سکانس سازش ! (يادداشت روز) |
|
کيهان و خوانندگان |
|
ديالوگ ! (گفت و شنود) |
|
طلا خبر داد رقابت 1609 نامزد براي کسب 31 کرسي شوراي شهر تهران |
|
ما ميگوييم دموکراسي اما شما به مردم ايران ضربه بزنيد! (خبر
ويژه) |
|
به قول ارباب... آزاد نيست! (خبر ويژه) |
|
وقتي حلقه انحرافي شترمرغ رنگ ميکند! (خبر ويژه) |
|
وزارت خارجه آمريکا در سال 88 چه دستوري به VOA داد؟ (خبر ويژه) |
|
گزارش خبري کيهان از رقابتهاي انتخاباتي سليقههاي سياسي در
ترازوي افکار عمومي |
|
|
|
|
رصد رفتار و گفتار دشمن در صحنه انتخابات ايران به وضوح نشان ميدهد آنها در
اين مواجهه به سکانس پاياني رسيدهاند. اين در حالي است که از مدتها قبل خط
تأثيرگذاري بر انتخابات 24 خرداد 92 از سوي دشمن پيگيري شده و پس از پيش کشيدن همه
سناريوها و تاکتيکها، اکنون آخرين تحرکات و تکاپوهاي خودشان را به کار بستهاند تا
از دالان انتخابات، تغيير رفتار ايران- بخوانيد گفتمان سازش- را تحميل نمايند.
از همين روي است که چند روز پيش وندي شرمن معاون وزير خارجه آمريکا و نماينده اين
کشور در مذاکرات 1+5 در جلسه استماع کميته روابط خارجي سنا صراحتاً ميگويد؛ «ما به
دقت انتخابات ايران را زير نظر داريم» و بلافاصله اضافه ميکند؛ «به دنبال تغيير
رفتار ايران هستيم.»! در همين راستا سخنان ديروز وزير خارجه انگليس نيز قابل
اعتناست. او در مصاحبه با الشرقالاوسط اذعان ميکند؛ «چشم جهانيان به ايران پس از
انتخابات دوخته شده است» و البته در ادامه به زبان ميآورد که؛ «ميزان جديت ايران
در روند مذاکرات [هستهاي] مورد توجه ماست.» اما از گفتار حريف که درباره
انتخابات کشورمان بگذريم رفتار و اقدامات خصمانه و کينهتوزانه آنها در آستانه
انتخابات قابل تأمل است. در فاصله سه هفته به انتخابات 24 خرداد، دشمن بار ديگر
راهبرد فشار و تهديد را بر ضد جمهوري اسلامي به صحنه آورده است. نگاهي به اقدامات
اخير که طي روزهاي گذشته از سوي غرب عليه ايران بکار گرفته شده فضاي پيش روي را به
روشني تصوير ميکند. اگر بخواهيم تکاپوي دشمن را بصورت خلاصه فهرست کنيم بدين
قرار است؛ 1- مجلس نمايندگان آمريکا چهارشنبه گذشته (22 مه) طرح اعمال تحريمهاي
جديد عليه ايران را به تصويب ميرساند. ادعاي کميته سياست خارجي مجلس نمايندگان
که رهبري آن هم اکنون در اختيار جمهوريخواهان است بر اين محور متمرکز است که هدف
طرح ياد شده، کاهش صادرات نفت ايران و محدودسازي درآمدهاي ارزي است. 2- همزمان
مجلس سناي آمريکا خواستار حمايت اوباما از رژيم صهيونيستي در صورت حمله احتمالي به
ايران شده است. خاطرنشان ميشود بلوف حمله رژيم اسرائيل به ايران در سالهاي
اخير بارها و به کرات تکرار شده است. 3- وزارت خزانهداري آمريکا در ادامه
اقدامات خصمانه عليه ايران، 12 شخص و 8 شرکت ايراني را به فهرست تحريمها اضافه
ميکند. 4- به موازات اين فشارهاي اقتصادي، موج هجمههاي حقوق بشري عليه ايران
اسلامي کليد ميخورد. سازماني موسوم به سازمان عفو بينالملل در گزارشي که از
قضا در چهارشنبه گذشته منتشر شده- مصادف با تصويب 2 طرح ضد ايراني در کنگره- ايران
را به نقض حقوق بشر متهم مينمايد. سازمان ديگري به نام سازمان ديدهبان حقوق
بشر در همافزايي با عفو بينالملل بيانيهاي صادر کرده و به بهانه موضوع پرطمطراق
«انتخابات آزاد»! ايران را ناقض حقوق بشر بر ميشمارد. 5- وزارت خارجه آمريکا
با ژست به اصطلاح حقوقي، ايران را به نقض آزادي مذاهب متهم ميکند و... اکنون
سؤالي که به ميان ميآيد اينکه آيا اين نمونهها که در بالا آمد و نشاندهنده
تلاشها و تحرکات گسترده حريف بر ضد جمهوري اسلامي آنهم در آستانه انتخابات
رياستجمهوري است تصادفي و اتفاقي محسوب ميشود؟ اين اقدامات و تکاپوهاي پيدا و
پنهان در راستاي همان خط نفوذ به انتخابات ايران نيست که وندي شرمن در کنگره به
بيرون درز داد؟ چرا ويليام هيگ ميگويد منتظريم ببينيم پس از انتخابات در ايران
چه ميشود؟ عجيب نيست که هر بار بحث تحريمها و فشارهاي اقتصادي عليه ايران در
دستور کار قرار ميگيرد، حجم انبوهي از گزارشها و بيانيههاي به اصطلاح حقوقبشري
بر ضد جمهوري اسلامي به فضاي رسانهاي پمپاژ ميشود؟ حريف در آستانه انتخابات
رياست جمهوري در کشورمان از راهبرد سهگانه «تحريم»ها،«حقوقبشر»، «هستهاي» چه
اهداف و اغراضي را دنبال ميکند؟ درباره اين فضا که آخرين سکانس حريف براي
تأثيرگذاري بر انتخابات 24 خرداد است چند نکته را بايد مينياتوري مورد دقت و سنجش
قرار داد؛ يکم- دشمن تلاش ميکند با افزايش فشارها و تهديدها در آستانه
انتخابات، نشاط انتخاباتي را در جامعه ايران کمرنگ کند. برآورد دستگاهها و
مراکز تصميمساز غرب بر اين مطلب استوار است که به سقف رساندن تحريمها و مشکلات
فزاينده اقتصادي، مردم ايران را براي حضور در انتخابات نااميد ميکند. البته اين
تاکتيک يعني کمرنگ کردن نشاط انتخاباتي و نااميد کردن مردم مورد سنجش قرار گرفته و
به اذعان خودشان ناموفق بوده است. يادآور ميشود در سال 91، سالي که منتهي به
انتخابات رياست جمهوري بود، شديدترين تحريمها اعمال و اجرا شد آنهم با مختصات
ادعايي «فلجکنندگي ملت ايران»، ولي نتيجه چه بود؟ ارزيابي نتيجه از زبان
واشنگتن پست خواندني است که دقيقاً در آخر اسفند 91 مينويسد؛ «تحريمها نتوانست
ناآراميهاي اجتماعي ايجاد کند و نهايتاً قادر نبوده رفتار ايران را تغيير بدهد.»
