(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 11 مرداد 1391 - شماره 20270

درنگي در مقوله توليد و اكران فيلم هاي ارزشي در سينماي امروز ايران
دريغ از اين همه غربت!
سخني با اداره بازرگاني رسانه ملي
وقتي بانك، جاي ياد خدا را مي گيرد!
گزارشي تحليلي از قسمت اخير برنامه هفت
وقتي از اخلاق در سينما حرف مي زنيم از چه حرف مي زنيم؟
سريال هاي ماه رمضان در ابتداي راه
رقابت سرد!
ايده جذاب و سه نكته
تقديم يك نمايش به شاعر انقلابي بحرين
سرداران شهيد اردبيل در يك مستند


درنگي در مقوله توليد و اكران فيلم هاي ارزشي در سينماي امروز ايران

دريغ از اين همه غربت!

محمد قمي
اينها بخش هايي از درد دل هاي كارگردان فيلم ارزشي «شور شيرين» است كه واقعا دل هر علاقه مندي به سينماي متعهد و انقلابي را به درد مي آورد؛ «براي من عجيب است كه چرا در تيم مديريتي آقاي شمقدري- كه خود بچه جنگ است- افرادي حضور دارند كه تا اين حد به عدم فروش و زمين خوردن يك فيلم دفاع مقدسي علاقه مند هستند. به طوري كه حاضر مي شوند مأمور مخفي بفرستند و بعد هم آن را رسانه اي مي كنند! من نمي فهمم آقاي شمقدري اين ننگ را چگونه مي خواهد از پيشاني مديريتي خودش پاك كند كه آدم هايي دور و بر خودش راه داده كه اين گونه تمايلات دروني خود را رو مي كنند و حاضر هستند براي زمين زدن يك فيلم دفاع مقدسي به نام «شور شيرين» هر اقدامي انجام دهند؛ و من به شما بگويم كه الان در بخش اكران با اين مشكل مواجه هستيم كه در اغلب سينماهاي نمايش دهنده «شور شيرين» اين فيلم را تنها يك سانس روي پرده مي برند. متأسفانه اتفاق افتاده كه آدم هايي در سينما بوده اند كه مردم را از تماشاي فيلم منع كرده اند و مثلا در مقابل تقاضاي بليط فيلم «شور شيرين» از مخاطب خواسته اند كه به جاي آن يك فيلم ديگر را ببينند. متأسفانه آن دوستاني كه مأمور مخفي مي فرستند، سعي مي كنند تا به هر نحو ممكن سانس هاي فيلم ما را محدود كنند و تماشاگران را از تماشاي آن منصرف نمايند. چون برخي از آنها موفقيت خود را در زمين خوردن اين فيلم مي دانند و براي اثبات حرف خود حاضر هستند اين گونه كارها كنند. و بسيار متأسف هستم كه اين گونه افراد پشت فردي مثل آقاي شمقدري سنگر گرفته اند و دست به اين شيطنت ها مي زنند...»
آنچه در اين روزها از زبان عوامل فيلم هايي همچون «شور شيرين» مي شنويم حكايتگر مظلوميت مضاعفي است كه طي اين سال ها دامنگير سينماي ارزشي ايران شده است.
مظلوميتي عجيب و حيرت آور كه درد و دريغ و حسرت را بر وجود انسان مستولي مي سازد و هرچه وقوف بر كنه قضيه بيشتر مي شود الم ناشي ازاين حديث پر آب چشم هم بيشتر و بيشتر مي گردد.
