(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه اول مهر 1388- شماره 19469
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
تاملي در داستان «مظلوميت» (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
اوس شعبون! (گفت و شنود)
رئيس سازمان انرژي اتمي اعلام كرد ساخت نسل جديد سانتريفيوژ در ايران
در باره خبر ملاقات رئيس جمهور سابق با جرج سوروس تكذيب خاتمي و توضيح كيهان
سبحاني نيا خبر داد تشكيل هيئتي 5 نفره به منظور بررسي حادثه تروريستي كردستان
پيش بيني كيهان درست بود شاهد قلابي كروبي از ارگان سيا سر درآورد (خبر ويژه)
يكي ديگر از صهيونيست ها هم به جنبش سبز پيوست! (خبر ويژه)
اين ضرب الاجل هم به بايگاني ضرب الاجل هاي 6 سال گذشته رفت (خبر ويژه)
وقتي فولكس سازمان به جدول زد (خبر ويژه)
هاآرتص: خيانت قاضي هم نتوانست جنايت هاي ما را در غزه بپوشاند (خبر ويژه)



تاملي در داستان «مظلوميت» (يادداشت روز)

در روزها و هفته هاي بعد از انتخابات نداي مظلوميت فراوان بلند شده است. افراد زيادي از مردم عادي و سياسيون ادعا كرده اند در اين ميانه حقي از آنها ضايع شده يا ظلمي بر آنها رفته است. اين ادعاها كه خصوصاً در ميان مردم عادي بعضي از آنها به حق هم بود، از جانب نظام بر زمين نماند. ظلم اگر كوچك باشد بيم آن هست كه ناديده گرفته شود و اثر اين ناديده گرفتن را هم بر جريان كلي امور، كم محاسبه كنند. همينطور، مظلوم اگر دون پايه و بي كس و كار باشد اين احتمال قوت مي يابد كه صداي او به جايي نرسد و حقوقش پايمال شود. در اين مواقع، بر نظام اسلامي فرض است كه حامي قدرتمند مظلوم ترين و ضعيف ترين طبقات جامعه باشد و كنار آنها بايستد تا قدرتمندان و توانگران خود را مصون از تعرض و بازخواست تلقي نكنند و ظلم آسان نشود.
اينها همه صحيح است. «صحيح» شايد كلمه مناسبي نباشد. اينها «جزو مبادي و مباني» ماست. معلوم است كه حق بر زمين مانده مظلومان دامان هيچ دولت و حكومتي را رها نخواهد كرد و استيفاي آن بر هر كسي كه داراي مسئوليت و اختيار است، فرض واجب است. كارنامه نظام جمهوري اسلامي در همين چند ماه بعد از انتخابات اگر به انصاف نگريسته شود، به خوبي گوياي آن است كه اين نظام آماده است بر خود سخت بگيرد تا مردم آسوده باشند و از آبروي خويش هزينه كند تا آبروي ديگراني كه شايد چندان حرمت و احترامي هم براي نظام قائل نيستند، صدمه نبيند و آسودگي شان به هم نخورد.
بزرگترين تهمتي كه اساساً مي توان به يك نظام سياسي دموكراتيك زد، يعني دستكاري در آراء مردم و بيرون آوردن نام كسي از صندوق كه در واقع اكثريت مردم به او راي نداده اند پس از انتخابات به نظام جمهوري اسلامي وارد آمد و با بسامدي باورنكردني از جانب همه افراد و رسانه هايي كه ديگر مرزي ميان خود نمي ديدند- از واشنگتن و تل آويو تا تهران- تكرار شد. در مقابل، نظام چه كرد؟ در حالي كه مي توانست از همان ابتدا بر مدعيان سخت بگيرد و آنها را ميان دو راه دليل آوردن و مجازات شدن مخير كند، اعتراض آنها را به رسميت شناخت، تمام راه هاي قانوني را به روي آنها گشود و از آنها خواست در عين حال كه به رسانه ها دسترسي دارند و درباره مستندات تخلفات ادعايي خود به هوادارانشان اطلاع رساني مي كنند، اسناد خود را هم به نهادهاي قانوني ارائه و در مسير كشف حقيقت مشاركت كنند. اكنون ديگر همگان مي دانند چه اتفاقي افتاد. به رغم ادعاهاي دور و دراز سندي در دست نبود. با اين بهانه كه نهادهاي نظارتي بي طرف نيستند از مراجعه به آنها خودداري كردند اما افكار عمومي هرچه صبر كرد تا لااقل اسناد تقلب ادعايي در رسانه ها و سايت هاي منتسب به آقايان منتشر شود، هيچ نتيجه اي نگرفت و اكنون روشن شده هرگز نخواهد گرفت. با اين وجود نظام جمهوري اسلامي تصميم گرفت 10 درصد صندوق ها را جلوي دوربين رسانه ها بازشماري كند و مدعيان چون مي دانستند كه نتيجه چيست براي گريز از حضور در آن، شرط هاي عجيب و غريب گذاشتند از جمله اينكه ابتدا بايد شماره هاي ملي درج شده در ته برگ هاي تعرفه ها با موجودي ثبت احوال تطبيق داده شود. جالب است كه نمايندگان نهادهاي نظارتي همين را هم پذيرفتند اما چون هدف بهانه گرفتن بود نه كشف حقيقت نهايتاً مدعيان تن به هيچ مكانيسمي كه احياناً مي توانست پس پشت ادعاي آنها را برملا كند ندادند.
