زندگي 4خانوار در خانه «آخوند خراساني»
|
|
«عيد فطر » موسم دريافت جوائز
|
|
چگونه اعياد را گرامي داريم؟
|
|
|
زندگي 4خانوار در خانه «آخوند خراساني»
مروري بر سيره رهبران الهي و عالمان
مكتب اسلام، در تمام عرصه هاي مادي ومعنوي، درهاي گرانبهايي از علم و معرفت را به
روي طالبان و مشتاقان مي گشايد و هر فردي به فراخور توان خويش از اين سفره معنوي
بهره مي برد.
دقت و احتياط در مصرف بيت المال از جمله موضوعاتي است كه جايگاه ويژه اي درسيره
نظري و عملي رهبران الهي و پيروانش دارد تا آنجا كه امام علي(ع) در نامه اي به
كارگزارانش مي فرمايد: «قلم هايتان را تيز كنيد و سطرهايتان را نزديك هم بنويسيد.
از زياده نويسي بپرهيزيد، منظورتان را كوتاه تر بيان كنيد، مبادا زياده نويسي و
پرحرفي كنيد زيرا اموال مسلمانان زياني را برنمي تابد!»
بايد توجه داشت كه علماي بزرگ اسلام در موارد بسيار از بيت المال استفاده نمي كردند
و در صورت لزوم با احتياط كامل آن را به مصرف مي رسانند. آنچه درپي مي آيد گوشه اي
از سيره آيت الله ملامحمدكاظم خراساني مشهور به «آخوند خراساني» درخصوص بيت المال
است كه آن را به نقل از خبرگزاري فارس از نظر مي گذرانيم.
آيت الله ملامحمدكاظم خراساني فقيه فرزانه، رهبر انقلاب مشروطه و نويسنده «كفايه
الاصول» و يكي از بزرگ ترين اساتيد حوزه علميه نجف بود كه شاگردان بسياري مانند آيت
الله عظام حائري، نائيني، آقا ضياء عراقي، سيدابوالحسن اصفهاني بروجردي و شاهرودي
به جامعه اسلامي تحويل داد.
آخوند خراساني با اينكه موقعيتي والا داشت، در كمال زهد و ساده زيستي به سر برد، در
روزگاري كه سه فرزند و سه عروسش درخانه اي بسيار كوچك هركدام در يك اطاق زندگي مي
كردند، روزي فرزند بزرگ ترش مهدي نزد او آمد و از تنگي جا شكايت كرد، آخوند به
سخنانش گوش فرا داد و سپس فرمود: «بابا! اگر قرار باشد، منزل هاي اين شهر در ميان
مستحقانش قسمت كنند، به ما بيش از اين نمي رسد».
درشرح حال آخوند خراساني آورده شده است كه هر وقت بازاريان پارچه هاي ابريشمي و
گران بها به نجف مي آوردند و فرزندان آخوند، دلشان مي خواست از آن لباس بپوشند، از
پدر پول خريد مي خواستند، آخوند مي گفت: «من پول چه كسي را به شما بدهم كه برويد و
لباس هاي ابريشمي را بپوشيد.»
آن روز آخوند خراساني تنها پيراهنش را شسته، منتظر بود تا خشك شود، وقت درس فرا
رسيد، اما پيراهن هنوز خشك نشده بود، وقت درس فرا رسيد، براي اينكه از درس استاد
شيخ مرتضي انصاري محروم نشود، قبايش را تن كرد، مچ هاي آستين را بست و در حالي كه
عبا را به دور خود پيچيده بود، وارد مجلس درس شيخ شده و در گوشه اي نشست و به سخنان
استاد گوش فرا داد.
پس از خاتمه درس به سرعت به سوي خانه شتافت تا كسي متوجه موضوع نشود، ظهر آن روز
كسي درب حجره را كوفت، وقتي محمدكاظم در را باز كرد، شيخ مرتضي را دم در يافت،
استاد سلام كرد و بقچه اي از زير عباي خود بيرون آورده، به دست او داد و با لحني
سرشار از محبت، گفت: «از اينكه در اين وقت مزاحم شده ام، معذرت مي خواهم، من مي
توانستم پيراهن نو تهيه كنم، اما دلم مي خواهد پيراهن خود را به شما بدهم و
اميدوارم با قبول آن مرا خوشحال كنيد.»
شيخ آنگاه به سرعت از حجره شاگرد خود دور شد، به طوري كه محمدكاظم نتوانست از لطف
استاد سپاسگزاري كند، وقتي بقچه را گشود، ديد كه دو دست از پيراهن هاي خود را براي
او آورده است.
|
|
|
«عيد فطر » موسم دريافت جوائز
آيت الله جوادي آملي
« عيد سعيد فطر » فصل جائزه يك ماه بندگي و انس با معارف ناب قرآن كريم و عترت
طاهرين (عليهم السّلام) و موسم شكفتن بيداري و آشتي هميشگي با مبدأ ربوبي هستي به
شمار مي رود. شعف و سرور بندگان و مهمانان خداي حكيم در روز عيد فطر به مواظبت از
دستاوردهاي ممتاز ماه خدا و استمرار مكارم اخلاق و فضائل حسنه اي است كه محصول
ضيافت الهي مي باشد.
معلّم حكيم، « حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) » در مطلب پيش رو به وظائف
عبادي انسان در روز فرخنده عيد فطر و چگونگي استمرار معارف ناب ماه مبارك رمضان
براي طول سال پرداخته اند.
( اعياد اسلامي )، پس از انجام يك سري عبادات رسمي
در اسلام وقتي يك سلسله عبادت هاي رسمي ا متثال شد، عيد اعلام مي شود. در مراسم حج
وقتي آن قبله و مطاف مورد تكريم قرار گرفت، اعمال خاصي را محر م انجام داد، روز دهم
مي شود « عيد ». در ماه مبارك رمضان هم به شرح ايضاً؛ وقتي بنده عود مي كند، مي رسد
به لقاي رحمت الهي، مي شود «عيد». اگر عيد سعيد فطر خيلي محترم است، به پاس احترام
همان روزه يك ماهه است كه ن شآء الله به بهترين وجه انجام داديد و بايد حاصل 30
روزه را بدهيد و ساغر بگيريد. اگر عدّه اي به اين فكرند كه ل يله الجوائ زي را پشت
سر گذاشتند، يوم الجوائ زي را در پيش دارند، جائزه بگيرند؛ جائزه مال كسي است كه
بگويد: كه د هم حاصل 30 روزه و ساغر گيرم. اين روز در مقابل شب نيست؛ يعني اعمال 30
شب و روز را، آن سحرها را، آن دعاها را، آن برنامه هاي ليله قدر را با اعمال روز
يكجا تقديم بكنم و ساغر بگيرم؛ شده يوم الجوائ ز. وجود مبارك امام سجاد (ع) شب عيد
فطر را تا صبح در مسجد احياء مي كرد، مي فرمود: كمتر از شب قدر نيست ! زيرا جائزه
ها را روز عيد عطا مي كنند.
