(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 مرداد 1391 - شماره 20266

چرا بي بي سي از تحريم هاي ضد ايراني خوشحال است ؟!
گزارشي از پشت پرده غلام بهائيان و ليدر سبزها
افكار عمومي؛ سيبل «اتحاد عليه ايران هسته اي»
توقف قطار عدم تعهد در ايستگاه تهران


چرا بي بي سي از تحريم هاي ضد ايراني خوشحال است ؟!

سيد روح الله امين آبادي
چندي پيش بنگاه خبرپراكني بي بي سي فارسي ويژه نامه اي در باب تحريم هاي جديد غرب عليه ايران منتشر كرد ، در اين ويژه نامه خبرنگاران بي بي سي كه همگي فارسي زبان و شوربختانه ايراني نيز هستند گزارش ها و خبرهايي را تهيه و منتشر نمودند كه نتيجه مستقيم و غير مستقيم همه اين گزارش ها و نوشته ها به اين منتهي مي شد كه ديگر زمان براي ايران تمام شده وايران به يك قدمي سقوط نزديك شده است .
اين گزارش ها و تحليل ها در اندك زماني بعد از انتشار مورد توجه مخاطبان نكته سنج ايراني قرار گرفت ، مخاطباني كه از خود و ديگران مي پرسيدند چه شده است كه خبرنگاران و تحليل گراني كه خود را ايراني مي دانند و مي نامند از تاثير گذاري تحريم ها بر زندگي ايرانيان سخن گفته و از اين كه اين تحريم ها مردم ايران را به سختي و تعب انداخته است پايكوبي مي كنند؟
مگر اينها ايراني نيستند ؟ پس چرا ؟ !
سوالي كه چونان پتكي بر سر بي بي سي كوبيده مي شد و اين سوالها آن قدر تكرار شد كه بي بي سي مجبور شد پاسخ گويد و كاش پاسخ نمي داد تا اندك آبروي حرفه اي كه برايش در اذهان برخي ساده انديشان بود از بين نرود .
فرناز قاضي زاده مجري اين شبكه در تحليلي با عنوان «آيا بي بي سي فارسي از تحريم ها خوشحال است ؟» به نكته جالب و در عين حال خنده داري اشاره مي كند كه از سويي ضرب المثل عرب زبانان را به ياد انسان مي آورد كه الغريق يتشبث بكل حشيش و از سوي ديگر دليل اصلي خوشحالي اين بنگاه خبرپراكني را عيان مي كند .
قاضي زاده به اين نكته مهم اشاره مي كند كه بودجه بي بي سي فارسي از سوي وزارت خارجه انگليس تامين مي شود ولي بلافاصله براي اين كه خوانندگان و مخاطبان به شبهه نيفتند ادامه مي دهد «گرچه بودجه بي بي سي فارسي فعلا ، از طريق وزارت خارجه بريتانيا تامين مي شود، اما به هيچ عنوان ، وزارت خارجه هيچ ارتباط مستقيم با بي بي سي فارسي ندارد. »!!!
مردم ايران از ديرباز در محاورات روزانه خود به ضرب المثلي استناد مي كنند كه در جامع و مانع بودن بي نظير است ، هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نمي گيرد و گويي از منظر گردانندگان بي بي سي دولت و وزارت خارجه انگليس براي خاطر خدا بودجه اين رسانه را تامين كرده و هيچ خواسته اي هرچند كوچك از مديراني كه خود منصوب كرده و حقوقشان را مي دهند ندارد ؟!
قاضي زاده به انتقاد ديگري نيز كه از سوي مخاطبان ايراني مطرح شده مي پردازد و مي نويسد مردم مي پرسند « چرا بي بي سي به مخالفان تحريم صفحه ويژه نداده » در حالي كه اين رسانه همواره مدعي است «اخبار را بدون جهت گيري خاص منتشر كرده و يا به عبارتي تنها به پوشش اخبار مي پردازد »؟ و اين كارمند بي بي سي اين گونه به نقل از يكي از سردبيران بي بي سي پاسخ مي دهد كه «نبايد فراموش كنيم كه كساني كه اين تحريمها را وضع كرده اند، بزرگ ترين قدرتهاي جهان هستند وزني كه آنها دارند با وزن مخالفان تحريم كه فعالان اقتصادي يا اجتماعي هستند ، قابل مقايسه نيست.» و با اين پاسخ ناخودآگاه به اصلي ترين گزاره و يا به عبارتي به سياست بنيادين بي بي سي در انتشار و گزينش اخبار اعتراف مي كند« خبرهايي بايد در اين بنگاه خبري منعكس شوند كه قدرت هاي بزرگ مي خواهند! »
و تنها به اين دليل است كه اخبار سوريه جهت دار در بي بي سي منتشر مي شود تا قدرت هاي برتر جهاني را خوش آيد و يا شهداي مسلمان ميانمار كه قرباني نسل كشي بودائيان صلح دوست آمريكايي شده اند ! تنها 50نفر و آن هم به روايتي كه انسان حق را به قاتلان مي دهد نه مقتولان بدل مي شود !
