(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 مهر 1391 - شماره 20325

بررسي نيازهاي تربيتي و چالش هاي عاطفي دانش آموزان در محيط مدرسه (بخش پاياني)
رفتار سازنده معلم و خودباوري شاگردان




بررسي نيازهاي تربيتي و چالش هاي عاطفي دانش آموزان در محيط مدرسه (بخش پاياني) رفتار سازنده معلم و خودباوري شاگردان

گاليا توانگر
هميشه تنهاست. چهار ديواري اتاق برايش زندان تنهايي شده است. بعد از مدرسه به خانه شان كه يك آپارتمان چند طبقه است مي رسد. با بي حالي كليد در را مي چرخاند و وارد خانه اي مي شود كه هيچ گاه كسي در آن منتظر ورودش نبوده است.
هميشه اوامر پدر و مادر با يادداشت كوتاهي روي در يخچال به او ابلاغ شده اند. پشت ميز كامپيوتر با ساندويچي كه از شب قبل در يخچال ذخيره سازي شده و سرد و بي مزه است، مي نشيند و با چند دكمه رايانه به دنياي ديگري پرتاب مي شود.
در اين فضاي محدود آپارتماني زحمت تجربه خيلي چيزهاي قشنگ از او گرفته شده است. فرصت تجربه كردن بازي ها، دويدن ها و بلند خنديدن ها. او حتي از ديدن والدينش محروم مانده، هر وقت آنها به خانه مي رسند او يا مشغول تكاليفش است و يا از خستگي پشت ميز كامپيوترش به خواب رفته است.
شايد چند بار در سال هم فرصت نشود كه او و والدينش با هم به پارك بروند!
امروزه يكي از بزرگ ترين چالش هاي عاطفي فرزندان در خانواده تنهايي مطلق آنهاست. در مدرسه نيز اضطراب فشارهاي درسي، گرفتن نمره خوب و رسيدن به وضع ايده آل و مورد انتظار والدين و مدرسه به زخم هاي روحي و رواني دانش آموزان مي انجامد.
هيچ كس به آن اندازه كه نگران تغذيه جسم اوست، نگران تغذيه روحي و رواني او نيست!
روانشناسان معتقدند نيازهاي دانش آموزان از لحاظ روحي و رواني همان نيازهايي است كه ساير افراد جامعه نيز با آن روبه رو هستند. تكريم شخصيت، احترام ديدن و احترام گذاشتن، مورد تشويق قرار گرفتن، حفظ عزت نفس، تقويت اعتماد به نفس فردي، دوست داشتن و دوست داشته شدن و...
اما پاسخ به نيازهاي عاطفي در گروه سني كودك و نوجوان به مراتب اهميت ويژه تري دارد، چرا كه اگر اين نيازها به درستي پاسخ داده نشوند، در آينده با زخم هاي عميق روحي در جسم نيروهاي آينده ساز كشور مواجه خواهيم بود.
كودكان و نوجوانان امروز بنا به نظر اكثر صاحب نظران تعليم و تربيت، اگر چه ذهن هاي پوينده اي دارند، ولي به دليل شاغل بودن والدينشان محكوم به ساعت ها حبس شدن در تنهايي چهار ديواري خانه هستند. در محيط آموزشي نيز توجه به نيازهاي عاطفي دانش آموزان در اولويت چندم پس از ضرورت هاي آموزشي قرار مي گيرد.
سؤال اصلي در اين جا اين است كه پس چه كسي مسئول رسيدگي به چالش هاي رواني و خلأ عاطفي دانش آموزان خواهد بود؟
دانش آموز در منگنه بي توجهي عاطفي خانه و مدرسه!
دكتر امان الله قرائي، جامعه شناس و صاحب نظر تعليم و تربيت كه نيم قرن است در حوزه مسائل تربيتي فعاليت دارد و صاحب تأليفاتي نيز هست، معلم را محور ستون تربيتي مدرسه مي داند. معلم بنا به نظر او مي تواند با يك جمله دانش آموزان يك كلاس و در پي آن جهاني را متحول سازد.
وي مي گويد: «يكي از دلايلي كه باعث شده معلم در كلاس به نيازهاي عاطفي و گره هاي رواني دانش آموزانش بي توجه باشد، اين است كه فرصت ندارد.
معلمين امروزه بيش از آن كه دغدغه تربيت يك انسان سازنده را داشته باشند، در پي پياده كردن برنامه هاي آموزشي فشرده در كلاس درس هستند. در حال حاضر اكثر معلمان به ويژه در دوره متوسطه ساعات بعد از تدريس در مدرسه محل خدمتشان را به حضور در كلاس هاي تقويتي آموزشگاه هاي خصوصي اختصاص داداه اند، بنابراين فرصت مطالعاتي هم از آنها گرفته شده چه برسد به اين كه زماني براي حشر و نشر پدرانه و مادرانه با دانش آموزان خود داشته باشند. ساعات تدريس هر معلم نيز در مدرسه به طور متوسط از 22 تا 28 ساعت به 40 تا 50 ساعت رسيده است!»
