر وابسته به قواي جسمي است، شركت داده و از تجربياتشان استفاده كنيد. همه ما براي هر نوع فعاليتي از خانواده گرفته تا بزرگ ترين اجتماعات جلساتي ترتيب مي دهيم و گفت وگو و برنامه ريزي مي كنيم. در اين نشست ها سالمندان را نيز با خود همراه كنيد زيرا علاوه بر اينكه احترام خاصي به آنها گذاشته ايد، به ارتقاي سطح زندگي آنها نيز كمك مي كنيد. در ادامه چند نوع از فعاليت هاي موثر كه به روزمره نزديك تر است و در قالب هر خانواده اي مي گنجد را معرفي مي كنيم:
ورزش: ورزش يكي از فعاليت هايي است كه وابسته به سن نيست. در هر سني متناسب با توانايي هاي فرد در كنار مشاوره با متخصص به ارتقاي سلامت وي كمك مي كند. حتي براي بيماران قلبي عروقي نيز مي توان باتوجه به دستورات پزشك، ورزش را به طور منظم و روزانه انجام داد. پياده روي يكي از بهترين ورزش ها براي سالمندان است كه البته در پارك و فضاي باز موثرتر از تردميل و در منزل است. توصيه مي شود پياده روي در دو نوبت صبح و بعدازظهر هر بار به مدت نيم ساعت انجام شود. ورزش بعد از ساعت 7 الي 8 شب توصيه نمي شود زيرا باعث خستگي شديد شده و در شروع خواب اختلال ايجاد مي كند. حداقل هفته اي سه بار اين برنامه را داشته باشيد كه البته اگر بيشتر باشد بهتر است.
پيك نيك و گردش: در تفريحاتي كه در طول هفته براي ساير اعضاي خانواده برنامه ريزي مي شود، بايدسالمندان را نيز در نظر گرفت و تمهيداتي براي رفاه آنها انديشيد. يكي از اين تمهيدات همراه داشتن دستشويي متحرك است چرا كه اغلب آنها نمي توانند از سرويس هاي بهداشتي عادي استفاده كنند. همچنين بايد به رژيم غذايي آنها توجه داشت .
آن قدرها هم كه فكر مي كنيم سخت نيست كه در كنار غذاي خانواده، غذاي كم نمك يا كم چربي را نيز براي سالمند تهيه كنيم. داروهاي مورد نياز را نيز حتماً همراه خود داشته باشيد. به خاطر چنين مسائلي خود و سالمندتان را محدود نكنيد؛ چرا كه واقعا رعايت آنها نه وقت گير است و نه آسيب زننده. اگر عادت كنيم كه سالمند را نيز جزو خانواده بدانيم، سلامت جسم و روان او مي تواند تضمين كننده آرامش و سلامت ما باشد.
ارتباط نزديك با اعضاي خانواده: در فرهنگ شرقي معمولا چند نسل با هم زندگي مي كنند. گرچه امروزه اين پيوندها تا حدي كمرنگ شده است اما هنوز هم پايبند به ارتباطات خانوادگي هستيم. در اين ميان ارتباط پدربزرگ و مادربزرگ با نوه ها بسيار سازنده است. همراهي اين دو نسل با فاصله، در فضاهاي اجتماعي مانند پارك، موزه، گردشگاه و... براي هر دو گروه مؤثر است و خاطرات شيريني را در ذهن آنها باقي مي گذارد. از آنجا كه والدين معمولا درگير كار و مشغله هاي زندگي هستند فرصت چنداني براي ارتباط با فرزندانشان ندارند اما پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها با توجه و تمركز بيشتري با آنها ارتباط برقرار مي كنند. سالمندان از بودن كنار نوه ها لذت مي برند و همين احساس خوب براي آنها مفيد و سازنده است.
اين چند مورد نمونه هايي است كه شرايط آن براي عامه مردم فراهم است اما هر خانواده اي مي تواند با توجه به موقعيت خود خلاقيت به خرج داده و زمينه برنامه هاي ديگر را به وجود آورد. مهم اين است كه فكر كنيم و به سالمندان اهميت دهيم.
اين كه هفته اي دو سه بار به آنها سر بزنيم كافي نيست؛ بلكه ما مسئوليت هاي ديگري هم در قبال آنها داريم. زماني ما بچه بوديم و پدر ومادر براي رفاه و راحتي ما زحمت كشيده اند و براي سفر و گردش و... برنامه ريزي مي كردند، حالا نوبت ماست كه به فكر آنها باشيم. مي توانيم آنها را با توجه به شرايط خودشان از منزل بيرون بياوريم و به خاطر داشته باشيم كه در خانه ماندن واقعا براي آنها آسيب زاست. البته مراقب باشيم از آن طرف بام نيفتيم؛ چرا كه سالمندي مرحله اي است كه افراد نگرش هاي فلسفي عميق تري نسبت به زندگي پيدا مي كنند و نياز دارند تا فرصت هايي را در تنهايي و خلوت به خودكاوي، مطالعه و تعمق روي خود و مفهوم زندگي بپردازند. به اين تمايل بديهي احترام بگذاريم و اين فرصت ها را از آنها نگيريم. سعي كنيم تا بين فعاليت ها و تعاملات اجتماعي سالمند و خودكاوي هاي شخصي او تعادل برقرار كنيم.
