ضدآفتاب هاي خوردني

اين روزها تابش آفتاب بسيار شديد شده است و حفاظت از پوست در مقابل تشعشعات آن به امري بسيار مهم تبديل شده است.
استفاده از كرم هاي ضدآفتاب و مواد شيميايي ممكن است در برخي مواقع از پوست شما محافظت كند اما مي توانند مشكلاتي را نيز براي پوست ايجاد كنند. در اين مطلب قصد داريم مواد غذايي اي را به شما پيشنهاد دهيم كه قادرند از پوست شما در مقابل نور آفتاب محافظت كنند.
گوجه فرنگي: چند سال پيش تحقيقاتي در كشور آلمان انجام شد. در اين تحقيقات محققان دو گروه از مردم را انتخاب كردند. يك گروه از گوجه استفاده مي كردند و گروه ديگر از خوردن آن محروم بودند. تحقيقات تكميلي نشان داد گروهي كه از گوجه استفاده مي كردند تا 33 درصد پوستي مقاوم تر در مقابل نور خورشيد داشتند.
همچنين تحقيقات نشان مي دهد مصرف روزانه 40 گرم گوجه مي تواند تا 40 درصد بيشتر جلوي تشعشعات خورشيد را بگيرد.
هندوانه: اين روزها در هر ميوه فروشي كه پا بگذاريد حتماً با هندوانه هاي آب دار و هوس انگيزي روبرو مي شويد. اين هندوانه ها نه تنها مي توانند تشنگي شما را بعد از يك روز سخت كاري رفع كنند بلكه براي محافظت از پوستتان نيز بسيار عالي هستند. سعي كنيد از هندوانه به صورت كاملا خنك استفاده كنيد تا بيشترين تاثير را بر روي پوست شما داشته باشد.
ويتامين C: خوردن ميوه هايي مانند پرتقال و فلفل سبز براي شما مي تواند بسيار مفيد باشد. ويتامين C مي تواند پوست شما را تا 30 درصد در مقابل آفتاب مقاوم تر كند. در اين ميان بهتر است از پرتقال استفاده كنيد چرا كه داراي ويتامين هاي B1 و B2 نيز هست. اين ويتامين ها مي تواند گردش خون و همچنين متابوليسم پوست را نيز افزايش دهد.
ليمو: شايد از جمله موادي باشد كه داراي ويتامين C است اما خودش به تنهايي مي تواند جاي چندين ضدآفتاب را براي شما بگيرد. ليمو با داشتن سيتريك اسيد خود به تنهايي مي تواند براي شما يك ضدآفتاب بسيار عالي باشد و همچنين سيستم داخلي بدن را نيز كاملا تنظيم مي كند. ليمو يك ميوه ضدپيري است و متابوليسم بدن را نيز افزايش مي دهد.
 

آشفتگي هاي يك جدايي

ثبات خانواده دريكدل و همگام بودن اعضاي آن است و نبود هريك از اعضا باعث به وجود آمدن مشكلاتي براي ساير افراد خانواده مي شود، در اين ميان، جدايي پدر و مادر حادثه اي است كه مسائل و مشكلات فراواني را براي افراد به وجود مي آورد.
جدايي براي مرد و زن تجربه اي تكان دهنده و براي كودكان خاطره اي تلخ و ماندگار است.با توجه به تلخي ها و نا به ساماني هاي جدايي والدين، خانواده بايد روشي را در پيش گيرد تا حداقل آسيب را به اعضاي خود وارد كند.
طلاق بر روي مرد و زن پيامدهاي خاص خود را دارد. روند جدايي والدين دركودكان تاثيرگذارتر است و متأسفانه پدر و مادر در روند طلاق به طور كلي كودكان خود را نمي بينند.
كودك درجريان جدايي والدين احساس امنيت، اعتماد به نفس و تداوم زندگي خانوادگي را از دست مي دهد. تاثير طلاق در كودكان زير 3 سال باعث از بين بردن اعتماد و دلبستگي كودك به محيط اطراف مي شود. بهانه جويي، خشم، عصبانيت، اختلالات خواب، افسردگي و انزوا از ديگر پيامدهاي طلاق بر روي اين كودكان است.
اثر طلاق دركودكان 3تا 6 سال به گونه ديگر خودنمايي مي كند،كودكان دراين سن به سمت استقلال و خودكفايي گام برمي دارند و اين جانشين بزرگ آن ها دراين سن است. كودكان دراين سن براي خود قدرت هاي خيالي قائلند و از طرفي به والدين هم اعتماد به يا بي اعتمادي پيدا كرده اند.