وي از سوي ديگر به چالش هاي عاطفي دانش آموزان در خانه اشاره كرده و مي گويد: «الآن اكثر والدين به ويژه در كلان شهرها هر دو شاغلند. اين مسئله چالش هاي بزرگي از لحاظ عاطفي و رواني پيش روي دانش آموزان قرار داده است.
ساعات طولاني تنهايي در محيط خانه براي كودك و نوجوان با توجه به هجوم تكنولوژي براي تغذيه ذهن و روح دانش آموزان خوراك هاي مسموم زيادي فراهم كرده است.»
اين جامعه شناس نسبت به نداشتن معيار براي گزينش معلم كارآمد و موثر و نيز شكسته شدن ارج و قرب اين قشر نزد دانش آموزان گله مند بوده و مي گويد: «در گذشته معلم براي دانش آموز جايگاهي در حد پدر و مادر داشت، اما الآن دانش آموز از معلمش حساب نمي برد. از يك سو مشكل مسائل رفاهي قشر فرهنگي را داريم و از سوي ديگر والدين بيش از اين كه حواسشان به تربيت فرزند معطوف باشد، درگير حل مشكلات اقتصادي خانواده خود هستند. در اين بين دانش آموز با هزار و يك مشكل عاطفي تنها رها شده است. بنده معتقدم از وقتي كه ارج و قرب معلمي شكسته شد، از هنگامي كه افراد به جاي عشق به معلمي صرفا براي كسب درآمد وارد اين وادي شدند، آتشي در مهد كودك ها و دبستان هاي ما افتاد كه اصول تربيتي را سوزاند. در اين كشور در شرايطي كه بحث رشد توليد داخلي مطرح مي شود، در راستاي تحقق اهداف كلان اقتصادي و فرهنگي و نيز توسعه همه جانبه كشورمان تربيت نيروهاي متخصص، متعهد و صاحب اخلاق اسلامي بيش از هر زمان ديگري از ضرورت هاست. بنابراين نظام تعليم و تربيت ما نيازمند حضور معلمين عاشق است، نه معلمين صاحب شغل!»
ارتباطات وجود دارد، نظام آموزشي دست خوش چالش است
دكتر رحماني، رئيس آموزش و پرورش منطقه 7 شهر تهران معتقد است اين كه توجه معلم در كلاس درس نسبت به نيازهاي عاطفي دانش آموزان كمرنگ شده، ادعايي پذيرفتني نيست.
وي مي گويد: «اساسا يكي از پايه هاي تدريس پرثمر در كلاس به اين برمي گردد كه چقدر معلم با روحيه دانش آموزانش پيود برقرار كند. در نگاه ديگر بايد اين طور ارزيابي كرد كه معلم براي حفظ شخصيتش در كلاس درس هم كه شده ملزم است ارتباط عاطفي و اخلاقي خوبي با مخاطبانش برقرار سازد.
از همه اين ضرورت ها كه بگذريم الآن آموزش و پرورش ما داعيه تعليم و تربيت اسلامي دارد و براي محقق شدن اين امر تمام تلاش خود را به كار گرفته است. در نظام تعليم و تربيت اسلامي تربيت يك انسان آينده ساز با توجه به موازين اخلاقي دين محمد(ص) كه دين رأفت و مهرباني است، اصل قرار مي گيرد.»
رئيس آموزش و پرورش منطقه 7 شهر تهران البته به اين موضوع نيز معتقد است كه بايد براي پيوند بين اولياي خانه و مدرسه پيگيري هاي قوي تري صورت پذيرد.
وي مي گويد: «در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش اين مورد مهم لحاظ شده و با جديت پيگيري مي شود.»
هر چند كه آنسوي گفته هاي دكتر رحماني جمعي از منتقدان سيستم 6، 3، 3 نشسته اند كه مي گويند همين كه دانش آموزان كلاس اولي بايد وارد مدرسه اي شوند كه دانش آموزان سال آخر 6سال از آنها بزرگ تر هستند، خودش معضلي بزرگ در امر شيوه ها و برخوردهاي عاطفي بين پرسنل مدرسه و دانش آموزان و نيز خود دانش آموزان با اختلاف سني فاحش، ايجاد مي كند.
شيوه هاي اداره بهتر كلاس درس
همايون قسمتي كه خود جزو هسته مشاورين انجمن اوليا و مربيان آموزش و پرورش كردستان است صراحتا تاكيد دارد كه توجه به دانش آموزي كه داراي چالش عاطفي است نبايد به شكل ترحمي باشد، چرا كه ترحم كارها را خراب تر مي كند.
وي مي گويد: «در ترحم سازندگي رخ نمي دهد و چالش ها به قوت خود باقي مي مانند. معلم بايد با مهرش به دانش آموز اعتماد به نفس ببخشد، به استعدادهاي دانش آموزش توجه كرده و او را مورد تشويق قرار دهد تا اين استعدادها به سمت شكوفايي سوق داده شوند. دانش آموزي كه متوجه شود توانمند است و توانايي هايش به چشم مي آيد، خيلي از نيازهاي عاطفي اش به خودي خود پاسخ داده مي شوند.»اين متخصص علوم مشاوره اي بر اين باور است كه معلمين و والدين دانش آموزان نبايد منتظر بنشينند كه دانش آموز مشكلش را بر زبان آورد، بلكه با زيرنظر گرفتن غيرمستقيم رفتار و كردار او بايد متوجه وجود مشكل شوند.
