(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 مرداد 1391 - شماره 20284

المپيك لندن و مشكل حل نشدني كاروان ايران
ديپلماسي ورزشي كه هميشه شكست مي خورد
براي ناكامان بزرگ المپيك راه «بنا» شدن از شوراي شهر نمي گذرد!
نگاهي به نيمكت هاي متزلزل ليگ دوازدهم
كدام مربيان چمدان هاي خود را مي بندند؟
گزارشي ازعملكرد پارو زنان ايران درالمپيك
قايقرانان به ركوردشان نزديك هم نشدند
قهرمان المپيك را 10 بر يك برده بودم
يزداني: برمي گردم تا جبران كنم
مسابقات قهرماني جوانان آسيا -مغولستان
بسكتباليست هاي جوان در انديشه جهاني شدن


المپيك لندن و مشكل حل نشدني كاروان ايران

ديپلماسي ورزشي كه هميشه شكست مي خورد

شكست در انتخابات فيلا و ناداوري هايي كه صداي همه را درآورد، بار ديگر نشان داد چقدر ورزش ايران در عرصه بين المللي ضعيف و ناكارآمد است.
المپيك لندن به موفق ترين دوره حضور كاروان ايران در تاريخ برگزاري اين رقابت ها تبديل شد. درخشش خيره كننده كشتي فرنگي و وزنه برداري موجب شد تا موجي از مدال ها به سوي ما روانه شود. دووميداني نيز با حدادي عملكرد قابل قبولي از خود به جاي گذاشت و نامش در تاريخ ثبت شد. اما اين همه المپيك است؟
در وراي تمام اين نتايج كه قابل قبول و حاكي از تلاش شبانه روزي ورزشكاران، مربيان و مجموعه اي از فدراسيون هاست، كاروان ايران شاهد اتفاقاتي بود كه نشان از شكست بزرگ مديريتي اين كاروان در آوردگاه لندن داشت. اتفاقاتي كه منجر شد نه تنها رسانه ها موجي از اعتراض را ايجاد كنند؛ بلكه مردم نيز به خيل معترضين پيوستند؛ اما سكوت مسئولان و بي اقدامي آنها مهر تاييدي بر اين شكست بزرگ بود و اين تاسف كه چرا بايستي قرباني هميشگي داوري ها و معادلات بين المللي ورزش باشيم.
شكست كشتي ايران
برابر قطر
سوت آغاز در شكست مديريتي ورزش ايران در المپيك، در حاشيه آن خورده شد؛ جايي كه بسياري تصور مي كردند امير خادم بتواند وارد تشكيلات فدراسيون جهاني كشتي (فيلا) شود. اما واقعيت به گونه اي بود كه فقط موفقيت هاي كشتي فرنگي موجب شد تا عمق اين اتفاق درك نشده و كارشناسان نيز از كنارش بگذرند.
در انتخاباتي كه برگزار شد، قطر توانست ايران را شكست دهد و به كرسي فدراسيون جهاني دست پيدا كند. اين در حالي دردناك است كه اين كشور هيچ جايگاهي به صورت مطلق در اين رشته ندارد. اگر روس ها و ساير رقبا توانسته اند در اين عرصه جولان دهند، باتوجه به قدمت و قدرتشان، قابل توجيه است؛ اما قطر؟
اين انتخابات نشان داد اساساً ورزش ايران در عرصه بين المللي در چه جايگاه ضعيف و نااميدكننده اي قرار دارد. البته، ساير فدراسيون ها نيز اگرچه فهرستي از پست هاي بين المللي را رديف مي كنند؛ اما معمولا هيچ طرفي از آنها نبسته و عملا فاقد اثرگذاري هستند. اين شكست كه نشانه آن در انتخابات فيلا ديده شد، مهمترين رويداد مديريتي ورزش براي ما بود كه نتيجه آن را مي شد در ادامه اين رقابت ها ديد.
فرياد ملت
در داوري ها و سكوت مسئولان
وقتي به راحتي و در روز روشن، داوري ها بلايي سر كشتي گير و بوكسور ايراني آوردند، حتي صداي اعتراض رسانه هاي خارجي و مردم ساير كشورها هم درآمد. اشك هاي عبدولي كه داور به شكلي عجيب وي را بازاند كافي بود تا موجي از اعتراض ها به وجود آيد. اين تا بدانجا بود كه حتي اين دوران در المپيك با محروميت هايي نيز روبه رو شدند؛ اما عملكرد دستگاه ورزش ما در قبال اين اتفاق چه بود؟
وزارت ورزش و كميته ملي المپيك كه با تمام قوا عازم لندن شده اند، در قبال اين اتفاقات كه به نظر مي رسد چندان هم طبيعي نبود، چه عملكردي داشت؟ آنها كه از نزديك شاهد برگزاري اين رويداد بودند، چه واكنشي از خود بروز دادند؟ ايراني هاي عضو در سازمان هاي بين المللي كه مدت ها در سفر و سياحت هستند، چه استفاده اي از اين نفوذ داشتند؟
بررسي عملكرد نمايندگان كشورمان در فدراسيون هاي جهاني و آسيايي گوياي اين حقيقت است كه اساساً اين حضورها معمولا فارغ از بهره ملي بوده است. عموماً اين پست ها مجوزي براي سفرهاي خارجي و ارتقاي شخصي افرادي است كه نصيبي در چنين موقعيت هايي نداشته و بيشتر داراي واكنشي ديپلماتيك هستند و مراقب هستند تا مبادا به حيطه استحفاظي شان آسيبي وارد شود.
المپيك لندن شكست بزرگ ديپلماسي ورزش كشوري است كه توانست با مدال هاي خود دل ميليون ها نفر را شاد كند؛ در مقابل ديدگان همين ملت، داوري ها چنان كرد كه كام بسياري تلخ شد. اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا وقت آن نرسيده تا تجديدنظري در اين زمينه صورت گيرد و نگاهي واقع گرايانه به چنين رويدادها و اتفاقاتي داشته باشيم و از خود بپرسيم، صرفاً داشتن يك عنوان «ايراني» مي تواند ضامن فعاليتي دلسوزانه در عرصه اي بين المللي باشد يا خير؟ تا كي بايد اينگونه حق ملت و ورزشكاران پايمال شود و مسئولان ما با پزي مديريتي، از اقداماتي گويند كه نتيجه اي جز تكرار همين اشتباهات را در دوره هاي بعدي در پي ندارد، بگويند؟ اين واقعيت مديريت كلان ورزش است كه اكنون در پشت تريبون مي نشيند و از كاميابي ورزش مي گويد كه الحق، هيچ ارتباطي با آنها ندارد كه اگر چنين بود، اكنون نيمي از فدراسيون ها بي رئيس بودند!
 