بايد قدرت هاي جهاني را راضي نگه دارند چرا كه حيات و ممات رسانه شان به دست اين قدرت ها است و اگر روزي انگليس نباشد چه كسي روزي آنها را خواهد داد و انسان كه دقيق به صحنه نظاره مي كند حق را به بي بي سي و كارگرانش مي دهد كه در راستاي منافع قدرت ها بنويسند و تحليل كنند !
زماني كه آلمان هيتلري در جنگ دوم جهاني به فرانسه هجوم برد تا آن كشور را به اشغال خود درآورد زنان بدكاره فرانسوي از ارائه خدمات به سربازان آلماني امتناع كرده و گفتند ما به دشمنان كشورو سرزمينمان خدمات نمي دهيم !
اين حكايت تلخ روايت گر كساني است كه هر چند به شغل هاي كثيفي مشغول هستند ولي در عين حال به اخلاق حداقلي نيز قائل بوده و حاضر به پذيرش هركاري نبوده و به هر كاري دست نمي زنند .
در مثال جاي مناقشه نيست و اين را همه مي دانند ، امروز ديگر كسي را ياراي آن نيست كه به خود جرات دهد به تماميت ارضي ايران اسلامي چشم چپ بيندازد ، ديگر كسي را ياراي آن نيست كه ابهت ايران اسلامي را و قدرت منطقه اي كشورمان را در منطقه و جهان به چالش بكشد.
ملت ايران دير زماني است كه به اين تحريم ها عادت كرده است ، رشد و بالندگي ايران در ميانه آتش و خون شكل گرفته و ملتي كه به فرموده حضرت روح الله شهادت دارد اسارت را نصيبي نيست . ملت ايران ديرزماني است كه به خيانت كساني كه خود را ايراني مي دانند عادت كرده است ، مگر در طول جنگ تحميلي نبود كه منافقين عازم پاريس شده و از آنجا به بغداد پرواز كرده و متحد استراتژيك صدام بعثي شدند؟ مگر منافقين خود را ايراني نمي دانستند ، پس چرا با صدامي كه به ايران تجاوز كرده بود همپيمان شدند ؟!
ولي وجه شبه زنان بدكاره اي كه در فرانسه جنگ جهاني دوم با سربازان آلماني آن كردند با خبرنگاران بي بي سي در چيست ؟!
يك وجه شبه دارند و يك وجه افتراق !
هر دو شغل هاي كثيفي دارند ، خود فروشي گاهي جسمي است و گاهي سياسي ! يكي جسمش را براي نان مي فروشد و ديگري روح و قلمش را براي نان ...هر دو مزدورند ولي وجه افتراقشان چيست ، زنان بدكاره فرانسوي حاضر نشدند دشمني سربازان آلماني را با سرزمينشان ناديده بگيرند و بي طرفي پيشه كنند ولي بدكاره هاي بي بي سي نشين توانسته اند با اين كار كنار بيايند ...
كسي كه خود را ايراني مي داند و مي نامد چگونه ممكن است با دشمنان يك ملت كه كمر به هدم و نابودي آن بسته اند همراهي كند و از تحريم ها حمايت كند؟
اي كاش كساني كه خود را ايراني مي دانند و مي نامند به اندازه بدكاره هاي فرانسوي در جنگ جهاني دوم غيرت داشته باشند ، آيا اين انتظار زيادي است ؟!
 


گزارشي از پشت پرده غلام بهائيان و ليدر سبزها

«ناكامي جنبش سبز در سال 88 ،بي عرضگي رهبران آن جنبش،اختلافات حاد بين طيفهاي مختلف اپوزيسيون ايراني ، تحركات موسوم به بهار عربي و بخصوص آغاز حركت هايي عليه حكومت سعودي در عربستان از يك سو، و از طرف ديگر ، در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري سال آينده در ايران موجب اعمال تغييرات گسترده اي در سازماندهي، تاكتيك ها و نيز مديريت اقدامات آتي عليه جمهوري اسلامي شده است».
