(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12 مرداد 1391 - شماره 20272

عبدالناصر 1956 و بشاراسد 2012
آمريكا نگران جنگ قدرت در عربستان
شاهزاده بندر با مأموريت جديد آمد


عبدالناصر 1956 و بشاراسد 2012

بشار اسد 2012 تا حد زيادي همانند عبدالناصر 1956 است و روشن است كه موج ملي آزاديخواهي با پيروزي عبدالناصر عليه تجاوز خارجي، كشورهاي عربي را فراگرفت و اين بار هم همين مساله با نمود بيشتري در مورد سوريه در حال رخ دادن است.
غالب قنديل تحليلگر خبرگزاري الشرق الجديد، در مقاله اي با اشاره به جنگ بي سابقه جهاني عليه سوريه، مي نويسد: سوريه هم اكنون به محور كش و قوس هاي دنيا تبديل شده و هر روز، بيانيه ها ، اظهارات، تهديدات و مواضع مختلفي در قبال اين كشور اتخاذ مي شود.
وي در ادامه مي نويسد: بحران سوريه در اصل، جنگ ميان كشور، ارتش و ملت سوريه در برابر ائتلاف غربي- صهيونيستي به سركردگي آمريكاست و از همين رو مساله اساسي، مساله استقلال، عزت و حاكميت سوريه در رويارويي با طرح هاي سلطه طلبانه و استعماري اسرائيل بوده و اكثريت مطلق ملت سوريه از استقلال و نظام خود دفاع مي كنند.
در حالي كه اپوزيسيون هاي داخل و خارج سوريه، گفت وگو را رد كرده و از اصلاحات عقب نشسته اند، اما حكومت سوريه حامي عملي اصلاحات است و هرگز دست از ايده گفت وگو برنخواهد داشت. بنابراين، استقلال و مقاومت در برابر تجاوز خارجي به سركردگي آمريكا با استفاده از خاك تركيه و لبنان، پول قطر و عربستان و بسيج تروريست هاي دنيا، مساله اصلي اين روزهاي سوريه است. هزاران تروريست خارجي در خاك سوريه حضور دارند و برخي از آنها در جريان پاكسازي مناطق دمشق، كشته شده و تصاوير اجسادشان در تلويزيون سوريه پخش شده است. جالب اينكه در نبردهاي منطقه الميدان ميان ارتش و گروه هاي تروريست، حتي يك نفر از ساكنان اين منطقه هم در درگيري ها حضور نداشته و براساس اطلاعات واصله، اكثريت افراد مسلح، غيرسوري بوده اند، همچنين بقيه تروريست ها نيز از حومه حمص و ادلب آورده شده بودند يعني جايي كه عمليات ارتش عليه گروه هاي مسلح در آنجا با پيشرفت همراه است.
شهروندان عادي سوريه هم اندك اندك حقايق را دريافته اند و براساس گزارش هاي مطبوعاتي، افكار عمومي سوريه در بدترين وضعيت به سه گروه عمده تقسيم مي شوند:
طرفداران حكومت و ارتش سوريه كه بيش از 50 درصد مردم را تشكيل مي دهند و به بشاراسد و روند اصلاحات وي اعتماد دارند و مخالف تروريسم و هرگونه دخالت خارجي هستند.
گروه دوم كه تقريباً 35درصد سوري ها را تشكيل مي دهند، خواستار اصلاحاتند و انتقادات زيادي از حكومت و نهادهاي آن به ويژه در مسائل داخلي دارند، اينان به شدت مخالف مظاهر فساد هستند و در اين راه با بشار اسد هم عقيده اند. اين گروه با قدرت از سياست آزاديخواهانه بشاراسد در مسائل ملي و عربي حمايت مي كنند و شيوه سوريه در پشتيباني از مقاومت را موجب عزت و افتخار همه سوري ها مي دانند.
كارشناسان معتقدند كه اين دو گروه، منتظر شكست تروريست ها و كاهش رنج هاي مردم هستند تا بار ديگر آرامش به كشور بازگردد و قتل، تجاوزات تروريستي و ناامني هاي موجود از ميان برود.
