(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 14 شهریور 1391 - شماره 20298

دانشگاه در جبهه
دانشجوي شهيد سيداحمد رحيمي
جهاد يك توفيق الهي است
دانشجو بلاگ
چرا در كشور ما توليد علم انساني صورت نمي گيرد؟
به بهانه حسرت شبهايي كه از دست رفت
قدرنامه كودكانه!
ابتكار جهادگران دانشگاه علم و صنعت براي افزايش توليد گندم
اعلام نتايج نهايي آزمون دكترا در 20شهريور
اجراي طرح توربين هاي بادي توسط جهادگران دانشگاه اميركبير
برگزاري نشست سالانه اتحاديه انجمن هاي مستقل در دانشگاه شريف
آغاز به كار ستاد حركت هاي جهادي دانشجويي در مناطق زلزله زده
فراخوان خاطره
چند پرسش دانشجويي درخصوص اجلاس سران جنبش عدم تعهد


دانشگاه در جبهه

دانشجوي شهيد سيداحمد رحيمي

سيداحمد رحيمي فرزند سيدمحمدرضا در سوم فروردين 1338 در خانواده اي متدين، آگاه و هوشمند در شهر بيرجند به دنيا آمد. در كودكي روانه مكتب خانه شد و قرآن را فراگرفت. تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در بيرجند به اتمام رساند و در سال 1356 پس از شركت در آزمون سراسري در دانشكده پزشكي تهران پذيرفته شد و مشغول تحصيل گرديد.
پايبندي احمد به مباني اسلام و دلسوزي اش نسبت به محرومين موجب شد تا فعاليت مذهبي-سياسي اش را از همان دوران دبيرستان آغاز نمايد و اولين مبارزه علني اش در مسجد آيت الله آيتي بيرجند اتفاق افتاد، احمد پس از پايان نماز مغرب و عشا طي سخنراني مهيجي از وزير دربار وقت- اسدالله علم- به سختي انتقاد نمود و كساني را كه به ظاهر همراه با انقلابيون و در باطن جيره خوار دستگاه« علم» بودند مورد خطاب قرار داد و گفت: مردم براي افرادي كه گندمهاي اسدالله علم در منازلشان انبار شده ارزشي قائل نيستند. اين حركت باعث شد كه مأمورين ساواك او را دستگير نمايند اما با هوشياري از زندان رهايي يافت، و از آن پس نامش در صحيفه ياران امام ثبت شد.
سيداحمد در دانشگاه فعاليت هاي خود را به گونه اي شكل يافته دنبال كرد، او كه از اعضاي اصلي انجمن اسلامي دانشكده پزشكي بود در يكي از جلسات درس كه حجاب اسلامي از سوي استاد جامعه شناسي مورد انتقاد واقع شد؛ در ميان بهت و حيرت دانشجويان با استواري از جا بلند شد و با شجاعت تمام از حجاب دفاع كرد و استاد را قانع ساخت. اين دفاع جانانه و ساير سخنراني هايش در محيط دانشگاه باعث شد كه بسياري از دختران دانشجو به حجاب رو بياورند و حتي دختر يكي از سناتورهاي شاه كه همكلاس احمد بود از او تقاضا نمايد كه منابع بيشتري درباره حجاب در اختيارش بگذارد.
با وزيدن نسيم انقلاب سيداحمد به فعاليت هايش عليه رژيم وسعت بخشيد و براي انتقال اعلاميه هاي حضرت امام از تهران به بيرجند چهره و نوع پوشش خود را تغيير مي داد. او در راهپيمايي هاي تهران، مشهد و بيرجند حضوري چشمگير داشت و از نزديك شاهد تظاهرات خونين هفده شهريور در ميدان شهداي تهران بود. با پيروزي انقلاب اسلامي و بازگشايي دانشگاه ها به ادامه تحصيل پرداخت و با شخصيت هايي چون: آيت الله بهشتي، آيت الله مطهري و آيت الله مفتح رابطه اي نزديك داشت. چندي نگذشت كه در سيزده آبان ماه 1358 به همراه تعداد ديگري از دانشجويان خط امام، لانه جاسوسي آمريكا را به تصرف درآورد. به اذعان دانشجويان او يكي از چهره هاي موفق فتح لانه جاسوسي بود و بارها به نمايندگي دانشجويان در تجمع مردم حضور يافت و به روشنگري پرداخت.
شهيد رحيمي به درخواست دادسراي انقلاب اسلامي بيرجند به اين شهرستان مراجعت نمود و مسئوليت فرماندهي سپاه پاسداران منطقه را پذيرفت. دوران خدمتش در سپاه مقارن بود با آغاز جنگ تحميلي، حركات كور منافقين، خيانت بني صدر، فعاليت تروريست هاي اقتصادي و فتنه انگيزهاي ملاكين غاصب، سه بار منافقين تصميم به ترور وي گرفتند: نقشه ها و كروكي منزل سيداحمد در يكي از خانه هاي تيمي به دست آمد. اما هر بار با عنايت خداوند از خطر محفوظ ماند. پس از كسب تكليف از محضر امام به عضويت شوراي سپاه منطقه 4 خراسان و سرپرستي واحد اطلاعات منصوب گرديد و خدمات ارزنده اي در اين راه به جاي گذاشت. پس از فوت پدر بزرگوارش به ناچار به بيرجند مراجعت نمود و به فعاليت هاي آموزشي و آموزش عقيدتي بين جوانان سپاه و بسيج و ساير ارگانها و نهادها پرداخت و بارها براي بررسي نيروهاي لشكر نصر 5 به جبهه رفت. همسرش مي گفت: «گاهي پيش مي آمد كه مدت بيست روز از احمد خبري نداشتيم» زمستان 1361 به همراه خانواده به خوزستان مهاجرت كرد تا در جبهه حضوري مداوم داشته باشد در اواخر همان سال بر اثر اصابت تركش مجروح شد و مدتي بستري گرديد پس از آن در عمليات والفجر 1 مورخ 24/1/1361 حماسه اي پايدار از خود به يادگار گذاشت و در هنگام حمل مصدومين و شهدا بار ديگر مجروح شد اما در همان حال اسلحه آر.پي جي يكي از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلنداي خاكريز ايستاد و چندين تانك دشمن را منهدم كرد. سرانجام با اصابت گلوله هاي تانك هنگام اذان ظهر، جبهه شرهاني شاهد عروج پرستويي بود كه جام وصل را سركشيد، پيكر مطهرش پس از 25 روز در بوستان شهداي بيرجند آرميد.
 


