(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 مرداد 1391 - شماره 20266

هاليوود عليه دولت بشاراسد فيلم مي سازد
نمايش فيلم ضد ايراني «آرگو» در جشنواره تورنتو
ميزبان ويژه برنامه آيين ها و سنن نمايشي
ناگفته هاي اردكاني درباره « شور شيرين » و سينماي ايران
به بهانه فيلم «بانو» ساخته لوك بسون
هاليوود و زمينه چيني نسل كشي مسلمانان در ميانمار


هاليوود عليه دولت بشاراسد فيلم مي سازد

هاليوود با كمك 36 ميليارد دلاري عربستان سعودي و قطر قرار است فيلمي سه بعدي با موضوع سقوط نظام سوريه تحت عنوان سقوط پرطنين بسازد كه همزمان با قطع برنامه هاي ماهواره اي سوريه پخش خواهد شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از شبكه تلويزيوني سوريه، هاليوود در اين فيلم، صحنه هايي از سقوط شهرهاي سوريه و جدايي افسران ارشد سوري را خواهد ساخت.
« سماح بركات» ، گزارشگر شبكه سوريه، گفت: « در جنگ جهاني رسانه اي عليه سوريه و مردم اين كشور كه از16 ماه پيش به راه افتاده است هر روز ابزار جديدي به ميدان مي آيد.»
پس از افشاي قصد قطر براي مأموركردن دو شركت امنيتي به منظور ساخت ماكتهاي ساختمان هاي دولتي و ميدان هاي مهم استان هاي سوريه و هشدار وزارت اطلاع رساني سوريه در باره ورود به شبكه هاي ماهواره اي سوري با هدف انتشار خبرهاي دروغ از محور تروريسم عليه سوريه، يك شركت امريكايي به توليد بزرگ ترين كارسينمايي اقدام كرده است كه سقوط پرطنين نام رمز اين فيلم است.صحنه هاي اين فيلم در هاليوود فيلمبرداري مي شود.
 


نمايش فيلم ضد ايراني «آرگو» در جشنواره تورنتو

برگزاركنندگان سي و هفتمين جشنواره فيلم تورنتو در حالي فهرست فيلم هاي شركت كننده در اين دوره از رقابت ها را اعلام كردند كه نام فيلم ضد ايراني «آرگو» به كارگرداني «بن افلك» در اين ميان به چشم مي خورد.
به گزارش فارس، برگزار كنندگان جشنواره فيلم تورنتو، اسامي حدود 50 فيلم را به عنوان فيلم هاي شركت كننده در اين دوره از رقابت ها اعلام كردند كه در اين ميان نام فيلم ضد ايراني «آرگو» به كارگرداني »بن افلك« قابل توجه است.
اين اولين باري نيست كه جشنواره تورنتو يك فيلم ضد ايراني را با آغوش باز مي پذيرد.پيش از اين نيز شاهد نمايش چند فيلم ضد ايراني از جمله«سنگسار ثريا» و «تهران من حراج» از اين جشنواره بوده ايم.
فيلم «آرگو » (سفيه) محصول كمپاني صهيونيستي «برادران وارنر»، روايتي آمريكايي از ماجراي تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان انقلابي ايران است.
شب هاي ماه مبارك رمضان

 


ميزبان ويژه برنامه آيين ها و سنن نمايشي

اداره كل هنرهاي نمايشي و كانون نمايش هاي آييني و سنتي در راستاي حفظ، احياء و اشاعه آيين ها و سنن نمايشي، وي ژه برنامه ماه مبارك رمضان را با عنوان «محفل مهر و ماه» برگزار مي كند.
اين برنامه شامل نقالي حماسي و مذهبي، ترنا بازي، مولودي خواني و شبيه خواني است كه به مدت 10 شب از 13 تا 23 ماه مبارك رمضان (14 تا 24 مرداد) از ساعت 21 تا 23 در محوطه مجموعه تئاترشهر ميزبان علاقه مندان خواهد بود.
 