واكنش هاي هيجاني فرزندان
وقتي طلاق برخلاف روند مورد انتظار آنان صورت گيرد نوعي احساس گناه و شكست خوردگي در ذهن آنها به وجود مي آيد. با اين همه ميزان واكنش هاي هيجاني كودكان بستگي به سن، درك و آگاهي آنان از محيط اطراف دارد. بديهي است يكي از عواملي كه سبب بروز ترس و اضطراب در كودك مي شود مشكلات زن و مرد در محيط زندگي است.
اغلب كودكان خردسال به دليل عدم درك صحيح از موضوع مورد بحث والدينشان با بروز رفتارهاي پرخاشگرانه و خصمانه درصدد مقابله با شرايط موجود برمي آيند و از طرف ديگر ممكن است تصور كنند كه عامل اصلي اختلاف، آن ها هستند و دچار احساس گناه شوند، آنان فكر مي كنند اگر رفتار ديگري در ارتباط با پدر و مادر داشته باشند، مي توانند درگيري هاي موجود پدر و مادر را كاهش دهند.
كودكان كه به مدرسه مي روند اغلب اضطراب ناشي از مشاجره هاي والدين شان را با نداشتن تمركز در انجام تكاليف مدرسه و افت تحصيلي نشان مي دهند.
در سنين نوجواني فرزندان به طور كامل متوجه جدايي والدين شده و واكنش هايي از جمله خشم زياد، نگراني در مورد آينده و احساس مسئوليت نسبت به درست كردن شرايط موجود را دارد و سعي در واسطه قرار گرفتن ميان پدر و مادر و ايجاد صلح و آشتي در ميان آن را دارند و در شرايطي نيز با خونسردي نظاره گر موضوع طلاق والدين هستند.
سن كودك در هنگام طلاق در واكنش هاي آنان تفاوت ايجاد مي كند. اطفالي كه در سن 3 تا 6 سالگي هستند واكنش شديدتري نسبت به طلاق دارند. اختلالات رفتاري به صورت از دست دادن مهارت هايي كه تازه كسب كرده اند؛ ظهور مي كند، براي نمونه حرف زدن آنها كودكانه تر مي شود زيرا مسئله طلاق براي آنان غيرقابل درك است و كودك در هنگام طلاق دچار نگراني مي شود كه شايد پدر و مادر نيز او را طلاق دهند.
بسياري از كودكان طلاق، در يادگيري نيز دچار مشكل مي شوند و افت تحصيلي پيدا مي كنند. نوجوانان در مرحله بلوغ راحت تر مسئله طلاق را درك مي كنند ولي هنوز هم دل آزرده و يا خشمگين به جدايي پدر و مادر نگاه مي كنند.
ريشه اضطراب هاي
دوران نوجواني
نكته بسيار مهم آن است كه كودك در هر سني خود را مقصر در طلاق پدر و مادر مي داند و اين موضوع كودك را آزار مي دهد. بنابراين نبايد دوران نداشتن تفاهم و مشاجره زن و مرد در خانه را بر روي روحيه كودك فراموش كرد حتي اگر پدر و مادر تصور كنند كه با بهترين شيوه ممكن و با آرامش و متانت كامل از هم جدا شده اند، باز هم تجسم اين كه والدين قصد جدايي دارند براي كودك دلهره آور و ترسناك است.
روان شناسان معتقدند كه ريشه اضطراب هاي دوران كودكي و يا نوجواني در احساس گناه تنش و نگراني نهفته است. در اين ميان خانواده هايي هستند كه محيطي متشنج براي كودكان خود فراهم مي آورند و دنياي سراسر شادي و امنيت كودك خود را تبديل به استرس و نگراني مي كنند. اين موارد براي كودكان مشكلات بسياري را به وجود مي آورد.
بررسي نشان مي دهد پسري كه مجبور مي شود با مادر خود زندگي كند در همانندسازي مثبت مردانه دچار مشكل مي شود و برعكس دختري كه به ناچار مجبور است با پدر خود زندگي كند قادر به همانندسازي زنانه نخواهد بود، به طور كلي كودكان در پذيرش نقش مبتني به خود دچار مشكل مي شوند.
گاهي اوقات يكي از والدين چند فرزند را سرپرستي مي كند، اين موضوع فشار بسياري را به فرزند بزرگتر وارد مي كند و او برحسب جنسيت خود مجبور است نقش پدر و يا مادري را كه طلاق گرفته ايفا كند.