جهاد يك توفيق الهي است

بشري صدر
ترديدي نيست كه در هر دوره، نوع جهاد و ميدان مبارزه آن، تغيير مي كند و آنچه مهم است شناخت آگاهانه ميدان نبرد در هر دوران و جهاد در جبهه حق است.
شهيد مطهري در اين خصوص اين گونه بيان مي دارد: «ائمه اطهار(ع) در هر زماني مصلحت اسلام و مسلمين را در نظر مي گرفتند و چون دوره ها و زمانه ها و مقتضيات زمان تغيير كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتار مي كردند كه مصالح اسلامي اقتضا مي كرد و در هر زمان جبهه اي مخصوص و شكلي نو از جهاد مي آمد و آنها با بصيرت كامل آن جبهه را تشخيص مي دادند.»
يكي از عرصه هايي كه در حوزه ما، به عنوان عرصه جهاد به روي عاشقان گشوده شده است، «اردوهاي بهاري» است كه بركات و آثار زيادي در پي داشته است. چه براي مناطقي كه جهادگردان به آنجا رفته اند و چه براي خود جهادگران. خانم مريم سرلك دانشجوي زبان و ادبيات فارسي در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه الزهرا، يكي از اين جهادگران است. او خلاصه اي از فعاليت هاي خود و نيز تاثيرات اردوي جهادي را چنين بيان مي كند.
تا جهادگر واقعي بودن راه زياد است
اولين تجربه جهاديم بهمن 85 با سفر به ريگان كرمان رقم خورد، جهاد في سبيل الله و خدمت به بندگان خوب خدا را وظيفه و تكليف خود مي دانم لذا افتخار مي كنم كه يك جهادگرم اگرچه تا جهادگر واقعي بودن راه زياديست و جهادي بودن از نوجواني يكي از آرزوهايم بوده و خوشحالم كه مي توانم در گروه جهادي خدمت كنم. از سال 85 فعاليت خود را آغاز كردم با گروه جهادي دانشگاه الزهرا كه به عنوان گروه خواهران با گروه برادران همراه مي شد. مناطقي كه رفته ام: ريگان كرمان با دانشگاه امام صادق به عنوان نيروي آموزشي و فرهنگي، سپيددشت لرستان ،اسفندقه جيرفت با دانشكده فني انقلاب اسلامي، دشت احمد قم، پس قلعه تهران و بلوچستان با گروه جهادي منتظران خورشيد. از ريگان كرمان آغاز كردم و تا آنجايي كه توان داشته باشم و خداوند توفيق دهد ادامه خواهم داد.
عاشق خدمت بودن
يكي از خصوصيت
يك فعال جهاديست
دو سالي است كه تحويل سال را به دور از هياهوي شهر و فارغ از تجملات شهرنشيني مي گذرانم و انصافاً حلاوتي دارد كه قابل گفتن نيست. در بين روستاييان باصفا و جهادگران مخلص بودن لذتي دارد كه حاضر نيستم با چيز ديگري عوض كنم و ازخدا مي خواهم اين لذت را ساليان سال به من عنايت كند. جهادگر شدن من هم اول لطف خدا و بعد لطف دوستان بود و خودم را لايق اين عنوان نمي دانم، بنده فقط خادم هستم. اخلاص، روحيه جهادي داشتن، عزمي جزم براي خدمت، عاشق خدمت بودن خصوصيت يك فعال جهاديست. امام خامنه اي فرمودند: «امروز مهم ترين وظيفه امت اسلامي جهاد در راه خدا و تلاش براي احياي مجدد عظمت علمي، اخلاقي و انساني و عزت اسلامي مسلمانان و جبران ضعف ها و عقب ماندگي هاست.» بسيج سازندگي نيز طبق فرمايش آقا احياگر تفكر جهادي و اسلامي است و دميدن روحي انقلابي و اسلامي در كالبد زمان. به فعليت رساندن استعدادها و بازگشت به هويت اصلي خود كه همان روحيه برادري وخدمت به هم نوع است. زنده كردن روحيه جهادي در جامعه، درك محرومين، زمينه سازي ظهور مهدي فاطمه، مطالبه گري، لبيك به منويات امام خامنه اي از ديگر فوايد اين حركت هاي جهادي است.
حصارهاي طبقاتي
شكسته مي شود
اصولي كه بايد پايبند بود: اخلاص اولين اصلي است كه بايد مورد توجه قرار داد اصلي كه اگر چراغ راه قرار بگيرد هيچ گاه به بيراهه نخواهيم رفت. روحيه جهادي و بسيجي واقعي داشتن، استمرار كار جهادي، برنامه ريزي دقيق و متناسب با نياز منطقه، رعايت تمام اصول اسلامي در رفتار و گفتار و... اصولي است كه يك حركت جهادي را الگو مي كند و ثمربخش خواهد بود. تأثير شخصي، ديدن و چشيدن محروميت، روح قناعت و ساده زيستي را در انسان نهادينه مي كند. زندگي جهادي در تمام ابعاد آن با ارزش ترين ثمره است و بالاتر از اين، جهاد اكبراست كه نتيجه تفكر و حركت جهادي است. مبارزه با خود و زير پا گذاشتن نفس. امام خامنه اي فرمودند: «مهمتر از اين خدمتي است كه شما به خودتان مي كنيد. استعدادهاي دروني خودتان را فعال مي كنيد. به بالقوه هايي كه دروجود شما هست فعليت مي بخشيد. تجربه پيدا مي كنيد، با زندگي مردم آشنا مي شويد، اين حصارهاي طبقاتي شكسته مي شود.»
