(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 11  آبان  1391 - شماره 20347

نهضت از كجا شروع شد ؟
نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي 46
حكايت چوپاني كه سرمايه دار شد؟!

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نهضت از كجا شروع شد ؟

دكتر موسي نجفي
چنان كه ملاحظه مي شود، علماي اصفهان در اوج ديكتاتوي ظل السلطان، آغازگر تحريم تنباكو بودند. در اينجا نقل قسمتي از اسنادي كه در كتاب تحريم تنباكو در ايران نوشته نيكي كدي چاپ شده، براي آگاهي بيشتر از ماجراي اصفهان، جالب و مناسب است:
در آنجا دو بار تظاهرات بزرگي به رهبري ملايان عمده، آقانجفي و برادرش شيخ محمد علي، بر پا شده بود و آن دو به امتيازات اروپاييان تاخته و اعلام كرده بودند كه تنباكو نجس است. پس از يكي از همين دو تظاهرات، تمام حاضرين سوگند ياد كردند كه ديگر توتون و تنباكو مصرف نكنند. پس از آن، جمعيت به بازارها ريخته، شروع كردند به شكستن قليانها. در فاصله دو تظاهرات، ظل السلطان وعظ و تظاهرات را قدغن كرد و به سربازان و سواران دستور داد كه براي مقابله با آشوب آماده باشند و ظاهراً آقانجفي را تهديد كرده بود... با اين همه تظاهرات دوم به رغم دستور حكمران برپا شد و شيخ محمدعلي در آن سخن گفت و خواستار تحريم بنگاههاي انگليسي شد.22
باز در همان كتاب، نامه اي از ظل السلطان ــ كه در آدمكشي و قساوت، حتي در بين خود قجرها در صدر قرار دارد ــ هست كه در آن، ظل السلطان خطاب به تجار اصفهان كه به تابعيت از علما، تجارت تنباكو را متوقف كرده بودند، مي نويسد:
شما سزاواريد كه احضار شويد و به كيفر گستاخي خود برسيد؛ يعني مثلاً پاهايتان به فلك بسته شود(!) و حق اين است كه شما را گردن بزنند تا ديگر احدي قادر نباشد در امور دولتي بگويد چرا؟(!) يا براي چه؟ ولي اين دفعه به لحاظ احترامي كه براي امام جمعه (كه حامل نامه است) قائليم، اغماض كرديم به اين شرط كه دست از چنين گستاخيها و مخالفت با اوامر دولت برداريد.
اعليحضرت پادشاه، صاحب اختيار اهالي ايران و اموال آنان است و بهتر از هر كس مي داند كه مصلحت رعايا در چيست. شما ابداً حق چنين مخالفتهايي را نداريد. بدون گستاخي، به شغل خودتان بپردازيد و كاري به اين كارها نداشته باشيد.23
سند روشن تري كه بر شروع نهضت تنباكو در اصفهان دلالت قطعي داشته و در صفحه 125 همان كتاب هست، نقل قسمتي از يك تلگراف است كه در تاريخ 20 نوامبر 1891م. (يعني دست كم دو ماه قبل از انتشار فتواي ميرزاي مجدد)، از پريس به لاسلز فرستاده شده است:
