(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 2 شهریور 1391 - شماره 20288

سياستي كه مسئولان ورزشي ايران در مقابل IOC در پيش گرفته اند
پاسخ هاي مبهم و خريدن زمان!
گفت و گو
اميد به دووميداني ايران در المپيك لندن زنده شد
توجه بيشتر به رشته مادر
ميدان كوچكي بنام المپيك
بايد حواست جمع باشد تا غرق نشوي!
قاسمي: اگر باشم، طلاي برزيل مال من است
صاحبان كادو را بشناسيم
اينجا جايي براي پيرمردها نيست
واليباليست هاي جوان آماده كسب سهميه مسابقات جهاني مي شوند


سياستي كه مسئولان ورزشي ايران در مقابل IOC در پيش گرفته اند

پاسخ هاي مبهم و خريدن زمان!

كميته بين المللي المپيك نقش اساسي و كليدي نهادهاي دولتي در گسترش و توسعه فعاليت هاي ورزشي در سطح ملي را محترم مي شمارد... اين مسئله به اين معناست كه نهادهاي دولتي هرگز نبايد در مسائل داخلي، فعاليت ها، نحوه اداره، مديريت، انتخابات و ساير فعاليت هاي مرتبط به نهادهاي ورزشي، به هيچ وجه دخالت كنند.
نهادهاي ورزشي بايد در درجه اول كاملا به طور مستقل اداره شوند و نحوه مديريت آن براساس قوانين مندرج در آيين نامه هاي بين المللي مصوب باشد. چرا كه آنها زيرنظر مجامع بين المللي ورزشي فعاليت مي كنند.
اين بخشي از آخرين نامه مدير ارتباطات IOC خطاب به محمد علي آبادي و بهرام افشارزاده رئيس و دبيركل كميته ملي المپيك كشورمان است نامه اي كه واكنشي است به يك برنامه: تغيير روساي فدراسيون هاي المپيكي و تلاش براي تصاحب كميته ملي المپيك از سوي دولتيان.
پرده نخست: عزل بي دليل
ماجرا از آنجا آغاز شد كه احمد دنيامالي رئيس موفق فدراسيون قايقراني بدون ارايه حتي يك دليل عزل گرديد. فدراسيون جهاني قايقراني دلايل اين عزل را از مسئولين كميته ملي المپيك و وزارت ورزش جويا شد و وقتي پاسخ مناسبي نيافت، تأكيد كرد: از نظر ما احمد دنيامالي رئيس قانوني فدراسيون قايقراني است و ورزشكاران ايراني تنها با اجازه و تاييد او امكان حضور در المپيك مي يابند و در غير اين صورت حضور ايران براي المپيك تعليق مي شود.
وزارت ورزش ابتدا گمان داشت مي تواند اين بحران را مديريت كند، اما هر چه كرد، نه تنها دستاوردي برايش نداشت بلكه وضعيت را وخيم تر كرد. حتي در حالي كه وزير ورزش با دنيامالي براي حل بحران در حال مذاكره بود، معاون زيردستش، مجمع اين فدراسيون را تشكيل داد تا عزلش چهره اي قابل قبول بيابد، اما مجمع قايقراني عاقل تر از آن بود كه در اين بازي اسير شود.
در نهايت احمد دنيامالي در تنها كنفرانس خبري خود گفت: نامه اي به فدراسيون جهاني ارسال كردم كه براي ورزشكاران ايراني مشكلي پيش نيايد. اين وظيفه من بود و بي تدبيري آقايان را با تدبير و عقل و جوانمردي انجام دادم. خيلي ها گفتند اين كار را انجام نرخ چرا كه بعد از المپيك كارشان را ادامه مي دهند اما نمي توانم با سرنوشت اين ورزشكاران بازي كنم. اين ورزشكاران تلاش كردند و از بيت المال براي آنها هزينه شده است. 50روز سكوت كردم و چيزي نگفتم و تنها براي المپيك بود تا فضا پرتنش نشود.