« زكات فطره »، متمّم ( روزه ) و ( زكات )
از «زكات فطر» غفلت نكنيم كه واجب است؛ هم متمّم روزه است، هم متمّم زكات ! اگر كسي
در زكات مالي او نقصي بود، زكات فطر تتميم مي كند؛ اگر در روزه او نقصي بود، زكات
فطر ترميم مي كند؛ حتماً بايد اين كار انجام بشود. مرحوم ابن طاوس مي گويد: اگر قبل
از نماز داديد، فطر است؛ و گرنه صدقه است! يا اگر قبل از ظهر داديد، فطر است و اگر
بعد از ظهر داديد، صدقه است. سعي كنيم حتماً اين كار را تا ظهر انجام بدهيم.
افطار كردن در روز عيد فطر با قصد قربت، به منزله بهره مندي از ثواب
مطلب ديگر آن است كه روزه گرفتن عبادت است و اين عبادت بدون قصد قربت حاصل نمي شود.
روزه گرفتن در روز عيد حرام است، منتها حرام توصّلي است. يعني اگر كسي غفلت كرد و
نمي دانست كه امروز روز عيد فطر است، روزه گرفت، معصيت نكرد؛ چون در ا متثال حرمت
قصد قربت لازم نيست. امّا فتواي ابن طاوس در اقبال اين است كه اگر شما بخواهيد ثواب
ببريد؛ مگر نمي خواهي ثواب ببري يا مي خواهي معصيت نكني؟! روز عيد فطر اگر كسي
ندانسته روزه گرفت، معصيت نكرد، امّا ثواب به او نمي دهند !
فرمود: چرا يك كاري بكنيم كه ثواب نبريم؟! همان طوري كه روزه مي گيريم، قربهً لي
الله، چون خدا گفت؛ امروز افطار مي كنيم، قربهً لي الله، چون او گفت! بنابراين اگر
كسي اول روز فطرافطار كرد كه گذشت؛ اگر افطار نكرد، همان طوري كه روزه مي گيريد به
قصد قربت تا ثواب ببريد، اگر به منزل رفتيد، يك استكان چاي مي خواهيد ميل كنيد،
بگوييد: خدايا ! چون تو فرمودي امروز بخور، من دارم مي خورم. آن وقت اين يك افطاري
است عبادي؛ آن صوم عبادي است، اين افطار هم مي شود عبادي.
لزوم افطار نمودن در روز عيد فطر با تربت حضرت سيّد الشهداء (ع)
حالا با چه افطار بكنيم؟ ببينيد اين معادل بودن عترت و قرآن در همه شئون ما ظهور
دارد. كمتر خانه اي است كه تربت سيّد الشهداء (ع)در آن نباشد، همين تربتي كه
بالأخره حكم فقهي بر آن مترتّب است. ديگر لازم نيست از آن قتلگاه خاص گرفته بشود !
اگر از آنها گرفته شد كه ن عم المطلوب. همين تربتي كه حكم فقهي بر آن مترتب است، يك
مقدار از همين تربت، خيلي كم؛ همان طوري كه براي شفا حلال است، در روز عيد فطر نه
تنها حلال است، بلكه رجحان دارد ! يك مختصري آن تربت را در همان چائي تان مي ريزيد،
يا در آب مي ريزيد؛ با تربت افطار مي كنيد كه جمع بين ( فطرت ) و ( رحمت ) باشد.
آدم مي تواند همين كاري كه انجام مي دهد، صبغه عبادي پيدا كند، تقرّبش را هم به
خاندان عصمت و طهارت تضمين بكند و رو به راه بشود كه با تربت افطار بكنيد.
حالا خواستيد افطار بكنيد، افطار كرديد با تربت سيّد شهداء و با يك مقدار آب يا شير
يا چاي، هر چه خواستيد. اين دعاي صحيفه سجاديه مال بعد از نماز است، يك دعاي مختصري
دارد براي قبل از نماز.درآن دعائي كه مرحوم سيّد بن طاوس در اقبالش نقل مي كند
ببينيد بنده با چه جلالي به پيشگاه مولايش مي رود!
عدم امكان كشيدن بار « قيامت » توسط هيچ كس
جريان مسائل احتضار و برزخ و قيامت آنچنان نيست كه به حرف در بيايد! يك بيان لطيفي
سيّدنا الاستاد در الميزان دارد، مي فرمايد:يسألونك عن السّاعه(1)، اينها سؤال مي
كنند قيامت ك ي قيام مي كند !البتّه از آن جهت كه وجود مبارك رسول گرامي و اهل بيت
(ع) صادر اوّلند، حساب ديگري دارد! فرمود: شما از من مطلبي را سؤال مي كنيد كه خود
من نمي توانم آن بار را بكشم! وقتي قيامت بخواهد ظهور بكند، مني نمي مانم ! در جواب
بگو: ثقلت ف ي السّموات و الأرض(2). شما از من چيزي را مي پرسيد كه وقتي آن ظهور
كرد، كلّ نظام تكان داده مي شود ! زمين لرزه نيست، اين جهان لرزه است: ا نّ زلزله
السّاعه ش يأ عظيم (3). يعني كلّ سماوات، مطو ياأ ب يمين ه (4) مي شود؛ كلّ أرض،
قبضته (5) مي شود، كلّ نظام به هم مي خورد، كسي نمي ماند !
فرمود: در جواب بگو مني نيستم ! من اگر بتوانم مسأله قيامت را تحمّل بكنم كه اين
بار را مي كشم ! وقتي او ظهور كرد، مني نمي ماند ! او مي ماند و او !! ثقلت ف ي
السّموات و الأرض، اين بار، بار سنگيني است! اين يك امانتي ايست كه آسمانها و جبال
ا باء كردند، فحملها الا نسان (6) ! اين يك باري است كه نه آسمان مي تواند بكشد، نه
زمين مي تواند بكشد، نه انسان مي تواند بكشد، نه جن مي تواند بكشد؛ هيچ يك نمي
تواند بكشد، حتّي فرشته ها نمي توانند بكشند در نفخه صور !
تجلي احوال قيامت در دعاي روز عيد فطر
بعد از يك چنين عالمي، انسان مي خواهد به حضور ذات أقدس له برود با بار سنگين !