ناگفته هاي اردكاني درباره « شور شيرين » و سينماي ايران

آرش فهيم
جواد اردكاني از معدود سينماگراني است كه طي سال هاي اخير با دغدغه و هدفي روشن و فرهنگي كار خود را پي گرفته است و كمتر اسير دام هاي مبتذل و منجلاب هاي حاشيه اي اين عرصه شده است. رسالت تازه اين كارگردان، به نمايش درآوردن زندگي و مبارزات اسوه ها و قهرمانان حقيقي اين سرزمين است. او پس از ترسيم مجاهدت هاي شهيد عبدالحسين برونسي در تازه ترين فيلم خود«شور شيرين» به اسطوره ديگري به نام شهيد محمود كاوه پرداخته است. آنچه مي خوانيد گفت گويي است با جواد اردكاني درباره مسائل متني و پيراموني اين فيلم:
¤ معمولا وارد شدن به عرصه هايي مانند سينماي دفاع مقدس و به تصوير كشيدن سرداران و شهداي جنگ، جسارت و شجاعت خاصي مي خواهد. چون علاوه بر دشواري هايي كه در مسير توليد چنين فيلم هايي موجود است، در مراحل بعد و بخصوص در اكران، اين گونه فيلم ها عمدتا قرباني مي شوند. چطور شد كه پس از تجربه «به كبودي ياس» باز هم اين مسير را ادامه مي دهيد؟
- من اين نظر شما را درباره خودم صادق نمي دانم كه خيلي شجاعت يا جسارت به خرج داده ام. چون به هر حال هر فيلمسازي دنبال زمينه ها و موضوعات مورد علاقه اش مي رود و بنده نيز همين كار را كرده ام. اينكه اين گونه فيلم ها قرباني مي شوند يا اتفاقات منفي برايشان پيش مي آيد، متأسفانه ديگر در سينماي ما يك امر عادي شده است. فيلم هاي زيادي را مي بينيم كه قرباني مي شوند. متأسفانه فيلم هايي كه يك مقدار عميق تر و جدي تر هستند و يك بار مصرف نيستند در سينماي ما آسيب جدي مي بينند.
¤ چرا ساخت فيلم درباره شهدا و سرداران جنگ را براي ادامه كار فيلمسازي خود انتخاب كرده ايد؟
- نكته اي كه براي خود من هميشه ملاك انتخاب بوده اين است كه چرا بايد يك فيلم رابسازم؟ اگر صرفا هدف كسب درآمد يا شهرت باشد كه شايد به جاي فيلمسازي بتوان از روش هاي ساده تر و كم هزينه تري به آن اهداف دست پيدا كرد. تصور مي كنم هر فيلمي كه ما مي سازيم بايستي به هر حال اين پرسش را درباره اش پاسخ دهيم كه چرا اين فيلم بايد ساخته شود؟ گمان كنم درباره فيلم هاي دفاع مقدسي اين پاسخ خيلي روشن است و اين پاسخ روشن يك وظيفه اي را براي امثال من وضع مي كند كه براي انجام آن وظيفه بايد درگير ساخت چنين آثاري شويم و خيلي هم نبايد به اين فكر كنيم كه استقبال مي شود يا نمي شود، مديران چگونه برخورد مي كنند، يا در جشنواره ها چه مي شود؛ آيا برايمان دست مي زنند يا هو مي شويم و اتفاقات غيرقابل پيش بيني ديگري كه در اصل انگيزه و هدف ما تأثيري نمي گذارد. ما با توكل به خدا وظيفه خودمان را انجام مي دهيم و به اين اميد داريم كه اگر اين گونه فيلم ها در اكران مورد توجه قرار نمي گيرند در رسانه هاي ديگر مثل تلويزيون يا شبكه نمايش خانگي ديده شوند و جاي خود را باز كنند. حتي اگر يك فيلم امروز ديده نمي شود در زمان هاي ديگري كاركرد و مخاطب خودش را پيدا خواهد كرد. چون اين گونه فيلم ها فقط براي امروز ما نيستند، بلكه بخش هايي از يك گنجينه بي پايان هستند كه اگر موفق شويم اين گنجينه را براي نسل هاي بعد به يادگار بگذاريم من فكر مي كنم كه تأثير بسزايي در اعتلاي جامعه خواهد داشت.
¤ ولي متأسفانه اين گونه فيلم ها در سينماي ما كمتر توليد مي شود. آيا مشكل از مديريت است يا خود فيلمسازان؟