وي مي گويد: «نيازهاي عاطفي بر زبان آورده نمي شوند، فقط بايد از نگاه فرد مقابل آن را خواند و شناخت. براي مثال دانش آموزي كه رفتار گوشه گيري و انزواطلبي دارد، يك علامت و زنگ خطر است.
به تجربه ثابت شده كه فرزندان طلاق و يا بچه هاي تك والد در محيط مدرسه با مشكلات متعددتري نسبت به ساير دانش آموزان مواجه هستند.» پيشنهاد «قسمتي» براي اداره بهتر كلاس اين است كه معلم در كلاس تقسيم نگاه داشته باشد و توجهش تنها معطوف به دانش آموزان ساعي نباشد.
وي مي گويد:«اين توجه عادلانه بايد در رفتار و نگاه مديران، معاونين و پرسنل مدرسه هم ديده شود. متاسفانه در اغلب موارد ديده شده كه بچه هاي زرنگ تر به بهانه تشويق، بيشتر از سايرين مورد لطف پرسنل مدرسه واقع مي شوند و اين براي سايرين گزاف است.»
«قسمتي» به اجراي برنامه هاي شاد و روحيه بخش با مشاركت همه دانش آموزان در محيط مدرسه تاكيد داشته و مي گويد: «اجراي برنامه هاي جمعي شاد در محيط مدرسه مثل اجراي سرودهاي دسته جمعي، تئاتر دانش آموزي و مسابقات به دانش آموزان خجالتي كمك مي كنند كه بر اضطراب و ترس خود غلبه كرده و با اطرافيانشان مراوده عاطفي برقرار كنند.» اين روانشناس تاكيد دارد كه بايد هدف از برنامه هاي تربيتي مدرسه تامين سلامت رواني دانش آموزان، بالا بردن قدرت سازگاري ايشان، تقويت حس اعتماد به نفس، توانايي مقابله با مشكلات، افزايش قدرت تصميم گيري در زندگي و همدلي آنها با ديگران باشد.
وي در تكميل صحبت هايش به يك جمله تامل برانگيز اشاره كرده و مي گويد:«توانايي براي ايفاي نقش سازنده يكي از مولفه هاي مهم در تامين بهداشت رواني به حساب مي آيد. دانش آموزي كه مسئوليت هايش را شناخت و با تكيه بر استعدادهايش نقشي سازنده به خود تعميم داد، اين دانش آموز از خيلي مشكلات رواني و عاطفي بيمه مي شود.»
آينده دانش آموز در گرو تمرين روابط عمومي مثبت
دكتر اسكندري روانشناسي است كه ساليان سال به خانواده ها و فرزندان آنها مشاوره رفتاري و تحصيلي داده است.
وي به تاثيرپذيري بي چون و چراي دانش آموزان از معلمشان به ويژه در دوره دبستان تاكيد داشته و مي گويد: «اين كه براي بچه ها در برخي مواقع حرف معلمشان حتي از حرف والدين هم مهم تر است، گوياي اين مي تواند باشد كه معلم حقيقتا با رفتار، گفتار و عملكردش در كلاس درس مي تواند زندگي خيلي از بچه ها را متحول كرده و سمت و سوي آينده آنها را روشن سازد. سوال مهم در اين جا اين است كه عملكرد معلم چطور بايد باشد كه اين مهم محقق شود؟
مطمئنا محبت هاي افراطي و بي هدف نتيجه اي جز ايجاد اعتماد به نفس كاذب در دانش آموز و وابستگي او به دنبال نخواهد داشت. بچه ها سه گروهند: بچه هاي وابسته عاطفي، بچه هايي كه مزاجي سرد و تند دارند و بچه هاي متعادل.»
اين روانشناس براي سوق دادن بچه هاي «وابسته» به سمت حالت نرمال توصيه مي كند:«عاطفه معلم بايد طوري در قبال دانش آموز خرج شود كه برايش امنيت بيافريند. اگر يك روز معلم، دانش آموز را خيلي تحويل بگيرد و روز ديگر در حد كمتري عاطفه خرج كند، بچه دچار عدم امنيت رواني مي شود.
توجه معلم بايد به توانايي هاي دانش آموز باشد. در حد معقول مشوق باشد و دانش آموز را مسئوليت پذير بارآورد.»
اسكندري براي دانش آموزان تدافعي توصيه مي كند: «بايد آنها را كم كم در جمع وارد كرد. دانش آموزان در گروه همسالان بايد ارتباط گيري صحيح با سايرين را تمرين كنند تا در آينده بتوانند خانواده تشكيل داده و راه ارتباط با اعضاي خانواده خود را بلد باشند. براي ورود به محيط كار نيز افراد نيازمند تمرين هاي اين چنيني در محيط مدرسه و دوران نوجواني خود هستند.»
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14