پدران و مادران تا آن جا كه ممكن است از طلاق خودداري كنند و به دنبال راه حل هاي سازنده تري براي رفع مشكلات خود باشند، اگر مجبور به طلاق شدند، بهتر است اين اقدام به آرامي و با توجه به منافع كودكان انجام بگيرد.
البته مسئله برخورد والدين با موضوع طلاق و نوع طرح آن با فرزندان در ميزان واكنش هاي منفي فرزندان نسبت به اين مسئله نقش مؤثري خواهد داشت. به طور كلي برخي والدين قبل از قطعي شدن طلاق را مطرح كرده و برخي فرزندان نيز به دليل وجود درگيري هاي لفظي و يا فيزيكي والدين خود نسبت به ايجاد جدايي و طلاق ميان والدينشان آگاهي نسبي دارند، اما در همه اين موارد روح و روان فرزندان آسيب جدي خواهد ديد.
با اين همه، تحقيقات نشان مي دهد كه به طور معمول بعد از طلاق شرايط سختي براي فرزندان خواهد بود و اگر فرزندان نتوانند به درستي با اين مسئله كنار آيند، دچار مشكلات روحي و رواني بسيار جدي خواهند شد، بنابراين، لازم است نقش والدين در زندگي به درستي ايفا شود. فرزندان را وسيله و ابزاري براي ابراز خشم نسبت به طرف مقابل خود قرار ندهيم. با كودكان خود صحبت كنيم و به آنها بگوييم طلاق تقصير آنها نيست و به دست آنها هم قابل پيشگيري نيست. به خاطر داشته باشيد كه كودك هيچ گاه نمي تواند پدر و مادر خود را طلاق دهد.
گفت وگو مناسب ترين راه حل
يكي از مسائلي كه درون خانواده ها كم و بيش مشاهده مي شود لجبازي بين زن و مرد درباره يك موضوع خاص است. لجبازي در هر زماني اتفاق مي افتد گاهي اوقات زن يا مرد احساس مي كنند نظرشان كاملاً منطقي است و بايد پذيرفته شودو اگر مورد قبول طرف مقابل نباشد كار به لجبازي مي كشد، غرور، اختلاف سليقه، نداشتن گذشت، در اكثر اوقات زمينه اين رفتار است. شايد بتوان گفت يكي از آثار منفي لجبازي اختلاف زوجين باشد كه سلامت روان اعضاي خانواده را تهديد مي كند.
روان شناسان معتقدند فرد لجوج قدرت تصميم گيري و استقلال فكري مناسبي ندارد و نمي خواهد خواسته هاي غيرمنطقي خود را كنار بگذارد. فرد لجباز به نظر ديگران احترام نمي گذارد و تنها خواسته خود را مي بيند.
در واقع افراد با لجبازي نمي توانند راه حل هاي مناسبي براي مسائل پيدا كنند و توجيه منطقي را نمي پذيرند.
در هنگام برخورد با مسئله اي، زن و مرد بايد با لحن مناسب با هم صحبت كنند. والدين در هنگام كشمكش بايد تعادل و آرامش خود را حفظ كنند كه موضوع مورد بحث منجر به اختلاف بيشتر نشود.
گفت وگو مناسب ترين عامل براي حل مسائل است. والدين بايد ديدگاه هاي يكديگر را بشنوند و بعد تصميم بگيرند. اما متأسفانه در بيشتر مواقع آنها حاضر به شنيدن نظرات همديگر نيستند. شايد يكي از وظايف مهم پدران و مادران در زندگي، پيش داوري و قضاوت عجولانه نكردن درباره موضوع هاي مختلف است.
عليرضا سزاوار
 

خنكي را بنوشيد

رفع هر بيماري يا مشكلي به صورت طبيعي، هميشه بهترين گزينه بوده است. اين اصل در مورد رفع گرمي بدن و گذرندان اين فصل به خنكي نيز صدق مي كند. شما مي توانيد با استفاده از شربت هاي طبيعي كه مواد آن به راحتي در كشور ما يافت مي شوند استفاده كنيد.
خاكشير:خاكشير گياهي است خودرو، كه در صحراها و باغ ها و دامنه كوه ها مي رويد كه دانه هاي سرخ رنگ پيچيده در غلاف آن، در مصارف مختلفي كاربرد دارد. خاكشير داراي اسيدهاي چرب مانند اسيد لينوئيك، لينولنيك و اسيد استئاريك و چند اسيد دگر است؛ در اين ماده گياهي نوعي اسانس فرار نيز وجود دارد كه داراي موادي است كه قابليت دفع سنگ كليه را دارند.