براي ناكامان بزرگ المپيك راه «بنا» شدن از شوراي شهر نمي گذرد!

در آستانه آغاز المپيك برخي چهره ها كه از ورزش فاصله گرفته بودند ناگهان برگشتند اما هرگز نتوانستند يادآور روزهاي درخشان دوره قهرماني خود باشند.
به گزارش فارس، سالهاست كه ورزشي ها گلايه مي كنند از حضور پررنگ سياسيون در ورزش و همواره ناكامي ها را به اين حضور و اين دخالت ربط مي دهند. بيراه هم نمي گويند اما كمتر كسي است كه حضور ورزشي ها در سياست را نيز به بوته نقد بگذارد.
در سالهاي اخير بسياري از اهالي ورزش با بهره بردن از شهرت خود در انتخابات مختلف شركت كرده و خيلي هايشان موفق به راه يابي به جمع سياسيون شده اند. سالهاست مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر، چهره هاي ورزشي را نيز در خود مي بينند.
شوراي شهر تهران نيز از اين قاعده مستثني نيست و توانست دو اسطوره تاريخ ورزش ايران را از دنياي ورزش جدا كند تا حدي كه سالها هادي ساعي و رسول خادم وقعي به رشته هاي خود ننهاده و تمام فكر و ذكر خود را به سمت هاي جديد معطوف ساختند.
يك سال و اندي پيش بود كه يوسف كرمي كاپيتان تيم ملي تكواندو به طور ضمني از عدم حضور ساعي در كنار تكواندو انتقاد و تاكيد كرد حضور وي كه سه دوره المپيك را تجربه كرده و دو طلا و يك برنز اين مسابقات را در كارنامه دارد، مي تواند بسيار به تكواندوي ايران كمك كند.
از آن سو اهالي كشتي نيز بي ميل به بازگرداندن رسول خادم به كشتي نبودند و شنيده مي شود پيش از اين هم پيشنهاد حضور وي در تيم ملي كشتي آزاد ارائه شده بود كه با موافقت وي مواجه نشد.
مدت ها گذشت و المپيك نزديك شد. تكواندو با رضا مهماندوست آقايي مي كرد و براي اولين بار قهرمان جهان شد و كشتي آزاد نيز پس از سالها ناكامي، با غلامرضا محمدي روزهاي خوبي را پشت سر مي گذاشت اما ناگهان ورق برگشت و فيل بعضي ها ياد هندوستان كرد!
هادي ساعي و رسول خادم به عنوان مدير فني به فدراسيون هاي تكواندو و كشتي بازگشتند و در اتفاقي كاملا خودجوش رضا مهماندوست و غلامرضا محمدي از تيم هاي ملي كنار رفتند تا صداي منتقدان در آيد.
غلام محمدي تيمي را تحويل گرفت كه صلابت نداشت و ناكامي هاي متعددي را تجربه كرده بود اما رفته رفته اوضاع را سر و سامان بخشيد تا جايي كه در مسابقات جهاني بار ديگر همه به كشتي ايران اميدوار شدند و اين تيم حتي شانس قهرماني جهان را نيز داشت. حالا همه منتظر افتخارآفريني هاي آزادكاران در المپيك بودند تا پس از 12 سال بار ديگر طلاي المپيك را به ارمغان آورند ولي چه كسي فكر مي كرد محمدي در آستانه اين مسابقات مهم قرباني شود؟
محمدرضا يزداني خرم رئيس سابق فدراسيون كشتي، بازگشت خادم كه ديگر چهره اي ورزشي نبود و بيشتر فردي سياسي - اجتماعي قلمداد مي شد را اتفاقي سياسي قلمداد كرد و از نقش جريان انحرافي در وقوع اين اتفاق گفت.
داستان مهماندوست نيز بي شباهت به همتاي خود در تيم ملي كشتي آزاد نيست. در حالي كه در تمام طول تاريخ كره جنوبي بر تكواندوي دنيا حكمراني مي كرد و هميشه تيم ها براي عنوان دوم جهان رقابت مي كردند، تيم مهماندوست يكي از بزرگ ترين اتفاقات تاريخ ورزش ايران را رقم زد.
تكواندوي ايران براي نخستين بار بر بام جهان ايستاد تا اين بار همه در انتظار دو مدال طلاي اين رشته در المپيك باشند اما گويي تكواندو نيز نياز به قرباني داشت.
