(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 29 مهر 1391 - شماره 20336

لحظه خداحافظي
امنيت در گوشه و كنار خيابان
نقش خبرنگاران هنگام وقوع بلايا


لحظه خداحافظي

پدر با نا باوري صورت دخترش را مي بوسد و قسمش مي دهد تا چشم هايش را باز كند. نگاهي به همسر و همراهانش مي اندازد و التماس مي كند به او بگويند كه همه اينها يك خواب است و دخترش زنده است . تو را به خدا مرا از اين خواب هولناك بيدار كنيد. ديگر تحمل ندارم.
در واحد پيوند صداي گريه چند نفر به گوش مي رسد؛ چقدر سخت و دردناك است كه چند نفر از ته دل اشك بريزند و كاري از كسي بر نيايد . پدر و مادر ميانسالي بي قرار و با التماس به چهره دختر معصومشان خيره شده اند. هر لحظه انتظار مي كشند كه چشمان دخترشان باز شود و به روي آنها لبخند بزند. هيچ كس پلك نمي زند. لحظات به سختي مي گذرد اما هيچ معجزه اي رخ نمي دهد.
در يك تصادف هولناك سر دختر 23 ساله اي به نام مهسا جهرامي كه به همراه برادر 26 ساله اش عازم اصفهان بودند به علت باز نشدن كيسه هوا به داشبورد مي خورد و دچار ضربه مغزي مي شود. مهسا هميشه با قطار سفر مي كرد ولي اين بار تصميم گرفت با برادر ش به اين سفر ناسرانجام برود.
پدرمهسا با افتخار مي گويد: دخترم ترم آخر رشته معماري بود؛ البته 2 رشته را هم زمان مي خواند؛ هم شهر سازي وهم معماري . دخترم نايب قهرمان تكواندو هم بود . دوباره به مهسا نگاه مي كند و ادامه مي دهد : مهسا ، بابا، تا به حال بهت گفته بودم كه دست پختت خيلي خوبه؟ من غذاها تو واقعا دوست داشتم؛ دستان مهسارا مي گيرد و به صورتش بوسه مي زند. بوسه هايش تا پاهاي مهسا ادامه مي يابد.
رو به مادر مهسا مي كند و مي گويد: داغ عزيز ديدن چقدر سخته مگه نه؟ مادر مهسا بغضش مي تركد و اشك مي ريزد ؛ پدرش مي پرسد: سجده شكر داشتن اين دختر را كجا به جا بيارم؟ من هنوز به آينده اميدوارم؛ من هنوز باورم نشده كه نيست؛دفتر چه بيمه مهسارا باز مي كند و عكس مهسارا غرق بوسه مي كند. بابا از اين به بعد هر وقت دلتنگت شديم بايد عكسها تو ببوسيم؟خدايا من بي مهسا از اين به بعد چه كنم؟
فقط خدا مي داند آرام كردن خانواده اي كه داغ دختر جوون را ديده اند چه قدر سخت است .
در همين حين پرستاري وارد آي سي يو مي شود و به سمت مهسا مي رود تا او را براي عمل پيوند آماده كند. پدر با چشمهايي اشك بار مي گويد يادم نميره وقتي به دنيا اومدي هميشه تو بغلم بودي ؛ عزيزم به خاطر خدا چشمهات رو باز كن.
پدرش به پرستار مي گويد: 18 سالش بود كه ماه رمضان كارت اهداي عضو را پر كرد و به ما گفت كه دوست دارد كارت اهدا عضو داشته باشد و ما قبول كرديم.
من و مادرش دوست داريم كاري كنيم كه دختر عزيزمان از ما راضي باشد همان طور كه ما از او راضي بوديم .
چه لحظه پر شكوهي است، پدر و مادر مهسا به اهداي عضو مهسا رضايت مي دهند .ديگر وقت رفتن است . گويا همه به زمين ميخ كوب شده اند. صداي ضجه والدينش بار ديگر بالا مي گيرد .مادر مهسا از اطرافيان خود مي خواهد كه 40 بار سوره تبارك را براي مهسا بخوانند. عروسيشو نشد برگزار كنم حداقل به نور خدا مزار مهسا رو پر نور مي كنم .پدر و مادر مهسا سخت با دخترشان خداحافظي مي كنند؛ مادر بزرگ؛دايي ؛زن دايي، خاله؛ شوهر خاله ،پسر عموي پدر مهسا وچندين نفر ديگر براي خداحافظي وارد بخش مي شوند.؛ دست مهسا را در دستانشون مي گيرند و با نا باوري از او جدا مي شوند.
مهسا با اهداي قلب، كبد و كليه هاش به 4 نفر جاني دوباره مي دهد. روحش شاد.
 


امنيت در گوشه و كنار خيابان

مشكلات عظيم ترافيكي در كلانشهرها، آلودگي بيش از حد هوا و به هم ريختن آرامش ذهني در جامعه يكي از پيامدهاي سيستم شهري ناكارآمد است كه براي حل آن همه جوانب را بايد در نظر گرفت.
يكي از اين موارد كه بسيار مهم است حفاظت از جان عابران پياده در خيابان و گذرگاه هاست كه در صورت بروز اين مشكل به شدت بار ترافيكي سنگين شده و آرامش رواني ساير افراد بهم مي ريزد. براي جلوگيري از بروز آسيب هاي اجتماعي بيشتر و پيشگيري از وضع بحراني مانند بي نظمي ها و ناهنجاري هاي اجتماعي بايد براي عابرين پياده اهميت زيادي قائل شد.
