(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 4 مهر 1391 - شماره 20315

دانشگاه در جبهه (13)
دانشجوي شهيد غلامرضا حناني
جهان آمريكايي آن ها و اسلام جهاني ما
به بهانه نامه خاتمي به دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي:
افتضاح روز عاشوراي دوستانتان كمتر از فيلم موهن آمريكايي نبود؛
آن روز چه كرديد؟
محكوميت اهانت به پيامبر اسلام (ص)
توسط اساتيد دانشگاه تربيت مدرس
تجمع دانشجويان درفرودگاه امام خميني(ره)
نگاهي به مفهوم آزادي در سايه انديشه استاد مطهري كدام آزادي؟!
ذخيره سازي و كنترل حرارت منسوجات
با استفاده از نانو ميكرو پودرهاي معدني
جنبش دانشجويي و پيچ تاريخي بشريت


دانشگاه در جبهه (13)

دانشجوي شهيد غلامرضا حناني

غلامرضا حناني در تاريخ پانزدهم خرداد 46 در تهران متولد شد و از همان سالهاي اوليه زندگي آنچنان نبوغي از خودنشان داد كه تمام اطرافيان و دوستان از كردار و رفتار او در شگفت بودند، از جمله اينكه در پايان سال سوم زندگي اش در محضر مادر خواندن و نوشتن آموخت و در 4 سالگي كتاب اول ابتدايي را كاملا فراگرفت و در 5 سالگي با استفاده از قانون كودكان استثنايي با امتحان در كلاس دوم پذيرفته شد. در تمام دوران ابتدائي، راهنمايي و دبيرستان از جمله دانش آموزان ممتاز به شمار مي آمد. ديپلم خود را در دبيرستان با معدل 8/19 در رشته رياضي فيزيك به پايان رساند و در شهريورماه همان سال در رشته مكانيك دانشگاه اميركبير پذيرفته شد. رضا علاوه بر فعاليت هاي علمي به علوم الهي و ديني نيز علاقه اي وافر داشت تا حدي كه به او دانشجوي عارف لقب داده بودند. او قسمت اعظم قرآن را حفظ و از شاگردان استاد ارجمند آيت الله جوادي آملي بود. از جمله خصوصيات وي امر به معروف و نهي از منكر بود و دعوت دوستان، آشنايان و به خصوص خانواده را به تقوا و رعايت موازين شرعي، از وظايف شرعي خود مي دانست.
به نماز اول وقت بسيار مقيد بوده و اكثرا در مساجد محل يا دانشگاه به جا مي آورد. نامه هايش مملو از يادآوري سيره نبوي و اخلاق ائمه اطهار تقوي الهي بود. رشد او در خانواده مذهبي و تحت تربيت پدر و مادري متدين از رضا رزمنده اي ساخت كه در هر حال و در هر لحظه از خدا گسستن و به غير خدا انديشيدن را حرام مي دانست و دائما به خود و ديگران گوشزد مي كرد كه سعي كنيد تمام كارها براي او، در جهت كسب رضاي او باشد و همين انديشه جهادگر از رضا انساني ساخته بود كه تنها پاسي از شب را مي خوابيد و تمام خانواده به خاطر دارند بيداري نيمه هاي شب او، تجهد قرآن خواندن و نماز را كه به زيبايي ادا مي كرد و قد رشيدش در هنگام نماز از خوف عظمت الهي كمان مي شد و مي لرزيد.
رضا با اينكه دروس بسيار سنگين دانشگاهي داشت در طول 5/2 سال تحصيلي در دانشگاه در پنج عمليات حضور يافت و در چهارمين عمليات در منطقه مهران از ناحيه دست و پا مجروح گرديد ولي در طول دوران نقاهت از فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي دست نكشيد و با تلاش، كتابخانه اي در سطح بلوك A4 شهرك اكباتان آماده و كتابهاي لازم را با تهيه بودجه اهالي شهرك تهيه نمود و در روزهاي واپسين عمر كه ميهمان زمينيان بود و حتي شب قبل از حركت به سوي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل تا پاسي از شب مشغول قفسه بندي كتابخانه و رنگ آميزي محيط و قفسه گرديد و هفته بعد نيز كتاب هاي خريداري شده توسط او به منزل ارسال گرديد. او طي نامه اي كه 12 بهمن 1365 در ساعت 10 صبح مصادف با لحظه شهادتش در جبهه به منزل رسيد تاكيد نموده بود كه در صورت عدم حضور وي در روز 22 بهمن حتماً كتابخانه افتتاح شود كه اين روز، دهمين روز شهادت غلامرضا بود كه كتابخانه افتتاح شد.
آنچه كه مي توان به عنوان شاخصه غلامرضا حناني بگوييم اين است كه در روزهاي آخر خواب را بر خود حرام مي دانست، حتي شب قبل از شهادت وي، تا صبح با خمپاره اندازي كه خود تعمير كرده بود بر دشمن آتش مي گشود و در صبح 12 بهمن مصادف با سوم جمادي الثاني در حالي كه روزه بود به لقاء الله شتافت و با ذكر يا فاطمه الزهرا(س) در زمره شهيدان سرفراز عمليات كربلاي 5 قرار گرفت. سينه اي كه مملو از عشق حضرت حق و مولايش حضرت بقيه الله الاعظم بود هدف گلوله طاغوتيان عصر قرار گرفت، آنچه كه از جيب هايش به دست آمد قرآن و زيارت عاشورا آغشته به خون و عكس امام خميني(ره) بود.