كم كردن حقوق اين مربي مي توانست عامل خوبي براي كنار رفتنش باشد. مي گفتند ساعي واسطه شده تا برگردد اما مهماندوست تاكيد كرد ساعي از وي خواسته با كاهش دستمزدش موافقت كرده و صدايش درنيايد و به كار خود برگردد و هرگز نتوانست اسم اين درخواست را واسطه براي بازگشت عنوان كند.
كشتي فرنگي كه سالها زنگ تفريح مسابقات بزرگ بود با محمد بنا رشد كرد و به سطح اول دنيا رسيد تا جايي كه سه دوره پياپي عنوان قهرماني جهان را به خود اختصاص داد اما انگار فراري دادن مربيان موفق تبديل به يك اپيدمي شده چرا كه بنا نيز تحت فشار قرار گرفته و با قهر اردوي تيم ملي را ترك كرد، هر چند بعد از چند روز با وساطت ملي پوشان برگشت تا ماموريت خود كه كسب موفقيت در المپيك بود را به اتمام برساند و به قول خود براي هميشه برود.
مشعل بزرگ المپيك كه روشن شد بسياري به موفقيت ورزش ايران اميد داشتند. كشتي فرنگي در حالي كه آخرين بار 40 سال پيش موفق به كسب مدال شده و هرگز رنگ طلا را به خود نديده بود، با هدايت محمد بنا سه مدال باارزش طلا به دست آورد تا بنّاي كشتي فرنگي ايران به بهترين شكل ممكن رسالت خود را انجام دهد.
موفقيت هاي بنا باعث شد همه سراغش بروند و از تلاش براي ادامه فعاليتش سخن بگويند اما بنّاي كشتي فرنگي ايران كه پيش از المپيك تصميمش را گرفته بود، با بيان اين جمله كه «كشتي براي من تمام شد» عطاي كار را به لقايش بخشيد و اين روزها كسي از او خبري ندارد.
خيلي ها اما منتظر آغاز رقابت هاي تكواندو و كشتي آزاد بودند تا مطمئن شوند كنار رفتن مهماندوست و محمدي نمي تواند تاثيري بر عملكرد مثبت ورزشكاران بگذارد اما مگر مي توان با واقعيت درافتاد؟
تكواندويي كه در المپيك هاي قبلي يكي از طلايي هاي ايران بود، در اين دوره فقط به يك مدال نقره رسيد تا قهرمان دنيا به عنوان دهم المپيك برسد.
كشتي هاي آزاد كه شروع شد، بيش از هر چيز تقلاي رسول خادم كنار تشك نظرها را به خود جلب مي كرد. گويي بخواهد فرياد بزند و همه بدانند همه كاره تيمش است.
ياد مسابقات فرنگي افتادم كه محمد بنا حتي علاقه اي به ديده شدن هم نداشت و به حدي خيرآبادي را جلو مي فرستاد كه كارگردانان تلويزيوني تصور مي كردند خيرآبادي سرمربي ايران است!
12 سال از آخرين مدال طلاي ايران در المپيك مي گذرد و اميدوار بوديم تيمي كه با غلام محمدي بهترين نتايج سالهاي اخير كشتي را با آن گرفت، همانند فرنگي در المپيك بدرخشد اما دريغ از برق حتي يك طلا. ايران با يك نقره و دو برنز هفتم شد!
راستي! يادم رفت؛ هادي ساعي در انتخابات كميته بين المللي المپيك ( IOC ) نيز شركت كرد كه موفق به كسب راي لازم نشد تا بداند دست يافتن به كرسي هاي مهم تنها در ايران به سهولت امكان پذير است، همانطور كه برادر خادم(امير) نيز همين مهم را در انتخابات فدراسيون جهاني كشتي تجربه كرد.
حالا المپيك تمام شد و همه در تكاپوي سند زدن موفقيت ها به نام خود هستند، اما در اين بين معرفي ناكامان بزرگ اين رويداد كار سختي نيست. فكر مي كردند مي توانند يك شبه ره صد ساله را طي كنند و در آستانه المپيك همه را كنار بزنند تا دوباره در كادر تلويزيون ها ديده شوند و موفقيت هاي دوره قهرماني خود را تكرار كنند اما غافل بودند كه راه «بنا» شدن از شوراي شهر نمي گذرد و بايد سالها در كنار ملي پوشان خون دل خورد. غافل از اينكه بايد ترسيد از آه مظلوم...