به راستي چرا و چگونه است كه در دوران برپايي دولت ارزشي و عدالت مدار كه داعيه ارزش هاي اسلامي و انقلابي را دارد بايد شاهد چنين ظلم هاي بزرگي در حق معدود آثار سينمايي باشيم كه با دغدغه حفظ و حراست از كيان اسلامي و انقلابي نظام و مردم ايران توليد شده اند.
فيلم هايي كه با مشقت، توليد مي شوند و بعد در گردنه پر پيچ و خم اكران و ارائه به مخاطب، در هزار توي مافياي اكران و تبليغ، گير مي افتند و از هيچ حمايتي هم برخوردار نمي گردند.
فيلم هايي كه شايد تنها گناهشان اين باشد كه نه وطن فروشي كرده اند و نه با ايجاد جذابيت هاي كاذب سعي نموده اند از نمادها و نمودهاي جنسي و شهوات غريزي سوءاستفاده نمايند.
در حالي كه سينماي ايران طي سال هاي گذشته و در طول دو دهه اخير در غرقاب بي هويتي و تكرار و ابتذال گرفتار آمده، فيلمي همچون «شور شيرين» با رويكرد معرفي و ترويج روحيه رشادت و شهامت انقلابي و جهادي به سراغ زندگي يكي از محبوب ترين و خيره كننده ترين رزمندگان سال هاي دفاع مقدس يعني شهيد كاوه مي رود و تلاش مي كند و درحد توان و لياقت خود به معرفي و تبليغ و ترويج روحيه و سيره اين مرد بزرگ خاصه براي قشر جوان جامعه بپردازد و كدام اولويت از اين مهمتر و كدام نياز از چنين كاري، ضروري تر براي سينماي امروز ايران؟
حال با چنين موقعيت و در چنين فضايي و با اين عقبه و سابقه و صبغه، بايد ديد مديران و مسئولان سينمايي در برابر چنين فيلمي چه رفتاري از خود نشان داده اند و مي دهند؟!
آيا در توليد از آن حمايت جدي كرده اند؟
يا در اكران برايش موقعيت مناسبي فراهم آورده اند تا حداقل از چنگال مافياي اختاپوسي اكران برهانندش و فضايي نسبي براي مواجهه مخاطب عمومي با فيلم فراهم آورند؟
فضاي تبليغات به خصوص تبليغات شهري تا چه اندازه براي چنين فيلمي فراهم بوده است؟
از نشريات و رسانه هاي هنري و شبه روشنفكري سينمايي البته بهتر است سخني به ميان نياوريم كه وضعيت اين جرگه ها و نحله ها از پيش معلوم است و مثل هميشه يك بايكوت خبري است كه از سوي قريب به اتفاق اين رسانه هاي مدعي، نصيب چنين فيلم هايي مي شود!
با اين همه اما نبايد نااميد شد و بايد دل به ديدگان مردمي بست كه هميشه در آزادي و آزادگي كامل، تصميم مي گيرند و نه مقهور فضا و شرايط شبه روشنفكري مي شوند و نه منتظر مديران و مسئولان اين چنيني مي مانند و اگر صداقت و صميميت در يك فيلم ببينند از آن حمايت مي كنند و بر صدر مي نشانندش؛ به رغم ادعاي همه مدعيان و به رغم همه مشكلات و مصائب خواسته و ناخواسته اي كه بر سينماي ارزشي ما در اين روزها حكمفرماست و حكايت آن براستي حكايتي است دردآور و تكان دهنده!
همان جمله ناب و تابناك معروف كه مي گويد:
بايد خليل بود و به يار اعتماد كرد؛ گاهي بهشت در دل آتش فراهم است!
 


سخني با اداره بازرگاني رسانه ملي

وقتي بانك، جاي ياد خدا را مي گيرد!