قانون مديريت كلان شهرها خيابان هايي كه به منظور امنيت تمام كاربران و نه فقط سرنشينان خودروهاي شخصي طراحي شده اند را به عنوان يك خيابان كامل معرفي مي كند. اجزاء طراحي اين خيابان ها بسته به مكان متفاوت است اما شامل موارد زير است:
- زيرساخت پياده مثل پياده رو، خط عابر پياده شامل جزيره هاي مياني عابر پياده و خطوط برجسته عابر پياده، علائم مشخص عابر پياده مثل تابلوهاي مخصوص و علائم صوتي براي كاربران نابينا
- آرام سازي ترافيك و روش هايي براي كاهش سرعت خودروهاي عبوري
-دوچرخه: پيش بيني مسير مخصوص دوچرخه و يا شانه هاي عريض
- حمل و نقل عمومي: مثل مسير مخصوص عبور اتوبوس
در اكثر كشورها تا حد ممكن خودروها را به زيرگذرهاي ساخته شده منتقل مي كنند و فضاهاي شلوغ زميني را تبديل به فضاي عمومي و پياده راه مي كنند.
داشتن شبكه پياده راه كار مفيدي است و يكي از ويژگي هاي مديريت شهري توجه به پياده راه ها بوده است. متأسفانه اكثر تابلوهاي شهري نگاهش به سواره است و انگار كسي كه در پياده رو راه مي رود قرار نيست مخاطب باشد. به خصوص كلان شهرها نبايد شهر ماشين زده باشند.
لطفا به من توجه كنيد
در برخي از كشورهاي اروپايي براي جلب نظر كودكان به منظور آموزش آنها يا كساني كه به محل عابر پياده در خيابان توجه نمي كنند از يك روش خارق العاده استفاده مي كنند و آن هم بازي با خطوط عابر پياده است.
در اين روش هم مديريت شهري به درآمد مي رسد و هم خطوط عابر پياده مورد توجه كودكان و نوجوانان و افرادي كه توجه اي ندارند قرار مي گيرد.
به طورمثال يك مارك تجاري مواد غذايي متعلق به يكي از شركت هاي هلندي با خلاقيت تمام از نشان باركد به جاي خط عابر پياده روبه روي شركتش استفاده كرده است و بدين وسيله تلاش دارد تا مردم را هم براي خريد و هم استفاده از خطوط عابر تشويق كند.
در طرحي ديگر در فرانسه يك شركت دندان پزشكي و فعال در زمينه ارتودنسي دندان براي تبليغ خود به سبكي بسيار خلاقانه از طرح خط هاي عابر پياده به هم ريخته همچون دندان هايي كه نيازمند ارتودنسي هستند استفاده كرده است. تصوير اين تبليغ پيش از ارتودنسي با خط كشي به هم ريخته و بعد آن با خط كشي صحيح خطوط عابر به نمايش گذاشته شده است.
يك شركت بيمه هم با طراحي زيبا و برجسته از خط عابر پياده اين پيام را به بيننده خود القاء مي كند كه خط عابر پياده براي عبور عابرين امن تر است. از سوي ديگر يك گروه سمفوني فعال در امور موسيقي هم با همكاري شهرداري شهر آخن آلمان تلاش كرده است كه معنايي متفاوت به اين كار داده و با طرح بعضي از نت هاي موسيقي بر روي خطوط آن نظر مردم را به سمت زيبايي و هنر هم جلب كند. براساس آمارها اين طرح ها تا 40 درصد بيش از قبل جان عابران را نجات داده است.
به گفته پليس راهنمايي و رانندگي تهران گذرگاه عابر پياده بايد محلي امن براي تردد عابران باشد، اما متاسفانه تجاوز خودروها و موتورسيكلت ها به گذرگاه عابر پياده موجب بروز مشكلات فراواني شده به شكلي كه امنيت عابران پياده را با تهديد مواجه كرده است.
شهرداري ها هم بايد براي تمامي چهارراه ها دوربين هاي عبور از چراغ قرمز و عدم رعايت حريم گذرگاه عابر پياده نصب كند كه بدين ترتيب خودروهاي متخلف به صورت خودكار جريمه خواهند شد.
از سوي ديگر رعايت حقوق عابر پياده در زمان دريافت گواهينامه به تمامي رانندگان تاكيد شده است، و البته عابران پياده نيز مكلفند تنها از مسيرهاي ويژه كه به آنها اختصاص داده شده است عبور كنند.
براساس قانون جديد راهنمايي و رانندگي در ايران هرگاه عابران پياده به اين مسئله توجه نكنند، در صورت تصادف با وسيله نقليه، راننده مشروط به اينكه كليه مقررات را رعايت كرده باشد و قادر به كنترل وسيله نقليه و جلوگيري از تصادف يا وارد كردن خسارات مادي و بدني نباشد هيچ گونه مسئوليتي نخواهد داشت.
خبرهاي ناگوار و حيرت آور
معاون پزشكي و آزمايشگاهي سازمان پزشكي قانوني كشور چندي پيش بيشترين خودروي موثر در مرگ عابرين پياده را سواري دانست و افزود: در 4/56 درصد موارد برخورد خودروهاي سواري با عابر، در9/11 درصد برخورد وانت بار و در 3/10 درصد موارد، برخورد موتورسيكلت منجر به مرگ عابران پياده شده است.