- اگر مشكل از بعضي فيلمسازها هم باشد، باز هم معتقدم كه بايد ريشه قضيه را در مديريت جست و جو كرد. ببينيد، ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه فيلمسازانمان علاقه مند به ساخت فيلم دفاع مقدس باشند. اتفاقا اگر برخي فيلمسازهايي كه علاقه اي به اين گونه موضوعات ندارند به سمت ساخت فيلم هاي دفاع مقدسي بيايند بايد نگران باشيم. همان گونه كه نبايد انتظار داشت همه بازيگران سينما از بازي در فيلم هاي سخت استقبال كنند. سينماي دفاع مقدس آدم هاي خودش را مي خواهد و آدم هاي خودش را هم دارد. واقعا با كمبود مواجه نيستيم. اگرچه در سال هاي گذشته در كادرسازي و تربيت نيروهاي انساني كوتاهي كرده ايم. با اين حال با كمبود مواجه نيستيم. اما مسئله اين است كه يك مديريت هوشمند بايد بتواند ظرفيت هاي موجود را فعال كند. طبيعي است كه همه فيلم هايي كه دريك زمينه ساخته مي شوند شاهكار از آب در نمي آيند. بلكه مجموعه اي از فيلم ها بايد ساخته شد كه از دل آن ها شاهكار بيرون بيايد. در زمينه سينماي ارزشي و دفاع مقدسي هم مثل ساير گونه هاي سينمايي بايد تعدادي فيلم ساخته شود تا از بين آن ها قله هايي نمودار شوند و ما به تدريج به سمت كيفي تر كردن اين گونه سينما برويم.به هر حال من مديريت را مشكل اصلي مي دانم و مديريت هم منظور فقط مديريت سينمايي نيست، بلكه مجموعه مديريت فرهنگي كشور است و فقط محدود به زمان حال نيست بلكه در همه دوره ها مشكل داشته ايم، اما متأسفانه اين مشكلات به جاي اينكه روز به روز كمتر شود، بيشتر و پيچيده تر مي شود. تا تكليف خود را با بخش فرهنگ حل نكنيم تا مديريت فرهنگي كشور سر و شكل نگيرد و تا سازوكار و پازل فرهنگي كشور ايجاد و معلوم نشود من تصور نمي كنم كه صرفا مديران سنيما بتوانند كاري كنند.
¤ يكي از نمودهاي اين ضعف مديريت را هم مي توان در مشكلاتي كه براي اكران اين فيلم پيش آمد ديد؟ چه اتفاقي افتاد كه اين قدر نسبت به نحوه اكران فيلم معترض شديد؟
- يكي از اصول اكران اين است كه هر فيلمي در زمان مناسب خودش اكران شود. اما متأسفانه فضاي اكران كشور الان به سمتي رفته كه اصلا به ظرفيت هاي يك فيلم و زمان مناسب اكران آن توجه نمي شود. برنامه ما اين بود كه اين فيلم را در هفته دفاع مقدس و همزمان با بازگشايي مدارس و دانشگاه ها اكران كنيم. چون علاوه بر اينكه موضوع فيلم با آن مناسبت هماهنگي دارد، اصلا مخاطب هدف فيلم نيز نوجوانان هستند. به تصوير كشيدن اسطوره هايي چون شهيد محمود كاوه درواقع نوعي الگو سازي براي نسل هاي نوين جامعه است. اگر اين اتفاق مي افتاد، هم براي مديريت سينمايي خوب بود كه همزمان با هفته دفاع مقدس چنين فيلمي اكران شود و هم به نفع بدنه سينما بود كه مي توانست رونق اقتصادي بيشتري بيايد و هم به نفع مخاطب نوجواني بود كه اگر مي توانستيم در زمان مدارس آن ها را به سينما بكشانيم يك كار فرهنگي خوب انجام مي شد. ولي وقتي كه اصلا مناسبات و رابطه ها و حضور در باندها، زمان اكران فيلم را تعيين مي كنند تا شرايط طبيعي و ظرفيت هاي يك فيلم، خب اين اتفاق مي افتد و من هم به همين دليل به اين زمان اكران معترض بودم.
¤ اما چرا در نهايت به اكران فيلم در اين زمان تن داديد؟
- متأسفانه شوراي صنفي نمايش بدون اينكه جايگاه قانوني خيلي روشني داشته باشد به ناظم سينماي ايران تبديل شده است. اگر لازم باشد تنبيه مي كند يا تشويق مي كند و ... ناظمي است كه يك عده نورچشمي هم دارد كه همه انرژي اش را براي رسيدگي به آن ها معطوف كرده است. متأسفانه واقعيت اين است كه الان اكران فيلم ها در سينماي ايران هيچ برنامه و مناسبتي ندارد و زمان نمايش فيلم ها در سالن هاي سينمايي بدون در نظر گرفتن ظرفيت هاي آثار و بيشتر براساس روابط و باند بازي صورت مي گيرد. شوراي صنفي نمايش به ما گفت كه فقط در همين زمان مي توانيد اين فيلم را اكران كنيد وگرنه امكان دارد كه ديگر هيچ وقت امكان نمايش فيلم در سينماها را نيابيد. خب ما هم طبيعتا مجبور شديم نقد را انتخاب كنيم و از خير نسيه بگذريم و به اين اكران نامناسب تن دهيم. از ابتدا هم براي ما روشن بود كه فيلم در اين موقعيت قرباني مي شود.
¤ ماجراي حضور مأمور مخفي در سينما آزادي براي كنترل فروش و مخاطب هاي فيلم چه بود؟