فريبا طيبي
در جريان زندگي روزمره يا در فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني حتما شما هم مواجه بوده ايد با صحنه اي كه پدر و مادري نگران و مضطرب با فرزندي مصدوم يا بيمار، از سر استيصال به پزشك معالج خطاب مي كنند كه: «آقاي دكتر! اول خدا، بعد شما. ما فرزندمان را از شما مي خواهيم.» حتي اين جمله را هم شنيده ايم كه: «اول خدا، دوم خدا، سوم خدا؛ بعد شما آقاي دكتر!» شايد در نگاه اول، نكته خاصي از فحواي اين جملات ساده از سر استيصال، به چشم نخورد؛ اما چونيك بنگري، همين جمله به ظاهر ساده، از منظر آموزه هاي ديني مصداق كامل «شرك» است! و به قول عالم فرزانه اي كه از مفسران قرآن نيز هست، آن هم نه شرك خفي، كه «شرك جلي»! اينكه خداي بزرگ را نه مسبب الاسباب، نه اول و آخر، نه عليم و قدير بداني كه -پناه بر خدا- در عرض همه امور زندگي تلقي كني؛ اين يعني شريك قائل شدن براي حق تعالي! اينجاست كه بنده مؤمن خدا مي بايد در جزئي ترين افعال و گفتار خود مراقب شائبه هاي ناپيداي غفلت از ياد خداي بزرگ باشد. اين مقدمه نه چندان كوتاه را گفتيم كه برسيم به اصل مطلب. و اصل مطلب مقوله اي است دست فرسود و تكراري و گريبانگير. مقوله مولمه پيام هاي بازرگاني رسانه ملي! به ويژه آگهي هاي بانك ها، بيمه ها و مؤسسات مالي- اعتباري:
¤كودكي شاد كه روي شانه هاي پدر نشسته، مي گويد: «بابام هميشه مواظب منه؛ كي مواظب باباس؟» بعد نامي در گوشه تصوير نقش مي بندد كه... «بيمه فلان!»
¤سه كودك در كنار هم نشسته اند. يكي از آنها سه دفترچه بانكي در دست دارد كه خطاب به بقيه مي گويد: «اين آينده من، اين آينده تو، اين هم آينده... تو!» و بانك محترمي با اقتدار و با اعتماد به نفسي مثال زدني، عرض اندام مي كند كه آينده شما، آينده فرزندانتان و آينده هفت نسلتان را ما تأمين و تضمين مي كنيم.
¤پدر و مادري جوان مثلا در فكر آينده فرزندشان هستند. هر دو تأييد مي كنند كه بايد براي تأمين آتيه كودكشان كاري كنند كه اگر نكنند آينده فرزندشان سياه و تباه خواهد شد وحالا چاره كار كجاست؟ افتتاح حساب پس انداز در فلان بانك! و بسياري موارد ديگر كه هر روز و هر روز، هر شام و هر شام، مكرر و مكرر مخاطب ناگزير، از رسانه ملي مي بيند و مي شنود، حتي در دقايق پاياني روز، هنگام نزديك شدن به بانگ نماز آن هم در ماهي به نورانيت ماه خدا.