دسته سوم كه حدوداً 15درصد افكار عمومي را شامل مي شوند، خود به چند گروه تقسيم مي شوند و اخوان المسلمين، تكفيري ها و برخي جريانات چپ گراي كوچك كه به زحمت مي توان آمار طرفدارانش را به دست آورد، قوي ترين اين گروه ها هستند.
دولت ميهني سوريه از حمايت اكثريت مطلق سوري ها بهره مي برد و هرگاه روشن مي شود كه بحران كنوني به مثابه مقاومت ملي عليه تجاوز خارجي است، اين اكثريت متحدتر شده و ميزان حمايت و شور و شوق آنها براي پايين يافتن بحران به نفع دولت ملي، بيشتر مي گردد. الان نگاه ها متوجه نبرد حلب است و تهديد به دخالت خارجي، هر روز تكرار مي شود، اما معادلات داخلي و خارجي با اطمينان، از پيروزي سوريه بر شورش و تروريسم و پاكسازي مناطق حضور گروه هاي مسلح، حكايت دارد.
دولت ملي سوريه برآمده از استقلال طلبي و حمايت مردم از مقاومت است و خواسته بحق مردم براي پايان دادن به شورش و تروريسم را برآورده مي سازد، بنابراين گروه هاي اساساً مزدور، راهزن و مورد حمايت دولت هاي استعمارگر و مرتجع نمي توانند اين حكومت را شكست دهند. بسياري از شهروندان سوريه معتقد بودند كه رهبران اين كشور، در نابودي تروريسم كند عمل كرده اند، اما حقيقت اين است كه رهبران سوريه مي خواستند بيشترين فرصت را براي افراد مسلح در جهت بازگشت به آغوش وطن، فراهم كنند و قبل از آغاز عمليات بزرگ و بي امان- همانند عمليات دمشق و حلب- شاهد توبه آنها باشند. رهبران سوريه از همه مهلت ها و فرصت ها براي راهكارهاي كم هزينه تر استفاده كردند و سرانجام مجبور به انتخاب گزينه تلخ و هزينه بر شدند. اكنون هيچ يك از سوري هاي طرفدار بازگشت ثبات، اقدامات دولت براي نجات كشور را سرزنش نمي كنند و هزينه هاي بزرگ آن را تحمل خواهند كرد.
واقعيت ها نشان داد كه ارتش سوريه، محكم و استوار بوده و بر بيعت خود با بشار اسد و حكومت ملي سوريه پابرجاست، همچنين انتصاب فرماندهان و وزراي جديد از سوي رئيس جمهور نشان داد كه وي همه توهمات غربي ها مبني بر سست شدن وحدت رهبران سوريه و ضعف آنها در تحرك و اقدام هجومي را نقش بر آب ساخته است. واضح است كه جدا شدن برخي عناصر از صف دولت و ارتش سوريه، معادله قدرت را به هم نمي زند بلكه اين امر در واقع، سقوط افراد ضعيف النفسي است كه قبلا باري سنگين بر دوش حكومت سوريه و گزينه مقاومت آن بوده اند.
سوريه توانست فشارهاي اقتصادي و تحريم ها را به لطف شراكت با هم پيمانان بزرگش يعني ايران، روسيه، چين، هند و بقيه كشورهاي عضو بريكس، كنترل كند؛ ضمن اينكه اين كشور از بدهي هاي خارجي رنج نمي برد و با شعار خودكفايي، متكي بر توليد ملي و توانايي هاي داخلي خود است.