- براي من عجيب است كه چرا در تيم مديريتي آقاي شمقدري -كه خود بچه جنگ است- افرادي حضور دارند كه تا اين حد به عدم فروش و زمين خوردن يك فيلم دفاع مقدسي علاقه مند هستند. به طوري كه حاضر مي شوند مأمور مخفي بفرستند و بعد هم آن را رسانه اي مي كنند! من نمي فهمم آقاي شمقدري اين ننگ را چگونه مي خواهد از پيشاني مديريتي خودش پاك كند كه آدم هايي دور و بر خودش راه داده كه اين گونه تمايلات دروني خود را رو مي كنند و حاضر هستند براي زمين زدن يك فيلم دفاع مقدسي به نام «شور شيرين» هر اقدامي انجام دهند! و من به شما بگويم كه الان در بخش اكران با اين مشكل مواجه هستيم كه در اغلب سينماهاي نمايش دهنده »شور شيرين« اين فيلم را تنها يك سانس روي پرده مي برند. متأسفانه اتفاق افتاده كه آدم هايي در سينما بوده اند كه مردم را از تماشاي فيلم منع كرده اند و مثلا در مقابل تقاضاي بليط فيلم «شور شيرين» از مخاطب خواسته اند كه به جاي آن يك فيلم ديگر را ببينند. متأسفانه آن دوستاني كه مأمور مخفي مي فرستند، سعي مي كنند تا به هر نحو ممكن سانس هاي فيلم ما را محدود كنند و تماشاگران را از تماشاي آن منصرف نمايند. چون برخي از آن ها موفقيت خود را در زمين خوردن اين فيلم مي دانند و براي اثبات حرف خود حاضر هستند اين گونه كارها كنند. و بسيار متأسف هستم كه اين گونه افراد پشت فردي مثل آقاي شمقدري سنگر گرفته اند و دست به اين شيطنت ها مي زنند.
¤ به جز اين مشكلات، در حين ساخت فيلم با چه مشكلاتي مواجه شديد؟
فيلم هاي دفاع مقدسي دچار يك سري مشكلات عمومي هستند كه شامل يك فيلم خاص نمي شود. همان نكاتي كه بارها گفته شده و من ديگر تكرار نمي كنم. ما اين مشكلات را داشتيم، مضاف بر اينكه ما چون قرار بود جنگ كردستان را به تصوير بكشيم و ظرفيت هاي شهرك دفاع مقدس و بقيه ظرفيت هاي سينماي دفاع مقدس هيچ ربطي به آن نوع مبارزات كوهستاني و نبردهاي كردستان نداشت، بنابراين ما مجبور شديم به عنوان مثال در آماده سازي لوكيشن ها همه چيز را خودمان بسازيم و در زمينه تهيه ماشين ها و ادوات جنگي راه دشواري را طي كرديم. البته توي اين مسير سپاه با ما همكاري كرد و بدون همكاري آن ها قطعا اين فيلم ساخته نمي شد.
¤ با توجه به ساخت دو فيلم دفاع مقدسي، مشكلات سينماي دفاع مقدس را چه مي دانيد؟
- مشكل سينماي دفاع مقدس در زيرساخت هاست. تا زماني كه زيرساخت هاي مورد نياز سينماي دفاع مقدس را تأمين نكنيم، دشواري هاي توليد فيلم جنگي همچنان به قوت خودش باقي خواهد ماند و بلكه هر سال نيز بيشتر مي شود. به دليل اينكه متأسفانه يك ظرفيت هايي كه بعد از جنگ به سينماي دفاع مقدس منتقل شد به تدريج درحال آب شدن است. از آن طرف هم در زمينه بودجه به هر حال يك فيلم جنگي چند برابر فيلم هاي معمولي و شهري هزينه دارد. علاوه بر اين ها بحث نيرو و به كار گيري و جذب نيروي انساني ماهر هم براي فيلم هاي جنگي با پيچيدگي هاي خاصي همراه است. چون ساخت يك فيلم دفاع مقدسي، سخت و مستلزم دشواري هاي بيشتري است.
¤ چه شد كه از ميان همه شهدا و سرداران دفاع مقدس سراغ شهيد كاوه رفتيد؟ انگيزه خاصي داشتيد يا اين موضوع با شرايط امروز داراي وجه مشتركي است؟
- واقعيت اين است كه موضوع شهيد كاوه از سوي بنياد شهيد به بنده پيشنهاد شد و من هم چون به آن شهيد ارادت ديرينه اي داشتم به شدت استقبال كردم. مضاف اينكه مثل خيلي ديگر از سرداران و شهداي ما جوان بودن شهيد كاوه يك فاكتوري است كه براي جامعه جوان ما ظرفيت فراواني براي الگو شدن دارد. از طرف ديگر، طي 30 سال گذشته درباره موضوع كردستان در سينماي ما سكوت شده بود و به همين دليل علاقه مند بودم كه به بهانه پرداختن به شهيد كاوه طلسم نپرداختن به كردستان را بشكنم. به هر حال از اين حيث بسيار خوشحال هستم كه توانستيم در اين فيلم گوشه اي از مجاهدت هاي مردم مظلوم كردستان و به ويژه جوان هايي كه در اين خطه با دشمن مبارزه مي كردند و شهيد شدند را به تصوير كشيم.
¤ با توجه به اينكه موضوع فيلم واقعي است، روايت فيلم تا چه حد با واقعيات تطبيق دارد؟
