(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 27 شهریور 1391 - شماره 20308

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي -8
نفوذ بهائيان در جريان نهضت مشروطه

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي -8

نفوذ بهائيان در جريان نهضت مشروطه

مريم صادقي
نفوذ بهائيان در جريان نهضت مشروطه
در فصل قبل به بيان تاريخچه پيدايش جريان هاي بابيه، ازليه و بهائيت پرداختيم و در اين بخش قصد داريم فعّاليت هاي بهائيان در دوره قاجار را مورد بررسي قرار دهيم.
اكثر مورّخين از دوره قاجار به عنوان سياه ترين دوره هاي ايران ياد مي كنند. كشور ايران در وضعيت اسفباري به سر مي برد به طوري كه قحطي و ركود بازار همه جا را فرا گرفته بود. از طرفي بيماري هاي واگيردار نظير وبا، طاعون و جنگ هاي داخلي و خارجي، هزاران نفر را از بين برده بود، اين آفات، هم از شمار مردم مي كاست و هم روحيه بازماندگان را تضعيف مي نمود، در نتيجه به اقتصاد كشور لطمه زيادي وارد شده بود. از لحاظ فرهنگي نيز بيش از نود درصد مردم بي سواد بودند، يك سري اعتقادات خرافي رنگ مذهب به خود گرفته بود. ظلم و بي كفايتي شاهان قاجار در برابر سلطه انگليس و روسيه و بازگذاشتن دست بيگانگان در امور داخلي ايران شرايط جامعه را روز به روز بدتر مي كرد.
از مهم ترين وقايعي كه در اين دوره از تاريخ موجب تحولات اجتماعي، فرهنگي و سياسي در ايران شد، نهضت مشروطه بود. اين نهضت براي برچيدن نظام سلطنت مطلقه در ايران در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه، پايه ريزي شد و در زمان مظفر الدين شاه، با گرفتن امضاء تأسيس دارالشورا به پيروزي رسيد.
اگر بخواهيم نحوه برخورد بهائيها با اين رويداد مهم را مورد بررسي قرار دهيم، بهتر است ابتدا اين سؤال را پاسخ دهيم برخورد بهائي ها با نهضت مشروطه به چه شكل بوده است؟
ادوارد براون در مورد نحوه برخورد بهائي ها نسبت به اين نهضت سه نظريه را بيان مي كند. نظريه اول اينكه عباس افندي به شدت پيروانش را از شركت در مسائل سياسي منع كرده است. نظريه دوم: بيداري مردم در نهضت مشروطه در ايران، بيداري عمومي ملت هاي آسيا نتيجه نيروي معنوي بابيت و بهائيت شناخته شده و نظريه سوم اينكه بهائي ها مخالف مشروطه بودند و تا پايان از شاه حمايت مي كردند.
براون در ادامه مي نويسد: « من مطمئن نيستيم كه كدام يك از اين سه نظريه حقيقت دارد اما غالباً از دوستان ايراني خود اين سؤال را مي پرسم كه يك بهائي بين ايراني قدرتمند و مستقل كه اسلام دين رسمي آن است و يا ايراني كه ايالتي از روسيه تزاري گرديده و بهائيگري دين آن شده كدام را انتخاب مي كند؟»
او با اشاره به اعتقاد بهائي ها به جهان وطني196، معتقد است كه آنها ايران وابسته به روسيه كه بهائيگري دين رسمي آن شده را ترجيح مي دهند.197 سخنان ادوارد براون اين نكته را مشخص مي كند كه فعّاليت بهائيان در نهضت مشروطه در راستاي اهداف انقلابي ملت ايران و علماي مشروطه نبوده بلكه درست در جهت مخالف اين اهداف نيز صورت گرفته است.