اينكه اصل بانكداري و سيستم پولي- مالي بدين شكل، هم اكنون در كل دنيا به چه پايان غم انگيزي رسيده، بماند؛ اين كه نتيجه منطقي اين شيوه كاپيتاليسم به كدام نقطه محتوم مشئومي مي رسد، بماند؛ اينكه غول هاي سرمايه داري و بانك هاي بزرگ دنيا كه خود از بانيان و داعيه داران اقتصاد جهاني بوده اند، خبر افول و ورشكستگي شان تيتر اول اخبار اين روزهاست نيز بماند كه علماي اين مباحث بهتر مي دانند.
همه اين مقولات كه البته خود پتانسيل بحث هاي مفصل را داراست، به كنار. گلايه و درددل مخاطب اين پيام هاي مكرر رسانه ملي، اين است كه در دنياي تصويرشده در اين آگهي ها، در جهان بيني غالب بر اين پيام ها ، خدا، خداي بزرگ، خداي قادر كجاست؟ تعريف ارائه شده از آينده، از اميد و اطمينان و از خوشبختي دركدام قالب از تعاريف برخاسته از آموزه هاي ديني و حتي عرفي ما مي گنجد؟ وقتي با اين پيام هاي مكرر مسموم، بر ذهن كودكمان حقنه مي كنيم كه آينده تو و خوشبختي تو، منوط است به داشتن فلان حساب در فلان مؤسسه مالي براي گرفتن وامي در 15 سال بعد، يا داشتن فلان حساب براي تهيه مسكن و خريد خودرو و چه و چه و چه، سهم تلاش و اميد و پشتكار چه مي شود؟ آينده نگري و عاقبت انديشي يك اصل است، يك اصل مهم، قبول! اما در اين هياهوها، سهم «توكل» چه مي شود؟! اصلا وقتي اين همه بانك و بيمه مهربان تر از مادر هست، ديگر خداي بزرگ كجاست؟ در ماه نوراني خدا كه رسانه ملي با همه داشته هاي خود، سعي در ساخت و پخش برنامه هاي مناسبتي دارد و با بهره گيري از محضر علماي بزرگ و خطباي محترم، بنا دارد بعد معارفي برنامه هاي خود را غنا بخشد، فضاي دنيازده ترسيم شده در آگهي هاي بازرگاني نه تنها هيچ سنخيتي با پيام هاي معارفي برنامه هاي مناسبتي صداو سيما ندارد كه در تباين با آن آموزه هاست. وقتي قراردادن خداي بزرگ درعرض امور، مصداق شرك باشد آن هم «شرك جلي» بيرون گذاشتن خداوند از دايره امور مصداق چه خواهدبود؟ كاش اداره مربوطه،گلايه مخاطبان خود را بشنود. خوب است ذهن كودكان مان كه قرار است زنان و مردان مسلمان آينده باشند، به جاي پول و پول و پول، به جاي صداي سكه و برق اتومبيل هاي لوكس و وسوسه زرق و برق هاي كاذب مصرف زدگي، از خداي بزرگ، از تلاش و توكل و از اميد اشباع شود. كاش دست كم اينها همه از سر غفلت باشد نه تغافل! كاش خداي بزرگ، اين مصاديق بارز غفلت را برما ببخشايد. اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم...
 


