عباسعلي کامرانيان در سه قسمت گذشته سلسله مطالب «منظومه فکري يک مسلمان»
مباحث: اهميت و ضرورت شناخت و آگاهي براي انسان، معني معرفت و شناخت، امکان، منابع،
ابزارها و آفات شناخت مورد بحث و بررسي قرار گرفت. اينک بخش ديگري از اين منظومه
فکري را از نظر ميگذرانيد. 1-جهان آفرينش خداوند سبحان هستي و جهان آفرينش
را در آيات متعدد قرآن کريم معرفي فرموده است. در حقيقت شناخت درست جهان هستي و
محيط اطراف انسان، به او کمک ميکند تا درک درستي از موقعيت خويش و حقوق و تکاليف
خود نسبت به ديگران و ساير موجودات هستي پيدا کند. به همين جهت خداوند سبحان در
آيات متعدد از مردم خواسته است که در زمين گردش کنند (عنکبوت 20-19 و حج 46) و با
خلقت و آفرينش آشنا شوند، قوانين و سنتهاي الهي را بشناسند و در آنها تامل، تفکر و
تدبر نمايند و دانش و آگاهي کسب نمايند. قران مجيد نه فقط از مردم خواسته است که
در زمين گردش کنند بلکه درخواست ميکند که به آسمانها و کهکشانها هم نظر کنند
(ق11-6 و ابراهيم 33-32 و انعام 99-97 و جاثيه 6-3 و يوسف 105 و...) علاوه بر
آسمانها و زمين، خداوند متعال درباره موجودات آسماني مانند: فرشتگان و موجودات
نامرئي نيز مانند: فرشتگان، جن و شيطان و ساير موجودات هوايي: مانند پرندگان،
موجودات دريايي نظير: ماهيان و زيورآلات دريايي و... در آيات متعدد قرآن اشارات
مبسوطي فرموده است تا شناخت و معرفت مومنان نسبت به جهان آفرينش کافي و کامل باشد.
در اينجا اشارههاي مختصري به موضوعات مطرح شده در قرآن و آيات مربوط به آنها در
باره شناخت هستي داريم: 1-حدوث و قدم در عرصه هستي دو نوع «وجود» داريم:
الف: وجود قائم به ذات که در اصطلاح فلسفي «واجب الوجود بالذات» ناميده ميشود و او
را قديم و غيرحادث و غيرپديده مينامند. چنين موجودي چون قائم به ذات است و حادث
نيست يعني زماني وجود نداشته که او نباشد و هميشه هم باقي است و به تعبيري ازلي و
ابدي است، نياز به علت و محدث و خالق ندارد. تنها مصداق چنين موجودي ذات پاک و
مبراي خداوند سبحان است. ب: «وجود» نوع دوم «وجود حادث» است، حادث به پديدههايي
گفته ميشود که مسبوق به عدم بودهاند و توسط خالق متعال به وجود آمدهاند بنابراين
معلول و حادث ميباشند و نياز به علت و محدث يا خالق دارند. (حديد3- حشر22)
2- خالق يکتا يکي ديگر از مفاهيمي که در عرصه هستيشناسي مورد توجه خاص آيات
قرآن قرار گرفته است، وجود خالق يکتا و آفريننده بيهمتا و بدون شريک است. آيات
متعددي به اين موضوع اشاره دارند که بعضي از آنها عبارتند از: بقره 148-255، آل
عمران 5، نساء 33-86-126، انعام 10، طه 98، قصص 88، شوري 11 و... 3- هدفدار بودن
هستي از مباحث مهم هستيشناسي، شناخت هدفدار بودن خلقت است. به اين معني که
آفرينش، بيحساب و کتاب و رها نيست بلکه کل آفرينش براساس هدف مشخص و حکمت بالغه
الهي سامان گرفته و به سوي کمال مطلق که حضرت حقتعالي ميباشد، در حرکت است. آيات
متعدد قرآن حکيم به اين حقيقت اشاره فرموده است که بعضي از آنها عبارتند از:
(فجر28، بقره 156-210، انبياء 35، مومنون 115، عنکبوت 57، ياسين 83، هود 123، آل
عمران 55) 4- کمال از مباحث ديگري که در قرآن بر آن تاکيد شده است، بحث
کمالجويي هستي است. در اين خصوص نيز آيات متعددي وجود دارد که به عنوان مثال
ميتوان از آيات 3 و4 ملک و 30-28 فجر نام برد. 5- سير اليالله براساس
آموزههاي قرآني، حرکت همه هستي به سوي خداوند متعال است: اليالله المصير ، يا
اليالله ترجع الامور و اليالله المنتهي و... بنابراين غايت همه موجودات به سوي
حضرت حق است. آيات: 150 بقره، 109 آل عمران، 4 حج و 53 شوري... به اين حقيقت اشاره