به گفته وي بيشترين گروه سني عابراني كه در حوادث رانندگي كشته مي شوند، افراد بالاي 50 سال و بعد از آن كودكان 10 سال و كمتر هستند.
براساس آمارهاي موجود ازنظر گروه سني بيشترين عابران پياده فوت شده با يكهزار و 161 نفر، معادل 9/48 درصد در گروه سني 50 سال به بالا هستند. 363 نفر از عابران كشته شده نيز در گروه سني 10 سال و كمتر هستند كه دومين گروه سني داراي بيشترين تلفات به شمار مي آيند.
درخصوص بالاترين آمار متوفيات عابران پياده در استانهاي كشور بيشترين آمار تلفات عابران پياده با عدد 400 نفر در استان تهران ثبت شده است و خراسان رضوي با 213 و فارس با 158 نفر، استانهايي هستند كه پس از تهران بيشترين تعداد عابران فوت شده را در 6 ماه نخست امسال به خود اختصاص داده اند. در كمترين ها نيز استان خراسان جنوبي با 14 نفر، سمنان 18 و ايلام با 19 نفر، استانهايي هستند كه در 6 ماه نخست امسال كمترين تعداد عابران متوفي در آنها ثبت شد.
تهران با 2/43 درصد بعد از استان البرز قرار دارد. 400 نفر از تلفات حوادث رانندگي 6 ماه نخست امسال در استان تهران، عابر پياده بوده اند. پس از تهران نيز استان كهگيلويه و بويراحمد از لحاظ نسبت تلفات عابران پياده به همه تلفات حوادث رانندگي با 3/29 درصد، سومين استان كشور است.
به گفته اين مسئول يك هزار و 396 نفر از تلفات عابران پياده يعني 8/58 درصد آنها در مسيرهاي درون شهري جان خود را از دست داده اند كه اين موضوع رعايت قوانين مربوط به عابران پياده از جمله توجه به چراغ راهنما، عبور از خط كشي عابر پياده و پل هاي عابر را دوچندان مي كند. جاده هاي برون شهري پس از خيابان هاي داخل شهر جان 786 نفر عابران، معادل 1/33 درصد از آنها را گرفته است.
نشانه هاي توسعه يافتگي شهري
در اين ميان نقش پل هاي گذر عابر را هم بايد مد نظر قرار داد. پل هايي كه براي تضمين امنيت تردد عابران پياده از عرض خيابان ها، بزرگراه ها و اتوبان هاي حادثه خيز احداث شده اند اما بسياري از آنها گاه در طول روز عابراني به تعداد انگشتان دست هم ندارند.
سالانه در ايران بيش از يك هزار عابر پياده بر اثر تصادف رانندگي جان خود را از دست مي دهند و حدود 45 درصد از تلفات تصادفات درون شهري و 40درصد تصادف جاده اي را عابران پياده تشكيل مي دهند درحالي كه در كشورهاي اتحاديه اروپا تعداد عابران كشته شده به دليل تصادف درون شهري تنها 20درصد از كل كشته هاست.
اين موضوع در كنار نتايج آخرين نظرسنجي كه توسط يك مركز پژوهشي از شهروندان تهراني انجام و در آن مشخص شد تنها نيمي از تهراني ها از پل عابر پياده استفاده مي كنند.
امروزه عبور از پل هاي عابر پياده، يكي از نشانه هاي توسعه يافتگي شهري است كه در رديف فرهنگ شهرنشيني مي گنجد، اما متاسفانه اين توسعه يافتگي در بينش و عملكرد برخي شهروندان نمايان نيست و دروني نشده است.
حتي طي چند سال اخير باز شدن پاي پل هاي مكانيزه به شهر و پله هايي كه به مدد نيروي برق شهروندان خود را از اين سوي خيابان به سمت ديگر مي رسانند هم دردي را دوا نكرده يا حداقل مرهمي موقت محسوب مي شود چون بسياري از اين پل ها كه با صرف هزينه گزاف از پول همين اهالي تهران ساخته مي شوند، در بيشتر ساعات روز تفاوتي با انواع غيرمكانيزه ندارند.
از طرف ديگر آيين نامه راهنمايي و رانندگي در وهله اول مربوط به عابر پياده است. اين قوانين اول براي عابر پياده وضع شده، دوم ماشين، موتور و دوچرخه است.
ماشين، موتور، دوچرخه و عابر پياده هر چهار عنصر بايد تابع مقررات راهنمايي و رانندگي باشند. عابران فكر مي كنند قوانين مختص وسايل نقليه است كه اين اشتباه است، در تمام دنيا قوانين راهنمايي و رانندگي را براي عابر پياده مي نويسند.
انسان اصل است و مقررات براي حفظ جان عابر پياده وضع شده ولي خود عابران رعايت نمي كنند. عابر پياده براي عبور از خيابان بايد از پل عابر يا خط كشي استفاده كند، ما فرهنگ پياده روي را در كشور نداريم.
در كتاب هاي درسي مطلبي با عنوان چگونه از خيابان عبور كنيم وجود دارد اما بعد ما هم بايد در جامعه و خانواده آموزش دهيم. بسياري اوقات خود عابر پياده مقصر اصلي است چون مقررات را رعايت نكرده و از خطوط عابر پياده و پل عابر استفاده نمي كند و جان خود را اين گونه به خطر مي اندازد. آموزش ما ضعيف است و يكي از مكانيزم هاي كنترل رفتار عابر پياده، جريمه كردن است.