در مرحله بعد كار از تهمت تقلب فراتر رفت. با استناد به ادعايي كه خود قبل از هر كس به نادرستي اش واقف بودند مردم را به خيابان ها فراخواندند و آنها را تحريك كردند كه «بايد به هر روش ممكن رأي خود را از نظام پس بگيرند»! اگرچه اكنون ديگر حتي در تهران هم كه موسوي بيش از دو ميليون رأي داشته بيش از چند هزار نفر باقي نمانده اند كه خيالات آقايان را جدي بگيرند و اين از عدد حاضران سبزپوش در قشون كشي هاي خياباني اخير پيداست، اما در آن روزهاي اول حضور مردم در خيابان ها به طلب حقي كه در واقع كسي متعرض آن نشده بود، خسارات فراواني را بوجود آورد. گذشته از ناامن شدن شهر و وارد آمدن خسارت به مردم بي گناه و اموال عمومي، آبرو و اعتبار نظام در چشم ناظران بيروني كه خود را براي مواجهه با ايراني مقتدر و برخوردار از سرمايه وسيع اجتماعي آماده كرده بودند زخمي عميق برداشت كه جبران آن محتاج زماني طولاني خواهد بود. علاوه بر اين، در جريان آن هيجانات نامعقول به برخي از مردم نيز ظلم هايي روا داشته شد كه وقوع حتي يكي از آنها براي نظام پاك جمهوري اسلامي زياد و غير قابل اغماض است. باز هم در مقابل، «نظام» تا مي توانست شكيبايي ورزيد. سران و آمران اغتشاش همچنان مصون از هرگونه برخورد و عقاب باقي مانده اند و به آزمودن قوه نطق و تخيل خويش در نوشتن بيانيه هاي هيجاني و ساختن دروغ هاي متنوع ادامه مي دهند. از ميان خيل دستگير شدگان در روزهاي اول بعد از انتخابات كمتر از چند ده نفر در زندان باقي مانده اند كه اكنون در ميان آنها حتي يك نفر هم نيست كه از آشوب گري و فتنه انگيزي دفاع كند يا ادعاي تقلب را واجد كوچكترين حقيقتي بداند. خوشمزه است كه در آن ايام اصلاح طلبان ادعا مي كردند همه تلاش آنها برگزاري تجمعات آرام و مسالمت آميز است اما اجازه همان را هم نمي يابند. شايد اشكال از قوه فاهمه ما باشد ولي به اين سؤال بالاخره بايد جوابي داد كه تجمعي را كه در آن به پايگاه بسيج، مسجد، ساختمان هاي اداري، كلانتري و مردم عادي حمله مي كنند و با سلاح گرم به مأموران تيراندازي مي كنند چگونه مي توان آرام و مسالمت آميز خواند و توقع داشت نظام براي برگزاري آن مجوز بدهد و لابد ضامن عدم تعرض به آن هم باشد؟! آشوب ها كنترل شده اما بانيان آن در امن و آسايش به طراحي آشوب هاي بعدي مشغولند و نظام هم متهم است كه مي خواسته يك جناح را حذف كند و چنان رفتار كرده كه آبي در دل آقايان تكان خورده است.
جزئيات مرحله اخير از «دوران مظلوميت»(؟!) حضرات را گمان مي كنم همگان مستحضر باشند. كساني را اجير كردند يا بازداشتي هايي خيالي ساختند و ادعا كردند در بازداشتگاه به آنها تجاوز شده است. دشمن بيروني كه احتمالا سلسله منابع موثق آقايان به يكي از اتاق هاي عمليات رواني آن ختم مي شد گويي همه شادي عالم را به آن هديه كرده باشند دروغ را دست گرفت و آب و تاب داد تا به خيال خود اعتبار اخلاقي نظام را زير سؤال ببرد. اشكال اما اينجا بود كه همه چيز به گفتن دروغ ختم نمي شد و حضرات بايد مي توانستند پاي آنچه ادعا كرده اند بايستند و چه ايستادني! بعد از مختصري تفحص معلوم شد يكي از شاهدان اصلا ادعاي تجاوز ندارد، آن يكي كه ادعا مي كردند مفقود شده با رفقاي حزبي آقايان مراوده و خط و ربط پنهاني دارد، سومي سر از سفارت ايتاليا در تهران درآورد، شاهد بعدي دختري فراري بود كه براي بار هفتم از خانه گريخته بود و بعد از آن كه شنيد شهيدش خوانده و برايش با حضور بزرگان اصلاحات ختم گرفته اند با مادرش تماس گرفت و گفت قسم مي خورد كه زنده است؛ و بعد از همه اينها دختر يكي از سياسيون كه هفته ها با آب و تاب ادعا كرده بودند توسط ماموران امنيتي دزديده شده- و البته چهره بازجويان را مي ديد و از داخل بازداشتگاه به مادرش پيامك مي داد(!)- پس از چند روز اذعان كرده ربايش در كار نبوده و همه چيز را خود و رفقايش صحنه سازي كرده اند. در مقابل البته نظام باز هم جز ملاطفت كاري نكرد. آقايان بنا به اطلاعات موثق همچنان در جست وجوي شاهدان جديد- يا اگر مقدور شد «ساختن» شاهدان جديد- هستند و نظام هم مشفقانه آنها را تماشا مي كند.
چه كسي مظلوم است؟ به چه كسي تهمت زده اند و معلوم شده اين تهمت ها ناروا بوده است؟ چه كسي ماموران خطاكار خود را به سخت ترين وجه مجازات مي كند و در عين حال با دشمنان كينه توز خود مهرباني مي ورزد؟ به چه كسي دروغ بسته اند و در حالي كه تشت رسوايي دروغگويان از بام افتاده در حالي كه قدرت برخورد دارد، آنها را فقط به تقوا مي خواند؟ عليه چه كسي توطئه كرده اند و او در عين اقتدار حالا كه توطئه ها شكست خورده حاضر به شنيدن نداي رياكارانه وحدت و آشتي از جانب توطئه گران است؟ اين قصه را بايد طور ديگر نوشت. نظام چنين مقتدر و مظلوم چند مشابه در طول تاريخ دارد؟
مهدي محمدي

 