 


نگاهي به نيمكت هاي متزلزل ليگ دوازدهم

كدام مربيان چمدان هاي خود را مي بندند؟

رسول كربكندي، ابراهيم قاسم پور، مهدي تارتار و آلبرتو كاستا را مي توان مربي هايي دانست كه خطر اخراج يا اگر بخواهيم محترمانه تر بگوييم، بركناري را احساس مي كنند.
«مربيان فوتبال چمدان هاي خود را هميشه آماده نگه مي دارند تا از جايي به جاي ديگري بروند.» اين قانون نانوشته مربيان است و هيچ تفاوتي ندارد كه مربي مذكور صاحب نام باشد يا ناشناخته! مهم، نتيجه است كه اگر گرفته نشود مربيان شغل خود را از دست مي دهند و اتفاقاً اولين محكومان ناكامي ها به شمار مي روند.
مربيان حاضر در ليگ برتر فوتبال ايران هم مشمول اين قانون هستند و حتي بايد اين طور گفت كه به دليل سياست «نتيجه گراي» مديران فوتبالي از جمله مربياني هستند كه امنيت شغلي يكي از دغدغه هاي برطرف نشده شان است.
رسول كربكندي، ابراهيم قاسم پور، مهدي تارتار و آلبرتو كاستا را مي توان مربي هايي دانست كه در هفته هاي آغازين ليگ برتر امسال خطر اخراج يا اگر بخواهيم محترمانه تر بگوييم، بركناري را احساس مي كنند و شايد در شروع دوباره ليگ با اولين «امتياز از دست دادن» مجبور به اين باشند كه يا تيم ديگري را انتخاب كنند يا اينكه خانه نشيني سرانجامشان خواهد شد.
رسول كربكندي؛ صفر امتياز!
احتمال مربيگري رسول كربكندي در ذوب آهن تا همين چند وقت پيش احتمالي محال بود، اما از آنجا كه باشگاه ذوب آهن اصفهان با بحران مالي مواجه شد و ستاره هايش يك به يك پيراهن سبز اين تيم را از تن خارج كردند، كمتر چهره اي حاضر مي شد تا با نشستن روي نيمكت اين تيم، خطر قعرنشيني را به جان بخرد و خب! طبيعي است كه در چنين مواردي فقط بايد روي يكي از قديمي ها و به قول معروف خاك خورده ها حساب كرد. اين طور بود كه كربكندي عنوان «سرمربي ذوب آهن» را به خود اختصاص داد. اما بعد از 4هفته حالا او تنها مربي ليگ برتر است كه در جدول رده بندي جلوي خانه پيروزي و تساوي هاي تيمش، خط تيره به چشم مي خورد.
رسول كربكندي كه اعتقاد دارد فشارهايي به حق و ناحق به تيم ذوب آهن وارد شده است در اين خصوص مي گويد: اعتقاد دارم در اين سه هفته نبايد فشار بر روي تيمي باشد كه نتيجه خوبي نگرفته ولي به هر حال اينجا ايران است و در ليگ ايران كاري به اينكه هر تيم چقدر پول خرج كرده و امكاناتش چگونه است و اينكه چه مهره هايي در اختيار دارد، ندارند، مهم فقط برد است و متأسفانه برخي رسانه ها فشارهايي ناعادلانه بر تيم من وارد كردند ولي بايد بگويم كه من به اين ها اهميت نمي دهم و آمده ام تا به ذوب آهن كمك كنم.
ابراهيم قاسم پور؛ حاشيه، حاشيه، حاشيه!
مس كرمان برخلاف آنچه در پيش فصل عنوان مي شد و روزنامه ها هر روز پيراهن نارنجي اين تيم را بر تن يكي از ستاره ها مي كردند، با تيمي نسبتاً معمولي وارد ليگ برتر شده و با سه شكست متوالي و يك امتياز نوبرانه اي كه در ديدار خانگي برابر استقلال گرفت يكي از پايين نشينان است و به همين دليل هر روز خبري از جانشين قاسم پور به گوش مي رسد. يا از لوكا بوناچيچ به عنوان سرمربي جديد مس نام برده مي شود و يا پرويز مظلومي كه اين روزها خانه نشيني را تجربه مي كند، به كمك رايزني هاي آنچناني! به عنوان سرمربي مس كرمان مطرح مي شود. با نگاهي به گفته هاي قاسم پور در پيش از فصل مي توان به راحتي به اين نتيجه رسيد كه «ابو» كار دشواري در كوير دارد.