عليرضا نوري زاده عامل همزمان و قديمي چند سرويس اطلاعاتي بيگانه با جمع كردن چند عنصر ضدانقلاب خود فروخته از جنس خودش ، ضمن ارائه خبر پيش گفته ، ادعا نموده است كه از اين پس شخصاً نقش مؤثرتري در مديريت اقدامات عليه جمهوري اسلامي به عهده خواهد داشت ! نامبرده افزوده است كه به دليل جامعيت ارتباطات خود با اپوزيسيون ضد جمهوري اسلامي، و با رهبران و عناصر شاخص جنبش سبز مقيم خارج و داشتن ارتباط با طيف گسترده اي از اصلاح طلبان داخل كشور و با مقامات كشورهاي مهم خارجي ، از اين پس نقش مؤثرتري در مديريت صحنه و ايجاد هماهنگي بين اپوزيسيون و مقامات خارجي (بخوانيد بين عوامل فتنه و ضد انقلاب و سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه) و در تقسيم كار بين گروههاي مختلف ضد جمهوري اسلامي ايفا خواهد نمود.
عليرضا نوري زاده كه رابط اصلي محمدرضا مدحي و رضا دنياديده شيران با چند سرويس اطلاعاتي بيگانه و بيشتر از همه با مقامات ساده لوح سعودي بود ، پس از اينكه نامبردگان طي دو پروژه اطلاعاتي پيچيده ، سر از داخل كشور در آوردند و به افشاگري هاي تكان دهنده اي درباره اقدامات آمريكا و وهابيت سعودي عليه كشورمان پرداختند ، بشدت مورد خشم سعوديها قرار گرفت و حتي شنيده شده كه توسط سرويس اطلاعاتي سعودي مورد تنبيه بدني قرار گرفته است! از آن پس نامبرده به دريوزگي مضاعفي افتاد و از سرويس اطلاعاتي سعودي خواست فرصت ديگري به او بدهند تا گذشته را (رسوائي هاي حاصل از پروژه هاي محمدرضا مدحي و رضا دنياديده شيران) را جبران كند و سعوديها پس از گرفتن تضمين مجدد از او ، فرصت ديگري به غلام خانه زاد خود دادند.
نامبرده پس از گرفتن فرصت جديد ، دست به دامان اسرائيلي ها مي شود تا ياري اش نمايند و به اصطلاح خودش تا بتواند «آسي» براي خوشايند سعوديها رو كند. صهيونيست ها نيز كه هميشه از همكاري نوري زاده بهره مند بوده اند كمك هايي به وي مي نمايند و بخش اصلي و مبنايي كار را به بهائيان واگذار مي كنند و از او مي خواهند هماهنگي اقدامات خود را (عليه جمهوري اسلامي) با بهائيت گسترش دهد و بدين ترتيب اميد تازه اي در اين عنصر خودفروخته مي دمد و فصل جديدي از روابط نوري زاده ، سعودي، فتنه گران و بهائيت ايجاد مي شود.
اين عنصر درمانده ضدانقلاب بلافاصله 3 نفر از همپالگي هايش را گردهم مي آورد و به اصطلاح «كانون مبارزاتي» جديد و كاملاً محرمانه اي شكل مي دهد و ضمن توضيح سناريوهاي اخير عليه جمهوري اسلامي مي افزايد:«در طراحي هاي جديد علاوه بر ادامه اقداماتي كه تاكنون از آنها جواب مثبت گرفته شده ، ابعاد فرهنگي و راه كارهاي عمليات رواني عليه جمهوري اسلامي مورد بهره برداري بيشتري قرار خواهد گرفت و در اين نوع موضوعات فرانسه ، آلمان ، هلند و كانادا فعال تر خواهند شد! همچنين از امكانات و موقعيت جغرافيايي كشورهايي همچون تركيه ، امارات و حكومت كردستان (؟!!) بيشتر استفاده خواهد شد».
عليرضا نوري زاده برخي از برنامه هاي جديد و خطوط كاري مصوب (توسط بيگانگان) را به طور مشروح ( كه پيش رو داريد ) براي كانون مبارزاتي جديد! انشاء كرده است:
1-راه اندازي شبكه فارسي زبان جديدي با كمك سعوديها : نامبرده با اشاره به عدم موفقيت شبكه اي كه او ، ابراهيم نبوي ، حسين باستاني و با پشتيباني مالي هلندي ها در حال راه اندازي آن بودند و شكست پروژه اي كه قصد داشت همراه با «رضا دنياديده شيران» پياده كند و عصبانيت ديوانه وار سعوديها از مصاحبه ناگهاني شيران در همان اطاقي كه قبلاً محمدرضا مدحي مصاحبه كرده بود اضافه نموده است «وقتي رضا
دنياديده شيران سر از همان اطاق لعنتي درآورد و نقش من و عربستان سعودي در پروژه تأسيس تلويزيون را لو داد، آنها از اين موضوع به شدت عصباني شدند و حتي تهديد به قطع كمكها و قطع رابطه با اپوزيسيون ايراني كردند. لذا من اين بار قول شرف دادم (؟!) كه به هر ترتيب ممكن تا قبل از انتخابات رياست جمهوري ايران يك شبكه تلويزيوني جديد فارسي زبان راه اندازي كنم. آنها هم گفتند حالا كه همه چيز لو رفته است ، شبكه جديد ، وابسته به شبكه العربيه باشد. لذا قرار شد شبكه فارسي زبان جديد بصورت علني در قالب بخش فارسي شبكه العربيه باشد و شاهزاده ..........(يكي از شاهزاده هاي سعودي كه در امارات متحده عربي هم دفتر دارد) پشتيباني مالي از آن را به عهده گرفته است.همچنين به دنبال هماهنگي شاهزاده مورد نظر با انگليسي ها ، قرار شد شبكه بي بي سي فارسي نهايت همكاري را با ما به عمل آورد».