كيهان و خوانندگان

¤ خوشبختانه با رو شدن دست ايادي استكبار جهاني و صهيونيسم در حاشيه راهپيمايي روز قدس بسياري از نخبگان سياسي كشور با حاضرشدن در صفوف مقدم نماز عيد فطر راه خود را از آنان جدا كردند و اين از بركات روز قدس در امسال بود.
ابراهيمي
¤ درباره خبري كه با عنوان خواهش مي كنيم به ما جايزه ندهيد چاپ كرديد خواستم بگويم كه اين افرادي كه ادعاي شاعري مي كنند، به اين دليل از دولت ايران جايزه نمي خواهند كه جوايزشان را از دشمنان كشور مي گيرند.
كبيري
¤ ما مردم براي اين انقلاب زحمت زيادي كشيده ايم. چرا بايد به امثال آقاي كروبي و ميرحسين موسوي اجازه داده شود كه در روز قدس اعتقادات ما را به سخره بگيرند و كارهاي دشمن شادكن بكنند. پس مسئولان قوه قضائيه براي چه مسئوليت گرفته اند و چرا از نظام دفاع نمي كنند.
سهرابي از سمنان
¤ جاه طلبي و دنياطلبي، نخست وزير دوران دفاع مقدس را امروز به دنباله رو اجانب تبديل كرده است واقعا بايد از روزگار درس عبرت گرفت و از شر شيطان به خدا پناه برد. مقام معظم رهبري چه خوب و دقيق فرمودند نخبگان سرجلسه امتحان هستند و يك اشتباه موجب سقوط آنان خواهد شد.
تجارتي
¤ در برابر اقيانوس بي كران حضور چشم گير مردم در راهپيمايي روز قدس در سراسر كشور گروه اندكي در نقطه اي از شهر تهران با شعارهاي انحرافي خود نشان دادند كه وابسته به بيگانگان هستند و ايران عزيز براي آنان اهميت چنداني ندارد. چرا كه عزت ايران امروز در نزد تمام جهانيان فقط به دليل به رسميت نشناختن رژيم غاصب اسرائيل است.
حسني
¤ در خطبه هاي نماز عيد فطر امسال، وقتي رهبر انقلاب بر محاكمه مفسدان تاكيد كردند، مردم محكم تر از هميشه تكبير گفتند. اميد است كه مسئولان و به خصوص قوه قضائيه هر چه سريع تر به مطالبه رهبر و مردم عمل نمايد.
اصغر ضيايي از كردستان
¤ اگر چه حضور ميليوني ملت ايران در روز قدس باعث شد تا شعارهاي انحرافي و القايي از سوي صهيونيست ها شكست بخورد، اما گواه يك بازي جديد است كه تازه شروع شده است. آن ها مي خواهند در هر مراسم و گردهمايي اين جماعت را به خيابان بكشانند و تصاوير آن را در شبكه هاي ماهواره اي و سايت هاي اينترنتي بزرگ نمايي كنند تا از عظمت حركت انقلابي مردم ايران بكاهند. بنابراين نبايد به همين كه ملت پاسخ آن ها را مي دهد اكتفا كرد.
يك هموطن
¤ با خيانت هايي كه برخي از ليدرهاي مدعي اصلاح طلبي به كشورمان كرد آيندگان جز لعن و نفرين به آن ها نخواهند گفت: مگر اين كه هر چه زودتر توبه كنند و به راه راست برگردند.
يك خواننده
¤ در حادثه اي تأمل برانگيز، عكس هاي روي نسخه اينترنتي و صفحات پي دي اف روزنامه اعتماد از حضور سبزها در روز قدس، فرق مي كرد. بندگان خدا براي فريب افكار عمومي عكس ساختگي چاپ كردند و فكر كردند مردم نمي فهمند.
شاكري از دزفول
¤ مسئولين قوه قضائيه در گذشته بدليل كوتاهي در برخورد با سران فتنه آنقدر مماشات و مسامحه به خرج دادند كه آنان با دعوت رژيم صهيونيستي در روز قدس به خيابان آمدند و با شعارهاي اسرائيل پسند براي اربابان خود خوش رقصي كردند اگر اين مماشات در برخورد با سران فتنه ادامه پيدا كند جسارت اين عده در مناسبت هاي ديگر بيشتر خواهد شد. البته در آن شرايط ديگر صبر مردم نيز پايان خواهد يافت و خود رأساً كار را تمام خواهند كرد.
رضايي
¤ با اين سانسوري كه در پخش جلسات جديد دادگاه عوامل دست دوم وسوم اغتشاشات اخير بوجود آورده اند بايد كم كم از دستگيري و محاكمه سران اصلي آشوب كه در حال حاضر آزاد هستند و بيانيه مي دهند بطور كل نااميد شد و قطع اميد كرد.
هدايي زاده
¤ از مدعيان راه امام عزيز كه در جبهه اصلاحات هستند تقاضا مي شود كه كتاب ولايت فقيه و صحيفه امام راحل را بخوانند، شايد بتوانند به راه درست رهنمون شوند.
يك شهروند
¤ هميشه در يك جنگ، براي ضربه زدن به حريف، حواس او را پرت مي كنند. از قوه قضائيه هم تقاضا مي شود كه نسبت به اين مسئله آگاه باشد كه كروبي، به عنوان يك مهره سوخته، قصد دارد فضاسازي كند تا متهمان اصلي ايمن بمانند.
شريفي

 



اوس شعبون! (گفت و شنود)

گفت: شعار حمايت از اسرائيل كه هواداران موسوي و خاتمي در روز قدس سرداده بودند بدجوري باقيمانده آبروي سران فتنه را برباد داد.
گفتم: مگه از آنها آبرويي هم باقي مانده بود؟
گفت: چه عرض كنم؟! سران فتنه در مخالفت و محكوم كردن شعار اسرائيل پسند هواداران خود حتي يك كلمه هم نگفتند!
گفتم: رئيس باغ وحش ناصر الدين شاه، جيره غذايي شير باغ وحش را خورده و در نتيجه، شير باغ وحش مرده بود. روزي كه ناصر الدين شاه قصد بازديد داشت رئيس باغ وحش از اوس شعبون، نگهبان قفس شير خواست كه چندساعتي توي پوست شير برود تا بازديد شاه تمام شود. ناصرالدين شاه هنگام بازديد گفت مي خواهم جنگ شير و ببر را ببينم! و ببر را در قفس شير انداختند. اوس شعبون، از ترس داشت زهره ترك مي شد كه صداي ضعيفي شنيد، صداي ببر بود كه مي گفت، اوس شعبون نترس! من هم اوس قربونم!

