سه شنبه 3 آذر 1388- شماره
19520
«رستاخيز» در ساختمان «ايران نوين»
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
«رستاخيز» در ساختمان «ايران نوين»
نتايج و درسها وليان براي افزايش قدرت وزارتخانأ خود از خلأهاي موجود استفاده نكرد، بلكه قدرت ساير وزارتخانه ها را در اختيار گرفت. مشخص ترين قرباني اين كار وزارت كشاورزي بوده است. وزارت اصلاحات ارضي اگرچه در اصل زائيده وزارت كشاورزي است، ولي امروز وزارت كشاورزي فقط گوشه هايي از نفوذ قبلي خود را حفظ كرده است. مسئوليت هاي آن بتدريج كاهش يافته اند به طوري كه هم اكنون اساساً به يك مركز تحقيقاتي تبديل شده است كه (از طريق تعاوني هاي تحت كنترل وزارتخانأ وليان) به تدارك كود شيميايي و بذر براي روستائيان نيز مي پردازد. اين طبيعي بود كه وزارت كشاورزي بزرگترين لطمات را از جانب وليان ببيند، زيرا منطقي ترين محل شكار ربودن اختيارات براي وزارت تعاون و امور روستايي مي باشد. ساير وزارتخانه هايي كه داراي مسئوليت هايي در زمينأ كشاورزي و امور روستايي بودند، نيز خود را از دست وليان تضعيف شده مي يابند. بخصوص وزارتخانه هاي توليدات كشاورزي و مواد مصرفي و مسكن و عمران برخي از مسئوليت هاي خود را به وزارتخانأ وليان واگذار كرده اند، كه در بالا ذكر شد. توزيع محصولات زراعي از وزارت محصولات كشاورزي گرفته و به وزارت تعاون و امور روستايي واگذار شد. وزارت مسكن و عمران كه توسط وزارتخانه وليان از مناطق روستايي بيرون رانده شد، كار اساسي خود را در مناطق شهري يافت. وليان ترتيبي داده است تا وزارتخانه اي كه با امور روستائيان سروكار دارد، قويترين وزارتخانأ دولت شود. تقريباً تمام پروژه هاي عمراني روستايي (با اين استثنا قابل ذكر در مورد پروژه هاي آب و برق رساني كه هنوز تحت كنترل روحاني است و امور مربوط به سپاه بهداشت، دانش و ترويج آباداني)، تحت كنترل وليان قرار دارد. با اين حال سياست هاي ايران همواره در حال تغيير و تحول بوده است و وزارتخانه هايي براساس موضع وزراي آنها سر برآورده و يا منحل مي شوند. تا هنگامي كه وليان با همان اشتياق و توانايي گذشته وزارت تعاون را به عهده داشته باشد، وزارتخانه اش در قلمرو مربوط به خود مي تواند قدرت مسلط خود را حفظ كند و همچنان به افزايش اهميت و قدرت خود بيفزايد. در هر حال همان طور كه دانشجويان علوم سياسي در ايران به خوبي از آن آگاهي دارند، پايداري نظام بوروكراتيك به موازنأ پايدار نيروهاي مخالف كه توسط افراد قدرتمند اعمال مي شود، بستگي دارد. اگر فردي به قدري بانفوذ گردد كه يك تهديد واقعي براي بسياري از همكارانش محسوب شود، آنها ممكن است براي كاهش قدرت وي باهم متحد شوند، وليان توانسته است با سرگرم كردن ماهرانأ نظام بوروكراتيك، ترتيبي دهد تا از چنين سقوطي در امان بماند. اما شخصيت پروري سياسي، نظامي است كه براساس بحران ها و تنش ها بوجود مي آيد و تغييرات آن بسيار شديد است. وضعيت فعلي عبدالعظيم وليان گواهي است در مورد تأثير چشمگير رهبران منفرد بر نهادهاي ايران و همچنين نشان مي دهد. كه وضع تا چه حدي جريان داشته و با چه ميزان تأثيرپذيري مي توان آن را تغيير داد. مك آرتور وليان، عبدالعظيم - 4 عبدالعظيم وليان، وزير تعاون و امور روستاها خيلي محرمانه عبدالعظيم وليان، 94 ساله، وزير تعاون و امور روستاها است. دكتر وليان يك افسر ارتش (كه در سال