2-بخش ديگري از كار رسانه اي را به عهده سعيد قائم مقامي گذاشته ايم و با كمك هايي كه من از سعوديها و از دوستان بهائي برايش گرفتم ، راديو اينترنتي صداي مردم را راه اندازي كرد. البته دادن آن كمك ها مشروط بود به اينكه خط كاري راديو را با من هماهنگ كند و از من حرف شنوايي داشته باشد كه او هم قبول كرده و قول داده است. همچنين دوستان بهائي ما قول دادند كه شبكه «من و تو» به كمك سعيد قائم مقامي برود.
3-با توجه به اينكه كنفرانس هاي سياسي تا حالا جواب لازم را در ايجاد همگرايي و هماهنگي بيشتر اپوزيسيون نداده اند لذا ضمن اقداماتي براي بهبود وضعيت آنها ، قرار شد كنفرانس هاي فرهنگي ، تاريخي ، كنسرتهاي هنري و .... بيشتر از گذشته مورد توجه اپوزيسيون ايراني قرار گيرد. نامبرده افزوده است: «يك مشكل كنفرانس هاي سياسي ، صفت سياسي آنهاست كه موجب مي شود بسياري از ايرانيان بترسند و شركت نكنند. مشكل ديگر آنها دوري از ايران و عدم امكان مشاركت خيلي از ايرانيان فرهيخته در آنها بود. از طرف ديگر انقطاع اپوزيسيون از داخل كشور به حد وحشتناك رسيده و موجب شده دوستان غربي از اين پس اعتمادي به نظريه ها و تحليل هاي ما نداشته باشند. لذا تصميم گرفته شد كنفرانس هايي با
وجهه غير سياسي ، كه حساسيت حكومت ايران و شركت كنندگان را برنيانگيزد ، نزديك مرزهاي ايران برگزار شود و حتي المقدور با مشاركت بعضي از دستگاهها و دانشگاههاي ايران باشد(!) تا بتوانيم ارتباط اپوزيسيون را با قشر نخبه ايراني برقرار سازيم». نوري زاده افزوده است:كنفرانس بين المللي ايران شناسي كه عن قريب در تركيه برگزار خواهد شد ، در همين چارچوب طراحي شده و مي خواهيم از تجربه آن در بسط اين نوع كنفرانس ها استفاده كنيم .
از طرف ديگر قرار شده است كه اپوزيسيون و رسانه هاي عمده همكاري كننده با اپوزيسيون ، از اين پس به برگزاري كنسرتهاي خوانندگان و نوازندگان ايراني ، خيلي بيش از گذشته توجه نمايند. قبلاً ما از امكانات و تسهيلاتي كه امارات و جمهوري آذربايجان و ارمنستان و تركيه (بخصوص جاهايي مثل آنتاليا) در اختيارمان مي گذاشتند ، بسيار بيشتر از حالا استفاده مي كرديم و حتي شبكه بي بي سي فارسي ، علناً و رسماً و به نام آن شبكه، كنسرت برگزار مي كرد و ايرانيان داخل را به اين كنسرتها فرا مي خواند و اپوزيسيون هم استفاده خودش را مي كرد. همگي اپوزيسيون استفاده مي كردند اعم از سلطنت طلبان تا فدائيان تا مجاهدين و حتي اصلاح طلبان از اين امكان استفاده مي كردند. حالا كه افرادي مثل شجريان از كشور خارج شده و اعلام آمادگي براي همكاري با اپوزيسيون كرده اند ، قصد داريم از پتانسيل آنها در اين پروژه حداكثر استفاده را بكنيم.
4-براي خارج كردن بدنه اجتماعي جنبش سبز از سكون و نااميدي ، راه كارهاي متعددي طراحي شده و به نمايندگان جنبش سبز ابلاغ شده است. به آنها گفته شده حداقل كاري كه ممكن است انجام دهيد ، صدور بيانيه در مناسبت هاي ملي ، مذهبي و سالگرد وقايع قيام سبز (؟!)است. آنها قول داده اند اين بخش از كار را پوشش دهند و به طور جدي پي گيري كنند. تا لااقل خودشان فراموش نشوند!