- درباره خود شهيد كاوه همه آنچه نشان داديم مستند است. سعي كرديم راجع به شهيد كاوه قصه پردازي نكنيم. در بخش هايي از فيلم هم كه قصه پردازي شده، باز بخش هاي مختلفي است از واقعيت هاي آن روز كردستان و مستنداتي كه وجود داشته. اما اينكه در چنين فيلم هايي تا چه اندازه مي توانيم واقعيت را نشان دهيم، حقيقت امر اين است كه ما تا درصدي مي توانيم اين كار را محقق كنيم. چون بر فرض اگر مي خواستيم جنايات ضدانقلاب را مطابق واقعيات نمايش دهيم، به خاطر شدت خشونت، فيلم قابل نمايش نمي شد. واقعياتي كه حتي خواندن آن ها نيز براي انسان تكان دهنده است چه برسد به اينكه بخواهيم آن ها را نمايش دهيم. يا درباره شخصيت هاي واقعي مان به دلايل مختلفي خيلي چيزها را ما نبايد مي گفتيم و ما هم نگفتيم. اما در مجموع سعي كرديم در ظرفيت سينماي ايران و در چارچوب اين سينما هرچه مي شود به واقعيت ها بيشتر ارجاع دهيم و درباره شهيد كاوه هم سعي كرديم واقع گرايانه و وفادارانه شخصيت پردازي كنيم.
¤ در برخي از نقدها از اين انتقاد مي شود كه درباره شهيد كاوه كم كار شده و گويا كاوه شخصيت فرعي و سوم فيلم است.
- بخش اول اين انتقاد را قبول دارم. چون ما در فرصت يك فيلم سينمايي، اول بايد مي گفتيم كه كردستان دهه 60 يعني چه، دعوا سر چه بوده، چرا امثال كاوه بايد در آنجا حاضر مي شدند و چرا بايد مي جنگيدند. بدون معرفي كردستان، معرفي كاوه غيرممكن مي شد. طبيعي بود كه تصويرسازي و نمايشي ساختن اين اطلاعات، بخشي از زمان فيلم را مي گيرد. ضمن اينكه فقط سال هاي مجاهدت هاي شهيد كاوه را در كردستان انتخاب كرديم. يعني از سال 60 تا 65 . «شور شيرين» همه شخصيت كاوه را نه مي توانسته و نه مي خواسته كه به بيننده معرفي كند، من هم همه جا گفته ام كه هدف ما معرفي بخشي از شخصيت شهيد محمود كاوه بوده است.اما نكته اي كه درباره فرعي بودن شخصيت كاوه مي گويند، به نظرم دوستان يك مقداري غيركارشناسانه سخن مي گويند و مربوط مي شود به اينكه اين گروه از منتقدان يك چيزهايي را خارج از متن، مبنا قرار مي دهند و با آن ها فيلم را نقد و بررسي مي كنند و به نظر من به بيراهه رفته اند. من معتقدم كه شهيد محمود كاوه شخصيت قهرمان اين فيلم است و شخصيت قهرمان بودن معني اش اين نيست كه در حجم وسيع و به طور دائم در فيلم ديده شود. شخصيت هاي فرعي ديگري هم كه كنار كاوه هستند و با اينكه در يك جاهايي كارهاي اصلي را انجام مي دهند و محور مي شوند اما آن ها درواقع فلش هايي هستند كه هرچه به پايان فيلم مي رويم ما را به كاوه نزديك كرده و اهميت او را روشن تر مي كنند. حتي آدم هاي منفي فيلم كه در كردستان مرتكب جنايت مي شوند نهايتا درخدمت ايجاد يك بستري هستند كه بدون وجود آن محمود كاوه اصلا قابل معرفي شدن نيست. تصورم اين است كه اين قضيه نياز به يك گفت و گوي كارشناسي دقيق دارد كه تا به حال انجام نشده است. بنابراين شهيد كاوه در اين فيلم شخصيت اول و اصلي فيلم است، اگرچه در يك جاهايي برخي شخصيت هاي فرعي فيلم نقش عمده تري دارند.
¤ واكنش منتقدان به فيلم را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- هم واكنش هاي كاملا مثبت ديدم هم واكنش هاي كاملا منفي و هم واكنش هاي بينابيني؛ اين عادي است. منتقد نظر و ديدگاه خودش را دارد و اين نظرات مي تواند به ادامه كار فيلمساز كمك كند. اما اتفاقي كه هنوز درباره اين فيلم نيفتاده و اميدوارم بيفتد اين است كه منتقدان ما يك مقداري متر و معيار نقد كارشناسانه داشته باشند و بعد سليقه خود را وارد كنند. الان متأسفانه هم دوستاني كه از فيلم «شور شيرين» تعريف مي كنند و هم دوستان منتقدي كه از اين فيلم خوششان نيامده است نقد فني و كارشناسانه ندارند، بلكه سليقه اي نقد مي كنند. البته دستشان درد نكند، اما نه آن نقد سليقه اي به درد من فيلمساز مي خورد و نه به درد مخاطب مي خورد و نه براي سينماي ايران دستاوردي دارد. درحالي كه اگر نقدها يك مقدار كارشناسانه تر و دقيق تر و با متر و معيار مشخص تري باشد، فكر مي كنم كه به شدت مي تواند مفيدتر باشد و البته تعداد اين گونه منتقدان زياد نيستند.