اصفهانيها اكنون با پيروي از ارشاد عمليشان، نخستين كساني بودند كه تجارت و مصرف توتون و تنباكو را تحريم كردند؛ و پس از آنكه علماي بزرگ، تحريم شرعي خود را اعلام كردند، تقريباً به طور كامل معادله و مصرف توتون و تنباكو در سراسر شهر متوقف شد. به اروپاييان در بازارها دشنام و ناسزا گفته مي شود و اعلاميه هايي به امضاي آقانجفي به ديوارها نصب شد كه به آنان نبايستي اجازه ورود به اماكن عمومي داده شود. ظاهراً علماي اصفهان، شرحي به شيراز (منظور آيت الله مجدد ميرزا محمد حسن شيرازي است) در سامره نوشته، خواستار شدند كه وي تحريم تنباكو را تأييد كند و شايعاتي منتشر شد كه شيرازي به تحريم فتوا داده است.24
چنان كه عنوان شد، نهضت تحريم تنباكو بي هيچ شكي از اصفهان ــ يعني بزرگ ترين حوزه علميه آن روز ايران و مركز قدرت آقانجفي اصفهاني ــ آغاز مي شود و اندكي پس از آن، مردم دو شهر بزرگ ديگر ايران، شيراز و تبريز، در سايه ارشاد و قيام روحانيت مسئول خود به پا مي خيزند. در اين مرحله، دامنه نهضت، مركز علماي مركز را نيز به طور قابل توجهي در بر گرفته است؛ ليكن، محور اساسي حركت و قيام و پيكار و پيگيري، هنوز حوزه علميه اصفهان است، كه فشار روزافزون دستگاه منحط قاجار نيز با وجود حكومت قدار و خونريز ظل السلطان نتوانسته است روحانيت و مردم را از حركت بازدارد. اينك حساس ترين لحظه نهضت يعني زمان بر قراري ارتباط با ميرزاي مجدد فرا مي رسد و درست در اين هنگام است كه آقانجفي، مرحوم حاج آقا منير الدين بروجردي را كه از علماي اصفهان است، براي عرض گزارشهاي مربوط به نهضت و تأييد حكم تنباكو، كه علماي محلي اصفهان، شيراز، تبريز و بعضي علماي ديگر آن را عنوان كرده بودند، به سوي عراق مي فرستد. فراموش نكنيم كه از نظر ما، مقدمات اين حركت بزرگ مردمي را شخص آيت الله مجدد فراهم كرد و در آن زمان تنها حكم ايشان ممكن بود فراتر از جنبشهاي محلي و منطقه اي، نهضت را يكپارچه و سراسري سازد. از اين رو، پيك علماي اصفهان حاج آقا منير الدين بروجردي براي اعلام آمادگي علما و مردم شبانه رهسپار عتبات مي شود؛ خدمت مرحوم ميرزاي شيرازي مي رسد و با حكم تحريم به اصفهان مراجعه مي كند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
22. نيكي،ر. كدي. تحريم تنباكو در ايران. ترجمه شاهرخ قائم مقامي. تهران، بي نا، 1356.
23. همان.
24. همان.
پاورقي