حساسيت شوراي المپيك آسيا و كميته بين المللي المپيك كه توسط فدراسيون هاي جهاني قايقراني برانگيخته شد، بحران را به شنا و تير و كمان رساند تا آن جا كه وزارت ورزش مجبور شد كريم صفايي را به عنوان مسئول فدراسيون در المپيك لندن بپذيرد، هر چند كه صفايي نپذيرفت در المپيك حضور يابد و فقط ورزشكاران مورد تاييد او به المپيك رفتند.
بحراني كه مي رفت به حضور كاروان ايران در لندن با پرچم كميته بين المللي المپيك منجر شود، اندكي فرونشست.
پرده دوم: غيبت در لندن
المپيك لندن فرصتي بود تا مسئولين كميته بين المللي المپيك IOC، به ارزيابي وضعيت ورزش در كشورهاي مختلف بپردازند. وقت جلسه با مسئولين ايراني هماهنگ شد: محمدعلي آبادي رئيس كميته ملي المپيك، محمد عباسي وزير ورزش و بهرام افشارزاده دبيركل پرسابقه كميته ملي المپيك ايران؛ دستور جلسه هم كه روشن است: بررسي دخالت دولت در فدراسيون هاي المپيكي ايران.
اما جلسه با غيبت يك نفر آغاز مي شود؛ محمد عباسي وزير ورزش و جوانان. كسي كه با يك امضاء 3رئيس فدراسيون المپيكي را عزل كرد عزيمت به تهران را به ماندن در لندن و حضور در جلسه اي كه بايد از عملكرد خود مي گفت، ترجيح داد.
گفته مي شود قرار ملاقات دومي هم با مسئولين IOC هماهنگ شده بود اما باز هم مسئولين دولتي ورزش ايران از حضور در آن امتناع ورزيده اند.
پرده سوم: فشار از بالا
موفقيت هاي تاريخي كاروان ايران در المپيك 2012 لندن موجب آن نشد كه كميته بين المللي المپيك از مسئوليت هاي خود چشم بپوشد. آن ها كه از جلسه با مقامات دولتي ايران نتيجه نگرفته بودند، همان طور كه پيش بيني مي شد يك هفته بعد از پايان المپيك در نامه اي بلند بالا درخواست هاي جدي اي را مطرح كردند: «استقلال فدراسيون هاي ورزشي در ايران».
پروميرو مدير بخش ارتباطات كميته هاي ملي المپيك در نامه اي خطاب به محمد علي آبادي و بهرام افشارزاده تأكيد كرد: «كميته بين المللي المپيك علاوه بر مجازات ها و محروميت هايي كه براي كشورهاي مختلف در چارت خود پيش بيني كرده، مي تواند از طريق هيئت اجرايي خود، تصميمات مناسب را اتخاذ كند تا در يك كشور فعاليت هاي المپيكي در راستاي صحيح صورت گيرد. اين تصميم گيري مي تواند شامل محروميت و يا به رسميت نشناختن كميته ملي المپيك آن كشور در صورت زيرپا گذاشتن قوانين باشد. اين دخالت مي تواند همچنين در شرايطي كه قوانين، آيين نامه و مصوبات كميته ملي المپيك يك كشور توسط مقامات دولتي تحت تأثير قرارگرفته باشد، صورت پذيرد.»
به نظر مي رسد ادامه سياست «ارايه پاسخ هاي مبهم و زمان خريدن» كه در ارتباط با فدراسيون جهاني قايقراني از سوي وزارت ورزش دنبال شد، IOC را به تصميمي مي رساند كه مدير ارتباطات آن گفته است: مجازات، محروميت و تعليق.
در حالي كه بلافاصله بعد از اين نامه، هيئت اجرايي كميته ملي المپيك نشست فوق العاده برگزار مي كند، اما روشن است با قوانين فعلي، كميته المپيك توان صيانت از استقلال خود و فدراسيون هاي ورزشي را ندارد.
 