5-اقداماتي مانند «خودسوزي» مي توانند منجر به يك غائله بسيار بزرگ شوند. همانند اتفاقي كه در تونس افتاد. از گروههاي مختلف خواسته شده كه افرادي را پيدا كنند تا در برخي مناسبت ها بصورت هماهنگ شده دست به خودسوزي ظاهري بزنند و به آنها قول دهند كه بعد از خودسوزي و گرفتن چند عكس و فيلم ، بلافاصله توسط افراد هماهنگ شده به خاموش كردن آتش اقدام مي شود تا آنها آسيبي نبينند(!!).
6-همچنين به نمايندگان جنبش سبز گفته شده كه چرا خاك مرده بر سرتان پاشيده اند؟ اگر عرضه اقدامات ايذايي در داخل كشور را نداريد ، در حد سخنراني و ميتينگ و تشكيل نمايشگاه و گرفتن سالگرد كشته شدگان حوادث 88 كه مي توانيد. آنها هم قول داده اند اقدامات و تحركاتي را شروع كنند و بعنوان اولين كار جديد ، با هماهنگي فرانسوي ها قرار شده نمايشگاهي از آثار ميرحسين موسوي و همسرش و نيز از كاردستي هاي (؟!) آقاي كروبي و همسرش در دوران زندان خانگي تشكيل دهند!!
عليرضا نوري زاده اضافه كرده است كه اقدامات متعدد ديگري طراحي شده و با گروههاي مختلف و شخصيت هاي متعدد اپوزيسيون و ناراضيان ايراني (داخل و خارج از كشور) صحبت و هماهنگ شده تا هريك به نحوي اقدامي در اين رابطه انجام دهند. اين عنصر وامانده ، مكرراً تاكيد كرده است كه در كل اين پروژه ها ، شخص خودش نقش محوري را ايفا خواهد كرد!
لازم به يادآوري است كه عليرضا نوري زاده منبع كددار و حقوق بگير رسمي سازمان امنيت رژيم منحوس پهلوي (ساواك) بوده است. طبق اسناد موجود ، ساواك ضمن به خدمت گرفتن نامبرده ، در عين حال از جاسوسي او براي انگليسي ها و رژيم اشغالگر قدس نيز مطلع بوده است. همچنين در اواخر حيات ننگين رژيم پهلوي ، ساواك از همكاري نوري زاده با عربستان نيز مطلع شده و نسبت به اين همكاري حساس شده بود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران در عين حال نامبرده پس از فرار از كشور ، به همكاري علني با سيا نيز پرداخت و چند بار آشكارا به اين سرسپردگي اقرار و افتخار نمود. خودبزرگ بيني جنون آميز ، پررويي زايدالوصف و دروغگويي فراوان، من جمله ويژگي هاي معروف نوري زاده بين ضد انقلاب مي باشد تا آنجا كه نامبرده پس از پخش اعترافات محمدرضا مدحي ، تا مدتها اصل موضوع روابط خود با وي را تكذيب مي نمود! نامبرده عين همين رويه را در مورد اعترافات رضا دنياديده شيران دنبال نمود تا آنجا كه مورد تمسخر آشكار رسانه هاي عوامل فراري فتنه و ضدانقلاب قرار گرفت و لطيفه هاي زيادي در مورد او رواج پيدا كرد.
 


افكار عمومي؛ سيبل «اتحاد عليه ايران هسته اي»

اتاق هاي فكر يكي از سه ضلع سيستم تصميم گيري در آمريكا به شمار مي آيند كه با انجام پژوهش و ارائه پيشنهادات در خصوص مسائل مهم، نخست به طرح آن در رسانه ها مي پردازند و سپس براي جلب نظر كنگره، به دولت ياري مي رسانند. اما بر خلاف اين دست از موسسات، سازمان هايي هستند كه كار آنها متوقف كردن فعاليت تجاري و مالي شركت هاي بزرگ تجاري آنهم از طريق تاثيرگذاري بر افكار عمومي است.
در واقع، آنها به منظور نيل به هدف خود براي قطع حمايت ها و همكاري هاي مالي و تجاري موسسات و شركت هاي بزرگ با ايران، روش تبليغاتي را در پيش مي گيرند تا از طريق فشار افكار عمومي، آنها را به قطع رابطه با ايران وادار كنند. از جمله اين سازمان ها مي توان به موسسه «اتحاد عليه ايران هسته اي» ( United Against Nuclear Iran ) نام برد كه يك نهاد بين المللي وابسته به تشكيلات صهيونيستي است. از جمله مهم ترين اعضاء اين گروه مي توان به مارك والاس، نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل، دنيس راس، مشاور سابق اوباما و گري سامور، كارشناس مسائل ايران اشاره كرد.