جهاد سازندگي و بسيج سازندگي از يك جنس هستند
فرهنگ جهادي فرهنگي ريشه دار و الهي است و مختص زمان و مكان خاصي نيست. بسيج سازندگي و جهاد سازندگي هر دو پيرو يك فرهنگ هستند آن هم فرهنگ ناب خدمت و مجاهدت خالصانه. فرهنگ ايثار بسيج سازندگي پيرو مكتبي است كه ماحصل فعاليت هاي جهاد سازندگي است. از نظر بنيان هاي فكري و انديشه جهادي كه موتور حركتي جهاد سازندگي به شمار مي آمد، اكنون نيز چنين انگيزه هايي را در بچه هاي جهادي مي توان مشاهده كرد. درنظر گرفتن رضاي الهي به جاي منويات شخصي، ولايتمداري، تقويت روحيه جهادي، توقع كم، صبر و شكيبايي، اخلاص، دوري از تجمل گرايي، دل كندن از راحتي شهرها و رفتن به روستاها و مناطق محروم، انگيزه هايي است كه چه در بچه هاي جهاد سازندگي و چه در اردوهاي بسيج دانشجويي مشاهده مي كنيم. نگاه من به مكتب جهادي همان مكتب خدمت است. كامل ترين و جامع ترين مكتب با ويژگي هايي همچون: ايثار، اخلاص، خدمت، مجاهدت، ساده زيستي و... مكتبي كه به فرموده امام خامنه اي رزمندگانش بايد 4 خصيصه عشق، ايمان، همت و بصيرت را سرلوحه خود قرار دهند. اين مكتب رضاي الهي را به همراه دارد پس چه نيك بخت آن كسي كه سربازي قابل براي اين مكتب باشد. بسيج سازندگي پيرو همان جهاد سازندگي است. هدف اصلي جهاد سازندگي توجه به مناطق محروم كشور و روستاها بود و در بسيج سازندگي نيز اين هدف دنبال مي شود. هر دو هدفي مشترك دارند و در واقع بسيج سازندگي جايگزين و ادامه دهنده جهاد سازندگي است. فعاليت جهادي ادامه دهنده فعاليت سازندگي است و هر دو از يك جنس هستند. مكتب جهادي، مكتبي انقلابي و ولايي است مكتبي كه انسان خويشتن خويش را مي يابد و سكوي پرتابي است براي آسماني شدن. اگر زماني جنگ بود و شهادت، اكنون اردوي جهادي است و ما جهادگران به اين تكليف لبيك مي گوييم، بسيج سازندگي ادامه و مكمل جهاد سازندگي است.
حضور جوان جهادگر تجلي آيه قرآن است
در حال حاضر خادم خواهران گروه جهادي منتظران خورشيد هستم. اين گروه فعاليت خود را از سال81 آغاز كرده و همچنان مصمم است كه فعاليت خود را ادامه دهد و اميدوار است كه زمينه ساز ظهور مهدي زهرا باشد. در ريگان كرمان نيروي آموزشي و فرهنگي بودم و در ساير اردوها افتخار خادمي گروه خواهران را داشتم. طبق فرمايش امام خامنه اي حضور جوان جهادگر تجلي آيه قرآن است و الگويي براي اهالي روستا. جهادگر با اخلاق و رفتار بسيجي گونه و انقلابي و اسلامي خود مي تواند بهترين الگو باشد و به معناي واقعي سفير كار و تلاش و خدمت ضمن اينكه ايجاد شغل و فعال كردن افراد روستا درواقع ماهي گيري ياددادن است نه ماهي دادن. از فوايد اشتغال زايي زنده كردن روستا و ايجاد خودباوري و اعتماد به نفس است.
سرشت حركت هاي جهادي خودجوش بودن آن است
دولت بايد در كنار گروه هاي جهادي باشد دولتي شدن فعاليت جهادي معنا ندارد دولتي شدن اردوهاي جهادي كار بسيار نامناسبي است و باعث مي شود كه اين اردوها از حالت معنوي خود خارج شده و بيشتر روال اداري به خود گيرد. نكته حائز اهميت در اين حركت ها خودجوش بودنشان است. چرا كه سرشت حركت جهادي خودجوش و داوطلبي بودن جهادگران است. تفكر جهادي كه ايجاد شد فرهنگ و حركت جهادي نيز شكل مي گيرد آنگاه تمام رفتار و فعاليت مارنگ جهاد مي گيرد.
زندگي جهادي بزرگ ترين ثمره اردوي جهادي است
خودسازي اولين هدف و ثمره اردوي جهادي است، طعم محروميت چشيدن و قناعت و شكرگزاري از دستاوردهاي حركت جهادي است و در يك كلام زندگي جهادي بزرگ ترين ثمره اردوي جهادي براي بنده است. استفاده از نيروي بومي يكي از راه هاي به ثمررسيدن فعاليت هاي جهاديست زيرا نيروي بومي با فرهنگ، زبان، دين و آداب و رسوم منطقه عجين است و ضمناً مي تواند به صورت مداوم و طولاني مدت خدمت كند لذا اگر نيروي بومي مطابق با اهداف گروه آموزش ببيند مي تواند بسيار تأثيرگذار باشد. رسانه اي شدن فعاليت هاي جهادي و نشان دادن اين حركت ها مي تواند اين فرهنگ جهاد و خدمت را به تمام كشورهاي اسلامي صادر كند.
 