در اين دوران عباس افندي(عبد البهاء) كه رهبري بهائيان را برعهده داشت، به دفاع از محمد علي شاه مي پردازد و مشروطه خواهاني را كه كم شدن نفوذ سلطنت را موجب عزت ملت مي دانند، نادان مي خواند. پس از بر كناري محمد علي شاه و برقراري دارالشورا، عباس افندي طرفدار مشروطيت شده و به بهائيان دستور مي دهد كه از آنها نمايندگاني را وارد مجلس كنند.198
ملاقات هاي عبدالبهاء با دوست محمد خان معيرالممالك (داماد ناصر الدين شاه)، جلال الدوله(پسر ظل السلطان)، سيد حسن تقي زاده، ميرزا محمد قزويني و سردار اسعد بختياري در اروپا نشان از ارتباط ميان بهائي ها با مشروطيت مي دهد.199 جلال آل احمد معتقد است كه بهائيها موضع گيري در مقابل حكومت را فراموش كردند و فقط در مقابل روحانيت ايستاده اند به طوري كه تنها روحانيت را مانع پيشرفت مملكت مي دانند و غافل از اين هستند كه استعماري هم هست و حكومتهاي دست نشانده استعمار موجب نابساماني اقتصادي و عقب افتادگي مي شود.200
فعّاليت عمده ي بهائيان، در دوره مشروطه خواهي را مي توان، حضور آنها در انجمنهاي مخفي دانست. يكي از اين انجمن ها، انجمن ناصري بود كه از زمان تشكيل آن توسط، كي خسرو جي و مانكجي ليمجيهاتريا،201 بهائيان در آن عضويت داشتند. در اين انجمن پروفسور جوانمرد كه سمت منشي آن را به عهده داشت، نظام نامه انجمن را تنظيم و براي عبد البهاء فرستاد. از ديگر بهائي هاي عضو اين انجمن مي توان به مستر خدابخش اشاره كرد كه دو سال بعد از مشروطه به دست يك زرتشتي نسب به نام فريدون رستم كرماني كشته شد.
عاقبت نفوذ بهائيان در اين انجمن از نفوذ زرتشتيان كاست و باعث شد كي خسروجي مسموم و به هلاكت برسد. بعد از كي خسرو جي، اردشير جي202 سرپرستي انجمن ناصري را به عهده گرفت در زمان رياست وي خصومت زرتشتيان نسبت به مسلمانان بيشتر به فزوني گراييد.203
از ديگر انجمن هايي كه در دوران قيام مشروطه در ايران، در قالب سرّي به فعاليّت مي پرداختند، انجمن سرّي باغ سليمان ميكده (انجمن ملي) بود. اين انجمن محل حضور افرادي بود كه هر كدام به شكلي در تحولات كوچك و بزرگ دوران ناصر الدين شاه و مظفر الدين شاه نقش داشتند.
اعضاء اين انجمن،204 براي ايجاد آشوب و شورش كه نتيجه آن حضور مردم و جنبش شود برنامه داشتند. آنها با توجه به نهضت تنباكو و لغو ساير قراردادهاي استعماري، مي دانستند كه بدون حضور علماء و تأييد آنان نمي توانند به اين هدف و اهداف ديگر خود برسند به همين منظور از اعضاء روحاني حاضر در انجمن استفاده كردند. به طور مثال سيد اسد ا... خرقاني را به نجف فرستادند تا با آيت ا... آخوند محمد كاظم خراساني، شيخ عبدا... مازندراني، و آقا ميرزا خليل تهراني و نيز سيدكاظم يزدي ارتباط برقرار نمايد.205
با وجود همه ي تلاش ها هيچ يك از علماي برجسته، با انجمن ملي همكاري نكردند و بيشتر روحانيون اين انجمن از قشر طلاب وعاظ كه فاقد درك و شناخت صحيح از فضاي پشت پرده بودند، تشكيل مي داد. گروهي از اعضاي اصلي انجمن كه در كسوت روحانيت قرار داشتند نيز توسط جامعه روحاني كشور طرد شده بودند. از جمله ميرزا حسن رشديه تكفير شده و يحيي دولت آبادي و سيد جمال الدين واعظ، ملك المتكلمين و ابوالحسن ميرزا شيخ الرئيس به بابيگري متهم شدند. به همين دليل رهبران انجمن از اعضاء خواستند تا به منظور جلوگيري از تكفير از شركت در مجالس غير اسلامي خودداري كنند.206
در جمادي الاول سال 1326 ق انجمن سري ديگري به نام انجمن مخفي دوم كه شركت ميرزا محمد صادق طباطبايي در اين انجمن باعث شده بود كه برجستگي خاصي به اين انجمن بخشوده شود.
حضور افراد بهايي نظير اسدا... خان زاده، سيف ا... خان ابوفتح زاده قزاق(برادر اسدا... خان) و منشي زاده نيز از نقاط قابل تأمل در اين انجمن مي باشد. اين هسته بهايي بعداً گروه عملياتي ويژه اي به نام كميته مجازات را تشكيل مي دهند.207 كه در ادامه اين بحث به شرح كميته مجازات خواهيم پرداخت.