اين موسسه بر اين مبنا شكل گرفته كه از يك طرف، ايران را به عنوان تهديد هسته اي جهاني به افكار عمومي جهانيان معرفي كند و از سوي ديگر، تلاش مي كند با فشار بر شركت هاي بزرگ بين المللي كه با ايران رابطه اقتصادي دارند، آنها را وادار به تحريم اقتصادي ايران كند.
اين تشكيلات صهيونيستي كه درصدد است به هر نحوي مانع هسته اي شدن ايران شود، با طرح اتهامات بي پايه و اساس و بعضا اقدامات ايذايي در سطح جهان عليه ايران، مي كوشد شديدترين تحريم هاي تاريخ را عليه ايران اعمال كند چراكه موسسان و رهبران اين موسسه بر اين باورند، تحريم هاي بين المللي بايد بخش لاينفك روند مذاكرات بين المللي با تهران باشد.
اما ويژگي بارز اين موسسه صهيونيستي استفاده از بيلبوردهاي تبليغاتي براي اعمال فشار به گروه هاي هدف است. نمونه بارز اين اقدامات در آستانه سفر سال گذشته احمدي نژاد به نيويورك براي حضور در مجمع عمومي سازمان ملل متحد بروز كرد.
از بيلبوردهاي سيار تا اجاره اتاق جنگ در هتل
سازمان «اتحاد عليه ايران هسته اي» بيلبوردهاي سياري را همزمان با سفر احمدي نژاد به نيويورك، براي ايجاد فضاي ضد ايراني و ايران ستيزي در سطح شهر به راه انداخته بود. روي اين بيلبوردها نوشته شده بود: «در حالي كه پس از 10 سال هنوز حادثه 11 سپتامبر را فراموش نكرده ايم، شريك غيرفعال القاعده به نيويورك مي آيد.»
اين بيلبورد روي يك كاميون نصب شده و در منطقه منهتن نيويورك به مدت يك هفته از خيابان چهل و دوم تا پنجاهم در نزديكي سازمان ملل به حركت در آمد و در برهه اي نيز مقابل دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل و همچنين هتل محل اقامت احمدي نژاد متوقف شد.
جالب اينكه اين بيلبورد سيار، بر ادعاي همكاري و شراكت ايران با القاعده آنهم با استناد به گزارش منتشر شده از سوي وزارت خزانه داري آمريكا تاكيد داشت. اين در حالي است كه آمريكا خود موسس گروه تروريستي القاعده بود. در واقع، ايالات متحده با ايجاد گروه هاي افراطي تروريستي در زير پوسته اعتقادات پوشالي و به ظاهر ديني و با توسل به ترور و تخريب، توطئه هاي خود براي تسلط بر منطقه را دنبال مي كند.
حضور ارتش سرخ شوروي در افغانستان در اواخر دهه هفتاد را شايد بتوان اولين انگيزه اي دانست كه باعث تشكيل القاعده شد. آمريكا كه نمي خواست به صورت مستقيم با اتحاديه جماهير شوروي در افغانستان وارد درگيري شود، سعي كرد با فريب تعدادي از افراطيون و سلفي ها در كشورهاي اسلامي و تحريك احساسات اسلامي آنان، گروهي منحرف را تشكيل دهد كه در زير پوسته اعتقادات به ظاهر ديني خود، منافع آمريكا را به صورت دقيق و سريع برآورده كنند.
به رغم محرز بودن اين واقعيت، وزارت خزانه داري آمريكا پيشتر با انتشار گزارشي، ايران را متحد القاعده معرفي كرده و مدعي شده، تهران به القاعده اجازه داده تا از ايران براي كارهايي نظير انتقال پول، سلاح و جنگجو به پايگاه هايي در پاكستان و افغانستان استفاده كند!
علاوه بر اين، موسسه اتحاد عليه ايران هسته اي، بيلبوردهايي را در قطع كوچك تر اطراف محل اقامت احمدي نژاد در نيويورك مستقر كرد كه دوچرخه سواران تي-شرت هاي اين سازمان را پوشيده و نمونه كوچك همان بيلبورد را با خود حمل مي كردند.
در آن برهه، اين گروه اتاقي در هتل وارويك، محل اقامت احمدي نژاد و هيات همراه اجاره كردند تا بتوانند دست به طراحي و مديريت بهتر اعتراضات بزنند.
شركت هاي كشتيراني؛ هدف بعدي تشكل صهيونيستي
اين تشكيلات صهيونيستي چند سال پيش نيز با نصب پلاكاردهايي در شهر «بالتيمور» ايالت مريلند و همچنين شهر «نورفولك» ايالت ويرجينياي آمريكا از شركت كشتي راني«مائرسك» خواست تا فعاليت هاي تجاري خود در ايران را متوقف سازد.
در پلاكاردها نصب شده در بالتيمور نوشته شده «يك شركت حمل و نقل در اين بندر به دليل تجارت در ايران جريمه شد، شما مي توانيد به آنها بگوييد كه متوقف شوند.»