دانشجو بلاگ

چرا در كشور ما توليد علم انساني صورت نمي گيرد؟

اشاره: دانشجو بلاگ ستوني است براي سرك كشيدن به وبلاگ هاي دانشجويي
پاسخ خيلي ساده اما مهم است دلايل كم نيست اما يكي از دلايل مهم اين است كه ما آدم مولد علم انساني نداريم!
در دانشكده ما اگر كمي اصطلاحاً سرچ كنيد درمي يابيد كه آدم باسواد يعني كسي كه اطلاعات زياد دارد و زياد هم كتاب مي خواند...
اعتقاد به اين اصل و تقسيم بندي عادلانه(!) نخبه- پخمه براساس نمراتي كه دانشجويان مي گيرند باعث شده تا محيط هاي آكادميك ما تبديل به قتلگاه فطرت و خلاقيت و مولد بودن شود و آن وقت همه مي نشينند با خود فكر مي كنند كه چگونه بايد توليد علم كرد!
وگرنه چرا در حالي كه فلسفه اي غني داريم اما علوم انساني اسلامي نداريم!
توليد علم بايد اولين اولويت دانشگاه هاي ما باشد اما در حال حاضر بخشي از دانشگاهيان ماكه اصلاً ضرورت آن را درك نكرده اند و بخش كوچكي كه ضرورت آن را درك كرده اند دور خود چرخ مي خورند و نمي دانند كه بايد چكار كنند!
بحث سر اين بود كه ما انسان مولد نداريم، مسئله اين است در نظام آموزش عالي كشور ما با شكلي كه ارزشها درون آن توزيع و بارگذاري مي شوند اساساً اصل توليد از بين مي رود.
منبع توليد علم انساني فارغ از زمينه هاي فكري انسان مولد است. انسان مولد چگونه به وجود مي آيد؟ آيا صرفاً زياد خواندن و اصطلاح وزين(!) اما تند و تيز خرخواني چيزي است كه مي تواند پايه ايجاد انسان مولد باشد؟ مسلماً اين گونه نيست!
در نظام آموزشي ما اگر كسي بخواهد نخبه باشد بايد خود مولدش را عموماً قرباني كند چون معيارهايي كه با آن نخبگي را مي سنجند فاسد و ضد توليد است يا بدتر اينكه خيلي از اوقات انسان هاي خرخوان كه هيچ قدرت توليد هم ندارند بر كرسي نخبگي تكيه مي زنند و اين گونه دوري باطل را ادامه مي دهند.
براي مثال دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران را مي گويم. از سال چهارم مدام از شما مي پرسند كه قصد داريد براي ارشد چه رشته اي را انتخاب كنيد و در اين زمينه فشار هم وجود دارد مثلاً ممكن است اگر شما ترم نه باشيد و هنوز به فكر ارشد دادن نباشيد بعضي ها فكر كنند كه آدم بي دغدغه و پخمه اي هستيد. غافل از اينكه خود انسان به نفس خودش اينجا چه ارزشي در عمل مي تواند داشته باشد؟ وقتي اعتباريات و عرضيات انسان آن قدر رشد كرده كه تبديل به غده اي چركين شده و اجازه نمي دهد يكي از والاترين و خدايي ترين استعدادهايش كه خلاقيت و آفرينش باشد اصلاً خود را نشان دهد چه برسد به اينكه رشد و پرورش بيابد!
در شرايطي كه ذات نفس مولد انساني زير خروارها اطلاعات سازمان نيافته مدفون شده ما توقع داريم كه انسان هايي بيايند و مسيح وار در كالبد دانشگاه ها بدمند و آن را زنده كنند.
ذات نايافته از هستي بخش
كي تواند كه شود هستي بخش
ما دانشجويان و دانش آموزان مولدمان را در ساختار معيوب آموزشي مان مي كشيم و ديگر انسان مولد نداريم آن وقت مي خواهيم علم انساني توليد كنيم و آن را به ديگران هم انتقال دهيم. كف دستي وقتي فاقد موست نمي توان با ريش تراش به جان آن افتاد!