كاملا روشن است كه دوران كنوني مقاومت سوريه در برابر تجاوز خارجي، سخت و دشور است اما بي ترديد پيروز خواهد شد و از نظر اخلاقي هم در نبرد عليه تروريسم و تجاوز خارجي، سربلند است. حكومت ملي سوريه، به اراده مردم لبيك گفته و همين امر، پيروزي اش را تضمين خواهد كرد. اين در حالي است كه آمريكا تلاش دارد اقرار به شكست را به تعويق انداخته و وقت بخرد، زيرا اقرار نظام بين المللي به پيروزي سوريه، به منزله فروپاشي همه اركان سلطه طلب دنيا و ابزارهاي آن در تركيه و خليج فارس است، موضوعي كه هم اكنون لرزه بر اندام اسرائيل انداخته است زيرا منظومه مقاومت در سوريه، وضعيت اعراب را تغيير خواهد داد و بشار اسد را كه از يك حمله پرخطر و توطئه گسترده استعمار جهاني، سربلند بيرون آمده، به نماد جنبش آزاديخواه تبديل خواهد كرد. بشاراسد 2012 تا حد زيادي همانند عبدالناصر 1956 است و روشن است كه موج ملي آزاديخواهي با پيروزي عبدالناصر عليه تجاوز خارجي، كشورهاي عربي را فراگرفت و اين بار هم همين مساله با نمود بيشتري در مورد سوريه در حال رخ دادن است.
منبع: خبرگزاري فارس

 


آمريكا نگران جنگ قدرت در عربستان

شاهزاده بندر با مأموريت جديد آمد

سيدمحمد امين آبادي
اشاره
پادشاه عربستان اخيرا مقرن بن عبدالعزيز را از رياست سازمان اطلاعات اين كشور عزل و شاهزاده «بندر بن سلطان» را به اين سمت منصوب كرد. بندر از سال 1983 تا 2005 سفير عربستان در آمريكا بوده است، به دليل روابط ويژه اي كه با خاندان بوش دارد در آمريكا به «بندر- بوش» معروف است درحالي كه شاهزادگان دربار سعودي وي را به لقب «ميمون سياه» مفتخر كرده اند. ناظران سياسي معتقدند عربستان با چالش هاي حساس سياسي و اجتماعي در داخل روبه رو است و انتخاب بندر به رياست سازمان اطلاعات عربستان تلاشي است براي برون رفت از اين چالش ها. با توجه به سابقه بندر با حضور وي در راس دستگاه اطلاعاتي رژيم آل سعود بايد منتظر آتش افروزي هاي بيشتر در سوريه، عراق، لبنان و بحرين بود.
سرويس خارجي
مقدمه
ملك عبدالله پادشاه عربستان در يك اقدام ناگهاني 29 تيرماه گذشته شاهزاده مقرن بن عبدالعزيز رئيس سازمان اطلاعات اين كشور را عزل و شاهزاده بندر بن سلطان را به اين سمت منصوب كرد. انتصاب بندر به اين سمت گمانه زني هاي گسترده اي را در محافل سياسي به دنبال داشت و ناظران سياسي دلايل عديده اي را براي اين جابه جايي مهره ها در دربار سعودي ذكر مي كنند. دربار سعودي در شرايط كنوني با چالش هاي عديده داخلي منطقه اي روبه رو است و انتخاب بندر بن سلطان با سابقه خاصي كه دارد تلاشي است براي برون رفت از اين چالش ها.