گفت و گو

رضازاده بماند، مي مانم
باقري: اين تيم در المپيك بعدي هم مي درخشد
كوروش باقري، سرمربي تيم ملي وزنه برداري به همراه محمد بنا موفق ترين مربيان كاروان ايران در المپيك لندن بودند. باقري با ملي پوشان وزنه برداري 4 مدال به دست آورد و يكي از درخشان ترين نتايج تيم ملي وزنه برداري در المپيك را گرفت.
خيلي ها موفقيت ملي پوشان را به نحوه مربيگري باقري ربط مي دهند و اينكه وزنه هايي كه اين مربي براي شاگردانش انتخاب مي كرد، باعث مدال آوري وزنه برداران شد. او 26 ماه است كه سمت مربيگري تيم ملي را به عهده دارد و در اين مدت تيم ملي را متحول كرده است؛ مردي كه بعد از رسوايي دوپينگ در فدراسيون وزنه برداري با تيم ملي قرارداد بست و ديگر آزمايش دوپينگ هيچ ملي پوشي مثبت اعلام نشد.
كوروش باقري به آينده اين تيم بسيار اميدوار است و مي گويد: «درهاي تيم ملي به روي جوانان باز است. يعني هر كسي توانايي اش را دارد، مي تواند به تيم ملي بيايد.»چكيده اي از
مطلب هاي سرمربي تيم ملي وزنه برداري درذيل مي آيد :
مهم ترين كاري كه من در طي اين 26 ماه حضورم در تيم ملي انجام دادم اين بود كه فكر بچه ها را تغيير بدهيم. متأسفانه وزنه برداران ما به جايي رسيده بودند كه گرفتن يك مدال آسيايي برايشان موفقيت بزرگ جلوه مي كرد. وقتي هم كه من آمدم، سعي كردم به مرور زمان فكر بچه ها را تغيير بدهم كه خوشبختانه نتيجه داد. ما توانستيم با روش درست، ابتدا به لحاظ ذهني وزنه برداران را تقويت كنيم و بعد با تمرينات سخت وزنه برداران را به شرايط ايده آل برسانيم و اين باعث شد كه تيم شش نفره وزنه برداري به 4 مدال برسد. صرفه نظر از اينكه حق محمدپور هم مدال بود.
¤ البته برخي از اتفاقات غيرقابل پيش بيني هستند مثلا در المپيك هاي آتن و پكن با 406 كيلوگرم ورزشكاران دسته 94 كيلوگرم به طلا رسيدند اما در لندن نفر چهارم 407 كيلوگرم زده بود كه اين نشان مي دهد تمام اتفاقات اين وزن غيرقابل پيش بيني بوده است. اگر آن اتفاقات در وزن محمدپور رخ نمي داد و سهراب مرادي هم حذف نمي شد حداقل ما نتايج بهتري كسب مي كرديم. اين ها نشان مي دهد ما با تفكر و برنامه ريزي پيش رفتيم.
¤ با توجه به پتانسيلي كه بچه هاي ما داشتند راضي نيستم. باز هم تكرار مي كنم چون كيفيت مدال ها مي توانست بهتر از اين باشد. البته در بحث كمي و تعداد مدال ها، فوق العاده بوديم. انتظارم از كيانوش رستمي خيلي بيشتر بود و او را در سطح سليمي مي ديدم اما متأسفانه با وجود شايستگي كه داشت به مدال برنز رسيد. كيانوش در بحث تكنيكي و بدني مشكلي نداشت اما با توجه به سن كم، استرس المپيك روي عملكرد او تأثير گذاشت و همين مسئله رنگ مدالش را تغيير داد. در كل به نظر من كار كيانوش از همه سخت تر بود و همان طور كه ديديد، بعد از مدال او، راه براي مدال آوري ساير ورزشكاران ما باز شد.
¤ البته كسب مدال نقره توسط نواب نصير شلال هم به نوعي اميدواركننده بود. وقتي روس ها وزن كشي نكردند، اميدوار شدم نواب به مدال مي رسد اما اينكه رنگ مدال چه رنگي باشد را واقعا پيش بيني نمي كردم. به هر حال شانس به ما رو كرد و از آن بهره لازم را برديم و توانستيم يك مدال بسيار خوب را در دسته 105 كيلو كسب كنيم.