در قانون جريمه پيش بيني شده است. هر عابر پياده كه از مسيرهاي ويژه مثل خط و پل عابر استفاده نكند پليس مي تواند او را جريمه كند كه لازمه اين امر فرهنگ سازي، اطلاع رساني و فضاسازي است و دومين زمينه اجرا شدن آن الزام مردم براي همراه داشتن كارت ملي است يعني مردم بايد در شهر كارت ملي همراه خود داشته باشند.
هم اكنون در 45 كشور جهان كه پيشرو آنها هم استراليا بوده اگر عابر پياده از محل خط كشي عبور نكند و پليس او را مشاهده كند بلافاصله جريمه نقدي مي شود چون عابر پياده ملزم است بداند كه بايد تابع مقررات و قوانين باشد. قانون براي حفظ سلامت عابران پياده وضع شده نه ماشين ها.
رفتار پليس نيز در اين راستا اهميت ويژه اي دارد. رفتار مامورانتان زماني استاندارد مي شود و به هدف مي رسيم كه افسران راهنمايي و رانندگي با ادبيات مشخص صحبت كنند.
در اين زمينه مي شود مقررات را اجرا كرد در حالي كه به مردم هم احترام بگذاريم و با ادب مقررات را اجرا كنيم. بايد زمينه سازي ها و ادبياتمان با مردم مؤدبانه و از سر مهرباني و دلسوزي باشد، چه مطبوعات و رسانه ها و چه در خيابان. در خيابان اگر كسي تخلفي كرد بايد با ادبيات درست، علمي و حرفه اي صحبت كرد.
البته يك بخشي از مشكل هم در مردم است، بعضي از مردم سعي مي كنند تخلف خود را توجيه كنند و در مقابل پليس بايستند، در اين زمينه بايد آموزش و فرهنگ سازي شود. از طرف ديگر پليس هم نقش مهمي دارد، ادبيات پليس بايد درست باشد. گفتمان پليس و رفتار انساني بايد بهبود پيدا كند.
خيلي از مردم به محض اينكه برخورد مناسب از پليس را مي بينند تخلف خود را قبول مي كنند ولي برخي از مردم، حتي وقتي مي بينند جريمه حقشان است باز هم با ما درگير مي شوند، بنابراين براي اجراي قوانين نياز به بهبود رفتار پليس ضروري است.
جوامعي كه معابر آن بالاترين حد نقش اجتماعي را دارا هستند و در آن ها تسلط كامل با عابر پياده بوده و از وسايل نقليه موتوري تنها به منظور سرويس دهي به زندگي جاري در معبر استفاده مي شود. پياده راه، ابزاري براي فعاليت جمعي در ارتباط با اقتصاد شهري، كيفيت محيطي و سلامت اجتماعي است.
مسيرهاي پياده پيشينه اي به قدمت خود خيابان ها دارند. اولين بار ايجاد جوامع پياده محور و تبديل مسيرهاي شهري به خيابان هاي مختص پياده، به صورت تجربه اي محلي در يكي از خيابان هاي خريد مركز شهر اسن آلمان به اجرا درآمد.
توجه به اين امر پس از جنگ جهاني دوم و فرارسيدن زمان بازسازي شهرهاي اروپايي شكل مشخص تري پيدا كرد، موفقيت اجراي طرح اسن شرايطي را فراهم كرد كه تا دهه 80 ميلادي، غالب بخش هاي مركزي و تاريخي شهرهاي عمده اروپا روي اتومبيل بسته شدند.
در شهرهاي آمريكايي نيز، در قالب طراحي مجموعه هاي تجاري بزرگ و تحت عنوان مال ها، مبحث توجه به ايجاد مسيرهاي پياده متفاوت با آنچه كه در اروپا و شرق اتفاق افتاده، به اجرا درآمده است. نكته مشتركي كه اين اقدامات را در كنار يكديگر قرار مي دهد، اولويت حضور عابرپياده با هدف احياي حيات مدني و اختصاص حداكثر فضا به عابرپياده و حداقل كردن فضاي مورد نياز وسايل نقليه است.
براي آنكه بنگاه هاي خرده فروشي و ساكنان در طول يك پياده سالم باشند و عابران پياده احساس راحتي نمايند، يك مسير پياده تقريبا هميشه بايد حركت وسايل نقليه موتوري با سرعت كم را شامل شود.
مهم ترين روش براي ايجاد چنين سرعت هاي متعادل و ملايم، فراهم نمودن محل هاي توقف اتومبيل فراوان در خيابان است كه نه فقط سرعت اتومبيل ها را پايين مي آورد، بلكه يك مانع بي نهايت سالم و ايمن بين عابرين پياده و وسايل نقليه موتوري متحرك مي آورد.
يكي از بزرگ ترين اشتباهات مديران شهري به ويژه در كشورهاي در حال توسعه اين تصور است كه با تعريض خيابان ها و اختصاص آنها به مسير حركت سواره مشكل ترافيك حل خواهد شد.
درحالي كه اقدامات انجام گرفته به خصوص در كشورهاي توسعه يافته مبين اين حقيقت است كه با مهيا كردن امكانات براي تردد عابران پياده نه تنها كيفيت زندگي شهري و رضايت شهروندان افزايش مي يابد، بلكه معضل ترافيك نيز برطرف مي شود.