¤ واكنش مردم چگونه بوده است؟
- واقعيت اين است كه چه در زمان نمايش فيلم در سي امين دوره جشنواره فيلم فجر و چه الان كه فيلم درحال نمايش است، بالاي 90 درصد تماشاگران از فيلم رضايت داشته اند. عكس العمل هايي از مخاطب هاي فيلم مي بينيم كه براي خود من هم قابل پيش بيني نبود. يعني درصد بالايي از بينندگان ما خيلي راضي هستند و اين رضايت خود را هم به انواع مختلف نشان مي دهند. اما اين اتفاق به اين معنا نيست كه مخاطبان فيلم هيچ نقد و نقطه نظر اصلاحي ندارند. در مجموع من عكس العمل كساني كه فيلم را ديدند خيلي بهتر از آن چيزي است كه از قبل پيش بيني مي كردم.
¤ بر اساس چه نمودهايي به اين نتيجه رسيديد كه فيلم با اين رضايت مواجه شده است؟
- بر اساس واكنش هاي مردم در سينما. در سالن اكران فيلم، عكس العمل مردم هم در حين تماشا و هم بعد از نمايش فيلم و هم پس از آن در برخوردهايي كه با ما يا عوامل فيلم داشته اند، نمودهايي است كه ما را به اين نتيجه رسانده اند. همچنين از باقي دوستاني هم كه فيلم را در كنار مردم ديده اند همين واكنش را شنيده ام.
¤ نظرتان درباره فروش فيلم چيست؟
- فروش فيلم قطعا نسبت به آنچه بايد باشد هيچ است. من اين ميزان فروش را اصلا فروش نمي دانم و علاقه مند بودم كه فيلم در شرايط مناسب خودش با يك دورخيز مناسب تبليغاتي و هماهنگي اكران شود ، ولي در اين اوضاع بلبشوي اكران كنوني كه فقط يك فيلم به فروشي نسبتا خوب دست يافته، فروش «شور شيرين» روز به روز درحال بهتر شدن است. فكر مي كنم كه اگر اكران اين فيلم تا پايان ماه مبارك رمضان ادامه پيدا كند، به يك فروش نزديك به متوسط دست خواهد يافت.
¤ فكر مي كنيد كه مشكل كمبود مخاطب چيست؟ چرا فروش خوب فقط براي تعداد انگشت شماري از فيلم ها اتفاق مي افتد؟
- اين يك بحث پيچيده و چند وجهي است و دلائل مختلفي دارد. ولي مهم ترين دليلش اين است كه طي سال هاي گذشته متأسفانه سينما به قدري بد عمل كرده كه خيلي از ذائقه ها را از دست داده است و بسياري از مردم ديگر حاضر نيستند حتي براي ديدن فيلم مورد علاقه خود به سينما بروند و ترجيح مي دهند تا آن فيلم به شبكه نمايش خانگي بيايد و آن را در خانه هاي خود ببينند. در همه جاي دنيا تلاش مي كنند تا تنوع فيلم ها را دائم لحاظ كنند تا تنوع ذائقه هاي موجود را حفظ كنند و اجازه ندهند كه يك ذائقه واحد بر سينما غالب شود. اما ما در كشورمان اين كار را نكرده ايم. الان هم فيلم هايي كه در صدر فروش سينماهاي كشور قرار دارند، درواقع به يك فروش حداقلي دست يافته اند. يعني مثلا فيلمي مانند «قلاده هاي طلا» كه جسورانه به موضوع روز مي پردازد و خوش ساخت است و فاكتورهاي كافي براي فروش را هم دارد بايد خيلي بيش از اين ها مي فروخت. اگر درصد سينماروها در كشور ما اين قدر كم نبود و حداقل 20 درصد مردم كشورمان اهل سينما رفتن بودند، مطمئن باشيد كه «قلاده هاي طلا» بايد بالاي 10 ميليارد تومان مي فروخت. اين قضيه درباره ديگر فيلم هاي پرفروش اين سال هاي سينماي ايران نيز صادق است.
¤ براي حل اين مشكل چه بايد كرد؟
- معتقدم مديران فرهنگي و سينمايي كشور به جاي توقع بيجا از مردم و محكوم كردن مردم بايد كلاه خود را قاضي كرده و رفتار خودشان را در طي همه اين سال ها آسيب شناسي كنند. اگر مجموعه سينماي كشور به يك شرايط طبيعي برگردد فكر مي كنم كه سينماي دفاع مقدس آن قدر نزد مردم كشورمان طرفدار دارد كه مي توان حالا حالاها در اين حيطه كار كرد و فيلم ساخت.
¤ شرايط طبيعي يعني چه؟
- طبيعي به اين معني كه لااقل 15درصد از مردم كشورمان به سينما بروند، حداقل چهار پنج مدل ذائقه اصلي را به سينما برگردانيم، فيلم هايي با كيفيت و تنوع كافي داشته باشيم، اكران فقط منحصر در يك سري اسم ها و باندها و جولانگاهي كه افراد منافع شخصي خود را ملاك زمان و نوع اكران فيلم ها كنند نباشد و ... .
 