وبلاگ انسانم آرزوست
tariqatemehr.blogfa.com


 


به بهانه حسرت شبهايي كه از دست رفت

قدرنامه كودكانه!

محدثه پيرهادي¤
1- وسط دعاي جوشن، پرده بين زنانه و مردانه را داده بالا و زل زده به من! يك بسته مغز تخمه هم گرفته دستش و ريز ريز مي خورد. دو سه باري مي خندم كه: «پسرم! اين پرده را بنداز پايين.» اما همان طور زل زده به من و هر از گاهي هم نگاهي مي اندازد به مادرش كه - كمي آن طرف تر غرق دعاست- كه دعوايش نكند مثلا! فراز پنجاه و دوم دعا را كه مي خوانيم مي آيد جلوتر و تخمه تعارفم مي كند و مي گويد: «اگه بگي اسمت چيه بهت جايزه مي دم ها!!» دست بالا، پنج ساله است...!
2- حاج آقا وارد باب گناهان شده و بيرون هم نمي آيد! دانه دانه مي شمارد و انذار مي دهد. براي اين كه مديون نشود هيچ گناهي را هم جا نمي اندازد! سر و صداي بازي بچه ها در محوطه حسينيه به وضوح از صداي حاج آقا بيشتر است! اين قدر از ته دل اسم همديگر را جيغ مي زنند كه انگار نه انگار فقط نيم متر با هم فاصله دارند! دختر بچه اي 6-7 ساله سراسيمه در حسينيه را باز مي كند و خود را به داخل پرتاب مي كند. از همان دم در، با چشمانش دنبال مادرش مي گردد. تا مادر را مي بيند با هيجان و نگراني و بي اعتنا به صداي منبر فرياد مي زند: «مامان! قرآن به سر شد؟!» مادرش، دست روي بيني مي گذارد كه يعني: «هيس!» بعد آرام مي گويد: «نه هنوز...» دخترك لبخند بر لب، دستش را روي قلبش مي گذارد و طبق انذار مادرش، با صدايي آرام مي گويد: «آخيش!» و در را محكم به هم مي كوبد!
3- به چهار ساله ها مي ماند. دست راستش يك ماهي است شكسته و در گچ است. تمام مدت دعا، مسير بين مامان و بابايش را هزار بار رفته و برگشته. انگار دوري هيچ كدام را طاقت نمي آورد! اواخر جوشن، براي بار هزارم از پيش مامانش بلند مي شود كه برود پيش بابا. مامان انگار كه نوگلش به سفر قندهار مي رود، پسرش را يك ماچ آبدار مي كند و مي گويد: «محمدحسين! مامان و دعاكن ها!» محمدحسين همان طور كه به سختي بلند مي شود، با تاكيد روي تك تك كلمات(!) مي گويد: «آخه من با اين دست شكسته چه جوري دعات كنم؟!!!»
4- از وقتي نشسته ايم رفته ام تو نخ اش! سه يا چهار ساله است. يك پيراهن نارنجي پوشيده و يك روسري مشكي با گل هاي نارنجي كه به نظرم چاپ دستي است. بيشتر از اين هماهنگي بي نظير كه حال و هواي بچگي را با شب قدر تلفيق كرده(!) حجاب كامل دختر بچه توجهم را جلب كرده. آستين پيراهنش بلند است و در هواي گرم تابستاني جوراب شلواري هم پوشيده كه نشان از توجه مادر به پوشش كامل فرزندش دارد. در فاصله زنگ تفريح(!) بين جوشن و سخنراني، كمي با مادرش گپ مي زنم و ابراز هيجان مي كنم نسبت به همين موضوع. بعد از خود دختربچه مي پرسم: «اسمت چيه خاله؟» راحت جواب مي دهد: «زهرا.» چند لحظه مكث مي كند و ادامه مي دهد: «اسم دادشم چيه؟!» در حالي بين خنده و قهقهه كنترل شده(!) مي گويم: «خب اسم داداشت چيه؟»
- «علي...»
بچه ها، نشانه هاي روشن رحمت خدا روي زمينند؛ شايد به همين دليل، آدم از نگاه كردنشان خسته نمي شود... .
¤ دانشجوي علوم اجتماعي دانشگاه تهران
 