دعائي كه ابن طاوس در اقبالش نقل مي كند، مي گويد: آن روز مگر مي شود آدم عادي برود
به پيشگاه خداي سبحان و سالم بماند؟! اين دعا را ايشان از مشايخش نقل كرده كه از
بعضي از نواب خاص وجود مبارك ولي عصر، بقيّه الله (أرواح من س واه فداه) خواستم
دعاهاي ماه مبارك رمضان را به من نشان بده، ايشان كتابي كه جلد قرمز داشت به من
داد،اين كتاب را باز كردم، دعاي عيد فطر اين بود كه خدايا ! اللّهمّ ا نّي توجّهت ا
ل يك ب محمّد (ص) امام ي و عليّ (ع) خلف ي و يمين ي و الائ مه عن يسار ي (7). در
طليعه دعا اين است كه خدايا! من با اين ا سكورت دارم مي آيم، غير از اين چاره ندارم
! پيشاپيشم وجود مبارك پيامبر (ص)، طرف راست و پشت سر من علي بن أبيطالب، طرف چپ من
ائمه معصومين؛ من در پناه اينها در اين قلعه دارم مي آيم !
توانفرسا بودن طامّه مرگ براي انسان
آن كسي كه امروز و لايه علي بن أبيطال ب ح صن ي (8) را نداشت،آيا فردا در آن حصن و
قلعه مستقر مي شود؟! به روي او مي آيد كه اين دعا را در روز عيد فطر بخواند؟! با
اين جلال و شكوه بايد برويم تا نجات پيدا كنيم؛ مگر كار آساني است؟ اين ( طامّه )
است. شما مي بينيد بعضي از بيماري هاي مشابه حصبه پيش مي آيد، انسان گرفتار فراموشي
مي شود؛ الآن كه اين ن سيان و فراموشي با بيماري هاي فراوان رائج است ! يك بيماري
مختصر تمام آنچه انسان در ذهنش اندوخت و آموخت، همه را از يادش مي برد!! مگر طامّه
موت مثل حصبه يا مثل آلزايمر و امثال ذلك است؟! همه خاطرات از ياد آدم مي رود. يك
وقت سيّدنا الاستاد امام (ره) در همين مسجد أعظم نصيحت مي كردند، اين حديث را
خواندند؛ البتّه در مجامع روائي ما هم هست. فرمود: شما مواظب باشيد برنامه هاي دين
ملكه بشود؛ حال بشود كافي نيست ! ملكه شدن كار آساني نيست !! تا ملكه نشود، با فشار
مرگ از ياد آدم مي رود.
الفباي بديهي دين، سؤالات قبر هر انسان
اينكه شما مي بينيد در سؤالات قبر بديهيات را از آدم سؤال مي كنند، الفباي دين را
سؤال مي كنند ! مي گويند: خداي تو كيست؟ پيغمبر تو كيست؟ كتاب تو چيست؟ ديگر مشكلات
فقهي و اصولي و فلسفي و كلامي را كه سئوال نمي كنند! مگر سؤال مي كنند احكام روزه و
نماز چيست؟! مي گويند: مسلماني يا نه؟ دينت چيست؟ همين ! اين سؤالات را اگر جواب
نداديم (معاذ الله)، جريان نكير و منكر مطرح است ! اينها الفباي دين است؛ مگر
الفباي دين به ياد هر كسي هست؟ مگر به ياد هر كسي هست كه بگويد الله جلّ جلاله
ربّي؟ مگر مقدور هر كسي هست كه بگويد من مسلمانم؟! آن روايت اين است كه عدّه اي بعد
از مراحلي از عذاب، تازه به يادشان مي آيد كه وقتي ازآنها سؤال مي كنند دينت چيست،
كتابت چيست، پيغمبرت كيست، مي گويد: من اسمش را نمي دانم، ولي پيغمبر من كسي است كه
قرآن بر او نازل شد؛ تازه بعد از 80 سال عذاب !! ما يك چنين عالمي در پيش داريم !
بعد از احقابي از عذاب تازه به يادش مي آيد كه پيغمبر من كسي است كه قرآن بر او
نازل شده؛ امّا نمي داند عيسي است، موسي است، حضرت رسول است، چيست.
اين دعاي امروز براي تأمين آن روز است كه خدايا ! من با اين وضع دارم مي آيم؛
پيامبر جلوي من است، چون قدوه من است؛ علي بن أبي طالب طرف راست من است و حامي من
است، پشتيبان من است و اين ائمه (ع) طرف چپ منند.آن كسي كه امروز به و لايه عليّ بن
أبيطال ب ح صن ي معتقد بود، مي تواند اين دعا را بخواند، فردا هم راحت است !
بنابراين جريان طامّه موت كه ما بعد الموت اطم (9)، اين طامّه است، آن اطم است. اگر
با جريان طامّه موت همه را از بين مي برند، بايد به فكر ملكات بود كه از بين نرود !
يعني طوري باشد كه آن حادثه سخت كه پيش آمد، آدم يادش نرود ! خيلي ها با زبان شفاف
وقتي از آنها سؤال مي كنند كه دينت چيست، مي گويد: من مسلمانم. كتابت چيست، مي
گويد: قرآن. غرض اينكه آسان نيست، اين مثل شناسنامه گرفتن نيست كه هر كسي بگويد من
مسلمانم، دينم اسلام است و كتابم قرآن ! ما يك چنين روزي در پيش داريم. اين روزها،
با اين نماز عيد فطرها، با اين زكات فطرها، با اين روزه گرفتن ها بايد حل بشود !
دليل حزن دائمي اهل بيت (ع) در اعياد فطر، قربان و جمعه
غالب اين روايات،روز عيد فطر عيد قربان و روز جمعه را روز ( حزن اهل بيت) مي دانند.
مي فرمايند: هر وقت عيد فطر شد، خاندان عصمت و طهارت غمگينند. مي خواهيم مژده بدهيم
كه الآن ديگر وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) ن شآء الله غمگين نيست، دودمان
عصمت و طهارت (ع) غمگين نيستند ! عرض كردند: چرا اهل بيت روز عيد فطر غمگينند،
فرمودند: نماز عيد فطر، آن جلال، آن شكوه، مال مقام امامت است، منصوب از طرف امام
بايد اين كار را بكند و اين را غصب كردند، ما حق خودمان را مغصوب مي بينيم، روز حزن
ماست !
تشكيل نظام اسلامي، دليل رفع حزن اهل بيت (ع) در اعياد اسلامي اين دوره
در نظام اسلامي علي وجه الأرض به لطف الهي اعياد اسلامي باعث حزن اهل بيت نيست !!