1963 در مقام سرهنگ تمامي استعفا داد) با حس كنجكاوي روشنفكرانه و دقت علمي بسيار است و در سال
1963 به عنوان دبيركل نظارت و بازرسي در وزارت كشاورزي منصوب گرديد. وي از سال
1956 تا سال 1967 كه به سمت وزارت ارتقا يافت، در اين سمت انجام وظيفه كرده بود. او كه اصولاً تحصيلات خود را در تهران گذرانده بود (دكترا و ليسانس)، در دانشگاه لاهور پاكستان نيز تحصيلكرده است. در حين كار در ارتش، وي دوره هاي آموزشي متعددي را در امريكا گذراند. او هر چند برخي اوقات در انجام وظايفش خود بزرگ بين است، فردي توانا و كارآ مي باشد و احترام و محبت كساني را كه تحت نظر او در وزارتخانه كار مي كنند، كسب كرده است. وليان متأهل و داراي يك فرزند پسر و يك فرزند دختر است. او به زبان فرانسه و انگليسي به خوبي مسلط است. مي
1972 - ارديبهشت 1351 وليان، عبدالعظيم - 5 خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان زمان و مكان:
17 فوريه 1976 - 28/11/54، دفتر آقاي استمپل صورت مذاكرات شركت كنندگان: استوسگو (Steve Sego)، رئيس انجمن ايران و امريكا، مشهد جان دي. استمپل ، مقام سياسي موضوع: زندگي در مشهد سگو يك شهروند امريكايي، در اواسط دهه
30 سالگي است كه بيش از دو سال قبل مدير انجمن ايران و امريكاي مشهد بوده است. او ده سال قبل يكي از داوطلبان سپاه صلح در ايران بود و فارسي را تااندازه اي خوب صحبت مي كند. او در مورد وضعيت فعلي در مشهد نظريات زير را اظهار داشت: حزب رستاخيز به نظر مي رسد حزب رستاخيز تا حد قابل قبولي خوب سازماندهي شده است. در يك ساختمان كاملاً نوساز كه براي حزب ايران نوين ساخته شده بود، مستقر شده و از نظر تبليغاتي در محل با حمايتي كه از مبارزه با گران فروشي به عمل آورده، خيلي خوب عمل كرده است. هر يك از مناطق نزديك براي خود يك رهبر دارند و به نظر مي رسد حزب به خوبي سازماندهي شده باشد. حزب تاكنون به طور رسمي علاقه اي به موارد سياسي نشان نداده است، ولي ملاقاتهاي خصوصي بين استاندار استان خراسان و دبيركل حزب انجام مي شوند. بازار مشهد خراب شده است چندين هفته قبل، استاندار استان، وليان دستور داد، بازار قديمي نزديك ساختمان حرم امام در مشهد تخريب شود (براساس يك طرح توسعأ درازمدت). دو بولدوزر محل را تسطيح نمودند، كه هم اكنون به صورت يك پارك بازسازي شده است. اين كار به شدت جامعه كسبه سنتي را ناراحت كرده است ولي كسبه جوان كاملاً خشنود هستند. بازار جديد در دست ساختمان است و جوازها توسط دولت براي آن صادر خواهند شد، نه توسط نايب التوليه آستان قدس. سگو معتقد است كه تخريب بازار لطمأ مهمي به قدرت دستگاه اداري مذهبي وارد ساخته است. با وجود اين كه استاندار، توليت آستان قدس را به عهده دارد، بوروكراسي آن از سالها قبل امور بازار را به صورت سنتي با قوانين قديمي وقف، كنترل و اداره نموده است. سگو معتقد است وليان به مشهد اعزام شد تا نفوذ ملاهاي آستان قدس را از بين ببرد و تخريب بازار، آخرين قدم مؤثر در اين زمينه بود. احتمالاً وليان به زودي تغيير خواهد كرد. (اظهارنظر: وليان احتمالاً بايد جايگزين شود، ولي شايد براي دلايل ديگر و اين هم شايد يكي از آن دلايل باشد، وليان براي سالهاي متمادي استاندار استان خراسان بوده است). معاون ساواك كشته شد به گفتأ سگو، در 3 فوريه، معاون رئيس ساواك در مشهد در ساعت 4 صبح كشته شد. مأمور گزارشگر تأييد مي كند كه كشته شده است، ولي مي گويد كه هنگام عزيمت به محل كار خود با مسلسل به