ابتكار جهادگران دانشگاه علم و صنعت براي افزايش توليد گندم

دانشجويان جهادگر دانشگاه علم و صنعت با توانمندسازي كشاورزان منطقه هليدان و زرين آباد ايلام باعث افزايش 20 تا 40 درصدي سطح زير كشت محصولات ذرت، گندم و جو در آينده اي نزديك شدند.
علي مراد عضو گروه جهادي دانشگاه علم و صنعت گفت: خاك منطقه هليدان و زرين آباد، خاك سياه يا قهوه اي است چون كشاورزان استانداردهاي كاشت در اين نوع خاك را بلد نبودند، محصول چنداني به دست نمي آوردند.
وي از آموزش بيش از 100نفر از كشاورزان اين منطقه خبر داد و گفت: در ابتداي كاشت و برداشت دريك منطقه يك هكتاري، به كشاورزان آن منطقه آموزش داده مي شود.
علي مراد همچنين درگفت وگو با خبرگزاري دانشجو اظهار داشت: براساس پيش بيني ها با تغيير روش كاشت و برداشت، كشاورزان اين منطقه مي توانند 20تا 40 درصد توليدات ذرت، گندم و جو را افزايش دهند.وي افزود: همچنين براساس پيش بيني ها، منطقه هليدان مي تواند يك دهم ذرت كشور را تامين كند.او همچنين از اقدامات اوليه براي حفر چاه در دو روستاي منطقه هليدان خبر داد و افزود: دانشجويان درحال برنامه ريزي براي پياده كردن سفره هاي آب زيرزميني و مكان يابي براي حفرچاه هستند.عضو گروه جهادي دانشگاه علم و صنعت با اشاره به اينكه تعدادي از افراد تحصيل كرده در رشته هاي كامپيوتر و زبان در اين منطقه زندگي مي كنند، گفت: قرار شده ساختمان متروكه اي كه در آن منطقه وجود داشت، بازسازي شود و به مركز آموزش زبان و كامپيوتر به جوانان منطقه تبديل گردد.
 


اعلام نتايج نهايي آزمون دكترا در 20شهريور

سازمان سنجش زمان اعلام نتايج و انتشار اسامي قبول شدگان نهايي آزمون دكتري سال 1391 را 20شهريور ماه اعلام كرد.
حسين توكلي مشاور عالي رئيس سازمان سنجش آموزش كشور گفت: 10هزار و 170ظرفيت براي پذيرش دانشجوي دكتري از طرف دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشور ايجاد شده است.
توكلي در گفت و گو با خبرگزاري فارس افزود: هنوز زمان دقيق ثبت نام داوطلبان پذيرفته شده و آزمون دكتراي نيمه متمركز 91 مشخص نشده است.
 