بحران هاي داخلي
ملك عبدالله به دليل كهولت سن، بيماري پاركينسون و عمل هاي مكرر كه احتمال فلج كامل وي نيز وجود دارد مرتب در مسير بين بيمارستان و قصر پادشاهي خود درحال تردد است، و به دليل اختلالات ذهني قادر به اداره كشور نيست و نمي داند كه در اطرافش چه مي گذرد، ملك سلمان وليعهد نيز علاوه بر كهولت سن سكته مغزي را نيز در كارنامه خود دارد و قادر به انجام وظايف خود نيست . قبل از وي نيز ملك نايف و ملك سلطان دو وليعهد قبلي نيز قبل از رسيدن به تاج و تخت پادشاهي در رياض به دليل بيماري فوت كردند، لذا مثلث مقرن بن عبدالعزيز، بندر بن سلطان و سعود الفيصل عملا كشور را اداره مي كنند. مقرن به دليل انتقادات گسترده از عملكرد وي در دستگاه اطلاعاتي عربستان عزل شد، سعود الفيصل وزير خارجه كنوني عربستان نيز كه از 1975 اين پست را در اختيار دارد از بيماري سرطان و پاركينسون به شدت رنج مي برد و شيمي درماني هاي مكرر عمل ديگر در وي توان و انرژي ديگري نگذاشته است كه بتواند در اين شرايط حساس ايفاي نقش كند. بندر بن سلطان در ميان نسل دوم شاهزادگان سعودي كه سوداي قدرت در سر دارند داراي بيشترين ارتباطات و بهترين جايگاه در ميان كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا است. در كشوري كه در نبود مشروعيت داخلي حاكميت براي حفظ خود در قدرت به عامل و نيروي خارجي متكي است حمايت كشوري مثل آمريكا از يك شاهزاده به وي اين موقعيت ممتاز را مي دهد كه جايگاه خود را در اركان قدرت سعودي تثبيت، مستحكم و سپس ارتقا دهد. انتصاب بندر به رياست سازمان اطلاعات عربستان كه پست بسيار مهمي به شمار مي رود به احتمال زياد با صلاحديد دولت آمريكا و ملك عبدالله انجام شده است كه اگر اين فرضيه درست باشد نشان از نگراني طرف آمريكايي از بحران جانشيني در دربار سعودي دارد. دولت آمريكا از اين نگران است كه در شرايط حساس كنوني جنگ قدرت در ميان شاهزادگان نسل دوم سعودي، باعث بروز دوره اي از بي ثباتي در اين كشور ثروتمند و متحد استراتژيك واشنگتن شود. انتخاب بندر از يك طرف اين اطمينان را به آمريكا مي دهد كه در صورت تحقق سناريوي جنگ قدرت، يك عامل صد درصد آمريكايي را براي مديريت اين بحران دارند.
در نقطه مقابل نيزملك عبدا... با انتخاب يك چهره صد درصد آمريكايي به رياست سازمان اطلاعات اين كشور به آمريكا اين اطمينان را مي دهد كه عربستان همچون گذشته به دنبال حفظ روابط استراتژيك خود با آمريكا است.
2- انتخاب بندربن سلطان به رياست سازمان اطلاعات عربستان دليل ديگري نيز دارد و آن شرايط سياسي و اجتماعي به شدت ملتهب داخلي است.
شرق عربستان در شرايط داخلي به شدت ناآرام است و روزانه شاهد تظاهرات گسترده شيعيان اين كشور است كه به دنبال تحقق حداقل حقوق سياسي،اقتصادي و اجتماعي خود هستند. دستگيري «آيت ا... نمر» رهبر شيعيان منطقه قطيف، اين اعتراضات را تشديد كرده است.
شيوه برخورد عربستان با اين ناآرامي ها استفاده از سياست مشت آهنين بوده و دراين ميان ده ها نفر زخمي و چند نفر نيز كشته شده اند ولي تاكنون اين سياست جواب نداده و دامنه اعتراضات روز به روز گسترده تر مي شود. اخيراً گزارش ها و فيلم هايي درشبكه هاي اجتماعي از كشيده شدن اعتراضات به ساير شهرهاي مهم عربستان مثل رياض وجده منتشر شده است. مردم دراين اعتراضات به بيكاري، شكاف هاي طبقاتي و نبود آزادي هاي سياسي معترض بوده و خواستار آزادي زندانيان سياسي شده اند. نگراني از تاثير پذيري مردم عربستان از كشورهاي مصر، تونس و ليبي كابوسي است كه لحظه اي دربار عربستان را رها نمي كند.
درمحافل خصوصي عربستان به شدت از «مقرن» رئيس سابق دستگاه اطلاعات اين كشور به دليل ناتواني در پيش بيني و مديريت بحران منطقه شرق عربستان و كشيده شدن آن به ساير مناطق انتقاد مي شد و عزل وي نيز بازتاب دهنده اين انتقادات محسوب مي شود. ملك عبدا... فكر مي كند با عزل و نصب در سازمان اطلاعات كشور مي تواند بحران به وجود آمده را مهار كند.