فعّاليتهاي مخفي اسدا... خان ابوفتح زاده و ابراهيم خان منشي زاده و محمد نظر خان مشكوه الممالك از سال 1325ق، و با عضويت انجمن مخفي غيرت208 بر مي گردد، ابوفتح زاده و منشي زاده دو تن از افسران قزاق بودند كه از قزاق خانه استعفا داده و در انجمن، سمت معاون اول و دوم آن را به عهده داشتند.209 اين همان نكته اي است كه آخوند خراساني و شيخ عبدا... مازندراني بسيار دير(پنج سال بعد) متوجه شدند و مازندراني در نامه 29 جمادي الثاني 1328 ق. به حاجي محمد علي بادامچي (از تجار مشروطه خواه تبريز) بدان اشاره مي كند:
«... چون مانع از پيشرفت مقاصدشان را في الحقيقه به ما دو نفر، يعني حضرت حجت الاسلام آقاي آيت ا... خراساني دام ظله و حقيرمنحصر دانستند }چون{ از انجمن سري طهران بعضي مطالب طبع و نشر شد و جلوگيري كرديم، لهذا انجمن سري مذكور، كه مركز و به همه بلاد شعبه دارد و بهائيه لعنهم ا... تعالي هم محققاً در آن انجمن عضويت دارند و شعبه اي در نجف اشرف و غيره دارند رأي در آمده كه نفوذ ما دو نفر تا حالا كه استبداد در مقابل بود نافع و از اين به بعد مضر است، بايد در سلب اين نفوذ بكوشند.اشخاص عوامي كه به صورت طلبه محسوب مي شوند در اين شعبه داخل و به همين اغراض در نجف اشرف اقامت دارند... مكاتباتي به دست آمده كه بر جانمان خائفيم...»210
براي اينكه كميته مجازات را مورد بحث قرار دهيم. ابتدا بايد شناختي از رابطه ي ميان بهائيت و تروريسم بدست آوريم.
فعّاليت هاي تروريستي بهائيان
رابطه ي بهائيت و تروريسم به نخستين روزهاي پيدايش اين فرقه باز مي گردد. يكي از اولين ترورهاي سران بهائيت سوء قصد به جان ناصر الدين شاه در سال 1268 ق، كه در پي آن بسياري از سران بابيه از جمله حسينعلي دستگير و زنداني شدند. قتل ميرزا اسدا... ديان211 كه داعيه جانشيني باب را در سر داشت، اقدام تروريستي ديگري بود كه توسط پيروان بهاء و به دستور او انجام شد. عبدالحسين آيتي(مبلغ بهائي ها كه از بهائيت روي برگردانده)، خلق و خوي بهاءالله را چنين توصيف مي كند: «داراي اخلاقي خشن بوده، كينه جو ولي متظاهر به مهر و محبت»212
اين قساوت را از اولين روزهاي پيدايش، بابيگري در ميان اعضاي آن مي توان ديد. به نوشته فريدون آدميت، بابي ها در جريان شورشهاي خود در دوران ناصري، با مردم و نيروهاي دولتي رفتاري سبعانه داشتند و اسراي جنگي را دست و پا مي بريدند و در آتش مي سوختند.213 اين قساوت را در ماجراي قتل شهيد ثالت حاج ملا محمدتقي برغاني، 17 ذي القعده 1263 ق عمو و پدر همسر قره العين، نيز به روشني مي توان مشاهده كرد.214
به گفته ميرزا آقا خان كرماني(داماد صبح ازل) پس از فوت حسينعلي بهاء، شيوه فوق ادامه يافت. اولين قرباني ميرزا محمد نبيل زرندي، مورّخ معروف بهائي بود كه خيال داشت خود را جانشين بهاء بخواند.215
در ميان قتلهاي متعدد و فراوان بهائيان به ويژه بايد به قتل حاج شيخ زكريا نصير الاسلام اشاره كرد، حاج شيخ زكريا انصاري دارابي ملقب به نصير الاسلام، از سران مجاهديني بود كه به فتواي حاج سيد عبدالحسين مجتهد لاري به جهاد با استعمار انگليس و عوامل داخلي آن دست زد. ركن زاده آدميت در مورد نصيرالاسلام چنين مي نويسد:
«اين است كه نصير الاسلام با گروهي از تفنگ چيان مجاهد در راه تعقيب و تفكيل ستم پيشگان بي آزرم و بهائي ها كه در شهر نيريز جمعيت و نفوس داشتند، بيش از پيش كوشيد و آنها هم در پي فرصت بودند...و در ماه رجب سال 1326 ق... شهيدش كردند». 216
اين موارد تنها نمونه هايي از فعّاليت هاي تروريستي بهائيان بود كه به اختصار ذكر شد. در ادامه به بحث پيرامون كميته مجازات كه يك گروه تروريستي بود، مي پردازيم.