فرمودهاند. 6- شعور براساس آيات قرآن مجيد، هستي داراي شعور است. البته شعور
موجودات هستي داراي مراتب متعددند اما سخن اين است که هر موجود به تناسب مرتبه
وجودي خويش داراي شعور است. آيات: 7 غافر، 38 فصلت، 1 تغابن، 46 اسراء، 13 رعد و
اول حديد به اين مطالب اشارات متعددي دارند. 7- جنود الهي (کارگزاران خداوند)
از آيات قرآن مجيد فهميده ميشود که موجودات هستي، به وسيله کارگزاران و جنود و
لشکرها و ماموران الهي، تدبير، اداره و محاسبه ميشوند. به عبارت ديگر، خداوند
سبحان به وسيله جنود خويش و سلسله مراتب آنها، امور آفرينش را اداره کرده و سامان
ميدهد آيات: 26 و 40 توبه، 9 احزاب 4 و 7 فتح، 31 مدثر و 45 نازعات به اين بحث
اشاره دارند. 8- کثرت و وحدت درباره آفرينش و رابطه وجودي بين خالق و مخلوق
سه نظريه وجود دارد: الف: نظريه عينيت خالق و مخلوق (از نظر وجودي خالق و مخلوق
عين همند) ب: نظريه سنخيت خالق و مخلوق (از نظر وجود خالق و مخلوق هم سنخ همند)
ج: نظريه تباين بين خالق و مخلوق (جدايي و غيريت) براساس آيات و روايات موجود،
نظريه تباين بين خالق و مخلوق مورد تأييد است که مخلوقات حقيقتي غير از خالق خود
دارند و محصول ابتداء بر خلق ذات حضرت احديت هستند. در اين نظريه اراده، صفت فعل
تلقي ميشود که خداوند هرگاه اراده فرمايد، ميآفريند:اذا اراد شيئا ان يقول له کن
فيکون فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند فقط به آن ميگويد: موجود
باش و آن چيز نيز بيدرنگ موجود ميشود (يس 82) اين مطلب به گونهاي در مناظرات
مرو بين امام رضا(ع) و سليمان مروزي مطرح شده است که سليمان اراده را صفت ذات
ميدانست درحالي که حضرت رضا(ع) طبق آيات و روايات اراده را صفت فعل ميشمرد به
همين جهت امام رضا(ع) با نظريه او مخالفت فرمودند. آيات: 101 انعام، 8 روم، 36
ياسين، 35 نور و... مؤيد اين نظريهاند. 9- تغييرپذيري براي رسيدن به کمال،
حرکت لازم است و حرکت موجب تغييرپذيري است. منتهي تغييرپذيري موجودات هستي، هدفدار
و به سوي مقصد و مقصود معين است. به همين جهت از آيات قرآن کريم استفاده
ميشودکه موجودات هستي در حال تغيير و تبديل و حرکت ميباشد. آيات 155 و 249
بقره، 186 آل عمران، 94 مائده، 40 نحل، 4 کهف و 31 محمد به اين حقيقت اشاره
فرمودهاند. 10- نظم از امور ديگري که با دقت در آيات قرآن مجيد ميتوان به
آن آگاهي يافت نظم آفرينش است. آفرينش براساس نظم و انضباط خاص و بدون اشتباه و
خطا اداره مي شود و اين نظم به قدري حساب شده و دقيق است که ميتوان بر اساس آن،
«برهان نظم» را اقامه کرد و از نظم، پي به ناظم برد! آيات متعدد قرآن عظيم به
اين حقيقت اشاره کردهاند که به عنوان مثال ميتوان از آيات: 33 انبياء و 44 ياسين
نام برد. 11- ناملايمات در عرصه آفرينش و خصوصا زندگي موجودات و بويژه
موجودات مختار يعني: انسان و جن، ناملايماتي وجود دارد. اين ناملايمات فلسفه خاص
و قابل دفاع دارند: اولا اين ناملايمات به عنوان شر مطلق مطرح نيستند و جزء لاينفک
دنياي مادي هستند. ثانيا ناگواريهاي مطرح شده براساس حکمت بالغه الهي و فلسفه خاص
خود به وجود آمدهاند که ما در اينجا به دليل بعضي از اين ناملايمات بطور اختصار
اشاره ميکنيم: الف- گاهي ناملايمات زندگي در اثر خطاها و اشتباهات انسان يا جن
که مختارند براي خودشان يا ساير موجودات بوجود ميآيد. ب- بعضي وقتها دليل
ناملايمات، آزمودن انسانهاي مبتلا و سايرين است. ج- در مواردي ناملايمات و
سختيها، لازمه ساخته شدن شخصيت و اراده افراد است. د- در بعضي از مواقع
ناملايمات زندگي، مجازات گناهان است. هـ - گاهي بلاها آثار تربيتي دارند.