از جمله مدير برنامه ريزي شهري نيويورك در حوزه محيطي در اين باره مي گويد: اگر ما شهر را براي خودرو و رفت و آمد آنها طراحي كنيم، با افزايش تعداد خودرو و ترافيك مواجه خواهيم شد. اولين قدم در طراحي خيابان ها، رسيدن به اين مهم است كه خودروها نبايد بر خيابان ها حاكم باشند و امنيت عابر پياده بايد بسيار مهم باشد.
فناوري جان ما را
نجات مي دهد
براي حفاظت از جان عابران پياده تكنولوژي هم وارد ميدان شده و فناوري جديد امكاناتي در اختيار ما قرار داده كه بزودي جان بسياري از مردم را نجات خواهند داد.
انواع مختلفي از سيستم هاي هوشمند ايربگ هم توسط شركت هاي مختلف ارائه شده اند. اما اهميت عابران پياده تا چه حد لحاظ شده است؟
به تازگي شركت خودروسازي ولوو سوئد دست به كار شده و اولين سيستم ايربگ ويژه عابر پياده برروي ماشين را معرفي كرده كه قرار است برروي مدل هاي سال آينده اين كارخانه نصب شود.
هنگامي كه سپر جلوي ولوو به يك عابر پياده برخورد مي كند، سنسورها تصادم را ثبت مي كنند. كاپوت ماشين اندكي بالا مي آيد و يك بالش هواي مخصوص برروي شيشه جلو باز مي شود. پس اگر بعد از برخورد، عابر پياده برروي كاپوت ماشين پرتاب شود، كيسه هوا جايي قرار گرفته كه از سر و گردن عابر پياده محافظت مي كند.
از طرف ديگر از آنجا كه هنوز تهديد بالقوه تصادف، صدمه جدي و حتي مرگ نتوانسته عده اي از عابران پياده را از فكر استفاده از تلفن همراهشان در حين عبور از خيابان بازدارد، جنرال موتورز فناوري جديدي ارائه كرده كه مي تواند خودش تلفن هاي همراه را شناسايي كرده و به راننده وجود عابران پياده را اطلاع دهد.
اين سيستم واي فاي الكترونيكي نام دارد و بر نوعي شبكه همتا به همتاي بي سيم مبتني شده كه مانند بلوتوث با برد متوسط عمل مي كند، مي تواند ظرف مدت كوتاهي تلفن همراه را مستقيما تشخيص داده و به راننده حضور يك عابر پياده يا دوچرخه سوار را هشدار دهد.
اين سيستم تازه مي تواند در زماني حدود 1 ثانيه دو دستگاه را به يكديگر متصل كند و اين در حالي است كه استفاده غيرمستقيم از اينترنت بي سيم به زماني حدود 7 تا 8 ثانيه براي اتصال و تشخيص نياز خواهد داشت.
علاوه بر طراحي اين نمونه مفهومي تلاش مي شود اپليكيشني براي تلفن هاي همراه دوچرخه سواران و كارگراني كه در جاده ها و خيابان ها مشغول به كارند، طراحي شود كه بتواند حضور آنها را به موقع به خودروهايي كه داراي سيستم مذكور هستند، هشدار دهد.
سيستم واي فاي كه مي تواند يك سيستم كمكي راننده باشد، اين قابليت را دارد كه پيش از او عابران پياده يا سيستم دوچرخه سواراني را كه دارند در مسير حركت او قرار مي گيرند و هنوز در نقطه ديد راننده قرار نگرفته اند را به كمك يك ارتباط دوجانبه مستقيم ميان دستگاه ها شناسايي كند.
اين ارتباط شبيه به ارتباط ميان دو تلفن همراه براي ارسال بلوتوث به يكديگر ايجاد مي شود و مي تواند در كنار ديگر حسگرهاي خودرو و سيستم هاي كمكي راننده به امنيت بيشتر خيابان ها و جاده ها كمك كند.
نبايد فراموش كرد كه بسياري از كودكان نه به عنوان سرنشين خودرو ايمني دارند و نه به عنوان عابر پياده و از اين رو تامين ايمني كودكان از اهميت ويژه اي نزد مديريت شهري برخوردار است. طبق قانون تمام كودكان بايد هميشه حتي در سفرهاي كوتاه در صندلي مخصوص كودك بنشينند و به اين منظور مي بايد از صندلي اي كه متناسب با قد و وزن كودكان و نيز مناسب خودروي مورد نظر طراحي شده باشد، استفاده كنند.
مراقبت ويژه از كودكان همراه با آموزش
كودكان هنگام ورود به خودرو يا خروج از آن صرفا از در سمت پياده رو، سوار و پياده شده و به هيچ عنوان براي سوار و پياده كردن آن ها از در سمت خيابان استفاده نشود.
وقتي كودكان براي پياده روي بيرون برده مي شوند بايد دست آنها را محكم گرفت و حتي براي لحظه اي نيز از كودكان غافل نشد، چون با چند ثانيه غفلت ممكن است به سمت خيابان بدوند و حادثه اي ناگوار براي آن ها رخ دهد.
با مثال هاي عيني و ساده طرز صحيح رد شدن از عرض خيابان را به كودكان آموزش داده و براي اين كار آنها را به محل امني برده و به سادگي به كودكان توضيح دهيم چگونه بايد از عرض خيابان رد شوند.
هرگز به كودكان اجازه بازي در خيابان ها و نيز كوچه هايي كه محل عبور و مرور خودروها و موتورسيكلت هاست را ندهيم و براي بازي كودكان، حتما از محل هاي مناسب مانند بوستان هاي شهري يا زمين هاي بازي استفاده كنيم. ضمن اينكه بايد مراقب كودكان به عنوان شهروندان كوچك و بي دفاع باشند، حفظ ايمني و تامين سلامتي آنها از سوي بزرگ ترها مورد تاكيد قرار گرفته است.