بر پلاكارد نصب شده در نورفولك نيز اين عبارت ديده شده: «مائرسك به خاطر تجارت با ايران جريمه شد. به مائرسك بگوييد يا از قوانين پيروي كند يا بيرون برود.»
شركت مائرسك، يكي از بزرگ ترين شركت هاي حمل و نقل دريايي در جهان است كه از سراسر بنادر دنيا كانتينر جابه جا مي كند و در ايران نيز به رغم فشارهاي آمريكا حضور فعالي دارد.
جالب اينكه «مارك والاس»، رييس اتحاد عليه ايران هسته اي در توجيه اين اقدام، منافع ملي آمريكا را بهانه قرار داده و گفته: «پول ماليات دهندگان آمريكايي نبايد به شركت هايي برود كه با ايران تجارت مي كنند. مائرسك طي 10 سال گذشته قراردادهايي به ارزش 4 ميليارد دلار با دولت امضا كرده و بيش از 90 درصد وجوه اين قراردادها نيز از وزارت دفاع آمريكا تامين شده است. اين آزار دهنده است كه مائرسك همچنان خواهان ادامه تجارت خود در ايران به قيمت از دست رفتن منافع امنيت ملي آمريكا باشد.»
اتحاد عليه ايران هسته اي كه تمركز خود را بر روي فشار به شركت هاي بزرگ براي تحريم اقتصادي ايران قرار داده، سال گذشته نيز با نصب چند بيلبورد خواستار پايان تجارت شركت كشتي راني CMA CGM با ايران شد و ايران را متهم به استفاده از اين كشتي ها براي حمل سلاح كرد.
اين موسسه صهيونيستي همچنين از دادستان كل آمريكا در منطقه شرقي ويرجينا خواست تا در خصوص مراودات تجاري شركت CMA CGM با ايران تحقيق كند. به اين منظور نيز بيلبورد بزرگي را در نزديكي مقرهاي CMA CGM در نورفولك ايالت ويرجينيا و دفتر دادستان كل آمريكا در منطقه شرقي ويرجينيا قرار داد. بر روي اين بيلبوردها نوشته شده: « CMA CGM در واقع تسليحات ايران را كه براي سازمان هاي تروريستي فرستاده مي شود، حمل و نقل مي كند. هم اكنون زمان انتخاب است..... ما يا آنها؟»
آگهي عليه شركت فيات به خاطر ايران
اين سازمان سال گذشته نيز با پخش 700 هزار آگهي در سراسر نيويورك خواستار اقدام شركت فيات براي تحريم ايران شد. در اين آگهي ها از مردم خواسته شده تا اعتراض خود را نسبت به فعاليت هاي تجاري فيات در ايران نشان دهند.
مارك والاس، رييس اين سازمان در اين باره مدعي شده: «فعاليت هاي تجاري فيات در ايران قابل قبول نيست. از آنجا كه ايران قوانين بين المللي را نقض مي كند، شركت فيات با انجام تجارت با ايران سبب ادامه حيات اقتصادي اين كشور شده و باعث مي شود كه ايران بتواند به كارهاي خطرناك خود ادامه دهد. فيات بايد به جاي فروش ماشين و كاميون هم اكنون از ايران خارج شده و نشان دهد كه شركت مسئوليت پذيري است».
وي در اظهاراتي قابل تامل به نقل از مجله وال استريت ژورنال مدعي شده : «كاميون هاي ايويكو نه تنها قرار است براي حمل موشك هاي ايران استفاده شوند، بلكه قرار است براي اجراي اعدام هاي عمومي وحشتناك نيز به كار گرفته شوند»!
اين سازمان فشارهاي مشابهي نيز بر پورشه، پژو و نيسان وارد كرده چراكه آنها مدعي هستند، شركت هاي خودروسازي نه تنها باعث درآمدزايي ايران مي شوند بلكه وسيله اي براي دستيبابي اين كشور به محصولات و تكنولوژي خارجي به شمار مي آيند.
از آخرين اقدامات موسسه اتحاد عليه ايران هسته اي مي توان به درخواست آنها براي تحريم 10 بانك خصوصي ايران اشاره كرد. به دنبال تحريم هاي مالي و پولي و نفتي عليه ايران و همچنين تحريم هاي جديد آمريكا عليه ساير بانك هاي ايران، اين تشكل صهيونيستي خواستار قطع سريع روابط «سوئيفت» ( نقل و انتقال سريع بين بانكي بين المللي ) با همه بانك هاي ايران شد.
در واقع، اين موسسه از انجمن تبادلات مالي بين بانكي جهاني
(SWIFت ) خواست تا هرچه سريع تر ارائه خدمات به كليه بانك هاي ايران را تعطيل كند و با مسدود كردن گريزگاه هاي بانكي اجازه ندهد تا ايران به تامين مالي برنامه هسته اي خود ادامه دهد.