 


جهان آمريكايي آن ها و اسلام جهاني ما

محمد صادق فقفوري¤
1- با وقوع انقلاب اسلامي در فوريه 1979، سه نظريه مطرح پيرامون انقلابات كه به نظريه «جك گلدستون» معروف بود و تمام انقلاب هاي تا آن زمان را تا حد زيادي به درستي تحليل مي نمود، از اعتبار افتاد. نسل اول اين نظريات، با بررسي تاريخي، به تحليل وقوع انقلاب مي پرداخت؛ ادواردز و كرين برينتون عمده صاحب نظران اين نسل اند. نسل دوم نظريه هاي انقلابي، با رويكردي هستي شناسانه، به تبيين چرايي يك انقلاب توجه نمي نمود؛ جيمز ديويس وچارلز تيلي، از جمله صاحب نظران اين رويكرد به انقلاب شمرده مي شوند. درنسل سوم نيز با توجه به ساختارگرايي، به توضيح انقلاب ها درعرصه جهاني پرداخته مي شود؛ تدا اسكاچپول و بخشي از صاحب نظران پست مدرن دراين نسل جاي مي گيرند.
درتحليل انقلاب اسلامي ايران، اگر چه پيشينه تاريخي، دليل هستي شناسي و بررسي ساختاري، دخيل و مؤثرند، اما اين انقلاب، تنها تركيبي از اين سه نيست، بلكه ماهيتي فراتر از تمام اين ها دارد. هم چنين، پيش آهنگان انقلاب اسلامي، نه مانند انقلابات انگليس و آمريكا و فرانسه، از طبقه سرمايه دار و يا رو به قدرت متوسط بودند و نه مانند انقلاب هاي اتحاد جماهير شوروي با تحريك طبقه كارگر، بودند، انقلاب اسلامي، تحليلي جداگانه را طلب مي نمود. به تعبير نه چندان غلط فوكو، روح جمعي ايرانيان، با گذراندن چندين قرن حكومت طاغوت از سر خود، دچار بي هويتي گرديده بود و در واقع انقلاب اسلامي ايران، «روحي بود دريك جهان بي روح».
2- اگر وقوع انقلاب اسلامي،روحي بود كه درجسمي نيمه جان دميده شد، استمرار اين انقلاب وگذر با صلابت آن از فراز و نشيب هاي بسيار، موجب گرديد كه روح افزايي اش به داخل مرزها محدود نمانده و اكنون پس از سه دهه انقلاب اسلامي، ملل مسلمان با درك صحيح جايگاه و پشتوانه عظيم خود، عليه نظام هاي طاغوتي شان شوريده و خواهان اعمال مر اسلام درجامعه خويش گرديده اند. با اغماض از موج سواري مقطعي قدرت هاي غربي دراين خيزش مردمي و تلاش براي مصادره به مطلوب كردن برخي از نتايج آن، پربيراه نيست اگر ادعا شود جهان شمولي اسلام، بيش از هر زمان ديگري در حال بسط ساختاري و ماهيتي خويش است. كمتر تحليل گر منصفي، تأسي و تأثير انقلاب ايران را بر خيزش هاي اخير ملل مسلمان منكر مي شود. از طرفي، بي شك بيداري اسلامي، اولين اثر محسوس انقلاب اسلامي بر تغيير معادلات پيشيني جهاني نبوده است و آخرين آن نيز نخواهد بود؛ چنان كه هنري كسينجر در همان اوان وقوع انقلاب اسلامي و در تحليل آن گفته بود «زلزله اي به مراتب سهمگين تر از جنگ جهاني دوم براي آمريكا رخ داده است.»
3- غول تمدن غرب، با گذر از عصر به اصطلاح روشنگري خود در سده هيجدهم، داعيه هاي زيادي را در سر مي پروراند. ترويج آزادي، دموكراسي و حقوق بشر جهان شمول در سرتاسر عالم، تنها بخشي از اين داعيه هاست. فارغ از اين كه در عمل و آن هم به تكرار، خلاف اكثر ادعاهاي غرب، چه در عرصه داخلي و چه در عرصه خارجي، به منصه بروز و ظهور رسيده است، اكثر انديشمندان صاحب نظر و متأخر نيز بر اين نكته صحه مي گذارند كه ماهيت تمدن غربي و بسط فرآورده هاي مدرنيته، در واقع بسط و تحميل بشر غربي بر ابناي بشري عالم است كه يقيناً طي چنين پروسه اي از ابتدا محكوم به شكست بوده است.