شايد در اين دسته شانس به نواب رو كرد اما اين مدال نشان داد روزهاي روشني در انتظار وزنه برداري ايران است. ضمن اينكه بلند كردن وزنه 227 كيلويي كار كمي نبود كه نواب انجام داد و به نظر من نقره او كمتر از طلا نبود.
¤ من از روز اول بنا را بر اين گذاشتم كه سخت گيري هايم به جا باشد و بچه ها هم اين سخت گيري ها را ديده اند. خوشبختانه نتيجه هم داده و ملي پوشان هم اين شرايط را پذيرفته اند. ظاهرا هميشه يكسري نوسانات هم وجود داشته. مثلا يكي مثل بهداد سليمي هميشه در كارش ثبات داشته و خوب وزنه زده و يكي مثل انوشيرواني روند رو به جلويي را در تيم ملي طي كرده است، درحالي كه يكي هم مثل كيانوش رستمي متغير كار كرده است. نوسان به خود ورزشكار بستگي دارد. هم زمان كه وزنه بردار طبق برنامه پيشرفته و جلو آمده، يا اينكه اتفاق خاصي مثل آسيب ديدگي برايش رخ نداده، توانسته نوسان خودش را به حداقل برساند. ضمن اينكه بچه هاي ما اگر دقت كرده باشيد، اين نوسان را در ركوردهاي خودشان داشتند. با همه اين ها، من هم قبول دارم كه كسي مثل سجاد انوشيرواني يا سعيد محمدپور حركت رو به جلويي داشته اند. كساني هم مثل كيانوش رستمي حالت سينوسي داشته اند و البته براي كاهش اين نوسان به زمان احتياج داريم.
¤ فعلا قصد داريم تا تركيب تيم ملي را براي مسابقات آينده به همين شكل نگه داريم، ولي اگر نفرات جديدي آمدند و خوب بودند، مطمئنا درهاي تيم ملي به روي آن ها باز است. يعني هر كسي توانايي اش را دارد، مي تواند به تيم ملي بيايد.
¤ اين تيم جوان است و مي تواند در المپيك بعدي هم ما را ساپورت كند. با اين حال ما از نوجوانان غافل نشديم و تيم نوجوانان ما با 9 نفر تشكيل شده است. آن ها با دستياران من كار مي كنند و درواقع ما پشتوانه سازي را فراموش نكرديم. در ضمن ما كاري مي كنيم كه نفرات تيم ملي انگيزه خود را براي ادامه كار بيشتر كنند؛ چنانكه انگيزه آنها كم شود، مي توانيم وزنه برداران جوان را جايگزين كنيم. اين حركت خيلي موثر بوده و از اين به بعد هم خواهد بود. حالا در آينده چه من باشم و چه نباشم، به نظر من مربيان بعدي هم مي توانند همين روند را ادامه دهند. موضوعي كه به نفرات تيم ملي كمك مي كند تا ثبات لازم را در مسابقات متعدد داشته باشند.
¤ موضوع دوپينگ منتفي نشده است. به عقيده من، هر زمان فكر كنيم كه ديگر در وزنه برداري دوپينگ نخواهيم داشت، همان موقع ضربه خواهيم خورد. ما هر لحظه بايد آمادگي لازم را براي مقابله با اين معضل را داشته باشيم. قبل از هر مسابقه اي با همكاري فدراسيون پزشكي ورزشي از بچه ها آزمايش دوپينگ مي گيريم. خدا را شكر در اين بيست و شش ماهي كه در خدمت تيم ملي بودم، وزنه برداران ما مشكل دوپينگ نداشتند.
¤ ثبات مديريتي مي تواند در موفقيت تيم ملي وزنه برداري موثر باشد. اميدوار هستم كه آقاي رضازاده هم در فدراسيون بماند و ما بتوانيم در سال هاي بعد هم برنامه هاي خود را در تيم ملي پياده كنيم. و تا زماني كه آقاي رضازاده بماند و شرايط، امكانات و حمايت وجود داشته باشد در خدمت تيم ملي بوده و كارم را ادامه خواهم داد.
 