چون به اذن اينها، كساني كه از طرف اينها هستند، حرف اينها را مي زنند، نام اينها
را در خطبه ها مي خوانند، به نام اينها سخن مي گويند، حرف اينها را منتشر مي كنند،
به اينها منسوبند و از طرف اينها س متي دارند به نحو عام؛ اينها دارند روز عيد فطر
اين مراسم را اقامه مي كنند. بنابراين براي جهان اسلام اگر مشكلي باشد، براي جهان
تشيع در شرائط كنوني و فعلي ن شآء الله مشكلي نيست. واقعاً روز عيد است، روز نشاط
است، روزي كه وجود مبارك ولي عصر خوشحال است، به نام او خطبه خوانده مي شود؛ مي
بينيد نام اين 14 معصوم در خطبه ها مي آيد، از طرف آنها گفته مي شود، منصوبان عام
آنها دارند حرف مي زنند و پيام آنها را دارند به مردم ابلاغ مي كنند. بنابراين ن
شآء الله اين عيد است؛ وقتي عيد بود، عيد واقعي بود، مورد خوشحالي ولي عصر بود؛ جاي
آن است كه انسان حداكثر بهره را ببرد و حاصل 30 روزه را بدهد و ساغر بگيرد.
لزوم حفظ ماه مبارك رمضان با تداوم سنّت حسنه « روزه » براي جوانان
براي استقبال ماه مبارك رمضان در اواخر ماه شعبان گفتند: روزه بگيريد كه به استقبال
ماه مبارك رمضان برويد. در بدرقه ماه مبارك رمضان هم به استثناي روز عيد فطر، بعد
از گذشت عيد فطر چند روز روزه گرفتن مستحب است. اين پيشنهاد را به عرض طلاب جوان و
دانشجوها عرض مي كنيم، سالمندان معذورند! ما براي اينكه اين ملكاتي كه در ماه مبارك
رمضان پيدا شد ن شآء الله حفظ بكنيم، روزه را حفظ بكنيم. ماهي 3 روز روزه گرفتن
براي يك طلبه جوان و يك دانشجو دشوار نيست، اين ادامه ماه مبارك رمضان است.
اگر ما بخواهيم آثار ماه مبارك رمضان حفظ بشود، با سفارش حفظ نمي شود ! كم حرف زدن،
كم خوردن، پر حرفي نكردن، مواظب جلسات بودن؛ انسان طوري در جلسات رفتار نكند كه يك
عدّه اي را بخنداند ! اين بيان نوراني حضرت امير (ع) است كه با اين كار، عظمت انسان
كاسته مي شود. پر حرفي نكند، هر حرفي را نزند، هر غذائي را هم نخورد و ماهي 3 روز
روزه گرفتن براي يك طلبه جوان يا يك دانشجو خيلي سهل است، اين حفظ ماه مبارك رمضان
است. ما يك سفر سنگيني در پيش داريم !
برتري انسان از كرات منظومه شمسي و ستارگان
ما كه مثل راه شيري و شمس و قمر نيستيم كه از يك مشت دود خلق شده باشيم، بعد هم
بشويم دود ! ما خليفه الهي هستيم، از راه دور آمديم، به راه دور مي رويم. هرگز ما
را نبايد با آفتاب وماه وراه شيري قياس كرد، هرگز ما را نبايد با اين ميليون ها
ستاره قياس كرد !
شما در سوره مباركه فصّلت مي بينيد كه ذات أقدس له صدر و ساقه اين نظام سپهري را
دود مي داند. مي گويد: اين شمس و قمر كه چيزي نيست: ثمّ استوي لي السّماء و ه ي
دخاأ فقال لها و ل لأرض ائت يا طوعاً او كرهاً قالتا اتينا طائ عين. فقضاهنّ سبع
سموات، [ بعد ] و زيّنا السّماء الدّنيا ب مصابيح (10). فرمود: ما بعد از اينكه
زمين را ساختيم، به فكر اين بوديم كه آسمان را تنظيم بكنيم. آسمان را اوّل به صورت
يك دود در آورديم؛ يك مشت دخان بود، گاز خفه كن بود؛ ما اين دود را شمس و قمر
كرديم. اينچنين نبود كه پرنيان و برليان باشد! بعد هم دود مي كنيم. ا ذا الشّمس كوّ
رت (11) آخرش است. چيزي كه آغاز و انجامش دود است و گاز است و اينهاست، اين ديگر
حرمتي ندارد! امّا تو اي انسان، خليفه مني؛ نفخت ف يه م ن روح ي (12) مال تو است،
يا ايّها الا نسان نّك كاد أ لي ربّ ك كدحاً فملاق يه (13) مال تو است، آغاز و
انجام تو فرق مي كند؛ تو از مني و به من بر مي گردي، شمس و قمر دود بودند و دود مي
شوند. با چه داريد خودتان را مي فروشيد؟
بي ارزش بودن مقام ها و مناصب دنيائي
ما مي توانيم مثل سيّد حسن مدرّس و امام در حدّ خودمان زندگي كنيم. در متن سياست
باشيم، در انتخابات باشيم، رأي بدهيم؛ امّا بازي نكنيم. نه كسي را بازي بدهيم، نه
بازي كسي در ما اثر كند؛ نه فريب بدهيم، نه فريب كسي را بخوريم !
الآن اگر كسي به ما احترام مي كند، جواب سلام ما را مي دهد، براي اين است كه ماها
شاگرد اماميم، پيرو اماميم، تابع خطّ اماميم! خود امام را اگر كسي احترام مي كند،
براي اين است كه او نائب عام ولي عصر است؛ حرمت نائب عام بعد از نائب خاص است. نائب
خاص نظير مالك اشتر، نظير حضرت مسلم (ع) و مانند آن؛ اينها حرمت خاصي دارند.
حضرت امير به خلافت گفت: ( عفطه عنز )آب بيني بز (14). آن خلافت ملكوتي كه در غدير
نصب نشد و در سقيفه غصب نشد؛ آن كه غصبي نيست ! آنكه مي گويد: فنّي ب طرق السّماء
اعلم م نّي ب طرق الأرض (15)، آن را نمي شود در سقيفه غصب كرد ! بلكه منظور همين
خلافت و حكومت و رهبري و زمامداري است كه فرمود: اين عفطه عنز است. براي اين عفطه
عنز اين قدر به جان هم نيفتيد ! آن مقام ملكوتي را كه (معاذ الله) نفرمود عفطه عنز
است! پس ما مي توانيم در متن سياست باشيم، در متن انتخابات باشيم، امّا بازي نكنيم
! حتماً شركت مي كنيم، بدون بازي. اين لهو و لعب، مي شود دنيا، آن پاسداري از يك
نظام مي شود آخرت؛ اينها وظائف ماست.