 



رئيس سازمان انرژي اتمي اعلام كرد ساخت نسل جديد سانتريفيوژ در ايران

رئيس سازمان انرژي اتمي ايران از ساخت و توليد نسل جديدتري از سانتريفيوژها توسط دانشمندان ايراني خبر داد.
علي اكبر صالحي در نخستين مصاحبه مطبوعاتي خود در پاسخ به سؤالي در اين خصوص با اشاره به پيشرفت هاي دانشمندان ايراني در عرصه فناوري هسته اي خبر از ساخت نسل هاي جديدتري از سانتريفيوژ داد و گفت: زنجيره هاي ده تايي از اين سانتريفيوژها در حال آزمايش است.
وي افزود: اين زنجيره ها در حال تبديل شدن به نمونه هاي بزرگتري هستند.
صالحي با بيان اينكه قدرت جداكنندگي سانتريفيوژهاي كنوني، 2/1است افزود: اما قدرت جداكنندگي سانتريفيوژهاي جديد بيش از 5 است و اميدواريم اين ميزان را به عدد 10 برسانيم.
وي اين دوران را برهه تثبيت دستاوردهاي گذشته فناوري هسته اي خواند و تصريح كرد: تاكنون تاكيد بر توليد بود تا ايران از خط مرزها عبور كند اما هم اكنون ايران دارنده چرخه كامل سوخت هسته اي است و از اين به بعد بيشتر روي ابعاد تحقيقي و توسعه اي تمركز مي كنيم تا توليدات از نظر كيفيت ارتقا يابد.
نيروگاه بوشهر
96درصد كامل شده است
صالحي در پاسخ به سؤال ديگري درباره نيروگاه بوشهر به پيشرفت 96درصدي آن اشاره كرد و گفت: تمام تجهيزات اين نيروگاه نصب شده است و تنها برخي تجهيزات كوچك در شرف ارسال است و اين نيروگاه به زودي راه اندازي مي شود.
صالحي افزود: به زودي مهمترين آزمايش اين نيروگاه آغاز مي شود كه طي آن تاسيسات نيروگاه اتمي بوشهر تحت فشار 250 اتمسفر مورد بررسي قرار مي گيرد تا اشكالات احتمالي رفع شود.
رئيس سازمان انرژي اتمي گفت: ايران براي ساخت تاسيسات و نيروگاه هاي هسته اي با ساير كشورها در حال مذاكره است.
وي اضافه كرد: ايران براي ادامه كار راكتور تحقيقاتي تهران كه اصلي ترين تامين كننده راديو دارو در ايران است به سوخت با غناي 20درصد نياز دارد كه در اين خصوص تماس هاي لازم با كشورهاي دارنده امكانات تامين سوخت برقرار شده است.
رئيس سازمان انرژي اتمي درباره ساخت راكتور 40 مگاواتي اراك هم گفت: به لطف خدا و با همت همكاران عزيزمان روند كار به خوبي پيش رفته است.
پروتكل الحاقي
امري كنار گذاشته شده است
از صالحي درباره پروتكل الحاقي و احتمال پذيرش اين پروتكل توسط ايران گفت: ما دو سال و نيم پروتكل الحاقي را براي شفاف سازي و حسن نيت اعمال كرديم اما ديديد كه چه پاسخي دريافت كرديم.
وي تاكيد كرد: در حال حاضر پروتكل الحاقي امري كنار گذاشته شده است و هرگونه تصميم در اين باره به نظام بازمي گردد.
چرا بايد تعداد سانتريفيوژها را اعلام كنيم؟!
رئيس سازمان انرژي اتمي همچنين درباره تعداد سانتريفيوژهاي در حال كار و ساخت در نطنز اظهار كرد: بيان تعداد سانتريفيوژها شايد امر لازمي نباشد هر چند آژانس در گزارش هاي خود در اين باره اظهارنظر مي كند.
صالحي بيان نكردن تعداد سانتريفيوژها را از جمله حقوق ايران در اعمال چارچوب حاكميت ملي دانست و گفت؛ ضرورتي در بيان تعداد آن ها نمي بينيم.
وي تاكيد كرد: ايران داراي چرخه سوخت كامل هسته اي است و هيچ كشور اسلامي به سطح ايران در دنيا نيست.
با پيش شرط مذاكره نمي كنيم
وي همچنين درباره مذاكرات اول اكتبر ايران و 1+5 و احتمال مذاكرات مستقيم ميان ايران و آمريكا تصريح كرد: قطعاً هرگونه مذاكره با پيش شرط نتايجي از قبل مشخص شده دارد. از اين رو امري بي منطق است كه غربي ها نيز به اين مسئله واقف شده اند.
او درباره برگزاري مذاكرات در آنكارا با بيان اين كه تا الان خبر موثقي درباره مكان مذاكرات نداشته ام، افزود: در عين حال ايران براي شركت در مذاكرات اعلام آمادگي كرده است و سعيد جليلي- دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان- در اين مذاكرات حضور مي يابند.
رژيم صهيونيستي
فقط ادعا دارد
مسئول سازمان انرژي اتمي درباره برخي تهديدات نظامي نسبت به تاسيسات هسته اي كشور خاطرنشان كرد: تهديدي نسبت به تاسيسات هسته اي وجود ندارد و درباره آنچه كه از سوي رژيم صهيونيستي مطرح مي شود بايد گفت كه اين رژيم در موقعيتي نيست كه دست به چنين كاري بزند.
ما در آژانس هم اعلام كرديم ايران اقدامات پيشگيرانه اي را درباره هرگونه تهديد به تاسيساتش انجام داده است كه از حيث پدافند غيرعامل و هوايي كه از منابع انساني و تجهيزات ما حفاظت كامل مي كند. در حال حاضر مانورهاي ادواري نيز در حفاظت از تاسيسات نيز صورت مي گيرد. شايد در آينده شرح بيشتري را از اقداماتي كه در اين باره انجام مي شود بتوانيم به مردم ارايه كنيم، اما اطمينان مي دهم كه ايران با وجود آن كه هر تهديدي را جدي مي گيرد اما هيچ اتفاقي در اين باره نسبت به تاسيسات هسته اي مان نخواهد افتاد.
او همچنين از تهيه و تدوين قانون فراگير انرژي اتمي از سوي سازمان انرژي اتمي خبر داد و گفت: اين قانون براي ارايه به مجلس و دولت آماده شده است.