گلوله بسته شده است). گمان مي رود كه اين ترور در ارتباط با رياست معاون ساواك در امور دانشجويي دانشگاه محلي باشد. (بنا به اظهار مأمور گزارشگر، او رئيس كميته ضد تروريستي استان بوده است. ) عامل آماده به كار سگو گفت كه مردي به نام پرنده به وي نزديك شده است كه براي كنسولگري پاكستان در مشهد كار مي كند و به مأمورين كنسولي ما در سفرهايشان به مشهد كمك مي نمايد. پرنده به سگو گفته كه براي دون آربونا (Don Arbona) كار مي كرده كه از وي خواسته است خود را به تيمسار نوروزي، رئيس پليس مشهد، نزديك و در وي نفوذ نمايد. پرنده گفت نوروزي مشهد را ترك نموده است تا در پست جديد به عنوان فرمانده دوم پليس تهران مشغول به كار گردد. پرنده همچنين گفت كه مأمورين روسيه به وي نزديك شده اند و به عنوان مأمورين بيمه از وي اطلاعاتي خواسته اند. پرنده از سگو خواسته است كه پيامي را به سفارت برساند كه او حاضر است اگر سفارت بخواهد با آن همكاري نمايد. سگو معتقد است كه پرنده در ارتباط خيلي نزديك با ساواك است و گفت كه بزرگترين دهان را در مشهد دارد (بزرگترين سخن چنين است). (مأمور گزارشگر اين مطلب را تأييد مي نمايد). احتمالاً پرنده اطلاعات را به هر كسي مي فروشد و تقريباً همه كاره است. من پاسخ دادم كه راجع به پرنده چيزهايي شنيده ايم و من پيام وي را رد خواهم كرد، ولي تصور مي كنم پرسنل كنسولي ما خوشحال مي شوند كه از وي فقط براي فراهم آوردن تسهيلات و خدمات استفاده نمايند. (من پيام پرنده را براي مأمور گزارشگر ذكر نمودم و او پيشنهاد نمود كه پرنده خدمتكار خوبي است كه بايد از وي دوري جست). هدايتي، هادي - 1 هادي هدايتي وزير آموزش و پرورش سرّي - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان هادي هدايتي كه روز 6 دسامبر 1964 وزير آموزش و پرورش شد، يكي از كم اثرترين وزراي كابينه مي باشد. وي استاديار حقوق و ادبيات در دانشگاه تهران، يكي از دوستان نزديك حسنعلي منصور، نخست وزير اسبق، و يكي از بنيانگذاران حزب ايران نوين منصور بوده است. شركت وي در كابينأ مارس
bob segerمنصور تحت عنوان وزير مشاور به عنوان نمونه اي از حمايت هاي حزب ايران نوين محسوب مي شود. در دسامبر
1964 وزارت آموزش به دو وزارتخانأ آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر تقسيم شد و منصور دوست خوب و دنباله روي وفادار خود را به سمت وزارت آموزش منصوب نمود. هدايتي توسط جانشين منصور يعني اميرعباس هويدا در سمت خود ابقا شد. هدايتي كه خجالتي و گوشه گير است، درك اندكي از سياستهاي اداري دارد (هر چند كتابي در اين مورد نوشته است) و براي تصحيح نابساماني هاي وزارتخانه اش كار چنداني صورت نداده است. وي فردي ساعي اما نه مبتكر بوده، و ترجيح مي دهد بيشتر نقش يك دنباله رو و سياهي لشكر را داشته باشد تا يك رهبر. او نسبت به هم كيشان خود كاملاً حسود است. گفته مي شود كه وي نه از احترام همكاران و نه از احترام دانشجويان دانشگاه برخوردار بوده و رقابت شديدي با رئيس دانشگاه تهران، دكتر جهانشاه صالح، دارد. گفته مي شود صالح از اينكه از نظر فني زير دست كسي است كه بيش از يك استاديار سواد ندارد، بسيار خشمگين مي باشد. ظاهراً شاه نيز از تداوم مشكلات گريبانگير وزارت آموزش كه قلب برنامه هاي فرهنگي مورد نظرش مي باشد، خسته شده است. هدايتي در