اميد به دووميداني ايران در المپيك لندن زنده شد

توجه بيشتر به رشته مادر

با عملكرد مناسب دووميداني كاران ايران در المپيك 2012 لندن، اميدها به آينده اين رشته مادر براي تورنمنت هاي بعدي زنده شد.
دووميداني ايران در المپيك لندن با اضافه شدن به رشته هاي مدال آور عملكرد موفقي داشت. حضور 10ورزشكار و كسب مدال آن هم براي اولين بار اين حضور موفق را ثابت مي كند. از همان ابتدا مسئولان فدراسيون و كارشناسان اميد زيادي به مدال آوري براي اولين بار داشتند و تمام شانس را هم به احسان حدادي، قهرمان پرتاب ديسك آسيا و نفر دوم رنكينگ جهاني مي دادند.
عملكرد احسان حدادي در چند سال گذشته اين نويد را مي داد كه دووميداني مي تواند به يك رشته مدال آور در المپيك تبديل شود. نتيجه بسيار خوبي كه او در مسابقات قهرماني جهان در كره جنوبي كسب كرد، نشان داد كه بايد در المپيك لندن شاهد يك اتفاق خوب باشيم.
در چند ماه منتهي به المپيك نيز عملكرد او فوق العاده بود. قهرماني در مسابقات دايموند ليگ رم ايتاليا و مقام چهارم مسابقات پرتاب ها در هاله به خوبي نشان مي داد كه حدادي خود را براي مدال آوري در لندن آماده مي كند.
تمرينات چند ماهه او در آلمان كه بهترين پرتاب گران دنيا در آن حضور دارند، اين ورزشكار را به آمادگي خوبي رساند. او در آخرين مسابقه پرتاب ها پيش از المپيك با پرتابي به طول 68متر به گفته خودش معادلات پيش گويان براي كسب مدال المپيك بر هم زد.
مرادي به قولش عمل كرد
سجاد مرادي پس از حدادي دومين دووميداني كار موفق ايران بود. او كه تجربه خوبي از مسابقات گذشته و قهرماني در بازي هاي آسيايي گوانگجو كسب كرده بود، توانست به مرحله نيمه نهايي دوي 800متر صعود كند. مرادي پيش از المپيك دچار مصدوميت از ناحيه دوقلوي پا شده بود و به همين دليل بخش عمده اي از تمريناتش را از دست داد. با اين وجود او همان طور كه قول داده بود به نيمه نهايي صعود كرد.
تجربه بزرگ براي قاسمي
رضا قاسمي نماينده دوي 100متر ايران بود. او در اولين حضور خود در المپيك نشان داد كه مي تواند به رشد خوبي برسد. هر چند قاسمي نتوانست به نيمه نهايي صعود كند، اما دويدن در كنار بزرگان دوي 100متر جهان مانند آسافا پاول جامائيكايي تجربه ارزشمندي براي او بود. او در گروه خود چهارم شد و با فاصله بسيار كمي نتوانست راهي دور بعد شود.
شانس مدال براي موسوي
در 2016
كاوه موسوي هم نماينده پرتاب چكش ايران كه چند ماهي در اردوي روسيه حضور داشت، هر چند نتوانست در پرتاب هاي خود در لندن ركورد خود را بزند، اما او هم بيشتر به دنبال تجربه بود و به گفته افشين داوري، رئيس فدراسيون اگر برنامه ريزي خوبي براي وي صورت بگيرد، او مي تواند در المپيك 2016 شانس مدال باشد.
سجاد هاشمي 20 ساله در 400متر براي ايران دويد. او پيش از المپيك گفته بود براي ثبت ركورد خوبي به لندن مي رود، اما المپيك شرايطش كاملا با مسابقات ديگر فرق دارد و او به ركورد خودش دست نيافت. در حال حاضر او جوان ترين دونده المپيكي ايران محسوب مي شود و از ديد كارشناسان همين كه او توانست در المپيك شركت كند، تجربه خوبي برايش بود.
روح الله عسگري هم با سهميهA در دوي 110متر بامانع وارد المپيك شد. به گفته خودش اگر پايش در مانع چهارم برخورد نمي كرد، نتيجه بهتري مي گرفت.
نيك فر
و انجام خطاهاي تكراري
امين نيكفر باز هم خطاهاي خود را تكرار كرد. نماينده پرتاب وزنه ايران كه در المپيك پكن هم خطاي زيادي داشت، اميد مي رفت در لندن نتيجه بهتري بگيرد، اما او باز هم عملكرد خوبي نداشت و به نوعي مي توان گفت ناموفق ترين دووميداني كار ايران بود. نيكفر كه در آمريكا ساكن است و بهترين پرتابگر وزنه ايران از لحاظ ركوردي محسوب مي شود، نتوانست انتظارها را برآورده كند.
ليلا رجبي، ديگر نماينده پرتاب وزنه ايران بود. او هم پيش از المپيك و بيش از 3ماه در بلاروس تمرينات خود را پيگيري مي كرد، نتوانست از مرحله مقدماتي صعود كند و از دور رقابت ها كنار رفت.محمد ارزنده، آخرين دووميداني كاري بود كه در ماده پرش طول جواز حضور در المپيك را گرفت. ركورد ورودي ارزنده 8متر و 17سانتي متر بود، اما در لندن با ركورد خود فاصله زيادي داشت. او هم اولين بار بود كه در المپيك شركت مي كرد و قطعا جو ورزشگاه و ورزشكاران در او هم بي تأثير نبوده است. نفر اول پرش طول ايران با روندي كه در پيش گرفته است، مي تواند به نتيجه بهتري در آينده دست پيدا كرده و در المپيك آينده حرف هاي زيادي براي گفتن داشته باشد.
نماينده پياده روي ايران انتظارها را برآورده نكرد. ابراهيم رحيميان در ماده پياده روي 20كيلومتر در رقابت با حريفان خود نتوانست از خط پايان عبور كند. هر چند كه شرايط المپيك متفاوت است و براي ورزشكاراني كه نخستين بار شركت مي كنند، سخت به نظر مي رسد، اما اين انتظار وجود داشت كه او حداكثر از خط پايان عبور كند.
با وجود اين شرايط مدال نقره احسان حدادي نويد بخش روزهاي خوب در آينده براي اين رشته است و اگر سرمايه گذاري و برنامه ريزي مناسبي صورت بگيرد، حدادي هاي بيشتري معرفي خواهند شد. دووميداني كه ورزش مادر محسوب مي شود، حداقل در ايران كه استعدادهاي زيادي وجود دارد، تاكنون توجه زيادي به آن نشده است. آمريكا كه در المپيك لندن توانست مقام قهرماني را از آن خود كند، يك سوم مدال هاي خود را در دووميداني كسب كرد.
اميدواريم با موفقيتي كه در المپيك لندن براي دووميداني به دست آمد، نگاه هاي مسئولان ورزش به اين رشته پرمدال بيشتر شود و امكانات لازم براي ورزشكاران فراهم شود.
 