دوم- سناريوهاي دشمن براي انتخابات سال 92 يکي پس از ديگري به شکست انجاميد و
نقشههاي به اصطلاح هوشمندانه نقش برآب شده است. با سناريوي «انتخابات آزاد»!
ميخواستند القاء نمايند که انتخابات در ايران آزاد نيست و همه سلايق سياسي در آن
حضور ندارند تا مشروعيت انتخابات را زير سؤال ببرند. اما اتفاقي که در صحنه عمل
افتاد حضور پرشمار نامزدها از سلايق مختلف سياسي بود و اکنون نيز 8 نامزدي که
صلاحيت آنها توسط شوراي نگهبان احراز شده است داراي سلايق مختلف سياسي بوده و در
ميان آنها کساني هستند که به جريانهايي از اصولگرايي يا اصلاحطلبي گرايش دارند.
با سناريوي «چالش درکانديداها» براي بهرهبرداريهاي بعدي ميخواستند با غلبه
«مصلحت القايي» بر «صلاحيت قانوني» راه نفوذ به مديريت بالاي نظام را هموار سازند
ولي طرفي نبستند و شوراي نگهبان به هيچ کس و هيچ جريان يا حلقهاي باج نداد و بر سر
اصول قانوني ايستاد و پافشاري کرد. سوم- راهبرد سهگانه تحريمها، حقوق بشر و
هستهاي براي تغيير رفتار ايران به وضعيتي دچار شده که بايد گفت تاريخ مصرف اين
راهبرد گذشته است. به تعبير گزارش انديشکده بروکينگز، «غرب آنجا که بايد کم
آورده است و آن ايجاد تغييرات اساسي در رفتار ايران است.» بازي غربيها براي
ايران و عموم مردم اين کشور کاملا شناخته شده است. به بهانه برنامه صلحآميز
هستهاي، عليه ايران تحريمها را پيش ميکشند و بعد به بهانه نقض تحريمها از سوي
کشورمان، جمهوري اسلامي را به نقض حقوق بشر متهم ميکنند. و اين درحالي است که دست
غربيها در اين ماجراي مضحک رو شده است. به قول فارين پاليسي، مشکل برنامه
هستهاي ايران، اين است که در برابر زيادهخواهي طرف مقابل، باج نميدهد و در برابر
آمريکا کرنش نميکند. داستان تحريمها هم که روشن است چرا که تحريمها عليه ملت
ايران، نقض حقوق بشر است و نه اين که به بهانه تحريمها، ايران به نقض حقوق بشر
متهم شود! درباره «حقوق بشر» نيز اين نکته برملا شده که به عنوان پيوست رسانهاي
و سياسي دو موضوع «هستهاي» و «تحريمهاي ضد ايراني» به کار گرفته ميشود.
چهارم- و بالاخره اين نکته قابل اعتناست که تحرکات و تکاپوهاي اخير حريف بر ضد
ايران با ابزار تشديد تحريمها و فشارها و استفاده از حربه به اصطلاح حقوق بشري،
عمليات انتحاري براي القاي خط سازش به افکار عمومي است. انتحاري است چون همه
گزينههاي قبلي را بکار بستند تا رفتار ايران را تغيير بدهند ولي نشده است و اکنون
از دالان انتخابات پيش روي ميخواهند مسير سازش را رقم بزنند. اشکال کار و خطاي
تحليل حريف اينجاست که نتوانسته به اين دريافت برسد که مردم ايران ميان مشکلات
اقتصادي و عزت و اعتلاي کشور تفکيک قائل ميشوند. اين نسخه که مشکلات اقتصادي
کنوني با سازش با دشمن حل ميشود نسخه فريبکارانهاي است که مردم به ياد دارند و
فراموش نکردهاند که هرگاه لبخندي زده شده است، دشمن گستاخانهتر به جلو آمده است و
حافظه تاريخي مردم گواه اين ادعاست. در کدام دوره، ايران تحت عنوان محور شرارت
مورد هجمه قرار گرفت؟ در کدام دوره، برنامه هستهاي تا تعليق همه فعاليتها پيش
رفت؟ از سوي ديگر؛ دستاوردها و پيشرفتها در کدام دوره حاصل شده است؟ جواب اين
سؤالات مثل روز روشن است و از الان ميتوان گفت که در صحنه رويارويي سياسي ملت با
جبهه ضد ملت ايران چه کسي پيروز است. از سناريوي القاي سازش به افکار عمومي، آبي
گرم نميشود و 24 خرداد پايان بيسرانجام اين سکانس است. حسام الدين برومند
|
|
|
سامانه پيام کوتاه 30002323 *شوراي نگهبان الحق والانصاف خدمت بزرگي به ملت
ايران کرد. طي دورههاي مختلف ديدهايم که با جوانگرايي به اهدافي رسيدهايم که
عالم را شگفتزده کرده است. در واقع اراده ملت در اين تصميم شوراي عظيم نگهبان
متبلور شد. 9247---0912 * نامزدهايي که رد صلاحيت شدهاند نبايد به دست دشمن
بهانهاي دهند آنها گفته بودند به راي و نظر شوراي نگهبان احترام ميگذارند. الان
وقت آن است که براي اثبات حرفهاي قبلي خود در خلق حماسه سياسي اين روزها با تمام
توان شرکت کرده و مثل حماسه 9 دي مشت محکمي بر دهان آمريکا بکوبند. 8575---0937
* کساني که به قانون اساسي و ولايت فقيه معتقد هستند بايد آستينها را بالا بزنند
از رئيسجمهور گرفته تا ما شهروندان عادي و به هر نحوي که شده و بدون حرف و حديث در
خلق حماسه سياسي سهيم شوند در غير اين صورت فرداي قيامت بايد در برابر خداوند
پاسخگو باشند. رضا سرابي * اينکه آقاي مشايي گفته رد صلاحيت من ظلم بوده است
اين نشانگر صحت عملکرد شوراي نگهبان است. اگر قرار باشد هر کس رد صلاحيت شود شوراي
نگهبان را ظالم بخواند، قطعا مردم اجراي عدالت را نميتوانند درک کنند.