 



در باره خبر ملاقات رئيس جمهور سابق با جرج سوروس تكذيب خاتمي و توضيح كيهان

دفتر آقاي سيد محمد خاتمي با ارسال نمابري به كيهان خبر ملاقات آقاي خاتمي با «جرج سوروس» را تكذيب كرده است كه متن تكذيبيه ايشان و توضيحات كيهان در پي مي آيد؛
«با تأسف فراوان هر روز شاهد ادعاهاي بي اساس نسبت به شخصيت هاي انقلاب و كشور و افراد و شهروندان و ايراد تهمت هاي ناروا به آنان هستيم. اين امر اگرچه تازگي ندارد ولي اصرار بعضي محافل و رسانه ها بر اين اقدام زشت، بعد از بيانات روشن رهبري معظم در خطبه نماز عيد فطر درخور تأمل است و نشان دهنده ميزان صداقت دروغ پردازان در ادعاي پيروي از رهبري است.
آنچه به نقل از فردي به نام جرج سوروس در پاره اي مطبوعات و رسانه ها آمده يا تيترسازي شده است اساساً فاقد صحت است.
سيد محمد خاتمي نه اين شخص را مي شناسد و نه طبعاً در داووس يا جاي ديگري با ايشان ديدار و گفت وگوي شخصي يا مشخصي داشته است. البته در مجامع فراوان بين المللي كه ايشان شركت يا سخنراني كرده اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بيان شده توسط ايشان كاملاً روشن است و مسئولان عالي رتبه نيز مرتباً چه به صورت مكتوب و چه شفاهاً در جريان قرار گرفته اند. همچنين متن سخنان و مصاحبه ها و مطالب ايشان نيز در رسانه هاي جهاني و ايراني به موقع منعكس شده است.
گرچه اين دروغ پردازي ها و تهمت زني ها در وجدان بيدار مردم شريفي كه اسلام و ايران و آزادي و پيشرفت و حرمت انسان را مي خواهند، بي اثر بلكه داراي اثر معكوس است، ولي از بداخلاقي در جامعه و نظامي كه بايد مهمترين شاخصه آن راستي و اخلاق باشد به خدا پناه مي بريم!!»
كيهان: درباره جوابيه آقاي خاتمي اشاره به چند نكته ضروري است؛
1- خبر ملاقات خاتمي با جرج سوروس را شخص جرج سوروس مطرح كرده و در سايت خود نيز آن را پوشش داده است. جرج سوروس، در اين گزارش به جزئيات ملاقات خويش و نظرات رد و بدل شده ميان خود و خاتمي نيز پرداخته است. بنابراين آقاي خاتمي بايد اظهارات وي را تكذيب كند نه خبر كيهان را. ولي با توجه به نمونه هاي مشابه، اين احتمال قوت مي گيرد كه آقاي خاتمي بيم آن دارد كه در صورت تكذيب اظهارات جرج سوروس با ارائه اسناد ملاقات از سوي او مواجه شود!! كه اميدواريم اين احتمال مردود باشد.
2- ممكن است گفته شود جرج سوروس يك «فاسق» است و سخن او قابل استناد نيست كه ضمن تأييد اين نظر بايد گفت؛ اگر آقاي خاتمي او را فاسق مي داند چرا در جريان فتنه اخير دقيقاً دستورالعمل هاي مكتوب او و جين شارپ را به اجرا درآورده است؟! اين همخواني، قرينه ديگري است كه اظهارات جرج سوروس صهيونيست درباره ملاقات پنهان با خاتمي را قابل قبول نشان مي دهد.
3- كيان تاج بخش، جاسوس نشان دار «سيا» و مسئول وقت ستاد انتخابات آقاي خاتمي در آمريكا انجام اين ملاقات را تأييد كرده بود. البته آقاي خاتمي اظهارات وي را تكذيب كرد ولي براي استنادات وي دليلي ارائه نكرد.
4- ديروز خبرنگاران از آقاي ظريف كه به گفته جرج سوروس در ملاقات مورد اشاره حضور داشته است درباره اين ملاقات سوال كردند اما ايشان از تكذيب صريح اين ملاقات خودداري كرده و طفره رفت.
5-آقاي عطريان فر عضو برجسته ستاد انتخاباتي خاتمي و مشاور نزديك وي در سفر به آمريكا در منزل جرج سوروس با وي ملاقات و مذاكره داشته است. آيا جناب خاتمي كه ملاقات خود با جرج سوروس را تكذيب مي كند، مي تواند با توجه به شواهد و اسناد ياد شده ارتباط خود با وي را نيز تكذيب كند؟!
6-پيش از اين نيز آقاي خاتمي برخي از گزارش هاي كيهان درباره بعضي از اقدامات بيروني و داخلي خود را تكذيب كرده بود كه بعد از ارائه اسناد مربوطه درباره آن سكوت معني داري كرد!كه ماجراي اظهاراتش در سفر به آمريكا - اين سفر با رواديد ويژه بوش صورت گرفته بود - ، داستان دست دادنش با زنان نامحرم در ايتاليا، اختصاص 400 هزار دلار از بيت المال به يكي از كارگردانان و... از جمله آنهاست.
7- كيهان بسيار خشنود خواهد شد اگر اين ملاقات صورت نگرفته باشد ولي متاسفانه شواهد مورد اشاره و نيز پيروي موسوي و خاتمي از فرمول جرج سوروس، جين شارپ و مايكل لدين در فتنه انگيزي اخير، جاي زيادي براي قبول اين تكذيب باقي نمي گذارد.
8-و بالاخره جرج سوروس مي داند اظهاراتش به موقعيت خاتمي لطمه شديدي مي زند ولي چرا ماجراي ملاقات خود را افشاء مي كند؟! كاش آقاي خاتمي مي دانست علت اصلي اين اقدام جرج سوروس آن است كه وي بعد از ماجراي اخير، تاريخ بهره گيري از آقاي خاتمي را تمام شده تلقي مي كند!