اجراي طرح توربين هاي بادي توسط جهادگران دانشگاه اميركبير

صادق مفرد مسئول مركز جهادي دانشگاه اميركبير با اشاره به وقوع سيل در روستاي خاكك از دهستان درح و ضمن تشريح اقدامات صورت گرفته توسط دانشجويان جهادي در اين منطقه گفت: با توجه به بادخيز بودن منطقه سربيشه، به كمك يكي از اساتيد رشته برق، پتانسيل منطقه در استفاده از توربين هاي بادي مورد بررسي دقيق قرار مي گيرد.
مسئول مركز جهادي دانشگاه اميركبير يادآور شد: فاز تئوري نصب توربين هاي بادي توسط دانشجويان صنعتي اميركبير اجرا مي شود و پس از مطرح شدن در جلسات استانداري توسط دولت به اجرا در خواهد آمد.
 


برگزاري نشست سالانه اتحاديه انجمن هاي مستقل در دانشگاه شريف

سيزدهمين نشست سالانه اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه هاي سراسر كشور با شعار «مقاومت براي پيشرفت، پيشرفت در خدمت عدالت، رمز اقتدار ملت» از يكشنبه 12شهريور ماه با سخنراني حجت الاسلام محمد محمديان مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها آغاز شد و امروز به پايان مي رسد. در اين نشست كه به ميزباني دانشگاه صنعتي شريف برگزار شده است ميهماناني نظير «عزت الله ضرغامي» رياست سازمان صدا و سيما و «آيت الله آملي لاريجاني» رياست قوه قضائيه به ايراد سخنراني پرداخته و به سؤالات حضار پاسخ گفتند.
 


آغاز به كار ستاد حركت هاي جهادي دانشجويي در مناطق زلزله زده

معاون سازندگي سازمان بسيج دانشجويي گفت: ستاد حركت هاي جهادي دانشجويي براي بازسازي مناطق زلزله زده آغاز به كار كرده و تا چند روز آينده جهادگران دانشجو به اين مناطق اعزام مي شوند.
مجيد باستان درگفت وگو با خبرگزاري دانشجو، اظهار داشت: براساس رايزني هايي كه با مسئولان انجام گرفت، بيشتر نيازمندي هاي مناطق زلزله زده آذربايجان شرقي درحوزه هاي عمراني و ساخت خانه هاي ويران شده است.
وي از آمادگي كامل گروه هاي جهادي براي حضور در اين مناطق خبر داد و افزود: براساس پيش بيني اوليه 60 تا 70 گروه جهادي دانشجويي از استانهاي مختلف به مناطق زلزله زده اعزام خواهند شد.
معاون سازندگي سازمان بسيج در ادامه بيان داشت: اگر دانشجويان جهادگر بتوانند طي يك ماه آينده حدود 100 خانه را در مناطق زلزله زده بازسازي كنند، تكليف خود را در اين حوزه انجام داده اند.
لازم به ذكر است، از نخستين روزهاي زلزله آذربايجان شرقي 60 گروه جهادي دانشجويي از استان هاي مختلف كشور براي حضور در اين مناطق اعلام آمادگي كرده اند.

 


فراخوان خاطره

مهرماه نزديك است و بهاري دوباره در دانشگاه ها در حال شكل گيري و آغاز است. اما طراوت اين بهار و همه بهارهاي ايران اسلامي مرهون مجاهدتهاي شهيدان و ايثارگران انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي است. جمع زيادي از دانشجويان ديروز و امروز به نحوي مستقيم يا غيرمستقيم با جنگ و خاطرات آن پيوسته و همراه بوده اند.
اين خاطرات مي تواند راه گشاي دانشجويان امروز باشد تا بدانند تحصيل در فضاي آرام امروز دانشگاه، ثمره مجاهدت دانشجويان شهيد و ايثارگر ديروز است. صفحه دانشگاه آمادگي دارد عكس، خاطرات رزمندگان شهيد، ايثارگر، جانباز و آزاده و همچنين خاطرات سفرهاي راهيان نور را در همين صفحه و با نام فرستنده منتشر كند. ايميل صفحه دانشجو به نشاني: Daneshgahkayhannews.ir آماده دريافت اين خاطرات است.
 