غافل از اينكه آنچه هم اكنون در مناطق شيعه نشين عربستان مي گذرد روز بانه هاي آتش آن نيز به رياض كشيده شده است داراي ريشه هاي عميق سياسي و اجتماعي است و استفاده از سياست مشت آهنين در برخورد با آن بحران را عميق تر و همچون ريختن بنزين بر آتش درحال زبانه كشيدن است.
درباره ضعف سازمان اطلاعات و امنيت عربستان در دوره رياست «امير مقرن»، يك منبع آگاه مي گويد: دستگاه امنيتي عربستان درمصر عراق، ايران وحتي قضاياي ساده حكومتي شكست خورده است.
گزارشي به دست پادشاه رسيده كه نشان مي دهد مقرن هيچ تسلطي به سازمان تحت امر خود نداشته و بيشتر وقت خود را با تفريحات ناسالم سرگرم مي كند و گفته مي شود او به طور كامل امور سازمان امنيت را به رئيس دفتر خود، «الحواس» سپرده است.
دلايل منطقه اي
1- وال استريت ژورنال در نخستين تحليل خود از انتصاب بندر به رياست سازمان اطلاعات عربستان مي نويسد: براي سعودي ها و غربي هايي كه بندر بن سلطان را مردي مي دانند كه در دهه 80 ميلياردي تلاش زيادي درراستاي بيرون راندن نيروهاي شوروي از افغانستان انجام داد.
اين انتصاب معناي بسياري خواهد داشت. ساده ترين اين تغييرها اين است كه آل سعود در روزهايي كه جهان عرب سرتا سربحران را تجربه مي كند و البته اوضاع در سوريه نيز چندان آرام نيست، خود را براي ايفاي نقش فعال تر درمنطقه مهيا مي كند. بندر در عربستان به عنوان متخصص مسائل سوريه به شمار مي رود و سالهاي زيادي در زمينه براندازي نظام بشاراسد فعاليت كرده است. وي با عبدالحليم خدام معاون سابق اسد كه از وي جداشده و با عشاير سوريه ارتباطات حزبي دارد و اخيرا نيز با مناف طلاس نظامي جدا شده از ارتش سوريه در رياض ديدار كرده است.
عربستان سعودي درحال حاضر يك سياست خارجي جنگ طلبانه در پيش گرفته و به دنبال سرنگون كردن نظام سوريه به هر قيمتي است و در اين شرايط بندر كسي است كه به كار عربستان مي آيد چرا كه وي در صدر جنگ طلبان دربار سعودي است و سالها با مخالفين بشار همكاري داشته است. وي معتقد است هلال شيعي با محوريت ايران از تهران تا بغداد، بيروت و دمشق كشيده شده است و سوريه ضعيف ترين حلقه در اين ائتلاف به شمار مي رود و بايد اين ائتلاف را از سوريه متلاشي كرد.
سال گذشته هنري كيسينجر استراتژيست معروف آمريكايي با ابراز تأسف از تداوم حكومت فعلي سوريه گفته بود كه سوريه را بايد از درون به آتش كشيد. به نظر مي رسد آنچه كه هم اكنون در سوريه درجريان است اجراي راهبرد كيسينجر باشد و مجري اين طرح نيز چه كسي بهتر از بندربن سلطان. وي در دهه 80 ميلادي در خروج شوروي از افغانستان نقش موثري ايفا كرد و هم اكنون نيز همين راهبرد در سوريه درحال پيگيري است. سلفيان تندرو از سرتاسر كشورهاي اسلامي جمع آوري و به سوريه براي ايجاد بلوا و آشوب گسيل مي شوند. اخيرا نيز شبكه فيلكا وابسته به نهادهاي صهيونيستي نقشه سرنگون كردن نظام سوريه توسط بندربن سلطان با همكاري «جفري فلتمن» سفير آمريكا در لندن را افشا كرده است كه طبق اين طرح پروژه سرنگوني بشاراسد با هزينه 2ميليارد دلار از طريق ايجاد ناآرامي در اين كشور قابل اجرا است.