1924 در ري متولد شد. وي تحصيلات ابتدايي را در تهران گذراند و از دانشگاه تهران ليسانس حقوق گرفت. وي سپس به فرانسه رفت تا دورأ دكتراي اقتصاد و ادبيات را در دانشگاه پاريس به پايان برساند. در بازگشت به ايران به هيئت علمي دانشگاه تهران پيوست و از سال
1952 به عنوان استاديار كار كرده است. هدايتي در اواخر دهأ 1950 مشاور وزارتخانه هاي اقتصاد و كار بود و هنگامي كه منصور در سال
1957 به رياست شوراي عالي اقتصاد برگزيده شد، از هدايتي خواست تا مشاور وي باشد. هدايتي سپس به عنوان مديرعامل شركت بيمه ايران مشغول به كار شد. وي در بين بنيانگذاران كانون ترقي در اواخر سال
1963 حضور داشت و به عنوان يكي از اعضاي كميتأ اجرايي حزب ايران نوين منصوب گرديد. گزارشات تأييد نشده اي وجود دارند مبني بر اينكه وي زماني عضو حزب (كمونيست) توده بوده است. هدايتي در سپتامبر
1963 به عنوان نمايندأ شهرري در مجلس انتخاب شد و به عنوان رئيس كميسيون اقتصادي مجلس انتخاب گرديد. وي در سپتامبر
1965 به عنوان رئيس هيئت ايراني به سمت رياست كنگرأ جهاني مبارزه با بي سوادي كه تحت نظر يونسكو در تهران برگزار مي شد، انتخاب گرديد. هدايتي متأهل است و يك پسر دارد. وي كتابهاي متعددي نوشته است از جمله كتاب كورش كبير كه در سال
1958 جايزأ سلطنتي دريافت كرد. او علاوه بر زبان فارسي، فرانسه را نيز به خوبي صحبت مي كند. 2 مارس
1966 - 11/12/44 همايون، داريوش - 1 تاريخ: 29 نوامبر 1960 - 8/9/39 محرمانه فرم اطلاعات بيوگرافيك نام: داريوش همايون سمت فعلي: سردبير اخبار خارجي، روزنامأ اطلاعات سن: اواسط دهأ
30 سالگي تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده حقوق دانشگاه تهران، در حال حاضر مشغول تحصيل دكتراي حقوق در دانشگاه تهران است. زبان: فارسي، انگليسي (خوب) سفرها: همايون در سال 9591 به عنوان بورسيه تخصصي USIS (سازمان اطلاعات ايالات متحده) به آمريكا رفت. در طول اقامت سه ماهأ خود در آنجا روي «South Bend Indiana Tribune» كار كرد. سوابق خدمتي: همايون كار روزنامه نگاري خود را با نوشتن مقالات سياسي به طور آزاد براي چند روزنامأ كوچك شروع كرد. وي در
1955 به عنوان مترجم به بخش خارجي روزنامه اطلاعات پيوست و در سال 1956 شروع به نوشتن مقالات سياسي خارجي در آنجا نمود. وقتي در سال
1959 از آمريكا بازگشت، به سمت سردبير سرويس خارجي اطلاعات منصوب شد. گزارشي وجود دارد كه وي با سومكا، يك سازمان نئوفاشيست و ضد كمونيست فعال در اوايل دهأ
1950، همكاري كرده است، ولي گزارش هاي ديگري در مورد فعاليت هاي سياسي وي در دست نيست. همايون، داريوش - 2 تاريخ:
10 ژوئن 1964-20/3/34 خيلي محرمانه فرم اطلاعات بيوگرافيك نام: داريوش همايون سمت فعلي: سردبير سابق روزنامه اطلاعات؛ رئيس اتحاديه روزنامه نگاران و بورسيأ Nieman، 4691 اطلاعات و ملاحظات خلاصه: مهمترين روزنامه نگاران جوان ايران، امروزه داريوش همايون است. به عنوان رئيس اتحاديه روزنامه نگاران (نويسندگان روزنامه)، به عنوان سردبير ادبي و مفسّر سياسي، او استعداد روزنامه نگاري خود را چنان نشان داده است كه شايسته دريافت جايزأ نيمن شده است. وي اولين ايراني است كه به چنين افتخاري نائل مي شود. فعاليتهاي پرغوغاي سياسي همايون، نفوذ او در بين جوانان و مخالفين و سليقه او در تفكري مرتب و مستقل، وي را شخصي ساخته است كه احتمالاً در آينده از چهره هاي مطرح سياسي خواهد بود. داريوش همايون دربارأ سابقأ پر نشيب و فراز سياسي خود با لحن تلخي مي گويد «وقتي به زندگي گذشته ام مي انديشم، مي فهمم كه واقعاً يك حاجي بابا هستم. » وي در سال