7152---0913 * تمام اطراف ما را آتش و ناامني فرا گرفته ولي با مديريت توانمند
رهبري و هوشياري مردم، ايران عزيز امنترين کشور است و در تمام نقاط ميهن امنيت
برقرار ميباشد. آيا جاي شکر از خداوند رحيم را ندارد؟ 7561---0917 * يکي از
نمايندگان مجلس گفته بود اگر آقاي مشايي تاييد صلاحيت شود در عدالت و... شوراي
نگهبان بايد شک کرد. حالا که مشايي رد صلاحيت شده ايشان به عدم احراز صلاحيت آقاي
هاشمي توسط همين شورا اعتراض کرده است. گويا شوراي نگهبان حق انجام هيچ عملي خارج
از چارچوب سليقه اين آقا را ندارد! گرافر * در ميان همه ويژگيهاي لازم براي
رياست جمهوري اهتمام به ترويج عملي دستورات ديني و پيروي از ولايتفقيه بايد اولويت
اول را در برنامههاي کانديداهاي رياست جمهوري داشته باشد در اين صورت ساير مشکلات
کشور حلشدني است. 6263---0938 * بنده هم بعد از گذشت 32 سال از شهادت شهيد
بهشتي ميخواهم خطاب به آمريکاي جنايتکار جمله معروف ايشان را بگويم و آن جمله اين
است که آمريکا از دست ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير. چون اين سخن امروز هم
تازگي دارد. آبپيکر * از نويسندگان کيهان که در صفحه نيمه پنهان روزنامه
زحمت ميکشند و روشنگري ميکنند تقدير و تشکر ميکنم قدردان تلاشهاي شبانهروزي
آنان هستيم. وقتي مطالب اين صفحه را ميخوانيم تازه متوجه ميشويم بعضي از شخصيتها
برخلاف ظاهر عوامفريبانه باطن بسيار خطرناکي داشته و دارند و اگر اين زواياي پنهان
تاريخ انقلاب روشن نميشد معلوم نبود چه بر سر آينده انقلاب و نظام ميآمد. اصغر
کردبچه * به سردمداران آمريکا ميگويم نگاهي به شهرهاي طوفانزده اوکلاهما
بيندازند و ببينند آيا اين شهرها چقدر شبيه شهرهاي جنگزده سوريه و عراق است شايد
کسي نميتوانست آنجا را بمباران کند ولي الان اراده خداوند اين طور مقدر کرده تا
اين اتفاقات درس عبرت براي همه باشد. يک شهروند * تطبيق محتويات رشتههاي
علوم انساني با اصول مکتب اسلام گرچه اقدامي ديرهنگام بود ولي در هر حال درخور
تحسين است. اميد آن داريم اين اقدام زمينهاي براي تحول در محتواي کليه دروس در حال
تدريس در کلاسهاي درس مدارس و ساير مراکز آموزشي کشور باشد. 6263---0938 *
در پايانه مسافربري خاوران در جنوب شرقي تهران مکان کوچک و کثيفي را به نمازخانه
اختصاص دادهاند. چرا بايد نسبت به ارزشها و فريضههاي ديني تا اين حد بيتوجهي
شود. 9568---0912 * با وجود اعلام افزايش 31 درصدي کرايه تاکسيها متاسفانه
برخي از تاکسيها در خطوط مختلف کرايهها را 40 تا 50 درصد افزايش دادهاند. چرا
نظارت دقيقي بر اين نرخها اعمال نميشود؟! اميني * نرخ کرايه اتوبوسهايي که
در مسير کرج- تهران و بالعکس در حرکتند، 60 درصد افزايش يافته است. آيا اين افزايش
قيمت قانوني است؟ از مسئولان تقاضاي رسيدگي داريم. فواد کاسب * بيمه ايران
عليرغم بخشنامه صادره از بالا مبني بر بازگرداندن پولهاي اضافه گرفته شده از
متقاضيان بيمه شخص ثالث به بهانه عدم نصب برنامه نرمافزار در شبکه از عودت پولهاي
مشتريان سر باز ميزند. گويا نميخواهد زير بار بخشنامه صادره برود. بنويسيد تکليف
چيست؟ 9313---0919 * اجراي قانون ممنوعيت دوشغله بودن افراد در جامعه يکي از
روشهاي مبارزه با بيکاري و اشتغالزايي ميباشد. مشروط به اينکه واقعا به آن عمل
بشود و در حد شعار باقي نماند. 6263---0938 * اگر از ميان نمايندگان مجلس
نماينده يا نمايندگاني فاقد مسکن و خانه بهدوش وجود دارند طرح ماليات بر خانههاي
خالي نگهداري شده را از بايگاني خارج کنند و به اجرا بگذارند. شايد تا حدي مشکل
مسکن در شهرهاي بزرگ حل بشود. 7998---0910 * از مسئولان ميخواهيم مسير
انتهاي بزرگراه يادگار امام به خيابان زنجان شمالي را هرچه سريعتر باز کنند تا کمتر
شاهد تصادفات روزانه در اين مسير باشيم. يک شهروند
|
|
|
گفت: تازه چه خبر؟! گفتم: خبرنگار يکي از روزنامههاي زنجيرهاي که به
انگليس پناهنده شده خطاب به اصحاب فتنه نوشته است؛ «بايد قبول کنيد که جنبش سبز
مرده و ديگر زندهشدني نيست.» گفت: چشم بسته غيب گفته! خب! حالا منظورش چيست؟
گفتم: نوشته؛ بر فرض که يکي از اصلاحطلبان رئيس جمهور شود، آيا ميتوانيم بار ديگر
شعار «انتخابات بهانه است، اصل رژيم نشانه است» را سر بدهيم؟! گفت: راست
ميگويد، اصحاب فتنه که نميتوانند ماهيت خود را عوض کنند! گفتم: کفتري به کفتر
ديگر گفت؛ بقبقبقو... و کفتر دومي که انتظار داشت حرف جديدي بشنود گفت؛ چي؟ چي؟
بقبقبقو؟! و کفتر اولي گفت؛ پَنَهپَ، انتظار داشتي بگم قوقوليقوقو!