به بهانه فيلم «بانو» ساخته لوك بسون

هاليوود و زمينه چيني نسل كشي مسلمانان در ميانمار

سعيد مستغاثي
ديگر موضوع قريبي نيست كه كارخانه به اصطلاح روياسازي هاليوود براي عمليات امپرياليستي ايالات متحده در نقاط مختلف جهان زمينه چيني كرده و به نوعي ويترين اين سياست ها باشد. زمينه هاي جنگ ويتنام، ماجراي 11سپتامبر، لشكركشي به خاورميانه و اشغال افغانستان و عراق (كه تا امروز بنا به مستندات منتشر شده از سوي منابع غربي همچون نشريه معتبر «لنست»، منجر به كشته شدن بيش از 5/1ميليون نفر تنها در عراق شده) گوشه اي از اين همراهي هاليوود با پنتاگون و تينك تانك هاي ايالات متحده بوده است.
اينك درحالي كه خبر نسل كشي مسلمانان در ميانمار، وجدان بشريت را به درد آورده و براساس آمار انتشار يافته خبر تكان دهنده مرگ مظلومانه بيش از 50هزار مسلمان در اين كشور، برگ سياه ديگري بر جنايات تاريخ بشر افزوده، در مي يابيم از حدود يك سال پيش كه نسل كشي ياد شده آغاز گشته، فيلمي روي پرده سينماهاي جهان نقش بسته است كه به مبارزات بودايي ها عليه حكومت نظاميان در برمه يا همان ميانمار و رنجي كه ظاهراً طي سال هاي متمادي به خاطر اين مبارزات متحمل شدند، مي پردازد. فيلمي به نام «بانو» ساخته فيلمساز شناخته شده هاليوود، لوك بسون و با بازي ميشل يه ئو درباره آنگ سان سوچي، رهبر انقلاب مخملي ميانمار كه بنا بر اسناد منتشر شده، از سوي بنيادهاي معلوم الحال صهيوني، آمريكايي مانند بنياد آلبرت اينشتين يا بنياد جامعه باز متعلق به جرج سوروس صهيونيست، بركشيده و حمايت شد.
در اين فيلم كه طي يك سال گذشته در سراسر جهان به نمايش درآمده و اكران جهاني آن هنوز ادامه دارد، آنگ سان سوچي كه يك انگليسي برمه اي تبار است و همسرش در بخش استراتژيك دانشگاه آكسفورد، متخصص بررسي و مطالعه روي كشورهاي آسياي جنوب شرقي بوده، در سال 1988 به برمه بازمي گردد تا رهبري اغتشاشات نوپاي اين كشور را به عهده بگيرد، درحالي كه به قول خودش تا پيش از آن حتي يك كلمه در جلوي جمع حرف نزده بود ولي در برمه ساعت ها براي مردم سخنراني مهيجي درباره آزادي و دموكراسي ايراد مي نمايد!
او با همكاري سفارت انگليس در رانگون (پايتخت برمه) مردم را عليه نظاميان برانگيخته و به عنوان رهبر تظاهرات و اعتراضات در زير پوشش نهادي به نام اتحاديه ملي دموكراسي معرفي شد درحالي كه كليه حمايت هاي مادي و معنوي و حتي چاپ و توزيع اعلاميه هايش از سوي سفارت انگليس صورت مي گرفت. (و اين در فيلم «بانو» به روشني نشان داده مي شود).
در واقع فيلم «بانو» نمايشي تبليغاتي و پروپاگانداي سياسي براي اقدامات و حركات بانو «آنگ سان سوچي» در طول حدود 20سال مبارزه به اصطلاح غيرخشونت آميز وي به نظر مي آيد، از وقتي كه به خاطر بيماري مادرش به برمه برمي گردد تا قرار گرفتن غيرمترقبه اش در رأس جنبش آغاز شده، تا حصر در خانه، تا جايزه نوبل صلح، تا اينكه همسرش پس از عدم دريافت جايزه مجدد براي ديدار آخر با سوچي براثر بيماري سرطان فوت مي كند و... و بالاخره تا به ميدان آمدن راهبان بودايي در مقابل معبد «شوداگون پاگوندا» و شكستن حصر بانو سوچي و بازگشت به اصطلاح آزادي و دموكراسي را به برمه يا ميانمار كنوني!
نگاهي به وقايع يك سال اخير ميانمار نشان مي دهد كه حاكمان ميانمار براي رها شدن از تحريم هاي مختلف كشورهاي غربي، چگونه با هدايت ايالات متحده و اتحاديه اروپا گام به گام در جهت اهداف و نيات امپرياليستي آنها حركت كرده و دقيقاً پس از آخرين ملاقات كلينتون با رئيس جمهوري كنوني ميانمار و قول برداشته شدن تحريم ها، كشتار و نسل كشي مسلمانان در اين كشور آغاز شد. گويا كه ايالات متحده و اتحاديه اروپا، شرط كاهش و لغو تحريم ها را قتل عام مسلمانان قرار داده بود.(1)
اينك همان بودايي هايي كه در فيلم لوك بسون، صلح طلب و آزاديخواه و ضدخشونت نمايانده شدند و از همين روي رهبرشان يعني بانو «آنگ سان سوچي» جايزه صلح نوبل را در سال 1991 دريافت كرد، آزادانه به قتل و غارت مسلمانان پرداخته و شنيع ترين رفتارهاي خشونت طلبانه را در حق اقليت مسلمان ميانمار روا مي دارند كه عكس هاي مخابره شده از اين فجايع دل هر انساني را به درد مي آورد. اما همان سازمان هاي بين المللي و حقوق بشري كه مثلا براي كشته شدن يك راهب بودايي در تظاهرات اكتبر 2007 راهبان بودايي، غوغا به پا كردند، شوراي امنيت تشكيل جلسه داد و رئيس جمهوري آمريكا از تشديد تحريم ها سخن گفت، اينك لب فرو بسته و حتي سخني بر زبان نمي آورند. درحالي كه براساس اخبار و آمارهاي تأييد شده تاكنون، بيش از 52 هزار نفر كشته شده اند و به بيش از پنج هزار زن مسلمان تجاوز شده و كودكان معصوم زنده زنده كباب مي شوند و منازل آنان و بيش از 22 مسجد سوخته و ويران شده است. به جز اين كشته ها، حدود 30 هزار نفري ربوده شده اند كه ظاهرا پس از چند روزي شكنجه، فرجامي جز گورهاي دسته جمعي- مانند آنچه در بوسني اتفاق افتاد!- يا سوختن در آتش و... براي آنها نمي شود تصور كرد.
به راستي اينك آن انسان دوستي هاي پرسوز و گداز خانم «آنگ سان سوچي» كه در فيلم «بانو» لوك بسون مشاهده مي كنيم كه حتي خانواده اش را به خاطر وطن ترك مي كند، كجا رفته است؟ آيا اين مسلمانان قتل عام شده، هموطنان اين بانوي صلح طلب و ضدخشونت نبودند؟! آيا حداقل انسان نيستند تا باز هم بانوي به اصطلاح پولادين برمه، اعتصاب غذا كند و زندگي اش را براي مردمش به خطر اندازد؟ نكته مهم اينكه اين بانوي به اصطلاح انسان دوست حتي كلمه اي درباره قتل عام فجيع بيش از 50 هزار انسان بر زبان نياورده و فعلا در پي آن است كه براي دريافت جايزه صلح نوبل خود كه در سال 1991 به وي اهداء شد ولي در مراسم مربوطه حضور نداشت، به نروژ رفته و در مقابل نسل كشي هموطنان مسلمانش، آن را دريافت نمايد!!
با توجه به اين واقعيات، به نظر مي رسد، آنچه در فيلم «بانو» توسط امثال لوك بسون از مبارزات و انقلاب و رهبران آن در برمه به تصوير كشيده شد، جز زمينه سازي براي نسل كشي فوق نبود كه پس از گذشت بيش از 20 سال از شروع مبارزات فوق، در آستانه كشتار و قتل عام مسلمانان ميانمار بر پرده سينماها رفت تا بار ديگر هاليوود به عنوان پيش قراول و خط مقدم جبهه صليبيون امروز غرب، زمينه افكار عمومي را براي انتقام تاريخي از مسلمانان فراهم آورد.