چراغ ها براي كه مي تابند؟
در اين ميان نقش چراغ هاي راهنمايي هم معمولا ناديده گرفته مي شود در حالي كه اصلا اينطور نيست. در ساعات پرترافيك معمولا كسي توجهي به حق عابر پياده براي عبور از خيابان ندارد. چراغ هاي راهنمايي عابر پياده كه درمجاورت خط كشي محل عبور عابر پياده نصب مي شود، سيستم بسيار مناسبي براي حفظ سلامت عابرين پياده و آرامش رواني رانندگان درحال عبور از محل هاي خط كشي عابر پياده است.
سيستم چراغ هاي جديد شامل يك دكمه فشاري برروي پايه است، كه عابر پياده تقاضاي خود را از طريق فشردن آن به سيستم اعلام مي كند. پس از فشرده شدن دكمه چراغ سبز مي شود و عابر مي تواند با آرامش خاطر از خيابان عبور كند.
در اكثر كشورهاي پيشرفته در حال حاضر استفاده از چراغ هاي عابر پياده به عنوان گزينه مناسب براي عبور ايمن عابر پياده در عرض معابر مي باشد، كه در اين زمينه استانداردهايي نيز طراحي شده است.
اما مسلما نصب و استفاده از اين چراغ ها استفاده از يك سري تسهيلات ترافيكي را طلب مي نمايد، كه از جمله مهم ترين اين تسهيلات مي توان به سيستم هاي معكوس شمار اشاره كرد. سيستم هاي معكوس شمار، سيستم بسيار مناسبي در جهت آگاهي راننده و عابر پياده از زمان انتظار براي تغيير رنگ چراغ است.
به اين ترتيب هم عابر پياده مي تواند با آرامش از خيابان عبور كند و هم راننده آرامش بيشتري دارد. از ديگر تسهيلات ترافيك مي توان نصب ميخ هاي آلومينيومي در فاصله مشخصي قبل از اين چراغ در جهت كم كردن سرعت خودرو و آلارم هاي مشخص براي معلولين به خصوص نابينايان اشاره كرد.
چراغ هاي عابر پياده هم از لحاظ صرف هزينه اقتصادي تر و هم از لحاظ استفاده راحتر به خصوص در مورد سالمندان و كودكان در برخي شرايط جايگزين مناسبي براي پله هاي هوايي است و عملكرد بسيار مناسب و موثري در خيابان هاي محلي شرياني درجه 1 و درجه 2 و خصوصا در خيابان هايي كه حجم تردد عابر پياده قابل توجه است.
اما نكته اساسي و مهم در عملكرد اين گونه سيستم ها ايجاد و گسترش فرهنگ ترافيكي استفاده از اين چراغ هاست. كه اين مهم مي تواند از طريق رسانه هاي جمعي مانند پخش تيزرهاي تبليغاتي،بروشورها، تابلوهاي خبري و حتي آموزش مستقيم كودكان و نوجوانان در مدارس و حتي آموزش در ادارات، دانشگاهها؛ صورت گيرد. علاوه بر اين نقش ماموران پليس هم در كنترل و نظارت دقيق تر بر استفاده صحيح از اين سيستم حائز اهميت است.
با گسترش فرهنگ ترافيكي مناسب در استفاده از اين چراغ ها، نقاط پر رفت و آمد، مثل بيمارستانها، مكانهاي تاريخي، پارك ها، اداراتي كه مراجعات عابرين به طور مستمر صورت مي گيرد. محل هاي مناسبي براي نصب چنين سيستمي هستند.
مرگ جانخراش عابران پياده هشداري است جدي به مسئولان براي اينكه كه بايد همراه با تدوين ضوابط قانوني به فرهنگ ترافيك توجه ويژه اي داشت و براي نهادينه كردن فرهنگ ترافيكي بايد نگرش شهروندان را در اين زمينه تغيير داد و اين ميسر نخواهد شد مگر با فرهنگسازي به روش هاي مختلف از جمله آموزش دانش آموزان در مدارس، پخش فيلم هاي انيميشن كوتاه و غيره دركنار موضوع آموزش،ترميم و تجهيز امكانات عابر پياده فرسوده، افزايش تجهيز و احداث پل هاي عابر پياده مكانيزه در راستاي تشويق شهروندان و ايجاد رغبت در شهروندان براي استفاده از آنها و در نهايت جديت پليس در اعمال قوانين و برخورد با عابران پياده متخلف از مهم ترين اقدامات است.
مي توان با به كارگيري روش هاي نوين به قانونمند كردن هرچه بيشتر شهروندان از يك سو و نهادينه شدن فرهنگ ترافيكي عابر پياده اميدوار بود تا شايد به اين ترتيب اين معضل مهم تا حد ممكن رفع شود.