چند پرسش دانشجويي درخصوص اجلاس سران جنبش عدم تعهد

زهرا طباخي ¤
بعد از تلاش هاي بسيار دولت و نظام جمهوري اسلامي و همكاري فوق العاده مردم، بزرگ ترين واقعه سياسي تاريخ كشور در نهايت امنيت و آرامش، باشكوه كامل برگزار شد. از يك هفته مانده به شروع رسمي اجلاس عدم تعهد در تهران، شبكه هاي مختلف ضدانقلاب و پادوهاي جيره خوارشان، تخريب چهره ديپلماسي كشور و تضعيف موقعيت سياسي اجلاس را برعهده گرفتند.
اين فضاسازي ها سؤالاتي را در ذهن دانشجويان پديد آورد كه باتوجه به رياست سه ساله ايران و اهميت غيرقابل اجلاس لازم است جوابي مناسب براي آنها تدارك ديده با اين هدف چند پرسش رايج را به همراه جوابشان مطرح مي كنيم.
چه كساني در اجلاس عدم تعهد تهران شركت كردند؟
در اين اجلاس 24رئيس جمهور، سه پادشاه، هشت نخست وزير، 9معاون رئيس جمهور، 2رئيس مجلس و 80وزير شامل 60وزير خارجه و 9فرستاده ويژه رؤساي كشورها حضور داشتند. اين آمار تنها مربوط به سران هيئت هاي شركت كننده است وگرنه اعضاي اين هيئت ها بيش از اين مي باشند.
چقدر براي اين اجلاس هزينه شده و اين هزينه از كجا به بيت المال برمي گرده؟
طبق قانون ميزبان اجلاس مؤظف است هزينه اقامت و سفر تنها 3نفر از اعضاء هر كشور عضو را پرداخت كند. اما برخي كشورها به علت علاقه به ديدارهاي برگزار شده پيرامون چنين اجتماع بزرگ بين المللي و لزوم حضور كارشناسان در قالب تيم هاي مختلف اقتصادي، سياسي و نظامي جهت تنظيم قرارداد با تيم هايي متشكل از 100 تا 250نفر حضور يافتند. مخارج همه افراد اضافي به عهده خود كشورهاي ميهمان است كه فقط ارزآوري ناشي از هزينه اقامت و گردشگري اين تيم هاي كارشناسي توانايي سر به سر شدن با اصل هزينه اجلاس را دارد.
- اصل منافع برگزاري اجلاسي در بالاترين سطح جهاني طبق روال ديپلماتيك مستتر در روابط پشت پرده اقتصادي و سياسي كشورهاست. يعني همان گزارش هايي كه در اخبار، ذيل اصل خبرهاي اجلاس و از صحن هاي غيراصلي گزارش مي شود. تيم هاي كارشناسي با پيشنهادات فراوان و دست پر وارد مي شوند و بعد از بالا و پايين كردن شرايط سايرين قراردادهاي سنگين تجاري- سياسي توسط بالاترين مقامات كشورها منعقد مي شود. اگر كشور ما تنها با يكي از اين كشورها قراردادي معمولي امضاء كند كل هزينه اجلاس سربه سر مي شود. حال تصور كنيد تا چه ميزان سودآوري اجلاس براي كشوري كه از سوي غرب «منزوي» خوانده مي شد زياد است!
شركت اين كشورهاي كوچك و غيرمهم در اجلاس به چه كار مي آيد؟!
- همه اين كشورهاي كوچك در صحن سازمان ملل و صحن اجلاس غيرمتعهدها يك «رأي» ارزشمند در اختيار دارند. رژيم غاصب صهيونيستي به وسيله يك رأي گيري عام در صحن مجمع عمومي به عضويت سازمان ملل درآمد و به عنوان يك «كشور»(!) ثبت شد. با رأي همين كشورها مي توان ناحق بزرگي مثل «حق وتو» را ملغي اعلام كرد مي شد از اجماع عليه كشوري مثل عراق به دليل واهي «وجود انبارهاي سلاح بيولوژيك» و آغاز حمله اي 10ساله جلوگيري كرد. پس روابط ديپلماتيك داشتن در دنيا با هر كشوري هر چقدر هم كوچك باشد مهم و ضروري است. اين گونه مي شود كه وزير خارجه آمريكا مثلاً به آذربايجان كه به اندازه يك استان ايران هم نيست سفر مي كند و با مقامات آن كشور «آذري» مي رقصد! در واقع كشور غيرمهم در جهان وجود ندارد!
صحنه ديپلماسي جهاني مثل مسابقه فوتبال نيست كه فقط اگر با فرانسه و آلمان و برزيل بازي برگزار كنيد مهم محسوب شود! اتفاقاً اين ابرقدرت ها هستند كه به دنبال گسترش امپراتوري شان به نقاط دور افتاده سرك مي كشند و معاهدات سياسي- اقتصادي با سران شان امضا مي كنند. حضور در باشگاه قدرت جهان را بايد تمرين كنيم! فقط ابرقدرت ها درمورد همه اتفاقات ريز و درشت جهاني موضع مي گيرند. باقي مثل كبك سرشان زير برف است تا زماني كه بزرگ تر سياسي شان موضعي را به صورت رسمي به آنها ابلاغ كند! مثل قطر، امارات متحده عربي و ... اما ما بايد با حضور در همه عرصه ها برتري سياسي، اقتصادي و فرهنگي مان را به رخ بكشيم.
¤ دانشجوي دارو سازي دانشگاه تهران
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14