گزارشي تحليلي از قسمت اخير برنامه هفت

وقتي از اخلاق در سينما حرف مي زنيم از چه حرف مي زنيم؟

سعيد رضايي
مدتي است دربرنامه «هفت»در بخش مناظره پايان برنامه موضوع مهمي مطمح نظر اهالي اين تريبون تلويزيوني - سينمايي قرارگرفته است.
موضوع اخلاق درسينما كه البته تعبيري با تسامح و چالش برانگيز است اما با اغماض مي تواند گويا و جوياي خواست و مطلوب مورد نظر گردانندگان برنامه و انتخابگران اين موضوع و مقوله باشد.
دو هفته است كه برنامه هفت به موضوع اخلاق در سينما مي پردازد و گرچه از جهت مدعوين چه به جهت كمي و چه به لحاظ كيفيت بحث هايشان جاي سوال و ان قلت دارد اما با اين حال يك گام به جلو در طرح يكي از مهم ترين بحث هاي ريشه اي و از زمينه سازترين مباحث درحوزه سينماي ديني و ملي محسوب مي شود؛ هم از جهت مقوله «اخلاق» و هم به لحاظ حوزه «سينما».
اما گزارش ويژه اين هفته از برنامه به ميزگردي با موضوع «اخلاق درسينما» اختصاص داشت كه بخش اول آن در هفته گذشته و با حضور منوچهر محمدي تهيه كننده سينما وشهريار بحراني كارگردان سينما به انجام رسيد.
دراين بخش كه با حضور «منوچهر شاهسواري» از تهيه كنندگان سينما و «جهانگير الماسي» بازيگر برگزار شد، شاهسواري ابتدا از ضرورت اين بحث در برنامه سخن گفت و با اشاره به اين كه ضرورت هاي پرداختن به اخلاق درسينما مهم تر از تعريف اخلاق است، بيان داشت: پيشينه اي وجود دارد كه برنامه هفت به اين موضوع پرداخته و اگر بخواهيم به تعاريف بپردازيم از ضرورت ها دور مي شويم.
وي سپس به تعريف اخلاق حرفه اي اشاره كرد و بيان داشت: عمل به قوانين را درهمه حوزه ها داريم و اما اين نكته قابل توجه است كه در مقابل مديراني كه بي اخلاقي مي كنند و يا سينماگراني كه بداخلاقي مي كنند، چه بايد كرد.
جهانگير الماسي نيز اخلاق سينمايي را همان آداب حرفه اي خواند و بيان داشت: اهميت سينما در خلق و خو نيست بلكه سينما ابزاري است و سينما در مقابل اخلاق موجوديت مي يابد و سينما در خدمت انسان است براي پيشبرد اخلاق.
وي در توضيح بيشتر افزود: سينماي ايران بر طبق سنت و نه قواعد حركت مي كند و هنگامي كه از آن عدول كنيم ارزش هاي بي اخلاقي است و بايد ديد دلايل آن چه هستند.
اين بازيگر عدم كارايي عدالت، تبعيض، دور بودن سينما از معرفت را مشكلات مهم سينماي امروز خواند.
شاهسواري نيز گفت: سينما را بايد به عنوان يك پديده اجتماعي بشناسيم و آن را به عنوان يك فعاليت بعد از انقلاب قبول كنيم. همه ما بي اخلاقي را نكوهيده و مذموم مي دانيم اما بايد گفت كسي بي اخلاق نيست. نمونه اين است كه ما هر سال 80 فيلم مي سازيم اما كسي درباره آن حرفي نمي زند اما دريك پروژه سينمايي از وزير و معاون و رئيس جمهور درباره آن صحبت مي كنند.
الماسي نيز درپايان سخنانش همه مشكلات سينماي ايران را ناشي از «منيت» افراد خواند و تأكيد كرد: تمام درگيري ما در سينما به خاطر همه «منيت» ها است.
و شايد اگر همين موضوع منيت ها به عنوان يك زير شاخه از بحث اخلاق درسينما مورد توجه برنامه سازان هفت قرار بگيرد و درجلسات بعدي با تمركز بر همين زير شاخه و نمونه هايي از اين دست، تلاش شود به مصاديق موضوعي و نشانه شناسي هاي دقيق تر اين حوزه توجه شود و بحث ها حالت متعين تر و جدي تر و مشخص تري به خود بگيرد نتيجه و دستاورد بهتري براي هم مباحثه اي ها و بينندگان برنامه دربرداشته باشد.
 


سريال هاي ماه رمضان در ابتداي راه

رقابت سرد!