پي نويس:
- گفته مي شود پس از مذاكرات انجام گرفته ميان اتحاديه اروپا و فرستادگان سازمان ملل با دولت ميانمار، اين دولت متعهد شد كه اصلاحاتي را در زمينه رعايت حقوق بشر انجام دهد. از آن زمان بود كه قوانيني بر ضد مسلمانان به تصويب رسيد و كشتار مسلمانان توسط بودائيان افراطي آغاز گرديد. پس از اين كشتار بود كه بان كي مون اعلام كرد جهان بايد پاسخ خواسته ملت ميانمار براي دستيابي به دموكراسي و پيشرفت را بدهد و تحريم هاي اقتصادي عليه اين كشور را لغو كند. وي طي سخنراني در پارلمان ميانمار همچنين خواستار كمك غرب به اين كشور آسياي جنوب شرقي براي تكميل اصلاحات مذكور شد. كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز با اشاره به تصميم گيري وزراي خارجه اين اتحاديه درباره ميانمار ازلغو تحريم ها عليه اين كشور خبر داد. اشتون اصلاحات دموكراتيك در ميانمار را دليل لغو تحريم ها عليه اين كشور خواند.
رئيس جمهوري آمريكا نيز از آنچه اصلاحات در ميانمار ناميد، حمايت كرد و دستور تسهيل تحريم ها عليه ميانمار را صادر كرد. در بيانيه اوباما همچنين آمده بود: «كاهش تحريم ها نشانه اي روشن در حمايت ما از اصلاحات است و مشوق هاي فوري براي اصلاح طلبان و فوايد قابل توجه براي مردم ميانمار به همراه مي آورد.»
اما سفر هيلاري كلينتون به ميانمار، تير خلاص اصلاحات غربي در پيكر مسلمانان اين كشور بود. محور اصلي سفر كلينتون به ميانمار بهبود مناسبات آمريكا و ميانمار اعلام شد و وزير خارجه آمريكا در ديدار با تين سين، رئيس جمهوري ميانمار از دولت اين كشور خواست به اصلاحات در اين كشور ادامه بدهند تا ثابت كنند كه با جامعه جهاني همراه هستند.
پس از اين ديدار تين سين در يك سخنراني اعلام كرد: مسلمانان روهينگيا بايد از كشور اخراج و به اردوگاه هاي پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.

 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14