2- انتخاب بندربن سلطان به رياست سازمان اطلاعات عربستان دليل ديگري نيز دارد و آن رقابت پنهان عربستان و قطر بر سر بسط نفوذ منطقه اي خود است. چنان كه گفته شد سعودالفيصل وزير خارجه فعلي عربستان به دليل كهولت سن، بيماري پاركينسون و سرطان قادر نيست سياست خارجي عربستان را در شرايط متحول كنوني مديريت كند. اين در حالي است كه حمدبن جاسم نخست وزير و وزير امورخارجه قطر تمام توان و تلاش خود را به كارگرفته است تا محوريت عربستان را در حل و فصل مسائل جهانيان عرب از بين ببرد. بندر كسي است كه با ارتباطات گسترده اي كه با جهان غرب دارد و مي تواند دستگاه سياست خارجي عربستان را كه هم اكنون به شدت نيز امنيتي شده است، متحول كند.
3-عربستان نگران قدرتمندشدن شيعيان در شرايط فعلي منطقه است و در صورتي كه انقلاب مردم بحرين نيز به ثمر بنشيند اين كشور با معضل امنيتي مهمي در كنار مرزهاي خود روبه رو خواهدشد و ائتلاف تهران، بغداد، منامه،بيروت به صورت جدي مطرح خواهدشد. پادشاهي عربستان يكي از دلايل اصلي قدرت گرفتن شيعيان را ضعف دستگاه اطلاعاتي خود مي داند و انتخاب بندر مي تواند تلاشي براي سرپوش گذاشتن روي اين ضعف باشد. از آنجايي كه بندر به شدت روحيه خشن و ضدشيعي دارد از اين پس بايد منتظر حملات تروريستي بيشتري عليه شيعيان و اماكن متبركه آنها باشيم، امري كه دو هفته پيش در عراق محقق شد و صدها انسان بيگناه در شهرهاي مختلف اين كشور به خاك و خون كشيده شدند، برجسته كردن نزاع مذهبي، مأموريتي است كه بندر به دنبال تحقق آن است.
روابط با رژيم اسرائيل
بندر بن سلطان علاوه بر اين كه با محافل آمريكايي روابط حسنه اي دارد با لابي صهيونيستي نيز روابط مستحكمي برقرار كرده است.
درسال 2006 خبري از ديدار محرمانه بين ايهود اولمرت نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي و بندر بن سلطان درهتلي در بخش غربي قدس فاش شد كه اين ديدار در اوج حملات اسرائيل به خاك لبنان و جنگ 33 روزه با حزب الله بود. دراين ديدار بندر به اولمرت پيشنهاد داده بود كه هرچقدر پول براي تامين هزينه جنگ عليه حزب الله مي خواهد؛ مي دهد اما جنگ عليه حزب الله را تا سرنگوني اين حزب متوقف نكند.
سال 2007 نيز ميرال ميراك، يك نويسنده آمريكايي فاش كرد كه تشكيلات فتح الاسلام ساخته دست ديك چني معاون وقت رئيس جمهوري آمريكا و با همكاري بندر بن سلطان براي مسلح ساختن اهل تسنن با هدف رويارويي با حزب الله و شيعيان در منطقه است. بندر پس از شكست سخت رژيم اسرائيل در جنگ 33 روزه نيز با همكاري سازمان اطلاعاتي اردن و گروهي از افسران سوري كه همگي بازداشت شدند طرح ترور عمار مغنيه يكي از فرماندهان اصلي حزب الله در جنگ 33 روزه را برنامه ريزي و اجرا كرد.
اخيرا نيز منابع خبري فاش كردند بندر بن سلطان همراه با حمدبن جاسم نخست وزير قطر به صورت پنهاني به تل آويو رفته و با ايهود باراك وزير جنگ اين رژيم ديدار كرده اند. هدف از اين ديدارها هماهنگي بيشتر اعراب و اسرائيل براي اعمال فشار بيشتر به نظام سياسي سوريه بوده است.