|
|
|
رئيس هيئت نظارت بر انتخابات شوراي اسلامي شهر و روستاي استان تهران اعلام کرد
تاکنون 1609 نفر براي 31 کرسي شوراي اسلامي شهر تهران رقابت ميکنند که اين تعداد
با توجه به بررسي ردصلاحيتشدگان هيئت نظارت استان تهران ممکن است افزايش پيدا کند.
حسين طلا نماينده مردم تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر در خصوص آخرين نتايج بررسي
صلاحيت کانديداهاي انتخابات شوراها گفت: پنجشنبه و جمعه(2 و 3 خرداد) اسامي
داوطلبان کرسيهاي 41 شهر استان که صلاحيتشان توسط هيئتهاي اجرايي تأييد نشده و طي
10 روز گذشته در هيئت نظارت استان مورد بررسي قرار گرفته و تجديد نظر شده بود را به
16 فرمانداري استان تهران و به ستاد انتخابات استانداري تهران اعلام کرديم. وي
در ادامه افزود: تعداد داوطلبان کرسيهاي شهري براي 41 شهر استان تهران 4 هزار و
539 نفر بود که از اين تعداد، صلاحيت 644 نفر توسط هيئتهاي اجرايي تأييد نشده و از
اين تعداد 600 نفر اعتراض خود را به عدم تأييد صلاحيتشان به هيئت عالي نظارت استان
تحويل دادند که از اين تعداد نيز 312 نفر تأييد و 283 نفر تأييد نشدند و صلاحيت 5
نفر نيز روز گذشته اعلام شد. رئيس هيئت نظارت بر انتخابات شوراي اسلامي شهر و
روستاي استان تهران در ادامه اظهار داشت: در روز شنبه 4 خرداد ماه فرمانداريها
نتايج را به داوطلبان ابلاغ کردند و نهايتا تا 12 خرداد داوطلباني که در هيئتهاي
اجرايي تأييد ولي هيئتهاي نظارت شهرستان و بخشها صلاحيت آنها را تأييد نکردهاند،
در هيئت عالي نظارت استان رسيدگي به پرونده آنها شروع شده و نتايج صلاحيت آنها 12
خرداد به فرمانداريها اعلام خواهد شد، با اين حساب اگر کسي نسبت به عدم تأييد
صلاحيتش در هيئت عالي نظارت استان اعتراض دارد از زمان ابلاغ به مدت 2 روز فرصت
دارد اعتراض خود را به هيئت مرکزي نظارت واقع در خيابان استاد نجات اللهي(ويلا)،
خيابان ورشو پلاک 9 ارائه کنند. وي در ادامه تصريح کرد: در شهر تهران علاوه بر
1500 نفري که در دور گذشته تأييد شده بودند 89 نفر ديگر به اين تعداد اضافه شدهاند
و اکنون 1609 نفر براي 31 کرسي شوراي اسلامي شهر تهران رقابت ميکنند که البته اين
تعداد با توجه به بررسي ردصلاحيتشدگان هيئت نظارت استان تهران ممکن است افزايش
پيدا کند. طلا با بيان اينکه 12 خرداد زمان نهايي اعلام بررسي صلاحيت کانديداها
است تصريح کرد: از 13 تا 15 خردادماه اسامي داوطلبان توسط فرمانداريها و
بخشداريها در حوزههاي انتخابيه اعم از شهرها و روستاها جهت استحضار مردم آن حوزه
اعلام عمومي و از تاريخ 16 لغايت 22 خرداد ماه تبليغات توسط داوطلبان انجام
ميگيرد. رئيس هيئت نظارت بر انتخابات شوراي اسلامي شهر و روستاي استان تهران
در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران، با بيان اينکه از 23 خرداد ماه تبليغات ممنوع
است، تصريح کرد: 24 خرداد ماه مردم نمايندگان خود را براي 41 شوراي شهر و 460 شوراي
روستا انتخاب خواهند کرد.