سيداحمد آل آقا
چند سال است براساس يك قانون نانوشته، ماه مبارك رمضان به ميداني براي رقابت شبكه ها در جذب مخاطب بدل شده است.
از آنجا كه فضاي اين ماه و حال و هواي مخاطبان، رجوع آنها را به تلويزيون و رسانه ملي بيشتر از ديگر اوقات سال مي سازد، از همين رو شبكه هاي متعدد و مختلف سيما تلاش مي كنند تا در اين وانفسا، مخاطبان بيشتري را دست چين كنند. گذشته از اين پرسش ها كه، آيا اساسا اين گونه رقابت ها براي شبكه هايي كه همگي زير مجموعه يك مديريت واحد هستند، درست است يا نه؟ و آيا اين رقابت براي شبكه هايي كه هر كدام تعريف مشخصي دارند و قرار است در رنگين كمان رسانه ملي هر كدام كاركردي داشته باشند تا چه حد مي تواند آنها را به چشم اندازهاي پيش رو و اهداف تعيين شده شان نزديك و يا دور سازد؟ اما همين فضا باعث شده تا برنامه هاي تلويزيون در ماه مبارك رمضان زيرذره بين مردم، منتقدان و حتي مسئولان و علما قرار گيرد و كمترين دست آورد اين حساسيت ها، ارتقاء سطح كيفي آثار و عملكرد رسانه ملي خواهد بود.
شايد به همين دليل است كه مديران ارشد رسانه ملي نيز به اين رقابت ها دامن مي زنند تا فضاي حاكم بر رسانه ملي در اين سال ها همين فضاي رقابتي باشد. رقابتي كه به دليل علاقه مخاطب به برنامه هاي نمايشي، تنورش در سريال هاي مناسبتي ماه رمضان داغ تر است.
امسال شبكه هاي سراسري، يعني شبكه هاي يك و دو و سه و پنج هر كدام با يك سريال و يا مجموعه نمايشي ميزبان مخاطبان خويش شده اند و شبكه شما نيز سريالي اختصاصي و از توليدات مراكز استان ها را روي آنتن فرستاده است كه به دليل پخش ديجيتالي اين شبكه و فراگير نشدن شبكه هاي ديجيتالي سيما شايد در مقايسه با شبكه هاي سراسري و آنالوگ رسانه ملي از اين ميدان رقابت جايي نداشته باشد. با اين حال در ميان سريال هاي شبكه هاي سراسري هم در نگاه اول به نظر مي رسد رقابت اصلي در ميان اين آثار، بين شبكه هاي اول و سوم سيما يعني سريال «راز پنهان» و «خداحافظ بچه» باشد. دليل اين مدعا نيز به چند عامل اصلي باز مي گردد.
اول اينكه مجموعه «شايد براي شما اتفاق بيفتد» كه مجموعه نمايشي شبكه پنج سيماست، چند سالي است از اين شبكه در حال پخش است و از اين رو مخاطب خواسته يا ناخواسته آن را در زمره كارهاي رمضاني قرار نمي دهد. بگذريم از اينكه متاسفانه قصه هاي ساده، تكراري و دست فرسود اين مجموعه، كه نمونه بارز فدا شدن جذابيت به نفع دادن پيام است، باعث شده تا مخاطب اقبالي به اين مجموعه نشان ندهد. هر چند اپيزوديك بودن، عدم استفاده از بازيگران محبوب و شناخته شده و البته زمان پخش اين سريال كه قبل از افطار است نيز در كم مخاطب بودن اين مجموعه بي تاثير نبوده است.
سريال شبكه دوم سيما يعني «چمدان» نيز از مشكل زمان پخش نامناسب آسيب ديده است. اين سريال كه در ساعات پاياني شب پخش مي شود، به دليل نزديك بودن به وقت سحر و ترجيح مخاطبان بر استراحت در اين ساعات، بخش اعظمي از مخاطبان خود را از دست داده است. هر چند طنز ضعيف و استفاده از عوامل كهنه و كليشه اي جذب مخاطب نظير بهره گيري از بازيگراني چون مهران غفوريان و فتحعلي اويسي، در همان قالب هاي كليشه اي و تكراري در دل قصه اي كه هيچ بويي از طنز موقعيت نبرده است، باعث شده تااين سريال چنگي به دل نزند و مخاطبان ترجيح دهند استراحت كنند تا رنج بي خوابي را براي ديدن اين سريال تا پاسي از شب به جان بخرند. به هر حال خسرو ملكان كه سال ها پيش سريال «پيك سحر» و «تلفن مشترك» او با استقبال خوب مردم مواجه شده، بايد خوب بداند كه مخاطب امروز با مخاطب دهه60 و 70 تغييرات زيادي كرده است و نمي توان با همان فرمول هاي قبلي او را پاي تلويزيون كشاند.