از خواص خاكشير مي توان به رفع التهاب هاي زخم ها و همچنين تب بر بودن آن اشاره كرد. خاكشير صدا را باز مي كند و همچنين براي رفع التهاب هاي كليه و از بين بردن كهير نيز از اين ماده استفاده مي شود.
بيد مشك:بيدمشك گياهي است از نژاد بيد سنبله هاي آن داراي اسانس معطر است. اسانس يا عرق بيدمشك علاوه بر خواص درماني براي معطر كردن شربت ها نيز به كار مي رودبيدمشك گياهي ملين و تقويت كننده قلب و اعصاب است. اين گياه دارويي دستگاه گوارش را تقويت كرده و اشتها را افزايش مي دهد. جوشانده برگ يا پوست درخت بيدمشك سبب دفع انگل ها و كرم هاي معده و روده مي شود.
بيدمشك تقويت كننده دستگاه عصبي بوده و جوشانده برگ آن با عسل اعصاب را آرام مي كند. همچنين عرق بيدمشك، آرامبخش و خواب آور است. جوشانده گل بيدمشك همراه با شكر، ناراحتي هاي عصبي، افسردگي، درد هاي عصبي و روماتيسمي را بهبود مي بخشد. عرق بيدمشك مقوي قلب بوده و براي حفظ سلامتي آن بسيار مناسب و موثر است و همچنين باعث كاهش تب مي شود و خاصيت تب بر دارد
عرق كاسني:ريشه گياه كاسني بهترين تصفيه كننده خون، عرق آن خنك كننده بدن و برگ آن محرك صفرا و مقوي اعصاب است. كاسني گياهي پايا و علفي است كه ريشه اي قوي و دراز به رنگ قهوه اي دارد و تمام قسمت هاي اين گياه از جمله برگ و ريشه و دانه آن استفاده دارويي دارد مخصوصأ ريشه و برگ آن محرك صفرا است و به هضم غذا كمك مي كند.
اين گياه بيماري هاي كبدي را برطرف و فعاليت قلب و كليه را تقويت مي كند. از ابتلا به قولنج جلوگيري و مسكن تب هاي طولاني مدت است.همچنين التهابات معده را رفع كرده و استفاده از آب كاسني بر روي محل هاي خارش بدن سودمند است. ريشه كاسني باعث باز و روان شدن خلط شده و مجاري گوارشي را پاك مي كند. بهترين تصفيه كننده بوده و در از بين بردن ورم احشا نيز مؤثر است.
ريشه كاسني بهترين دارو براي درمان نفخ است و براي تقويت معده، زياد كردن ادرار و رفع درد مفاصل و ضد يرقان مفيد است. عرق كاسني خنك است و گرماي كبد را رفع مي كند. برگ هاي كاسني داراي املاح پتاس و ويتامين C است كه پتاس موجود در آن باعث تصفيه خون، تقويت معده شده و ويتامين C آن باعث حفظ جواني و شادابي پوست را در پي دارد.
كاسني، توان و نيروهاي بدني را تجديد كرده و در تقويت اعصاب، ضعف چشم و فشار خون مفيد است. همچنين باعث حفظ حالت طبيعي رحم و منظم كردن فعاليت هاي آن مي شود.
شربت سكنجبين:از نوشيدني هاي ديگري كه اغلب قديمي ها از آن استفاده مي كنند شربت سكنجبين است. اين شربت وطني داراي طبيعت سرد و خنك بوده و تمام منافع سركه را دارد و به صفرابر مشهور است.
هنگامي كه شربت سكنجبين را با يخ خنك كرده و به همراه خيار رنده شده بنوشند تشنگي را رفع و از التهاب ناشي از گرما مي كاهد. بنابراين اگر مثل گذشته از مهمانان خود با شربت خاكشير، سكنجبين يا تخم شربتي پذيرايي كنيد در حق آن ها محبت فراواني كرده ايد.
البته ناگفته نماند كه اين شربت هاي وطني بسيار چاق كننده هستند. از اين رو مصرف بدون شكر آن ها را به افراد چاق و ديابتي توصيه مي كنيم.