1927 در يك خانواده متوسط به دنيا آمد. از همكلاسان و دوستان دوران كودكي خداداد فرمانفرمائيان و اين قبيل اشخاص بوده است. همايون كه در مدارس تهران درس خوانده است، از 61 سالگي به فعاليت هاي سياسي روي آورد. او در سال
1943 براي نخستين بار به دستجات خياباني ضد كمونيست پيوست. چند سال بعد به سومكا يك سازمان خشن نئوفاشيست و ضدكمونيست ملحق شد. اين سازمان متخصص جنگهاي خياباني عليه تظاهرات حزب توده بود. حدود اواخر جنگ، پاي همايون كه تلاش داشت تا در اسلحه خانه اي را بشكند، صدمه ديد. آثار اين جراحت هنوز هم پس از سالها بصورت اندكي لنگيدن مشخص است. همايون در سال
1948 شروع به نوشتن مقالاتي براي مجله اي ادبي و هنري بنام جام جم (آئينه سرنوشت) در زمينه هنر و شعر كرد. اين مجله عليرغم چهارچوب و مقالات عاليش بيش از يك سال دوام نياورد. در دوران مصدق، همايون دوبار دستگير شد و جمعاً يك سال را در زندان دولت مصدق گذراند. همايون توضيح مي دهد كه مصدق « سومكا» را بدليل نظريات خشونت آميز ضد كمونيستي آن تا زماني كه انجام هر كار مؤثري عليه حزب توده خيلي دير بود، محدود و مطيع كرده بود. همايون زماني كه زنداني نبود، مقالاتي بيشتر با محتواي ضد كمونيستي در روزنامه سومكا مي نوشت. پس از سقوط مصدق در اوت
1953، همايون تا سال 1954 به فعاليتهاي خود در سومكا ادامه داد. همايون در توصيف اين دوره از زندگي خويش مي گويد: «حالا مي فهمد كه در آن زمان بخشي از سازماني بوده كه ديگر اصولش را قبول نداشته»، و اين كه «آن موقع گرفتار احساسات جواني به خاطر آرمانهاي ملي گرايانه بوده است». وي گفته است سومكا در ملي گرايي فوق افراطي بود و او خيلي دير فهميد كه رهبران آن از لحاظ اصولي بسيار فاسد بوده اند. همايون بخاطر عدم امكان ورود به دانشگاه در سالهاي پرتلاطم جنگ، در سال
1955 وارد دانشگاه تهران شد و در همان زمان هم در روزنامه اطلاعات تفسيرهايي راجع به امور خارجي را به رشته تحرير درآورد، «زيرا در آن زمان نوشتن تفسير مستقيم در مورد مسائل داخلي بدون سانسور شديد امكان پذير نبود. » همايون در سال
1959 ليسانس حقوق خود را دريافت كرد و از آن زمان تاكنون مشغول كار در رشته دكتراي علوم سياسي بوده است. همايون در سال
1959 به عنوان يكي از بورسيه هاي تخصصي سازمان اطلاعات ايالات متحده (USIS)، مدت سه ماه به آمريكا رفت و مدتي از اين سه ماه را هم روي South-Bend-Tribune كار كرد. همايون پس از بازگشت از آمريكا به سمت سردبير اخبار خارجي اطلاعات منصوب شد. اطلاعات مهمترين روزنامه فارسي زبان است. مقالات او به سرعت توجه قابل ملاحظه اي را نه فقط بخاطر اشارات گوشه دار به وضعيت ايران، بلكه بخاطر شيوه بسيار خوب انشاي آنها، به خود جذب كرد. همايون مقالات خود را به انگليسي نيز ترجمه مي كرد و آنها را در تهران ژورنال به چاپ مي رساند و بدين وسيله توجأ جامعأ خارجيهاي مقيم تهران را نيز به خود جلب مي نمود. در سال
1960، داريوش همايون عضو جبهه ملي شد كه در آن زمان تحت رياست دكتر حسين مهدوي قرار داشت. همايون همراه با مهدوي، سيروس غني، فريدون مهدوي ، و هدايت الله متين دفتري، بيشتر روي كميته هاي مختلف و خصوصاً از طريق نوشتارهايش جهت جلب مجدد حمايت از جبهه ملي، كه رژيم در
1960 اندكي اجازأ حضور سياسي بدان داده بود، كار مي كرد. پاورقي
|
|
|