سالمندان بيمار و بستري
تا اينجا روي سخن با سالمنداني بود كه به اصطلاح رو پا هستند و كم و بيش مي توانند فعاليت هاي مختلفي داشته باشند. اما متأسفانه برخي از آنها به دليل ابتلا به بيماري مجبور به بستري شدن مي شوند كه اين مسئله هم براي سالمند و هم براي خانواده مشكل و ناراحت كننده است. اين سالمندان به دو گروه تقسيم مي شوند؛ افرادي كه تنها ناتواني جسمي وحركتي دارند و افرادي كه از اختلالات روان پزشكي رنج مي برند. براي گروه اول كه مشكل شناختي ندارند توصيه مي شود با پزشك معالج مشورت و آستانه فعاليت هايي كه براي او مجاز است تعيين شود. براساس آن و به كمك ابزارهاي كمكي مانند ويلچر و واكر فعاليت هايي در نظرگرفته شود او را در فضاي تنگ و بسته منزل محبوس نكنيد. مطمئنا سخت است كسي قادر به تحرك نيست را از منزل بيرون آورد اما هر چند وقت او را در ماشين بگذاريد و در شهر بگردانيد. درحين اين گردش راجع به موضوعات خوشايند با او صحبت كنيد. موبايلتان را كنار بگذاريد، تمام حواستان متوجه او باشد و طوري رفتار نكنيد كه احساس كند مجبور به اين كار هستيد. در واقع اگر از نظر احساسي تبادلي بين شما صورت نگيرد گردش موثر نيست و كمكي به حال سالمند نمي كند. اگر اين برنامه را هميشه داشته باشيد پس از مدتي مي بينيد كه بدون صرف هزينه و زحمت بيشتر روحيه او بهتر مي شود. بهبود روحيه در سلامت جسمي نيز تاثيرگذار است و سالمند را توانمندتر مي كند كه البته همت و حوصله پرستار را مي طلبد.
اما درمورد بيماران داراي اختلالات روان پزشكي مسئله فرق مي كند. آلزايمر يا زوال عقل كه يكي از رايج ترين مشكلات در دوران سالمندي است در شرايط پيشرفته بسيار به فرد آسيب مي زند و نيازبه مراقبتي جدي دارد. در اين شرايط بايد بيشتر به جنبه پرستاري بيمار توجه كنيم و با توجه به سطح ادراك، محيط را براي او فراهم كنيم. توصيه مي شود اين بيماران به تناوب چهره هاي آشنا را ببينند. حتي در شرايطي كه بيماري كاملا پيشرفت كرده و بيمار فقط بخشي از خاطرات را به ياد دارد آلبوم ها و فيلم هاي قديمي را به او نشان دهيد. هر روز صبح پرده هاي اتاق را كنار بزنيد تا تغييرات شب و روز را ببيند و گذر زمان را احساس كند. اگر بيماري درحدي است كه نمي توان بيمار را از منزل بيرون آورد حتما تنوع و تحريكات را ايجاد كنيد چرا كه مي تواند كمك كننده باشد. سالمند نبايد احساس كند كه در قفس زنداني شده است. خيلي از اوقات به خاطر مشكلات پرستاري از اين بيماران خانواده انتظار دارند تا بيمار با مصرف داروهاي آرام بخش دائم بخوابد و فقط براي صرف غذا و اجابت مزاج بيدار شود درحالي كه بايد عليرغم مشكلات رفتاري او را بيدار نگه داشت. بروز هيجاني پرستار بايد كنترل شده باشد زيرا ابراز خستگي و دلزدگي با رفتارهاي كلامي و غير كلامي براي بيمار آسيب زننده است.
توصيه مي شود چندين نفر مراقبت از بيمار را برعهده بگيرند چرا كه پرستاري از او خسته كننده است و به اين ترتيب تظاهرات منفي پرستار كمتر مي شود.
يكي ديگر از مشكلاتي كه بيماران بستري را تهديد مي كند زخم بستر است. درسالمنداني كه نمي توانند تحرك داشته باشند به خاطر فشاري كه در بعضي اندام ها وارد مي شود خون رساني دچار اختلال شده و در نتيجه زخم بستر به وجود مي آيد. اما براي اينكه از اين مسئله در بيماري هاي مزمن پيشگيري كنيم بهتر است از تشك هاي مواج استفاده شود. راهكار ديگر اينكه نگذاريم بيمار در يك موقعيت به مدت طولاني بماند و در فواصل منظم او را جابه جا كنيم. اين شيوه در مواردي كه بيمار مدت كوتاهي حدود يكي دو هفته مجبور به بستري شدن است، موثر خواهد بود در صورت ايجاد زخم حتما با پزشك متخصص مشورت كنيد تا مصرف آنتي بيوتيك آغاز و همچنين پانسمان زخم نيز بايد مرتبا تعويض شود. اين عفونت ثانويه بسيار پيش رونده و تهديد كننده حيات سالمند محسوب مي شود.
و سخن آخر اينكه ....
از دوران ميانسالي با رعايت سبك زندگي مطلوب سلامت جسم و ذهن را حفظ كنيم تا دوران سالمندي خوبي در پيش داشته باشيم. هيچ وقت استقلال خود را از دست ندهيم و وابسته به ديگران نشويم. سعي كنيم تا جايي كه توان داريم كارهاي خود را انجام دهيم و سطح توقع از ديگران را پايين آوريم چرا كه وابسته شدن درسالمندي آسيب زاست. فرهنگ صحيح رفتار با سالخوردگان را رواج دهيم تا جامعه اي شادتر، سالم تر و موفق تر داشته باشيم.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14