اكنون، انحطاط مدرنيته و تمدن غربي در گفتمان سازي و ايجاد هژموني فراگير و غالب، به اوج خود رسيده است. ديگر مي توان اين امر غالباً پذيرفته شده در نوشته ها و مباحثات به اصطلاح روشنفكران وطني را قاطعانه رد نمود كه «صدر تاريخ تمدني ما، ذيل تاريخ تمدني غرب است.» ادعاي نگارنده، نه فقط به لحاظ فكري- انتزاعي و با استناد به گفته هاي صاحب نظران مكاتبي چون فرامدرنيته (پست مدرنيسم)، بلكه حتي با عملكرد خود غربيان نيز قابل اثبات و استنباط است.
براي تبيين بهتر اين موضوع كافي است به نتايج نسخه هاي متعدد پيچيده شده و برنامه ريزي هاي مختلف با پشتوانه چندين ساعت مطالعه تيم هاي مخصوص گماشته شده غربي، براي جهان و به طور ويژه براي منطقه غرب آسيا توجه نمود، كه به تمامه با شكست مواجه گرديده است، طرح هايي چون: «جهاني سازي و ايجاد دهكده جهاني با كدخدايي آمريكا»، «قرن جهان آمريكايي»، «آمريكا از جمهوري تا امپراطوري»، «از نيل تا فرات»، «زايش خاورميانه جديد و تولد فرزندي آمريكايي-صهيونيستي»، «حذف محور مقاومت در منطقه» و چندين و چند طرح ديگر كه بالجمله ناكام مانده اند.
پروژه «اسلام هراسي»، و بالطبع، جلوگيري از گسترش فزاينده اسلام در بين ملت ها، نيز كه با محوريت آمريكا و رژيم صهيونيستي و به طور ويژه تر پس از حادثه خودساخته 11 سپتامبر علني گرديده بود، يكي ديگر از نسخه هاي پيچيده شده و البته شكست خورده غربي است. اقداماتي نظير ايجاد اختلافات مذهبي در كشورهاي مسلمان، تخريب حرم ائمه، مساجد و مكان هاي مقدس مسلمانان، آتش زدن كتاب آسماني و مطهر قرآن و اخيراً ساخت فيلمي سفارشي و توهين آميز به ساحت مقدس پيامبراعظم اسلام(ص)، همگي نمونه هايي است بر ادعاي انحطاط بيش از پيش غرب. در واقع اكنون ذات انانيتي غرب و تمدن غربي، به مثابه يك فرد مجنون، رخ عيان كرده و از كسي كه جنون بر او مستولي شده، چنين اقداماتي كه در حقيقت، خودزني هاي پي درپي و سهمگيني براي رهايي از انحطاطي كه اسير آن گرديده (بخوانيد فرورفتن و مردن نهايي در همين انحطاط) است، هرگز دور از ذهن نيست.
اگر وقوع انقلاب اسلامي، در ابتدا تنها سبب اثبات ناكارآمدي نظريات مطرح پيرامون انقلاب گرديده و تحليل تحليل گران مادي غربي را بدون پشتوانه نشان داده بود، اكنون و در پي گذر باصلابت نظام جمهوري اسلامي از دل توطئه هاي محور آمريكايي-صهيونيستي و پس از نقش برآب شدن پروژه هاي پيشين غرب براي تسخير و استثمار بيشتر عالم و همچنين انحطاط فكري و عملي تمدن غرب، بيش از هر زمان ديگري حقانيت اين سخن معمار انقلاب واضح گرديده كه: «ما با صدور انقلاب مان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي (صلي الله عليه و آله) است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مي دهيم.»
¤ دانشجوي ارشدحقوق بشر دانشگاه تهران
 