ميدان كوچكي بنام المپيك

بي شك عرصه المپيك و مسابقات آن پرخطرتر و دشوارتر از پهنه يك جنگ واقعي نظامي نيست و بي ترديد هول و هراسي كه به يك سرباز در يك جنگ تمام عيار نظامي دست مي دهد قابل مقايسه با رعب و وحشت يك قهرمان در ميدان مسابقات المپيك نمي باشد. بنابراين ميدان مبارزه المپيك در مقايسه با جنگ نظامي كه غفلت در آن كمترين هزينه اش مرگ است يك ميدان صغير و حقير و كوچك است با اين حال وقتي عده اي داشتند از غزوه و جنگي بسيار سخت برمي گشتند پيامبر اكرم صلواه الله عليه به ايشان فرمود: شما بجا آوريد جهاد اصغر را و بر عهده شما باقي مانده است جهاد اكبر. كسي سؤال كرد كه چيست آن جهاد اكبر؟ حضرت فرمودند: جهاد با نفس. آيا كسي در جمهوري اسلامي ايران نبايد اين نكته را متذكر شود كه مسابقات المپيك و عرصه وسيع آن با همه عظمت و طول و عرضش در مقايسه با جنگ نظامي شبيه 8سال دفاع مقدس عرصه كوچك و حقير است و ميدان دفاع نظامي با همه بزرگي اش در مقايسه با جهاد با نفس بسيار خرد و ريز است. آري نكته بسيار مهم كه مسئولين نظام جمهوري اسلامي و مردم و خانواده هاي عزيز قهرمانان بايد بدانند اين است كه يك جوان قهرمان المپيك ارزشش بسيار بيشتر از يك چاه نفت است پس سرمايه ملي است و بايد همه ما در حفظ و نگهداري آن بكوشيم و نكته مهمتر آنكه المپيك و مدال طلاي آن پايان راه نيست كه بواقع آغاز راه است و عزيزاني كه از آن ميدان برمي گردند جهاد با نفس را در پيش دارند كه به بيان پيامبر اكرم روحي فداه بسيار مهمتر و عظيم تر از پهنه المپيك است.
جهاد اكبر زيربناي المپيك
مطلب ديگر آنكه اگر جواني پيش از ورود به المپيك خود را ساخته باشد تمام عظمت ظاهري المپيك و كاخ هاي ناري و نوري آن براي او چون كوخي مي نمايد بنابراين نه از ميدان المپيك مي هراسد و نه از ميدان داران آن و ورزشكاري كه اين مرحله را رد كند اغلب به ركورد و تواني دست مي يابد كه چشم عالم و عالميان را خيره و همه را متحير مي سازد امروز همه مي دانند كه مسائل روحي از دشوارترين موانع ورزشكاران در مسابقات و رقابت ها مي باشد اما راه حل آن همان است كه انسان باطن آن را ببيند كه چيزي نيست جز يك بازي، آنگاه است كه قهرمان مهذب ما همه المپيك و زرق و برق آن را بر سر پنجه خود مي چرخاند و بازي مي دهد. رفتن اين راه گرچه مشكل است اما شدني است و هدف انقلاب هم همين بوده و هست.
پس از المپيك چه كسي اول سراغ قهرمانان مي رود
امروز كه قهرمانان عزيز ما به كشور بازگشته اند ابتدا شركت هاي تجاري به سراغشان مي روند و از نام و مدال ايشان به نفع دنياي خود استفاده مي كنند؟ يا برخي مسئولين فرصت طلب براي جمع آوري رأي در ميدان رقابت هاي سياسي دنيايي به سراغ قهرمانان ما مي شتابند؟
چه كسي زودتر سراغ قهرمانان ما خواهد رفت؟ و چه كسي برود خطرش بيشتر است و چه كسي سبقت بگيرد سودش براي قهرمانان عزيز ما كلان تر خواهد بود؟ آيا صاحبان پول و ثروت به قهرمانان زودتر مي رسند، آنانكه مجالس جشن به افتخار مدال آوران به راه مي اندازند و با بساط حرام و اختلاط زن و مرد مقدم ايشان را گرامي مي دارند، يا افراد خيرخواه با تقوا؟ و آيا نبايد ما و دوستداران پهلوانان عزيز كشورمان نگران اين نكته باشيم كه مدال طلاي المپيك كه هيچ اگر تمام كوه ها طلا شوند نمي توانند جبران خسارت يك عمل حرام را بنمايند و كسي كه خود را به همه دنيا فروخت خاسر است چه رسد به آنكه خود را به خسي و خزي بفروشند.
در انتها مايلم صراحتاً عرض كنم كه از دست دادن يك جوان قهرمان در يك كشور اسلامي زيان بارتر است از نابودي يك نيروگاه برق يا يك نيروگاه اتمي و اين سرمايه عظيم نابودي اش به شكست در جهاد اكبر است پس به فكر باشند و به فكر باشيم تا گوهر از كف ندهيم.
مجيد سينايي
 


بايد حواست جمع باشد تا غرق نشوي!