ابراهيم قاسم پور با بيان اينكه برخي ها در كرمان از قيافه او خوششان نمي آيد و به همين دليل براي او حاشيه سازي مي كنند، گفته بود: «متأسفانه 5-4 نفر هستند كه پول مي گيرند تا براي تيم حاشيه سازي كنند. آن ها راه به جايي نمي برند.»
تارتار، محدوديت، محدوديت، محدوديت
تيم «گهر» را بايد ميهمان ناخوانده ليگ برتر بدانيم. آن ها در شرايطي در جمع خانواده حرفه اي فوتبال باشگاهي حاضر شده اند كه از «حداقل»هاي فوتبالي هم نمي توانند بهره ببرند و به همين دليل ناگفته پيداست كه مهدي تارتار كه جاي خود دارد، پپ گوارديولا هم نمي تواند در راس كادر فني چنين تيمي حرف چنداني براي گفتن داشته باشد. اما از آنجايي كه مربي هميشه متهم اصلي است، شنيده ها حكايت از اين دارد كه مديران اين باشگاه به اين فكر افتاده اند تا در صورت تداوم امتياز از دست دادن در هفته هاي پنجم و ششم گزينه ديگري را براي هدايت فني تيمشان انتخاب كنند تا تارتار اولين و يا يكي از اولين مربياني باشد كه سمت خود را از دست خواهد داد.
تارتار درباره مشكلات تيمش اينطور گفته است كه «من نمي دانم از كجا بايد حرف بزنم. از چه مشكلي بايد بگويم. اي كاش بازي با پيكان را برده بوديم و من مي توانستم خيلي از حرف ها را بيان كنم. اما حالا كه تيم باخته است اگر پاي مسائل مالي را به ميان بكشم مي گويند دارد بهانه مي آورد.» ابتدا كه مي خواستم به گهر بيايم به من گفته بودند بودجه تيم نزديك به 8ميليارد تومان است. اما در حال حاضر 100 ميليون تومان هم براي تيم خرج نكرده اند. بچه هاي ما به جاي اينكه به فكر مسابقات باشند روي مسائل مالي تمركز كرده اند. دروازه بان خارجي ما امروز به من زنگ زده و مي گويد شرايط خوب نيست و به او اجازه بديم تا به تيم ديگري برود. فيزيوتراپ تيم، گهر را ترك كرد چون معتقد بود كه آينده مالي گهر درخشان نيست.
آلبرتو كاستا، ترديدهاي فني
يك امتياز در 4بازي آن هم در حالي كه شكست 6 بر 2 خانگي هم به زردهاي آبادان تحميل شده است، نشانگر اين واقعيت است كه كاستاي پرتغالي روزهاي جهنمي را در آبادان تجربه مي كند و البته اهالي فوتبال مي دانند كه آباداني ها اگر قصد بر اين داشته باشند كه با كسي كنار نيايند، هيچ كس نمي تواند در برابرشان مقاومت كند. پس بايد هرچه زودتر شرايط فني تيمش را تغيير بدهد و نفت را حداقل به ميانه هاي جدول برساند، در غير اين صورت چاره اي جز اين ندارد كه چمدانش را ببندد و قيد حضور در ايران را بزند.
آلبرتو كاستا با اين وجود اميدواري زيادي دارد تا بتواند، از اين وضعيت خارج شود. كاستا در اين رابطه گفته است: «خروج از بحران فعلي تيم صنعت نفت آبادان ساده نيست ولي مي توان از آن خارج شد و كناره گيري نمي كنم.» وي همچنين در خصوص احتمال بركناريش از تيم صنعت نفت آبادان گفت: من تابع نظر مديريت باشگاه هستم اما خودم كناره گيري نمي كنم. كاستا با اذعان به كم كاري برخي بازيكنان اذعان داشت: وظيفه من جريمه كردن بازيكنان نيست تنها وظيفه ام صحبت كردن با بازيكنان و دادن گزارش برخي كم كاري ها و مشكلات تيم است. سرمربي تيم صنعت نفت آبادان خاطرنشان كرد: بعد از ارائه گزارش بازي و همچنين عملكرد بازيكنان، در خصوص برخي بازيكنان تصميم گيري خواهيم كرد.
هر چند تعويض مربي پس از گذشت تنها چهار هفته از آغاز ليگ، كاري است كه عجول ترين مديران باشگاهي هم كمتر اقدام به آن مي كنند، اما در فوتبال ايران با توجه به اينكه معمولا مديران تنها مي توانند پشت نتايج تيم خود پنهان شوند تا در جاي خود بمانند، ممكن است در آينده اي نزديك شاهد تغييرات زودرس روي نيمكت تيم هاي ناكام آغاز ليگ برتر باشيم.
 