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي 46

حكايت چوپاني كه سرمايه دار شد؟!


E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir

مريم صادقي ب.كيا،
پژوهشگر معاصر، ضمن شرح فعاليت هاي اقتصادي مخرب هژبر يزداني به معرفي هويت اعضاي ديگر شبكه يي مافيايي بهائي كه حامي و هم كيسه ي يزداني بوده اند و همچنين سخن از دست هاي خارجي پشت پرده ي فعاليت هاي يزداني و گروه همبسته ي او مي زند، اين نويسنده مطلع ايراني مي نويسد: «هژبر يزداني اهل سنگسر سمنان و در اصل از گله داران اين منطقه بود. پس از نفوذ بهائي ها در حكومت و با وساطت دوست نزديك خود حبيب ثابت، به تهران آمد و تشكيلاتي كاملاً مافيايي در تهران به راه انداخت. در تمام مدت سه يا چهار محافظ مسلح اطراف او بودند. حتي در ميهماني هاي خصوصي با اسلحه وارد مي شد. به زودي با ثروت بي نهايتي كه با انحصار گوشت به دست آورده بود و با نزديكي به افراد دكتر ايادي و هرمز قريب (رئيس تشريفات دربار) حكومتي در داخل حكومت براي خود ايجاد كرد. ب. كيا در ادامه هژبر يزداني را عامل دو فاجعه بزرگ اقتصادي در جهت منافع خصوصي بهائي ها و كارتل ها و صدمه زدن به اقتصاد ايران مي داند. اولين فاجعه اين كه هژبر با در دست گرفتن توليد و توزيع گوشت در ايران، با وارد كردن گوشت ارزان از خارج از كشور ضربه شديدي به ايلات و عشاير كه همه گله دار بودند وارد كرد. فاجعه دوم مساله كارخانه هاي قند كشور بود كه پس از ايجاد چندين كارخانه قند در كشور و خودكفايي در توليد قند و شكر، كارتل هاي معروف شكر در امريكا به وحشت افتادند. هژبر با سرمايه اي كه اين كارتل ها در اختيارش گذشتند، شروع به خريد كارخانه هاي شكر كشور كرد و بعد با از بين بردن تاسيسات اين كارخانه ها و جلوگيري از كشت چغندر قند، بار ديگر ايران با چند برابر بهاي شكر ايران محتاج خارج شد. 692 اظهارات محمد يگانه693 درمورد هژبر يزداني قابل تأمل است. دكتر يگانه با اشاره به سابقه چوپاني و چوبداري هژبر يزداني و دسترسي سريع به ثروت هنگفت مي افزايد: «براي ما اين سوال وجود داشت كه هژبر اين همه ثروت را از چه طريقي به دست آورده است؟ در تحقيقات خود در بانك مركزي به اينجا رسيديم كه وي از طريق زدو بند با عالي ترين مقام ها در كشور كه مهم ترين ... ايشان، هم كيش بهائي وي، تيمسار دكتر ايادي طبيب مخصوص شاه بود، مي رود از بانك هاي قرض مي كند و با پول بانك ها از اين دست به آن دست شروع كرد. اين كارخانه را خريدن، آن زمين را خريدن، قيمتش بالا رفته مقداري فروخته استفاده كرده و مرتب به اين و آن پول مي دهد و خودش را به اين ترتيب نگه داشته است».694 يزداني در سال هاي آخر رژيم پهلوي در فكر آن بود كه به تقويت پايه هاي اقتصادي شبكه ي بهائيت در مناطق مطمئن تر جهان بپردازد و سرمايه هايي را كه در ايران به دست آورده در اين را ه به مصرف برساند، او ميزان وسيعي از سرمايه هاي خود را در استراليا براي توليد گوسفند به كار انداخت، اما متعاقب اين سرمايه گذاري مرتكب قتل جهان بخش كنار سري انهاري شد. علت قتل اين بود كه هژبر مي خواست جهان بخش انهاري با پنجاه ميليون تومان به آمريكاي جنوبي برود و مقدمات سرمايه گذاري او را با دويست ميليون تومان فراهم كند. مخالفت جهانبخش كنارسري با اين كار و شهادت وي عليه هژبر، موجب قتل كنارسري توسط چماقداران يزداني شد.695 سرانجام زماني كه مبارزات مردمي عرصه را بر رژيم پهلوي تنگ نموده بود و رژيم در مقابل صفوف توده ي عظيم مردمي انقلابي، درمانده شده بود. طي يك اقدام فرمايشي به جهت عوام فريبي، هژبر يزداني را به همراه چندتن ديگر دستگير و زنداني نمود. رژيم كه خود با حمايت هاي همه جانبه او را از چوپاني ساده به قدرتي عظيم در صحنه اقتصاد مبدل ساخته بود، سعي نمود تا قدري از خشم و نفرت مردم را نسبت به خود بكاهد. با پيروزي انقلاب در زندان ها باز شد و زندانيان آزاد شدند در اين حركت هژبر يزداني از فرصت پيش