پيامبر اکرم(ص) در اين باره فرمودهاند: چهار چيز است که هر کس دارد از نيکي دو
جهان بهرهور است!... تني که بر بلا صبور باشد.1 و همچنين فرمودهاند: هيچکس در
دنيا به بليهاي مبتلا نشود مگر در قبال گناهي که کرده و خدا کريمتر و بزرگتر از
آن است که روز قيامت او را از آن گناه بازخواست کند.2 اميرالمومنين علي(ع) نيز
درباره فلسفه بلاها فرمودهاند: خداوند بندگانش را با انواع بلاها ميآزمايد و
با مشکلات زياد به عبادت ميخواند و به اقسام گرفتاريها مبتلا ميسازد تا کبر و
خودپسندي را از دلهايشان خارج کند و به جاي آن فروتني آورد و درهاي فضل و رحمتش را
به روي آنها بگشايد و وسايل عفو و بخشش را به آساني در اختيارشان قرار دهد.3
راههاي اثبات وجود خداوند متعال از سه راه ميتوان وجود خداوند سبحان را اثبات
کرد. 1- از راه عقل 2- از طريق فطرت 3- از راه وحي 1- از طريق عقل، سه
برهان براي اثبات صانع يا خداوند متعال وجود دارد. الف: برهان ارسطي که معروف
به «برهان محرک اول» و منسوب به ارسطو است. ب: برهان سينوي که معروف به «برهان
واجبالوجود» و ممکن الوجود و منسوب به بوعلي سينا است. ج: برهان صدرايي که
معروف به «برهان صديقين» و منسوب به ملاصدرا است. الف- در برهان ارسطي، ارسطو با
تکيه بر حرکت جهان هستي نتيجه ميگيرد که هر حرکتي نياز به محرک دارد و اگر همه
حرکتها نياز به محرک داشته باشند اين امر به دور و تسلسل دچار شده و باطل ميشود؛
بنابراين لازم است که «محرک اول » ي وجود داشته باشد که نياز به محرک ديگري
نداشته باشد. اين محرک اول، خداوند سبحان است. ب - در برهان سينوي، ابنسينا با
تکيه بر وجود در جهان هستي ميگويد: در جهان هستي، هر وجودي نيازمند به پديد
آورندهاي است زيرا خودش نميتواند، خودش را بوجود آورد. اگر همه موجودات نيازمند
به پديد آورنده باشند. دور و تسلسل بوجود ميآيد که باطل است؛ بنابراين بايد يک
«واجبالوجود» باشد که نياز به پديد آورنده نداشته باشد و همه ممکن الوجودها را
بهوجود آورده باشد. اسم اين واجبالوجود، ذات مقدس حقتعالي است. ج - در برهان
صدرايي، ملاصدرا از برهان صرفالوجود استفاده ميکند. او ميگويد: «وجود» حقيقتي
است که هيچ انساني نميتواند آنرا انکار کند بنابراين از وجودهاي فراوان به «وجود
مطلق» ميتوان پيبرد که همان خداوند سبحان است. اين وجود مطلق، «وجود با لذات» است
و ساير وجودهاي محدود از او سرچشمه ميگيرند. براين اساس تکيه موجودات محدود به
«وجود مطلق» است و از اينجا بحث مراتب وجود و علت و معلول و سنخيت مطرح ميشود و...
2- از طريق فطرت تمايل به پرستش، تمايلي عالي است که در وجود همه انسانها به
وديعه نهاده شده و در فطرت بشر است. به همين جهت انسانها در طول تاريخ سعي
کردهاند که کسي يا چيزي را پرستش کنند. در اينکه اين تمايل در وجود بشر بوده و هست
که کسي را بشناسد و بپرستد شک و ترديد نيست. زيرا بت، حيوان، خورشيد و ماه و ستاره
و انواع و اقسام معبودهاي دروغين در طول تاريخ مورد پرستش قرار گرفتهاند. اما
همين امر که همه انسانها در طول تاريخ کسي يا چيزي را ميپرستيدهاند، نشانگر فطري
بودن درک وجود خالق و آفريننده بيهمتا و قابل پرستش توسط انسانها بوده است. هرچند
در تشخيص وجودي که بايد پرستيده شود، خيليها اشتباه کردهاند و به جاي خداوند
يکتا، ساير چيزها را پرستيدهاند. خداوند متعال هم در آيات متعدد قرآن کريم به
فطري بودن درک خداوند، توسط انسان اشاره فرموده است که به دليل ذکر اين آيات در
مباحث گذشته از تکرار آنها خودداري کنيم. (يونس105، روم30، اعراف 172) ملاصدرا
درباره فطري بودن درک وجود خداوند سبحان نوشته است: وجود واجب متعال، امري فطري
است. چون انسان در برخورد با حوادث سخت و ترسناک، به حکم فطرت، بر خدا توکل ميکند
و خود به خود به آن موجود سببساز متوجه ميشود که مشکلها را آسان سازد، به همين
جهت ميبينيم که بيشتر عرفا براي اثبات وجود خدا و کارگرداني او در نظام هستي، به
توجه و حالتي استدلال ميکنند که انسان در موقع برخورد با حوادث ترسناک از قبيل غرق
شدن يا حريق، در خود مشاهده ميکنند.(4) ادامه دارد 1- نهجالفصاحه ج 259 و
2686 2- نهجالفصاحه ج 259 و 2686 3- نهجالبلاغه خطبه 192 4- مبداء و
معاد، ص16
|