به بهانه نامه خاتمي به دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي:

افتضاح روز عاشوراي دوستانتان كمتر از فيلم موهن آمريكايي نبود؛
آن روز چه كرديد؟

اقدام بي شرمانه فيلمساز آمريكايي در اهانت به ساحت مقدس رسول اكرم(ص) علاوه بر منفورترشدن هرچه بيشتر دولت آمريكا، اسراييل و هم پيمانان آنها در سراسر جهان، منجر به آشكارشدن چهره نفاق برخي مدعيان دلسوزي اسلام نيز شده است كه در آخرين مورد بايد به نامه محمد خاتمي به دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي اشاره كرد.
خاتمي در حالي در نامه سرگشاده اش به احسان اغلو، اهانت به مقدسات اسلام را محكوم كرده و با ابراز تأسف از اين مسئله خواستار برخورد با دولت آمريكا شده است كه عملكرد وي طي سالهاي بعد از دوم خرداد 76 تاكنون نشان مي دهد در بسياري از برهه هاي مختلف تاريخي، هتاكي هاي گسترده اي به مقدسات اسلامي تحت حمايت وي و جريان متبوعش انجام شده است.
اوج گيري هجمه روزنامه هاي زنجيره اي در دوران رياست جمهوري خاتمي به مقدسات ديني و ائمه معصومين عليه السلام و اهانت هاي مستقيم و غيرمستقيم روشنفكران اصلاح طلب به مباني ديني هيچ گاه منجر نشد تا در آن روزها محمد خاتمي دست به قلم برده و با نامه اي خطاب به وزير ارشاد خودش، خواستار رسيدگي قانوني به اهانت كنندگان به مقدسات شود؛ اهانت هايي كه خشم هرمسلمان آزاده اي را برمي انگيخت اما خاتمي در برابر آنها تنها سكوت مي كرد.
«به خدا هم مي توان اعتراض كرد و او را فتنه گر ناميد» (روزنامه ايران/ 24 تير79)
«جامعه ايران فاز سنتي خود را پشت سرگذاشته و مي خواهد مدرن و صنعتي شود. اما در اين جامعه هنوز خدا نمرده است! بنابراين ما چگونه مي توانيم به اين وضعيت چيره شويم؟» (عليرضا علوي تبار، 4 خرداد 79، يالثارات)
«دين در حكومت هاي ديني نه تنها افيون توده هاست كه افيون حكومت ها هم هست.» (هاشم آغاجري، 29 مرداد 79، كيهان)
«مظاهر ديني چون حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است» (نوشين احمدي، تير77، ماهنامه جامعه سالم)
«آن دسته از جواناني كه به مساجد روي مي آورند و يا كتب ديني را مطالعه مي كنند، از نظر ساختار فكري و رواني ضعيف هستند! يعني ضعف هاي نسل جوان از نظر فكري و رواني و كم اطلاع ترين آنها هستند. (محمد مجتهد شبستري، 15 دي 78، روزنامه فتح ص8)
«قوانين شرعي در مورد زنان ظالمانه است» (مهرانگيز كار، 7بهمن 78، عصر آزادگان)
«عليه خدا هم مي توان قيام و تظاهرات كرد» (ابراهيم اصغرزاده، 6ارديبهشت 77 كيهان)
«اينكه پيامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاكي از غلبه فرهنگ جاهلي مردسالاري است. (مرضيه آذرافزا، 13مهر78، ماهنامه پيام هاجر)
«تفكر شيعه گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است. (سالار بهزادي، 23 آبان 78 صبح امروز)
اما خاتمي آن روزها نه تنها در برابر هجمه همفكرانش به مقدسات سكوت كرد، بلكه در عمل از آنان حمايت نمود، عطا مهاجراني وزير وقت ارشاد را بارها مورد تقدير قرار داد و حتي بعد از آنكه بسياري از هتاكان به مقدسات در دوره حاكميت وي سالها بعد به خارج از كشور گريخته و تيغ فحاشي عليه اسلام را تيزتر كردند، خاتمي ترجيح داد به سكوت خود ادامه دهد تا مبادا دين، حريم آزادي بيان همفكرانش را محدود كند.
ماجرا به اينجا نيز ختم نشد و فتنه 88 سرآغاز ديگري براي رفتارهاي دوگانه خاتمي و يارانش بود. پياده نظام ضدانقلاب كه بهانه تقلب در انتخابات، طي ماه هاي بعد از خرداد 88 ، ترجيح دادند افراطي گري هاي خود در كف خيابان را تشديد كنند، همواره با چراغ سبز اصلاح طلبان و در رأس آنها خاتمي مواجه بودند.
چه آن روزهايي كه به جاي جمهوري اسلامي، جمهوري ايراني درميان شعارشان به گوش رسيد و چه آن روزي كه با حذف مرگ بر اسراييل به عنوان بزرگترين دشمن مسلمانان، شعارهاي انحرافي ديگر به گوش رسيد، در همه آن روزها نيز محمد خاتمي هيچ گاه احساس تكليف نكرد تا با ساده ترين كار و نوشتن يك نامه سرگشاده خطاب به هوادارانش، از آنها بخواهد كه اگر هم اعتراضي به نتيجه انتخابات دارند، حد اعتراض خود را حفظ كنند و به مقدسات يك جامعه ديني اهانت نكنند.
اما سنت الهي همواره بر آن است كه نفاق بايد به طور كامل افشا شود و از همين رو بود كه در 6 دي ماه88، آنها كه توسط موسوي « مردم خداجوي» خوانده شدند و خاتمي نيز بارها از آنها تمجيد كرده بود، با شعارهاي مرگ بر اصل ولايت فقيه و مرگ بر جمهوري اسلامي به خيمه هاي عزاداري سالار شهيدان نيز رحم نكردند و با افتضاح بزرگ خود كوس رسوايي مدعيان دلسوزي انقلاب، نظام و اسلام را به صدا درآوردند. اما آنچه در آن روزها نيز خود را نشان داد، باز هم سكوت مردي بود كه اين روزها با نامه نگاري هاي تبليغاتي و بي ارزش خود به احسان اوغلو، مي خواهد با فرار از حافظه تاريخي ملت، خود و جريان ورشكسته سياسي اش را در افكار عمومي، تجديدحيات بخشد.
وبلاگ «دست نوشته هاي يك دانشجو»
Amirhosain.blogfa.com
 


محكوميت اهانت به پيامبر اسلام (ص)