كميته مجازات
كميته مجازات در سال 1335ق، توسط ميرزا اسدا...خان ابو فتح زاده، ميرزا ابراهيم خان منشي زاده، محمد نظر خان مشكوه الممالك تشكيل شد. در ظاهر اين سه نفر مغز متفكر و هدايت كننده اين كميته بودند اما نظر نهايي را منشي زاده مي داد كه مي توان از او به عنوان رئيس تشكيلات نام برد.217
ابوفتح زاده و منشي زاده از صاحب منصبان قزاقخانه بودند كه در دوره اول مشروطيت با عدّه اي از افسران قزاق خانه براي همراهي با مشروطه خواهان و ضديت با محمدعلي شاه از شغل خود استعفا داده و به آزاديخواهان ملحق شده بودند.218 نامبرده از فعالان مشروطيت و از مدافعين مجلس در شب به توپ بستن آن در بيست و سوم جمادي الاول 1326ق، بود. وي با كثيري از مشروطه خواهان بعد از اين ماجرا به قلهك رفت، از آن جا به رشت عزيمت نمود و قواي مسلح در اختيار كميته ستار قرار داد. او در ورود مهاجمين به تهران در سال 1327ق، براي سهولت كار آنان، در تهران و قزوين فعاليت زيادي كرد. بعد از فتح تهران از طرف هيأت مديره مأمور وصول وجه از شاهزاده مسعود ظل السلطان گرديد. در حدود سال 1328ق، سفري به اروپا كرد كه چگونگي و چرايي آن در پرده ابهام قرار دارد.219
او پس از بازگشت در سال 1330 ق كه برنارد بلژيكي به جاي مورگان شوستر آمريكايي رئيس خزانه داري كل گرديد. او(ابوفتح زاده) مأمور ماليات ساوجبلاغ و شهريار شد و بعد از مدت كمي به واسطه ي بد رفتاري با رعايا معزول شد. بامداد نقل كرده چون خانواده اش بهايي بودند، رقبايش به او نسبت دادند كه در اين مأموريت براي پيشرفت دسته مزبور كار مي كرده است.220
به نظر بامداد، ابوفتح زاده بالاتر از اين حرفها بوده و اگر خانواده اش بر فرض متهم به بهائيت بوده اند، مربوط به خود او نبوده زيرا در اين ايام از طرف رئيس و رهبر بهائي ها تأكيد شده بود كه بهائيان نبايد در امور سياسي دخالت كنند در صورتي كه ابوفتح زاده كاملاً وارد در سياست بوده و فعاليت هايش با دستورات مركز بهائيت منافات داشته است.221
اما استدلال مهدي بامداد در عدم وابستگي ابوفتح زاده به بهائيت قابل اعتماد نيست. همان طور كه در بخش بهائيان و سياست اشاره كرديم. شعار عدم دخالت در امور سياسي بهائيان واقعيت ندارد چنان كه رائين در خصوص عملكرد سياسي بهائيان چنين مي گويد:
«بهائيان از آغاز فعّاليت هاي خود طي تبليغاتي كه مي كرده اند و هنوز هم مي كنند، شركت در امور سياسي براي عموم پيروان خود ممنوع اعلام كرده، آنان را از دخالت در سياست محروم ساخته اند... اگر عدم دخالت بهائيان در سياست در سال هاي اول تشكيل آن واقعيّت داشت، امروز كه بهائيان در شئون مختلف و حتي پست هاي حساس، دخالت دارند چنين ادعايي كاملاً بي مورد است. آنها بدون ترديد نه فقط در سياست دخالت دارند بلكه در بسيار از موارد راهنما و عامل اصلي امور سياسي هستند».222
واقعيت اين است كه بهائيان در دوره ي بعد از مشروطه مناصب بسياري به دست آوردند و نقش مهمي در تحولات ايران تا مقطع سوم اسفند ايفا نمودند. توجه داشته باشيم هم ابوالفتح زاده، هم منشي زاده و هم عده ي كثيري از كساني كه با كميته مرتبط بودند و يا از تصميم گيرندگان اصلي آن به شمار مي رفتند، كارمندان شوستر به شمار مي آمدند.223