 



سبحاني نيا خبر داد تشكيل هيئتي 5 نفره به منظور بررسي حادثه تروريستي كردستان

يك عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس از تشكيل هيئتي 5 نفره براي بررسي حوادث اخير تروريستي كردستان خبر داد.
حجت الاسلام والمسلمين حسين سبحاني نيا نماينده مردم نيشابور و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي در گفت وگو با فارس با اشاره به مراسم شب هفت ماموستا محمد شيخ الاسلام كه پنج شنبه در سنندج برگزار خواهد شد، اظهار داشت: مقرر شد كميسيون امنيت ملي علل و عوامل حادثه تروريستي كردستان را كه به شهادت سه نفر از جمله ماموستا محمد شيخ الاسلام نماينده مردم كردستان در خبرگان رهبري و زخمي شدن يك نفر انجاميد پيگيري كند.
اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: هيئتي 5 نفره به رياست علاءالدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي و چهار نفر از كميسيون هاي امنيت ملي و قضايي، مجمع روحانيون مجلس و جمعيت ايثارگران براي بررسي اين حادثه تروريستي و شركت در مراسم هفت ماموستا محمد شيخ الاسلام پنج شنبه به سنندج خواهند رفت.
سبحاني نيا همچنين گفت كه زهره الهيان نماينده تهران و محمد كرمي راد نماينده كرمانشاه از كميسيون امنيت ملي، فرهاد تجري نماينده قصرشيرين از كميسيون حقوقي و قضايي، محمدتقي رهبر از مجمع روحانيون مجلس اعضاي هيئت مذكور را تشكيل مي دهند.

 



پيش بيني كيهان درست بود شاهد قلابي كروبي از ارگان سيا سر درآورد (خبر ويژه)

پيش بيني كيهان درباره شاهد قلابي كروبي درست از آب درآمد. كيهان هفته گذشته با اشاره به مصاحبه ويديوئي «الف-ش» با رضا علامه زاده فيلم ساز ضدانقلاب مرتبط با سازمان سيا و جريان ناتوي فرهنگي، احتمال داده بود كه نامبرده بلافاصله پس از فريب كروبي و ترغيب وي به انتحار سياسي، مانند آرش حجازي (شاهد تصادفي ترور ندا آقاسلطان!) از كشور فرار كرده است.
6 روز پس از اين پيش بيني، راديو فردا با ارگان رسمي سازمان سيا به انتشار مصاحبه اي القايي با «الف-ش» پرداخت و در مقدمه مصاحبه خود اعلام كرد«وي به تازگي از ايران خارج شده است». راديو فردا همچنين خبر داد كه نامبرده « در ستاد انتخاباتي كروبي به عنوان ناظر گردشي حضور داشته است».
پيش از اين برخي عناصر فرصت طلب و دغلباز به خاطر فقدان سوابق معارضه با نظام اسلامي كه جزو لوازم دريافت پناهندگي در برخي كشورهاي اروپايي و آمريكاست، بارها اقدام به جعل و ايراد اتهام عليه جمهوري اسلامي كرده اند. اين اقدام بعضاً ابتدا به ساكن و با فريب طرف غربي صورت گرفته و در برخي موارد ديگر، با خط دهي و شرط گذاري سرويس هاي جاسوسي كشور ميزبان انجام گرفته است. از جمله اين موارد مي توان به «فرشاد-م» و «احمد-ب» اشاره كرد. در اين ميان، انتحار حيثيتي و ادعاي تجاوز جنسي، ترفند دوجانبه اي است كه همزمان از سوي سرويس هاي جاسوسي كشور ميزبان و برخي متقاضيان پناهندگي به كار گرفته شده است. در اين زمينه رضا علامه زاده به عنوان همكار تشكيلات ناتوي فرهنگي، عناصر حاضر به همكاري شده را به بازي در مقابل دوربين و طرح دعاوي مي كشاند كه الف-ش آخرين آنهاست.
الف-ش كه با فريب كروبي، به عنوان سند وي درباره تجاوز به بازداشت شدگان مطرح شد، در مصاحبه اخير با ارگان سازمان سيا به هماهنگي با علامه زاده - حتي قبل از مراجعه به كروبي كه با ستاد وي همكاري داشته- اشاره مي كند و مي گويد: «هيچ كس از افراد خانواده ام در مورد تجاوز خبر نداشت تا زماني كه اين مسئله به وسيله فيلم آقاي علامه زاده علني شد. در ضمن هيچ كس به جز آقاي كروبي و بعضي از نمايندگان مجلس از اين مسئله خبر نداشتند.»
اين عنصر فرصت طلب درباره در ميان گذاشتن ادعاي تجاوز با كروبي مدعي شد: من پيش آقاي كروبي رفتم و نمي خواستم قضيه تجاوز را بگويم، ولي آقاي كروبي با ديدن اشك ها و لحن صدايم به من گفت فكر مي كنم يك چيزي را پنهان مي كني و بعد افرادي كه در اتاق بودند را بيرون كرد و تنها با من صحبت كرد، مثال زد و بعد آيه قرآن خواند و به صورت سربسته از من پرسيد چنين اتفاقي افتاده و من گفتم بله. بعد زدم زير گريه و ايشان مرا بغل كرد، در حالي كه اشك در چشمانش جمع شده بود و آرام و قرار نداشت.
الف-ش درباره ادعاي تجاوز هم گفته است: نمي دانم تجاوز از سوي شخص بود يا با وسيله(!)
راديو سازمان سيا درباره اين مصاحبه جهت دار و القايي توضيح نداد كه چگونه به صورت تصادفي! با فرد مذكور ارتباط پيدا كرده و با وي كه ظاهراً اختفا برگزيده گفت وگو كرده است. كروبي پس از لو رفتن دروغش مدعي شده بود نامبرده مفقود شده و احتمالا از سوي دادستاني ربوده شده است!
كروبي هم چنان كه در مناظره هاي انتخاباتي هم نشان داد فاقد اطلاعات كافي و قابل استناد بوده و معمولا از سوي همراهان و اطرافيان هدايت مي شود. در ماجراي ايراد اتهامات اخير نيز وي از سوي برخي عناصر مشكوك نظير مسئول سايت سحام نيوز و ... مديريت مي شد.
شايان ذكر است در ماجراي ترور جنايتكاران خانم ندا آقاسلطان هم فردي به نام آرش حجازي كه قرار بود تحليل و تفسيرهاي از پيش آماده شده شبكه جاسوسي و رسانه اي انگليس را به اين قتل بار كند، چند روز قبل از ترور، از لندن به تهران آمد و فرداي همان روز با انجام موفق ترور و تهيه تصاوير منطبق با سناريو، به انگليس بازگشت و در مصاحبه با بي بي سي، ادعاهاي دروغيني را به جمهوري اسلامي نسبت داد. پس از آن، قرباني اين جنايت وحشيانه، از سوي طراحان انگليسي ترور به عنوان سمبل جنايت در ايران از سوي رسانه هاي وابسته به مثلث استكبار (آمريكا، انگليس و اسرائيل) مطرح شد.