توسط اساتيد دانشگاه تربيت مدرس

بيش از 30 تن از اساتيد دانشگاه تربيت مدرس طي بيانيه اي اهانت به ساحت پيامبر اسلام(ص) را محكوم كردند. اساتيد دانشگاه در اين بيانيه اقدام اخير دولت آمريكا در انتشار ويدئوي ضداسلامي را شرم-آور و سخيف خواندند. متن بيانيه بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
قال الله تبارك و تعالي «محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم
بار ديگر دستان پليد صهيونيسم و آمريكاي جنايتكار از آستين چهره هاي زبون و منفور بيرون آمد و با توليد و پخش فيلمي سراسر توهين آميز به ساحت مقدس پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) احساسات مسلمانان جهان را جريحه دار نمود.
اين اقدام ناشايست دشمنان اسلام كه در جهت اسلام ستيزي و اسلام هراسي و ايجاد اختلاف ميان مسلمانان و نشان دادن چهره اي سياه از دين مبين اسلام صورت گرفته است، هرگز نمي تواند مانعي در برابر موج گسترده بيداري اسلامي ايجاد نمايد. وجود نوراني پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) آنقدر مشحون از محبت و جاذبه است كه اين حركت مذبوحانه همچون ساير اقدامات پيشين نمي تواند آن را خدشه دار كند. با وجود خروش بي امان امت اسلامي دشمنان بدانند زمان فتنه انگيزي و اقدامات توهين آميز نسبت به اسلام و مقدسات آنان سر آمده و هر بي فرهنگي و ذلت رسانه اي عليه مسلمانان با عكس العمل شديد آنان مواجه خواهد شد.
دانشگاه تربيت مدرس همگام و همصدا با امت جهاني اسلام و تمامي آزادگان جهان، ضمن محكوميت شديد اين اقدام سخيف و منفور، خواهان برخورد جوامع علمي، بين المللي و آزادي خواه جهان با اين اهانت بي شرمانه هستند. بي شك فرهنگ دوستان عالم اين رفتارهاي خائنانه نسبت به اديان مقدس را برنتابيده و با آن مبارزه مي كنند.
اين بيانيه به امضاي اعضاي شوراي دانشگاه رسيده است:
دكتر رنجبر، دكتر فتح اللهي، دكتر كردنائيج، دكتر كاظم نژاد، دكتر اصلاحچي، دكتر داداش پور، حجت الاسلام والمسلمين دكتر فلاح رفيع، دكتر ايرانمنش، دكتر اروميه اي، دكتر علامه، دكتر عبداله زاده، دكتر انصاري، دكتر صادقي، دكتر پورجم، دكتر راستاد، دكتر علي محمد احمدي، دكتر محرابي، دكتر زواران، دكتر اكبريان، دكتر صادقي زاده، دكتر نيكنامي، دكتر خواجه، دكتر حسينخاني، دكتر پارسامقدم، دكتر خداداد حسيني، دكتر خائف، دكتر ساعي ور، دكتر صالحي، دكتر محمدي، دكتر كاووسي، دكتر چهارسوقي، دكتر خدايار، دكتر شجاع الساداتي، دكتر صفارزاده، دكتر ازگلي، حجت الاسلام والمسلمين دكتر محمد روحي و آقاي سيدمحمد حسين تقوي.
گفتني است پيش تر نيز دانشگاه هاي ديگر مانند دانشگاه صنعتي اصفهان، دانشگاه صنعتي اميركبير، دانشگاه تهران، دانشگاه ياسوج و... با اقدامات مشابه و برگزاري تجمع و صدور بيانيه اين اقدام را محكوم كرده بودند.
 


تجمع دانشجويان درفرودگاه امام خميني(ره)

با انتشار خبر بازگشت مهدي هاشمي از عوامل فتنه88 به كشور جمعي از دانشجويان اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل كشور شنبه شب با حضور و تجمع در فرودگاه امام خميني خواستار برخورد قوه قضائيه با مهدي هاشمي به عنوان يكي از قانون شكنان فتنه88 شدند.
گفتني است، دانشجويان در اين تجمع با دردست داشتن پلاكاردهايي چون «ترازوي عدالت ديجيتالي نيست هنوز شاهينش جغدها را شكار مي كند»، «ماركوپولوي سياسي محاكمه بايد گردد» و «آقاي مهدي هاشمي: هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد، هم رونق زمان شما نيز بگذرد» از تحركات مهدي هاشمي در ايام فتنه ابراز تأسف كردند.
 


نگاهي به مفهوم آزادي در سايه انديشه استاد مطهري كدام آزادي؟!