گزارشي ازعملكرد پارو زنان ايران درالمپيك

قايقرانان به ركوردشان نزديك هم نشدند

رقابت هاي قايقرانان تيم ملي ايران درالمپيك لندن درحالي به پايان رسيد كه ملي پوشان حتي نتوانستند به ركوردشان در زمان كسب سهميه المپيك نزديك شوند.
كاروان ايران در المپيك لندن با مدال هاي رنگارنگ كشتي، وزنه برداري، تكواندو و دووميداني درخشيد تا ناكامي هاي رشته هاي ديگر كمتر به چشم بيايد. صحبت از رشته قايقراني است، ورزشكاراني كه در اين رشته نه تنها نتيجه لازم و مطلوب كسب نكردند بلكه حتي نتوانستند ركورد خود را در زمان مسابقات كسب سهميه تكرار كنند.
4 سال انتظار براي حضور در مهمترين ميدان جهان رقابت با قهرمانان دنيا به پايان رسيد و آنطور كه بايد قايقرانان ايران نتيجه خوبي كسب نكردند تا صحبت هاي انتقادي درخصوص آنها زياد شود.
هيچ كس از روئينگي ها و كاياك سواران ايران انتظار كسب مدال نداشت اما محسن شادي با كسب ركوردهايي كه درهر مرحله بدتر از دوره هاي قبل مي شد كانون توجه انتقادها قرارگرفت. وي با اينكه نسبت به المپيك پكن درجايگاه بهتري قرار گرفت اما نتوانست ركورد بهتري از خود برجاي بگذارد.
ديگر قايقرانان نيز از جمله سولماز عباسي، احمدرضا طالبيان و آرزو حكيمي ركوردهاي ضعيفي داشتند و همين باعث شد تا به اين مسئله واقف شويم كه اين نتايج ضعيف نه تنها شامل حال قايقراني است بلكه در رشته هاي ديگري كه در فاصله كوتاه باقي مانده به المپيك لندن تغييرات داشتند از جمله تيراندازي با كمان و دوچرخه سواري نيز مشهود است.
قايقرانان ايران در ميان حاشيه هاي ايجاد شده آسيب زيادي متحمل شدند. اردوي تداركاتي نبود و بعضي از آنها از جمله محسن شادي چند روزي تمريناتشان را تعطيل كردند تا در زماني كه تمامي حريفان هم و غمشان براي المپيك است ملي پوشان ايراني اين دغدغه را داشته باشند كه به المپيك مي روند يا نه؟ بحث تعليق به كجا كشيده مي شود؟ و سوال هاي مختلفي كه ذهن قايقرانان را درگير كرده بود.
اين دلايل باعث شد تا چنين نتايجي براي كاروان قايقراني ايران حاصل شود. از طرفي زماني كه شرايط خوبي براي ورزشكاران در رقابت هاي كسب سهميه المپيك مهيا شد تا ورزشكاران روئينگ با برگزاري اردوي يك هفته اي با بهترين نتيجه به سراغ المپيك بروند اين شرايط در زمان پيش از لندن فراهم نشد.
سوال اساسي اين است كه چه كسي مسئوليت نتايج ضعيف كاروان قايقراني را گردن مي گيرد؟ آن روزها كه مسئولان ورزش به دنبال جايگزين و عزل و نصب بودند، آيا گوشه چشمي هم به قايقرانان المپيكي داشتند؟ چرا اكنون كه بايد درالمپيك لندن شاهد به بار نشستن زحمات 4 ساله ورزشكاران باشيم چنين نتيجه اي رقم خورده است؟ چرا ورزشكاران ايران حتي نتوانستند به ركوردشان در زمان كسب سهميه نزديك شوند و چراهاي ديگر كه البته پاسخشان مشخص است.