 


نقش خبرنگاران هنگام وقوع بلايا

دكتر علي عسكري
زلزله شنبه 21مردادماه در اهر و ورزقان بار ديگر مسئله رسانه ها و بحران را مطرح نمود. اگر چه اين مسئله همواره در موقع بحرانها به اشكال مختلف بخصوص در كشورهاي غربي به دليل خصوصي بودن رسانه ها مطرح بوده است ولي اين تقريبا براي اولين بار است كه مسئله كم و كيف پوشش بحران توسط رسانه ملي كشور به موضوعي براي بررسي تبديل شده است. اگر چه من اخبار را از طرق مختلف دنبال مي نمايم ولي به هر حال به دليل اينكه در كشور حضور ندارم بر آن نيستم تا در اين مطلب به نقد و يا تحليل اين مسئله خاص بپردازم ولي به نظرم مي رسد كه هرگونه تحليلي در اين زمينه بايد در چارچوب نقش و جايگاه رسانه ها در مديريت بحران و چگونگي ايفاي آن از سوي رسانه ها و دست اندركاران آنها صورت پذيرد. به طور كلي رسانه ها مي توانند در سه سطح در مديريت بحران حاضر شوند.
1- سطح خبررساني، كار سنتي رسانه ها است ودر آن رسانه ها تلاش مي كنند كه واقعه و بحران پيش آمده و پيامدهاي آن را به اطلاع ديگران برسانند. رسانه ها اغلب علاقمند به اين نوع وظيفه هستند و بطور سنتي اين وظيفه را انجام مي داده اند رسانه ها براي اينكه بتوانند اين كار را به خوبي انجام دهند قالب هايي را براي پوشش خبري بحرانها درست مي كنند كه مسائل اصلي بحرانها مانند شدت بحران، ميزان خسارات، قهرمانان حادثه، گرفتاري و مصيبت افراد آسيب ديده، ترس و وحشت آنها، اردوگاه هاي اسكان، ساختمانهاي ويران شده را پوشش مي دهند. برخي رسانه ها در اين زمينه بسيار حرفه اي عمل مي كنند و برخي ضعيف تر. طبيعي است كه در مواقع بحراني رسانه ها توجه شان به مناطق آسيب ديده است و به دنبال يافتن و گزارش كردن تعداد آسيب ديدگان و خسارات وارده هستند زيرا مخاطبان آنها شايد به دنبال اين نوع مطالب باشند. رسانه ها غالبا براي اينكه برجذابيت اخبار خود بيفزايند در ارائه اطلاعات غلو نموده و در مواردي برداشت هاي غلط را به جاي واقعيت به مردم منتقل مي نمايند. گزارشگران رسانه ها براي اينكه بتوانند اخبار درست را جمع آوري نمايند ناگزير بايد به مناطق بحران زده رفته و يا با دست اندركاران مديريت بحران ارتباط برقرار نمايند. همچنين رسانه ها غالبا به دنبال پيدا كردن دلايل وقوع بحران و پيدا كردن ضعف ها و مقصران آن مي باشند.
اين سطح از نقش رسانه ها خيلي مورد استقبال مديريت بحران نيست. حتي بسياري از كارشناسان معتقدند رسانه ها وقتي فقط به ايفاي اين نقش مي پردازند كه مشكلات جدي بر سر راه مديريت بحران ممكن است بوجود آورند. محققان نيز بر اين باورند كه اين سطح از كار رسانه ها در شرايط بحراني پيچدگي هاي بحرانها و مديريت آنها را ناديده مي گيرد. بنابراين، اين نوع پوشش رسانه اي بحرانها اگر چه مي تواند مثبت باشد ولي داراي پيامدهاي منفي نيز هست. در خيلي از موارد رسانه ها مشكلات زيادي را براي مديريت بحران بوجود مي آورند. هجوم برنامه ريزي نشده تعداد زيادي از خبرنگاران به مناطق آسيب ديده مي تواند دردسرهاي مديران بحران را به شدت بالا ببرد. تيم هاي رسانه ها كه خود اغلب بدون درنظر گرفتن نيازهاي خود به مناطق آسيب ديده مراجعه مي كنند وبال گردن مديران بحران مي شوند. از آنجا كه مديران بحران هم معمولا نمي خواهند نزد خبرنگاران و گزارشگران مورد انتقاد قرار گيرند، سعي مي نمايند وقت و امكاناتي را كه قاعدتا بايد صرف امدادرساني به آسيب ديدگان شود صرف خبرنگاران نمايند. به عبارت ديگر توجه كردن به رسانه ها مانع از توجه كردن به آسيب ديدگان و انجام وظيفه اصلي مي شود. بسياري از سوالات آنها نياز به پاسخ هايي دارند كه جواب دقيق آن فقط مدت ها بعد از بحران آشكار خواهند شد. مثلا ارائه آمار دقيق تعداد زخمي ها و كشته شدگان يك روز يا كمتر بعد از يك زلزله امكان پذير نيست. اولا هنوز عمليات تمام نشده است، ثانيا افراد آسيب ديده در مراكز درماني مختلف بوده و شمارش دقيق افراد در آن حادثه امكان پذير نيست و صرف وقت براي آن هم چندان ارزشي ندارد. دلايل وقوع بحران و يا ميزان خسارات وارده واقعا در ساعات اوليه بحران چندان مشخص نيستند. اگرچه انتقال اخبار خصوصا درمورد تعداد افراد زخمي شده و كشته شدگان خوب است ولي اين مساله نبايد تمام توجه مطبوعات و رسانه ها را به خود اختصاص دهد. مسائل بسيار مهمي وجود دارند كه رسانه ها بايد به آنها بيشتر توجه داشته باشند.