 



يكي ديگر از صهيونيست ها هم به جنبش سبز پيوست! (خبر ويژه)

يك بازيگر بهايي و ضدانقلاب و همكار هنري صهيونيست هاي يهودي مقيم آمريكا به خاطر خوش خدمتي هايش به نظام سلطه جهاني، جايزه اي (اسكار تلويزيون) را در لس آنجلس آمريكا دريافت كرد. شهره وزيري تبار (آغداشلو) كه پيش از اين در برخي فيلم هاي ضداسلامي به ايفاي نقش پرداخته، جايزه نقش مكمل زن را به خاطر بازي در نقش همسر صدام در مجموعه «خانه صدام» دريافت كرد. طي هفته هاي اخير عناصري نظير شيرين نشاط دختر سرلشگر نشاط رئيس گارد ويژه شاهنشاهي و حنا مخملباف، هم جايزه هاي مشابهي را با شال و مچ بندهاي سبز دريافت كرده بودند. وزيري تبار (آغداشلو) نيز به هنگام دريافت جايزه موظف شده بود از مچ بند سبز استفاده كند. وي در جمع خبرنگاران از نافرماني مدني در ايران حمايت كرد و اقدام آشوبگران را تكان دهنده خواند.
گفتني است همسر نامبرده هوشنگ توزيع از بهاييان مقيم آمريكا است.

 



اين ضرب الاجل هم به بايگاني ضرب الاجل هاي 6 سال گذشته رفت (خبر ويژه)

«ضرب الاجل آمريكا و گروه 8 به ايران هم بدون هيچ اتفاقي گذشت و هيچ دستاوردي براي آمريكا نداشت». روزنامه اسرائيلي جروزالم پست با درج اين تحليل و با اشاره به اينكه آمريكا ماه سپتامبر را به عنوان ضرب الاجلي براي توقف برنامه هسته اي ايران اعلام كرده بود، نوشت: تعيين ضرب الاجل براي ايران بي فايده و بي تاثير بود. اكنون اروپايي ها برخلاف گذشته كه مي گفتند ايران هسته اي، پذيرفتني نيست، با خوش بيني غيرقابل انتظاري نسبت به اين ماجرا مواجه مي شوند. رئيس جمهور ايران مي گويد پرونده هسته اي بسته شده و به نظر مي رسد ضرب الاجل آمريكا بي فايده بوده است.
اين روزنامه اضافه كرد: ايران گام هاي بعدي را برداشته و نسبت به گذشته پيشرفت زيادي كرده است. ايراني ها در حوزه ديپلماتيك هم تجربه هاي فراواني اندوخته اند به نحوي كه اروپايي ها برخلاف گذشته با خوش بيني به فناوري هسته اي اين كشور نگاه مي كنند، گويا اعتمادشان به ايران افزايش پيدا كرده است.
جروز الم پست همچنين نوشت: نفوذ قدرت انقلابي ايران در عراق و ديگر كشورهاي توليدكننده نفت مانند بحرين افزايش يافته است، نفوذ و اثرگذاري ايران اينك در لبنان، فلسطين، مصر، عربستان ، سودان، آمريكاي جنوبي و حتي شرق آفريقا گسترده شده است. بنابراين غرب بايد به جاي ضرب الاجل از واژه هاي ديگري استفاده كند هر چند كه تغيير واژه ها، اثري در حركت شتابان ايران نخواهد داشت.
دولت مستكبر آمريكا پس از مشاهده تنش هاي انتخاباتي و آشوب هاي پيش آمده، جانب احتياط را كنار گذاشت و همانند حملات شكست خورده قبلي به تهديد آشكار و يقين ضرب الاجل متوسل شد اما با پايان آمدن ماه سپتامبر، اعلام شد كه هيچ تهديد و تحريمي در كار نيست و آمريكا و اروپا آماده اند فرصت ديگري به ايران براي مذاكره بدهند!! دولت آمريكا از 6 سال پيش مدام ضرب الاجل هاي چندماهه صادر مي كند، با سررسيد آن و عدم اعتناي ايران، عمداً ضرب الاجل را به فراموشي مي سپارد و چندي بعد مجدداً به صرافت مي افتد كه ضرب الاجل دوباره صادر كند!

 



وقتي فولكس سازمان به جدول زد (خبر ويژه)