فرصتي براي آرامش

هنگامي كه ما از رويدادي بيش از حد ناراحت هستيم لازم است كه خود را از اين وضعيت پراسترس نجات دهيم. ابراز كردن ناراحتي يكي از اين اتفاق هاست كه در زندگي ما رخ مي دهد و چاره اي جز رويارويي با آن هم نداريم.
بررسي هاي اجتماعي نشان مي دهد كه ما به دنبال هر فقداني سوگواري مي كنيم اما اين مسئله بعد از دست دادن يك عزيز بسيار مهم تر است. ما غالبا براي كسي كه مدت ها آن را مي شناخته ايم، سوگواري مي كنيم. در ساعات و روزهاي اوليه به دنبال مرگ يك فاميل يا دوست نزديك، بيشتر افراد دچار بهت و شوك شده چنانكه نمي توانند آنچه را كه اتفاق افتاده باور كنند.
اما براي دستيابي به آرامش در اين زمينه اقداماتي بايد انجام داد. به عقيده روان شناسان اين قضيه حتي در مواردي كه مرگ قابل انتظار هم بوده ممكن است پيش آيد. اين احساس بي حوصلگي يا بي حسي مي تواند به نحوي در انجام كارهاي سرگرم كننده مثل تماس گرفتن با دوستان و برنامه ريزي براي يك سفر كمك كننده باشد. از سويي ديگر اين حس غيرواقعي اگر به درازا بكشد، مي تواند مشكل ساز باشد.
هر چند اين خود مي تواند باعث حسرت و پشيماني عميق در آينده شود. ولي حتي بي حسي هم به زودي رنگ باخته و يك حس وحشتناك بي قراري، دلتنگي شديد و جست وجو براي عزيز از دست رفته جايگزين آن مي شود. اين امر باعث اختلال در استراحت و تمركز شده و خواب مناسب را نيز ممكن است دشوار كند. روياهاي در حين خواب مي توانند خيلي ناراحت كننده باشند.
تغييرات ناگهاني در احساسات
اين وضعيت بي قراري در دو هفته اول پس از مرگ شديدتر بوده ولي به زودي با اوقاتي از غم، افسردگي، خلوت گزيني و سكوت جايگزين مي شود. اين تغييرات ناگهاني در احساسات مي تواند باعث سردرگمي دوستان و اقوام شود ولي به هر حال بخشي از روند طبيعي سوگواري است.
اگر چه بي قراري كاهش مي يابد، اما دوران افسردگي از نظر دفعات بيشتر و طي چهار تا شش هفته بعد به حداكثر خود مي رسند. تشديد سوگ و اندوه هر زماني ممكن است رخ دهد و معمولا با ديدن افراد، مكان ها يا چيزهايي كه خاطرات عزيز از دست رفته را زنده مي كنند شديدتر مي شوند.
وقتي فرد سوگوار به طور ناگهاني و بدون هيچ دليلي به گريه مي افتد برخي در درك آن دچار مشكل بوده يا احساس شرم مي كنند. شايد در اين مرحله بهتر باشد از افرادي كه در درك سوگ مشكل داشته يا سوگوار نيستند، اجتناب كنيد. در واقع فرد سوگوار در حال فكر كردن به عزيز از دست رفته است و بارها و بارها اوقات خوب و بدي را كه با هم داشته اند مرور مي كند. اين يك مرحله آرام ولي اساسي در قبول مرگ اطرافيانش است.
با گذشت زمان درد و اندوه عميق اوليه به تدريج كمرنگ تر مي شود. از افسردگي كاسته شده و مي توان به ساير چيزها فكر كرد و حتي به آينده نظر داشت. هر چند، احساس از دست دادن قسمتي از وجود فرد هرگز كاملا از بين نمي رود. كساني كه از همسرشان جدا مي شوند با ديدن زوج هاي ديگر با هم و تصاوير خانواده هاي شاد در رسانه ها، دائما تنها شدن خود را يادآور مي شوند. بعد از مدتي مي توان دوباره وجود خود را به تمامي حس كرد، حتي اگر چه قسمتي از آن از دست رفته است.
با وجود تمام اينها، هيچ روش يكساني براي سوگواري افراد وجود ندارد. ما همه افراد مستقلي هستيم و رويه هاي خاص خود را براي سوگواري داريم. به علاوه مردم فرهنگ هاي مختلف با مرگ و با روش هاي خاص خود كنار مي آيند. طي قرن ها، مردم نقاط مختلف جهان مراسم خاص خود را براي سوگ در پيش گرفته اند.