آمده بهره برده و پس از آزادي از زندان به كمك ايادي اش به خارج از كشور گريخت.696 كمپاني نفت از زمان تأسيس اولين چاه نفت در مسجد سليمان، اين ثروت ملي توسط دول بيگانه بخصوص انگليس به تاراج رفت به طوري كه كمپاني نفت (انگليس و ايران)، از سال 1293 ش الي 1329ش، بيش از 324 ميليون تن نفت ايران را تاراج كرد و درآمد خالص آن بالغ بر 5 ميليارد دلار گرديد كه سهم ايران از اين گنج به يغما رفته به ميزان 8 درصد به عنوان حق الامتياز بود. كمپاني نفت انگليس-ايران، تا پايان سال 1329 ش، بيش از 259 هزار كيلومتر مربع از اراضي نفت خيز ايران را در دست داشت و بيش از 300 دكل در اراضي فوق الذكر نصب كرده بود. در سال 1330 ش، حق السهم ايران از هر بشكه نفت، 18 سنت بود، در حالي كه بحرين، عربستان و عراق به ترتيب 35 ، 56 و 60 سنت دريافت مي كردند.697 در همين زمان است كه تلاش براي ملي كردن صنعت نفت صورت مي گيرد. استخراج نفت جنوب ايران و فعاليت پالايشگاه آبان و تامين سوخت ارزان و آسان ناوگان دريايي بريتانيا، بر فربهي و توانمندي انگلستان افزود و نفت ايران در جنگ «جهاني» اول نقش بسيار مؤثري را در پيروزي بريتانيا و متفقين ايفا نمود، در حالي كه ايران هر روز بيش از گذشته دچار تجزيه و تضعيف و زيان مي گرديد. نقض بي طرفي ايران از سوي متفقين در جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط نيروهاي تجاوزگر انگليس و متفقين روسي آن و تشكيل پليس جنوب و نيروهاي نظامي بريتانيا در شرق و شمال ايران و تحميل قرارداد 1919 و كودتاي انگليس سوم اسفند 1929 و تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوي، تحميل استبداد سياه 20 ساله و ايجاد حكومت خودكامه ي فردي وابسته و حاكميت قشونيها بر مقدرات ملت و امور كشور و نابودي رجال كشور و قتل ماژور وابسته و قتل ماژور ايمبري امريكايي و تشكيل مجلس شوراي ملي فرمايشي و لغو قرارداد دارسي در سال 1311ش و انعقاد قرارداد زيان بار 1933 در سال 1312 و اشغال ايران در سوم اسفند 1320 توسط متجاوزين انگليسي و متفق آن روسيه شوروي و كشيدن پاي ايران در شعله هاي آتش و ويراني هاي جنگ «جهاني» دوم و تبعيد ديكتاتور به جزيره ي موريس و ژوهانسبورگ و آغاز دوره اي ديگر از هرج و مرج و ... را در قصه پر غصه ي تداوم غارت نفت ايران و منطقه بايد جست وجو كرد.698 در تمام طول اين سالها بريتانيا كه شركت نفت انگليس-ايران را در كشورمان راه اندازي مي كند. براي اداره ي آن، در كنار عناصر كار كشته ي انگليسي، از برخي عناصر ايراني نظير مصطفي فاع و فؤاد روحاني و ... بهره مي گيردكه در ميان اين كارمندان عالي رتبه كمپاني به چهره هايي از عناصر سرشناس بهائي، همچون فؤاد روحاني و برادرانش مسعود و منوچهر روحاني و مهندس هوشنگ فرخان برمي خوريم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 692 - ب.كيا، ارتش در تاريكي، صص 84-83. 693 - يگانه در سه كابينه هويدا، آموزگار و شريف امامي، وزير دارايي و مسكن و مشاور بود و افزون بر اين سال ها رياست كل بانك مركزي ايران را به عهده داشت. 694 - خاطرات محمد يگانه، به كوشش حبيب لاجوردي، صص 191-190. 695 - جهان بخش كنارسري انهاري از كاركنان بانك اصناف بود كه از حدود سال 1340ش، به علت نوع كار با هژبر يزداني آشنايي پيدا كرد و از سال 1353 همكاري خود را با هژبر آغاز نمود و عهده دار سمت هايي نظير مديريت كفش اطمينان، عضويت هيئت مديره ي كارخانه هاي قند اصفهان و قزوين، مديريت عامل شركت كشت و صنعت شاهين كي بود. علي اكبر خدري زاده، گوشه هايي از زندگي هژبر يزداني، فصلنامه مطالعات تاريخ معاصر ايران، س پنجم، ش17، بهار1380، ص 98. 696 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك؛ هژبر يزداني، ص 22. 697 - ايرج كيا، سير استعمار در ايران، صص 216-214. 698 - غلامرضا وطن دوست، اسناد سازمان سيا، صص 16-14. پاورقي

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14