در اين ميان هر چند سريال شبكه سوم سيما يعني «خداحافظ بچه» بسياري از اين مشكلات را ندارد، اما اين سريال نيز نتوانسته است مخاطبان را راضي نگه دارد. «خداحافظ بچه» در بهترين زمان، پخش مي شود و همه پتانسيل ها و عوامل نيز خواسته يا ناخواسته دست دردست هم داده اند تا مخاطب روي اين سريال حساب ويژه اي باز كند. اتفاقي كه در عمل نيفتاده است.
«خداحافظ بچه» از يك مشكل اساسي رنج مي برد و آن موضوع و ايده اصلي سريال است. هر چند موضوع بچه دار نشدن يك زوج و مشكلات آنها مي تواند مبناي يك كار دراماتيك قرار گيرد، اما وقتي قرار باشد اين موضوع دستمايه سريالي قرارگيرد كه بايد در ماه مبارك رمضان، آن هم درست هنگام افطار پخش شود، موضوع كمي فرق مي كند. از اين واقعيت كه اين موضوع يعني نازايي يك زوج دغدغه بخش اعظمي از مخاطبان نبوده و نيست، بگذريم؛ بايد گفت اين موضوع و طرح آن هيچ سنخيتي با ماه مبارك رمضان ندارد. البته شايد قضاوت در اين باره با توجه به تنها پخش چند قسمت از اين سريال بيست وشش قسمتي كمي عجولانه به نظر برسد. ضمن اينكه نمي شود از كشدار بودن سكانس ها، پيش رونده نبودن قصه و ريتم كند سريال گله نكرد. به عنوان مثال كل قسمت سوم اين سريال دو سكانس بيشتر ندارد. سكانس خانه و سكانس بيمارستان و كل قسمت با ديالوگ هاي بي كاركرد و خط قصه اي كه مدام درجا مي زند پر شده است. مشكل ديگر سريال «خداحافظ بچه» در سردرگمي آن بين طنز و ملودرام است. هر چند براساس وعده هاي مديران شبكه سوم سيما قرار بود اين سريال، طنز باشد، اما در همين چند قسمت پخش شده اين سريال اغلب لحني ملودرام داشته و گاهي طنز مي شود.
در اين ميان، سريال «رازپنهان» اگر چه شباهت هايي با كار قبلي سازنده اش دارد و باز هم فلورا سام فراموشي را دستمايه كار خود قرارداده، اما به نظر مي رسد، هنوز از پتانسيل هاي لازم براي كسب رضايت مخاطب استفاده نشده است.
مزيتي كه سريال «راز پنهان» بر ديگر سريال ها دارد، مضمون آن و همخواني اش با ماه مبارك رمضان است و آن همان مضمون بازيابي و بازشناسي انسان است كه بي شك يكي از مهم ترين دستاوردهاي ماه مبارك رمضان براي مومنين و روزه داران است. بنابراين شبكه يك تنها شبكه سيما است كه توانسته، متناسب با حال و هواي ماه مبارك رمضان سريالي را روي آنتن بفرستد كه علاوه بر جذب مخاطب، در ارائه پيام هاي اخلاقي و ديني متناسب با ماه مبارك رمضان نيز گوي سبقت را از ديگر مجموعه هاي نمايشي سيما د راين ماه مبارك بربايد.
اين سريال زندگي تبهكاري را (با بازي عليرضا جلالي تبار) دنبال مي كند كه در اثر حادثه اي دچار فراموشي مي شود و اكنون ناچار است براي يادآوري گذشته اش، به بازشناسي خود بپردازد. سفري اديسه وار به گذشته خويش براي اثبات اين پيام مهم كه گناه نكردن آسان تر از توبه كردن است.
اين ايده علاوه بر همخواني آن با ماه مبارك رمضان، پتانسيل خوبي را براي روايت قصه اي جذاب و پركشش فراهم آورده است تا دست كم در اين زمينه يك سرو گردن از ديگر سريال هاي مناسبتي در حال پخش سيما بالاتر باشد.
علاوه بر اين «راز پنهان»، در مقايسه با ديگر سريال ها از حضور بازيگران شناخته شده تري استفاده كرده است كه همين عامل نيز مي تواند مخاطب را به دنبال كردن آن متقاعد كند.
به هر حال باز هم بايد تأكيد كرد كه هنوز قضاوت نهايي درباره سريال هاي مناسبتي سيما در رمضان نودويك كمي زود به نظر مي رسد و بايد همچنان منتظر ماند تا مشخص شود آيا پيش بيني هاي اين نوشتار به واقعيت نزديك مي شود يا...
 