به طور كلي آنها بيش از سخنان دلداري دهنده، نياز دارند كه بدانند شما در اين دوران پر غم و درد در كنارشان خواهيد بود. وقتي كه هيچ كلامي نمي تواند آنها را آرام كند، دست انداختن دلسوزانه به گردن شان مي تواند نشانه همدردي و پشتيباني شما باشد. به مرور زمان آنها با سوگ خود كنار مي آيند ولي ابتدا نياز دارند تا صحبت كرده يا گريه كنند.
وقتي فرد سوگوار درباره چيزهايي بارها و بارها سخن مي گويد، برخي در درك آن دچار مشكل مي شوند، در حالي كه اين قسمتي از روندگذار از سوگ است و بايد تشويق شود.
اگر شما نمي دانيد چه بگوييد يا نمي دانيد كه آيا اصلا در موردش صحبت كنيد يا خير، بهتر است كه صادق بوده و اين را بيان كنيد. اين فرصتي به فرد سوگوار مي دهد تا به شما بگويد چه مي خواهد.
 

مشكلات پيش روي نوجوانان

آيا مي دانيد در صورتي كه فرزندتان دچار مشكل حادي شد چه بايد بكنيد؟ بيشتر نوجوانان 10 تا 14 ساله اين دوران را با موفقيت پشت سر مي گذارند. با اين حال والدين بايد گوش به زنگ باشند. متأسفانه برخي از نوجوانان گرفتار افسردگي و ساير مشكلات عاطفي مي شوند و تعدادي نيز در معرض خطر بي نظمي هاي تغذيه اي قرار مي گيرند. در برخي از موارد مشكلات عاطفي، ناشي از ناتواني هايي است كه به موقع درمان نشده اند.
برخي از عواملي كه مي توانند زمينه ساز مشكلات جدي تر نوجوانان باشند عبارتند از:
1- فقر
2- زندگي كردن با يكي از والدين
3- مذكر بودن
4- عدم برخورداري از حمايت هاي اجتماعي
5- عدم نظارت مناسب از سوي بزرگسالان
6- نداشتن رابطه اي صميمانه با والدين و يا ساير بزرگترهايي كه در زندگي نوجوان نقش دارند.
7- نداشتن اعتماد به نفس كافي
8- تحصيل در مدارس سطح پايين
9- آزار جسمي و روحي
البته يادتان باشد در خطر بودن ضرورتاً به مفهوم بروز مشكل نيست. برخي از نوجوانان علي رغم اينكه در معرض خطر هستند دچار مشكلات حاد نمي شوند وبرعكس، گروهي از نوجواناني كه در شرايط مساعدتري بزرگ شده اند ممكن است دچار لغزش شوند.
البته برخي از عوامل، احتمال لغزش نوجوانان را كاهش مي دهد. داشتن والديني مهربان و حامي كه در عين حال قوانين روشني وضع مي كنند و مشاور خوبي هستند اهميت زيادي دارد. به علاوه كودكي كه واجد مهارت هاي اجتماعي است و حس بذله گويي دارد بهتر مي تواند مشكلات خود را حل كند. كودكي كه به مدرسه مي رود و در محيطي حمايتگر زندگي مي كند كمتر دچار مشكل مي شود. اين حمايتگرها شامل افرادي هستند كه توجه خاصي به كودكان دارند مثل آموزگاران، مربيان و يا همسايه ها.
والدين عزيز بايد رفتار فرزند خود را زيرنظر داشته و مراقب علائم هشداردهنده باشند.
فراموش نكنيد كه امكان دارد يك نوجوان همزمان با چند معضل دست به گريبان باشد به عنوان مثال هم از بي نظمي تغذيه و هم از افسردگي رنج ببرد.
اعتياد
نوجواني دوراني پرتلاطم محسوب مي شود و ممكن است فرزندان دلبند ما به دام اعتياد بيفتند. از آنجا كه تغييرات خلق و خو و رفتار غيرقابل پيش بيني در ميان نوجوانان رايج است غالباً والدين در تشخيص علت اين مسئله دچار مشكل مي شوند.
اگر در فرزندتان يكي از علائم زير را مشاهده كرديد به فكر چاره بيفتيد:
1- او خود را از جمع كناره مي كشد، افسرده و خسته است و نسبت به ظاهر خود بي توجه مي باشد.
2- او پرخاشگر شده، همكاري نمي كند و غالباً قوانين را زيرپا مي گذارد.
3- او دوستان جديدي پيدا كرده و احتمالا تمايلي ندارد راجع به آنها حرف بزند.