زندگينامه
بندر در 2 مارس 1949 در طايف متولد شد، طبق برخي گزارش ها تاريخ واقعي تولد وي به پيش از اين تاريخ برمي گردد. بندر به گفته برخي منابع غربي تاريخ تولد خود را براي ورود به نيروي هوايي سلطنتي عربستان دستكاري كرده بوده است. خيزران مادر 16 ساله وي كنيزي بود كه در دربار اميرسلطان خدمت مي كرد و بندر به گفته برخي منابع سعودي حاصل رابطه نامشروع سلطان با خيزران بوده است. براي مدت ها سلطان وجود فرزندي به نام بندر را انكار مي كرد كه با فشار ملك فهد مجبور شد وجود نسبت پدر و فرزندي خود را با بندر تاييد كند. به خاطر اين كه مادرش يك كنيز از طبقه پايين جامعه سعودي بود وي به طور مرتب مورد طعن ديگر شاهزادگان سعودي قرار مي گرفت.
ستاره بخت و اقبال وي با ورود به نيروي هوايي عربستان طلوع كرد. بندر زيرنظر خلبانان و مهندسان آمريكايي و انگليسي دوره هاي مختلف خلباني را در عربستان و انگليس طي كرد و در 17 سال حضور خود در نيروي هوايي عربستان به درجه ستواني رسيد. دوران حضور وي در نيروي هوايي عربستان سال 1977 بعداز اين كه هواپيماي جنگي وي دچار سانحه شد و وي به سختي مجروح شد به پايان رسيد.
دوران شروع ماموريت هاي ديپلماتيك بندر به سال 1978 برمي گردد زماني كه وي به عنوان نماينده ويژه فهد با موفقيت توانست موافقت كنگره آمريكا را با قرارداد فروش اسكادران هواپيماهاي 15F به عربستان جلب كند. بعداز آن تاريخ وي به عنوان نماينده ويژه پادشاه و بدون تماس با سفارت خانه اين كشور ماموريت هاي محوله را انجام مي داد. درسال 1982 فهد وي را به سمت وابسته نظامي عربستان در آمريكا منصوب كرد. و يك سال بعد نيز در 24 اكتبر 1983 بندر رسما سفير عربستان در آمريكا شد پستي كه تا 22 سال بعد و تا 8 سپتامبر سال 2005 ميلادي عهده دار آن بود.
وي در دوره 22 ساله سفارت خود در آمريكا با 5 رئيس جمهور، 10وزيرخارجه و11مشاور امنيت ملي آمريكا همكاري كرده است. حضور طولاني مدت وي در اين پست ارتباطات گسترده اي را نيز براي وي به همراه داشته است.
در دوره ريگان وي مسئول هماهنگي تلاش ها براي ساقط كردن دولت نيكاراگوئه بود كه 32 ميليون دلار نيز براي آن هزينه كرد. وي همچنين منابع مالي و نظامي گسترده اي را نيز براي مبارزه بر ضد شوروي در افغانستان بسيج كرد كه بعدها سازمان القاعده از درون همين تشكيلات مورد حمايت بندر بن سلطان بيرون آمد.
بندر- بوش
بندر روابط بسيار ويژه اي با خاندان بوش دارد به طوري كه بوش پدر به او لقب بندر بوش را داده است. وي از معدود سفيراني بود كه در دوران رياست جمهوري بوش پدر و پسر آزادانه به كاخ سفيد رفت و آمد داشت و به سادگي مي توانست با رئيس جمهور ملاقات كند و در اكثر محافل و ميهماني هاي خانوادگي و خصوصي آنها نيز حضور داشت و به طور قطع در تدوين راهبرد سياست خارجي آمريكا در خاورميانه نقش غيرقابل انكاري ايفا كرده است. مايكل مور كارگردان معروف آمريكايي در فيلم فارينهايت 11/9 به روابط ويژه بندر و بن لادن با خاندان بوش اشاره مي كند و طبق اسنادي كه منتشر شده بندر به نيروهاي القاعده مستقر در خاك آمريكا كمك مالي مي كرده است.