قاسمي: اگر باشم، طلاي برزيل مال من است

خيلي ها روي مدال المپيك آزادكار سنگين وزن حساب نمي كردند اما كميل قاسمي با كسب مدال برنز المپيك همه معادلات را برهم زد.
كميل قاسمي دو ماه قبل از بازيها به اردوي المپيكي ها اضافه شد. او اما با مدال برنزش همه را غافلگير كرد. كشتي گير 120كيلوي ايران هرچند به تايمازوف باخت اما هيچ امتيازي به او نداد تا نشان دهد غول 120كيلوي دنيا هم شكست ناپذير نيست. او كه بعد از نايب قهرماني آسيا، پا به المپيك گذاشته بود، راضي هم به تهران برگشت: «المپيك بعد از مسابقه قهرماني آسيا دومين تجربه ام در تيم بزرگسالان بود. من خوشحالم كه دست خالي برنگشتم. در واقع مدال برنز شروع خوبي برايم محسوب مي شود. همين مرا راضي مي كند.»
او از قبل مي دانست كار سختي براي گرفتن مدال دارد: «مدال گرفتن در ميدان بزرگ المپيك كار سختي است. آن هم در سنگين وزن كشتي آزاد. با اين حال مسابقه هاي خيلي خوبي بود. آن هم براي من كه براي اولين المپيك را تجربه مي كردم.» او حالا از خودش راضي است: «من در دو ماه تمرين براي المپيك فشار اردوي 6-7 ماهه را تحمل كردم. تمرينات سخت و فشرده اي را انجام دادم. براي همين فكر مي كنم ارزش برنزم خيلي زياد است. گرفتن اين مدال خيلي به من چسبيد. چراكه من جواب اعتماد مربيانم رسول خادم، علي رضايي، محمد طلايي، اعتمادي مقدم و نقيبي را دادم.»
او دلش مي خواست اولين تجربه المپيكي اش را با شكست تايمازوف جشن بگيرد: «من آمده بودم تا تايمازوف را ببرم. تنها كشتي گيري هم بودم كه به تايمازوف امتياز ندادم. او در مسابقه با من به لطف كلينچ برنده شد. همين مسأله نشان مي دهد كه او شكست ناپذير نيست. حالا او پير شده و مثل جواني هايش نيست، مي شود او را شكست داد. من مي خواستم از او امتياز بگيرم كه نشد. اما براي شروع خوب بود.»
سومين آزادكار سنگين وزن المپيك كه سال قبل هم با تايمازوف سرشاخ شده بود مي گويد: «من سال قبل هم با او كشتي گرفته بودم. امسال براي المپيك تمرينات سنگيني زيرنظر كادر فني و به ويژه رسول خادم انجام داده بودم. فيلم هاي كشتي او را ديده بودم و او را آناليز كرده بوديم. در كشتي هم خوب او را بستم اما براي گرفتن امتياز موفق نبودم. البته او هم كشتي گير قدرتمندي است. من دو، سه باري خواستم زيرگيري كنم اما نشد. با كارهايم او را عصبي كرده بودم. او هم كه سنش بالا رفته نفس كم آورده بود. بايد باز هم كار كنم تا بتوانم اين بار از او امتياز بگيرم. هرچند فكر مي كنم او ديگر از كشتي خداحافظي كرد.»
با اينكه از شنيدن سؤال درباره طلاي المپيك 2016 برزيل خنده برلبش مي نشيند اما مي گويد: «اگر باشم، دلم مي خواهد طلاي 120كيلوي دوره بعد را بگيرم. اما شايد جواني بيايد و جاي مرا بگيرد (با خنده)» قاسمي معتقد است جو المپيك او را نگرفته است: «من از المپيك همان جوي را ديدم كه تصور مي كردم. ميدان بزرگي كه بايد ورزشكاران همه جوره حواسشان را جمع كنند تا در آن غرق نشوند. مهم اين است كه طوري با آن برخورد كني كه بتواني كنترلش كني. من هم تا حدودي بر جو المپيك غلبه كردم.»
به نظر او تيم آزاد ايران بدشانسي آورد كه طلا نگرفت: «همه بچه ها به طلا فكر مي كردند. همه آماده بوديم اما با قرعه هاي سخت ورق برگشت. البته كلينچ را هم بايد به بدشانسي بچه ها اضافه كرد. ما حداقل مي توانستيم پنج مدال بگيريم.» او درخشش فرنگي كاران ايران در المپيك را به خوش شانسي ربط نمي دهد: «تيم فرنگي خوش شانس تر از ما نبودند. آنها زحمت زيادي كشيدند. بالاخره محمد بنا چهار، پنج سالي است كه با تيمش كار مي كند. درحالي كه آزادكاران تنها 6-7 ماه است با خادم تمرين مي كنند و من هم تنها دو ماه زيرنظر او بودم.» آزادكار سنگين وزن ايران، درباره تأثير مدال گودرزي بر كار خودش مي گويد: «فرنگي كاران كه سه مدال طلا گرفتند، ما هم روحيه گرفتيم. اما نقره گودرزي چيز ديگري بود. واقعاً انگيزه ما مضاعف شد.»
 