.2 سطح اطلاع رساني: اين سطح از حضور رسانه ها در حقيقت استفاده از رسانه ها به عنوان ابزاري براي مديريت بهتر بحران است. از آنجا كه رسانه ها مهم ترين منبع دريافت اطلاعات درمورد بحران ها توسط مردم هستند اين موضوع براي مديران بحران بايد از اهميت زيادي برخوردار باشد. در اينجا اين مديران بحران هستند كه اطلاعاتي را كه فكر مي كنند بايد در اختيار مردم اعم از افراد حادثه ديده و يا افراد خارج از مناطق بحراني قرار داده شوند را در اختيار رسانه ها گذاشته و از آنها مي خواهند كه آنها را به طور مناسب به مردم منتقل نمايند. اين در واقع ديدگاه مديريت بحراني به رسانه ها است. آنها معتقدند كه همه منابع يك كشور و از جمله رسانه ها بايد براي كمك به بحران وارد عمل شوند. موفقيت اين سطح از نقش رسانه ها در مديريت بحران مستلزم برنامه ريزي ها و هماهنگي هاي قبلي بين مديران بحران رسانه ها است. اصولا رسانه ها و كاركنان آنها شناخت درستي از اين نقش و وظيفه خودشان و نحوه انجام آن ندارند. اين يكي از نقش هاي مهم رسانه ها است كه در اغلب كشورها در سطوح مختلف محلي، منطقه اي و ملي جايگاهي براي رسانه ها درنظر گرفته شده است. كسي درمورد اين نقش رسانه ها ترديدي ندارد و به همين دليل اين حداقل انتظاري است كه از رسانه ها مي رود. با اين حال رسانه ها خيلي دنباله رو چنين وظيفه اي براي خود نيستند. در خيلي از موارد نحوه اجراي آن را هم نمي دانند. اصولا نگاه خبرنگاران و رسانه ها به بحرانها و بلايا با نگاه مديران بحران متفاوت است. در حالي كه مديران بحران به دنبال استفاده از رسانه ها براي آموزش و اطلاع رساني قبل و حين و بعد از بحرانها هستند، رسانه ها به دنبال كشف علل و مقصرين و كمبوها و نواقص و غيره مي باشند. رسانه ها معمولا به دنبال اثرات جاني و مالي بحران ها و خسارات وارده و مانند آنها براساي اطلاعاتي كه از آسيب ديدگان و يا ديگران دريافت مي كنند هستند. ولي همان طور كه اشاره شد مشكل اين است كه رسانه ها غالبا به دنبال پوشش بحران به عنوان يك رويداد هستند و غالبا ريشه هاي فرهنگي، تاريخي، سياسي، اجتماعي اخلاقي و آموزشي آن را در نظر نمي گيرند. گزارش هاي خبري پيچيدگي شرايط بحراني و مديريت بحران را منعكس نمي نمايند. چيزهايي كه مورد علاقه و توجه رسانه ها هستند لزوما چيزهايي نيستند كه مورد علاقه مديريت بحران و كمك كننده به مديريت موفق بحران باشند.
.3 سطح كمك رساني: در اين سطح رسانه ها نه تنها نقش سنتي و اطلاع رساني خود را ايفا مي نمايند بلكه به عنوان عنصري فعال در كمك رساني به مديران بحران و مردم آسيب ديده وارد عمل مي شوند. سوالاتي كه مطرح مي شوند اين است كه آيا اين فرض كه در مواقع بحراني مردم فقط به ارايه اطلاعات از سوي رسانه ها نياز دارند درست است؟ رسانه ها تا چه اندازه در زمينه مديريت بحران و كمك به آن موثر هستند؟ براين اساس رسانه ها براساس نياز مخاطبان نقش دارند. به عبارت ديگر رسانه ها علاوه بر اطلاع رساني نقش و وظايف «مطلوبيت اجتماعي» نيز دارند. اين به اين معنا است كه رسانه ها مي توانند نقش متحدكننده مردمي كه داراي منافع و مشكلات يكسان هستند را هم بازي نمايند. مطلوبيت اجتماعي رسانه ها در حقيقت اجراي وظايف رسانه ها فراتر از وظايف خبررساني و اطلاع رساني آنها است.البته آنها اين كار را با استفاده از ظرفيتها و امكانات رسانه اي خود انجام مي دهند و نه با ايفاي نقش افراد و سازمان هاي ديگر. به عنوان مثال در شرايط بحراني مردم آسيب ديده احتياج به حمايت روحي و رواني دارند. رسانه ها به بهترين وجه مي توانند اين كار را انجام دهند. در شرايط بحراني مردم به پشتيباني روحي و رواني و اجتماعي زيادي نياز دارند و اگر رسانه ها بتوانند اين كار را به خوبي انجام دهند مي توانند كمك بزرگي به افراد آسيب ديده بنمايند. همچنين در شرايط بحراني نياز به انسجام و وحدت اجتماعي بيشتر مي شود و رسانه ها مي توانند در جهت تحقق آن نقش مهمي ايفا نمايند. بديهي است براي اينكه رسانه ها بتوانند اين سطح از نقش را انجام دهند بايد نيروهاي انساني خود را براي انجام آن تربيت نمايند. بررسي هاي انجام شده توسط نويسنده نشان مي دهد كه متأسفانه رسانه ها و گزارش گران آنها ظرفيت هاي كافي در اين زمينه ندارند و لازم است گزارش گران با بحران ها، نحوه مديريت آنها و مسائل مربوط به شرايط بحراني و نحوه حضور موثر در بحران ها آشنا شوند. در پاسخ به اين نياز بنده درسي را براي همين منظور طراحي كرده ام كه به زودي در اختيار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14