با دروغ از آب درآمدن ادعاي ربوده شدن دختر جواد امام (عضو سازمان مجاهدين انقلاب)، اين سازمان ادعاي خود را پس گرفت اما همزمان به جاي شرمندگي از دروغ پراكني به توجيه جنجال آفريني خود در اين باره پرداخت.
سازمان مجاهدين (انقلاب) كه برخي اعضاي آن نقش اساسي در برپايي اغتشاشات پس از انتخابات داشته اند، با ارسال نامه اي خطاب به رئيس قوه قضاييه نوشت: پيرو نامه سرگشاده مورخ 17/6/88 درباره ماجراي ناپديد شدن دختر آقاي جواد امام به اطلاع مي رساند آن نامه با انگيزه هاي انساندوستانه و دفاع از حقوق يك عضو سازمان و در پي دو مصاحبه مادر عاطفه امام با رسانه هاي جمعي مبني بر بازداشت غيرقانوني دخترش و وادار كردن او به اعتراف هاي ناشايست نگارش يافت و اكنون كه مشاراليها طي مصاحبه اي اعلام داشته است ماجراي بازداشت دخترش صحت نداشته و تنها ادعاهاي دختري نوجوان بوده است كه به انگيزه هاي احساسي و عاطفي نسبت به پدر در بند خود، آن را مطرح كرده است، طبعا ما نيز به منظور رفع هرگونه شبهه و سوءتفاهمي وظيفه خود مي دانيم، مطالب مربوط به اين موضوع در نامه مذكور را منتفي اعلام كنيم.(!)
اين حزب افراطي بدون عذرخواهي از خيانت اخير كه هماهنگ با حزب مشاركت و سايت وابسته به آن حزب (نوروز) صورت گرفت، با فرار به جلو و ژستي طلبكارانه مي نويسد: به گمان ما بايد به اين ماجرا ]؟![ فراتر از يك حادثه منفرد همچون يك آسيب پذيري نگريست و انديشيد كه چرا صرف نظر معدود جماعت طرفدار سينه چاك و نوعا وابسته به جريان حاكم به جامعه در صحت چنين اخباري كمتر ترديد مي كند]![
در اين بيانيه ادعا شده كه «سازمان قصدي جز اصلاح ندارد» و اين در حالي است كه در بيانيه تند و جنجالي قبلي خطاب به رئيس قوه قضاييه ادعا شده بود «افراد مسلح و مجهز به بي سيم و دستبند دختر برادر مجاهد آقاي جواد را ربوده اند، با اهانت و فحاشي چادر از سر وي كشيده اند. ساعاتي بعد هم نامبرده با منزل تماس مي گيرد و به مادرش مي گويد كه بازجوها وي را تحت فشار گذاشته اند تا به داشتن روابط نامشروع با برخي فعالان سياسي در بند اعتراف كند... شواهد و قرائن هيچ گونه جاي ترديدي باقي نمي گذارد كه ربايندگان عضو ارگان هاي اطلاعاتي و نظامي بوده اند. اگر واكنش همسر شجاع جواد امام نبود اكنون معلوم نبود عاطفه چه سرنوشتي پيدا مي كند. آيا زنده بود يا همچون ترانه موسوي ]؟![ و سعيده پورآقايي ]؟![ بايد جسد سوخته اش تحويل خانواده اش مي شد»!
گفتني است در پي افتضاح اخير و عقب نشيني اجباري «سازمان»، سايت موج سبز (ارگان رسانه اي آشوبگران) كه در كنار سايت نوروز جزو دامن زنندگان به شايعات مربوط به دختر جواد امام بود و گردانندگان آن حيثيت نداشته خود را زير سؤال مي بينند، روي دست «سازمان» بلند شد و ادعا كرد سازمان مجاهدين انقلاب تحت فشار بوده و ادعايش را پس گرفته است!!

 



هاآرتص: خيانت قاضي هم نتوانست جنايت هاي ما را در غزه بپوشاند (خبر ويژه)

يك روزنامه صهيونيستي فاش كرد گزارش اخير سازمان ملل درباره جنايات ضدانساني اسرائيل در جنگ 22 روزه غزه كه ممكن است پاي برخي سران اين رژيم را به دادگاه لاهه باز كند، با تلاش طاقت فرساي! قاضي گلدستون (يهودي طرفدار رژيم صهيونيستي) سانسور و تعديل شده است.
روزنامه ها آرتص در تحليلي با عنوان «دادگاه لاهه در كمين اسرائيل» نوشت: يك سال است ما در رسانه هاي خود در جهان تلاش مي كنيم ثابت كنيم خوني كه در غزه ريخته شد، آب بوده است؛ ولي ظاهراً اين تلاش ها به نتيجه نرسيده و گزارش ها و بيانيه ها و تحقيقات متهم كننده روز به روز صادر مي شوند. مسئله محاصره اقتصادي باريكه غزه، شليك فسفر سفيد، كشتار مردم غيرنظامي، تخريب زيرساخت هاي شهري و انواع ديگر جنايت هاي جنگي مواردي است كه اين روزها مطرح مي شوند؛ ولي در اين ميان هيچ كدام از گزارش ها به اهميت و خطرناكي گزارش «ريچارد گلدستون» نمي رسد. تبليغات اسرائيلي براي مقابله با اين گزارش هاي رسواكننده بين المللي، بر اين جنبه تكيه مي كرد كه به جاي مورد تهاجم قرار دادن پيام ها و متن اين گزارش ها، گزارشگران و تهيه كنندگان آن را مورد تهاجم قرار دهيم. ولي مشكل اينجاست كه در گزارش اخير، اسرائيل نمي تواند به هيچ وجه كاري كند، زيرا گزارش اخير توسط قاضي گلدستون تهيه شده كه خود يك يهودي مشهور و فعال است. براي شناخت بي طرفي گلدستون همين امر كافي است كه به مصاحبه نيكول دختر گلدستون گوش فرا دهيم. نيكول كه در اين مصاحبه به زبان عبري صحبت مي كرد بيان كرد كه پدرش تلاش طاقت فرسايي از خود نشان داد تا اين گزارش كه قرار بود بسيار شديداللحن تر باشد، به وضعيت كنوني خود تبديل شود. بايد مطمئن باشيم كه گلدستون واقعاً دوستدار اسرائيل است.
هاآرتص با خطرناك خواندن «گزارش سانسور شده» براي اسرائيل مي نويسد: ما با كشتار صبرا و شتيلاي ديگري روبرو هستيم. بعد از ماجراي صبرا و شتيلا، مردم ما ابراز نارضايتي كردند اما بعد از همين عمليات سرب گداخته، دولت به توزيع نشان ها و مدال ها دست زد. نيازي نبود كه ما منتظر گزارش گلدستون باشيم تا بفهميم فاجعه اي رخ داده است بلكه خودمان بايد حدس مي زديم بين داود فلسطين و جالوت اسرائيل حادثه بزرگي رخ داده است. به جاي تماشاي صحنه بمباران هاي غزه، كاش خيلي زودتر خودمان اين امر را مي فهميديم و آن را متوقف مي كرديم و به تحقيقات پوچ و بي معناي ارتش متوسل نمي شديم. بايد خودمان اولمرت و سيوي ليوني را محاكمه مي كرديم، زيرا تصميم گرفتند با گلدستون همكاري نكنند، اكنون ما با دادگاه بين المللي لاهه روبرو هستيم و ممكن است با دستور بازداشت مقامات اسرائيلي هم مواجه شويم. شايد بار ديگر كه جنگ ديگري را به راه انداختيم، نه تنها به كشته شده ها فكر كنيم؛ بلكه به بهاي سياسي كه به دنبال آن بايد پرداخت كنيم نيز بايد فكر كنيم تا آنجا كه ممكن است در سال آينده، اسرائيل به عامل نفرت همگان تبديل شود.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14