فاطمه فلاح نژاد¤
آزادي همواره يكي از آرمانهاي انقلاب اسلامي بوده و هست. آرماني كه هميشه مورد مناقشه بوده و متأسفانه ديده مي شود كه بجاي برخوردهاي علمي و تئوريك با آن مفهوم بسيط و قابل تأمل، بعضا مورد سوءاستفاده هاي حزبي و جناحي قرار گرفته است. همان طور كه در دهه اخير شاهد آن بوديم، كه عده اي براي پياده كردن اغراض سياسي خود پرچم حمايت از آزادي بر دوش گرفتند و طي پروپاگاندهاي سياسي در مقام حمايت از آزادي برآمدند، و بدون هيچ گونه حد و مرزي اين مفهوم مقدس كه كمال واقعي بشر را در تنازع خير و شر رقم مي زند، به ابتذال كشاندند و با حمايت از آزادي بيان شروع كرده و در آخر در مقام حمايت از آزادي هاي بي حد و مرز جنسي برآمدند و تا جايي پيشرفتند كه بزرگان جريان اصلاحات كه ظاهرا افراد متشرعي هم به نظر مي رسيدند، در دانشگاه تهران در خلال افاضات خود اشاره كردند كه: «اگر دين هم در برابر آزادي قرار بگيرد اين دين است كه بايد محدود شود نه آزادي»!!! و اين جا است كه مفهوم آزادي با اباحه گري خلط مي شود و به صرف يك اشتراك لفظي چنان اذهان عمومي را مشوش مي كنند كه تبعات آن تا سالها دامن گير فضاي اجتماعي كشور مي شود. اما سؤال اينجاست كه آزادي تا كجا و براي چه؟
آنچه كه در ابتداي امر بايد بدان پرداخت دليل آزاد دانستن انسان است، اينكه اساسا انسان براي چه بايد آزاد باشد؟ آيا به تعبير اگزيستانس ها آزادي بما هو آزادي اصالتي از خود دارد يا اينكه زماني اصالت مي يابد كه معطوف به هدف و يا گزاره اي باشد؟ مسئله بعدي كه توجه نكردن به آن انسان را دچار خلط معناي مفاهيم مي كند، مسئله حدود آزادي است و اينكه آزادي مطلق است يا محدود؟ اسلام آزادي را محدود به حريم خويش و مصلحت ديگران مي داند. براي تبيين بيشتر اين مسئله و تعيين حدود آزادي ابتدا بايد تعريفي متقن و خدشه ناپذير از اين مفهوم ارائه بدهيم. شهيد مطهري آزادي را «عدم وجود مانع درراه رشد ديگران» تعريف مي كنند. (منظور از ديگران همه موجودات هستند نه فقط انسان!) اگر اين تعريف را مبنا قرار دهيم و انسان را موجودي مركب از خود داني و خود آلي بدانيم بالطبع مفهوم آزادي را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: آزادي معنوي و آزادي اجتماعي. آزادي معنوي از جنبه درون- كه همان رهايي از قيد هوا و هوس است- و آزادي اجتماعي از جنبه بيرون. اما لازمه آزادي اجتماعي، برخورداري از آزادي معنوي است. في الواقع كسي كه به خودش رحم نكند قطعا به ديگران نيز رحم نمي كند و اين يك قضيه عقلاني و منطقي است. پس كسي كه آزادي معنوي نداشته باشد شايستگي آزادي اجتماعي را نيز نخواهد داشت. اين آزادي از جانب سه نفر امكان سلب دارد. محدود شونده- محدود كننده- و نظامات و قوانين اجتماعي. اما ساحات آزادي از مقوله هاي ديگري است كه به شدت مورد مناقشه قرار مي گيرد و اينكه افراد در كدام ساحت آزادي مطلق دارند. و اصلا مي توان گفت دسته اي از اختلافات جناحي و فكري بعد از انقلاب بخصوص در دهه اخير بر سر همين مسئله است! اگر با تعريف جامعي كه استاد مطهري از آزادي و انواع آن ارائه دادند به سراغ ساحات آزادي برويم، مي توانيم انسان را در ساحت تفكر و عقيده تا زماني كه نمود بيروني نيافته است و تبديل به كنشي تاثيرگذار در اجتماع به معناي عام آن نشده است، مطلقا آزاد بدانيم و اما در ساحت عمل و بيان محدود است، چرا كه طبق تعريف، با نمود خارجي عقايد در قالب گفتار- رفتار و كردار، امكان ايجاد مانع در مسير رشد افراد بوجود ميايد. البته بايد توجه شود كه اين محدوديت در تعارض با آزادي قرار ندارد، بلكه لازمه تحقق آن است. و با توجه به تعريف استاد بزرگ شهيد مطهري از آزادي ديگر نمي توان ادعا كرد كه هر كس هر چه بخواهد مي تواند بگويد و يا بنويسد. و اينجاست كه تفاوت آزادي بيان با آزادي دهان مشخص مي شود.
¤ دانشجوي علوم اجتماعي دانشگاه تهران


 