|
|
|
يک پايگاه اينترنتي وابسته به ضد انقلاب واقعيت نشست طيفي از گروههاي
اپوزيسيون در استکهلم را بازگو و تصريح کرد آنها برخلاف ادعاي اتحاد براي دموکراسي،
نسبتي با دموکراسي و ملت ايران ندارند. اخبار روز درباره نشست استکهلم 2 نوشت:
شنبه و يکشنبه قرار است «کنفرانس اتحاد براي دموکراسي» برگزار شود و اين بار
ميزبان، حزب ليبرال مردم- فولک پارتي سوئد- است. اين حزب کوچک سوئدي از هواداران
متعصب و فناتيک تشديد تحريمها و مداخله نظامي در ايران است. هم سوئي ميزبان و
ميهمان در اين به اصطلاح نشستها و کنفرانسها اتفاقي نيست. به ياد بياوريم در
«کنفرانس» اول استکهلم- فوريه 2012- کساني از شرکت کنندگان اصلي «کنفرانس» در شمار
بيپرواترين طرفداران تشديد تحريمها و مداخله نظامي قدرتهاي بزرگ بودند. اين
پايگاه اينترنتي با اشاره به گروهکهايي نظير سلطنتطلبان و کومله در نشست ياد شده
مينويسد: اينان نه خميرمايه اتحاد دارند و نه ميتوانند در راه دموکراسي گام
بردارند. اينان اهل «اتحاد» نيستند چون همگي و تکتک آنان حاصل و مولود چندين و
چندپارگي و انشعاب و انشعاب در انشعاب هستند. يکي دو انشعاب را آقايان در همين يکي
دو ساله نزديک انجام دادهاند. (انشعاب و گسست از «اتحاد جمهوريخواهان»). کومله و
جناحهاي چند پاره حزب دموکرات کردستان ايران نيز به همين منوال. انشعاب در انشعاب
و در همان حال ادعاي تلاش براي «اتحاد». در ادامه اين تحليل خاطرنشان شده است:
در عرصه سياست عمومي نيز اين جمع از به کارگيري شيوههاي پنهانکاري، ابهام و
دوگانهگوئي به دور نبوده است. نمونه اين که در کنفرانس پراگ، دو تن از ميهمان
خارجي از جمله ميهمان آمريکائي خود را بعنوان کارشناسان بينالمللي انرژي اتمي
معرفي کردند. اما آيا از سر اتفاق و تصادف، اين «کارشناسان»، از مهرههاي شناخته
شده نئوکانهاي جنگ افروز و طرفدار مداخله نظامي از کار درآمدند؟ در همان
کنفرانس اول استکهلم (4 و 5 فوريه 2012)، خبرنگار روزنامه سوئدي «اسونسکا داگ
بلادت»، مصاحبهاي کرد با سعيد قاسمينژاد و عبدالله مهتدي که در صفحه 20 خبرهاي
خارجي روزنامه مذکور به تاريخ دوشنبه 13 فوريه 2012 منتشر شد. زير عکس سعيد
قاسمينژاد و عبدالله مهتدي نوشته شده است: «سعيد قاسمينژاد سخنگوي يک جنبش
نئوليبرال ايراني و عبدالله مهتدي رهبر کومله کرد ايران، هر دو بر اين نظرند که
اقدام اتحاديه اروپا در ممنوع کردن خريد نفت ايران، اقدامي ضروري است، اگرچه اين
ممنوعيت با بدتر کردن وضع اقتصادي، به مردم عادي ايران ضربه بزند.» اخبار روز با
اشاره به محوريت کساني چون شهريار آهي (سلطنتطلب)، رضا خادم (سلطنت متولي کودتاي
نافرجام نوژه)، حسن شريعتمداري (عضو گروهک منحله خلق مسلمان و همکار لانه جاسوسي
آمريکا) در نشست استکهلم مينويسد: بايد پرسيد چه نسبتي هست ميان کوشش در راه
دموکراسي و در رأس قرار دادن کودتاچي. آقاي خادم بنا به ادعاي خودش هماهنگکننده
کودتاي نوژه بوده است. در قاموس سياسي، کودتا، هرگونه کودتا، کودتاست. چه جاي ستايش
از کودتا؟ خواه کودتاي ببرک کارمل باشد خواه کودتاي نوژه. بيسبب نيست که ادعاي
مبارزه مدني و گذار مسالمتآميز از جانب اين «اتحاد» پذيرفتني نيست. بيسبب نيست که
شعار «انتخابات آزاد» از طرف اينان تعبير ميشود به اسم شب زمينهسازي براي مداخله
نظامي. اخبار روز ميافزايد: مسئول هماهنگي «هيئت تدارک و برگزاري» اين
«کنفرانس»، آقاي فريدون احمدي ادعا ميکند که: «منبع مالي تأمين هزينههاي ما
همانگونه که قبلاً اعلام شده جمعي از ايرانياني هستند که خود را با اهداف اين حرکت
در راه استقرار دموکراسي در ايران همبسته و همراه ميدانند.» اما در برنامه «افق»
19 نوامبر 2012 صداي آمريکا، آقاي شهريار آهي ميگويد که ما از هر منبعي که بتوانيم
کمک مالي ميگيريم و آقاي مجيد محمدي علناً از «لزوم تابوشکني در دريافت پول از
آمريکا» سخن ميگويد.
|
|
|
يک سلطنتطلب مقيم اروپا به تقليد از مواضع چند روز اخير وزارت خارجه آمريکا
گفت انتخابات در ايران آزاد و سالم نيست. شيرين عبادي در نوشتهاي انباشته از
انواع مغالطچهها و تحريفات ابتدا تصريح کرد«قانوناساسي جمهوري اسلامي بر انتخابات
آزاد تأکيد دارد» اما سپس با حمله به قانوناساسي مدعي شد: مردم در ابتداي تاسيس
جمهوري اسلامي ايران در رفراندومي که برگزار شد، بايد از ميان 2 گزينه رژيم سلطنتي
و رژيم جمهوري اسلامي يکي را انتخاب ميکردند. اين امر يعني حق انتخاب از افرادي که
به هيچ يک از دو نظام معتقد نبودند، سلب شد؛ به عبارتي اساس جمهوري اسلامي ايران با
انتخابات نادرستي پيريزي شد. از آن پس سلب حق حاکميت مردم به انحاي مختلف اتفاق
افتاد. وي به تأسي از مقامات وزارت خارجه آمريکا و بدون آن که اذعان کند دادگاه
فدرال آمريکا-مسئول ذيصلاح درباره انتخابات آن کشور نهادي انتصابي است، شوراي
نگهبان را نهادي غيرانتخابي معرفي کرد و مدعي شد حقوقدانان اين شورا را رئيس قوه
قضائيه انتخاب ميکند. اين در حالي است که نظر نهايي درباره نامزدهاي حقوقدان شورا
با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي است. ادعاي شيرين عبادي درباره رفراندوم جمهوري
اسلامي خلاف واقع است چه اينکه مردم در آن رفراندوم بين رژيم سلطنتي و جمهوري
اسلامي مخير نشده بودند بلکه گزينههاي موجود «آري» يا «نه» به جمهوري اسلامي بود و
2/98 درصد مردم با وجود تبليغات گسترده و دعوت قاطبه گروهکهاي ضدانقلاب براي دادن
رأي نه به جمهوري اسلامي، رأي آري به آن دادند تا نظام برآمده از انقلاب اسلامي
خويش را براساس رفراندوم دشمن کور کن تأسيس کنند و دهان بهانهجويان را ببندند.