كاياك سواران ايران نيز در المپيك نتيجه قابل قبولي نداشتند . اگر چه همه مسئولان فدراسيون انتظار داشتند طالبيان حداقل بتواند در فينال A و يا در بدترين شرايط به فينال B برسد اما طالبيان با نتيجه اي ضعيف همه آرزوها را بر باد داد و مسئولان فدراسيون را به اين امر واقف ساخت تا فكري اساسي براي آنها كند كه مذاكره با مربيان خوب خارجي كه در المپيك لندن نماينده داشتند يا صاحب مدال بودند يكي از راه هاست.
بايد به اين نكته هم توجه كرد كه قايقرانان ايراني با سن پايين شانس حضور در المپيك 2016 را دارند و اگر برنامه ريزي مناسب براي آنها صورت گيرد و حاشيه اي در كار نباشد و امكانات مورد نياز فراهم شود مي توان به نتيجه خوب اميدوار شد.
نتايج قايقرانان ايران درلندن به شرح زير است:
محسن شادي در روئينگ تك نفره سنگين وزن بيست و دوم شد.
سولماز عباسي در روئينگ تك نفره سنگين وزن بيست و چهارم شد.
آرزو حكيمي دركاياك 200 و 500 متر از رسيدن به مرحله دوم بازماند.
احمد رضا طالبيان دركاياك هزار متر نيز نتوانست به دور دوم صعود كند.
 


قهرمان المپيك را 10 بر يك برده بودم

يزداني: برمي گردم تا جبران كنم


ملي پوش كشتي آزاد ايران در المپيك لندن گفت: مدال طلا در دستم بود، اما در حالي كه يك گام بيشتر با آن فاصله نداشتم، با بدشانسي از دستش دادم.
رضا يزداني درباره عملكردش در المپيك لندن گفت: متأسفانه درهمان قرعه اول با سخت ترين حريفم مبارزه كردم. در حالي كه قبلا به گاديسوف باخته بودم، اما در اين ديدار به پيروزي رسيدم. بعد از اين پيروزي جز طلا به چيز ديگري فكر نمي كردم. وي ادامه داد: بعداز كشتي دوم كمي در پايم احساس درد داشتم كه در كشتي سوم منجر به پارگي رباطم شد؛ واقعا نمي توانستم ادامه دهم. برنامه ام اين بود كه حريفانم را دست كم نگيرم تا به مدالي كه آرزويش را داشتم برسم، اما نشد. دارنده مدال طلاي جهان تصريح كرد: مدال المپيك در دستانم بود، اما با بدشانسي از دستش دادم و اين درحالي بود كه يك گام بيشتر به قهرماني نمانده بود. كشتي گير آمريكايي كه المپيك شد را همين چند وقت پيش در جام جهاني با نتيجه 10 بر يك شكست داده بودم، اما همه چيز، دست به دست هم داد تا مدال نگيرم و شرمنده مردم شوم.وي در پاسخ به اين سؤال كه به فكر خداحافظي از كشتي كه نيست، عنوان كرد: تنها به فكر بهبودي زانوي آسيب ديده ام هستم؛ اگر شرايطم خوب باشد تلاش مي كنم هرچه سريع تر برگردم و جبران كنم.
 