ذخيره سازي و كنترل حرارت منسوجات

با استفاده از نانو ميكرو پودرهاي معدني

روابط عمومي وزارت علوم اعلام كرد براي نخستين بار در كشور با ارائه طرحي توسط محققان دانشكده مهندسي نساجي دانشگاه صنعتي اصفهان، امكان ذخيره سازي و كنترل حرارت منسوجات با استفاده از نانو ميكرو پودرهاي معدني فراهم شد.
خسروجردي دانش آموخته مبتكر دانشگاه صنعتي اصفهان با اشاره به ويژگي هاي مواد تغيير فازدهنده (PCMs)، ذخيره سازي حرارت و امكان جذب و يا آزاد نمودن مقدار قابل توجهي انرژي در يك دماي ثابت را از جمله مزاياي بهره برداري از اين نوع مواد بيان كرد وافزود: در زمان بهره برداري از مواد تغيير فازدهنده از قبيل پارافين و درحالت مايع، جهت جلوگيري از خروج آن ها از منسوجات، اين مواد درون ميكرو كپسول ها قرار مي گيرد.
وي نشت مواد تغيير فازدهنده درحين ذوب و تفاوت در نسبت انبساط بين مواد تغيير فاز دهنده و ميكروكپسول را ازجمله مشكلات استفاده از ميكروكپسول ها در دماهاي بالاتر از 100 درجه سانتيگراد دانست و تصريح كرد: افزايش ضخامت لايه كپسول تنها راه حل رفع اين مشكل است كه تبعاتي چون كاهش ظرفيت ذخيره حرارتي كپسول را به همراه دارد.
خسرو جردي افزود: دراين طرح و به منظور دستيابي به يك راه حل عملياتي جهت رفع اين مشكلات، كامپوزيت هاي تغيير فازدهنده با استفاده از نانوميكرو پودر سنگ معدني مورد استفاده قرار گرفته است.
وي جذب حرارت مازاد بدن و ظرفيت بالاي ذخيره سازي انرژي حرارتي، انتشار گرما درساختار ليف بر اثر عايق بندي هاي مبتني بر اين روش، تكرار پذيري فرآيند ذوب و انجماد مواد تغيير فازدهنده براي دفعات متعدد و نيز ظرفيت جذب مناسب مواد تغيير فازدهنده توسط دولوميت منبسط شده را از جمله قابليت هاي منسوجات بهينه شده با استفاده از روش فوق بيان كرد. دانش آموخته مهندسي نساجي دانشگاه صنعتي اصفهان با اشاره به لزوم وجود اختلاف دمايي كمتر از پنج درجه سانتيگراد ميان كف و سقف ساختمان ها، بهره گيري در ساختمان جهت كاهش اختلاف دماي بين كف و سقف و ثابت نگه داشتن آن در طول يك دوره خاص و كاهش تبعات ناشي از محدوديت جرم گرمايي ساختمان هاي سبك و پيش ساخته را ازجمله موارد كاربردي منسوجات بهينه شده با استفاده از ناتو ميكرو پودر معدني عنوان كرد.
وي اضافه كرد: از ديگر كاربردهاي اين طرح استفاده در منسوجات ورزش هاي زمستاني، لباس هاي غواصي، ايزوله نمودن فضاي داخلي خودرو، بهره برداري در منسوجات پزشكي، كلاه هاي ايمني، مصارف نظامي و منسوجات محافظ افراد در فعاليت هاي خاص مي باشد.
خسرو جردي درپايان تصريح كرد: با توجه به مزاياي چون وفور مواد مورد استفاده دراين روش در بازار، قابليت بهره گيري در منسوجات مختلف، امكان استفاده از اقسام مختلف مواد تغيير فاز دهنده مانند پارافين ها و اسيدهاي چرب، پايداري شيميايي و غير سمي بودن اين نوع مواد و نيز سازگاري آنها با ساير مواد مورد استفاده در منسوجات استفاده از اين شيوه ضمن بازدهي مطلوب اقتصادي، بهره وري قابل ملاحظه اي نيز در برخواهد داشت.
گفتني است طرح ايجاد خاصيت كنترل حرارتي درمنسوجات با استفاده از ناتوميكرو پودر معدني به شماره 73995 در اداره ثبت اختراعات و مالكيت صنعتي به ثبت رسيده است.
 