4- او تمايل ندارد در مورد كارهاي خود با شما صحبت كند.
5- او دچار افت تحصيلي شده است.
6- او ديگر علاقه اي به تفريح، ورزش و ساير فعاليت ها ندارد.
7- برنامه تغذيه و خواب او تغيير كرده است. به عنوان مثال تا ديروقت بيدار مي ماند و در عوض روزها مي خوابد.
8- رابطه او با اعضاي خانواده سرد شده و علاقه اي به صحبت كردن در مورد مدرسه، فعاليت ها، دوستان و ساير مسائل مهم از خود نشان نمي دهد.
9- او فراموشكار شده و نمي تواند تمركز كند.
10- به طور مرتب پولي كه در خانه گذاشته ايد ناپديد مي شود.
بي نظمي تغذيه
بي نظمي تغذيه معمولاً در ميان زمان رايج است ولي اين مسئله در مردان غالباً ناشي از ورزش كردن به ويژه كشتي مي باشد.
برخي از افراد به شدت دچار كاهش وزن مي شوند. اين مسئله مي تواند در اثر گرسنگي و يا تمرينات شديد ورزشي به وجود بيايد. مشكلات كليوي، ريتم نامنظم قلب، سرگيجه يا ضعف و مشكلات مري، معده و روده از نتايج بي نظمي تغذيه است.
با مشاهده علائم زير در فرزندتان با يك كارشناس مشورت كنيد:
1- اگر بدون علت پزشكي مقدار زيادي از وزن خود را از دست داده است.
2- مقدار غذاي خود را كاهش داده و يا مصرف كربوهيدرات ها و غذاهاي چرب را كنار گذاشته است.
3- علي رغم ضعف و خستگي به تمرينات شديد ورزشي مي پردازد.
4- ترس زيادي از اضافه وزن دارد.
5- قاعدگي او متوقف شده است.
6- ولع زيادي به غذاهاي پركالري پيدا كرده و يا سعي دارد با بالا آوردن و استفاده از مسهل وزن خود را كنترل كند.
افسردگي
برخي از عوامل باعث افسردگي شديد مي شوند. وقتي والدين از افسردگي شديد رنج مي برند احتمال بيشتري وجود دارد كه فرزندشان نيز همانند آنها شود ولي شرايطي مثل خانواده از هم گسيخته، مشكلات خانوادگي، از دست دادن والدين در اثر طلاق و يا مرگ، آزار جسمي و اعتياد مي تواند به افسردگي منجر شود.
عوامل استرس زاي ديگري مثل از دست دادن خويشاوندان و ناديده گرفته شدن از سوي دوستان نيز مي تواند افسردگي را به دنبال داشته باشد.
علائم هشداردهنده
1- تغيير در برنامه خواب (پرخوابي و يا كم خوابي)
2- تغيير رفتار (عدم تمركز در تحصيل، كار و وظايف روزانه، افت تحصيلي)
3- تغيير شخصيت (اندوه، انزوا، خشم، اضطراب، خستگي، ناتواني و تصميم گيري و بي انگيزگي)
4- تغيير در عادات غذايي (از دست دادن اشتها و وزن و يا پرخوري)
5- تغييرات فيزيكي (فقدان انرژي، كاهش يا اضافه وزن ناگهاني، بي توجهي به ظاهر)
6- تغييرات شديد در زندگي (مرگ، طلاق، رابطه از هم گسسته)
7- بي توجهي به دوستان، مدرسه و يا فعاليت هاي مختلف
8- اعتماد به نفس پايين (احساس بي ارزشي، گناه و نفرت از خود)
9- نداشتن اميد به آينده (اعتقاد داشتن به اينكه چيزي تغيير نمي كند و اوضاع هرگز بهتر نمي شود)
10- پناه بردن به موسيقي و هنرهايي با مضمون مرگ و نوشتن در اين مورد
11- بر زبان آوردن جملات نااميدكننده اي مثل «اي كاش مرده بودم!»، «خانواده من بدون من راحت تر خواهند بود» و يا «انگيزه اي براي زنده ماندن ندارم». يادتان باشد اين جملات را جدي بگيريد.
ناتواني در يادگيري
گروهي از افراد با وجودي كه از هوشي همانند سايرين برخوردارند ولي در خواندن، نوشتن، حرف زدن، انجام عمليات رياضي و برقراري ارتباط اجتماعي مشكل دارند. اين افراد براي رسيدن به اهداف خود بايد تلاش بيشتري كنند و احتمال دارد اين مسئله به افسردگي و عدم اعتماد به نفس آنها منجر شود.