در معرفي ميرزا ابراهيم خان منشي زاده، بايد گفت، وي فرزند كريم بيگ يا كريم خان منشي اوف ايرواني224، از افسران سابق قزاق خانه بود. در سوابق كريم خان عضويت در كميته اي به نام غيرت و فعاليت عليه روس ها نمود مي كند. ابراهيم خان در سال 1296ق، در ايروان به دنيا آمد و در دارالفنون مشغول تحصيل شد و در سال 1314ق، وارد قزاق خانه شد. او هم مثل پدر در خارج ساختن روس ها از قزاق خانه ايران بسيار تلاش كرد و كار انجمن غيرت را پي گرفت. شبنامه ها و اعلاميه ها عليه روس ها مي نوشت . روس ها پي به رفتار منشي زاده برده و سرانجام نامبرده با كمال نارضايتي، در اوايل سال 1325ق، به همراه رفيق خود سرتيپ اسدالله خان ابوالفتح زاده از خدمت قزاق خانه كناره گيري كرد و به مشروطه خواهان پيوست. پس از استقرار مشروطيت، منشي زاده وارد خدمات كشوري شده و سمت هاي گوناگوني از قبيل رياست نظميه شيراز(1328ق)، رياست تحديد ترياك يزد و كرمان و رياست دارايي غار و فشافويه را چندي عهده دار بود و سپس در سال 1332ق، رئيس ماليه خوار و فيروزكوه شد.225
مشكوه الممالك(محمد نظر خان) پسر مشكوه الممالك سابق226 تا سال 1326ق، جزو مستخدمين كامران ميرزا نايب السلطنه بود به مناسبت دوستي با اسدا... خان ابوفتح زاده و ميرزا ابراهيم خان منشي زاده او نيز كم كم حرف مشروطه طلبي مي زد و در زماني كه رياست خزانه داري موسيو برنارد بلژيكي به واسطه دوستي با منشي زاده رئيس اجراي ماليه تهران شد و تا اواخر سال 1335 ق، در اين منسب ماند و بعد از آن كميته مجازات را با همكاري منشي زاده و ابوفتح زاده در تهران تشكيل دادند.227 وي عضو مؤثر و سر دفتر كميته مجازات بود در مورد سابقه او قبل از انقلاب مشروطيت اطلاعي در دست نيست در زمان تشكيل لژ بيداري ايران، صندوق دار لژ و پس از آن در انجمن غيرت كه از سوي ميرزا آقا وكيل تند روي تبريز كه هم زمان با مجلس اول تشكيل شده بود. در كنار ابوفتح زاده و منشي زاده قرار گرفت.228 اسماعيل رائين مدعي است، انجمن غيرت يكي از انجمن هاي فرعي فراماسونري در ايران بود، مديريت اين تشكيلات با حاج ميرزا ابراهيم آقا وكيل افراطي تبريز بود، اين شخص از اعضاي لژ بيداري ايران به شمار مي رفت. به قول رائين، انجمن غيرت توسط ابراهيم آقا تبريزي و با حضور ابوفتح زاده به عنوان نائب اول انجمن، منشي زاده نائب دوم، محمد نظرخان مشكوه الممالك، صندوق دار لژ بيداري تشكيل شد.229
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
196 - اشاره به اين سخن بهاء ا... است كه : ليس الفخر لمن يحب الوطن بل لمن يحب العالم . «افتخار بر آن كس نيست كه وطن را دوست دارد. بلكه از آن كسي است كه جهان را دوست دارد.»
197 - ادوارد براون، انقلاب مشروطيت ايران، ترجمه مهدي قزويني، ص 355.
198 - محمد رضا فشاهي، تحولات فكري و اجتماعي در جامعه فئودالي، ص 235.
199 - حسين آباديان، بحران در مشروطيت، ص 299.