جنبش دانشجويي و پيچ تاريخي بشريت

رضوان ونايي¤
جنگ، فتنه، سركوب، بيداري، خداگرايي، پيروزي، شكست، خودسازي، قدرت طلبي، خدمت و...، اينها واژه هايي هستند كه براي همه ما نه تنها آشنايند بلكه هر روز آنها را لمس و با اغلبشان سر و كار داريم.
«بشر از همه مكاتب و ايدئولوژي هاي مادي عبور كرده و در آغاز دوران جديدي است، قيام ملت هاي منطقه عليه ديكتاتورهاي وابسته جزئي از مبارزه بشريت با ديكتاتورهاي جهاني صهيونيست هاست و جامعه بشري با پشت سرگذاشتن پيچ بزرگ تاريخي از سيطره اين ديكتاتوري خطرناك رها مي شود.»
اين صحبتي است كه امام خامنه اي در جمع جوانان حاضر در اجلاس بين المللي جوانان و بيداري اسلامي بيان داشتند. آن روزها هنوز از سقوط ديكتاتورها زياد نگذشته بود و رهبري در حقيقت با طرح اين سخن تحولات جاري را تنها مربوط به كشورهاي مسلمان يا چند كشور محدود ندانستند بلكه آن را متوجه بشريت دانسته و از آن به عنوان گذر از پيچ تاريخي ياد كردند. از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي اين حادثه عظيم تاريخ بشري مولفه هايي دارد كه عبارتند از: 1-عبور از مكاتب مادي و شروع دوران جديد 2-توجه به خداوند متعال و اتكا به وحي 3-خروج ملتها و جامعه جهاني از سيطره ديكتاتوري خطرناك جهاني كه ديكتاتوري صهيونيستهاست 4-آزادي ملتها و حاكميت ارزش هاي الهي و معنوي
اين چهار مولفه در حقيقت مختصات گذرگاه مورد اشاره رهبري را تشكيل مي دهند و براي شناخت آنها و رويارويي درست با شرايط نيازمند بصيرتي الهي هستيم. اينجاست كه نداي «الا و لا يحمل هذا العلم.» امام علي(ع) و مفهوم صبر و بصر در آن فرمايش گوهربار بيش از پيش خود را به ما مي نماياند. اينجاست كه مي فهميم تنها كسي مي تواند در دفاع از ارزش ها، دفاع از دين و پيروي ولايت تحمل پرچمداري داشته باشد كه صبر و بصيرت را با هم به كاربندد.
اگر صبر به تنهايي مي تواند انسان را در برابر مشكلات مقاوم كند صبر توام با بصيرت توانمان را در برابر دشمن دروني و بيروني چندين بار بيشتر مي كند.
اكنون در همين برهه تاريخي حساس است كه براي گذر هر كدام ما از پيچ تاريخي، صبر و بصيرت كارساز است. اين بصيرت همان است كه رهبري مي فرمايند «عمل به هنگام و به اندازه» .
به نظر مي رسد اهداف جهاني انقلاب اسلامي با وجود گذشت بيش از سي سال از آن، همين مختصات يا مولفه هاي مهم بوده است كه امروز ملتها از آن آگاه شده و با همه وجود تلاش مي كنند كه آن را به فعليت برسانند تا در پرتو اين تلاش بشريت از اين پيچ تاريخي عبور كرده و در ساحلي امن و آرام پهلو بگيرد.
رهبري فرزانه با هوشياري، تحولات موجود در كشورهاي اسلامي را كه موجب سقوط ديكتاتورها شده است يك عبور تاريخي براي بشريت اعلام كردند. اكنون مي دانيم كه حضور تمام ملتهاي آزاده در راس اين تحولات تا نابودي و سقوط ديكتاتورهايشان تنها راه سعادت و نجات بشريت مي باشد. در قرني كه قرن حاكميت اسلام و معنويت است ديگر هيبت استكبار جهاني با شكستهاي پي در پي مقابل ملتهاي آزاده جهان علي الخصوص ملتهاي مسلمان نه تنها شكسته، بلكه لگدكوب شده است. بيداري كه به جرئت مي توان نتيجه تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران در جهان است امروز ملتهاي مسلمان و حتي غيرمسلمان را فراگرفته است.
امروز ديگر ملك عبدالله ها كشورهاي خود را نيز براي خود امن نمي يابند چرا كه موج عظيم بيداري همه را فرا گرفته است. امروز همان زمانيست كه امام ما فرمودند «اسرائيل هيچ گاه نبايد در خاورميانه احساس امنيت كند» و البته مي دانيم كه اسرائيل تنها ساكنان سرزمينهاي اشغالي نيستند، مراد از اسرائيل، جريان صهيونيسم جهاني است جرياني است كه امراي عربستان، قطر و آل خليفه را وادار به سركوب مردم خود و ايجاد تشنج در سوريه، كشتار مردم بحرين و خرج هزينه هاي گزاف سلاطين عربستان عليه ايران كرده است. جرياني كه سودان را به دو قسمت تقسيم كرد و نسل كشي مسلمانان را از فلسطين به ميانمار كشاند. جرياني كه اتحاديه به اصطلاح عرب را با استفاده از جهلشان عليه همسايه و هم پيمان عربي خود يعني سوريه بسيج كرد قرآن سوزي به راه انداخت، پروژه ايران هراسي دنبال كرده و شيعه كشي را در يمن و پاكستان هدايت مي كند. صهيونيسم جهاني همان جرياني است كه سازمان ملل را در خدمت خود گرفته و از سكوتش بهره مي برد، همت خود را در جهت به راه انداختن آرمگدون خيالي خود ساخته طبق پيشگويي هاي قبلي در منطقه به كار بسته و شروع آن را از سوريه مي داند و مي خواهد هزاران هزار فساد و جنايتي كه در گوشه و كنار جهان به راه انداخته را مديريت كند.
آري بشريت بر سر پيچ بزرگ تاريخي قرار گرفته، چرا كه:
1-از غفلت ساليان دراز گذشته بيرون آمده و بيدار شده است.
2-آزادگي و خداگرايي به شكل فزاينده اي، تبديل به آرمان مطلوب مردم جهان شده است.
3-درصدد مقابله با استكبار و جريان خطرناك صهيونيسم قدعلم كرده است.
اكنون سخن اينجاست كه نقش جنبش دانشجويي در اين تحولات چيست؟
ما در كجاي اين پازل قرار گرفته ايم؟ آيا اكنون وقت آن است كه در قالب اتحاديه هاي دانشجويي مسلمان به جاي پرداختن به اين موضوع و پيدا كردن و عمل به وظيفه خود، اختلافات درون گروهي ايجاد كرده و فرصت سوزي كنيم؟
آيا وقت آن است كه به جاي مراقبت از خود در گذر از اين پيچ به عنوان دانشجوي مسلمان انقلابي كه وظايف سنگيني را به عهده دارد، به دنبال طيف و طيف بازي و اثبات تسلط خود بر مجموعه تابع باشيم؟
به نظر مي رسد اگر اتحاديه هاي دانشجويي بخواهند جنبش اصيل دانشجويي را زنده كرده و نقش خود را ايفا كنند در اولين قدم بايد سياسي باشند نه سياست باز. بايد جريان ساز و پرچمدار بيداري بوده و با پويايي نه تنها ملت ايران بلكه ملتهاي جهان را عليه جريان استكبار آگاه كرده و به حركت مستمر وادارند، در حقيقت تفكر بيداري را نهادينه سازند تا مانع سوءاستفاده از غفلت ملتها شده و عملا جهت حاكميت ارزش هاي معنوي بر جهان تلاش كنند.
¤ مسئول واحد خواهران جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه ملاير

 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14