به علائم هشداردهنده زير توجه كنيد. در صورت مشاهده يكي دو علامت در فرزند خود نگران نشويد ولي در صورتي كه متوجه علائم بيشتري در وي شديد مطمئناً نياز به كمك دارد.
1- هنگام نوشتن، حروف را جابه جا مي كند
2- در يادگيري روش هجي كردن مشكل دارد
3- از خواندن با صداي بلند احتراز مي كند
4- از نوشتن انشاء خودداري مي كند
5- در نوشتن ضعيف است و علاقه اي به آن ندارد
6- خودكار را به طرز عجيبي در دست مي گيرد
7- در يادآوري حقايق دچار مشكل مي شود
در صورتي كه فرزند شما در يادگيري مشكل دارد از مشاور كمك بگيريد.
نتيجه گيري
هيچ كس نمي تواند تضمين كند كه تمام نوجوانان به بزرگسالاني مسئوليت پذير و شايسته تبديل شوند. با اين حال والدين نقش بسيار مهمي در اين زمينه ايفا مي كنند. شايد از ديدن كفش هاي گلي فرزندتان از كوره دربرويد ولي هرگز مسئوليت سنگيني را كه بر دوش داريد از ياد نبريد. اين نكته را همواره به خاطر داشته باشيد كه هرچقدر بيشتر راجع به دوران نوجواني بدانيد بهتر مي توانيد به فرزند خود كمك كنيد.

 

بخوريد و چربي بسوزانيد

لاغري بي دردسر آرزوي تمام افرادي است كه مي خواهند وزنشان را كاهش دهند. در اينجا نگاهي داريم به تعدادي از جايگزين هاي غذايي كه مي توانند به چربي سوزي شما كمك كند.
آب:آب به طور طبيعي جلوي گرسنگي را مي گيرد. تحقيقات فراواني نشان داده نوشيدن آب فراوان، به كاهش سريع تر وزنتان كمك مي كند. طبق بررسي هاي محققان آلماني با خوردن روزانه 481 گرم آب، متابوليسم بدن 30درصد افزايش مي يابد: درضمن نوشيدن آب جلوي گرسنگي را هم مي گيرد و تا حدي سيركننده است.
چاي سبز:به جاي اينكه معتاد به مصرف چاي سياه و قهوه به دليل كافئين بالا شويد، چاي سبز بنوشيد. تحقيقات نشان داده است مصرف چاي سبز متابوليسم بدن را افزايش مي دهد و به كاهش وزن كمك مي كند. اين نوشيدني پرفايده خواص ضدسرطاني دارد و جلوي ناراحتي هاي قلبي- عروقي را مي گيرد.
شير:تحقيقات اخير پژوهشگران نشان داده كلسيم به كاهش وزن كمك مي كند. البته هنگام خريد لبنيات بايد اين نكته را مدنظر بگيريد كه لبنيات كم چرب تهيه كنيد.
سوپ:سوپ، پيش غذا يا عصرانه خوبي است. طبق بررسي هاي پژوهشگران دانشگاه pennstate افرادي كه به عنوان پيش غذا سوپ مي خورند 100 كالري كمتر در روز مصرف مي كنند و وزن كم مي كنند.
غلات كامل:متخصصان توصيه مي كنند به جاي نان سفيد و برنج سفيد فيبر بيشتري مصرف كنيد و غلات كامل را در برنامه غذايي خود بگنجانيد. غلات كامل احساس سيري را القا مي كنند. درحالي كه غلات تصفيه شده حاوي قند بوده و گرسنه مي كنند. غلات كامل متابوليسم را بهبود مي بخشند و زمان هضم و جذب موادغذايي را افزايش مي دهند.
گوشت مرغ:تحقيقات فراواني نشان داده است مصرف پروتئين بالا مي تواند به كاهش چربي وافزايش بافت ماهيچه اي كمك كند. مصرف85 گرم گوشت مرغ بدون پوست حاوي 120كالري، 26 گرم پروتئين و يك گرم چربي است.
گريپ فروت:تمامي منابع ويتامينC مي تواند ميزان ترشح انسولين را كاهش دهد و سبب كاهش وزن شود. البته اگر دارو مصرف مي كنيد در رابطه با مصرف همزمان آن با مركبات با پزشك خود مشورت كنيد. زيرا گاهي اين مواد برهم تاثير منفي مي گذارند.