موفقيت مردم مسلمان ايران در عرصه پر آشوب بين المللي
بيگانه الآن چه به شوراي امنيّت مراجعه كند، چه تهديد بكند به تحريم اقتصادي و
مانند آن، دودش باز به چشم خود او مي رود. ايران به لطف الهي راه خودش را پيدا
كرده، استقلال را پيدا كرده، كم م ن ف ئه قليله (16) را پيدا كرده، و لينصرنّ الله
من ينصره (17) را پيدا كرده، كتب الله لاغل بنّ انا و رسل ي (18) را پيدا كرده، ا ن
تنصروا الله ينصركم (19) را پيدا كرده؛ اينها راه هاي اساسي است كه پيدا كرده و اين
راه را طي مي كند و آن مشكلاتي كه آنها در اففانستان و عراق و فلسطين و لبنان براي
خودشان طرح كردند الآن در اين باتلاق ها مانده اند ! ما اگر انسجاممان را حفظ
بكنيم، هيچ عاملي نمي تواند ايران را تهديد كند. اين نعمت خوبي است؛ اينها محصول
ماه مبارك رمضان است، اينها محصول خطبه هاي نماز عيد است كه انسان مي تواند بدون
لهو و لعب زندگي كند.
تدوين شناسنامه اخروي براي انسان مؤمن
وجود مبارك حضرت امير فرمود: شما شناسنامه بگيريد، شما كه بچه دنيا نيستيد ! دنيا
يك فرزنداني دارد: ل كلّ م نهما بنون فكونوا م ن ابناء الآخ ره (20)، براي اينكه از
آنجا آمديد ! اين از آنجا آمديد، براي همه مان حلّش آسان نيست. فرمود: شما از آنجا
آمديد و به آنجا بر مي گرديد.دنيا فرزنداني دارد، آخرت فرزنداني دارد؛ شما بچه هاي
آخرت باشيد. پس انسان مي تواند كلاً در دنيا زندگي بكند، ولي فرزند آخرت باشد؛
شناسنامه اش اخروي باشد ! آنكه مي گويد: ا نّ صلاتي ونسك ي و محياي و ممات ي ل لّه
ربّ العالمين (21) اين است ! اين بيان نوراني سيّد الشهداء (ع) كه فرمود: كانّ
الدّنيا لم تكن و كانّ الآخ ره لم تزل (22) همين است؛ فرمود: ما اصلاً اهل دنيا
نيستيم، ما اصلاً در دنيا زندگي نمي كنيم! آن كه بازي است كه مال ما نيست، آن كه ما
داريم بازي نيست ! آن كه در نهج البلاغه است و فرمود شما بچه آخرت باشيد، براي
اينكه از آنجا آمديد. معلوم مي شود خيلي ها وقتي مي روند بهشت، مي بينند كه از
اينجا آمدند، دوباره به آنجا بر مي گردند...
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي)
در خطبه هاي نماز عيد سعيد فطر، قم ؛ مصلّي قدس- 1385/8/3
(1و2) اعراف/ 187
(3) حج/ 1
(4و5) برداشت از: زمر/ 67
(6) اشاره به: احزاب/ 72
(7) اقبال الأعمال/ 275 و 276
(8) ر. ك: الأمالي ل لصدوق/ 235
(9) بحار الأنوار/ 6/ 141
10) فصّلت/ 11 ـ 12
(11) تكوير/ 1
(12) ص/ 72 و حجر/ 29
(13) انشقاق/ 6
(14) ر. ك: نهج البلاغه/ خ 3
(15) نهج البلاغه/ خ 189/ بند 5
(16) بقره/ 249
(17) حج/ 40
(18) مجادله/ 21
(19) محمّد/ 7
(20) نهج البلاغه/ خ 42
(21) انعام/ 162
(22) بحار الأنوار/ 45/ 87
|
|
|
چگونه اعياد را گرامي داريم؟
علي جواهردهي
اعياد مذهبي و ملي چون عيد قربان و فطر و غدير و نوروز و ديگر مناسبت هاي مهم چون
خجسته زادروز امامان معصوم(ع) و شخصيت هاي بزرگ بلكه حتي ميلاد خودمان، مناسبت هاي
مهمي است كه هر كسي مي كوشد تا به شكلي اين روزها را گرامي بدارد. اما مشكلي كه
وجود دارد اينكه نمي داند چگونه اين مناسبت را گرامي بدارد؟ زيرا همواره اين ترس
هست كه از موازين شرعي و عرفي بيرون رفته و مسأله گراميداشت را لوث كند.
برخي گمان مي كنند كه برگزاري مراسم عزاداري بسيار آسان تر است؛ چراكه محدوديت ها و
حال و هواي عزاداري اجازه نمي دهد تا خارج از شرع و عرف عمل شود. اما نويسنده بر
اين باور است كه محدوديت هاي عزاداري نيز مي تواند مسير عزاداري را تغيير دهد و
بايد با مراجعه به آموزه هاي اسلامي و ارائه الگوهاي رفتاري در دو حوزه اعياد و
عزاداري، بدرستي از اين ظرفيت ها براي مقاصد اسلامي و انساني استفاده شود. فرهنگ
رفتاري متناسب با آموزه هاي قرآني مي تواند اين فرصت را براي جامعه اسلامي ايجاد
كند.
يكي از اصطلاحات مشهور در آموزه هاي اسلامي كه برگرفته از آيات قرآني است، عيد و
ايام الله است. عيد، واژه اي عربي برگرفته از عود به معناي بازگشت است. اما اين
واژه در معناي يادبود و گراميداشت روزها يا حوادث خاص تاريخي به كار مي رود. از اين
رو برخي ها آن را به معناي موسم و هر روزي كه در آن اجتماعي و يا يادبودي از صاحب
فضيلت بوده باشد، دانسته اند، براي آنكه در هر سالي آن واقعه و حادثه، با فرح و
سرور مجددي عود مي كند.
عيد نوروز كه بازگشت طبيعت به همان زيبايي و طراوت پيشين خود است، از سوي ايرانيان
گرامي داشته مي شود؛ چراكه هر ساله با بازگشت خود فرح و شادي و سرور را به انسان
بازمي گرداند و طبيعت سرد و مرده زمستان با گرما و زندگي بهاري جان تازه اي به خود
مي گيرد.