عبادي از جمله سلطنتطلباني است که ضمن مقالاتي در دوره طاغوت خواستار سرکوب ملت
انقلابي ايران شده و آنها را اوباش خوانده بود. اما او پس از انقلاب دموکرات و
جمهوريخواه شد و به اعتبار خوشخدمتيهايش به آمريکا، از طريق سازمان تروريستي
منافقين براي نامزدي جايزه نوبل صلحي که پيش از آن به امثال شيمون پرز (قاتل کودکان
فلسطيني) اهدا شده بود، معرفي گرديد. عبادي توضيح نميدهد که اگر دموکرات و
جمهوريخواه واقعي و طرفدار انتخابات بود چرا در صف خدمتگزاران آستانبوسي رژيم
ديکتاتوري و کودتايي پهلوي قرار داشت؟! و چرا در آن روزگار به جاي اعتراض به
اختناق، در صف ستايشگران و توجيهکنندگان سرکوبهاي آن قرار گرفته بود. وي پيش
از اين هم تصريح کرده که چون انتخابات ايران اجازه براندازي نميدهد، آزاد نيست و
بايد تحريم شود.
|
|
|
وبسايت روزنامه دولتي ايران در تحليلي آشفته اسفنديار رحيممشايي را سنتز جبهه
انقلاب و ضد انقلاب توصيف کرد و مدعي شد او ميخواهد متدينها، سکولارها و
غربگراهاي وطن را جمع کند! «شبکه ايران» مينويسد: احمدينژاد و گفتماني را که
پرچمدارش بود، بايد «تز» انقلاب اسلامي در آوردگاه 84 ناميد. اين تز از سوي 63 درصد
مردم که عمدتاً مستضعف و مذهبي بودند پذيرفته شد. متحجرين اما آدرس را اشتباهي آمده
بودند. در مقابل، روشنفکران و طبقات مرفه در قامت «آنتي تز» گفتمان انقلاب اسلامي
منازعهاي 6-5 ساله را با محمود احمدينژاد تجربه کردند. 37درصدي که عمدتاً به لحاظ
اقتصادي مرفه و از نظر سبک زندگي غربگرا ناميده ميشدند. غربگراها نيز بر دو
قسماند، سکولارها و وطندوستان. سکولارها اقليتي محض و وطندوستان اکثريتي غالب و
باوفا. وطندوستان نيز همچون متحجرين در انتخاب گزينهشان- موسوي- اشتباه کردند.
هرچند اشتباه اين دو قشر جبري تاريخي و غيرقابل اجتناب بود. در ادامه دو قطبي
«حزبالله- سکولار» شکل گرفت و سطح منازعه در سال 88 به اوج خود رسيد. نويسنده
آنگاه با منطق و ادبيات منسوخ مارکسيستي ادامه ميدهد: اسفنديار «سنتز» ديالکتيک
احمدينژاد با روشنفکران و طبقات مرفه است. مولود برخورد دو جريان اجتماعي و تصادم
دو تفکر. صداي متفاوت او از سال 86 شنيده شد. از همان زمان متفاوت از احمدينژاد
سخن ميگفت. هنرمندان و روشنفکران با تعجب از اسفنديار ميپرسيدند «تو به اين خوبي
چگونه با اين احمدينژاد همکار شدهاي؟!» کيهان و انصار حزبالله نيز با صداي بلند
سر محمود فرياد ميکشيدند که «رئيسجمهور حزباللهي را چه به اين منحرف؟!» شبکه
ايران در ادامه مغالطه خود به تحريف قرآن پرداخته و ادامه ميدهد: در منطق قرآن
بايد به جاي «مهندسي معقول و منطقي» به استقبال تحولات اجتماعي رفت. احمدينژاد
ميداند که هرگز در برابر تحولات اجتماعي نبايد مقاومت کرد و کافي است به جاي
نخبگان به مثابه کاتاليزور، به مردم به مثابه موتور محرکه تحولات اعتماد کرد. پس
محمود با صبر و بردباري و البته شجاعتي ستودني اجازه تولد يک پديده سياسي جديد از
درون دولتش را صادر کرد و تا ريال آخر هزينههاي گزاف آن را پرداخت. در اين ميان
جريانات بنيادگراي سياسي با افزودن بر شدت حملات و اتهاماتشان تنها به تسريع يک
سزارين تاريخي کمک کردند و اسفنديار رحيممشايي را از پهلوي انقلاب اسلامي بيرون
کشيدند، اگر زحمات گروههاي سياسي متحجر نبود، قطعاً ظهور پديده اسفنديار بيش از يک
دهه ديگر زمان ميبرد، چه رسد به آنکه او در انتخابات 92 اعلام کانديداتوري کند(!)
نويسنده تصريح ميکند: اسفنديار چيست؟ اسفنديار، هم احمدينژاد است و هم نيست. او
از معدود سياسيوني است که در اين روزها درباره احمدينژاد با احترام سخن ميگويد و
در عين حال بزرگترين اپوزيسيون احمدينژاد است؛ سهل و ممتنع. وي سپس مدعي
ميشود: آيا اساساً دو قطبي «حزباللهي- سکولار» صورت بندي صحيحي است؟ چرا 63 درصد
در برابر 37 درصد آري و 99 درصد در برابر 1درصد، نه؟ براي تحقق اين مهم مؤمنين بايد
در بستر يک «سوپر دو قطبي» به اتحاد با وطنپرستان برسند. پس از تجربه حاکميت3 خرده
گفتمان سازندگي، آزادي و عدالت، هنگامه ظهور يک سوپر گفتمان رسيده است(!) درباره
اين مغالطه شايان ذکر است که استقبالهاي چند صد تا حداکثر چند هزار نفره از سفرهاي
استاني چند ماه اخير احمدينژاد و مشايي در مراکز استانها (اصفهان، رشت، تبريز،
اروميه و...) نشان ميدهد که آنتي تز(!) اسفنديار مشايي داراي کمترين اقبالي نيست و
مردم با انواع سلايق اين رويکردهاي شترمرغي را مطلقاً نميپسنديد. علت هم روشن
در فهم فطري و عقلاني مردم به جمع نقيضين محال است. بدين ترتيب جمع حاکميت ايمان
ديني با سکولاريسم و جدايي دين از سياست يا ادعاي عدالت و خدمتگزاري مردم با فساد 3
هزار ميليارد توماني و ريخت و پاش بيتالمال و نيز جمع ميان غربگرايي و وطندوستي-
به عنوان جمع نقيضين- محال است. اما در اينکه عملکرد خائنانه مشايي بزرگترين
ضربات را به احمدينژاد زد و در واقع بزرگترين دشمن حيثيت وي در کنار دست خودش پر و
بال يافت، شکي نيست. منطقاً نميشد رويکرد حزباللهي و حاکميت ديني داشت و رويههاي
غيرديني يا ضد ديني را ترويج کرد و به عبارتي هم با علي(ع) بود و هم با معاويه.