تلاش براي كودتا
در 26 ژوئن 2005 بندر استعفاي خود را در سفارت عربستان در آمريكا به دلايل شخصي اعلام و چند هفته قبل از مرگ ملك فهد پادشاه به عربستان بازگشت. برخي منابع بازگشت وي را در اين برهه زماني به تلاش براي تثبيت و ارتقاي جايگاه در دربار سعودي تعبير مي كنند. با مرگ ملك فهد، اميرعبدالله پادشاه و سلطان پدر بندر نيز وليعهد شد. بندر در 16 اكتبر سال 2005 از سوي ملك عبدالله به دبير كلي شوراي امنيت ملي عربستان منصوب شد. وي حتي زماني كه در عربستان بود ارتباطات خود را با مقامات آمريكايي حفظ كرد و مداخلات آشكار و پنهان وي در سياست خارجي عربستان بارها موجب اعتراض سعودالفيصل وزير خارجه و تركي فيصل سفير عربستان درآمريكا شد. آخرين حضور رسمي بندر در انظار عمومي تحولات اخير به 10 دسامبر سال 2008 و به ملاقات با ملك عبدالله برمي گردد. بعد از آن كه پادشاه رياست وي را بر شوراي امنيت ملي عربستان به مدت 4 سال ديگر تمديد كرد از دسامبر سال 2009 از وي خبري در رسانه ها نبود. غيبت وي در ديدارها و مراسم رسمي دربار سعودي گمانه زني هاي مختلفي را درباره سرنوشت وي مطرح كرد.
طبق برخي گزارش ها وي پس از تلاش نافرجام براي انجام كودتا بر ضد ملك عبدالله دربازداشت خانگي به سر مي برد. در حالي كه گروه هاي مخالف دولت سعودي معتقد بودند كه وي در زندان است. برنامه وي براي كودتا از اين قرار بود كه قرار بود بندر به كمك تعدادي از افسران ناراضي پايگاه هوايي رياض ملك عبدالله را عزل و امير سلطان پدر خود را به جاي وي منصوب كند. پس از مدتي نيز به بهانه بيماري سرطان سلطان، تمامي اختيارات را قبضه و خود پادشاه شود، وي در اجراي اين طرح چراغ سبز آمريكا را نيز دريافت كرده بود. طبق منابع خبري مخالفان سعودي طرح كودتاي وي توسط سازمان جاسوسي روسيه برملا و بندر به همراه تعدادي از افسران درگير در اين كودتان دستگير مي شود.
شايعات ديگر نيز حكايت از اين دارد كه وي در اين دوره زماني به دليل بيماري در بيمارستان جان هاپكينز آمريكا تحت دو عمل جراحي قرار گرفته و دوران نقاهت خود را مي گذرانده است.
شروع مجدد فعاليت هاي سياسي گسترده وي به مارس 2011 برمي گردد كه وي به يك سفر دوره اي به كشورهاي هند، پاكستان، مالزي و چين براي كسب پشتيباني اين كشورها از مداخله نظامي عربستان در بحرن رفت و از آوريل 2011 به بعد نيز وي در اكثر ملاقات هاي رسمي مسئولان آمريكايي با مقامات سعودي حاضر بوده است. حضور مجدد وي در صحنه سياسي عربستان توأم شده است با آتش افروزي هاي بيشتر آل سعود در سوريه، عراق، لبنان و عربستان كه بندر بدون شك يكي از اركان اصلي اين سياست خارجي اسرائيلي-آمريكايي در منطقه خاورميانه است. پرسش روز اين است كه با حضور بندر بن سلطان در راس سازمان اطلاعات عربستان كودتاي ديگري تكرار نخواهد شد؟
منابع:
1. http://en.wikipedia.org/wiki./bandr_bin_Sultan.
2. Jeffrey stein berg: زObamaBandar and 9/11 the war . http://larouchepub.com 27 July 2012.
dange Grows
3. Elliott Abrams زBandar is back
www.weekly
standard.com. 26 July 2012.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14