صاحبان كادو را بشناسيم

اينجا جايي براي پيرمردها نيست

يادمان رفت. المپيك تمام شد. ستاره هاي تازه اي وارد آسمان دلبخواه هاي ما شدند؛ اما باز يادمان رفت از پيرمردها يادي بكنيم.
اين روزها چپ و راست، عكس مدال به گيرها روي جلد روزنامه ها مي رود؛ در حالت هاي مختلف، درحال بوسه بر مدال، گاز زدن بر مدال، خنديدن و... حقشان هست. زحمت كشيده اند و حالا دارند ثمره اش را مي برند؛ اما اين دليل نمي شود پيرمردها را از ياد ببريم...
اگر از حميد، بهداد، اميد و ديگران بخواهيم قدري كنار برويم، پيرمردها را خواهيم ديد. فقط بايد قدري هم از مربيان ستاره اين روزها عبور كنيم، محمدبنا بي نظير است، اگر نبود هنوز هم كشتي فرنگي، يك كشتي تفريحي در ورزش ايران بود. كار حسين رضازاده و كوروش باقري بي نظير بود. وزنه برداري ايران شگفت انگيز بود؛ اما باز هم دليل نمي شود، سهم پيرمردها ناديده گرفته شود... .پيرمردها مي دانيد چه كساني هستند؟ آنهايي كه عمرشان را گذاشتند تا ستاره اي در المپيك چشمك بزند.
وقتي مي گوييم پيرمرد، منظور حاج عبدالله زارع است، پيرمردي كه سنش از هشتاد گذشته و براي آن كه يك حميدسوريان بسازد، ميهمان چندين و چند روز سوريان درباشگاه شهرري بود.وقتي مي نويسيم پيرمرد، منظور قاسم غزاليان است كه در هفتاد و چندسالگي هنوز هم در سالن وزنه برداري محقر شهر قائمشهر منتظر بهداد سليمي هاي چهارده ساله است تا كشفشان كند، مثل الماس تراششان دهد و يك قهرمان ملي ديگر بسازد.بي انصافي است از محمود اسماعيل پور يادي نكرد؛ مردي كه از هفت مرد كشتي آزاد در لندن، سه نفر شاگرد او بودند. كميل قاسمي برنز گرفت و رضا يزداني با بدشانسي مسابقات را ترك كرد و...
محمدعلي چمياني خيلي سن و سال ندارد؛ اما در كارنامه او كشف اميد نوروزي ثبت شد.استان شيراز و يك قهرمان المپيك در كشتي فرنگي شاهكاري است براي خودش...
پيرمردها، موسپيدها عمرشان را گذاشتند تا امروز ستاره ها ما را به افتخار برسانند؛ سهم آنها را از ياد نبريم كه روا نيست...
 


واليباليست هاي جوان آماده كسب سهميه مسابقات جهاني مي شوند

تيم واليبال جوانان ايران كه براي حضور در رقابت هاي قهرماني آسيا و انتخابي جهاني آماده مي شود، از اين پس تمريناتش را در اروميه و تهران پيگيري مي كند.
از مجموع 13 مرحله اردوي آماده سازي كه براي تيم واليبال جوانان و به منظور حضور در رقابت هاي قهرماني آسيا و انتخابي جهاني پيش بيني شده بود، هشت مرحله آن به طور مستمر در تهران برگزار شد، اما مرحله نهم اردوهاي آماده سازي اين تيم به صورت برون مرزي و طي دو مرحله در كشورهاي تونس و اسپانيا برگزار شد كه طي آن تيم واليبال جوانان كشورمان با برگزاري 13بازي كه حاصل آن 7 برد، 5 باخت و يك تساوي بود به اردو و ديدارهاي تداركاتي خود در تونس و اسپانيا پايان داد. اين اولين و آخرين اردوي برون مرزي اين تيم پيش از شركت در رقابت هاي قهرماني آسيا بود.
اين تيم دربازگشت به ايران، اردوي آماده سازي خود را در اروميه پيگيري مي كند. شاگردان فرهاد نفرزاده در قالب اين اردو در تورنمنت جام دولت به مصاف تيم هاي «ب» ايران، جوانان برزيل تيم و تيم باشگاهي شهرداري اروميه مي رود. واليباليست هاي جوانان ايران پس از شركت در اين تورنمنت، تمريناتشان را در تهران پيگيري مي كنند.
مسابقات واليبال جوانان قهرماني آسيا 6تا 14مهر ماه با حضور 15تيم در اروميه برگزار مي شود. سه تيم برتر اين رقابت ها سهميه شركت در پيكارهاي جهاني را كسب مي كنند. ايران در دوره گذشته مسابقات قهرماني آسيا به عنوان نايب قهرماني دست يافت.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14