مسابقات قهرماني جوانان آسيا -مغولستان

بسكتباليست هاي جوان در انديشه جهاني شدن

تيم بسكتبال جوانان پس از ماه ها تمرين راهي مغولستان شد تا در قهرماني جوانان آسيا مهر جهاني شدن را در كارنامه ورزشي خود ثبت كند.
تيم بسكتبال جوانان ايران براي شركت در رقابت هاي قهرماني آسيا راهي مغولستان شد تا براي جهاني شدن به مصاف حريفان خود برود. درحالي كه تيم جوانان ايران در دوره گذشته رقابت ها در دفاع از عنوان قهرماني اش ناكام بود و چهارم شد، در بيست دومين دوره رقابت ها براي كسب سكو مي رود تا جهاني شود. جوانان ايراني كه در اين مسير روزهاي دشواري را گذراندند در آستانه رقابت ها به شرايط ايده آلي رسيده اند و باتجربه شده اند.
در جريان تمرين هاي جوانان ديگر خبري از اشتباه هاي تاكتيكي و بي تجربگي نيست. بازيكناني كه در نخستين اردوي تمريني به شدت مورد انتقاد مربيان خود قرار مي گرفتند حالا باتجربه شده اند و براي رسيدن به اهداف بزرگ آماده مي شوند. پس از اردوهاي تمريني مختلف در تهران و حضور در كشورهاي اروپايي و مصاف با حريفان قدرتمند بسكتباليست هاي ايراني رشد كردند و حالا حريفان آسيايي را پيش رو دارند.
بيست ودومين دوره رقابت هاي قهرماني آسيا از 27مرداد تا 5شهريور در اولانباتار مغولستان برگزار مي شود و ايران در اين رقابت ها بايد به مصاف حريفان قدرتمندي چون چين، كره جنوبي، چين تايپه و فيليپين برود كه در دوره گذشته به مقام هاي اول، دوم، سوم و پنجم رسيدند.
تيم بسكتبال جوانان ايران كه در دوره گذشته در مكان چهارم قهرماني آسيا قرار گرفت همانند تيم هاي ديگر رده هاي سني در دهه اخير به سطح بالاي آسيا رسيده است و پس از دو قهرماني در سال هاي 2004 و 2008 و نايب قهرماني در سال 2002 در بيست ودومين دوره اين رقابت ها در انديشه كسب سكو است تا جهاني شود. شاگردان مهران حاتمي اردوهاي خوبي را پشت سر گذاشته اند و همه كارشناسان و مربيان از آن ها انتظار سكو دارند. تيم ملي بسكتبال جوانان راه بسيار دشواري پيش رو دارد كه بايد با هوشياري و تمركز بالا آن را طي كند تا سرنوشت بسكتبال بزرگسالان در ووهان چين براي آن ها تكرار نشود. سجاد مشايخي، صالح فروتن، وحيد دليرزهان، حسين رحمتي، بهنام يخچالي، رسول مظفري، حامد بيگي، سعيد باقري، علي يارنجفي، سروش دهقاني، محمد يوسف وند و محمد يزدان پناه 12ملي پوش ايران در مغولستان هستند.
برنامه بازي هاي تيم ملي در مرحله نخست:
جمعه(27مرداد):
ايران- قزاقستان
شنبه (28مرداد):
ايران- عربستان
يكشنبه (29مرداد):
ايران- فيليپين
مغولستان، سنگاپور، قزاقستان، اندونزي، هند و هنگ كنگ، ديگر تيم هاي شركت كننده در بيست ودومين دوره رقابت هاي قهرماني آسيا هستند كه شايد در بين آن ها قزاقستان شرايط بهتري داشته باشد. قزاق ها در سال هاي گذشته سرمايه گذاري خوبي برروي بسكتبال انجام داده اند اما هنوز به نتيجه اي نرسيده اند.
بيست ودومين دوره رقابت هاي قهرماني آسيا در چهار گروه چهار تيمي برگزار مي شود كه تيم ملي ايران در گروهD رقابت ها با قزاقستان، فيليپين و عربستان سعودي هم گروه است.
گروهA: چين، هنگ كنگ، هند، لبنان
گروهB: كره جنوبي، ژاپن، سنگاپور، سوريه
گروهC: چين تايپه، بحرين، اندونزي، مغولستان
گروهD: ايران، قزاقستان، فيليپين، عربستان سعودي
سه تيم از مرحله نخست اين رقابت ها به مرحله دوم صعود مي كنند كه سه تيم اول گروهA به مصاف سه تيم اول گروهB مي روند و سه تيم اول گروهC برابر سه تيم اول گروهD صف آرايي خواهند كرد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14