مشايي که شبکه ايران به حلقه انحرافي نسبت ميدهد، اذعان به رويکردهاي اومانيستي و
ماسونيستي اين حلقه است چه اينکه حلقههاي فراماسونري نيز همين شعارهاي جهان وطني و
جهان شمولي و انسان محوري را لقلقله زبان کرده و در عمل براساس مرام اباحي، غارت و
چپاول حقوق انسانها را پيش ببرند. البته شبکه ايران در اين باره فراموش ميکند
يادآور شود که مشايي سوءتفاهمي بزرگ است و صرفاً به اعتبار قرار گرفتن در کنار
رئيسجمهور و دستبرد به حيثيت و اعتبار ملي وي توانست از فرصت بيتالمال و
رسانههاي متعلق به آن، خود را به رخ بکشد.
|
|
|
«وزارت خارجه آمريکا در انتخابات سال 2009 ايران به بخش فارسي VOA دستور داده
بود از ميرحسين موسوي نخستوزير سابق حمايت کند.» اين خبر را کنت تيمرمن از
عناصر تندروي فعال در حوزه براندازي و رئيس «بنياد دفاع از دموکراسي در ايران»
منتشر کرد. وي ضمن مقالهاي در واشنگتنتايمز نوشت: انتخابات در ايران يک نمايش است
اما ظاهرا روي سخنان و موضعگيريهاي برخي مقامات آمريکا تاثيرگذار است. ريچارد
آرميتاژ فوريه [بهمن] گذشته در جريان جلسه تاييد صلاحيت خود به وضوح ايران را يک
«دمکراسي» خطاب کرد و در ادامه وزير دفاع جديد آمريکا چاک هگل هم اين اشتباه را
تکرار کرد. اودر جلسه سنا اظهار داشت که چه مورد قبول ما باشد يا نباشد جمهوري
اسلامي در ايران يک دولت منتخب و مشروع است. هر چند که در ادامه جلسه سناتور
دمکرات ميشيگيان کارل لوين، او را مجبور به تصحيح اظهارنظر خود کرد. وي که از
حاميان گروههاي اپوزيسيون تندرو است ميافزايد: وزارت امور خارجه آمريکا هم همواره
در اين مورد اشتباه خود را تکرار ميکند. در جريان مبارزات انتخاباتي «نمايش
انتخابات» سال 2009 [1388]، وزارت ياد شده به بخش فارسي صداي آمريکا دستور داد تا
از نخستوزير سابق ميرحسين موسوي حمايت کند. درحالي که ميرحسين موسوي تا آخر و
حتي پس از رسوايي فتنهگران در روز عاشورا از آشوبگران وابسته به گروهکها حمايت
کرد، تيمرمن موسوي را متهم به عقبنشيني کرد. تيمرمن با بيان اينکه هرکس متعهد
به حاکميت نباشد نميتواند در جمهوري اسلامي رئيسجمهور شود، مينويسد: نبايد
درباره هاشمي رفسنجاني هم اشتباه کرد. وي تصريح ميکند: حالا ديگر وقت آن است که
به اين نمايش خاتمه داد. در عوض حمايت از نمايش انتخاب رفسنجاني، آمريکا و متحدين
ما بايستي تقاضا کنند که رژيم ايران طبق استانداردهايي که خودشان به طور جهاني با
آن موافقت کردهاند انتخابات آزاد و منصفانه را برگزار کنند. شکست در برگزاري چنين
انتخاباتي آزاديهاي ما را با خطر مواجه ميکند، زيرا توانايي اين رژيم براي عدم
بررسي اهداف برنامه هستهاي آن بيشتر خواهد شد. وندي شرمن معاون وزيرخارجه
آمريکا اخيرا با انتقاد از رد صلاحيت هاشمي و مشايي گفته بود آمريکا انتخابات ايران
را آزاد و عادلانه نميداند. مشابه همين مضمون از سوي جانکري تکرار شد با اين
تفاوت که او حمله به شوراي نگهبان را نيز چاشني اظهارات خود کرد. يادآور ميشود
در فتنه سال 88 مقامات آمريکايي از جمله هيلاري کلينتون و اوباما علنا از
قانونشکني موسوي و تحريک وي به اغتشاش حمايت کردند.