اعياد در ميان ملل بزرگ و فرهنگها
از ديرباز در همه ملت هاي بزرگ و فرهنگي جهان، اعياد، جشن گرفته مي شد. از جمله در
زمان حضرت ابراهيم(ع) عيدي داشتند كه در آن روز بتان را گرامي مي داشتند. مفسران بر
اين باورند كه روز بت شكني حضرت ابراهيم(ع) روز عيد بت پرستان بود. بت پرستان در هر
سال روز خاصي را براي بت ها عيد مي گرفتند، غذاهايي در بت خانه حاضر كرده سپس دسته
جمعي به بيرون شهر حركت مي كردند و در پايان روز بازمي گشتند و به بت خانه مي آمدند
تا از آن غذاها كه به اعتقادشان تبرك يافته بود بخورند. آنان به ابراهيم نيز
پيشنهاد كردند او هم با آنها برود، ولي او به عذر بيماري با آنها نرفت. (انبياء،
آيه57 و آيات ديگر)
در مصر باستان نيز عيد، برگزار و گرامي داشته مي شد. در آيه 59 سوره طه آمده است كه
حضرت موسي(ع) روز موعد مبارزه با ساحران را روز عيد و يوم الزينه قرار داد و فرمود:
و موعدكم يوم الزينه و أن يحشر الناس ضحي؛ گفت وعده گاه شما روز عيد باشد كه مردم
نيمروز مجتمع شوند. علامه طباطبايي در ذيل آيه آورده از سياق آيه برمي آيد كه روز
زينت در ميان مصريان روزي بوده كه همچون روز عيد خود را زينت مي كردند و بازارها را
آذين مي بستند.
عيد براي ملت ها حتي مؤمنان امري مبارك و ميمون بوده است. از اين رو حتي حواريون
حضرت عيسي(ع) خواهان آن بودند كه عيدي خاص براي خودشان داشته باشند؛ چنانكه يهوديان
براي خود اعيادي داشتند كه از آن به ايام الله ياد مي كردند؛ چرا كه خداوند به حضرت
موسي(ع) و يهوديان فرمان داده بود تا روزهاي خاص را به عنوان ايام الله بزرگ دارند
كه از جمله اين ايام الله و اعياد، روز نجات ملت يهود از دست فرعون و گذر از دريا
بود.(ابراهيم، آيه 5)
حضرت عيسي(ع) در برابر درخواست انصار و حواريون خود، از خداوند خواست تا سفره اي
آسماني براي آنان فراهم آورد تا ايشان از آن بخورند و آن روز را به عنوان عيد گرامي
دارند: اللهم ربنا أنزل علينا مائده من السماء تكون لنا عيدا لأولنا و آخرنا و أيه
منك؛ پروردگارا بر ما سفره اي از طعام از آسمان نازل فرما تا براي امروز ما و انسان
هايي كه بعدا مي آيند عيد باشد و نشانه بزرگي و عظمت تو باشد.
در تفسير نمونه در ذيل آيه آمده است: از آنجا كه روز نزول مائده، روز بازگشت به
پيروزي و پاكي و ايمان به خدا بوده است حضرت مسيح(ع) آن را «عيد» ناميده و همانطور
كه در روايات وارد شده، نزول مائده در روز يكشنبه بود و شايد يكي از علل احترام روز
يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است.
بنابراين، در اقوام و ملل گذشته حتي ميان كفار و بت پرستان، عيد به عنوان روزهاي
خاص گرامي داشته مي شد؛ چرا كه آن روز را زماني مقدس و مهم مي دانستند كه حادثه و
رخدادي بزرگ پديد آمده و سرنوشت آن ملت و قوم را تحت تأثير خود قرار بود.
هر چند كه همه روزها روز خداست، همان طور كه همه جان ها از خداست، ولي برخي از
روزها همانند برخي از جان ها از ويژگي خاصي برخوردار است كه خداوند به خود نسبت مي
دهد از جمله روزهايي كه تجلي قدرت و يا حكمت خداوند است مانند همان جان و روح خاصي
كه به انسان داده شده و خداوند آن را به خود نسبت مي دهد. (حجر، آيه 92؛ ص، آيه 27)
البته كفار روزهايي كه مؤمنان آن را بزرگ و گرامي مي دارند، بي ارزش مي دانند؛ زيرا
از نظر فرهنگي و فكري با هم در تقابل هستند (جاثيه، آيه 41) مؤمنان نيز مي بايست
توجه داشته باشند كه با حضور خود در جشن هاي كفار آن را گرامي ندارند. از اين رو به
مؤمنان فرمان مي دهد در آن جشن ها و اعياد به سبب آنكه از اعياد باطل است شركت
نداشته باشند. (فرقان، آيه 27)
اعياد در اسلام
در اسلام روزهاي بزرگي وجود دارد كه عيد گرفته مي شود. البته در آيات قرآني به
صراحت از عيد قربان و عيد فطر يا ديگر اعياد ياد نشده ولي در آيات قرآني از مردم
خواسته شده است كه ايام الله را گرامي دارند؛ چنانكه ملت يهود آن را گرامي مي
داشتند.(ابراهيم، آيه 5)
از اين آيه و آيات ديگر برمي آيد كه جشن و شادي بلكه سوگواري و عزاداري در رابطه با
ايام الله جايز است؛ چون اين يادآوري موفقيت ها و پيروزي ها و نيز مصيبت ها و تلخي
هاي گذشته و برطرف شدن آنها، انسان ها را به تدبر و نيز شكر وامي دارد و نيز مقاومت
و صبر را در انسان ها افزايش مي دهد و الگوهايي را براي زندگي بهتر معرفي مي كند.
از اين آيه و آيات ديگر برمي آيد كه انسان مي بايست در هرحال مصيبت و رفاه، شاكر
خداوند باشد و از گذشته عبرت و درس بگيرد.
اول ماه شوال عيد قرار داده شد چون مؤمنان با روزه داري خود در راه رستگاري و تقوا
گام برداشتند و پس از پايان اين دوره آموزشي جشن پيروزي و رستگاري مي گيرند. «قد
افلح من تزكي» محققاً هركس خود را تزكيه كند رستگار مي شود. مفسران، منظور از
«تزكي» را زكات فطره در روز عيدفطر مي دانند. امام باقر(ع) فرمودند: بگوييد اين
رمضان است و نه رمضان رفت و نه رمضان آمد، زيرا رمضان يكي از نام هاي خداست و نمي
توان نسبت رفتن و آمدن به ذاتش داد. رفتن و آمدن مربوط به اشياء زائل است. پس
بگوييد: ماه رمضان ماه را اضافه كنيد؛ چون رمضان، نام خداست. ماه رمضان، ماهي است
كه قرآن در آن نازل شده و خداوند آن را مثل براي اهلبيت و «عيد» براي «مومنين» قرار
داد. (نورالثقلين ج 5، ص 556)
در روايات است كه خداوند در روز قيامت چهار عيد را زينت دهد. امام رضا(ع) مي
فرمايد: اذا كان يوم القيامه رفت اربعه ايام الي الله كما زف العروس الي خدرها قيل:
ما هذه الايام قال: يوم الجمعه و يوم الاضحي و يوم الفطر يوم الغدير و ان يوم
الغدير بين الاضحي و الفطر و الجمعه كالقمر بين الكواكب؛ حضرت رضا(ع) فرمود: هنگامي
كه روز قيامت برپا شود، چهار روز را زينت مي دهند. همان طور كه عروس را آرايش مي
كنند، گفته شد: اين چهار روز كدام ايام هستند؟ فرمود: روز عيد قربان، روز فطر، روز
جمعه و روز غدير، اما روز غدير در بين اضحي و فطر و روز جمعه مانند ماه در بين
ستارگان است. (مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 81)
به هر حال، عيد و ايام الله در آموزه هاي قرآني و روايي بسيار مورد توجه و تاكيد
است و برخلاف كساني كه معتقدند كه نمي بايست اين روزها را گرامي داشت، از آيات و
روايات به دست مي آيد كه گرامي داشت اين ايام در برخي از موارد لازم و در برخي
موارد مستحب يا جايز است. از جمله چهارعيدي كه معروف و مشهور است.