200 - جلال آل احمد، در خدمت و خيانت روشنفكران، ج 2، ص 243.
201 - عضو فعال سرويس اطلاعاتي انگلستان كه در زمينه اشاعه باستان گرايي(ايران منهاي اسلام) و حمايت از بابيه و ارتباط و حمايت از صوفيه و تأسيس فراماسونري در ايران فعاليت مي كرد.
202 - اردشير ريپورتر، جاسوس مشهور بريتانيا كه با بهائيت در پيوند بود.
203 - اسدا... فاضل مازنداراني، تاريخ ظهور الحق، ج 8، قسمت دوم، صص 934-935
204 - سران افراد شركت كننده در اين انجمن عبارت بودند از: بحر العلوم كرماني، عليقلي خان سردار اسعد بختياري، سليمان ميرزااسكندري(ميكده)، ميرزا نصرا... بهشتي(مشهور به ملك المتكلمين)، سيد جمال الدين واعظ اصفهاني، شيخ الرئيس قاجار، ميرزا يحيي دولت آبادي، سيد نصر ا... تقوي، شاهزاده جلال الممالك ايرج (مشهور به ايرج ميرزا، شاعر)، سيد اسدا... خرقاني، ميرزا حسن رشديه، اردشير جي، ميرزا جهانگير خان شيرازي(صور اسرافيل). مهدي ملك زاده، تاريخ انقلاب مشروطيت ايران، ص239.
205 -مريم جواهري، نقش علما در انجمن ها و احزاب دوران مشروطيت، ص 93.
206 - ناظم الاسلام كرماني، تاريخ بيداري ايرانيان، بخش سوم، ص 463.
207 - مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، در مشروطه چه گذشت، صص 120-121
208 - اين انجمن توسط حاج ميرزا ابراهيم آقا، نماينده تندروي تبريز در مجلس شوراي ملي تاسيس شد. وي در شمار مشروطه خواهان تندرو بود و در جريان بمباران مجلس توسط قواي محمد علي شاه به قتل رسيد. فاروق خارابي، انجمن هاي عصر مشروطه، 472.
209 - همان.
210 - حبل المتين، كلكته، س 18، ش16، 28 رمضان 1328، 3 اكتبر 1910 صص 20-21 و حسين آباديان، بحران در مشروطيت، ص 209.
211 - كاتب بيان و ساير مكتوبات علي محمد باب و از بابيان «حروف حي» بود و بسياري از اسرار پيدايش بابيگري را مي دانست.
212 - عبد الحسين آيتي، كشف حيل، جلد 2، ص 7.
213 - فريدون آدميت، ميركبير و ايران، ص 448
214 - همان، ص 457.
215 - ميرزا آقا خان كرماني، هشت بهشت. ص 310.
216 - محمد حسين ركن زاده، آدميت دانشمندان و سخنرانان فارسي، ج 5، صص 668-669.
217 - عبدا...متولي، كميته مجازات، ص 83.
218 - عبدا...بهرامي خاطرات عبدا... بهرامي، ص 493.
219 - حسين آباديان، ايران، از سقوط مشروطه تا كودتاي سوم اسفند، صص347-346. 220 - سيد ابو الحسن علوي، رجال عصر مشروطيت، ص 16.
221 - مهدي بامداد، شرح حال رجال ايران، ج 1 ص 112.
222 - اسماعيل رائين، انشعاب بهائيت. صص 99-100
223 - حسين آباديان، ايران از مشروطه تا كودتاي سوم اسفند، صص347.
224 - او شيرازي الاصل و از خانواده اي بود كه در دوره صفوي از شيراز به ايروان رفت. در سال 1397ق، كه ناصرالدين شاه از سفر سوم خود از اروپا باز مي گشت. كريم بيگ منشي زاده در خواست تابعيت و مهاجرت به ايران را كرد و شاه هم موافقت كرد.
225 - حسين آباديان، ايران از سقوط مشروطه تا كودتاي سوم اسفند، صص344-342.
226 - اعتماد نظام حاليه كه فراشباشي كامران ميرزا نايب السلطنه بود
227 - سيد ابو الحسن علوي، رجال عصر مشروطه، ص 105.
228 - عبدا... متولي، كميته مجازات، ص 84.
229 - اسماعيل رائين، فراموشخانه و فراماسونري در ايران، ج2، ص43.
پاورقي

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14