|
|
|
سرويس سياسي- با اعلام ليست نهايي نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري از سوي
شوراي نگهبان، فضاي سياسي کشور جنب و جوش بيشتري به خود گرفته و رصد اخبار و تحولات
نشان مي دهد روز به روز سرعت و گستره فعاليت هاي انتخاباتي از سوي نامزدها و
هواداران آنان در حال افزايش است. در حالي که رسانه هاي غربي و معاند نظام از
مدت ها پيش سعي داشتند در فضاسازي هاي رسانه اي خود، يازدهمين دوره انتخابات رياست
جمهوري را يک انتخابات سرد و يک سويه معرفي کنند، اما واقعيت هاي صحنه نشان مي دهد
که حضور سلايق و جريان هاي مختلف در اين انتخابات از دورههاي قبل نيز پررنگ تر
بوده و علاوه بر رقابت هاي جناحي و جرياني، نوعي رقابت درون گفتماني نيز در اين
دوره قابل مشاهده و بررسي است. اگر بررسي سلايق مختلف سياسي را از جريان
اصولگرايي آغاز کنيم به ترتيب حروف الفبا به نام "سعيد جليلي "مي رسيم. وي که در
مهرماه سال 86 به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي، جايگزين علي لاريجاني شد، با
همه اما و اگرهايي که درباره آمدن و نيامدنش وجود داشت، بالاخره در آخرين روز مهلت
قانوني به خيابان فاطمي رفت و با ثبت نام خود، رسماً وارد گود رقابت شد. ثبت
نام جليلي در حالي بود که پيش از او کامران باقري لنکراني به عنوان وزير جوان و
موفق دولت نهم، وارد اين عرصه شده و جبهه پايداري حمايت خود را از وي رسماً اعلام
کرده بود. بالاخره در روزهاي پاياني منتهي به اعلام اسامي افراد احراز صلاحيت شده،
کانديداي جبهه پايداري در بيانيه اي رسمي انصراف خود را به نفع جليلي از ميدان
رقابت اعلام کرد، هرچند طرفداران جليلي معتقدند که وي صرفا کانديداي يک جبهه يا
جريان خاص نيست ؛ بلکه به نمايندگي از گفتمان انقلاب اسلامي به صحنه ورود پيدا کرده
است . جليلي که در جامعه او را بيشتر به عنوان يک ديپلمات ميشناسند و تصوير او
را در مذاکرات هسته اي با کاترين اشتون-رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا- در ذهن
دارند، علي باقري، معاون خود در شوراي عالي امنيت ملي را به عنوان رئيس ستاد فعاليت
هاي انتخاباتي خود برگزيده و در سخنراني ها و مواضع خود بر عنصر «مقاومت» در عرصه
سياست و اقتصاد تاکيد دارد. وي پيش از عهده دار شدن دبيري شوراي عالي امنيت ملي و
رياست تيم مذاکرات هستهاي کشورمان با 1+5 ، معاون اروپا آمريکاي وزارت امور خارجه
بود. همچنين در طيف موسوم به اصولگرا سه نامزد «ائتلاف براي پيشرفت» - غلامعلي
حدادعادل، علي اکبر ولايتي و محمد باقر قاليباف – (موسوم به ائتلاف 1+2 يا ائتلاف
سه گانه) ثبت نام کرده و هر سه موفق به اخذ کارت سبز از شوراي نگهبان شدند. اين
ائتلاف از اوايل زمستان سال گذشته با انتخاب حسينمظفر به عنوان رئيس ستاد
انتخابات، کار خود را جديتر آغاز کرد. اعضاي اين ائتلاف بارها اعلام کردند که در
نهايت يکي از آنان به عنوان نامزد نهايي وارد گود رقابت خواهد شد و ديگر اعضا از او
حمايت خواهند کرد. در اغلب تحليل هاي ارائه شده از سوي منابع مختلف، اين ائتلاف
يکي از اضلاع اصلي رقابت در انتخابات آتي خواهد بود. حداد عادل که وجه فرهنگي به
حضور سياسي اش تنه ميزند، ولايتي که او را ديپلماتي کار کشته ميدانند و قاليباف
که از فرماندهي در جنگ آغاز و اکنون به شهرداري تهران رسيده، در اظهار نظرهاي مختلف
خود، سامان دادن به اوضاع اقتصادي و تلاش براي پيشبرد آرمان هاي انقلاب را سرلوحه
برنامه هايشان عنوان کرده اند. در ديگر سو نام حسن روحاني و محمد رضا عارف به
چشم ميخورد. حسن روحاني که روزي دبير شوراي عالي امنيت ملي بوده است، 22
فروردين ماه در جلسهاي با حضور دو تن از فرزندان هاشمي، رسماً اعلام کانديداتوري
کرده و دولت خود را دولت تدبير و اميد خواند. اغلب اعضاي اصلي ستاد روحاني را
افرادي از طيف دولت هاشمي و حزب کارگزاران تشکيل ميدهند. چند روز قبل، روحاني
با بيان اينكه مشوق اصلي وي براي حضور در انتخابات هاشمي بوده است، افزود: در
ملاقات اوليه، ضمن خطير دانستن شرايط کشور، حضور من در انتخابات را ضروري دانست. در
ملاقات امروز هم منرا به پايداري و استقامت در ادامه مسير تشويق کرد ولي هشدار داد
تخريبها و حملات بسياري در انتظارم خواهد بود. وي در خاتمه عنوان كرد: برنامه
«دولت تدبير و اميد» حاصل بازنگري انتقادي تجربيات سياستگذاري و اجرايي دولتهاي
پيشين از جمله دولت سازندگي است. محمد رضا عارف که معاون اولي دولت دوم اصلاحات
را در کارنامه خود دارد، رسما با تابلو جريان اصلاحات و دوم خرداد به ميدان آمده و
مدعي شده دوم خرداد ديگري در راه است! عارف برنامههاي خود براي اداره کشور را در
يک سند 22 بندي ارائه کرده است. از طيف موسوم به اصولگرا و اصلاح طلب که بگذريم،
دو کانديدا هم با تابلوي مستقل به ميدان آمده اند؛ محسن رضايي و محمد غرضي.
رضايي که فرماندهي سپاه در دوران جنگ را در کارنامه خود دارد، سابقه چند دوره
کانديداتوري رياست جمهوري نيز دارد و در اين دوره با شعار «پيروزي صداقت بر ثروت و
قدرت» به ميدان آمده است. رضايي اصلاح ساختارهاي اقتصادي کشور را از جمله
برنامههاي اصلي خود عنوان کرده است و معتقد است که ائتلاف را بايد به پس از
انتخابات موکول کرد. محمد غرضي شايد براي نسل جوان جامعه چهره اي گمنام باشد. او
يک دوره وزارت نفت، چندين دوره وزارت پست و تلگراف و تلفن سابق و استانداري را هم
در کارنامه خود دارد. غرضي با شعار دولت ضدتورم وارد ميدان شده و گفته است نه در
اردوگاه اصلاح طلبان است و نه کارگزاران. حضور اين هشت چهره در عرصه رقابت در
حالي است که مقام معظم رهبري نيز بر حضور سلايق مختلف سياسي در انتخابات تاکيد کرده
اند. با توجه به اين آرايش انتخاباتي خبرهاي مختلفي از سناريوهاي انتخاباتي به گوش
مي رسد؛ از تلاش برخي اصولگرايان و اصلاح طلبان براي وحدت و ائتلاف درون گروهي و
انصراف نامزدها به نفع يکديگر، براي افزايش راي و غلبه بر رقيب. بنظر مي رسد يکي
از شاخصههاي اصلي اين دوره از انتخابات رياست جمهوري، حساسيت و توجه مردم به
برنامه هاي نامزدهاست. اگر چه شعارهاي انتخاباتي بازتاب دهنده طرز فکر نامزدهاي
انتخابات است اما افکار عمومي با دقت در اين شعارها و تطبيق آنها با سوابق و
توانايي و توانمندي افراد، آنها را در ترازو گذاشته و در نهايت فرد موردنظر خود را
راهي پاستور مي کنند.
|
|