ايده جذاب و سه نكته

پژمان كريمي
تمسخر تلويزيون هاي فارسي زبان ضدانقلاب و عرضه تصوير كاريكاتوري از از واقعيت كاريكاتوري گردانندگان اين گونه شبكه ها، اگر چه كاري بديع به شمار نمي رود، اما همچنان براي بيننده ايراني ايده اي جذاب است. چرا كه تلويزيون هاي يادشده از حيث انديشه، كلام و رفتار «به واقع» مضحك اند و سبب ابتهاج مخاطب مي شوند.
« خلباني كه سال هاست از مردم ايران درخواست مي كند در تماس تلفني تاريخ فتح ايران (!) به دست وي را تعيين كنند،» «سركرده گروهكي كه جمع آوري سكه پنجاه ريالي را موجب سرنگوني نظام ديني ايران مي داند»، «مدير تلويزيوني كه با فروش پرچم شير و خورشيد مي خواهد هزينه فتح كشورمان را فراهم كند» و ... آيا مي توان بدون لبخند، از كنار اين موضوع ها گذشت كرد؟!
مجموعه برنامه «خنده بازار» در سري جديد ويژه ماه رمضان، تمسخر تلويزيون هاي ضدانقلاب را جدي تر از گذشته دنبال كرده است. چهره پردازي بازيگران با حداكثر شباهت به عناصر رسانه اي ضدانقلاب، پاره اي شوخي بامزه موجب كمي جذابيت شده است، اما سه ايراد عمده وجود دارد.
نخست؛ اغلب متن ها داراي پايان بندي خوبي نيستند.
دوم؛ متكي به تحليل سياسي روشن و مستدلي نيستند.
و سوم؛ ماهيت تلويزيون ها و گردانندگان آنها به روشني توصيف نمي شود.
به طور مثال در «خنده بازار» به شكست تحريم هاي غرب عليه ايران اشاره مي شود، اما بيننده از دلايل شكست تحريم ها چونان كه بايد آگاهي نمي يابد!
يا اينكه درخنده بازار به تلويزيوني مانند «من وتو» اشاره مي شود ، اما از ماهيت آن سخني نرفته است.
نويسندگان مي توانستند با زبان هنر :
يك- به ماهيت بهائي-صهيونيستي اين شبكه بپردازند
دو- ابهام در منابع مالي آن را به پيش بكشند.
سه- از معيارهاي جذب گويندگان و مجريان من و تو حرف بزنند.
چهار- درباره معيارهاي شبكه در گزينش اخبار مربوط به ايران را توضيح دهند.
پنج- سانسور شديد واقعيات ايران در اين شبه رسانه را برجسته كنند.
بايد بدانيم:
تمسخر تلويزيون هاي ضدانقلاب با نگاه تحليلي، هم جذابيت دارد و هم كاركرد روشنگرانه و سياسي! اين كاركرد به خوبي تحركات رسانه اي ضدانقلاب را خنثي مي كند!
 


تقديم يك نمايش به شاعر انقلابي بحرين

نمايش ميداني «هيس» به كارگرداني اميرحسين شفيعي در هفتمين روز ماه مبارك رمضان به «آيات القرمزي» شاعر برجسته و دربند بحريني تقديم شد.
نمايش «هيس» در روزهاي ماه مبارك رمضان هر روز ساعت 30:19 در محوطه باز مصلاي بزرگ امام خميني(ره) تهران به اجرا درمي آيد.
بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم 25 تير با شعار «قرآن، فرهنگ بيداري» در مصلاي بزرگ تهران حضرت امام خميني(ره) آغاز به كار كرده است و تا 24 مرداد ادامه دارد.

 


سرداران شهيد اردبيل در يك مستند

تصويربرداري مستند داستاني «سرداران شهيد اردبيل» به پايان رسيد.
مستند« سرداران شهيد اردبيل » به كارگرداني حسن ساجدي زندگي سرداران شهيد «ناصر علي صوفي » و «فيض الله حامدي» و «سردار رحيم نوعي اقدم »را به تصوير مي كشد. اين مستند هم اكنون مراحل پاياني تدوين را سپري مي كند.
 


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14