البته روز ميلاد پيامبر(ص) و يا چهارده معصوم(ع) و نيز روزهاي مهم ديگري كه مومنان
به موفقيت هاي بزرگ رسيده اند مي بايست به عنوان ايام الله و عيدگرامي داشته شود.
عيد، روزهاي شادي و ايام زينت
چنانكه دانسته شد، عيد به معناي بازگشت است و هرچند بيشتر در روزهاي شادي و موفقيت
ها به كار مي رود، ولي روزهايي كه حادثه و رخداد بزرگي حتي تلخ و مصيبت در آنها
اتفاق افتاده نيز بايد بزرگ داشته شود. بر اين اساس، حادثه و رخدادهاي تلخي چون
ايام شهادت معصومان(ع) و مانند آن مي بايست بزرگ داشته شود و تعظيم گردد. اين تعظيم
در حقيقت به معناي تعظيم شعائرالله است، چرا كه شعار هر چند بيانگر آيين و مناسكي
است ولي به سبب آنكه امري را بزرگ نگه مي دارد تا از خاطره ها نرود و مردم همواره
متوجه آن باشند و با يادكرد آن درس و عبرت بياموزند، شعار دانسته شده است.
بنابراين، حفظ آيين هاي مذهبي چون نماز جمعه و حج و عيدعرفه مانند آن از شعائر الهي
است كه نشانه تقواي دل ها و گرايش مردم به آخرت و حفظ واجبات و ترك محرمات است.
(حج، آيات 23 و 63)
ايام الله به دو دسته شادي و سوگواري تقسيم مي شود. روزهاي شهادتي چون شهادت
اميرمؤمنان(ع) و امام حسين(ع) از شعائر الهي است كه مي بايست تعظيم و بزرگ داشته
شود؛ چنانكه ايام پيروزي اسلام بر كفر چون روز بدر و فتح مكه و روز غلبه بر شيطان
درماه رمضان و ماه ذي الحجه به عنوان عيدفطر و عيدقربان نيز بايد گرامي و بزرگ
داشته شود تا همواره انسان بداند كه اين روزها از چه اهميت بزرگي براي بازسازي
انسان و خودسازي و خدايي شدن برخوردار است.
اعيادي چون نيمه شعبان و عيد غدير در روايات از ايام سرور و زينت دانسته شده است.
در روايات است كه عيد غدير را به عنوان عيد بزرگ به شادي و سرور بپردازيد و زينت و
آذين بندي كنيد. و هو يوم الزينه فمن تزين ليوم الغدير غفرالله له كل خطيئه عملها
صغيره و كبيره و بعث الله اليه ملائكه يكتبون له الحسنات و يرفعون الدرجات الي قابل
منك ذلك اليوم فان مات مات شهيدا و ان عاش عاش سعيدا؛ غدير روز زينت است، هركس روز
غدير، خود را زينت كند خداوند گناهان او را مي آمرزد و فرشتگان را مبعوث مي كند تا
براي او حسنات بنويسند و درجات او را بالا برند و اگر در آن سال بميرد شهيد مرده
است و اگر زنده بماند خوشبخت مي شود. (مسند امام رضا(ع) ج2، ص 81)
نحوه گرامي داشت ايام الله
پس زينت و آراستن به بهترين جامه ها و زر و زيور، عفو و گذشت از ديگران، انجام
كارهاي نيك و خير و احسان از همه انواع و اقسام آن چون طعام، شيريني و ديد و بازديد
و عفو و گذشت و شادي و سرور ايجادكردن، صلوات فرستادن و عطا و بخشش كردن از جمله
كارهاي نيكي است كه مي توان در اين روزها انجام داد. سخنراني كردن و آموزش معارف
ديني و دعاكردن براي زندگان و مردگان از ديگر كارهايي است كه مي بايست در اين روزها
انجام گيرد تا اين روزها گرامي داشته شود. در برخي روايات از روزه گرفتن در اعياد
نيز سخن به ميان آمده است كه البته اين روزه گرفتن در دو روز عيد فطر و قربان حرام
است ولي در روزهاي ديگر از ايام الله و اعياد، مستحب دانسته شده است. از امام
صادق(ع) سؤال مي شود: در اين روز ما چه بايد بكنيم؟ آن حضرت(ع) گفت: آن روز را براي
سپاس و ستايش خدا روزه بدار، در حالي كه خداوند هر لحظه سزاوار سپاسگزاري است، همان
طور كه پيامبران اوصياء خود را امر مي كردند كه در آن روز كه وصي نصب مي شود روزه
دار باشند و آن روز را عيد بگيرند و هر كس در آن روز روزه بگيرد بهتر از عمل شصت
سال است.
ديد و بازديد و تبريك گفتن به يكديگر و نيز تبريك گفتن به معصومان(ع) از جمله
كارهايي است كه مي توان انجام داد. به اين منظور رفتن به عتبات عاليات آن حضرات(ع)
در هر جا و حتي مزار امامزادگان، نيك و خوب است تا اين روز را به آنان تبريك
بگوييم.
البته با توجه به اينكه هدف از اعياد، همان گرامي داشت و زنده نگه داشتن حادثه و
رخداد عظيم در تاريخ يك ملت و امت است تا ضمن شكرگزاري از آن عبرت گرفته و آن را
الگوي خود قرار دهند، سخنراني درباره آن روز و يادآوري داستان ها و خاطرات و نيز
تحليل و تبيين آن حوادث خيلي مهم و اساسي است، زيرا نمي بايست شادي و فرح، ما را از
اصل فلسفه عيد يعني تعظيم شعائر الهي و يادآوري ايام الله مانند خاطره رهايي از ظلم
و ستم هاي فرعوني و بيدادهاي شاهنشاهي يا ولايت شيطاني باز دارد. بايد با جشن ها،
ياد آن روزهاي سخت را زنده كنيم و بدانيم كه خداوند ما را از ظلمات بيداد جاهلي و
نظام ولايت شيطاني به ولايت علوي رسانيده است. بعثت پيامبر(ص) يا نصب ولايت
اميرمومنان علي(ع) از جمله روزهاي زريني است كه ما را به حقيقت بزرگ رهنمون مي سازد
تا هرگز به دوران جاهلي يا ولايت شيطاني برنگرديم.