منبع : فارس
 


توقف قطار عدم تعهد در ايستگاه تهران

تهران دهه اول شهريور ماه ميزبان شانزدهمين نشست سران جنبش عدم تعهد است و به مدت سه سال عهده دار رياست اين جنبش خواهد بود.
جنبش عدم تعهد در سال 1340 شمسي( 1961 ميلادي) در گرماگرم جنگ سرد با تلاش رهبراني همچون نهرو، سوكارنو، جمال عبدالناصر و تيتو با هدف وحدت بين كشورهايي كه نه در اردوگاه كمونيسم و نه در اردوگاه كاپيتاليسم قرار داشتند، بنيان گذاشته شد، اما با خاتمه جنگ سرد، هنوز به فعاليت خود ادامه مي دهد و اكثر كشورهاي در حال توسعه اعضاي آن را تشكيل مي دهند.
در حال حاضر كوبا، مصر و ايران (روساي سابق، كنوني و آينده) اعضاي تروئيكاي نم را تشكيل مي دهند و در شانزدهمين نشست سران جنبش عدم تعهد كه از پنجم تا دهم شهريور ماه در تهران برگزار مي شود، رياست اين جنبش به مدت سه سال به ايران واگذار خواهد شد.
در تيرماه 1388 و در جريان اجلاس پانزدهم سران در شرم الشيخ مصر، رياست جمهوري اسلامي ايران بر جنبش و نشست سران عدم تعهد با اجماع به تصويب رسيد.
اجلاس هاي سران عدم تعهد به ترتيب در بلگراد در سال 1961، قاهره 1964، لوزاكا 1970، الجزيره 1973، كلمبو 1976، هاوانا 1979، دهلي نو 1983، حراره 1986، بلگراد 1989، جاكارتا 1992، كارتاگينا 1995، دوربان 1998، كوالالامپور 2003، هاوانا 2006، شرم الشيخ 2009 برگزار و قرار است تهران شهريور ماه ميزبان شانزدهمين نشست سران جنبش عدم تعهد به عنوان دومين سازمان بين الدولي بزرگ جهان پس از سازمان ملل متحد با 120 عضو اصلي باشد.
53 كشور آفريقايي، 40 كشور آسيايي، 26 كشور آمريكاي لاتين و كارائيب و يك كشور اروپايي (بلاروس) 120 عضو جنبش عدم تعهد را تشكيل مي دهند.
21 كشور و 10 سازمان از جمله سازمان ملل، سازمان همكاري اسلامي، اتحاديه آفريقا و اتحاديه عرب نيز اعضاي ناظر اين جنبش را تشكيل مي دهند.
در اين ارتباط علي اكبر صالحي وزير امور خارجه كشورمان اعلام كرد كه جمهوري اسلامي ايران در دوران رياست سه ساله خود بر جنبش عدم تعهد نقش مؤثري در هدايت فعاليت هاي اين سازمان ايفا خواهد كرد و افزود: جمهوري اسلامي ايران به فضل الهي بيشترين تلاش خود را براي عملي ساختن منويات بنيانگذاران و اعضاي جنبش از جمله از طريق حفظ وحدت و همدلي اعضا و مشاركت فعال جنبش در مناسبات بين المللي در جهت منافع اعضا به كار خواهد بست.
نظام جمهوري اسلامي ايران از بدو تأسيس جنبش عدم تعهد با توجه به اصول انقلاب اسلامي از جمله اصل «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي»، سياست خارجي خود را همسو با اهداف جنبش عدم تعهد يافت و در نخستين فرصت يعني سال 1358 (اكتبر 1979) در نشست ششم سران در هاوانا به عنوان هشتاد و هشتمين كشور عضو پذيرفته شد و از آن زمان تاكنون همواره در همكاري و هماهنگي با اعضا در تدوين مواضع و تصميمات جنبش در مسائل و تحولات بين المللي نقش فعالي ايفا كرده است.
قريب يك ماه ديگر به برگزاري شانزدهمين نشست سران باقي مانده و اقدامات اجرايي در راستاي برگزاري هر چه بهتر اين نشست در حال انجام است. در اين زمينه محمدرضا فرقاني مديركل امور بين الملل دفتر رئيس جمهور به فارس گفت كه تمام دعوتنامه ها براي حضور سران كشورها در اين اجلاس به جز دو كشور عراق و مصر ارسال شده است.
با توجه به نقش تأثيرگذار جمهوري اسلامي ايران در تحولات منطقه اي و بين المللي و شعار اين نشست تحت عنوان «مديريت مشترك جهاني» اميد است در دوران رياست ايران بر اين جنبش شاهد تحولات جدي در اين سازمان و اثرگذاري آن بر تحولات بين المللي باشيم.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14