خداوند همان گونه كه از حضور در جشن ها و اعياد كافران و مشركان باز مي دارد وحضور
و مشاركت در آن را نهي مي كند، زيرا فرح و شادي آنان نوعي ابتذال و فراموشي حقيقت
نوراني زندگي و رفتن به ولايت شيطاني است، همچنين هرگونه رفتاري كه فلسفه اعياد را
متزلزل مي كند و يا به دست فراموشي مي سپارد جايز نمي شمارد. بنابراين، هرگونه
رفتاري كه برخلاف فلسفه عيد و جشن است نمي بايست صورت گيرد. پس ارتكاب محرمات و حتي
مكروهات براي گرامي داشت اعياد جايز نيست و نمي بايست شادي و خوشحالي به فرح
ابتذالي تبديل شود، چرا كه خداوند كساني را كه به شادي افراطي و مبتذل حتي در قالب
تعظيم ايام الله رو مي آورند دوست نمي دارد (قصص، آيه 67)
هدف، وسيله را توجيه نمي كند
برخي گمان مي كنند كه عزاداري به سبب محدوديت هايش آسان تر است. پس تعظيم اين گونه
مراسم سوگواري و عزاداري راحت تر است در حالي كه همان مشكلاتي كه در اعياد سرور
اتفاق مي افتد در اعياد مصيبت نيز ممكن است رخ دهد؛ زيرا برخي براي رسيدن به مثلا
گريه حاضران و يا پيدا شدن حال و هواي خاص در مجلس، از دروغ و فريب يا ابزارهاي
نادرستي بهره مي گيرند كه اين غلط و از مصاديق باطل است كه خداوند از آن بازداشته
است. همان اندازه كه هدف مقدسي چون جشن و سرور هر ابزاري را توجيه نمي كند هدف مقدس
ديگري چون سوگواري هم هر ابزاري را توجيه نمي كند. براي گرياندن مردم نمي بايست
متوسل به دروغ و باطل شد؛ چنان كه براي ادخال سرور و خنداندن مردم نبايد اينگونه
عمل كرد. اينكه معصوم(ع) فرمود: به اندوه ما اندوهگين و به شادي ما شاد باشيد به
معناي بهره گيري از هر ابزار و وسيله اندوه بخش و شادي افزا نيست.
اميرمؤمنان علي(ع) درباره چگونگي عيد گرفتن در روز عيد فطر مي فرمايد: ألا و ان هذا
اليوم يوم جعله الله لكم عيدا و جعلكم له اهلا، فاذكروا الله يذكركم و ادعوه يستجب
لكم؛ امروز (عيد فطر) روزي است كه خداوند آن را براي شما عيد قرارداد و شما را نيز
شايسته آن ساخت؛ پس به ياد خدا باشيد تا او نيز به ياد شما باشد و او را بخوانيد تا
خواسته هايتان را اجابت كند. (من لايحضره الفقيه، ج1، ص715)
و در جايي ديگر مي فرمايد: انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه؛ امروز (عيد
فطر) تنها عيد كسي است كه خداوند روزه اش را پذيرفته و شب زنده داري اش را سپاس
گزارده است. (نهج البلاغه، حكمت824)
امام علي(ع) هر روزي كه در آن روز، معصيت خدا نشود و گناهي انجام نگيرد، آن روز را
عيد خوانده است: «كل يوم لايعصي الله تعالي فيه فهو يوم عيد؛ و اين فرمايش
اميرمؤمنان(ع) اشاره به اين موضوع دارد كه عيد؛ روز ترك گناه، روز پيروزي و پاكي و
بازگشت به فطرت نخستين است. (تفسير نمونه، ج5، ص131)
پس معنا ندارد كه انسان در آن روزي كه از ايام الله خاص و روز عيد عمومي ملت و امت
اسلام است، معصيت كند و با كارهاي زشت و گناه، عيد خود را به مصيبت تبديل كند.
از «سويد بن عفله» نقل شده است كه گفت: در روز عيد بر اميرالمؤمنين(ع) وارد شدم و
ديدم كه نزد حضرت نان گندم و خطيفه (نان شيرمال) و ملبنه (حلوا شكري) است. پس به آن
حضرت عرض كردم: روز عيد و خطيفه؟!
حضرت فرمود: «انما هذا عيد من غفرله»؛ اين عيد كسي است كه آمرزيده شده است.
(بحارالانوار، ج40، ص623)
بايسته هاي عيد
در خبر است: چيزي به رسم هديه نوروزي خدمت اميرالمؤمنين(ه) تقديم شد، حضرت پرسيد:
اين چيست؟ عرض كردند: يا اميرالمؤمنين! امروز نوروز است. فرمود: هر روز را براي ما
نوروز سازيد. (وسائل الشيعه، ج12، ص412)
امام زين العابدين(ع) فرمود: «همه شما بايد در روز عيد زينت و غسل كنيد و از دعاهاي
وارد شده آن روز به قدر توان بخوانيد و مبادا كاري كنيد كه چهره ظاهري شما زيبا و
عمل شما زشت باشد.» (مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، ج6، ص051)
امام باقر(ع) در مورد «خذوا زينتكم» در آيه13 اعراف مي فرمايد: «يعني لباس هايي را
كه به آنها خود را زينت مي كنيد در روزهاي عيد و جمعه براي نماز بپوشيد.» (وسائل
الشيعه، همان، ج5، ص51)
در روايات استفاده از بهترين غذاها و پوشاك ها و هديه دادن و غسل كردن، پوشيدن جامه
نو و معطر گرديدن به بوهاي خوش، جلوس و استقبال از ميهمان و ميزباني كردن و مانند
آن به عنوان راه هايي براي گرامي داشت ايام الله و اعياد بيان شده است.
به هر حال، مي بايست با بهره گيري از آيات و روايات و آموزه هاي اسلامي فرهنگ
گراميداشت ايام الله و تعظيم اعياد و مناسبت هاي ديني و مذهبي و ملي را ياد بگيريم
و الگوهاي فرهنگي و رفتاري جامعه اسلامي را براساس آن سامان دهيم.
|
|